دفن حضرت فاطمه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

براساس روایات صحیح، امیرالمؤمنین (ع)، حضرت فاطمه (س) را شبانه و در خانه‌اش به خاک سپرد و به غاصبان خلافت اجازه حضور در این مراسم داده نشد. زمانی که بنی‌امیه، مسجد را توسعه دادند، آن خانه جزئی از مسجد شد، منتها قبر بنابر وصیت آن حضرت کاملاً مخفی است.

مقدمه

  1. «ابن سعد» گفته است: «محمد بن عمر» به سند خود از علی بن الحسین (ع) روایت کرده است: از «ابن عباس» پرسیدم: چه زمانی فاطمه‌(س) به خاک سپرده شد؟ گفت «فاطمه (س) را نیمه‌های شب، بعد از اینکه مردم خوابیدند به خاک سپردیم». پرسیدم: چه کسی بر او نماز خواند؟ پاسخ داد: «علی»[۱].
  2. «ابن شبه» به سندش از «حسن بن محمد» نقل کرده است که: علی (ع)، فاطمه (س) را شبانه به خاک سپرد[۲].
  3. «ابن شبه» همچنین به سندش از «عایشه» روایت کرده است که: علی (ع)، فاطمه (س) را شبانه به خاک سپرد و به ابوبکر اجازه حضور نداد[۳].
  4. «صدوق» به سند خود از «علی بن ابی حمزه» روایت کرده است: از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا فاطمه (س) را شبانه به خاک سپردند؟ فرمود «زیرا سفارش کرده بود که هیچ یک از مردان ـ آن دو مرد ـ بر او نماز نخوانند[۴].
  5. «ابن‌شهرآشوب» گفته: روایت شده است: هنگامی که فاطمه‌(س) را در قبر گذاشتند، دستی بیرون آمد، جنازه را گرفت و درون قبر نهاد و ناپدید شد[۵].[۶]

قبر حضرت فاطمه

احمد بن محمد بن ابی نصر می‌گوید: از امام رضا (ع) پرسیدم: فاطمه (س) دختر پیامبر اکرم (ص) را کجا به خاک سپردند؟ فرمود «مردی از امام صادق (ع) همین مسئله را پرسید و «عیسی بن موسی» حاضر بود عیسی گفت: در بقیع به خاک سپرده شد. آن مرد پرسید: آقا چه می‌فرمائید؟ حضرت فرمود: عیسی، پاسخت را داد». احمد بن محمد بن ابی نصر به امام گفت: خدا تو را از صالحان قرار دهد! مرا با عیسی بن موسی چه کار است؟ از پدرانت به من خبر ده. حضرت رضا (ع) فرمود «در خانه‌اش به خاک سپرده شد»[۷] و مرحوم کلینی در ادامه روایت آمده است که امام (ع) فرمود: "و زمانی که «بنی‌امیه»، مسجد را توسعه دادند، آن خانه جزئی از مسجد شد"[۸].[۹] امیرمؤمنان (ع) قبر فاطمه (س) را به وصیت خود ایشان کاملاً مخفی کرد و در بقیع صورت قبرهای تازه‌ای نیز پدید آورد[۱۰].

محل دفن فاطمه (س)

درباره محل دفن حضرت فاطمه(س) اقوال متفاوتی وجود دارد. علامه مجلسی می‌فرماید: إِنَّ الْاَصَحَّ أَنَّهَا مَدْفُونَةٌ فِی بَیْتِهَا؛ «قول درست‌تر این است که او در خانه‌اش دفن شده است».

اربلی هم می‌نویسد: صَلَّوْا عَلَيْهَا لَيْلًا وَ دَفَنُوهَا بِالْبَقِيعِ؛ «شبانه بر او نماز خواندند و در بقیع دفن کردند». در همین راستا مروج الذهب مسعودی آمده: حدود ده سال از خلافت منصور گذشت و امام صادق (ع)، ابا عبدالله جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع)، در سال ۱۴۸ هجری درگذشت و در بقیع با پدر و جدش دفن شد، در حالی که شصت و پنج ساله بود. نیز گفته شده که او با سم شهید شده است. بر قبرهایشان در این مکان سنگی قرار دارد که بر آن نوشته شده است: به نام خداوند بخشنده مهربان! شکر و سپاس از آن خداوندی است که میراننده ملت‌ها و مردم است و زنده کننده استخوان‌هاست! این قبر فاطمه (س) دختر رسول خدا، سرور و بانوی زنان جهان و قبر حسن بن علی بن ابی طالب و علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد (ع) است[۱۱].

در عمدة الاخبار هم آمده است: قبر و آرامگاه فاطمه (س) دختر رسول خدا در داخل قبه العباس است و در کنار او فرزندش امام حسن (ع) دفن شده است؛ زیرا طبق آنچه از روایت و حدیث آورده شده است، حسن بن علی (ع) هنگامی که احساس مرگ نمود، فرمود: مرا در کنار مادرم فاطمه (س) دفن کنید و این پس از آن بود که از دفن در کنار جدش منع و بازداشته شد[۱۲].

