افضلیت امام از دیدگاه زیدیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = افضلیت امام
| عنوان مدخل  = افضلیت امام
| مداخل مرتبط = [[افضلیت امام در قرآن]] - [[افضلیت امام در حدیث]] - [[افضلیت امام در کلام اسلامی]] - [[افضلیت امام در معارف و سیره فاطمی]] - [[افضلیت امام از دیدگاه زیدیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت]] - [[افضلیت امام از دیدگاه معتزله]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اشاعره]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اباضیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه ظاهریه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه ماتریدیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه وهابیت]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[زیدیه]] حکایتی عجیب دارند. چرا؟ چون از سویی ارباب [[ملل و نحل]]، معمولاً زیدیه را یکی از فرقه‌های اصلی [[شیعه]] به شمار می‌آورند<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰.</ref>؛ از سوی دیگر پیشوای آنها یعنی [[زید بن علی]] را نمی‌توانیم یک شیعه بدانیم![[ تعجب]] نکنید؛ زیرا اگر شاخصه اصلی [[تشیع]] را [[اعتقاد]] به [[امامت بلافصل امام علی]]{{ع}}، از طریق [[وصایت]] و [[نص]] بدانیم، بر اساس گزارش‌های [[تاریخی]]، زید بن علی کسی بود که با تن دادن به جواز [[امامت مفضول]]، [[امامت ابوبکر]] و [[عمر]] را پذیرفت<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲.</ref>. زیدیه کسانی هستند که پس از [[امام حسین]]{{ع}} به [[امامت]] زید بن علی (۱۲۲ق) [[معتقد]] شدند. آنها خود به فرقه‌هایی همچون [[جارودیه]]، [[سلیمانیه]] و [[بتریه]] منشعب شدند<ref>ر.ک: ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۷-۷۰؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۳؛ ابوسعید بن نشوان حمیری، الحور العین، ص۱۵۵-۱۵۷.</ref>.
[[زیدیه]] حکایتی عجیب دارند. چرا؟ چون از سویی ارباب ملل و نحل، معمولاً زیدیه را یکی از فرقه‌های اصلی [[شیعه]] به شمار می‌آورند<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰.</ref>؛ از سوی دیگر پیشوای آنها یعنی [[زید بن علی]] را نمی‌توانیم یک شیعه بدانیم! [[تعجب]] نکنید؛ زیرا اگر شاخصه اصلی [[تشیع]] را [[اعتقاد]] به امامت بلافصل امام علی {{ع}}، از طریق [[وصایت]] و [[نص]] بدانیم، بر اساس گزارش‌های [[تاریخی]]، زید بن علی کسی بود که با تن دادن به جواز [[امامت مفضول]]، [[امامت ابوبکر]] و [[عمر]] را پذیرفت<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲.</ref>. زیدیه کسانی هستند که پس از [[امام حسین]] {{ع}} به [[امامت]] زید بن علی (۱۲۲ق) [[معتقد]] شدند. آنها خود به فرقه‌هایی همچون [[جارودیه]]، سلیمانیه و [[بتریه]] منشعب شدند<ref>ر. ک: ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۷-۷۰؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۳؛ ابوسعید بن نشوان حمیری، الحور العین، ص۱۵۵-۱۵۷.</ref>.


