همکاری با حاکم جائر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

براساس ادله مختلفی مانند آیات، روایات، عقل و اجماع، همکاری با حاکم جائر ممنوع و حرام است. پیامبر (ص) قدم زدن و راه رفتن با ظالم را جرم دانسته است و بنابر برخی روایات، چنین عملی برائت از دین شمرده شده است. از دیدگاه شیعه، هر نوع همکاری با نظام ظلم و جور همچون گردآوری قلم و دوات حرام است و حکم عضویت در چنین نظامی را دارد. برخی از مصادیق کمک به حاکم جائر عبارت است از: مسافرت به قصد کمک به حاکم جائر؛ جهاد در رکاب حاکم جائر؛ مشروعیت قاضی منصوب از سوی حاکم جائر و داشتن روابط مالی با حاکم جائر.

حرمت همکاری با حاکم جائر

روایات بسیاری همکاری با ستمگران را منع کرده است. پیامبر (ص) قدم زدن و راه رفتن با ظالم را جرم دانسته است[۱]. در روایت دیگری به نقل از پیامبر (ص) آمده است: “کسی که به قصد کمک به ظالم حرکت کند؛ در حالی که می‌داند وی ظالم است، به تحقیق از اسلام خارج شده است”[۲]. در روایت دیگری، کمک به ستمگر برابر با بیزاری و برائت از ذمه خداوند و پیامبر (ص) شمرده شده است[۳].

بنابر برخی روایات، چنین عملی برائت از دین شمرده شده است. پیامبر (ص) در این باره فرمودند: “کسی که بیعتی را بشکند، یا پرچم گمراهی را بلند کند، یا علمی را پنهان نماید، یا مالی را محصور کند، یا به ظالمی در ظلمش یاری رساند، درحالی که می‌داند او ظالم است، از اسلام دور شده است”[۴]. از دیدگاه شیعه، هر نوع همکاری با نظام ظلم و جور ـ هرچند بسیار کم ـ همچون گردآوری قلم و دوات حرام است و حکم عضویت در چنین نظامی را دارد. دلیل این مسئله آن است که در صورت نبودن چنین افرادی به منزله اعوان الظلمه، یا نظام ظلم مستقر نمی‌شد، یا استمرار نمی‌یافت. پس استقرار و استمرار چنین نظام‌هایی، مرهون همکاران آنهاست. در روایات فراوانی این مسئله مذموم شمرده شده است. در روایتی، امام صادق (ع) همکاری با نظام جور را به مثابه خود ظلم دانسته است. ظالم و یاور وی در ظلم و نیز کسی که به ستم او رضا می‌دهد، هر سه در ظلم شریک‌اند[۵]. از نسبت دادن برخی از نصوص برداشت می‌شود که نه تنها همکاری در اعمال ستمگرانه با نظام جور حرام است، بلکه همکاری با حاکمان جائر ـ حتی در اعمالی که ظلم نیست ـ حرام و گناه کبیره است.

به هر حال، روایات بسیاری در متون روایی شیعه وجود دارد که همکاری با دستگاه جور را جایز نمی‌داند؛ زیرا همکاری با حکام جور موجب بقای آنان است و در نتیجه، زمینه سلطه هرچه بیشتر آنان را فراهم خواهد کرد[۶].

ادله حرمت یاری‌رسانی به حاکم جائر و همکاری با او

بسیاری از فقها چهار دلیل برای حرمت کمک به ظالمان مطرح کرده‌اند. عقل، آیات، روایات و اجماع، چهار دلیلی است که فقهای شیعه درباره حرمت کمک به ظالمان به آنها استناد جسته‌اند.

آیات

برخی فقها برای اثبات حرمت همکاری با حاکم جائر و یاری‌رسانی به او از دو آیه بهره جسته‌اند[۷].

