تجسم اعمال در قرآن
مقدمه
مراد از تجسم اعمال، بروز و ظهور چهره ملکوتی اعمال به شکل واقعی یا تمثّل و تجسد آنها است؛ مسئله تمثل و مسخ اعمال در آیات و روایات نیز مورد اشاره قرار گرفته است. برخی بر آناند که مراد از تجسم اعمال، پیوند جزای اعمال با صورت باطنی آنها است که به نوعی عینیت پیدا میکند[۱]؛ آیا مراد از مسخ که در آیات و روایات آمده، همان تجسم اعمال است؟ بعید نیست که چنین باشد، چنانکه برخی بدان اشاره کردهاند[۲].
آنچه مسلم است این که عقیده به تجسم اعمال در حکمت متعالیه پس از مباحث حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، شکوفایی بیشتری یافته است؛ بهویژه آنکه بهرهگیری از آیات قرآن در این باره بر گسترش ابعاد آن نیز افزوده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾[۳]. این آیه را دلیل روشنی بر تجسم اعمال دانستهاند؛ چون خوردن اموال یتیم همان و انباشتن آتش در شکمهایشان همان. یعنی اموال حرامی که میخورند در واقع به شکل توده آتش در شکمهایشان تجسم پیدا میکند. ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۴]. در این آیه نتیجه تکذیب آیات الهی و لقای پروردگار در روز قیامت، سبب نابودی اعمال دانسته شده است که در واقع هدر رفتن و نابودی اعمال، تجسمی از تکذیب آیات و تکذیب لقای الهی است که در روز قیامت به شکل آشکاری بروز و ظهور پیدا میکند.
نمونه دیگر، آیات سوره زلزال است: ﴿يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[۵]. این آیات تصریح میکند که آدمی در روز قیامت خیر و شرّ عملش را میبیند حتی کمترین و ناچیزترین آن را و این چیزی جز تجسم اعمال نیست. بنابراین، اعمال، حالات و عقاید انسان، علاوه بر ظهور دنیوی، دارای باطنی ملکوتی هستند که از دیدِ ظاهری بیشتر انسانهای معمولی پنهان است و حیات پس از مرگ و ثواب و عقابهای آن، ظرف ظهور همان واقعیت خواهد بود که در همه عمر انسان در دنیا به همراه وی بودهاند، اما او از آنها غافل بوده است[۶]. میتوان این آیه را نیز شاهد بر مدعای فوق میآورد: ﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾[۷]. آری، پرده پندار و دلبستگی به امور مادی برای بیشتر افراد در این دنیا مانع از دریافت حقایق باطنی میشود، اما آنگاه که انسان از قید تعلّقات دنیوی رها میگردد و پردههای مادیت از دید حقیقت بین آدمی برداشته میشود، حقیقت و باطن اشیاء بر او منکشف میشود.
برخی از مفسران، این آیه را برای اثبات تجسم اعمال کافی دانستهاند[۸]. همچنین از آیه ﴿هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۹] دانسته میشود که پاداش اعمال در آخرت، عین خود اعمال است و نیز همین گونه است آیه ﴿كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ﴾[۱۰]. چنان که در آیه دیگر میفرماید: ﴿وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى﴾[۱۱].
این آیه دلالت روشنتری بر تجسم اعمال دارد: ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ...﴾[۱۲]. این که در آن روز انسان آرزوی دور بودن عمل بدش از خودش را دارد، بهترین گواه بر تجسم عمل است. و آیه ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾[۱۳] نیز همین دلالت را دارد.
تعبیر جالب دیگری درباره تجسم اعمال در قرآن، «آوردن اعمال» است، حتی اگر چه آن عمل به اندازه دانه خردلی باشد: ﴿يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ﴾[۱۴]
علاوه بر آیات مذکور، آیاتی که تعبیر «توفّی» در آنها ذکر شده میتواند به عنوان آیات شاهد تجسم اعمال یادآور شد: ﴿وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[۱۵].
در آیات دیگری نیز هیزم و سوخت جهنم، همان ذات و وجود انسانهای مجرم دانسته شده است: ﴿ فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾[۱۶] و در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ﴾[۱۷] نیز حقیقت و تجسم گناه غیبت به صورت خوردن گوشت انسان غیبت شونده، بیان شده است.
روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: فلان شخص بسیار خواب است، حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی»[۱۸]. در این گونه روایات، مسئله تجسم اعمال به روشنی بیان گردیده است.
در مکاشفات عارفان، برای اخلاق ناپسند همچون حسد، صورت مار و عقرب و برای خصلت حرص و طمع صورت مورچه ذکر گردیده است. تجسم اعمال در واقع از لواحق بحث قیامت است. به هر حال بزرگان حکما و عرفای صاحب مقام از جمله مولانا در پرتو کلام قرآنی و مکاشفات قلبی و استدلالات عقلی به تجسم اعمال عقیده دارند، بدین معنا که میگویند هر یک از گفتار و کردار و پندار آدمی، در عالم برزخ تجسم مییابد. کردار نیک به صورت باغ و راغ و کردار بد به صورت مار و نار مجسم میشود[۱۹].
در مقابل قائلان به تجسم اعمال، کسانی نیز به مخالفت با آن برخاستهاند و در نهایت آیات این موضوع را به گونهای تأویل نمودهاند. فخر رازی و علامه مجلسی از این قبیلاند[۲۰]؛ البته از نظریهتجسم اعمال و نحوه تبدل اعمال، تعبیرهای گوناگونی وجود دارد. از جمله گروهی عذاب را تجسم و صورت فعل و آثار نفسانی دانستهاند و گروهی دیگر عذاب را صورت باطنی اعمال دنیوی گفتهاند. اهل عرفان تجسم اعمال را باور داشتهاند. گفته شده این نظر در میان اخوان الصفا سابقه داشته است. ملاصدرا این نظر را به فیثاغورس نسبت داده و از او سخنانی در این باره نقل کرده است. در آثار غزالی و ابنعربی سخنانی در تأیید این نظریه دیده میشود.