امروزه تنها نام و نشانی از فرقه‌های یادشده در کتب باقی است. امروزه [[شیعیان]] [[زیدی]] حضوری فعال در [[کشور]] [[یمن]] دارند. البته این نکته را نیز بیفزایم که در نوع انتساب آنها به زیدبن [[علی]] سخن فراوان است: آیا یک انتساب [[سیاسی]] است یا انتساب [[عقیدتی]] و [[علمی]] و... <ref>عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱ و ۲. گفتنی است علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین در کتابی که مورد تأیید جمعی از دانشمندان زیدی در یمن قرار گرفته، تصریح می‌کند که زیدیه نه در اصول و نه در فروع از زید بن علی تقلید نمی‌کنند، و اساساً بر طبق یک نظر، کاربرد عنوان «زیدی» از سوی حاکمان اموی بوده و آنها این عنوان را برای هر کسی که علیه آنها قیام می‌کرد، به کار می‌بردند. بنابراین نام‌گذاری زیدیه به این عنوان یک نام‌گذاری سیاسی است (ر.ک: علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین، الزیدیه نظریة و تطبیق، ص۱۱-۱۳. نیز، ر.ک: مصطفی سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۱۔ ۲۶). گاهی نیز گفته می‌شود که زیدیه در فروعات فقهی پیرو مذهب حنفی هستند، اما این دیدگاه نیز از سوی زیدیان مورد خدشه قرار گرفته و تأکید کرده‌اند که در این باره آنها حتی از زید بن علی هم تقلید نمی‌کنند، بلکه معتقد به وجوب اجتهاد هستند (عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱۹ و ۲۰).</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۳۶.</ref>(...)
امروزه تنها نام و نشانی از فرقه‌های یادشده در کتب باقی است. امروزه [[شیعیان]] [[زیدی]] حضوری فعال در [[کشور]] [[یمن]] دارند. البته این نکته را نیز بیفزایم که در نوع انتساب آنها به زیدبن [[علی]] سخن فراوان است: آیا یک انتساب [[سیاسی]] است یا انتساب [[عقیدتی]] و [[علمی]] و... <ref>عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱ و ۲. گفتنی است علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین در کتابی که مورد تأیید جمعی از دانشمندان زیدی در یمن قرار گرفته، تصریح می‌کند که زیدیه نه در اصول و نه در فروع از زید بن علی تقلید نمی‌کنند، و اساساً بر طبق یک نظر، کاربرد عنوان «زیدی» از سوی حاکمان اموی بوده و آنها این عنوان را برای هر کسی که علیه آنها قیام می‌کرد، به کار می‌بردند. بنابراین نام‌گذاری زیدیه به این عنوان یک نام‌گذاری سیاسی است (ر. ک: علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین، الزیدیه نظریة و تطبیق، ص۱۱-۱۳. نیز، ر. ک: مصطفی سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۱۔ ۲۶). گاهی نیز گفته می‌شود که زیدیه در فروعات فقهی پیرو مذهب حنفی هستند، اما این دیدگاه نیز از سوی زیدیان مورد خدشه قرار گرفته و تأکید کرده‌اند که در این باره آنها حتی از زید بن علی هم تقلید نمی‌کنند، بلکه معتقد به وجوب اجتهاد هستند (عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱۹ و ۲۰).</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۳۶.</ref>