  1. نخست آیه ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۸] که استنباط کرده‌اند چون همکاری با ظالمان در جهت ظلمشان از مصادیق بارز اعانت بر اثم و عدوان است، بنابراین حرام خواهد بود.
  2. همچنین در اثبات این مسئله به آیه ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا[۹] تمسک جسته‌اند. “رکون” به معنای میل اندک است. امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: “معنای رکون به ظالم آن است که مردی نزد سلطان جائر بیاید و همین اندازه دوست بدارد که او زنده باشد و دستانش را در جیب خود کرده، یا از کیسه‌ای که دارد مبلغی به این مرد بپردازد. این مقدار حب بقا، رکون به ظالم است”[۱۰].[۱۱].

روایات

روایات بسیاری درباره حرمت کمک به ظالمان وارد شده که نه تنها حرمت، بلکه کبیره بودن همکاری با حکام جور از آنها برداشت می‌شود. این روایات به دو دسته عام و خاص تقسیم می‌گردد.

دسته نخست: روایات عام

دسته‌ای از روایات، ظلم به دیگران را در هر قالب و شکلی، خواه ظلم شخصی باشد یا ظلم در قالب پذیرش ولایت جائر، مذموم و ممنوع شمرده است. طبیعی است فردی که با حکومت جائر همکاری کند، در ظلم به دیگران مشارکت کرده و نکوهش شده است. پیامبر (ص) در پاسخ به کسی که گفت: دوست دارم روز قیامت در روشنایی محشور شوم، فرمود: “به احدی ظلم نکن؛ روز قیامت در نور محشور می‌شوی”[۱۲]. در روایت دیگری پیامبر (ص) نتیجه ظلم را ظلمت در روز واپسین دانسته است: “از ظلم برحذر باشید؛ زیرا ظلم نزد خداوند همان تاریکی در روز قیامت است”[۱۳].

دسته دوم: روایات خاص

برخی از روایات به طور خاص همکاری در دستگاه جور را، هرچند به اندازه ناچیز، مذموم شمرده‌اند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

  1. در کتاب شیخ ورام بن ابی‌فراس (مجموعة ورام) نقل شده که امام (ع) فرمود: “کسی که برای کمک به ظالمی با وی راه برود، در حالی که می‌داند او ظالم است، از دین اسلام خارج شده است”[۱۴].
  2. در روایت دیگری امام (ع) می‌فرماید: وقتی روز قیامت می‌شود، منادی ندا می‌دهد: کجایند ستمگران؟ کجایند اعوان و انصار ظلمه؟ کجایند کسانی که در دنیا شبیه ظلمه بودند؟ حتی کسی که قلمی برای آنان تراشیده باشد یا لیقه (ابریشم یا پشمی که در دوات قرار می‌دهند تا مرکب نریزد) در دوات و مرکب آنها گذاشته باشد؟ آن‌گاه همه این افراد در یک تابوت آهنی جمع می‌شوند و همه با هم به جهنم پرتاب می‌گردند[۱۵].
  3. پیامبر (ص) فرموده‌اند: هرکس تازیانه‌ای را نزد سلطان جائری نگه دارد (کنایه از آنکه تازیانه‌ای برای سلطان جائر آماده کند)، خداوند آن تازیانه را به صورت ماری در می‌آورد که طول آن هفتاد ذراع باشد، و آن را روز قیامت در میان آتش جهنم بر چنین فرد کمک‌کار ظالم مسلط می‌کند و در آتش جهنم ابدی خواهد ماند[۱۶].
  4. محمد بن یعقوب کلینی به سند خود از ابوحمزه از علی بن الحسین روایت کرده که فرمودند: “از مصاحبت معصیت‌کاران و یاری ستمگران بپرهیزید”[۱۷].

با وجود این دسته از روایات که همکاری با حاکم جائر را به طور مطلق ممنوع می‌داند، درباره همکاری با حکام جائر در حوزه مباحات سه قول وجود دارد که مشهور آن را به طور مطلق جایز دانسته‌اند. عده‌ای آن را به طور مطلق تحریم کرده‌اند و مرحوم شیخ انصاری میان همکاری، به اندازه‌ای که از مصادیق و در زمره اعوان ظلمه به شمار آید و صرف همکاری جزئی، تفصیل قایل شده است[۱۸].[۱۹]