در رابطه با محل دفن فاطمه (س) نظرات علما متفاوت است. برخی قبر آن حضرت را در بقیع دانسته‌اند[۱۳]. در این میان، سید مرتضی هم نوشته: «وَ دَفَنَهَا فِي الْبَقِيعِ وَ جَدَّدَ أَرْبَعِينَ قَبْراً»؛ «امیرالمؤمنین او را در بقیع دفن کرد و صورت چهل قبر ساخت تا کسی محل حقیقی قبر را نداند»[۱۴].

کلینی هم از محمد بن ابی نصر روایت می‌کند که گفت: درباره محل قبر فاطمه (س) از حضرت رضا (ع) سؤال کردم، فرمود: در خانه خود دفن گردید و چون بنی‌امیه مسجد را توسعه دادند، جزء مسجد شد[۱۵].

طبری هم می‌نویسد: در محل دفن فاطمه (س) اختلاف کرده‌اند، گروهی گفته‌اند او را در بقیع دفن کردند. جماعتی معتقدند وی را در خانه‌اش به خاک سپرده‌اند و پس از آنکه بنی‌امیه مسجد را بزرگ کردند قبر فاطمه (س) در مسجد قرار گرفته است. گروهی نیز گویند در میان قبر و منبر رسول خدا دفن شده است. اینان به استناد قول پیغمبر که فرمود: «إِنَّ بَيْنَ قَبْرِي وَ مِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ»؛ «بین قبر و منبر من باغی از باغ‌های بهشت است»، این عقیده را پیدا کرده‌اند. سپس می‌گوید: قول اول که فاطمه (س) در بقیع دفن شده است، بعید است و دو قول اخیر به صواب و درستی نزدیک‌تر است، ولی احتیاط این است که در هر موضع آن حضرت را زیارت کنند[۱۶].

به مانند او در کتاب روضة الواعظین آمده: قالوا ليس قبرها بالبقيع إنما قبرها بين رسول الله (ص) و منبره لا ببقيع الغرقد و تصحيح ذلك قوله: بين قبري و منبري روضة من رياض الجنة. إنما أراد بهذا القول قبر فاطمة (س)[۱۷]؛ «علامه حلی در المنتهی و شیخ صدوق گفته‌اند: نظر صحیح آن است که حضرت در خانه‌اش دفن گردیده، بنی امیه چون مسجد را توسعه دادند قبر داخل مسجد شد»[۱۸].

صدوق می‌گوید: پس از پایان حج به مدینه بازگشتم و آن حضرت را در خانه‌اش زیارت نمودم. علامه مجلسی در مرآة العقول همین نظر را تقویت کرده است[۱۹]. در قولی دیگر آمده که قبر فاطمه (س) در بقیع نیست بلکه میان قبر و منبر رسول خدا است نه در بقیع. دلیل صحت این امر گفتار آن حضرت است که فرمود: میان قبر و منبر من باغی از باغ‌های بهشت است و از این سخن قبر فاطمه (س) را اراده نموده است. کسانی که معتقدند فاطمه (س) در حجره خود دفن شده است، می‌گویند اگر هنگام شب جنازه را به بقیع می‌بردند بایستی مقداری راه می‌پیمودند. در آن حال در اثر سر و صدا، ساکنان خانه‌هایی که در کنار مسیر جنازه قرار گرفته بودند از ماجرا آگاه می‌گشتند. دیگر اینکه حضرت امیر (ع) پس از دفن جنازه به رسول خدا عرض نمود که سلام بر تو از جانب دخترت که هم اکنون در جوارت به خاک سپرده شد. بنابراین باید محل دفن، حجره خود فاطمه (س) یا روضه مطهره باشد. در مقابل دسته اول، دلیل کسانی که می‌گویند، آن حضرت در بقیع به خاک سپرده شد، این است که بر اساس روایات وارده علی (ع) و اصحابش صورت هفت یا چهل قبر تازه به وجود آورده بودند و حجره فاطمه (س) به آن کوچکی گنجایش این همه قبر را نداشت. علاوه بر این برای بازماندگان آن حضرت نیز بسیار ناگوار و طاقت‌فرسا و موجب مصیبت و اندوه دائمی بود که قبر آن مظلومه شب و روز در پیش چشمشان باشد. دلیل دیگر اینکه فاطمه (س) به اسماء بنت عمیس و همچنین به خود علی (ع) ضمن وصیت خویش تأکید کرده بود که برای او تابوتی تهیه نماید، اگر پیکر مطهر او در خانه دفن شده باشد احتیاج به تشییع نداشت تا برایش تابوتی درست نمایند[۲۰].

