مرجعیت علمی امام سجاد
نشر معارف دین
امام سجاد(ع) برای تقویت مبانی و پایههای بنیادی اسلام اقداماتی انجام داد. ایشان با تشکیل جلسات درس و مباحثه در مسجد پیامبر(ص) رشتههای مختلف علوم اسلامی را از قبیل تفسیر، حدیث و فقه به مردم میآموخت[۱]. کوشش امام(ع) در این عرصه، ثمرات علمی فراوانی برای شیعه داشت و شاگردانی در حوزههای مختلفی تربیت کرد. مسجد رسول خدا(ص) با حضور امام سجاد(ع) با شاگردان برجسته ایشان مرکز مباحث علمی شد. موضوعات مهمی مانند مفهوم امامت، تبیین جایگاه امام در میان امّت، تفهیم ضرورت اطاعت از امام و...، از سوی آن حضرت مطرح میشد[۲]. سنگبنای فقه شیعی از سوی امام سجاد(ع) آغاز شد و در عصر صادقین(ع) با توجه به فضای باز سیاسی پیش آمده به اوج رسید و فقه و مکتب جعفری تکمیل و تدوین شد[۳].[۴]
تبلیغ و تفسیر پیام عاشورا
خطبههای روشنگرانه
پس از حادثه عاشورا، مسئولیت خطیر امامت به امام سجاد(ع) رسید و شروع رهبری ایشان با اسارت خاندان نبوت همراه شد. براساس برنامهریزی عبیدالله بن زیاد، ورود کاروان اسیران به کوفه باید به نمایشگاه قدرت دستگاه خلافت تبدیل میشد، اما خطبههای روشنگرانه امام سجاد(ع) و عمههای بزرگوارش، باعث شد اجتماعی که با قصد قدرتنمایی و ارعاب مردم از سوی دستگاه حکومت برپا شده بود به صحنه برملاشدن نیرنگ سپاه یزید و انقلاب درونی کوفیان تبدیل شود[۵]. بدینسان امام(ع) در مسیر کوفه تا شام و حتی در مقابل یزید، با سخنان آتشین و برهانهای استوار خود حقایق را بیان کرد و یزید را از برپایی شورشی دیگر به هراس انداخت[۶].[۷]
زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهیدان کربلا
امام سجاد(ع) در طول زندگی خود پس از حادثه عاشورا همواره کوشید تا یاد و خاطره شهیدان کربلا را زنده نگه دارد. با دیدن هر صحنهای خاطرهای از کربلا را یادآور شـد[۸] تـا جـایی کـه آن حضرت را در شمار بکّائون (بسیار گریهکنندگان) آوردهاند[۹]. وقتی از ایشان پرسیدند چـرا گریه شما تمام نمیشود؟ به گریه شدید حضرت یعقوب(ع) در فراق حضرت یوسف(ع) استناد کرد و فرمود: «من به چشم خود پدر، برادر و هفده تن از خانودهام را کشـتـه دیـدم، چگونـه انـدوهـم تمام و گریهام کم شود؟»[۱۰] نکته مهم این است که گریههای حضرت زین العابدین(ع) از سـر درماندگی و احساس شکست نبود که رسواکننده دشمن و بیدارگر وجدانهای خفته بود[۱۱].[۱۲]
تربیت شاگردان
امام سجاد(ع) با وجود همه محدودیتهای ایجادشده از سوی حکومت، شاگردان بسیاری در رشتههای مختلف علوم اسلامی تربیت کرد تا هم خود، نمونههای عینی اخلاق و معرفت در جامعه باشد و هم معارف اسلامی را به انسانها و نسلهای بعدی منتقل کنـد. برخی از آنـان همچون ابوحمزه ثمالی چندان اعتبار و موقعیتی پیدا کردنـد کـه از سـوی امـام معصـوم(ع) با سلمان فارسی یا لقمان حکیم مقایسه شدند[۱۳]. منابع رجـالی و حدیثی، شاگردان و اصحاب حضرت را به طبقههای مختلفی تقسیم کردهاند.