عقل

همان‌گونه که عقل به طور مستقل بر قبیح بودن ظلم به دیگران دلالت دارد، همچنین به طور مستقل بر این مسئله نیز حکم می‌کند که کمک به ظالمان قبیح است. مناط هر دو حکم، وجود مفسده‌ای است که در پی دارند. فقهای بسیاری برای حرمت این مسئله دلیل عقل را آورده‌اند. مرحوم خویی در کتاب مصباح الفقاهه، یکی از دلایل مهم همکاری نکردن با سلطان جائر را دلیل عقلی و عقلا بر این مسئله خوانده است[۲۰]. مرحوم بحرانی نیز در حدائق الناظره کمک به ظالمان را به دلیل ظلم بودن ماهیت آن عقلاً حرام دانسته است[۲۱].[۲۲]

اجماع

مرحوم خویی در کتاب مصباح الفقاهه مدعی است که کمک به ظالمان جایز نیست و بر آن ادعای عدم خلاف میان تمامی مسلمانان کرده است[۲۳]. البته ایشان این اجماع را به آیات و روایات وارده در ‌این‌باره مستند دانسته است. بنابراین این اجماع مدرکی به شمار می‌رود و ارزش و اعتباری نخواهد داشت[۲۴].

برخی از مصادیق کمک به حاکم جائر

مسافرت به قصد کمک به حاکم جائر

مسافرت به قصد کمک به حاکم جائر، گناه و حرام است و از منظر فقهای شیعه چنین فردی باید نماز خود را کامل بخواند؛ زیرا سفر وی معصیت است. اما اگر سفر وی به اجبار حاکم جائر باشد یا نیت وی برای رفتن به این سفر جلوگیری از ستم یا کمک به نیازمندان و یا نیت‌هایی شبیه آن باشد، نماز وی شکسته است. مشهور فقهای شیعه نیز این مسئله را قبول دارند[۲۵].

جهاد در رکاب حاکم جائر

فقهای شیعه بر این باورند که جهاد کردن در رکاب حاکمان جور صحیح نیست و کسی که جهاد کند و به مصیبتی گرفتار آید، اجری ندارد. مرحوم شیخ طوسی دراین‌باره می‌فرماید: “جهاد کردن به رهبری امامان جائر، یا بدون امام خطایی است که فرد مرتکب‌شونده آن گناهکار است و در صورت ارتکاب، اجری برای او نیست”[۲۶]. دلیل این مسئله، روایات مستفیضه یا متواتره‌ای است که در این‌باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمودند: جنگ در رکاب امام غیر مفترض‌الطاعة (جائر) نظیر مردار، خون و گوشت خوک حرام است[۲۷]. دسته‌ای دیگر از روایات هرگونه جنگ با غیر امام جائر را جایز ندانسته است: “هیچ جنگی مشروعیت ندارد، مگر با امام عادل”[۲۸]. دسته دیگری از روایات تنها جهاد با امام عادل را واجب دانسته است[۲۹].[۳۰]

مشروعیت قاضی منصوب از سوی حاکم جائر

در اینکه آیا قاضی منصوب از سوی امام جائر مشروعیت دارد یا نه و آیا اطاعت از وی واجب است یا خیر، فقها جواز نداده‌اند و گفته‌اند: مؤمنین به آنها مراجعه نکنند؛ چراکه حکم آنان نافذ نیست، مگر آنکه ضرورتی ایجاب نماید[۳۱]. افزون بر این، قاضی منصوب از سوی حاکم جائر نمی‌تواند از بیت‌المال ارتزاق کند و دلیل آن روایتی است که عبدالله بن سنان از ابی عبدالله (ع) نقل کرده است[۳۲].[۳۳]