صدوق هم در علل الشرایع از امام صادق (ع) روایتی آورده است که فرمود: موقعی که علی (ع) خواست جنازه را حمل کند، دستور داد سر دو قطعه چوب خرما را آتش زدند و آنها را به (جای چراغ) جلوی جنازه بردند[۲۱]. طرفداران نظریه اول در پاسخ به این گروه می‌گویند: آماده نمودن صورت چهل قبر در بقیع دلیل وجود قبر حقیقی در آن محل نیست؛ زیرا این قبرها را برای آن درست کرده‌اند که فکر مخالفین را منحرف نموده و آنها را به اشتباه اندازند. علت جلوگیری از نبش قبرها نیز این بود که اگر به آنها اجازه چنین کاری داده می‌شد، سرانجام پس از شکافتن آن قبرها که به یقین به نتیجه نمی‌رسیدند به فکر آنها نیز می‌رسید که جنازه را به طور مسلم در خانه دفن کرده‌اند. از این رو به موضع حقیقی آن می‌رفتند و آن را از خاک بیرون می‌آوردند. آتش زدن شاخه خرما نیز به منظور استفاده از روشنایی آن شاید برای بردن جنازه به روضه پیغمبر جهت تجدید عهد و برگرداندن آن به خانه بوده است. به هر حال هر کس بنا به درک و استنباط خویش در این مورد عقیده و نظری دارد.

در این باره نظرهای گوناگونی وجود دارد. ابن عباس می‌گوید: هنگامی که فاطمه (س) از دنیا رفت، مدینه از گریه مردان و زنان لرزید. مردم همانند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، دچار وحشت و اضطراب شدند. پس ابوبکر و عمر آمدند و به علی (ع) تسلیت گفتند و به او گفتند: ای ابوالحسن در نماز بر دختر رسول خدا بر ما سبقت نگیری. پس شب هنگام علی (ع) عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را‌طلبید و بر فاطمه (س) نماز خواندند. او را دفن کردند ولی محل دقیق آن مشخص نیست.

احمد بن محمد بن ابی نصر از حضرت رضا (ع) نقل کرده است: مردی در مورد فاطمه (س) دختر رسول خدا سؤال کرد که او را در چه مکانی به خاک سپرده‌اند؟ فرمود: مردی از جعفر از این امر سؤال کرد و عیسی بن موسی حاضر بود. عیسی به آن مرد گفت: در بقیع دفن شد. آن مرد به حضرت رضا (ع) گفت: شما چه می‌گویید: آن بزرگوار فرمود: او برای شما گفت. آن مرد به امام گفت: من را به عیسی بن موسی چه کار؟ مرا از پدرانت خبر بده. پس امام فرمود: فاطمه (س) در خانه خود به خاک سپرده شد[۲۲].

محمد بن عمر می‌گوید: از عبدالرحمن بن ابی الموالی سؤال کردم و گفتم: مردم می‌گویند قبر فاطمه (س) نزد مسجدی در بقیع است که مردم در آن بر جنازه‌های خود نماز می‌خوانند. گفت: سوگند به خدا! آنجا غیر از مسجد رقیه است یعنی زنی که آن مسجد را در بقیع تعمیر و آباد کرد. فاطمه (س) دفن نشد مگر در زاویه خانه عقیل که در کنار خانه جحشین[۲۳] و پیش روی راه بنی نبیه از قبیله بنی عبد الدار در بقیع است و میان قبر او و راه عمومی هفت زراع فاصله است[۲۴].

عبدالله بن حسن گفت: مغیرة بن عبدالرحمن را دیدم وسط روز در گرمای بسیار زیاد در بقیع ایستاده و انتظار مرا می‌کشید. به او گفتم: ای اباهاشم! برای چه در اینجا ایستاده‌ای؟ گفت: در انتظار تو بودم. به من خبر رسیده است که فاطمه (س) در این حجره در خانه عقیل کنار خانه جحشین دفن شده است. پس دوست دارم آن را به هر مبلغ برای من خریداری کنی تا من در آنجا دفن شوم. به او گفتم: سوگند به خدا این کار را انجام می‌دهم. پس با بنی‌عقیل گفتگو کردم و هرچه کوشش کردم آنها نپذیرفتند. عبدالله بن جعفر، گفت: من ندیدم کسی تردید داشته باشد که قبر فاطمه (س) در آن موضع است[۲۵].

علامه مجلسی می‌گوید: اظهر آن است که آن حضرت در خانه‌اش دفن شده است. شاید روایت ابن ابی عمیر که می‌گوید در روضه پیامبر دفن شده بر این حمل شود که روضه را شامل خانه آن حضرت نیز بدانیم و در آن توسعه قائل شویم[۲۶]. ایشان در جای دیگر نیز می‌گوید: از نظر من صحیح‌تر آن است که آن حضرت در خانه‌اش دفن شده است[۲۷].

در بعضی از اخبار آمده است که حضرت در روضه مبارکه رسول خدا دفن شده است. حدود روضه هم بنا بر آنچه که در کتاب مناقب آمده است مابین قبر است تا منبر به طرف ستون‌هایی که کنار صحن مسجد است[۲۸]. شیخ طوسی می‌گوید: سپس فاطمه (س) را کنار روضه پیامبر زیارت کن. در محل دفن آن حضرت اختلاف شده است. عده‌ای گفته‌اند که در روضه دفن شده است. دیگران گفته‌اند که در خانه‌اش مدفون است. گروه سومی گفته‌اند که در بقیع دفن شده است. آنچه که مورد قبول بیشتر اصحاب و دانشمندان و شیعه است آن است که زیارتش در کنار روضه است، ولی اگر کسی در هر سه جا آن حضرت را زیارت کند، بهتر است[۲۹].

