عزاداری در فقه اسلامی
مقدمه
بر پایی مجالس عزا در مصائب اهل بیت (ع)؛ بهویژه مصائب وارد بر سید الشهداء، حضرت امام حسین (ع)؛ بخصوص در روز عاشورا و شرکت در آن مجالس، مستحب مؤکد است[۱].
چنان که گریستن در مصائب آنان و نیز گریاندن دیگران با خواندن اشعار و بازگو کردن مصائب آن بزرگواران، مستحب مؤکد و دارای پاداش بیشمار است. در احادیث متعدد، ثواب گریستن و گریاندن بر مصائب اهل بیت (ع) بهشت دانسته شده است[۲].
جزع و ناشکیبایی در مصائب غیر معصومان با لطمه زدن بر سر و صورت و داد زدن و حرکاتی از این قبیل، جایز نیست لکن در مصائب اباعبداللّه(ع) و به تصریح برخی در مصائب سایر اهل بیت (ع) جایز است[۳].
کسی که مالی را بر امام حسین (ع) وقف میکند، باید در عزاداری آن حضرت به مصرف برسد[۴].
گرفتن اجرت بر روضه خوانی جایز است؛ هرچند بایسته است اجرت در ازای مقدمات آن، همچون شرکت در مراسم باشد[۵].
عزاداری در مرگ عزیزان و اقامه مجالس ماتم برای از دست رفتگان اشکال ندارد؛ از این رو، وصیّت به مالی برای هزینه کردن آن در مراسم عزاداری وصیت کننده جایز است. البته چنین وصیّتی تنها نسبت به یک سوم مجموع ترکه میّت نافذ است و افزون بر آن منوط به اجازه ورثه میباشد[۶].
نوحه سرایی برای مرده در صورت راست گفتن درباره میّت، جایز و گرفتن اجرت در ازای آن بیاشکال است؛ هرچند مکروه میباشد و در صورت دروغ گفتن، حرام و گرفتن پول در ازای آن باطل است[۷].[۸]
احکام آداب و آیینهای عزاداری و رفتارهای سوگواران از منظر فقهی
«فقه»، دانش استنباط احکام شرعی درباره موضوعات عرفی و رفتارهای مربوط به زندگی روزمره و دینداری افراد مسلمان است. مقوله عزاداری از دو جهت در فقه شیعه مورد توجه بوده است: اول از جهت حدود و قوانین سوگواری برای درگذشت عموم مردم، و دوم عزاداری مذهبی در سوگ شخصیتهای دینی خصوصاً امام حسین (ع).
در کتابهای فقهی شیعه باب مستقلی به احکام و قوانین شرعی عزاداری برای عموم مردم اختصاص نیافته است و معمولاً در دو باب فقهی از این مقوله بحث میشود: یکی در تتمه «کتاب طهارت» که به تناسب موضوع تغسیل و کفن و دفن میت، احکام و قوانین عزاداری برای میت بیان میشود و دیگری در «کتاب ظهار و ایلاء» که به مناسبت بحث از کفارات، از بعضی صورتهای عزاداری که موجب ثبوت کفاره است، سخن گفته میشود.
روایات فقهی درباره محدودیتها و قوانین عزاداری نیز معمولاً در ذیل همین دو باب آمده است. با این حال درباره قوانین و احکام فقهی عزاداری مذهبی کلاً هیچ بحثی در کتابهای فقه فتوایی و حتی کتابهای فقه استدلالی شیعه وجود ندارد و تنها در بعضی از کتب فقه استدلالی متأخر شیعه، مانند جواهرالکلام، به واسطه بحث از احکام عزاداری برای اموات، اشارهای مختصر و گذرا به عزاداری امام حسین (ع) شده است.
در وسائلالشیعه نیز احادیث مربوط به عزاداری امام حسین (ع) در «کتاب حج» و در باب زیارات آن - که به بیان مستحبات و آداب زیارت اختصاص دارد آمده است؛ تحت عنوان بَابُ اسْتِحْبَابِ الْبُكَاءِ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ (ع) وَ مَا أَصَابَ أَهْلَ الْبَيْتِ (ع) خُصُوصاً يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَ اتِّخَاذِهِ يَوْمَ مُصِيبَةٍ وَ تَحْرِيمِ التَّبَرُّكِ بِهِ. البته احادیث این باب همگی اختصاص به عزاداری امام حسین (ع) ندارد و بیشتر درباره اصل عزاداری است.
