مغیرة بن شعبه ثقفی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مغیرة بن شعبه د ر سال پنجم هجری مسلمان شد. او مردی دنیاطلب و حیله‌گر و [شمن اهل بیت(ع) بود. پس از رحلت پیامبر خاتم(ص) مردم را به دشمنی با اهل بیت(ع) دعوت می‌‌کرد. اولین کسی بود که با ابوبکر بیعت کرد و در زمان معاویه حاکم کوفه بود و اولین کسی بود که بیعت با یزید را مطرح کرد و از کوفیان برای یزید بیعت گفت. سرانجام مغیره با بیماری طعون از دنیا رفت.

آشنایی اجمالی

نام و نسب او مغیرة بن شعبة بن ابی عامر بن عوف بن قیس و از قبیله ثقیف است. کنیه وی اباعبدالله و به قولی ابوعیسی نقل شده است. مادر وی، "امامة بنت افقم"، از قبیله بنی نصر بن معاویه بود. وی در سالی که جنگ خندق رخ داد، مسلمان شد و در صلح حدیبیه حضور داشت. به نقلی وی در مدت عمرش، هزار زن گرفت![۱]. مغیرة بن شعبه داماد ابوسفیان بود و سه دختر ابوسفیان را به عقد خود در آورد. همچنین او یکی از دختران سعد بن ابی وقاص را نیز به همسری گرفت[۲]. وی هشت پسر داشت[۳]. یکی از اجداد وی، سبیعه دختر عبدشمس بن عبدمناف است که این زن از افتخارات وی محسوب می‌شده است[۴].[۵]

مغیره و چگونگی پذیرش اسلام

از مغیره نقل شده: ما مردمی بت‌پرست بودیم و مقام نگهبانی لات با ما بود و خود را چنان می‌دیدم که اگر تمام اقوامم مسلمان می‌شدند، من مسلمان نخواهم شد. تا اینکه برخی از قبیله بنی مالک تصمیم گرفتند پیش مقوقس، پادشاه مصر بروند. من هم با ایشان حرکت کردم، در حالی که هر یک هدایایی برای مقوقس آماده کرده بودند. چون با عمویم، عروه در این باره مشورت کردم، او با رفتن من مخالفت کرد و گفت: "چون از بستگان پدری‌ات کسی با تو نیست، این کار، صلاح نیست". ولی من به گفتارش گوش ندادم و با ایشان حرکت کردم تا اینکه به اسکندریه رسیدیم. در آنجا پادشاه زیر سایبانی در کنار دریا قرار داشت. پس سوار زورقی شدم تا به مقابل ایشان رسیدم. پادشاه شخصی را فرستاد تا از من بپرسد که کیستم و چه کار دارم و من داستان خود را بازگو کردم.

او دستور داد تا ما را به کنیسه‌ای وارد و از ما پذیرایی کنند، تا در زمان مناسب ما را به حضور بخواند. پس رئیس طایفه بنی مالک را در کنار خود نشانید و با او گرم گرفت و از او پرسید: آیا تمام همراهانت از قبیله بنی مالک‌اند؟ او پاسخ داد: "فقط یک نفر از افراد هم پیمان، همراه ما نیست" و مرا معرفی کرد. پادشاه دستور داد تا هدایایی که دربار برای هر یک تهیه کرده بود در مقابل افراد بگذارند. همه از دیدن هدایا خوشحال شدند ولی هدیه کم ارزشی به من دادند. تمام همراهان مسرور و مشغول خرید سوغات برای خویشان خود شدند ولی من پولی نداشتم که چیزی بخرم. آماده حرکت شدیم و شراب زیادی با خود برداشتیم و افراد کاروان در هر منزلی با غذا شراب هم می‌خوردند و من در تمام راه در این فکر بودم که اینان با هدایای سلطان بر می‌گردند و من با دست خالی و این مسئله برایم ننگ بود.