شیخ طوسی[۱۴] شمار اصحاب و شاگردان حضرت سجاد(ع) را ۱۷۰ نفر برشمرده و شیخ مفید از پنج تن به عنوان اصحاب (خاص) حضرت نام برده است[۱۵] و برخی روایات فقط از چهار نفر نام بردهاند[۱۶]. در روایتی از امام صادق(ع)، ابوخالد کابلی، یحیی بن أمطویل، عامر بن وائله، جابر بن عبدالله انصاری و سعید بن مسیِب به عنوان یاران و شاهدان امام سجاد(ع) معرفی شدهاند[۱۷]. شاگردان خاص حضرت نقش بسزایی در اعتلای فرهنگ اسلامی داشتند.
سعید بن مسیب از شاگردان امام(ع) بود که گزارشی درباره اقتدای قُرّاء مدینه و مکه به امام سجاد(ع) به هنگام تشرّف به حج بیان کرده و جایگاه علمی و معنوی آن امام و نیز استفاده دیگران از دانش آن حضرت را نشان داده است. او گوید: قرّاء (گروهی از قاریان مشهور قرآن در مدینه) و مردم برای رفتن به حج اقدام نمیکردند، مگر اینکه زین العابدین(ع) برای حج اقدام میکرد. آنان از مکه خارج نمیشدند تا اینکه علی بن حسین(ع) از مکه خارج میشد. زمانی که او خارج شد، ما نیز که هزار اسب سوار بودیم، با او خارج شدیم[۱۸]. در این صورت طبیعی است که آنان چگونگی انجام مناسک را هم از امام پیروی میکردند[۱۹].
جریانهای فکری انحرافی
جبرگرایی و مواضع امام(ع)
از جمله جریانهای خطرناک عقیدتی فرهنگی که در دوره امامت حضرت سجاد(ع) ترویج میشد، عقیده به جبر از سوی دستگاه حکومت اموی بود. مشروعیت نظام و عملکرد حاکمان با رواج مذهب جبر تقویت میشد و سرکوبی مخالفان در پرتو این عقیده مجوز شرعی مییافت. بر اساس باور جبرگرایی، اراده افعال از انسان نفی شده و هر چه بر سر مردم میآمد، از قبیل فساد، ستم و تصرفات و انتصابهای ناشایستِ خلیفه، از سوی خدا دانسته میشد. معاویه جبرگرایی را با روش سیاسی خود سازگار دید و در ترویج و تثبیت آن بسیار کوشید[۲۰]. امام سجاد(ع) با صراحت و قاطعیت در مقابل این اندیشه انحرافی ایستاد. چنان که وقتی عبیدالله بن زیاد در کوفه و نیز یزید در شام به قصد فریب افکارعمومی، شهادت امام حسین(ع) و اصحاب گرامی ایشان را به خدا نسبت دادند، امام با انتساب آن به مردم، اعتقاد به جبر را باطل دانست[۲۱].[۲۲]
مُشَبَّهه و موضع امام(ع)
فرقه مُشَبَّهه از مهمترین گروههای منحرف بود که خداوند را به مخلوقات تشبیه میکرد و این اندیشه در زمان امام سجاد(ع) رواج داشت. از این رو، آن حضرت به عنوان نگهبان حقیقی دین در برابر آن ایستاد و با بیان عظمت خدای بیهمتا در قالب دعا و نیایش با رواج اندیشه تشبیه که در حقیقت احیای دوباره شرک بود، مبارزه کرد[۲۳].[۲۴]
مرجئه و موضع امام(ع)
ترویج عقیده انحرافی ارجاء یکی از عوامل مهم در گسترش اباحهگری و انحطاط اخلاقی در جامعه بود که در زمان امام سجاد(ع) به ویژه از سوی دستگاه حکومت رونق بیشتری یافت. بر اساس اندیشه مرجئه که ایمان تنها اقرار به زبان بود[۲۵]، همگان به بیبندوباری جرئت مییافتند. از اینرو، امام زین العابدین(ع) نه تنها با گفتار، بلکه به طور عملی با روی آوردن به عبادت و تبیین معارف الهی از طریق دعا و مناجاتهای سوزناک با این اندیشه انحرافی مبارزه کرد و نشان داد که پرستش خدا و اطاعت او تنها به اقرار زبان نیست، بلکه باید با عمل صالح همراه باشد[۲۶].