در هر حال نظرات فقهای متقدم شیعه درباره احکام و قوانین عزاداری بر ما پوشیده است؛ زیرا از سویی در کتب فقهی شیعه باب خاصی به این موضوع اختصاص نیافته است و از سوی دیگر بیشتر اشکال عزاداری در قرنهای اخیر ظهور و رواج یافتهاند.
نظرات فقهای متأخر شیعه نیز معمولاً در غالب پاسخ به سؤالات و استفتائات مقلدان بیان شده است و در توضیح المسائلها یا کتابهای فقه استدلالی متأخرین بحث مستقل و خاصی درباره فقه عزاداری دیده نمیشود. ظاهراً نخستین کتابی که در پاسخ به سؤالات، مطالبی را درباره احکام فقهی عزاداری امام حسین (ع) بیان نموده است، کتاب مقامع الفضل آقا محمد علی بن وحید بهبهانی کرمانشاهی است. وی در پاسخ به سؤالی، حکم فقهی تعزیه و شبیهخوانی و همچنین استفاده از آلات موسیقی در تعزیه را بررسی کرده است. پس از وی میرزای قمی در جامع الشتات به بررسی حکم فقهی تعزیه پرداخته است. ملااحمد نراقی نیز در رسائل و مسائل موضوع غنا در مراثی را بررسی کرده است. در پاسخهایی که از ناحیه این فقها بیان شده، به رسم فقهای گذشته، به ادله فقه نظرات نیز اشاره شده است.
فقهای معاصر اگرچه با توجه به تنوع و گستردگی عزاداری در عصر حاضر، با سؤالات فراوانی مقلدین خویش درباره احکام عزاداری روبهرو بوده و پاسخهای متعددی را بیان داشتهاند، ولی با این حال معمولاً به علت بعضی مصالح مذهبی و اجتماعی از اظهارنظر صریح درباره پارهای مسائل فقهی عزاداری خودداری کرده و به صورت کلی به سؤالات درباره عزاداری پاسخ گفتهاند. از این جهت سیدمحمد شریف تقوی (۱۲۷۰-۱۳۵۲ق) - از فقها و مجتهدین عصر مشروطه - که سخنان بیپرده و صریحی درباره انحرافات عزاداری دارد، میگوید: «... اگرچه بعضی از علما توقف فرمودهاند؛ نظر به آنکه راجع به عزای حضرت سیدالشهداء (ع) است، جرأت آنکه حکم به حرمت بدهند نداشتهاند؛ ولی حقیر که از ذراری آن بزرگوارم با کمال جرأت حکم به حرمت میدهم. ﴿مَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[۹]. یقین دارم که جد بزرگوارم حسین (ع) و سایر اجداد طاهرین (ع) خشنودی به بیان من دارند». محمدباقر بیرجندی نیز در کتاب کبریت احمر نسبت به توجیهاتی که درباره بعضی از روشهای نادرست عزاداری میشود، انتقاد میکند و آنها را ناشی از غفلت از قواعد اجتهادی و «غلبه محبت مکنونه حسینیه» میداند.