بالاخره تصمیم گرفتم همه آنها را بکشم. پس در یکی از منازل خود را مریض نشان داده و دستمالی بر سر بستم و هنگام شراب خواری گفتم: من به شما شراب می‌دهم ولی خودم نمی‌خورم. آنها آنقدر شراب خوردند که به شدت مست شدند و بیشتر می‌خواستند و من مرتب به آنها شراب می‌خورانیدم تا اینکه تمام آنها بیهوش شدند. پس شمشیر کشیده، تمام ایشان را کشتم و هر چه داشتند برداشته و بی درنگ به مدینه رفتم. وقتی به مسجد وارد شدم و با همان لباس سفر به حضور پیامبر (ص) رسیدم و شهادتین را بر زبان راندم، ابوبکر به من نگاه کرد و پرسید: تو پسر برادر عروه نیستی؟ گفتم: بله. پرسید: از مصر می‌آیی؟ گفتم: آری، از مصر برگشته‌ام. پرسید: پس افراد بنی مالک چه شدند؟ گفتم: آنها را کشتم و اموالشان را صاحب شدم و اینک آمده‌ام تا مسلمان شوم و اگر باید خمس آن اموال را بپردازم، بپردازم.

پیامبر (ص) فرمود: "مسلمان شدنت را پذیرفتم ولی این اموال را قبول نمی‌کنم، زیرا از راه مکر و حیله به دست آورده‌ای و در مکر، خیری نیست"[۶].[۷]

مغیره و اهل بیت (ع)

مغیره از کسانی است که در ماجرای عقبه قصد کشتن رسول خدا (ص) را داشت[۸]. جابر بن عبدالله انصاری درباره وی می‌گوید: ابلیس به صورت چهار نفر ظاهر شده که از جمله آنها مغیرة بن شعبه است؛ هنگامی که رسول خدا (ص) از دنیا رفت، ابلیس به صورت مغیره ظاهر شد و مردم را به اطاعت نکردن از اهل بیت (ع) دعوت کرد[۹].

ابن ابی الحدید نیز از قول اسکافی نقل می‌کند که معاویه عده‌ای از صحابه و تابعین را فرا خواند تا برای او روایاتی را در مذمت علی (ع) جعل کنند و از جمله صحابه رسول خدا (ص) مغیرة بن شعبه، عمرو بن العاص و ابوهریره و از جمله تابعین عروة بن زیبر بودند[۱۰] و به طور کلی باید گفت، هر حدیثی که در مذمت علی (ع) نقل شده، از مغیره است[۱۱].

علی (ع) نیز در توصیف مغیره می‌فرماید: "سبب اسلام آوردنش، مکر و حیله بود که فرار کرد و نزد رسول خدا (ص) آمد. به خدا قسم، او نسبت به اسلام هیچ گاه خضوع و خشوع نداشت و کار وی روشن کردن آتش است. به درستی که ثقیف، قوم مکاری هستند و عرب را دشمن می‌دارند، گویی از عرب نیستند"[۱۲].

وی همیشه در صف مقدم دشمنی با خاندان رسالت بود؛ چنانکه در غدیرخم، وی همراه با معاویه قسم خورد که نخواهیم گذاشت حکومت به علی (ع) منتقل شود[۱۳].

بعضی از کارهای وی بر ضد خاندان نبوی:

  1. اظهار ناراحتی از اینکه رسول خدا (ص) مقام علی (ع) را به حضرت عیسی (ع) تشبیه کرده است[۱۴].
  2. از افرادی است که به خانه حضرت زهرا(س) حمله کرد[۱۵].
  3. سب و لعن علی (ع)در کوفه[۱۶].

امام باقر (ع) وی را به بلعم بن باعورا تشبیه کرده است که با داشتن اسم اعظم، خدا بر او خشم گرفت[۱۷].

از امام صادق (ع)نقل شده که فرمود: "خدا مغیره را لعنت کند به سبب جعل اکاذیب"[۱۸].[۱۹]

مغیره در زمان شیخین

مغیره شیخین را برای رفتن به سقیفه بنی ساعده تشویق و اولین کسی است که با ابوبکر بیعت کرد[۲۰]. همچنین وی برای تثبیت حکومت، به ابوبکر سفارش کرد که عباس بن عبدالمطلب را تطمیع کند و سپس سراغ ابوسفیان برود و نظر وی را برای همکاری با حکومتش جلب کند[۲۱]. در زمان حکومت عمر بن خطاب، مغیره حاکم بصره بود که خلیفه دوم به سبب رسوایی اخلاقی وی را برکنار کرد[۲۲] و البته وی را به حکومت کوفه گماشت. او در جنگ‌های یمامه، فتح شام، قادسیه و فتح دماوند حضور داشت و یکی از چشمانش را در یرموک از دست داد. او در زمان حکومت عثمان نیز به فعالیت خود ادامه داد اما در هنگام شورش بر ضد عثمان، از مقام خود کناره‌گیری کرد و دیگر به عرصه سیاست وارد نشد تا زمانی که علی (ع) به شهادت رسید[۲۳].