اگرچه برخی شواهد تاریخی به رویارویی مرجئه با بنیامیه اشاره دارد[۲۷]، ولی عقیده ارجاء بیش از همه در خدمت حاکمان ستمکار بود؛ زیرا بر اساس این پندار باطل، آنچه حاکمان انجام میدهند درست است و با دستورهای دین تضادی ندارد[۲۸]. امام زین العابدین(ع) به وسیله خطبههای روشنگرانه پرده از چهرههای پلید حکام ستمگر برداشت و با بیاناتی در قالب موعظه و دعا، ضمن بازگویی جنایات حاکمان غاصب اموی، بر نفی مشروعیت آنان بسیار تأکید کرد[۲۹] و نشان داد که برای دینداری، اقرار زبانی کافی نیست[۳۰].
ابتذال فرهنگی و موضع امام(ع)
امویان در یک برنامه چندین ساله کوشیدند برای قداستزدایی از شهرهای مکه و مدینه، ابتذال و اباحهگری را گسترش دهند. این تهاجم فرهنگی با ترویج تجملگرایی آغاز و با خرید کنیزکان آوازهخوان برای رونق مجالس لهو و لعب تکمیل شد[۳۱]. ابتذال فرهنگی بدانجا رسید که عالمان و قاضیان شهر نیز گرفتار آن شدند[۳۲]. امام سجاد(ع) در چنین شرایطی به عنوان حافظ دین و تبیین کننده اصول اسلام، کوشید تا مردم را از این انحطاط اخلاقی نجات بخشد. آن حضرت با ایجاد جلسههای سخنرانی و موعظه، مردم را به زهد، تقوا، مناجات و دعا ترغیب میکرد[۳۳].[۳۴]
تحریف سیره نبوی و موضع امام(ع)
علاقه مردم به تعالیم دینی و سیره نبوی در پیوند با نیازهای اجتماعی برای تنظیم روابط جمعی، سبب توجه همگان به سیره نبوی بود که از ابتدای عصر خلافت، بیشتر شفاهی و با گرایشهای فکری متفاوتی روایت میشد. از اینرو، احتمال فزونی و کاستی و تغییر در آنها وجود داشت، به ویژه زمانی که اخبار سیره نبوی به شکل رسمی و تخصصی نگارش مییافت، خطر تحریف برجستهتر شد.
در فضای نگارش سیرههای تخصصی و رسمی، امام(ع) توجه به سیره نبوی را از ضرورتهای فرهنگی عصر خویش شمرد. ایشان با اهتمام به نقد دیدگاههای مخالفانِ تفکر امامت، به دفاع از خاندان خویش پرداخت و واقعیتهای تاریخی عصر رسول خدا(ص) را آشکار کرد. این اهتمام چنان بود، که به گفته واقدی، امام(ع) فرمود: «کنا نعلم مغازی النبی(ص) و سرایاه کما نعلم سورة من قرآن»[۳۵].