با نگاهی به پاسخهای فقها در رابطه با احکام عزاداری امام حسین (ع) میتوان گفت استدلال فقها برای جواز و استحباب عزاداری بر دو مبنا صورت گرفته است: اول استناد به روایاتی که توصیه به عزاداری امام حسین (ع) میکنند. بر این اساس فقهای شیعه حکم به استحباب هر عملی که مصداق عزاداری امام حسین (ع) باشد، دادهاند. و دوم استدلال به قاعده تعظیم شعائر الهی. از این منظر، اهل بیت (ع) از مصادیق بارز شعائر الهی هستند و مراسمهای عزاداری، سیاهپوشی و بسیاری از رفتارها و آیینهایی که در ماه محرم و دیگر ایام عزاداری اهل بیت (ع) انجام میشود، تحت عنوان تعظیم شعائر الهی قرار گرفته و حکم به مطلوبیت و استحباب آنها داده میشود. البته در نحوه اثبات حکم فقهی تعظیم شعائر الهی و وسعت آن، میان فقهای شیعه اختلافنظر وجود دارد و برخی از ایشان، همچون ملااحمد نراقی، تمسک به آیات قرآن و بعضی از روایات برای وسعت دادن حکم تعظیم شعائر الهی را نمیپذیرند و حکم این آیات را مختص به مسائل حج میدانند. اگرچه حکم به استحباب عزاداری امام حسین (ع) یک حکم اجماعی میان فقهای شیعه است، ولی با این حال در تعیین مصادیق عزاداری میان فقها اختلاف وجود دارد و بعضی از روشهای عزاداری به عنوان مصداق عزاداری مورد قبول تمام فقها نیستند و حتی گاه حکم به حرمت آنها داده شده است. معمولاً قواعد فقهی «حرمت اضرار به نفس» و «لاضرر و لا ضرار» در این تحریمها مورد استناد بوده است. در مقابل، دو قاعده «تسامح در ادله سنن» و «تعظیم شعائر» در صدور حکم جواز و حلیت مصادیق عزاداری مورد استناد فقها بوده است.
این میان، فتاوای برخی از فقها، به جهت اعتبار خاص صادرکننده آنها یا بحث برانگیزی و تأثیری که بر جا گذاشتند، اهمیت ویژهای در مباحث فقهی عزاداری پیدا کردهاند؛ از جمله:
میرزای قمی؛ فتوای او در خصوص بلامانع بودن اجرای تعزیه از لحاظ شرعی که در کتاب جامع الشتات وی آمده است، نقش مهمی در ترویج و گسترش تعزیهخوانی به خصوص در مقطع آغازین دوره قاجار داشت.
محمد حسین نائینی؛ او در پاسخ به استفتای جمعی از شیعیان بصره در تاریخ ۵ ربیع الاول ۱۳۴۵ق، در نامهای ذیل چهار بند فتاوایی در جواز مجموعهای از رفتارها، آداب و آیینهای عزاداری صادر کرد؛ از جمله: تعزیهخوانی، دستهگردانی، لطمزنی، زنجیرزنی، قمهزنی و استفاده از آلات موسیقی مانند دمام، طبل و شیپور. این فتوا، تأثیر فراوانی در گسترش عزاداری داشته و مورد استناد بسیاری از فقهای پس از نائینی در حکم به حلیت عزاداریها قرار گرفته است.
سید محسن امین؛ یکی از جنجالیترین بحثهای فقه امامیه هنگامی شکل گرفت که او کتاب «التنزیه لاعمال الشبیه» را در انتقاد از برخی سوگواریها خصوصاً قمهزنی منتشر کرد. امین در آن کتاب، ۹ مورد از منکراتی که به نظرش داخل عزاداری شده را برمیشمرد و انجام این امور را در عزاداری از «وسوسههای شیطان» میداند. انتشار این کتاب، واکنشهای مثبت و منفی زیادی را در محافل شیعی و به خصوص در حوزه نجف در پی داشت و موجب شد رسالههای فراوانی در موضوع فقه عزاداری منتشر شود؛ رسالههایی که غالباً علیه امین و نظراتش نگاشته شده بودند.
سید ابوالحسن اصفهانی؛ فتوایی منتسب به او مشتمل بر حرام و غیرشرعی دانستن «استفاده از شمشیر و زنجیر و طبل و بوق و آنچه شبیه آن است در دستهجات عزاداری عاشورا» موجود است که بازتابهای گستردهای داشته و گفته شده پس از صدور آن، حتی برخی مقلدین وی از او عدول کرده و به تقلید از نائینی پرداختند.
سید علی خامنهای؛ نظر وی در تحریم قمهزنی که هم در قالب فتوای فقهی و هم در قالب حکم حکومتی و از جایگاه ولی فقیه صادر شده، یکی از چالش برانگیزترین و موثرترین فتاوای فقهی در دوره معاصر بوده است. استنباط فقهی او در مورد قمهزنی، حرمت آن در هر زمان و هر مکانی و به هر شکل حتی پنهانی است.