هنگام حکومت معاویه و پس از اشغال کوفه، معاویه عبدالله پسر عمرو بن عاص را به حکومت کوفه گماشت، ولی مغیرة بن شعبه که طمع این کار را داشت به معاویه گفت: «عمرو بن عاص را بر مصر و پسرش را بر کوفه گماشته‌ای؛ گویی میان دو فک شیری قرار گرفته‌ای». آن‌گاه معاویه (که از قدرت یافتن و تبانی احتمالی این پدر و پسر به وحشت افتاد)، عبدالله را عزل نمود و مغیرة بن شعبه را فرمانروای کوفه کرد[۲۴].[۲۵]

بعضی از صحابه مانند ابوامامة باهلی، مسور بن مخرمه و بعضی از تابعین مانند عروه، حمزه و غفار که هر سه فرزند او هستند، از او حدیث نقل کرده‌اند[۲۶].

از دیگر فعالیت‌های مغیره در زمان خلفاء ایجاد دیوان در بصره است و او اولین کسی است که رشوه گرفته است[۲۷].[۲۸]

حکومت مغیره بر کوفه

از اتفاقات مهم دوران حکومت مغیرة بن شعبه بر کوفه، اجبار کردن برخی چهره‌ها و شخصیت‌های مهم کوفه به شرکت در نماز جماعت اوست؛ بدین ترتیب که معاویه در سال ۴۲ طی نامه‌ای به مغیرة بن شعبه دستور داد باید این اشخاص در نماز جماعت حاکم کوفه شرکت کنند: زیاد بن ابیه، سلیمان بن صرد خزاعی، حجر بن عدی کندی، عمرو بن حمق خزاعی، شبث بن ربعی ریاحی و عبدالله بن کواء یشکری. مغیره فرمان معاویه را به آنان ابلاغ کرد و آنها به ناچار پذیرفتند[۲۹].

این گروه اگرچه از نظر اعتقادی و سیاسی یکسان نبودند، ولی وجه اشتراک آنان مخالفت‌های آشکار شده ایشان با سلطه بنی امیه بود.

زیاد بن ابیه از کارگزاران امیرمؤمنان و امام مجتبی(ع) بود که نه تنها در عصر خلافت امیرالمؤمنین(ع) پیشنهاد معاویه را در خیانت به آن حضرت و پیوستن به وی رد کرد، بلکه علیه او موضع گرفته و پس از صلح امام حسن(ع) تا مدتی حاضر به بیعت با معاویه نبود؛ هرچند اندکی بعد با وساطت مغیرة بن شعبه نزد معاویه رفت و حتی با اقدام رسوای خلیفه اموی، به نام «زیاد بن ابی سفیان» خوانده شد و با موافقت معاویه مقیم کوفه گشت.

سلیمان بن صرد، حجر بن عدی و عمرو بن حمق از سرشناسان شیعه کوفه و معتقدان محکم به ولایت و امامت امیر مؤمنان(ع) بودند و به دشمنی با معاویه شناخته می‌شدند، به ویژه آنکه در نبرد صفین در مقابله با او حماسه‌ها آفریده بودند.

شبث بن ربعی و عبدالله بن کواء هم اگر چه بر ضد امیر مؤمنان(ع) موضع داشتند، اما به سبب دارا بودن تفکر خوارج، مخالف معاویه و داعیه‌های او به شمار می‌رفتند. همچنین به رغم تظاهر معاویه به حلم و بردباری، وی به مغیرة دستور داد تا صعصعة بن صوحان عبدی از شیعیان برجسته امیر مؤمنان(ع) را تبعید کند[۳۰].

تبعید صعصعه عمدتاً به سبب نادیده گرفتن دستور معاویه در ممنوعیت بیان فضایل امیر مؤمنان(ع) بود که او بی‌پروا فضیلت‌های آن حضرت را فراوان نقل می‌کرد.

از دیگر حوادث مهم رخ داده به هنگام امارت مغیرة بن شعبه ثقفی بر کوفه، نقش بسیار موثر او در اعلام ولایت عهدی یزید بن معاویه است[۳۱].