به طور کلی باید گفت که تجسم اعمال از باورهای بسیاری از مردم بوده و در طول تاریخ حکایات بسیاری در این باره نقل شده و از دیرباز تاکنون موضوع آثار تمثیلی و ادبی - هنری بوده است. نظریه تجسم اعمال را ملاصدرا بیش از هر کس دیگر در قالب تفسیر شماری از آیات توانسته است بپروراند. او گوید: همان طور که امور عینی بر ذهن اثر میگذارند، امور ذهنی هم بر عین اثر میگذارند. تأثیر امر عینی بر دیگر امور عینی و ذهنی یکسان نیست؛ مثلاً رطوبت در برخورد با جسم غیر مرطوب، آن را مرطوب میکند، اما در تأثیر بر حس و خیال، آنها را مرطوب نمیکند، بلکه صورت محسوسه و متخیله در آنها به وجود میآورد و در تأثیر بر عقل سبب تشکیل صورت کلی میشود. پس ماهیت واحد میتواند در جاهای مختلف، آثار مختلف بگذارد. از سوی دیگر، حالتی مثل خشم که امری دورنی است، میتواند به شکل بیرونی و عینی ظهور پیدا کند، مثلاً به شکل سرخی گونه یا تندی ضربان قلب. پس بعید نیست که همین خشم در جایی دیگر بتواند به صورت آتش نمایان شود. اعمال آدمیان میتواند تبدیل به اخلاق و ملکات نفسانی شود، یعنی از صورت جسمانی خارج شود و در آخرت هم همین اخلاق و ملکات نفسانی میتواند دوباره به اجسام ان جهانی تبدیل شود. پس از ملاصدرا، این نظریه طرفداران بیشتری پیدا کرد که از آن جمله فیض کاشانی، ملاهادی سبزواری، علامه طباطبایی، امام خمینی و شهید مطهری را میتوان نام برد [۲۱][۲۲]
ظهور چهره واقعی و ملکوتی اعتقادات و اعمال به صورتهای متناسب با آنها
از تجسم عمل گاه به تمثّل عمل[۲۳] و گاه به تجسّد عمل[۲۴] و نیز تشبّح نیات و ملکات[۲۵] تعبیر شده است. گرچه مفاد و مضمون تجسّم عمل با صراحت در قرآن و روایات طرح گردیده؛ امّا خود این اصطلاح در متون روایی و آیات قرآن دیده نمیشود و حتی میتوان گفت که در میان متفکران اسلامی نیز از سابقه دیرینی برخوردار نیست. البته گاهی تعابیری مانند تمثّل یافتن عمل یا مسخ حقیقت انسانی در روایات و آثار متقدمان آمدهاست[۲۶]. مراد از تجسم اعمال آن است که جزای اعمال انسانها، صورت باطنی و ملکوتی همان اعمال است و جزا با عمل اتحاد و عینیت دارد[۲۷]. بحث از تجسم اعمال به صورتهای مشابه پیش از اسلام در میان سایر ادیان و اقوام نیز به نوعی مطرح بوده است؛ در تعالیم یهودیت و مسیحیت سخن از مسخ انسانها به میان آمده و کتابهای متعددی در این زمینه نگاشته شده که کتاب کمدیالهی اثر دانته از شهرت بیشتری برخوردار است. این عقیده را به حکمای یونان باستان نیز نسبت دادهاند[۲۸]. در این میان بعضی از حکما بر این عقیدهاند که مراد واقعی از آنچه به عنوان تناسخ در آثار حکیمان بزرگ یونان نظیر سقراط و افلاطون و ارسطو طرح گردیده همان تجسم عمل است؛ نه تناسخ به معنای باطل آن[۲۹]. تاریخچه بحث از تجسم اعمال به صورت بحثی جدی و عمده در میان مسلمانان به تاریخ ابداع این اصطلاح بازمیگردد؛ امّا زمینههای اولیه این بحث در اسلام به عصر نزول قرآن باز گردانده شده و از این رو میتوان گفت که این بحث نخستین بار در قرآنکریم آمده است؛ امّا از آنجا که بعضی از آیات، جزای اخرویرا به صورتهای دیگری غیر از تجسم اعمال طرح کرده است، این عقیده از صدر اسلام مورد بحث و گفتوگوی متفکران و مفسران بوده و این بحث در دورههای نخستین تفسیری از مباحث جدی تفسیری بوده است. میل غالب متقدمان نظیر طبری، شیخ طوسی و طبرسی، تأویل آیات مربوط به تجسم اعمال بوده؛ لیکن هم ایشان در برخی موارد که ظهور آیات در آن غیر قابل تأویل و انکار بوده به نوعی تجسم اعمال را پذیرفته یا دست کم عباراتی دو پهلو آوردهاند[۳۰]. در دورانهای بعدی گروهی از مفسران آن را پذیرفته و این عقیده در ادامه حرکت تاریخی خود هر روزه طرفداران بیشتری پیدا کرده است تا جایی که آن را قول بیشتر مفسران[۳۱] یا عقیده رایج در میان متفکران اهل سنت[۳۲] و حتی ضروری دین[۳۳] دانستهاند. البته در طول این حرکت بعضی دیگر این عقیده را ـ اگر از اهل شرایع صادر شود ـ در حقیقت بیان کیفیت ثواب و عقاب روحانی ـ در کنار اذعان به بهشت و جهنم جسمانی ـ داشته و افزودهاند: اگر مراد به این عقیده منحصر کردن لذات و ثواب یا الم و عقاب ودیگر امور قیامت در تجسم اعمال باشد ـ مخالف ضروری دین است[۳۴]؛ امّا این مخالفتها با دفع شبهات و تبیین عقلی تجسم اعمال رو به افول گذارد و میتوان گفت که عقیده به تجسم اعمال با ظهور حکمت متعالیه و طرح مباحثی چون حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول به اوج شکوفایی خود رسید، و امروزه این عقیده تداولی عام یافته و کمتر دیده میشود که کسی با آن مخالفت کند.