روابط مالی با حاکم جائر

  1. هدایا و جوایز حاکم جائر و عمال او: حاکمان جور اغلب برای جلب نظر مردم به حکومت از روشِ دادن هدایا استفاده می‌کردند. فقهای شیعه درباره پذیرش آنها شقوق مختلفی را برشمرده‌اند و گاه در آن تأمل و تردید کرده‌اند؛ زیرا اموال آنان با اموال مردم مختلط است؛ مگر آنکه اطمینان حاصل شود که هدایا از حرام تهیه نشده است. در مقابل، برخی دیگر از فقها حتی بر فرض مزبور نیز معتقدند که بهتر است جوایز حاکم جائر را نپذیرفت.
  2. خراج، مقاسمه و زکات[۳۴]: اموالی که در نظام حاکم جور با عناوینی چون خراج، مقاسمه، جزیه و زکات از مردم گرفته می‌شود، موجب ابراء ذمه مردم می‌شود، ولی در صورت اجبار و زور به ملکیت هیئت حاکمه پادشاه درنمی‌آید[۳۵]؛ زیرا همه این اموال در محدوده اختیارات حاکم عادل قرار دارد که حق او به نوعی غصب شده است. اما چون این دسته اموال به نوعی از راه‌های مختلف دوباره به مردم بازمی گردد و مشکلاتی را برای آنان فراهم می‌آورد، نصوص متعددی ضمن تخطئه نظام جور، همه نقل و انتقال‌های مزبور از طرف ائمه (ع) تنفیذ شده است، تا مردم به دشواری نیفتند و به آتش ظلم حاکمان جور نسوزند[۳۶].

بنابراین به طور کلی می‌توان گفت احکام مالی حاکم جائر، به دلیل پیامدهای احتمالی آن برای مسلمانان، با دیگر تعاملات با وی متفاوت است و می‌شود گفت که تسامح بیشتری در این باره نشان داده‌اند[۳۷].

استثناءاتی با اذن معصوم

علی بن یقطین با آنکه از پذیرش پست‌های دولتی سر باز می‌زد، به سفارش امام موسی بن جعفر (ع) ناگزیر راه دربار مهدی، خلیفه عباسی را پیش گرفت. او پس از آنکه وارد کارزار سیاست شد، جانب احتیاط را رها نکرد و به دستور امام تا آنجا که می‌توانست در بسیاری از امور حکومتی تقیه و احتیاط می‌کرد. "ابراهیم بن محمود" از علی بن یقطین این‌گونه نقل می‌کند: از امام موسی بن جعفر (ع) پرسیدم: “دربارۀ کردار آنان [گرفتن اموال مردم] چه می‌گویید؟ ” امام فرمود: “اگر به انجامش ناگزیر شدید، از اموال شیعیان بپرهیز”[۳۸]. "ابراهیم بن محمود" می‌گوید: علی بن یقطین پس از بازگویی این روایت اظهار داشت: “من ناگزیر ثروت‌های پیروان اهل بیت (ع) را آشکارا می‌گرفتم و پنهانی به آنان باز می‌گرداندم”[۳۹].[۴۰]