مغیره در زمان امام علی (ع)

مغیره در زمان حکومت امام علی (ع) از سیاست کناره گرفت[۳۲] اما بعد از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به اردوگاه معاویه پیوست[۳۳]. وی کسی است که معاویه را در جانشینی یزید همراهی کرد و به عبارتی، وی پیشنهاد جانشینی یزید را مطرح کرد[۳۴].

از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که اگر شهری هشت در داشته باشد، از هر هشت در شهر به مکر، کسی به غیر از مغیرة بن شعبه خارج نمی‌شود[۳۵].[۳۶]

مغیرة و بیعت برای یزید

پیشنهاد بیعت با یزید و موروثی شدن خلافت ابتدا توسط مغیرة بن شعبه ـ که از طرف معاویه حاکم کوفه بود ـ مطرح شد، آن هم به این هدف که موقعیت خود را تثبیت نماید؛ زیرا معاویه قصد برکناری او را داشت.

ابن‌اثیر می‌نویسد: مغیره از طرف معاویه حاکم کوفه بود و معاویه تصمیم گرفت او را عزل نموده و سعید بن عاص را به کوفه بفرستد. هنگامی که این خبر به مغیره رسید با خود گفت: مصلحت در این است که برای حفظ آبروی خود نزد معاویه بروم و از ادامه مسئولیت خود و فرمانروایی کوفه اظهار بی‌میلی نموده و از معاویه بخواهم که با استعفای من موافقت کند، تا در نزد مردم چنین وانمود شود که من خود داوطلبانه از فرمانروایی کوفه کناره گرفتم.

با همین اندیشه به شام رفت، او ابتدا با نزدیکان و دوستان خود ملاقات کرد و به آنان گفت: اگر در این اوضاع و احوال نتوانم فرمانروایی کوفه را برای خود نگه دارم دیگر هرگز به آن مقام دست نخواهم یافت؛ سپس نزد یزید رفت و به او گفت: بیشتر اصحاب پیامبر از دنیا رفته‌اند و فرزندان آنان به جای مانده‌اند و تو از همه آنان در فضل و رأی و دین و سیاست داناتری، من نمی‌دانم چرا پدرت معاویه برای تو از مردم بیعت نمی‌گیرد؟

یزید گفت: آیا به نظر تو این کار ممکن است؟ مغیره پاسخ داد: آری. یزید که سخت تحت تأثیر سخنان مغیره قرار گرفته بود نزد پدرش معاویه رفت و پیشنهاد مغیره را مطرح کرد.

معاویه دستور داد مغیره را حاضر سازند، مغیره نظر خود را برای معاویه شرح داد و اضافه کرد که شما شاهد بودید که بعد از قتل عثمان امت اسلامی دچار چه اختلاف‌های شدیدی گردید و خون‌های زیادی ریخته شد؛ بنابراین یزید جانشین خوبی برای تو خواهد بود تا بعد از تو پناهگاهی برای مردم باشد و از خونریزی و فتنه جلوگیری شود.

معاویه گفت: چه کسانی در این امر مرا یاری خواهند کرد؟ مغیره گفت: من تعهد می‌دهم که از مردم کوفه برای یزید بیعت بگیرم و زیاد بن ابیه نیز از مردم بصره برای ولی‌عهدی یزید بیعت خواهد گرفت[۳۷] و بعد از این دو شهر، مردم هیچ شهری با بیعت یزید مخالفت نخواهند کرد.

معاویه پس از این پیشنهاد، مغیره را در پست حکومت کوفه تثبیت کرد و از عزل او جهت بیعت گرفتن برای یزید منصرف شد. مغیره نزد یاران خود بازگشت؛ وقتی آنان از او سؤال کردند که ماجرای برکناری او به کجا انجامید؟ گفت: لقد وضعت رجل معاویة فی غرز بعید الغایة علی امة محمد وفتقت علیهم فتقا لا یرتق أبدا؛ من پای معاویه را در رکابی قرار دادم که بر امت پیامبر پایانی دور دارد و با طرح ولی‌عهدی یزید جایی را دریدم که هرگز التیام نپذیرد».