[[زیدیه]] از فرقه‌های نام‌آشنای [[جهان اسلام]] است که به [[امامت]] زیدبن [[علی]] فرزند [[امام سجاد]]{{ع}} معتقدند. در اغلب کتاب‌های [[ملل و نحل]]، زیدیه را [[معتقد]] به جواز [[امامت مفضول]] دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: ابن حزم اندلسی، الاصول و الفروع، ص۲۳۴.</ref>. اما من [[تصور]] می‌کنم که [[لزوم]] یا عدم [[لزوم افضلیت امام]] نزد زیدیه از مسائلی است که دستیابی به آن چندان آسان نیست؛ زیرا در آثار برخی [[دانشمندان]] [[زیدی]]، با آنکه در [[مقام]] بیان [[شرایط امام]] بوده‌اند، از شرط [[افضلیت]] سخنی به میان نیامده است<ref>محمد بن علی بن احمد یمانی، البدر المنیر، ص۱۹۵-۲۰۸. این دانشمند زیدی قرن یازدهم، تمام شرایط و صفات امام از دیدگاه زیدیه را بیان کرده، اما اشاره‌ای به مسئله افضلیت نکرده است. نیز، ر.ک: علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین، الزیدیة نظریة و تطبیق، ص۱۱۰؛ عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>. بعضی دیگر از نویسندگان زیدی هرچند [[امام علی]]{{ع}} را [[افضل]] [[مردم]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند، از [[لزوم افضلیت]] به عنوان [[شرط امامت]] یاد نکرده‌اند<ref>الامام مرتضی محمد بن یحیی الهادی، مجموع کتب و رسائل، ص۷۱۰-۷۱۱.</ref>. یکی از آنها دکتر [[مرتضی]] [[زید]] محطوری است. شاید او را بشناسید. محطوری از دانشمندان معروف زیدیه در دوران معاصر است که از حوثی‌های [[یمن]] به شمار می‌رود. او دوازده شرط را برای [[امام]] بیان می‌کند، اما سخنی از لزوم افضلیت به میان نمی‌آورد<ref>چنان که گفته شد در نگاه او امام باید دارای دوازده صفات باشد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: مکلف، مذکر، حر، علوی، فاطمی، سلیم الحواس، مجتهد، عادل، حقوق را در جای خود قرار دهد، اغلب دیدگاه‌های او مطابق با واقع باشد، اهل مشورت باشد و... (ر.ک: محمد نمر مدنی، الفرقة الزیدیة الحوثیین، ص۶۴).</ref>.
[[زیدیه]] از فرقه‌های نام‌آشنای [[جهان اسلام]] است که به [[امامت]] زیدبن [[علی]] فرزند [[امام سجاد]] {{ع}} معتقدند. در اغلب کتاب‌های ملل و نحل، زیدیه را [[معتقد]] به جواز [[امامت مفضول]] دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر. ک: ابن حزم اندلسی، الاصول و الفروع، ص۲۳۴.</ref>. اما من تصور می‌کنم که [[لزوم]] یا عدم [[لزوم افضلیت امام]] نزد زیدیه از مسائلی است که دستیابی به آن چندان آسان نیست؛ زیرا در آثار برخی دانشمندان [[زیدی]]، با آنکه در مقام بیان [[شرایط امام]] بوده‌اند، از شرط [[افضلیت]] سخنی به میان نیامده است<ref>محمد بن علی بن احمد یمانی، البدر المنیر، ص۱۹۵-۲۰۸. این دانشمند زیدی قرن یازدهم، تمام شرایط و صفات امام از دیدگاه زیدیه را بیان کرده، اما اشاره‌ای به مسئله افضلیت نکرده است. نیز، ر. ک: علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین، الزیدیة نظریة و تطبیق، ص۱۱۰؛ عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>. بعضی دیگر از نویسندگان زیدی هرچند [[امام علی]] {{ع}} را [[افضل]] [[مردم]] بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} دانسته‌اند، از لزوم افضلیت به عنوان [[شرط امامت]] یاد نکرده‌اند<ref>الامام مرتضی محمد بن یحیی الهادی، مجموع کتب و رسائل، ص۷۱۰-۷۱۱.</ref>. یکی از آنها دکتر [[مرتضی]] [[زید]] محطوری است. شاید او را بشناسید. محطوری از دانشمندان معروف زیدیه در دوران معاصر است که از حوثی‌های [[یمن]] به شمار می‌رود. او دوازده شرط را برای [[امام]] بیان می‌کند، اما سخنی از لزوم افضلیت به میان نمی‌آورد<ref>چنان که گفته شد در نگاه او امام باید دارای دوازده صفات باشد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: مکلف، مذکر، حر، علوی، فاطمی، سلیم الحواس، مجتهد، عادل، حقوق را در جای خود قرار دهد، اغلب دیدگاه‌های او مطابق با واقع باشد، اهل مشورت باشد و... (ر. ک: محمد نمر مدنی، الفرقة الزیدیة الحوثیین، ص۶۴).</ref>.
شاید همین موارد موجب شده تا برخی نویسندگان معاصر آن‌گاه که در مقام تدوین دیدگاه‌های زیدیه بوده‌اند، اشاره‌ای به نظر آنها در خصوص مسئله افضلیت نکرده‌اند<ref>مهدی فرمانیان و سیدعلی موسوی‌نژاد، درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه، ص۱۸۱-۱۸۸.</ref>. افزون بر آن، این نکته را نیز نباید دور از [[ذهن]] بدانیم که ممکن است تحولی در [[نظریه]] [[دانشمندان]] این [[مذهب]] در این مسئله و دیگر مسائل رخ داده باشد<ref>در این باره ر.ک: اشواق احمد مهدی غلیس، التجدید فی فکر الإمامة عند الزیدیة فی الیمن، ص۷۱ به بعد.</ref>.
 