عقیده به تجسم اعمال دارای اثر تربیتی است؛ زیرا اگر انسان مطمئن باشد که عمل وی از بین نرفته، از او جدا نخواهد شد، حساب شده کار خواهد کرد؛ زیرا میداند که مسئولیت او سنگین است و روزی اعمال قبیح وی در برابر چشمانش بازسازی میشود و این خود بدترین نوع کیفر برای گناهکاران است[۳۵]. ضمن آنکه تجسم عمل در روز جزا بهترین شاهد و گواه بر جرم و گناه است و همین امر باعث اسکات معترضان میگردد[۳۶]. در قرآنکریم آیات بسیاری به تجسم اعمال اشاره دارند؛ مانند آیاتی که بر اساس آنها انسان در آخرت، اعمال خود را میبیند[۳۷] و آیاتی که جزای اخروی اعمال را خود اعمال دانسته[۳۸] یا به بروز ملکوت برخی از اعمال[۳۹] اشاره دارند.[۴۰]
تبیین تجسم اعمال
بحث از تجسم اعمال بحث درباره نحوه حیات و سرنوشت انسان پس از مرگ و تبیین چگونگی شکلگیری جزای انسانها در سرای دیگر است. رابطه اعمال و ملکات دنیوی انسان با پاداش و کیفر اخروی را میتوان چندگونه تبیین کرد:
- صرفاً ربطی اعتباری و قراردادی باشد؛ به این معنا: همانگونه که قانونگذاران دنیوی در برابر جرایم، مجازاتهایی را وضع و اعتبار میکنند خداوند متعالی نیز برای اعمال نیک و بد پاداش و کیفری را معین کرده که در آخرت به انسان داده میشود[۴۱].
- تکوینی؛ امّا به شکل ارتباط علّی و معلولی باشد که با وضع و اعتبار تغییر نمیکند. در این بیان به رغم تکوینی بودن جزای اخروی نوعی دوگانگی میان جزا و عمل وجود دارد[۴۲].
- در مقابل این دو بیان، طرفداران تجسم اعمال هرگونه دوگانگی و انفکاک میان عمل و جزای آن را نفی کرده، به عینیت جزا و عمل معتقد شدهاند[۴۳]. بعضی در تبیین تجسم اعمال گفتهاند: هر حقیقتی در هر عالمی دارای آثار و خواص همان عالم و نشئه است؛ مثلا آب در عالم طبیعت دارای خاصیت رطوبت، ولی در مرتبه ادراک حسی، خیالی یا عقلی دارای ویژگیهای دیگری است؛ همینطور غضب که برای انسان وصفی نفسانی است نمود جسمانی آن به شکل افزایش حرارت و برافروختگی رنگ بروز میکند و ممکن است در نشئه اخروی به صورت آتش تجلی کند[۴۴]، بنابراین اعمال، حالات و عقاید انسان افزون بر ظهور دنیوی و مُلْکی دارای باطنی ملکوتی هستند که از دید ظاهری انسانها پنهان است و حیات پس از مرگ و ثواب و عقابهای آن، ظرف ظهور همان واقعیتهایی است که در همه عمر انسان در دنیا به همراه وی بودهاند؛ ولی او از آنها غافل بوده است، چنانکه در آیه ۲۲ ق به این واقعیت اشاره شده است: ﴿لَّقَدْ كُنتَ فِى غَفْلَةٍۢ مِّنْ هَـٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَآءَكَ فَبَصَرُكَ ٱلْيَوْمَ حَدِيدٌۭ﴾[۴۵].[۴۶]. بعضی از قائلان به تجسم اعمال آن را در دو ناحیه تصویر کردهاند: یکی تجسم اعمال و ملکات در ذات نفس انسان به شکل تغییر هویت و حقیقت آن و دیگری در ناحیه همراهان و قرینهای اخروی و سایر خصوصیات ثواب و عقاب. به عقیده ایشان اعمال جوارحی و جوانحی انسان باعث ایجاد ملکاتی میگردند که آنها در نهایتْ سازنده واقعیت ذات هر انسانیاند و از سوی دیگر همین اعمال و اعتقادات خود ظهور و بروزی ملکوتی در خارج از ذات انسان دارند که سبب التذاذ و احیاناً رنج و عذاب میگردند[۴۷]. این تفصیل گرچه در آیات قرآن به روشنی و با صراحت نیامده است؛ امّا برخی روایاتْ ناظر به تغییر حقیقت و هویت ذات انسان به حقایق دیگر بوده، بعضی دیگر، نعمتها و نقمتهای پس از مرگ و به خصوص همراهان و قرینهای اخروی انسان را تجلی و ظهور ثانوی اعمال نیک و بد دانستهاند[۴۸]. این مطلب اخیر به خوبی در روایت قیس که در این باب بسیار مشهور است[۴۹] و از سوی فریقین مستفیض شمرده شده[۵۰] به آن اشاره شدهاست.
در تبیین تجسم اعمال، افزون بر آنچه گفتهشده آرای دیگری نیز هستند؛ از جمله گفتهاند که نفس پس از مرگ، صورتهایی را به تناسب اعمال و ملکاتی که در دنیا کسب کرده ایجاد میکند و همین مُنْشآت نفس ثواب و عقاب اخروی آدمی است[۵۱].[۵۲]
اثبات تجسم اعمال
تجسم اعمال از آیات فراوانی استفاده میشود، هرچند نحوه دلالت آنها متفاوت است. به عقیده برخی مفسران اگر در همه قرآن آیهای جز ۲۲ سوره ق درباره تجسم اعمال نبود، همان برای اثبات آن کافی بود[۵۳]. در آیات متعددی، جزای اعمال در آخرت عین آن اعمال دانسته شده است؛ مانند ﴿هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ﴾[۵۴] مدافعان تجسم اعمال این قبیل آیات را دلیل محکمی بر تجسم دانستهاند[۵۵]؛ ولی عدهای با تأویل این آیات آن را مبالغه در بیان عدالتِ خدا[۵۶] یا مَجازگویی به شکل ذکر سبب و اراده مسبّب[۵۷] دانسته یا کلمه جزاء یا حرف «بـ» را پیش از عبارت «ما کانوا یَعمَلون» در تقدیر گرفتهاند[۵۸]. در آیاتی نیز با تعبیرهای گوناگونی به تجسم اعمال اشاره شده است؛ مانند تعبیرِ دیدن اعمال در آخرت؛ هر انسانی در آخرت اعمال خوب یا بد خود را هر قدر هم که اندک و خُرد باشد، میبیند: ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًۭا يَرَهُ * وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍۢ شَرًّۭا يَرَهُۥۥ﴾[۵۹] به عقیده برخی این آیه از صریحترین آیات در باب تجسم اعمال است[۶۰]. بر اساس آیه دیگری خداوند، اعمال جهنمیان را به آنان نشان میدهد و این امر مایه پشیمانی و اندوه آنان میشود: ﴿كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ ٱللَّهُ أَعْمَـٰلَهُمْ حَسَرَٰتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَـٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ﴾[۶۱] در آیهای نیز به دیده شدن سعی انسان در آخرت اشاره شده است: ﴿وَأَنَّ سَعْيَهُۥ سَوْفَ يُرَىٰ﴾[۶۲] برخی دلالت آیات فوق بر تجسم اعمال را نپذیرفته[۶۳] و مقصود از دیدن عمل را دیدن جزای آن[۶۴] یا نگاه کردن در صحیفه اعمال[۶۵] دانسته یا به گونهای دیگر آن را تأویل کردهاند[۶۶]. از دیگر تعبیرهای قرآن، در این باره تعبیر «وجدان و یافتن عمل» است: ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍۢ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍۢ مُّحْضَرًۭا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوٓءٍۢ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُۥٓ أَمَدًۢا بَعِيدًۭا...