سپس مغیره به کوفه رفت و با یاران خود و هواداران بنی‌امیه موضوع بیعت با یزید را مطرح کرد، آنان پیشنهاد او را اجابت کردند. مغیره فرزندش موسی را به همراه یک هیئت ده نفره و یا بیشتر به شام فرستاد و سی هزار درهم در اختیار آنان گذاشت. آنان نزد معاویه رفتند و از بیعت با یزید سخن گفتند و معاویه را تشویق کردند که هر چه زودتر این کار را انجام دهد. معاویه به آنان گفت: این مطلب را در حال حاضر اظهار نکنید ولی بر همین رأی و نظر باشید. سپس از موسی سؤال کرد: پدرت دین این افراد را به چه قیمتی خریده است؟

گفت: به سی هزار درهم. معاویه در جواب گفت: به راستی که دین، نزد این اشخاص بسی بی‌ارزش بوده است که آن را به این قیمت ناچیز فروخته‌اند[۳۸].[۳۹]

سرانجام مغیره

سال مرگ وی را ۴۹، ۵۱ و ۵۸ هجری عمل نقل کرده‌‌اند و بعضی نیز سال ۶۳ دانسته‌اند که صحیح نیست[۴۰]. علت مرگ وی، ابتلا به طاعون بود. مغیره برای فرار از طاعون از کوفه خارج شد و پس از رفع این بیماری کشنده به او گفتند بهتر است که به کوفه بازگردد. او هم بازگشت اما به طاعون مبتلا شد و مرد[۴۱].[۴۲]

مغیرة بن شعبه

مغیرة بن شعبه بن مسعود بن مالک بن کعب بن عمرو بن سعد بن عوف بن قیس از قبیله ثقیف بود. کنیه او را ابوعیسی یا ابومحمد گفته‌اند و طبری کنیه او را اباعبدالله ذکر کرده است[۴۳]. مادرش اسما، دختر افقم بن ابی عمرو بن دهمان بن نصر است. به او «مغیرةالرای» هم می‌گفتند[۴۴]. قبل از فتح مکه، پس از جنگ خندق، اسلام آورد و در بیعت رضوان حضور داشته است و در جنگ با مرتدان و در فتوحات شام و عراق حاضر بود. شعبی و زهری او را از دهات، خردمندان و زیرکان و سیاست‌مداران، عرب به شمار آورده‌اند[۴۵]. مغیره در عصر خلافت عمر بن خطاب ابتدا به حکومت بصره رسید که پس از چندی عزل و به حکومت کوفه گماشته شد. پس از به خلافت رسیدن عثمان، او عزل شد و در حکومت معاویه برای بار دیگر به امارت کوفه دست یافت. او مردی بلندقامت بود و یکی از چشمانش را در جنگ یرموک از دست داده بود. بیشتر مورخان بر این عقیده هستند که او در شعبان سال پنجاه هجری، در کوفه درگذشته است[۴۶].

او یکی از دشمنان سرسخت امام علی(ع) بود که از زمان پیامبر(ص) به آن حضرت کینه داشت و جزء کسانی بود که سعی زیادی انجام دادند تا مانع از به خلافت رسیدن آن حضرت شوند. او از ابتدا مردی حیله‌گر بود و در تمام جریانات سیاسی پشت پرده قرار می‌گرفت. او در حوادثی که منجر به کشته شدن عثمان شد، کناره‌گیری کرد و در ظاهر عملی انجام نداد و پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع) به طائف رفت و در هیچ صحنه سیاسی حضور پیدا نکرد؛ ولی پس از شهادت آن حضرت و و صلح امام حسن(ع) با معاویه از طائف به عراق رفت و به معاویه پیوست[۴۷]. مغیرة بن شعبه به مدت دو سال در بصره حکومت کرد و با هیچ‌گونه اختلاف و تمردی از سوی بصریان مواجه نشد و با سیاست خود به ساماندهی امور بصریان پرداخت ولی آنچه که سبب عزل او از بصره توسط عمر شد، اختلافی بود که بین او و بوبکره ایجاد شد. این اختلاف به سبب زن‌بارگی مغیره به وجود آمده بود و از آن جهت بود که مغیره و ابوبکره همسایه بودند و خانه‌هایشان به‌گونه‌ای ساخته شده بود که پنجره خانه‌ها بر یکدیگر مشرف بود؛ به‌طوری‌که داخل اتاق رؤیت می‌شد. روزی ابوبکره به همراه زیاد بن عبید که برادر مادری او بود و نافع بن حارث (کلده) و شبل بن معبد بجلی در خانه ابوبکره حضور داشتند که ناگاه بادی وزید و پرده از پنجره خانه ابوبکره و مغیره به کناری رفت و آنان مغیره را در حال زنا دیدند. پس ابوبکره به آنان گفت: گواه باشید که این زن ام‌جمیل از بنی عامر بن صعصعه است. پس چون وقت نماز شد ابوبکره از نماز خواندن مغیره با مسلمانان جلوگیری کرد و در نامه‌ای ماجرا را برای عمر بازگوی کرد[۴۸]. عمر، ابوموسی را به بصره فرستاد و نامه‌ای به مغیره نوشت که «خبر بزرگی از تو به من رسیده است. ابوموسی را به امارت فرستادم هرچه در دست توست به او واگذار و شتابان نزد من بیا». به دستور عمر، مغیره و شاهدان حاضر شدند. و درباره عمل مغیره از آنان سوال کرد. همه به زنای مغیره شهادت دادند به غیر از زیاد. پس عمر سه نفر دیگر را به جرم افک تازیانه زد و مغیره را پس از چندی به امارت کوفه گماشت.[۴۹]