با جست‌و‌جویی در منابع قدیم و جدید [[زیدیه]] و دیگر دانشمندان، به سه نظریه از زیدیه درباره مسئله [[افضلیت]] [[دست]] یافتم:
شاید همین موارد موجب شده تا برخی نویسندگان معاصر آن‌گاه که در مقام تدوین دیدگاه‌های زیدیه بوده‌اند، اشاره‌ای به نظر آنها در خصوص مسئله افضلیت نکرده‌اند<ref>مهدی فرمانیان و سیدعلی موسوی‌نژاد، درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه، ص۱۸۱-۱۸۸.</ref>. افزون بر آن، این نکته را نیز نباید دور از ذهن بدانیم که ممکن است تحولی در نظریه دانشمندان این [[مذهب]] در این مسئله و دیگر مسائل رخ داده باشد<ref>در این باره ر. ک: اشواق احمد مهدی غلیس، التجدید فی فکر الإمامة عند الزیدیة فی الیمن، ص۷۱ به بعد.</ref>. با جست‌و‌جویی در منابع قدیم و جدید [[زیدیه]] و دیگر دانشمندان، به سه نظریه از زیدیه درباره مسئله [[افضلیت]] دست یافتم:


اول. [[افضلیت امام]]، مگر در جایی که مصلحتی در کار باشد؛
اول. [[افضلیت امام]]، مگر در جایی که مصلحتی در کار باشد؛
[[معتزله]] و زیدیه مناسبات [[علمی]] زیادی با هم داشته‌اند. [[جاحظ]] یکی از متفکران معتزلی است. او گزارش می‌دهد زیدیه [[امامت مفضول]] را با وجود [[افضل]] جایز می‌دانند؛ اما [[دلیل]] این جواز را گاهی وجود برخی [[مصالح]] می‌دانند؛ گاه نیز اینکه اگر افضل [[امام]] شود، در [[جامعه]] [[فتنه]] پدید می‌آید؛ گاهی نیز دلیلش، [[سخت‌گیری]] در [[آزمایش]] برای افضل است که بتواند [[ولایت]] [[مفضول]] را بپذیرد<ref>عمرو بن بحر جاحظ، رسایل الجاحظ، ص۱۸۴.</ref>. گویی در حالت اولیه، [[امامت افضل]] [[ضرورت]] دارد یا دست‌کم [[اولویت]] دارد.
[[معتزله]] و زیدیه مناسبات [[علمی]] زیادی با هم داشته‌اند. [[جاحظ]] یکی از متفکران معتزلی است. او گزارش می‌دهد زیدیه [[امامت مفضول]] را با وجود [[افضل]] جایز می‌دانند؛ اما [[دلیل]] این جواز را گاهی وجود برخی [[مصالح]] می‌دانند؛ گاه نیز اینکه اگر افضل [[امام]] شود، در [[جامعه]] [[فتنه]] پدید می‌آید؛ گاهی نیز دلیلش، سخت‌گیری در [[آزمایش]] برای افضل است که بتواند [[ولایت]] مفضول را بپذیرد<ref>عمرو بن بحر جاحظ، رسایل الجاحظ، ص۱۸۴.</ref>. گویی در حالت اولیه، امامت افضل [[ضرورت]] دارد یا دست‌کم اولویت دارد.