﴾[۶۷] در این آیه پس از اشاره به اینکه هرکسی عمل خوب یا بد خود را حاضر مییابد، بیان شده است که شخص دوست دارد بین او و کارهای بدش زمانی دراز فاصله باشد. روشن است که آرزوی دور بودن انسان مجرم از عمل، قابل تأویل به معانی دیگری غیر از تجسم اعمال نیست[۶۸]. در آیهای دیگر پس از اشاره به نامه عمل انسانها در قیامت آمده است که مجرمان اعمالی را که انجام دادهاند مییابند: ﴿وَوُضِعَ ٱلْكِتَـٰبُ فَتَرَى ٱلْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَـٰوَيْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا ٱلْكِتَـٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةًۭ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحْصَىٰهَا وَوَجَدُوا۟ مَا عَمِلُوا۟ حَاضِرًۭا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًۭا﴾[۶۹] مقصود از این آیه یافتن عمل به صورت متناسب با آن دانسته شده است[۷۰]؛ ولی برخی آن را مشاهده عمل در صحیفه اعمال دانستهاند[۷۱]، در عین حال بعضی از قائلان به تجسم اعمال، حقیقت نامه اعمال را شکلگیری ملکات و اعتقادات در قلب انسان دانستهاند. به عقیده ایشان مقصود از کتاب و صحیفه در آخرت، ظهور و بروز ذات و حقیقت انسان است[۷۲]. تعبیر قرآنی دیگر در این زمینه تعبیر «آوردن اعمال» است. خداوند عمل بنده را حتی اگر همسنگ دانه خردلی باشد، در قیامت میآورد: ﴿يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ﴾[۷۳] دلالت این آیه بر بازگشت خود اعمال به قدری واضح است که بسیاری از مخالفان دلالت سایر آیات بر تجسم اعمال، در این آیه پذیرفتهاند که خود عمل در زندگی پس از مرگ بازمیگردد[۷۴]. تعبیر دیگر «توفّی» است که در آیات گوناگونی مانند آیه ۲۵ سوره آل عمران[۷۵]؛ آیه ۱۸ سوره احقاف[۷۶] و آیه ۲۷۲ سوره بقره[۷۷] ذکر شده و برخی آن را مؤیّد تجسم اعمال و برخی دیگر بیگانه از آن دانستهاند[۷۸]. در آیات دیگری صراحتاً به صورت واقعی اعمال که چهره ثواب و عقاب اعمال است اشاره شده و بیانگر تمثل یافتگی و پیکربندی و صورت پذیرفتن اعمال و تناسب هریک از اشکال عذاب با جرم و گناه مربوط به آن است. در آیه ۱۰ نساء آمده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَٰلَ ٱلْيَتَـٰمَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًۭا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًۭا﴾[۷۹]. شبیه این کیفر به همین مضمون در آیه ۱۷۴ سوره بقره[۸۰] درباره کیفر کتمان هدایت الهی نیز آمده است. در این آیه صورت واقعی و ظهور و بروز خوردن مال یتیم و گرفتن پول در برابر پنهان کردن هدایت الهی، خوردن آتش دانسته شده که برخی از مفسران این آیات را دلیل محکمی بر تجسم اعمال میدانند[۸۱]. در مقابل، بعضی از مفسران در تفسیر این آیات گفتهاند: این گونه تعبیر کنایه از آن است که این اعمال به ورود شخص به آتش میانجامد[۸۲]. بیان صورت واقعی اعمال در آیات دیگری نظیر ۳۵ توبه[۸۳] آمده است. در این آیه و آیه ۱۶۱ آلعمران[۸۴] به تجسم گناهان مالی به شکلهای مختلف اشاره شده است. در بعضی آیات نیز هیزم جهنم ذات انسانهای مجرم دانسته شده[۸۵] و در آیه ۱۲ حجرات[۸۶] نیز آمده است که حقیقت و تجسم گناه غیبت، خوردن گوشت انسان غیبت شونده است. این واقعیات در روایات نبوی درباره برخی همسران و اصحاب پیامبر نیز مورد اشاره قرار گرفته است[۸۷]. گرچه در آیات قرآن به موارد اندکی از تعیین نوع ظهور و بروز اعمال اشاره شده؛ امّا در روایات به بیان این خصوصیات بیشتر پرداخته شده است.
در این زمینه از کشف و شهود عرفا و اولیای الهینیز گزارشهای فراوانی به ثبت رسیده و ادله شهودیفراوانی از شهودهای ارباب بصیرت در زمینه مشاهده صورتهای حقیقی اعمال و ذوات انسانی گزارش شده است[۸۸]. در روایات و مکاشفه عارفان برایاخلاق ناپسندی چون حسد صورت مار و عقرب[۸۹] و برای خصلت حرص و طمع صورت مورچه ذکر گردیده است[۹۰]. همچنین گفته شده است که در قیامت تکذیبکنندگان به شکل میمون و خوک[۹۱]، شرابخواران به صورت نوشندگان زهر افعی[۹۲]، متکبران در قالب مورچههای لگدمال شده[۹۳]، گرفتاران عجب به شکل طاووس، شهوتپرستان به شکل خروس، تمسخرکنندگان به صورت میمون و صاحبان نیات ناپاک در هیئت روباه[۹۴] ظهور و تجلی خواهند کرد. در مقابل، اعمال نیکی چون نماز اول وقت با حفظ شرایط به صورت دوست و همراهی مهربان و خوشرو[۹۵]، ولایت به شکل بهترین و آراستهترین همراه انسان[۹۶] و اذکاری نظیر تسبیحات اربعه به صورت درختهای بهشتی[۹۷] درخواهند آمد. با تأمل در این اخبار درمییابیم که گاهی برای یک عمل یا یک خصلت صورتهای متفاوتی ذکر شدهاند.