این روایت امام حسن (ع) در لحظه احتضار به امام حسین (ع) محل تأمل است: برادرم، وصیتی به تو می‌کنم، آن را به خوبی نگه دار و عمل کن. پس از آنکه از دنیا رفتم مرا تجهیز کرده و به کنار قبر رسول خدا ببر تا با آن حضرت دیداری تازه کنم. سپس مرا به کنار مادرم فاطمه (س) ببر و بعد مرا برگردانده و در بقیع دفن کن[۳۰].

علامه مرندی نجفی هم بر این امر صحه می‌گذارد و می‌گوید: در روایت صحیح وارد شده است که آن حضرت در کنار قبر حضرت رسول (ص) دفن شده است[۳۱]. شاید این قول را روایت ابن‌شهرآشوب تأیید کند که می‌گوید: روایت شده است هنگامی که جنازه حضرت زهرا (س) را نزدیک قبر رسول خدا بردند، دستی از قبر بیرون آمد و او را به طرف خود برد[۳۲]. علی (ع) فرمود: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي؛ و السَّلَامُ عَلَيْكَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ و الْبَائِتَةِ فِي الثَّرى بِبُقْعَتِكَ‌»؛ «سلام، بر تو ای رسول خدا از من و سلام بر تو از دخترت و زیارت کننده‌ات و آن کس که در بقعه تو در خاک خوابیده است».

ظاهر این عبارت نشان می‌دهد که محل دفن آن حضرت نزدیک قبر رسول خداست و در نهج البلاغه هم عبارتی است که مؤید این نظر است: «عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ‌»[۳۳]؛ «از سوی دخترت که در همسایگی تو فرود آمده است». در نظریه‌های دیگر محل دفن بقیع آمده است. ابن ابی الحدید می‌نویسد: حسن (ع) در بقیع و در قبر فاطمه (س) دختر رسول خدا دفن شد. حضرت فرمود که مرا در کنار مادرم دفن کنید. پس در کنار فاطمه (س) دفن شده است[۳۴].

هاشم معروف الحسنی می‌گوید: هنگامی که درگیری بین دو گروه شدت یافت حضرت امام حسین (ع) جنازه آن حضرت را در بقیع برد و در کنار مادرش فاطمه زهرا (س) دفن کرد[۳۵].

علامه مجلسی از کتاب عیون المعجزات نقل می‌کند که آن حضرت با مادرش بانوی زنان جهان در یک قبر دفن شده است[۳۶]. هر چند بعضی از عبارتی که در کتاب مروج الذهب است مؤید آن است که محل دفن حضرت زهرا (س) در بقیع است؛ آنجا که می‌گوید: بر قبرهای آنان در این محل از بقیع سنگ مرمری است که بر روی آن نوشته شده است: «به نام خداوند بخشاینده مهربان. ستایش برای خداوندی است که نابودکننده امت‌ها و زنده کننده استخوان‌های پوسیده است. این قبر فاطمه دختر رسول خدا بانوی زنان جهان و قبر حسن بن علی بن ابی طالب و علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد (ع) است»[۳۷].

از این رو گفته‌اند: فاطمه (س) در خانه خودش دفن شده است[۳۸]، ولی این با روایت تشییع جنازه سازگار نیست؛ زیرا دفن در خانه نیازی به تشییع نداشت. این توجیه که ممکن است از خانه تشییع شده است و دوباره به خانه بازگشته است، چندان منطقی به نظر نمی‌آید؛ زیرا فاطمه‌ای که باید شبانه غسل داده شود؛ شبانه کفن و به خاک سپرده شود تا ستمگران به فاطمه (س) مطلع نشوند و مشارکت نکنند؛ دست زدن به یک کار سمبلیک و خطرناک که ممکن بود همه نقشه‌ها را نقش بر آب کند، صحیح به نظر نمی‌رسد. عده‌ای گفته‌اند: فاطمه (س) بین قبر و منبر رسول خدا دفن شده است[۳۹].

قبول این عقیده هم مشکل به نظر می‌رسد؛ زیرا مسجد در دست حاکمیت و محل آمد و شد مردم بود؛ حتی اگر دفن در نیمه‌های شب انجام گرفته باشد، اثر کندوکاو تا فردا در کف آن باقی می‌ماند و با مخفی‌کاری که حضرت فاطمه (س) وصیت کرده بود، سازگار نبود. قول سوم بقیع است[۴۰].