بر پایه این خبر، تعلیم سیره نبوی به منزله تعلیم قرآن یادشده که بیانگر جایگاه آن نزد امام سجاد(ع) و اهتمام آن حضرت به بیان و انتقال سیره صحیح به نسلهای پسینی است. مجموع اخبار نقل شده از آن حضرت، بیانگر جریانی فعال برای تحریف گزارههای تاریخی به سود مخالفان خاندان رسول خدا(ص) است. از آنجایی که اساسیترین هدف امویان، مقابله با جریان علوی به رهبری امام علی(ع) بود، بیشترین تحریفها و جعل اخبار متوجه آن حضرت و خاندان ایشان میشد. بر همین اساس نیز، بیشترین حجم اخبار پابرجا از امام سجاد(ع) درباره آن امام علی(ع) و نقش ایشان در سیره نبوی است[۳۶].[۳۷]
میراث علمی مکتوب امام(ع)
صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه، مجموعهای از دعاها و مناجاتهای امام زین العابدین(ع) و از جمله گنجینههای گرانسنگ میراث اسلامی است. این دائرةالمعارف علوم بشری که دربردارنده اصول اعتقادات، احکام، فروعات دین، عرفان، اخلاق و مسائل سیاسی و اجتماعی است، از سوی امام سجاد(ع) املا شده و فرزندان بزرگوارش امام محمدباقر(ع) و زید شهید آن را در دو نسخه نوشتهاند[۳۸]. صحیفه موجود شامل ۵۴ دعاست. با توجه به جایگاه بلند صحیفه سجادیه، بزرگان و علمای اسلام آن را «أخت القرآن» «انجیل اهل بیت(ع)» و «زبور آل محمد(ص)» نامیدهاند[۳۹].
اگر مفاهیم صحیفه سجادیه با عملکرد ظالمانه حاکمان اموی مقایسه شود، روشن خواهد شد که در عصر غربت شیعه و تهاجم همهجانبه به اسلام ناب، صحیفه سجادیه، نه تنها کتاب دعا، بلکه در قامت یک نقشه راه برای مبارزه با حکومتهای غاصب و جریانهای فکری است که کیان جامعه اسلامی را هدف گرفتهاند[۴۰].
درباره اسناد صحیفه سجادیه اختلاف است. مرحوم مجلسی اول و بسیاری از دانشمندان اسلامی آن را متواتر دانستهاند که نیازی به بررسی صحت و سقم راویان آن نیست[۴۱]. شماری دیگر نیز به سبب عدم توثیق برخی راویان آن، در سند صحیفه سجادیه خدشه کردهاند. طرفداران هر دو دیدگاه معتقدند متن صحیفه سجادیه به طور قطع از امام سجاد(ع) صادر شده و از بزرگان شیعه کسی در انتساب آن به امام چهارم تشکیک نکرده است[۴۲].[۴۳]
ترجمه و شرحهای صحیفه سجادیه
ترجمه، شرح و تعلیقات بسیاری بر این کتاب نوشته شده است. در برخی تحقیقات جدید تا هشتاد شرح برای صحیفه نام بردهاند[۴۴]. همچنین شماری از دانشمندان بزرگ شیعه به گردآوری ادعیهای که از امام سجاد(ع) نقل شده، اما در صحیفه سجادیه مشهور نیامده، پرداختهاند و تکملههایی بر آن نوشتهاند[۴۵].