طرفداران تجسم اعمال افزون بر دلایل قرآنی، روایی و شهودی به ادلّه عقلی نیز برای اثبات آن تمسک جستهاند[۹۸]. از مهمترین ادله عقلی در تبیین تجسم اعمال افزون بر آنچه در مباحث حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول و معاد جسمانی طرح شده دلیلی است که بر اساس آن تجسم اعمال لازمه عدل الهی در نحوه اعطای جزا دانسته شده؛ زیرا اولا در اینگونه کیفر و پاداش دادن، جزا عین عمل است و بین آنها دوگانگی وجود ندارد[۹۹]. ثانیاً نتیجه و جزا بدون هیچ فاصلهای به عامل داده میشود؛ همچنین تناسب جزای اخروی با اعمال محدود دنیوی تنها با مبنای تجسم اعمال تبیینپذیر است؛ زیرا اگر ثبوت و تقرر دائم ملکات نفسانی و تجسم اعمال را تا ابد نپذیریم خلود اهل معصیت در جهنم و عقاب توجیهی ندارد، چون اگر منشأ خلود را عمل یا حالت زایل شده بدانیم، در این صورت ملتزم به بقای معلول با زوال علت شدهایم که آن نیز محال است[۱۰۰]. در برخی روایات در تعلیل خلود اخروی گفته شده است: خداوند میدانست که فرد صالح یا غیر صالح اگر تا ابد هم در دنیا میماند به روش خود ادامه میداد و از همین رو ایشان در نعمت و عذاب جاودانهاند[۱۰۱]. بعضی از متفکران بر این عقیدهاند که مراد این روایات تعلیق خلود بر علم الهی نیست، بلکه منظور از آن تأثیرافکار و نیات انسان در ساخته شدن حقیقت و واقعیت اوست[۱۰۲]، از همین روست که در آثار غالب قائلان به تجسم اعمال نوعی اصرار بر تعمیم مسئله تجسم به خصوصیات اعتقادی و نیّات افزون بر اعمال و خصایص دیده میشود[۱۰۳]. منشأ این تعمیم را در روایاتنیز میتوان یافت[۱۰۴]. حاصل اینکه تجسم اعمال حقیقتی برخاسته از صفت عدل الهی است[۱۰۵]. در برابر مدافعان تجسم اعمال، عدّهای به مخالفت با آن برخاستهاند. ممکن است علت برخی مخالفتها و تأویلات آیاتی باشد که جزا را مستقیماً به خداوند سبحان نسبت میدهد؛ مانند ﴿لِيَجْزِىَ ٱللَّهُ﴾[۱۰۶]؛ ﴿وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ﴾[۱۰۷] و ﴿إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ﴾[۱۰۸] این آیات به ثبوت نوعی معذِّب خارجی اشاره دارد که با برخاستن پاداش و کیفر از درون انسان و اعمالش سازگار نیست. موافقان تجسم اعمال به دو صورت تعارض ظاهری میان این آیات و آیات تجسم اعمال را حلّ کردهاند: گروهی با عدم پذیرش حصر جزا در تجسم عمل به رفع تعارض پرداختهاند[۱۰۹]. گروهی نیز گفتهاند که همه افعالِ باواسطه و بیواسطه در عالم وجود، به خداوند سبحان استناد دارند و بر این اساس مفاد این آیات با تجسم اعمال مخالفتی ندارد؛ زیرا بههر حال شکلگیری جزا به صورت تجسم عمل نیز به تکوین و اراده الهی باز میگردد[۱۱۰]. بعضی دیگر نیز این گونه خطابها را مطابق فهم عموم مردم و نوعی مماشات در تفهیم معارف و در عین حال سازگار با تجسم اعمال دانستهاند[۱۱۱]. در آیاتی نیز به چندین برابر شدن جزای اعمال نیک اشاره شده که ممکن است نقضی برای تجسم اعمال دانسته شود؛ مانند ﴿مَن جَآءَ بِٱلْحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾[۱۱۲]؛[۱۱۳] امّا در مورد اعمال خوب باید گفت از آنجا که این اعمال در راستای جهتگیری نظام عالماند طبعاً بارور میشوند؛ یعنی زمینه میشوند تا از سوی خداوند فیض بیشتری هم به آن افاضه گردد[۱۱۴]. پارهای دیگر از مخالفتها با تجسم اعمال به سبب شبهات عقلی بوده است؛ مخالفتهای فخررازی و مجلسی را میتوان از این قسم شمرد. ایشان و بعضی بر این عقیدهاند که لازم تجسم اعمال تبدیل عرض به جوهر است[۱۱۵] یا اینکه عمل، عرض و قائم به شخص است و با زوال شخص آن نیز معدوم میگردد و اعاده معدوم محالاست[۱۱۶]. ایشان بر اثر همین شبهات، آیات و روایات روشن درباره تجسم اعمال را تأویل کردهاند و در مواردی که تأویل دچار دشواری و مشکل شده است گفتهاند: خداوند در قیامت صورتهایی متناسب با اعمال دنیوی به صورت ابتدایی میآفریند[۱۱۷]. در مقابل، مدافعان تجسم اعمال میگویند: عمل زنده و موجود است و از بین نمیرود[۱۱۸]. درباره تبدیل عرض به جوهر نیز گفته شده که اعمال با تأثیر خود در روح به ملکات و جوهر نفسانی تبدیل میشوند و دلیلی بر محال بودن چنین تغییر و تحولی نیست[۱۱۹] و هر حقیقتی در هر نشئه و عالمی دارای احکام مخصوص به همان نشئه است[۱۲۰]. برخی در پاسخ از شبهه بقای عمل یا عرض و تبدیل آن به جوهر از مباحث علوم تجربی بهره جسته و بر این عقیدهاند که بر اساس قوانین تجربی، ماده و انرژی هیچگاه از بین نمیروند؛ بلکه به یکدیگر تبدیل میگردند و بر این اساس اعمال انسان که انرژی است میتواند به صورت ماده و جسم تجسم یابد[۱۲۱]؛ ولی بعضی از محققان این رویکرد را نپذیرفته و ویژگیهای ماده و انرژی را از خصوصیات خوبی و بدی اعمال و نیز اعتقادات و نیّات بیگانه دانسته و درباره ارتباط این دو تردید و مناقشات جدی کردهاند[۱۲۲].[۱۲۳]
ظرف تجسم اعمال