این قول صحیح‌تر به نظر می‌رسد؛ زیرا با روایات شیعه که می‌گوید، حضرت برای مخفی نگه داشتن قبر فاطمه (س)، چندین قبر دیگر کند[۴۱] و با روایات تشییع جنازه و اصول مخفی کاری سازگارتر است، اما در کجا و چه نقطه‌ای از بقیع دفن شده است نیز اختلاف است. بعضی گفته‌اند در کنار قبر فاطمه بنت اسد[۴۲] و عده‌ای گفته‌اند در زاویه خانه عقیل نزدیک خانه محسنین[۴۳] ولی برای هیچ کدام دلیلی در دست نیست. مسلم است که خود زهرا (س) نخواسته قبرش آشکار و معلوم باشد. ائمه هم نخواسته‌اند آن را روشن کنند تا سندی بر مظلومیت و غضب فاطمه (س) در تاریخ بماند. از این رو در روایت آمده است: «ثُمَّ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا»[۴۴]؛ «علی (ع) اثر قبر را محو کرد» یا گفته‌اند: چند قبر دیگر هم کنده شده بود[۴۵].

ما به امید روزی می‌نشینیم تا امام مهدی (ع) با ظهورش، محل قبر مادر را آشکار کند[۴۶]. این یک سر الهی است که حضرت زهرا (س) مجهولة القدر و مخفیة القبر بماند. مشابه این امر را در جریان تشییع و دفن پیکر مطهر امیرالمؤمنین مشاهده می‌کنیم.

پس از شهادت آن حضرت برای انحراف توجه مخالفین و دشمنان و مخفی نمودن محل قبر شریف آن حضرت، چند تشییع جنازه صورت گرفت. تا مدت‌ها محل دفن امیرالمؤمنین مخفی بود و نظرات مختلفی درباره آن وجود داشت. برخی بر این عقیده بودند که پیکر آن حضرت را به مدینه برده و در کنار همسرشان فاطمه زهرا (س) در بقیع دفن نموده‌اند. برخی نیز محل دفن آن حضرت را در کوفه در دارالاماره یا پشت کوفه یا برخی از خانه‌های آل جعده ذکر نموده و موارد دیگری نیز بیان شده بود.

صاحب‌نظران برای علت این اختلاف، آرای متفاوتی را ارائه داده‌اند. ابن ابی الحدید در کتاب خود چنین آورده است: هنگامی که علی (ع) به شهادت رسید، فرزندان او از ترس اینکه مبادا بنی‌امیه آسیبی به قبر او براسنند، تصمیم گرفتند تا قبر او را مخفی نمایند. به این خاطر در شب دفن آن حضرت مردم را درباره محل قبر ایشان به توهمات گوناگونی انداختند. آنان تابوتی را که بوی کافور می‌داد بر روی شتری قرار دادند و آن را با طناب، محکم بستند. آن‌گاه در دل شب آن را از کوفه خارج کردند و چنین وانمود کردند که او را به مدینه می‌برند تا در کنار فاطمه (س) دفن نمایند. آنان جنازه پوشیده شده‌ای را بر روی اسبی نهادند و آن را از کوفه خارج ساختند و چنین وانمود کردند که قصد دارند آن را در حیره دفن سازند. قبرهای متعددی را نیز نزدیک مسجد، دارالاماره و در خانه‌ای از خانه‌های آل جعده کندند؛ بنابراین محل قبر ایشان بر مردم مخفی ماند و جز فرزندان و خواص از اصحاب آن حضرت از محل دفن ایشان آگاه نشدند. آنان پس از این اقدامات در مخفی ساختن محل دفن حضرت، در سحرگاه بیست و یکم ماه رمضان پیکر امیرالمؤمنین را از کوفه خارج ساختند و بنا به وصیت آن حضرت، ایشان را در نجف، در محلی که به «غری» معروف است دفن نمودند. این کارها موجب اختلاف مردم در محل قبر ایشان گردید[۴۷].

این نظرات در بین مردم متداول بود تا اینکه بعدها در زمان امام صادق (ع) به وسیله ایشان از این سر الهی پرده‌برداری شد[۴۸]. البته این مخفی‌کاری‌ها برای به دور ماندن از جنایت‌های دشمنان بود. به طوری که ابن عساکر نقل می‌کند: شخصی از محمد بن السائب درباره علت دفن شبانه و اختفاء مزار امیرالمؤمنین سؤال کرد. او در تعلیل آن گفت: «مَخَافَةَ أَنْ يَنْبُشَهُ الْخَوَارِجُ وَ غَيْرُهُمْ‌»؛ «از ترس اینکه خوارج و دیگران او را نبش قبر نمایند»[۴۹].

