مراقبه در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در اجرای رسالت الهی و تحقق اهداف نبوت، باید این پیامبر تربیت شود. و تربیت با مراقبت ممکن است و لذا زندگی پیامبر از دوران کودکی تا بزرگسالی تحت مراقبت ویژه مادّی و معنوی خداوند قرار داشت. این معنا از آیات بسیاری که به طور مستمر به او هشدار می‌دهد، عتاب می‌کند و یا تعلیماتی را در جهت راهنمایی‌های او بیان می‌کند، استفاده می‌شود.

  1. ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۱]. نکته: خداوند خطاب به پیامبر میگوید: اگر فضل و رحمت پروردگار شامل حال تو نبود، جمعی از منافقان یا مانند آنها تصمیم داشتند تو را از مسیر حق و عدالت، در قضاوت و یا سازش درباره بت‌ها منحرف سازند، ولی لطف الهی شامل حال تو شد و با مراقبت تو را حفظ کرد ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ آنها می‌خواستند با متهم ساختن یک فرد بی‌گناه و سپس کشیدن پیامبر (ص) به این ماجرا، و قضاوت بر اساس اطلاعات نادرست و شهادت دروغ هم ضربه‌ای به شخصیت اجتماعی و معنوی پیامبر و هم اغراض سوء خود را در باره یک مسلمان بی‌گناه عملی سازند، و یا طبق شأن نزول دیگری که هیئتی از طایفه “بنی ثَقیف” خدمت پیامبر (ص) آمدند و گفتند ما با دو شرط مسلمان می‌شویم: یکی آن‌که بت‌های خود را با دست خویش نشکنیم و دوم آن‌که یک سال به ما مهلت دهید که بت - عُزی - را پرستش کنیم. که پیام وحی به به پیامبر (ص) دستور داد که در مقابل آنان انعطافی نشان ندهد، که خدا او را در برابر این نقشه‌ها حفظ می‌کند و این آیه دلیل بر عصمت پیامبر و مراقبت خداوند از ایشان در برابر لغزش‌هاست.
  2. ﴿وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ[۲].
  3. ﴿أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى * وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى[۳] نکته: ﴿وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى این آیه منطبق با زمانی است که آن حضرت در کفالت عمویش ابوطالب بود و پس از آن به وسیله خدیجه و اموال او بی‌نیاز گردید. ابوطالب پس از پدرش عبدالمطلب هم خود عیالمند و هم سرپرست خاندان هاشم و سرور قریش و وارث مقام پدر بود. همان پدری که خوان نعمت بی‌دریغ او برای نزدیک و دور و انسان و حیوان چنان گسترده بود که طیور بیابان هم از آن بهره‌مند بودند و از این جهت او را “مطعم الطیر” می‌خواندند. در چنین وضع و موقعیتی که ابوطالب داشت محمد (ص) در کفالت او درآمد و برای یاری به عموی عیالمندش به مسافرت و کار و کوشش برخاست تا آن‌که در آغاز دوره جوانی با ابوطالب سفر دور و دشوار شام را در پیش گرفت در نتیجه این کوشش‌ها هم دارای تجربه و بصیرت و توانایی در کار تجارت گردید و هم به امانت شهرت یافت و نظر خدیجه آن زن هوشمند و توانگر و بزرگوار به سویش جلب شد و از او تقاضای سرپرستی کاروان گرانمایه‌اش را که به شام می‌رفت نمود. از این مسافرت سودی برآمد که خدیجه را خشنود نمود و گشایشی در زندگی ابوطالب و زمینه‌ای برای پیشرفت دعوت آینده فراهم گردید. آشنایی نزدیک خدیجه با خصائل عالی آن حضرت و آنچه از روشن‌بینی‌ها شنیده بود و شعور شخصی خودش پیش‌بینی می‌کرد موجب پیشنهاد ازدواج گردید و پس از آن از جان و دل ثروتش را در اختیار آن حضرت نهاد: ﴿وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى آن یتیمی و سرپرستی، آن راه‌یابی و هدایت، آن بی‌نوایی و بی‌نیازی، نمونه‌های بارزی از تدبیر و تقدیر پروردگار درباره تربیت آن حضرت بود تا پیمبری شود که دردها و بینوایی‌ها و نابه‌سامانی‌ها را خود دیده باشد و کار هدایت و تربیت مردم را تقدیر نماید و درماندگان را یاری و گمراهان را رهبری دهد و بینوایان را بی‌نیاز سازد[۴].
  4. ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا[۵].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. خداوند پیامبر را در مقابل این همه کارشکنی‌ها و تهمت‌ها و ناسزاها دعوت به صبر و استقامت می‌کند، می‌فرماید: در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن ﴿وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ زیرا تو در حفاظت کامل - مراقبت - ما قرار داری ﴿فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ما همه چیز را می‌بینیم و از همه چیز با خبریم و تو را تنها نخواهیم گذارد؛
  2. خداوند سه نعمت مراقبتی حمایتی را به پیامبر یادآور می‌شود و می‌فرماید: آیا او - خدا - تو را یتیم نیافت و پناه داد ﴿أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى و تو را گمشده یافت و هدایت کرد ﴿وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى منظور از “ضلالت” در اینجا نفی ایمان و توحید و پاکی و تقوا نیست، بلکه نفی آگاهی از اسرار نبوت، و قوانین اسلام، و عدم آشنایی با این حقایق بود، ولی بعد از بعثت به کمک پروردگار بر همه این امور واقف شد و هدایت یافت. چنان‌که در آیه دیگر می‌فرماید: تو نه کتاب را می‌دانستی و نه ایمان را از محتوای قرآن و اسلام قبل از نزول وحی آگاه نبودی ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگانمان را بخواهیم هدایت می‌کنیم ﴿مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا[۶]. و تو را فقیر یافت و بی‌نیاز کرد ﴿وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى؛
  3. دستور خداوند به پیامبر مبنی بر مراقبت‌های تربیتی عبادتی ویژه در شب و عبادت و ذکر سحرگاهان ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ که مایه فزونی ﴿نَافِلَةً لَكَ و رسیدن به جایگاه ستوده - مقام محمود - نتیجه آن است ﴿عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا[۷].

منابع

پانویس

  1. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  2. «و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۸.
  3. «آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟ * و تو را گم‌گشته یافت و راه نمود * و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد» سوره ضحی، آیه ۶-۸.
  4. پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۴۶.
  5. «و پاره‌ای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
  6. «تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم» سوره شوری، آیه ۵۲.
  7. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۷۱.