گرچه متبادر از عمده آیات و روایات تجسم اعمال، ظهور صورتهای باطنی اعمال در خصوص قیامت است؛ ولی با توجه به ادله عقلی[۱۲۴] و مکاشفات عرفانی[۱۲۵] و بسیاری از روایات، تجسم اعمال در برزخ نیز اثباتپذیر بوده، تفاوت صورتهای اخروی و برزخی به شدت و ضعف است[۱۲۶]، افزون بر این از ظاهر بعضی از آیات برمیآید که صورتهای یاد شده هماکنون در زندگی دنیا نیز همراه انسانها هستند، چنانکه آیه ۱۰ نساء که تجسم اعمال را ثابت میکند[۱۲۷] با عبارت ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًۭا﴾[۱۲۸] به آن اشاره دارد؛ زیرا مقصود از ﴿يَأْكُلُونَ﴾ به قرینه عطف ﴿وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًۭا﴾ بر آن، که مشتمل بر حرف استقبال و اشاره به عذاب اخروی است، زمان حال است. البته از برخی نقل شده است که عبارت مذکور را مجاز و ظرف تجسم اعمال را تنها قیامت دانستهاند[۱۲۹]. واقعیتِ وجود و حضورِ جهنم در باطن حیات دنیوی در آیه ۵۴ عنکبوت نیز به اشاره آمده است: ﴿يَسْتَعْجِلُونَكَ بِٱلْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌۢ بِٱلْكَـٰفِرِينَ﴾[۱۳۰]. برخی برای اثبات مدعای فوق چنین استدلال کردهاند که لفظ مشتق در معنای حقیقی بر زمان حال دلالت دارد و استعمال آن و اراده زمان آینده مَجاز است و از این رو باید این آیه را چنین معنا کرد که جهنم هماکنون نیز در باطن بر کافران احاطه دارد و البته پس از مرگ ظهور و بروز خواهد یافت[۱۳۱]. آیه ۲۲ ق[۱۳۲] نیز به خوبی دلالت دارد که واقعیتهای اخروی در دنیا هم حضور داشتهاند؛ ولی انسان به آنها توجه نداشته است. در غیر این صورت واژه غفلت در آیه معنا پیدا نخواهد کرد[۱۳۳].[۱۳۴]
حصر یا عدم حصر جزا در تجسم اعمال
بعضی از آیات قرآن به نوعی بر حصر جزاء در تجسم اعمال دلالت دارند؛ در قرآن گاهی با تعبیر به اِنّما: ﴿إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۳۵] و گاهی با هیئت حصر در آیه ۵۴ یس: ﴿وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۳۶] بر آن تأکید شده است. طرفداران تجسم اعمال در بحث حصر جزا در تجسم عمل به دو گروه تقسیم شدهاند: عدهای حصر را پذیرفته و بر آن پای فشرده[۱۳۷] و حتی برای اثبات آن دلیل عقلی اقامه کردهاند. در این دلیل برای نفی هرگونه تأثیر و تأثر خارجی در حالت نفس و اینکه حالات اخروی نفس تنها برخاسته از خود نفس و فعلیتهای ذاتی آن است چنین استدلال شده که در عالم پس از مرگ هیچ استعداد و قوهای نیست و همه کمالات و نقایص به ذات نفس و واقعیتهای نفسانی بازمیگردند[۱۳۸]. بعضی مفسران حتی مسائلی نظیر شفاعت و استغفار بازماندگان و اموری شبیه اینها را به نوعی به واقعیتهای نفسانی خود شخص بازگرداندهاند و تأثیر این عوامل را به صورت عاملی بیگانه از ذات نفس و تلاشهای دنیوی انسان انکار کردهاند[۱۳۹]. گروه دوم از مدافعان تجسم اعمال حصر حقیقی را در این آیات نپذیرفتهاند.
ایشان با توجه به ظاهر آیاتی که تأثیرنوعی معذِّب خارجی را ثابت میکنند، نظیر آیه ۵۱ ابراهیم: ﴿لِيَجْزِىَ ٱللَّهُ كُلَّ نَفْسٍۢ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلْحِسَابِ﴾[۱۴۰] یا آیه ۴۷ سوره روم: ﴿فَٱنتَقَمْنَا مِنَ ٱلَّذِينَ أَجْرَمُوا۟﴾[۱۴۱] و نیز آیه ۱۱۸ مائده[۱۴۲] و ۴ انسان[۱۴۳]، معتقدند که جزای اخروی در تجسم اعمال منحصر نیست[۱۴۴]. به عقیده این گروه مقتضای جمع بین ظاهر آیات و روایات گوناگون آن است که در جهان پس از مرگ دو نوع جزا تحقق دارد: یکی حاصل از تجسم اعمال انسان و دیگری ناشی از جزای الهی به صورت جداگانه. برخی بر این عقیدهاند که انحصار پاداش و کیفر در تجسم اعمال خلاف ضرورت دین است[۱۴۵].[۱۴۶]
منابع
پانویس
- ↑ تفسیر القرآن الکریم، ج۷، ص۲۲۴ – ۲۲۶.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۵۰.
- ↑ «آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ «و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
- ↑ «در آن روز مردم، پراکنده (از گورها) باز میگردند تا کردارهایشان را به آنان بنمایانند پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۶-۸.
- ↑ دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۵۰.
- ↑ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۹۲.
- ↑ «آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
- ↑ «بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.
- ↑ «و اینکه (بهره) کوشش وی زودا که دیده شود» سوره نجم، آیه ۴۰.
- ↑ «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود» سوره آل عمران، آیه ۳۰.
- ↑ «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.
- ↑ «پسرکم! بیگمان اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد در دل تخته سنگی یا در آسمانها یا در زمین، خداوند آن را میآورد که خداوند نازکبین داناییست» سوره لقمان، آیه ۱۶.
- ↑ «و به هر کس (پاداش) آنچه انجام داده است تمام داده شود و به آنان ستمی نرود چه خواهند کرد؟» سوره آل عمران، آیه ۲۵.