در پایان از آنجا که سید بن طاووس می‌گوید ما را کفایت می‌کند که حضرت در نزد پیامبر مدفون‌اند، پس حال که چنین است برای زیارت آن حضرت خوب است بگوییم: «سلام بر تو ای بانوی زنان جهان! سلام بر تو ای مادر حجت‌های خداوند بر تمامی مردمان. سلام بر تو ای ستمدیده‌ای که از حقش باز داشته شده است. بعد بگو: خداوندا، بر کنیزت و دختر پیامبرت و همسر جانشین پیامبرت درود بفرست! درودی که او را از بندگان گرامی‌ات - از اهل آسمان‌ها و زمین – نزدیک‌تر گرداند»[۵۰].[۵۱]

علت دفن شبانه

در تاریخ طبری آمده است: فاطمه (س) در شب دفن شد و در دفنش به جز عباس، علی (ع)، مقداد و زبیر کسی نبود. در روایات شیعه آمده است که امیرالمؤمنین، حسن و حسین (ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده بر فاطمه (س) نماز گزاردند. در روایت دیگری، عباس و پسرش (فضل) و در روایت دیگری حذیفه و عبدالله بن مسعود نیز ذکر شده است. در مورد علت دفن شبانه هم از حضرت امیرالمؤمنین سؤال شد، ایشان فرمودند: «آن حضرت از عده‌ای که بر آنان خمشناک بود، رضایت نداشت که بر جنازه‌اش حاضر شوند و بر او نماز بخوانند. همچنین بر کسانی که آنان را پذیرفته و حکومتشان را قبول دارند حرام است که بر فرزندان فاطمه (س) نماز بخوانند»[۵۲].

ابن بطائنی از پدرش نقل کرده است که: از حضرت صادق (ع) سؤال کردم: علت چه بود که فاطمه (س) در شب دفن شد و او را در روز دفن نکردند؟ فرمود: زیرا او وصیت کرده بود که آن دو نفر اعرابی بر او نماز نگزارند[۵۳]. زهری از عروه نقل کرده است که: امام علی (ع) بر فاطمه (س) نماز گزارد و او را در شب دفن نمود[۵۴].

در روایتی از حضرت فاطمه (س) رسیده که: «یَا عَلِيُّ! حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً...»[۵۵]؛ «یا علی! جنازه‌ام را در شب حنوط و غسل و کفن کن. بر من درود بفرست و مرا در شب دفن کن و کسی را با خبر نکن.... پدرم خبر داده است از اینکه باید قبر من مخفی و پنهان باشد».

در روایتی آمده است که: «بعد از آنکه حضرت زهرا (س) شهید شدند طبق وصیت آن حضرت، امیرالمؤمنین شبانه مشغول غسل و کفن و دفن او شد. بعد از تکمیل غسل و کفن، جنازه را از خانه بیرون آورد و چند شاخه از درخت خرما را آتش زده و جلوی جنازه حرکت داد تا اینکه بر او نماز خوانده و شبانه دفن کرد.»..[۵۶].

و بر این اساس بود که: «فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ (ع) لَيْلًا وَ لَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَ صَلَّى عَلَيْهَا عَلِيٌّ (ع)»[۵۷]؛ «هنگامی که (فاطمه (س)) از دنیا رفت، علی (ع) وی را شبانه دفن نمود و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر جنازه او نماز گزارد». و فرمود: «از من بر تو درود باد ای رسول خدا. درود بر تو باد ای رسول خدا از دختر تو، زیارت کننده تو و بیتوته‌کننده در زیر خاک در بقعه تو. کسی که خدا شتاب برای ملحق شدن به تو را برایش برگزید. ای رسول خدا به سبب جدایی دختر برگزیده‌ات صبرم اندک شده است. به جهت فراق سرور زنان توانم از بین رفته است مگر اینکه برای من در تأسی کردن به سنت تو در فراقت جای دل‌داری باقی است. هر آینه من تو را در قبرت گذاردم و روح تو در میان گلو و سینه من از جسدت بیرون آمد. چه سخت و دردناک بود برای علی مرتضی (ع) که همسر پهلو شکسته‌اش را آن هم در ظلمات شب به خاک بسپارد»[۵۸].

در روایتی آمده است که امیرالمؤمنین از ستم بر فاطمه (س) بر خود می‌پیچید و می‌فرمود: «أو تضرب الزهراء نهرا، و يؤخذ منّا حقّنا قهرا و جبرا، فلا نصير و لا مجير و لا مسعد و لا منجد؟ فليت ابن أبي طالب مات قبل يومه، فلا يرى الكفرة الفجرة قد ازدحموا على ظلم الطاهرة البرّة، فتبّا تبّا، و سحقا سحقا»[۵۹]؛

آیا فاطمه (س) در روز کتک بخورد و حق ما به زور گرفته شود. پس نه یاوری باشد و نه پناه دهنده‌ای... ای کاش علی بن ابی طالب (ع) پیش از این روز از دنیا رفته بود و کافران تبهکار فاجر را نمی‌دید که با ظلم و ستم بر بانوی پاک و نیکوکار اجتماع نموده بودند. پس دستتان بریده باد، دستتان بریده باد و دور باشید از رحمت خدا، دور باشید از رحمت خدا. از امام صادق (ع) هم پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین فاطمه (س) را در شب دفن کرد؟ فرمود: برای آنکه فاطمه زهرا (س) وصیت کرده بود آن دو مرد اعرابی که هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند»[۶۰].