منابع

پانویس

  1. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۳۴۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲.
  2. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۳۴۵.
  3. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۳۵۱.
  4. بلاغات النساء، این طیفور، ص۲۵۸.
  5. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۲.
  6. روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۲۲.
  7. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۳-۳۵۴.
  8. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۱۰۰ و ج۸۲، ص۲۶۷.
  9. الامالی، شیخ طوسی، ص۱۷۶.
  10. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۰، ص۴۰۲.
  11. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۰، ص۱۱۲.
  12. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۴، ص۳۲۲.
  13. روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۱۷۹؛ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۳۰۱؛ شواهد التنزیل، حسکانی، ج۲، ص۳۹۱.
  14. روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۵۷.
  15. الجمل، شیخ مفید، ص۱۱۷.
  16. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۳۲۶.
  17. تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۴۲.
  18. بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۲۳۸.
  19. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۴-۳۵۵.
  20. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۲۶۱.
  21. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۲۸۴.
  22. وی را در حال زنای محصنه دستگیر کردند و به نزد خلیفه دوم آوردند. (مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۸، ص۷۷) سه نفر بر ضد او شهادت دادند اما نفر چهارم به سبب هوای نفس از بیان شهادت خودداری کرد. (بحارالانوار،، علامه مجلسی، ج۳۰، ص۶۳۹) و ر. ک: جلد سوم دائرة المعارف: ابوبکره نفیع بن حارث.
  23. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۶-۳۵۷.
  24. تاریخ طبری، ج۴، ص۱۲۷؛ به گفته خطیب بغدادی، مغیرة بن شعبه اولین حکمران معاویه در کوفه بود (تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۹۳).
  25. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۳۰۶.
  26. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲. فرزندان مغیره عبارتند از: عروه و حمزه که مادرشان حفصه بنت سعد بن ابی وقاص است. مغیره فرزند عایشه بنت جریر بن عبدالله؛ العقار فرزند ام محمد بنت منبه، و جعفر، همام، مطرف و سوار که مادرشان کنیز بوده است. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۳۵۱).
  27. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲.
  28. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۶-۳۵۷.
  29. تاریخ طبری، (دوره ۱۱ جلدی)، ج۵، ص۱۷۹.
  30. الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۲۰۰.
  31. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۳۰۶.
  32. انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۱۲۴۶.
  33. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۷۰.
  34. صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، قلقشندی، ج۱۳، ص۲۳۵.
  35. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۴۹.
  36. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۷.
  37. از این نقل استفاده می‌شود که طرح این کار در همان عصر امام مجتبی (ع) ریخته شده است؛ زیرا مغیرة تقریباً در سال ۵۰ و یا قبل از آن از دنیا رفته، و در سال ۵۶ معاویه از مردم مدینه خواست بیعت بگیرد.
  38. کامل ابن‌اثیر، ج۳، ص۵۰۳.
  39. نظری منفرد، علی، نهضت‌های پس از عاشورا، ص ۴۲.
  40. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۴۸.
  41. تاریخ طبری، ج۴، ص۱۷۴؛ مروج الذهب، ج۳، ص۳۳.
  42. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «مغیرة بن شعبه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۳۵۷؛ رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص۳۰۶.
  43. اصابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۶.
  44. طبقات کبری، ج۴، ص۲۵۹.
  45. اصابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۶.
  46. طبقات کبری، ج۶، ص۴۶۷.
  47. الغارات، ص۵۷۰.
  48. الکامل، ج۸، ص۳۷۳.
  49. حسینی، سید امیر، بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری، ص۱۰۳.