منابع

پانویس

  1. «مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ أَجْرَمَ‌»، ر. ک: تاج‌الدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۵۵؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۵۱؛ میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۵.
  2. «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيُعِينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ»، محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲؛ ابوالفضل علی بن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۳۱۵ و ۳۵۲.
  3. «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً بباطل لیدحض به حقا فقد برئ من ذمة رسول الله و ذمة رسوله»، ر. ک: حسن بن ابی‌الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۷.
  4. «مَنْ نَكَثَ بَيْعَةً أَوْ رَفَعَ لِوَاءَ ضَلَالَةٍ أَوْ كَتَمَ عِلْماً أَوِ اعْتَقَلَ مَالًا ظُلْماً أَوْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْإِسْلَامِ»، میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۳.
  5. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِينُ لَهُ وَ الرَّاضِي بِهِ شُرَكَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ»، ر. ک: تاج‌الدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۵۵؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۰۷.
  6. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۳۳.
  7. ر. ک: احمد بن محمد مهدی النراقی، مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، تحقیق موسسة آل البیت (ع) لاحیاء التراث، ج۳، ص۱۵۳.
  8. «و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  9. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  10. شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱۵.
  11. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۴۱.
  12. «أحب أن أحشر یوم القیامة فی النور؛ قال: لا تظلم أحدا، تحشر یوم القیامة فی النور»، محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۱۰، ص۵۲۵.
  13. «إِيَّاكُمْ وَ الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ الظُّلُمَاتُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۰۹.
  14. «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيُعِينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ»، محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۸۲.
  15. «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً قَالَ فَيَجْتَمِعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‌»، محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۸۰؛ میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۴.
  16. «مَنْ عَلَّقَ سَوْطاً بَيْنَ يَدَيْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ جَعَلَهَا اللَّهُ حَيَّةً طُولُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ ذِرَاعٍ فَيُسَلِّطُهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا مُخَلَّداً»، محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷؛ همو، الامالی، ص۴۳۱؛ ج۷۲، ص۳۶۹.
  17. «إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ الْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ الظَّالِمِينَ‌»، رضی‌الدین علی بن یوسف حلی، العدد القویة، ص۵۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۷۷.
  18. ر. ک: شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶.
  19. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۴۲.
  20. مما استقل به العقل و قامت علیه ضرورة العقلاء، ر. ک: ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهه، تحقیق محمدعلی التوحیدی التبریزی، ج۱، ص۲۹۲ و ۶۵۵.
  21. و اما معونة الظالمین بما کان ظلما و محرما فیدل علی تحریمه: العقل و النقل، کتابا و سنة، ر. ک: یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج۱۸، ص۱۲۱.
  22. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۴۸.
  23. أما معونة الظالمین فی ظلمهم، فالظاهر أنها غیر جائزة بلا خلاف بین المسلمین قاطبة بل بین عقلاء العالم، بل التزم جمع کثیر من الخاصة والعامة بحرمة الاعانة علی مطلق الحرام و حرمة مقدماته، ر. ک: ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهه، تحقیق محمد علی التوحیدی التبریزی، ج۱، ص۶۵۴-۶۵۵.
  24. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۴۸.
  25. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۵۰.
  26. الجهاد مع ائمة الجور او من غیر امام اصلا، خطأ یستحق فاعله به الذم و العقاب، و ان اصاب لم یؤجر علیه، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیة، تصحیح سیدمحمدتقی کشفی، ج۲، ص۷.
  27. «الْقِتَالَ مَعَ غَيْرِ الْإِمَامِ الْمَفْرُوضِ طَاعَتُهُ حَرَامٌ مِثْلَ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۳؛ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۱۳۴.
  28. «وَ مِنْهَا: لَا غَزْوَ إِلَّا مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ‌»، عمادالدین طبری، بشارة المصطفی، ص۲۹؛ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی التهذیب، ج۶، ص۱۳۵.
  29. «الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ‌»، ر. ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۴۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۲، ص۶۰۷.
  30. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۵۱.
  31. ر. ک: سیدعلی خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ج۲، ص۸۶، سؤال ۲۸۱.
  32. «عَنْ قَاضٍ بَيْنَ قَرْيَتَيْنِ يَأْخُذُ مِنَ السُّلْطَانِ عَلَى الْقَضَاءِ الرِّزْقَ فَقَالَ ذَلِكَ السُّحْتُ»، محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۲۲۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۰۹.
  33. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۵۲.
  34. مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه در یک باب شش روایت درباره جواز این مسئله نقل کرده است. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۲، کتاب التجارة، باب “جواز شراء ما یاخذ الظالم من الغلات باسم المقاسمة و من الأموال باسم الخراج و من الأنعام باسم الزکوة”، ص۱۶۱-۱۶۲.
  35. ان اخذ الظالم الخراج علی وجه الزکاة قهرا یحتسب ویبرأ ذمة المالک و یبقی فی ذمتهم، ر. ک: احمد الاردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان تصحیح و تعلیق علی پناه الاشتهاردی و مجتبی العراقی و حسین الیزدی الاصفهانی، ج۴، ص۱۱۶.
  36. ر. ک: روح الله موسوی خمینی، مکاسب محرمه، ج۲، ص۲۷۹ به بعد.
  37. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۵۳.
  38. «قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ (ع): مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ هؤُلَاءِ؟ قَالَ (ع): “إِنْ كُنْتَ لَابُدَّ فَاعِلًا، فَاتَّقِ أَمْوَالَ الشِّيعَةِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۰؛ ابی‌جعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۵).
  39. ر. ک: الفاضل القطیفی، السراج الوهاج، تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی، ص۱۲۱.
  40. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۲۴.

جستارهای وابسته