و این سخن علی (ع) نیز قابل تأمل است: «فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ يَتَبَاعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَى اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ فِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ»[۶۱]؛ پس خدا می‌بیند که دخترت پنهانی دفن می‌شود و حق او غصب می‌شود و از ارث خود منع می‌گردد و حال آنکه دیر زمانی نگذشته و هنوز ذکر تو کهنه نشده و شکایت به سوی خدا است و در تو است بهترین سوگواری و شکیبایی ای رسول خدا. درود متصل خدا و رضوانش برتو و او باد».

عمر بن ابی المقدام و زیاد بن عبدالله می‌گویند: مردی خدمت حضرت صادق (ع) آمد و گفت: خدا تو را رحمت کند! آیا آتش مجمره و یا قندیل و غیر این امور که روشنی دهد همراه جنازه جایز است؟ رنگ حضرت از این پرسش دگرگون شد و پس از بیان مطالبی فرمود: هنگامی که فاطمه (س) از دنیا رفت، علی (ع) در دل شب او را همان‌گونه که وصیت کرده بود تجهیز کرد. هنگامی که از غسل و کفن او فارغ شد، جنازه او را بیرون آورد در حالی که آتشی در شاخه خرما افروخته و با جنازه می‌بردند تا اینکه بر او نماز خواند و شبانه دفن نمود[۶۲].

از علی (ع) هم نقل شده که او بر فاطمه (س) نماز خواند و بر او پنج تکبیر گفت و شبانه او را دفن کرد[۶۳]. علی بن محمد هرمزانی از حسین بن علی (ع) نقل کرده است که فرمود: هنگامی که فاطمه (س) از دنیا رفت، امیرالمؤمنین او را مخفیانه دفن کرد و موضع قبر آن حضرت را محو کرد[۶۴].