صحیفه سجادیه همراه با ملحقات، دعاهای ایام هفته، مناجات خمسة عشر و رسالة الحقوق امام سجاد(ع) به همت ویلیام چیتیک، پژوهشگر و عارف آمریکایی، به انگلیسی ترجمه شده که نقشی بسزا در معرفی صحیفه در سطح جهان داشته است. وی معتقد است «صحیفه سجادیه»، بُعد درونی و داخلی اسلام را آشکار میکند و حتی ممکن است فهم و درک آن دشوارتر از سایر متون اولیه باشد[۴۶].[۴۷]
احادیث امام سجاد(ع)
سیاستِ ویرانگرِ ممنوع بودن نقل حدیث، پس از رحلت رسول خدا(ص) آغاز شد و تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز (حک: ۹۹ - ۱۰۱ق) ادامه یافت. در طول یک سده، خلفای غاصبی که قدرت را در دست گرفتند به صورت یک قانون خدشهناپذیر به این ممنوعیت جاهلانه پایبند بودند. افراد بسیاری به جرم نقل حدیث به زندان افتادند و مجموعهای از احادیث نبی خدا(ص) در آتش سوخت[۴۸]. امامان شیعه در طول این مدت بر خلاف این سیاست، اقدامات مهمی برای نقل و نشر حدیث انجام دادند[۴۹]. چنان که برخی امام سجاد(ع) را کثیر الحدیث و مورد اعتماد توصیف کردهاند[۵۰]. تحقیقات جدید حدود سیصد حدیث در ابواب مختلف از امام زین العابدین(ع) برشمردهاند. تقوا، زهد، بینیازی، سلامتی، خانواده، علم و دانش، دروغ، خودپسندی، امامت، کار و کوشش، نظم اقتصادی، نفی سلطه کافر، همسو نبودن با ظالم، اخلاق و صفات مؤمن از موضوعاتی است که از امام سجاد(ع) درباره آنها حدیث نقل شده است[۵۱].[۵۲]
رساله حقوق
یکی دیگر از آثار ماندگار امام سجاد(ع) رساله حقوق است که به تمام ابعاد زندگی انسان و رابطه او با پروردگار، خویشتن، خانواده، جامعه، حکومت و هر آنچه که به زندگی فردی و اجتماعی او ارتباط مییابد، توجه کرده است. این رساله در منابع متعدد درج شده که قدیمیترین آنها عبارتاند از: تحف العقول عن آل رسول(ص)، تألیف ابن شعبه حرانی (م ۳۸۱ق)[۵۳]، کتاب من لا یحضره الفقیه[۵۴]، الخصال[۵۵] و الامالی[۵۶]، از تألیفات شیخ صدوق (م ۳۸۱ق). امروزه این رساله شرحها و ترجمههای گوناگونی دارد.
تفاوتهای جزئی در نقل رسالة الحقوق در منابع اصلی وجود دارد. از جمله آنکه در تحف العقول، پنجاه حق، الخصال و کتاب من لا یحضره الفقیه ۵۱ حق را برشمرده است و در این دو کتاب حق حج پس از حق نماز و پیش از حق روزه ذکر شده است. تفاوت دیگر اینکه متن رساله در کتابهای صدوق، از متن تحف العقول مختصرتر است[۵۷].
حقوق بیانشده
عنوانهای حقوق برشمرده در این رساله عبارتاند از: حق خداوند، حق نفس، زبان، گوش، چشم، پا، دست، شکم، عورت، نماز، حج، روزه، صدقه، قربانی، سلطان، معلم، رعیت (ملت)، شاگردان، همسر، بنده، مادر، پدر، فرزند، برادر، مولایی که تو را آزاد کرده، بندهای که آزادش کردهای، کسی که به تو نیکی کرده، مؤذن، امام جماعت، همنشین، همسایه، رفیق، شریک، مال، طلبکار، معاشر، حق خصم مدعی، خصم مدعی علیه، مشورتخواه، مشاور، نصیحتخواه، نصیحتگو، بزرگترها، کوچکترها، سائل، مسئول، شادکننده تو، بدکننده به تو، حق همدینان و حق اهل ذمه.
اینها حقوقی هستند که سراسر زندگی انسان را احاطه کرده و رعایت و عمل به آنها واجب است[۵۸].[۵۹]
منابع
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲
پانویس
- ↑ ر.ک: شاکری، تدوین حدیث و تاریخ الفقه، ص۵۱ - ۵۳.
- ↑ ر.ک: صحیفه سجادیه، دعای چهلوهفتم: خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۲۴۱.
- ↑ شاکری، تدوین حدیث و تاریخ الفقه، ص۵۵.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۰.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۷ - ۳۲؛ ابن طاووس، اللهوف، ص۹۲ - ۹۳.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۱ - ۱۳۲.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۰.