دوم. جواز امامت مفضول با وجود افضل؛
دوم. جواز امامت مفضول با وجود افضل؛
برخی از دانشمندان [[زیدی]] تصریح کرده‌اند که اگر چه امامت افضل اولویت دارد، ولی اگر مفضول نیز دارای [[شرایط امامت]] باشد، می‌توان به [[امامت]] او [[رضایت]] داد<ref>ر.ک: ابراهیم بن محمد مؤیدی، الاصباح علی المصباح، ص۱۸۰.</ref>.
برخی از دانشمندان [[زیدی]] تصریح کرده‌اند که اگر چه امامت افضل اولویت دارد، ولی اگر مفضول نیز دارای [[شرایط امامت]] باشد، می‌توان به [[امامت]] او [[رضایت]] داد<ref>ر. ک: ابراهیم بن محمد مؤیدی، الاصباح علی المصباح، ص۱۸۰.</ref>. همچنین برخی دانشمندان زیدی در سده‌های میانه با ارائه دیدگاه [[امامیه]] درباره [[لزوم افضلیت امام]]، این دیدگاه را نادرست خوانده و [[فرقه]] زیدیه را در این مسئله با امامیه مخالف می‌دانند. به [[باور]] [[یحیی]] بن [[حمزه]] [[علوی]]: اول. آنچه امامت یک امام را صحیح می‌سازد، برخورداری از صفات نه‌گانه است؛ یعنی [[حریت]]، [[بلوغ]]، [[عقل]]، ذکوریت، [[مجتهد]] بودن در [[دین]]، [[تدبیر]]، [[شجاعت]]، [[عدالت]] و قرشیت. داشتن این صفات برای صحت امامت کافی است و افضلیت [[شرط امامت]] نمی‌باشد؛ دوم. در نظر بگیریم که در منطقه‌ای سه نفر هستند که یکی در [[تقوا]] و دیگری در [[علم]] و نفر آخر نیز در [[سیاست]] از دیگران [[برتر]] است. در اینجا [[گزینش]] هریک از این سه نفر، به معنای جواز [[امامت مفضول]] است<ref>یحیی بن حمزه علوی، التمهید فی شرح معالم العدل و التوحید، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۷.</ref>.
همچنین برخی دانشمندان زیدی در سده‌های میانه با ارائه دیدگاه [[امامیه]] درباره [[لزوم افضلیت امام]]، این دیدگاه را [[نادرست]] خوانده و [[فرقه]] زیدیه را در این مسئله با امامیه [[مخالف]] می‌دانند. به [[باور]] [[یحیی]] بن [[حمزه]] [[علوی]]:
اول. آنچه امامت یک امام را صحیح می‌سازد، برخورداری از صفات نه‌گانه است؛ یعنی [[حریت]]، [[بلوغ]]، [[عقل]]، ذکوریت، [[مجتهد]] بودن در [[دین]]، [[تدبیر]]،[[ شجاعت]]، [[عدالت]] و قرشیت. داشتن این صفات برای صحت امامت کافی است و افضلیت [[شرط امامت]] نمی‌باشد؛
دوم. در نظر بگیریم که در منطقه‌ای سه نفر هستند که یکی در [[تقوا]] و دیگری در [[علم]] و نفر آخر نیز در [[سیاست]] از دیگران [[برتر]] است. در اینجا [[گزینش]] هریک از این سه نفر، به معنای جواز [[امامت مفضول]] است<ref>یحیی بن حمزه علوی، التمهید فی شرح معالم العدل و التوحید، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۷.</ref>.


از این روست که برخی محققان معتقدند جواز امامت مفضول – آن‌چنان‌که معروف است- به عنوان یک قاعده کلی در [[تفکر]] زیدیان مطرح نبوده است، بلکه [[زید بن علی]] برای توجیه [[خلافت ابوبکر]] چنین دیدگاهی را مطرح کرد؛ از این رو بعد از زید بن علی قایل به [[وجوب]] [[امامت افضل]] شدند<ref>مصطفی سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۷۲-۲۷۳.</ref>.
از این روست که برخی محققان معتقدند جواز امامت مفضول – آن‌چنان‌که معروف است- به عنوان یک قاعده کلی در [[تفکر]] زیدیان مطرح نبوده است، بلکه [[زید بن علی]] برای توجیه [[خلافت ابوبکر]] چنین دیدگاهی را مطرح کرد؛ از این رو بعد از زید بن علی قایل به [[وجوب]] امامت افضل شدند<ref>مصطفی سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۷۲-۲۷۳.</ref>.
[[ابوالحسن اشعری]] [[رئیس]] [[فرقه]] [[اشاعره]] است، ولی در [[دانش]] [[ملل و نحل]] نیز از بزرگان است. خوانش او از دیدگاه [[زیدیه]] آن است که لازم نیست [[امام]] [[افضل]] باشد<ref>علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۶۱.</ref>. برخی نویسندگان معاصر [[اهل سنت]] نیز جواز امامت مفضول با وجود افضل را نظریه رسمی زیدیه به شمار آورده‌اند<ref>عبدالرزاق عفیفی، مذکرة التوحید، ج۱، ص۱۳۰.</ref>.
 