- ↑ «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
- ↑ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ معراج السعاده، ص۵۵۹.
- ↑ میناگر عشق، ص۱۶۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۶-۱۷؛ ج۴، ص۲؛ مرآة العقول، ج۹، ص۹۵؛ بحار الانوار، ج۷، ص۲۲۸.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ج۶، ص۵۸۷.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «تجسم اعمال»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ج۱، ص ۴۱۸ - ۴۲۰.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۳۱؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۸۰، ۲۰۵.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۴۹؛ تفسیر المنار، ج۸، ص۳۲۲.
- ↑ زاد المسافر، ص۳۹۲.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۳۱، ۲۵۵؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۶۸، مسند احمد، ج۲، ص۴۸۹.
- ↑ العرشیه، ص۹۶ ـ ۹۷؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج۷، ص۲۲۵ ـ ۲۲۶.
- ↑ اسفار، ج۸، ص۳۷۰، ج۹، ص۲۹۴؛ علمالیقین، ج۲، ص۱۰۸۰؛ جامع السعادات، ج۱، ص۵۰.
- ↑ اسفار، ج۹، ص۲۲۸.
- ↑ جامعالبیان، ج۴، ص۲۱۱، ۲۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۶۴؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۸۹۶ ـ ۸۹۷، ۸۷۳.
- ↑ روح المعانی، ج۸، ص۱۲۴؛ اسرار الحکم، ص۳۷۳؛ پیامقرآن، ج۶، ص۱۲۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۷۳؛ روح المعانی، ج۸، ص۱۲۴.
- ↑ تفسیر المنار، ج۸، ص۳۲۱.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۵۳.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۹۵۵.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ ﴿يَوْمَئِذٍۢ يَصْدُرُ ٱلنَّاسُ أَشْتَاتًۭا لِّيُرَوْا۟ أَعْمَـٰلَهُمْ﴾ «در آن روز مردم، پراکنده (از گورها) باز میگردند تا کردارهایشان را به آنان بنمایانند» سوره زلزال، آیه ۶.
- ↑ ﴿وَٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلْـَٔاخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ﴾ «و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
- ↑ ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَٰلَ ٱلْيَتَـٰمَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًۭا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًۭا﴾ «آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ دیبا، حسین، مقاله «تجسم اعمال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۴۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۳۰، «عدل الهی».
- ↑ مجموعه آثار، ج۴، ص۸۰۶، «معاد».
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۳۰، «عدل الهی».
- ↑ شواهد الربوبیه، ص۳۹۸؛ العرشیه، ص۹۵ ـ ۹۶.
- ↑ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۹۲.
- ↑ تفسیر صدرالمتألهین، ج۴، ص۲۸۵.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۳۱ ـ ۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۸ ـ ۲۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۸؛ علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۹؛ جامع السعادات، ج۱، ص۴۹.
- ↑ الفردوس الاعلی، ص۲۸۳.
- ↑ اسفار، ج۸، ص۳۹۳؛ ج۹، ص۳۱، ۲۲۷ ـ ۲۲۸، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ دیبا، حسین، مقاله «تجسم اعمال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۵۰.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۹۲.
- ↑ «آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
- ↑ الاربعین، ص۱۸۹، ۲۴۶ ـ ۲۴۷؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۳۴.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۴۶۷؛ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۹۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۸۲؛ روحالمعانی، ج۹، ص۹۲؛ ج۲۳، ص۴۹.
- ↑ جامعالبیان، ج۲۳، ص۱۷؛ تفسیر شبّر، ج۲، ص۴۱۶؛ ج۵، ص۲۳۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۵۲.
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.
- ↑ اربعین، ص۱۸۹.
- ↑ «بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.
- ↑ «و اینکه (بهره) کوشش وی زودا که دیده شود» سوره نجم، آیه ۴۰.
- ↑ جامعالبیان، ج۲، ص۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ التبیان، ج۲، ص۶۸؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۴۵۷ ـ ۴۵۸.
- ↑ جامعالبیان، ج۲۷، ص۹۸؛ التبیان، ج۱۰، ص۳۹۴؛ الکشاف، ج۲، ص۷۲۶ ـ ۷۲۷.
- ↑ جامع البیان، ج۱۵، ص۳۲۰؛ الکشاف، ج۲، ص۷۲۶ ـ ۷۲۷؛ التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۶۰.
- ↑ جامعالبیان، ج۲، ص۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ التبیان، ج۲، ص۶۸؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۴۵۷ ـ ۴۵۸.
- ↑ «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود» سوره آلعمران، آیه ۳۰.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج۵، ص۳۹؛ نمونه، ج۲، ص۵۰۶.
- ↑ «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۳۲۵.
- ↑ جامع البیان، ج۱۵، ص۳۲۰ ـ ۳۲۱؛ الکشاف، ج۲، ص۷۲۶ ـ ۷۲۷؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۱۳۴؛ الصافی، ج۳، ص۲۴۵ ـ ۲۴۶.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج۵، ص۴۰.
- ↑ «پسرکم! بیگمان اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد در دل تخته سنگی یا در آسمانها یا در زمین، خداوند آن را میآورد که خداوند نازکبین داناییست» سوره لقمان، آیه ۱۶.
- ↑ جامع البیان، ج۲۱، ص۸۸؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۴۹۹؛ الکشاف، ج۳، ص۴۹۶.
- ↑ ﴿فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَـٰهُمْ لِيَوْمٍۢ لَّا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍۢ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ «پس، آنگاه که آنان را در روزی که تردیدی در (فرا رسیدن) آن نیست گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه انجام داده است تمام داده شود و به آنان ستمی نرود چه خواهند کرد؟» سوره آل عمران، آیه ۲۵.
- ↑ ﴿أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ ٱلْقَوْلُ فِىٓ أُمَمٍۢ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا۟ خَـٰسِرِينَ﴾ «آنان کسانی هستند که در میان امّتهایی که پیش از آنان از پریان و آدمیان گذشتهاند، فرمان (عذاب) خداوند بر آنها به حقیقت پیوست، بیگمان آنان از زیانکاران بودند» سوره احقاف، آیه ۱۸.