مهمترین موضوعات و مباحثی که فقهای متأخر نوعاً در پاسخ به استفتای مقلدان درباره آنها صدور فتوا کردهاند، عبارتند از: سیاهپوشی، گریه، سینهزنی (برهنه سینهزدن، سینهزدن شدید و منجر به خونریزی، هروله کردن و...)، استفاده از موسیقی در مجالس مذهبی (غنا در مداحی و استفاده از آلات موسیقی)، احکام آیینهای عزاداری (به ویژه تعزیهخوانی، قمهزنی و زنجیرزنی)، استفاده از نمادهای عزاداری (مانند شمایل، علم و علامت)، مداحی (اشعار نوحهها، زبان حال، روضههای غیر مستند و...)، مجالس روضه زنانه و مقولات متفرقه دیگر مرتبط با مجالس عزاداری (مانند ریا در عزاداری، رعایت حقوق دیگران، نذر و قربانی و...). از این میان، موارد زیر را میتوان مهمترین و پردامنهترین مباحث فقهی درباره عزاداری دانست[۱۰].
سیاهپوشی
با وجود آنکه عموم فقهای شیعه، به ویژه متقدمین، با تکیه بر احادیث کراهت رنگ سیاه، پوشیدن لباس سیاه در حال نماز یا غیر آن را مکروه دانستهاند، اما فقهای متأخر، اغلب سیاهپوشی در عزاداری عزاداری اهل بیت خصوصاً امام حسین (ع) را از این حکم مستثنا کرده و به علاوه امری مستحب دانستهاند[۱۱].
روضهخوانی و گریه
با توجه به روایات فراوانی که با مضمون توصیه به گریه و روضهخوانی در مصائب امام حسین (ع) در منابع حدیثی آمده است، تمام فقهای شیعه حکم به استحباب این روش از عزاداری دادهاند و تردیدی در این حکم میان فقهای شیعه وجود ندارد. البته در این موضوع نیز اتفاقنظر است که روضهخوانی باید عاری از دروغ و ریا باشد. همچنین بعضی از فقها انتقادهایی درباره فریاد کشیدن و جیغزدن در روضهخوانی، خصوصاً از ناحیه زنان، داشته و آن را حرام دانستهاند.[۱۲].
سینهزنی
یکی از سنتهای عزاداری که رواج بیشتری نسبت به دیگر انواع عزاداری دارد، سینهزنی است. درباره اصل این عمل، مخالفت آشکاری میان فقهای شیعه دیده نمیشود. با این حال مباحث و ادلهای که درباره حرمت قمهزنی بیان شد، ممکن است شامل حال بعضی از صورتها و مصادیق سینهزنی نیز بشود و دستهای از فقها سینهزنی را در صورتی که موجب جراحت در بدن و وهن مذهب تشیع شود، حرام بدانند. همچنین یکی از موضوعات مربوط با سینهزنی که جای بحث فقهی دارد، برهنه شدن در سینهزنی است. بعضی از فقهای گذشته و معاصر، افزون بر اینکه لخت شدن در معرض دید نامحرم را در عزاداری جایز نمیدانند، این عمل را عاملی برای وهن مجالس عزاداری دانسته و از آن نهی کردهاند[۱۳].
تعزیهخوانی
یکی از آیینهای عزاداری که به جهت رواج آن به ویژه در دوره قاجار، فقها دربارهاش فراوان سخن گفتهاند، تعزیهخوانی است. در این میان موافقان تعزیه در پاسخ به استفتائات موضوع تلبس مرد به زن (در اصطلاحاً «زنخوانی») و تشبیه به معصومین در تعزیه را مورد توجه قرار دادهاند و با نفی حرمت فقهی این موارد، تعزیه را عملی جایز و بلکه مستحب دانستهاند. در مقابل، برخی فقها، افزون بر اختلاف نظر در موارد یادشده، بر بحث غنا و مطرح شدن داستانهای کذب و غیر واقع در تعزیه تکیه نموده و بر حرمت و منع آن تأکید کردهاند. از این جهت به نظر میرسد مخالفتهای فقهی انجام شده با تعزیه، مربوط به اصل این آیین نیست، بلکه ناظر به برخی از رفتارهایی است که گاهی در آن انجام میشود. در مجموع میتوان گفت بیشتر فقهای شیعه موافق برگزاری تعزیه بودهاند و در اصل برپایی آن مخالفت فقهی مهمی وجود ندارد.[۱۴].