[[ابوالحسن اشعری]] [[رئیس]] [[فرقه]] [[اشاعره]] است، ولی در [[دانش]] ملل و نحل نیز از بزرگان است. خوانش او از دیدگاه [[زیدیه]] آن است که لازم نیست [[امام]] [[افضل]] باشد<ref>علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۶۱.</ref>. برخی نویسندگان معاصر [[اهل سنت]] نیز جواز امامت مفضول با وجود افضل را نظریه رسمی زیدیه به شمار آورده‌اند<ref>عبدالرزاق عفیفی، مذکرة التوحید، ج۱، ص۱۳۰.</ref>.


سوم. [[لزوم]] امامت افضل به طور مطلق.
سوم. [[لزوم]] امامت افضل به طور مطلق.
آخرین دیدگاهی که در میان نظریات زیدیه به چشمم آمد آن بود که به [[اعتقاد]] برخی از آنها، امام باید از دیگران افضل باشد<ref>قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۷؛ ابراهیم بن محمد مؤیدی، الاصباح علی المصباح، ص۱۶۴؛ حسین بن بدرالدین، ینابیع النصیحة فی العقائد الصحیحة، ص۱۴۱؛ علی بن عبدالله شهاری صنعانی، بلوغ الارب و کنوز الذهب، ص۱۲۹؛ حمیدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حمیدان، ص۴۵۹؛ احمد بن سلیمان بن محمد، حقائق المعرفة فی علم الکلام، ص۴۳۷.</ref>. البته برخی از ایشان از این نظر مقداری فاصله گرفته و تنزل کرده‌اند؛ بدین بیان که می‌گویند امام باید [[افضل امت]] یا مانند افضل و [[اعلم امت]] باشد<ref>حمدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حمیدان، ص۴۸۹.</ref>. برخی دیگر نیز به این نظریه‌گراییده‌اند که امام یا باید افضل [[اهل]] دوران خود باشد یا آنکه از جمله فاضل‌ترین آنها باشد<ref>احمد بن یحیی بن احمد صعدی، کتاب الایضاح، ص۳۴۰.</ref>.
آخرین دیدگاهی که در میان نظریات زیدیه به چشمم آمد آن بود که به [[اعتقاد]] برخی از آنها، امام باید از دیگران افضل باشد<ref>قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۷؛ ابراهیم بن محمد مؤیدی، الاصباح علی المصباح، ص۱۶۴؛ حسین بن بدرالدین، ینابیع النصیحة فی العقائد الصحیحة، ص۱۴۱؛ علی بن عبدالله شهاری صنعانی، بلوغ الارب و کنوز الذهب، ص۱۲۹؛ حمیدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حمیدان، ص۴۵۹؛ احمد بن سلیمان بن محمد، حقائق المعرفة فی علم الکلام، ص۴۳۷.</ref>. البته برخی از ایشان از این نظر مقداری فاصله گرفته و تنزل کرده‌اند؛ بدین بیان که می‌گویند امام باید [[افضل امت]] یا مانند افضل و اعلم امت باشد<ref>حمدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حمیدان، ص۴۸۹.</ref>. برخی دیگر نیز به این نظریه‌گراییده‌اند که امام یا باید افضل [[اهل]] دوران خود باشد یا آنکه از جمله فاضل‌ترین آنها باشد<ref>احمد بن یحیی بن احمد صعدی، کتاب الایضاح، ص۳۴۰.</ref>.
از آنچه گذشت برایمان روشن شد که [[نظریه]] [[لزوم افضلیت]] در میان [[زیدیه]] طرفدارانی دارد؛ چنان که نظریه رقیب هم موافقانی دارد.
 