همچنین روایت شده است که امام علی (ع) قبر فاطمه (س) را مخفی کرد و چهل قبر را در بقیع آب‌پاشی کرد ولی بر قبر فاطمه (س) آب نریخت تا معلوم نشود[۶۵].[۶۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. طبقات کبری، ج۸، ص۲۴.
  2. تاریخ مدینه، ج۱، ص۱۱۰.
  3. تاریخ مدینه، ج۱، ص۱۱۰.
  4. علل الشرایع، ص۱۸۵.
  5. مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۶۵.
  6. یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین ج۱، ص ۴۹۹.
  7. «وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَيَّ مَكَانٍ دُفِنَتْ؟ فَقَالَ: «سَأَلَ رَجُلٌ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ - وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ - فَقَالَ لَهُ عِيسَى: دُفِنَتْ فِي الْبَقِيعِ. فَقَالَ الرَّجُلُ: مَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «قَدْ قَالَ لَكَ». فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ، مَا أَنَا وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى، أَخْبِرْنِي عَنْ آبَائِكَ. فَقَالَ: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا»؛ قرب الاسناد، ص۳۶۷.
  8. «فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ»؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱.
  9. یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین، ج۱ ص ۵۰۱.
  10. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.
  11. مروج الذهب و معادن الجوهر، أبوالحسن علی بن الحسین مسعودی، ج۳، ص۲۸۵.
  12. عدة الأخبار فی مدینه المختار، احمد بن عبد الحمید عباسی، ص۱۲۹؛ البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج۵، ص۲۸۵؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۳۶۳؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۳.
  13. عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب الشعرانی، ص۴۷.
  14. حضرت زهرا (س)، فضل الله کمپانی، ص۲۴۲.
  15. حضرت زهرا (س)، فضل الله کمپانی، ص۲۴۲، به نقل از: اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، باب مولد الزهراء (س)، ح۹.
  16. حضرت زهرا (س)، ص۲۴۲، به نقل از اعلام الوری بأعلام الهدی، ابوالفضل بن حسن طبرسی (أمین الإسلام)، پایان بخش یکم.
  17. روضة الواعظین، محمد بن حسن فتال نیشابوری، ج۱، ص۱۵۲.
  18. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ص۲۲۰.
  19. مرآة العقول، محمد باقر مجلسی، ج۱، ص۳۹.
  20. حضرت زهرا (س)، فضل الله کمپانی، ص۲۴۴.
  21. حضرت زهرا (س)، ص۲۴۴، به نقل از: علل الشرایع، محمد بن بابویه صدوق، ج۱.
  22. مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۶۵.
  23. جحش نام همسر داماد عبدالمطلب و عبد الله بن جحش فرزند او و زینب بنت جحش از جمله ازدواج رسول خدا و اولاد و أحفاد او را جحشین می‌گویند.
  24. الطبقات الکبری، أبو عبدالله محمد بن سعد کاتب واقدی، ج۸، ص۳۰.
  25. الطبقات الکبری، أبو عبدالله محمد بن سعد کاتب واقدی، ج۸، ص۳۰.
  26. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۲.
  27. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸۸.
  28. المناقب، موفق بن أحمد خوارزمی، ج۳، ص۳۶۵.
  29. مصباح المتهجد، أبوجعفر محمد بن حسن طبرسی، ص۶۵۳.
  30. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۴، ص۱۴۳.
  31. مجمع النورین، أبوالحسن مرندی نجفی، ص۱۵۱.
  32. المناقب، موفق بن أحمد خوارزمی، ج۳، ص۳۴۵.
  33. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۳۱۹؛ شهادت حضرت زهرا (س)، شیخ احمد رحمانی همدانی، ص۵۱ و ۵۲.
  34. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۶، ص۵۰.
  35. سیرة الأئمة الاثنی عشر، هاشم معروف الحسنی، ج۱، ص۶۲۸.
  36. بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۵۴.
  37. «بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه مبيد الأمم و محيي الرمم هذا قبر فاطمة بنت رسول اللّه (ص) سيّدة نساء العالمين و قبر الحسن بن عليّ بن أبي طالب و عليّ بن الحسين بن علي بن أبي طالب و محمد بن عليّ و جعفر بن محمد (ع)»؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، أبوالحسن علی بن الحسین مسعودی، ج۳، ص۲۹۷؛ عوالم العلوم، عبد الله بن نور الله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۱۱۱۸.
  38. الطبقات الکبری، أبو عبدالله محمد بن سعد کاتب واقدی، ج۸، ص۳۰.
  39. مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۵۷.
  40. ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین أحمد بن عبدالله طبری، ص۵۴.
  41. المناقب، موفق بن أحمد خوارزمی، ج۳، ص۳۶۳.
  42. ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ج۲، ص۲۶.
  43. الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۰.
  44. المناقب، موفق بن أحمد خوارزمی، ج۳، ص۳۶۳.
  45. المناقب، موفق بن أحمد خوارزمی، ج۳، ص۳۶۳.
  46. فرشته زمینی، روح الله حسینیان، ص۲۳۲ و ۲۳۳.
  47. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۴، ص۸۱.
  48. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۸؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، أبوالفضل بن حسن طبرسی (أمین الإسلام)، ص۲۵۶.
  49. ترجمه الامام علی بن ابی طالب، ابن عساکر، ج۳، ص۳۱۲.
  50. «السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّهَا. ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِيِّ نَبِيِّكَ صَلَاةً تُزْلِفُهَا فَوْقَ زُلْفَى عِبَادِكَ الْمُكْرَمِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرَضِينَ»؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۹.
  51. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۵، ص ۱۸۱۴.
  52. «إِنَّهَا كَانَتْ سَاخِطَةً عَلَى قَوْمٍ كَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جَنَازَتَهَا وَ حَرَامٌ عَلَى مَنْ يَتَوَلَّاهُمْ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ وُلْدِهَا»؛ أمالی الصدوق، شیخ صدوق، ص۷۵۵؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۳۱، ص۶۲۰؛ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۲۸۴؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری طبرسی، ج۲، ص۲۸۹؛ فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ج۲، ص۵۴۸.
  53. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۵.
  54. الطبقات الکبری، أبو عبدالله محمد بن سعد کاتب واقدی، ج۸، ص۲۹.
  55. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۲؛ بیت الأحزان، شیخ عباس قمی، ص۱۵۲.
  56. «فَلَمَّا قَضَتْ نَحْبَهَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهَا وَ هُمْ فِي ذَلِكَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَخَذَ عَلِيٌّ (ع) فِي جَهَازِهَا مِنْ سَاعَتِهِ كَمَا أَوْصَتْهُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ جَهَازِهَا أَخْرَجَ عَلِيٌّ الْجِنَازَةَ وَ أَشْعَلَ النَّارَ فِي جَرِيدِ النَّخْلِ وَ مَشَى مَعَ الْجِنَازَةِ بِالنَّارِ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهَا وَ دَفَنَهَا لَيْلًا...»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۴؛ فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ج۲، ص۵۸۴.
  57. اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، ج۷، ص۴۰۵؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ج۳، ص۱۳۷، العمدة، ابن بطریق یحیی بن حسن حلی، حص۳۹۰.
  58. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي‌؛ و السَّلَامُ عَلَيْكَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ و الْبَائِتَةِ فِي الثَّرى بِبُقْعَتِكَ و الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، و عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ و سَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ، وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي و صَدْرِي»؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۳.
  59. نوائب الدهور، علامه میرجهانی، ج۳، ص۱۵۸؛ عوالم العلوم، عبدالله بن نور الله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۵.
  60. جلاء العیون: زندگانی و مصائب چهارده معصوم، محمد باقر مجلسی، ص۲۷۶.
  61. کافی، محمد بن یعقوب کلینی رازی، ج۱، ص۴۵۹.
  62. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۰۱.
  63. قصه مدینه، علی نظری منفرد، ص۲۸۰.
  64. اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، ج۱، ص۴۵۸.
  65. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۶، ص۲۸۱.
  66. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۵، ص ۱۷۹۸.