- ↑ ﴿لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَىٰهُمْ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ وَمَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ فَلِأَنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ٱبْتِغَآءَ وَجْهِ ٱللَّهِ وَمَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾ «رهنمود آنان با تو نیست بلکه خداوند است که هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و هر دارایی که ببخشید به سود خود شماست و جز برای خشنودی خداوند، نمیبخشید» سوره بقره، آیه ۲۷۲.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۸۰؛ ج۱۸، ص۴۲، ۲۰۵، ۲۲۲.
- ↑ «آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلْكِتَـٰبِ وَيَشْتَرُونَ بِهِۦ ثَمَنًۭا قَلِيلًا أُو۟لَـٰٓئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ إِلَّا ٱلنَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۲۰۳ ـ ۲۰۴، ۲۱۰؛ ج۱، ص۴۲۶؛ فیظلالالقرآن، ج۱، ص۵۸۸.
- ↑ جامعالبیان، ج۲، ص۱۲۲؛ التبیان، ج۲، ص۸۸؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۴۶۹.
- ↑ ﴿يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا۟ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ﴾ «روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.
- ↑ ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِىٍّ أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍۢ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره آلعمران، آیه ۱۶۱.
- ↑ ﴿فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا۟ وَلَن تَفْعَلُوا۟ فَٱتَّقُوا۟ ٱلنَّارَ ٱلَّتِى وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَـٰفِرِينَ﴾ «و اگر چنین نکردید - که هرگز نمیتوانید کرد - پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
- ↑ ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱجْتَنِبُوا۟ كَثِيرًۭا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ ٱلظَّنِّ إِثْمٌۭ وَلَا تَجَسَّسُوا۟ وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًۭا فَكَرِهْتُمُوهُ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌۭ رَّحِيمٌۭ﴾ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۵۶؛ المحاسن، ص۴۶۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۱۰۲.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۱۱، ص۲۰۱؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج۴، ص۳۰۳.
- ↑ علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۷.
- ↑ شرح الاسماء، ج۱، ص۱۸۱؛ شرح مثنوی، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ ثواب الاعمال، ص۲۱۲؛ بصائر الدرجات، ص۱۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۶۴.
- ↑ الفردوس الاعلی، ص۲۷۰؛ جزء فیه احادیث، ص۶۳؛ محاسبة النفس، ص۱۲۷.
- ↑ علمالیقین، ج۲، ص۱۰۹۹.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۸، ص۹۰؛ ج۱۱، ص۱۳۷.
- ↑ المحاسن، ص۲۸۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۸، ص۱۴۹.
- ↑ درر الفوائد، ج۲، ص۴۶۵.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۳۲۵.
- ↑ اسفار، ج۹، ص۳۳۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۸۵؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۴۷۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۴، ص۷۰۵ ـ ۷۰۶، «معاد».
- ↑ تفسیر صدر المتالهین، ج۴، ص۲۸۸ ـ ۲۸۹؛ العرشیه، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ اربعین، ص۱۸۹، ۲۳۵.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۶۶؛ اربعین، ۲۳۳ ـ ۲۴۷.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۳۲۵.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۵۱.
- ↑ سوره فتح، آیه ۶.
- ↑ «اگر عذابشان فرمایی آنان بندگان تو هستند» سوره مائده، آیه ۱۱۸.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۵۲.
- ↑ اسفار، ج۹، ص۲۹۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۴، ص۷۰۴، «معاد».
- ↑ «کسانی که نیکی آورند ده برابر آن (پاداش) دارند» سوره انعام، آیه ۱۶۰.
- ↑ همان، ص۷۰۵ ـ ۷۰۶.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۴، ص۷۰۶، «معاد».
- ↑ بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۶ ـ ۱۷؛ ج۴، ص۲؛ سلسله مؤلفات مفید، ج۴؛ ص۲۰۵ ـ ۲۰۶، «اوائل المقالات»؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۳۲.
- ↑ مرآةالعقول، ج۹، ص۹۴، ۹۵؛ بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۸.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۵، ص۵۴، ۷۶ ـ ۹۶.
- ↑ شرح مثنوی، ص۱۱۹ ـ ۲۰.
- ↑ اربعین، ص۸۰، ۲۴۷؛ اسفار،ج۹، ص۲۰۴؛ شواهدالربوبیه، ص۳۹۸.
- ↑ راه طی شده، ص۲۰۶ ـ ۲۰۹.
- ↑ آموزش عقائد، ج۳، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ مجموعه آثار، ج۴، ص۸۰۶، «معاد».
- ↑ دیبا، حسین، مقاله «تجسم اعمال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۵۱.
- ↑ اسفار، ج۹، ص۳۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۹.
- ↑ اسفار، ج۹، ص۳۳۵.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۲۰۴.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۲۰۴.
- ↑ «از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.
- ↑ چهل حدیث، ۴۶۱ ـ ۴۶۲.
- ↑ ﴿لَّقَدْ كُنتَ فِى غَفْلَةٍۢ مِّنْ هَـٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَآءَكَ فَبَصَرُكَ ٱلْيَوْمَ حَدِيدٌۭ﴾ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۹۲.
- ↑ دیبا، حسین، مقاله «تجسم اعمال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۵۶.
- ↑ «تنها کیفر آنچه میکردهاید میبینید» سوره طور، آیه ۱۶.
- ↑ «و شما را جز (برای) آنچه میکردید کیفر نمیدهند» سوره یس، آیه ۵۴.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج۵، ص۲۸ ـ ۲۹، ۲۲۱.
- ↑ مجموعه مصنفات، ج۲، ص۹۵ ـ ۹۶.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۴۶.
- ↑ «تا خداوند به هر کس پاداش هر چه کرده است بدهد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره ابراهیم، آیه ۵۱.
- ↑ «و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم» سوره روم، آیه ۴۷.
- ↑ ﴿إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ ٱلْعَزِيزُ ٱلْحَكِيمُ﴾ «اگر عذابشان فرمایی آنان بندگان تو هستند و اگر آنها را ببخشایی، این تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره مائده، آیه ۱۱۸.
- ↑ ﴿إِنَّآ أَعْتَدْنَا لِلْكَـٰفِرِينَ سَلَـٰسِلَا۟ وَأَغْلَـٰلًا وَسَعِيرًا﴾ «بیگمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کردهایم» سوره انسان، آیه ۴.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۵۳.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۴۸ ـ ۵۳.
- ↑ دیبا، حسین، مقاله «تجسم اعمال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۵۷.