از آنچه گذشت برایمان روشن شد که نظریه لزوم افضلیت در میان [[زیدیه]] طرفدارانی دارد؛ چنان که نظریه رقیب هم موافقانی دارد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۹۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
{{افضلیت}}
{{افضلیت}}


خط ۳۶: خط ۴۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:افضلیت امام]]
[[رده:افضلیت امام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۳

مقدمه

زیدیه حکایتی عجیب دارند. چرا؟ چون از سویی ارباب ملل و نحل، معمولاً زیدیه را یکی از فرقه‌های اصلی شیعه به شمار می‌آورند[۱]؛ از سوی دیگر پیشوای آنها یعنی زید بن علی را نمی‌توانیم یک شیعه بدانیم! تعجب نکنید؛ زیرا اگر شاخصه اصلی تشیع را اعتقاد به امامت بلافصل امام علی (ع)، از طریق وصایت و نص بدانیم، بر اساس گزارش‌های تاریخی، زید بن علی کسی بود که با تن دادن به جواز امامت مفضول، امامت ابوبکر و عمر را پذیرفت[۲]. زیدیه کسانی هستند که پس از امام حسین (ع) به امامت زید بن علی (۱۲۲ق) معتقد شدند. آنها خود به فرقه‌هایی همچون جارودیه، سلیمانیه و بتریه منشعب شدند[۳].

امروزه تنها نام و نشانی از فرقه‌های یادشده در کتب باقی است. امروزه شیعیان زیدی حضوری فعال در کشور یمن دارند. البته این نکته را نیز بیفزایم که در نوع انتساب آنها به زیدبن علی سخن فراوان است: آیا یک انتساب سیاسی است یا انتساب عقیدتی و علمی و... [۴].[۵]

زیدیه از فرقه‌های نام‌آشنای جهان اسلام است که به امامت زیدبن علی فرزند امام سجاد (ع) معتقدند. در اغلب کتاب‌های ملل و نحل، زیدیه را معتقد به جواز امامت مفضول دانسته‌اند[۶]. اما من تصور می‌کنم که لزوم یا عدم لزوم افضلیت امام نزد زیدیه از مسائلی است که دستیابی به آن چندان آسان نیست؛ زیرا در آثار برخی دانشمندان زیدی، با آنکه در مقام بیان شرایط امام بوده‌اند، از شرط افضلیت سخنی به میان نیامده است[۷]. بعضی دیگر از نویسندگان زیدی هرچند امام علی (ع) را افضل مردم بعد از رسول خدا (ص) دانسته‌اند، از لزوم افضلیت به عنوان شرط امامت یاد نکرده‌اند[۸]. یکی از آنها دکتر مرتضی زید محطوری است. شاید او را بشناسید. محطوری از دانشمندان معروف زیدیه در دوران معاصر است که از حوثی‌های یمن به شمار می‌رود. او دوازده شرط را برای امام بیان می‌کند، اما سخنی از لزوم افضلیت به میان نمی‌آورد[۹].

شاید همین موارد موجب شده تا برخی نویسندگان معاصر آن‌گاه که در مقام تدوین دیدگاه‌های زیدیه بوده‌اند، اشاره‌ای به نظر آنها در خصوص مسئله افضلیت نکرده‌اند[۱۰]. افزون بر آن، این نکته را نیز نباید دور از ذهن بدانیم که ممکن است تحولی در نظریه دانشمندان این مذهب در این مسئله و دیگر مسائل رخ داده باشد[۱۱]. با جست‌و‌جویی در منابع قدیم و جدید زیدیه و دیگر دانشمندان، به سه نظریه از زیدیه درباره مسئله افضلیت دست یافتم:

اول. افضلیت امام، مگر در جایی که مصلحتی در کار باشد؛ معتزله و زیدیه مناسبات علمی زیادی با هم داشته‌اند. جاحظ یکی از متفکران معتزلی است. او گزارش می‌دهد زیدیه امامت مفضول را با وجود افضل جایز می‌دانند؛ اما دلیل این جواز را گاهی وجود برخی مصالح می‌دانند؛ گاه نیز اینکه اگر افضل امام شود، در جامعه فتنه پدید می‌آید؛ گاهی نیز دلیلش، سخت‌گیری در آزمایش برای افضل است که بتواند ولایت مفضول را بپذیرد[۱۲]. گویی در حالت اولیه، امامت افضل ضرورت دارد یا دست‌کم اولویت دارد.