قمهزنی
یکی از پرچالشترین بحثهای فقه عزاداری و حتی فقه معاصر شیعه، حکم شرعی قمهزنی است. موافقان و مخالفان قمهزنی برای اثبات حرمت و جواز آن، دلایل مختلفی را ذکر مینمایند که معمولاً سخنان هر دو گروه، ناظر بر استدلالهای طرف مقابل است. در این میان مخالفان قمهزنی برای حکم به حرمت آن به سه دلیل تمسک میکنند:
بدعت بودن قمهزنی
مخالفان قمهزنی، معتقدند در اسلام دستور خاص یا عامی درباره قمهزنی وجود ندارد و از این جهت انجام آن به عنوان عملی مذهبی، بدعت و حرام است؛ زیرا نه تنها در تعریف شرعی عزاداری، قمهزنی جایگاهی ندارد، بلکه عرف نیز آن را از مصادیق عزاداری به شمار نمیآورد. در مقابل، موافقان قمهزنی آن را نوعی عزاداری میدانند و با تمسک به مضمون بعضی از روایات درصددند دلیلی خاص برای آن اقامه کنند[۱۵].
استدلال به قاعده لاضرر
یکی از ادلهای که در تحریم قمهزنی به آن تمسک میشود، قاعده «لاضرر» است. این قاعده از قواعد مشهور فقهی است که در بیشتر ابواب فقه کاربرد دارد و مضمون آن این است که ضرر در اسلام مشروعیت نداشته و هرگونه ضرر و اضرار در اسلام نفی یا نهی شده است. این قاعده به عنوان ثانوی بر تمام احکام فقهی و اطلاقات عناوین اولی تقدم دارد. مخالفان قمهزنی معتقدند عزاداری نیز همچون سایر عبادات تا هنگامی مشروعیت دارد که موجب ضرر و آسیب رساندن به بدن نشود. در مقابل، بعضی از فقها معتقدند مقصود از ضرر در این قاعده، آسیب پر اهمیت و قابل توجه است، از همین رو اگر قمهزنی به بدن آسیب جدی نرساند، دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد[۱۶].
وهن مذهب بودن
«وهن» در لغت به معنای تضعیف و سست نمودن کسی یا چیزی است. در اصطلاح فقهی، وهن دین و مذهب به معنای سبک جلوهدادن دین و مذهب در انظار عمومی دیگر ادیان و مذاهب است. در واقع عنوان وهن دین و مذهب، یک عنوان ثانوی است و فقها درباره برخی از احکام به آن استناد میکنند و میگویند «هر کاری که باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است و باید از آن اجتناب شود». مخالفان قمهزنی معتقدند قمهزنی، حتی در صورتی که آن را عملی مباح بدانیم، در حال حاضر موجب وهن دین و مذهب شده و نوعی دلزدگی نسبت به دین اسلام و مذهب شیعه به وجود میآورد؛ پس اجتناب از آن مهمتر از انجام آن است. در مقابل، مدافعان قمهزنی معتقدند با قمهزنی پایههای دین تقویت میشود و از آن به عنوان یک نوع تبلیغ برای مذهب شیعه یاد میکنند که قادر است دیگران را به اسلام و تشیع علاقهمند کند.
اگرچه درباره جواز و حرمت قمهزنی بحثهای فراوانی شده و رسالهها و آثار مکتوب بسیار زیادی، خصوصاً از ناحیه طرفداران قمهزنی، منتشر شده است، بسیاری از این مباحثات صورت جدلی داشته و از بحثهای علمی و فقاهتی دور است. امروزه نظرات فقهای معاصر در موضوع قمهزنی طیف متنوعی را شامل میشود که یک طرف آن فتاوایی در تحریم این رسم در هر شکل حتی به صورت پنهان قرار دارد و در طرف دیگر، فتاوایی که قمهزنی را نه تنها جایز بلکه مستحب و از مصادیق مهم تعظیم شعائر الهی میدانند[۱۷].