- ↑ ابن نما، مثیر الاحزان، ص۹۳.
- ↑ صدوق، الامالی، ص۲۰۴.
- ↑ صدوق، الخصال، ص۵۱۸.
- ↑ جلالی حسینی، جهاد الامام السجاد(ع)، ص۱۷۹ - ۱۸۰.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۱.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۵۸؛ خوبی، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۹۵.
- ↑ طوسی، الرجال، ص۱۰۹ - ۱۲۰.
- ↑ مفید، الاختصاص، ص۸.
- ↑ مفید، الاختصاص، ص۶۱.
- ↑ الکوفی، الزهد، ص۱۰۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۳۳ - ۳۳۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۲۷۹.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۱.
- ↑ دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۰۵؛ حلی (علامه)، نهایة المرام، ج۱، ص۲۰.
- ↑ جلالی حسینی، جهاد الامام السجاد(ع)، ص۸۸ - ۹۱.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۲.
- ↑ ر.ک: مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۳.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۴۸.
- ↑ ر.ک: اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۹۲؛ فضل بن شاذان، الایضاح، ص۴۴
- ↑ غلامی دهقی، علی، مرجئه و بنیامیه همسازی یا ناهمسازی، تاریخ در آیینه پژوهش، ش۲، ۱۳۸۳.
- ↑ «رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَايِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ»؛ (صحیفه سجادیه، دعای ۴۷، بخش ۵۶).
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۳.
- ↑ ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۸، ص۳۶۷؛ گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ص۸۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۳۰۵.
- ↑ گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ص۸۸.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۴.
- ↑ خطیب بغدادی، الجامع فی أخلاق الراوی، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: حسینیان مقدم، «نقش امام سجاد(ع) در تحریفزدایی از سیره نبوی»، پژوهشهای تاریخی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، سال ۸ دوره جدید، شپیاپی ۲۹، ۱۳۹۵ش، ص۵۷ - ۷۲.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۴.
- ↑ نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۳۶؛ جهانبخش، «زبور آل محمد در گذر تاریخ»، آینه پژوهش، ش۷۱ و ۷۲، ۱۳۸۰.
- ↑ ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علی صحیفة السجادیه، ص۳۵؛ آقابزرگ، الذریعة، ج۱۵، ص۱۸.
- ↑ ر.ک: جلال حسینی، جهاد الامام السجاد(ع)، ص۱۹۳ - ۱۹۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۷، ص۴۳، ۴۷ و ۵۰؛ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۱۸.
- ↑ ر.ک: جهانبخش، «زبور آل محمد در گذر تاریخ»، آینه پژوهش، ۱۳۸۰، ش۷۱ و ۷۲.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۵.
- ↑ حکیم، «کتابشناسی تفصیلی شروح و ترجمههای صحیفه سجادیه»، کتاب ماه دین، ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱.
- ↑ آقابزرگ، الذریعة، ج۸، ص۱۳۸.
- ↑ برای آگاهی از سخنان این اندیشمند آمریکایی ر.ک: کتاب ماه دین، ش۱۵۴، مرداد ۱۳۸۹ و مجله سفینه، «نگرشی به کتاب صحیفه سجادیه»، ش۶، ۱۳۸۴ (ویژه صحیفه سجادیه)، ص۹۳ - ۱۰۷.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۶.
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵ و ۷.
- ↑ ر.ک: عَمری، المجدی فی انساب الطالبین، ص۹۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۷۲.
- ↑ ر.ک: ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۹- ۲۸۴.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۶.
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۵۵- ۲۷۲.
- ↑ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ص۶۱۸ - ۶۲۶.
- ↑ صدوق، الخصال، ص۵۶۴ - ۵۷۰.
- ↑ صدوق، الامالی، ص۴۵۱ - ۴۵۷.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۷.
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۷۲.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۲۰۸.