زنجیرزنی
درباره زنجیرزنی اگرچه مخالفت کمتری نسبت به قمهزنی صورت گرفته است، ولی با این حال بعضی از فقها نظیر سیدابوالحسن اصفهانی - این عمل را مشابه قمهزنی مصداق عزاداری نمیدانند و آن را تحریم کردهاند. البته در میان فقهای معاصر، مخالفت آشکاری با زنجیرزنی در شکل متعارفی که در میان شیعیان انجام میشود، صورت نگرفته است و به نظر میرسد منتقدین فقهی این عمل درباره آن سکوت اختیار کردهاند[۱۸].
غنا
یکی از مسائل مربوط به عزاداری که حداقل از دوره صفویه به بعد مورد توجه فقها بوده است، غنا در نوحهخوانی و روضهخوانی است. حرمت غنا مورد اجماع جمیع فقها است؛ اما این که این حرمت چه در نوحه بالحق و چه نوحه بالباطل یکسان جاری باشد، مورد اختلاف است. به عنوان مثال میر صدرالدین محمد دشتکی (ز۹۷۳ق) پس از اشاره به اینکه «امامیه و شیعه، غنا و آلات آن را به طور مطلق حرام کردهاند» مینویسد: «اما من میگویم خواندن قرآن و احادیث و اشعاری که مشتمل بر حکمت و موعظه و نصایح و تحمید و تمجید خداوند و وصف رسول و مناقب اهل بیت (ع) است، اگر راست باشد و به خاطر خدا و کسب ثواب و نصیحت مؤمنان با صدای نیکو خوانده شود و از زن اجنبی یا پسربچه که شایبه فسق و شهوت در آن است صادر نشود، به نظر من اشکالی ندارد، بلکه مستحب است؛ چراکه به این صورت، تأثیر بیشتری در دلها میگذارد». همچنین مقدس اردبیلی۔ مجتهد دوره صفوی - غنا در مرثیهخوانی اهلبیت را فاقد اشکال میدانسته است. اما فتوای او توسط برخی فقهای بعدی مورد اشکال واقع شد. از جمله مرتضی انصاری - مجتهد دوره قاجار در کتاب صراط النجاة تصریح میکند: «غنا خواندن حرام است و اجرت بر آن حرام است؛ اما در قرآن و روضه، معصیت و عقابش مضاعف است». انصاری همچنین این نظر را به تفصیل در کتاب المکاسب خود آورده و به فتوای مقدس اردبیلی اشکال کرده است[۱۹].
شمایل
بسیاری از فقهای معاصر، در مورد شمایل، ضمن تأکید بر مستند نبودن و وجه شرعی نداشتن این تصاویر، در عین حال بر حفظ حرمت و پرهیز از بیاحترامی به آنها به ملاحظه اعتقاد عامه مردم تأکید کردهاند[۲۰].
علم و علامت
اغلب فقهای معاصر، استفاده از اشیایی که به طور سنتی در دستههای عزاداری حمل میشود، نظیر علم، علامت و کتل را فینفسه خالی از اشکال و جایز دانستهاند؛ گرچه درعین حال برخی تأکید کردهاند «نباید این امور جزو دین شمرده شود»[۲۱].
منابع
پانویس
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص۵۰۰؛ توضیح المسائل مراجع، ج ۲، ص۱۰۲۴.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص۵۹۳ ـ ۵۹۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۳۱۱ و ۳۸۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۴، ص۳۷۱؛ التنقیح (الطهارة)، ج ۹، ص۲۳۵؛ صراط النجاة (تبریزی)، ج ۵، ص۳۰۰.
- ↑ نجاة العباد، ص۳۰۸.
- ↑ العروة الوثقی، ج ۵، ص۱۲۵ ـ ۱۲۶.
- ↑ توضیح المسائل مراجع، ج ۲، ص۶۹۱.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج ۱۲، ص۱۳۴؛ جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۵۴ ـ ۵۵.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، صفحه ۳۸۳-۳۸۴.
- ↑ «هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ مسائلی، مهدی، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی]، ص ۳۶۸.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۱.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۷۲.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۲.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۷۲.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۳.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۳.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۳.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۴.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۴.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۴.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «فقه عزاداری»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۷۴.