دوم. جواز امامت مفضول با وجود افضل؛ برخی از دانشمندان زیدی تصریح کرده‌اند که اگر چه امامت افضل اولویت دارد، ولی اگر مفضول نیز دارای شرایط امامت باشد، می‌توان به امامت او رضایت داد[۱۳]. همچنین برخی دانشمندان زیدی در سده‌های میانه با ارائه دیدگاه امامیه درباره لزوم افضلیت امام، این دیدگاه را نادرست خوانده و فرقه زیدیه را در این مسئله با امامیه مخالف می‌دانند. به باور یحیی بن حمزه علوی: اول. آنچه امامت یک امام را صحیح می‌سازد، برخورداری از صفات نه‌گانه است؛ یعنی حریت، بلوغ، عقل، ذکوریت، مجتهد بودن در دین، تدبیر، شجاعت، عدالت و قرشیت. داشتن این صفات برای صحت امامت کافی است و افضلیت شرط امامت نمی‌باشد؛ دوم. در نظر بگیریم که در منطقه‌ای سه نفر هستند که یکی در تقوا و دیگری در علم و نفر آخر نیز در سیاست از دیگران برتر است. در اینجا گزینش هریک از این سه نفر، به معنای جواز امامت مفضول است[۱۴].

از این روست که برخی محققان معتقدند جواز امامت مفضول – آن‌چنان‌که معروف است- به عنوان یک قاعده کلی در تفکر زیدیان مطرح نبوده است، بلکه زید بن علی برای توجیه خلافت ابوبکر چنین دیدگاهی را مطرح کرد؛ از این رو بعد از زید بن علی قایل به وجوب امامت افضل شدند[۱۵].

ابوالحسن اشعری رئیس فرقه اشاعره است، ولی در دانش ملل و نحل نیز از بزرگان است. خوانش او از دیدگاه زیدیه آن است که لازم نیست امام افضل باشد[۱۶]. برخی نویسندگان معاصر اهل سنت نیز جواز امامت مفضول با وجود افضل را نظریه رسمی زیدیه به شمار آورده‌اند[۱۷].

سوم. لزوم امامت افضل به طور مطلق. آخرین دیدگاهی که در میان نظریات زیدیه به چشمم آمد آن بود که به اعتقاد برخی از آنها، امام باید از دیگران افضل باشد[۱۸]. البته برخی از ایشان از این نظر مقداری فاصله گرفته و تنزل کرده‌اند؛ بدین بیان که می‌گویند امام باید افضل امت یا مانند افضل و اعلم امت باشد[۱۹]. برخی دیگر نیز به این نظریه‌گراییده‌اند که امام یا باید افضل اهل دوران خود باشد یا آنکه از جمله فاضل‌ترین آنها باشد[۲۰].

از آنچه گذشت برایمان روشن شد که نظریه لزوم افضلیت در میان زیدیه طرفدارانی دارد؛ چنان که نظریه رقیب هم موافقانی دارد[۲۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰.
  2. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲.
  3. ر. ک: ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۷-۷۰؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۸۳؛ ابوسعید بن نشوان حمیری، الحور العین، ص۱۵۵-۱۵۷.
  4. عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱ و ۲. گفتنی است علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین در کتابی که مورد تأیید جمعی از دانشمندان زیدی در یمن قرار گرفته، تصریح می‌کند که زیدیه نه در اصول و نه در فروع از زید بن علی تقلید نمی‌کنند، و اساساً بر طبق یک نظر، کاربرد عنوان «زیدی» از سوی حاکمان اموی بوده و آنها این عنوان را برای هر کسی که علیه آنها قیام می‌کرد، به کار می‌بردند. بنابراین نام‌گذاری زیدیه به این عنوان یک نام‌گذاری سیاسی است (ر. ک: علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین، الزیدیه نظریة و تطبیق، ص۱۱-۱۳. نیز، ر. ک: مصطفی سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۱۔ ۲۶). گاهی نیز گفته می‌شود که زیدیه در فروعات فقهی پیرو مذهب حنفی هستند، اما این دیدگاه نیز از سوی زیدیان مورد خدشه قرار گرفته و تأکید کرده‌اند که در این باره آنها حتی از زید بن علی هم تقلید نمی‌کنند، بلکه معتقد به وجوب اجتهاد هستند (عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱۹ و ۲۰).
  5. فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۳۶.
  6. برای نمونه، ر. ک: ابن حزم اندلسی، الاصول و الفروع، ص۲۳۴.
  7. محمد بن علی بن احمد یمانی، البدر المنیر، ص۱۹۵-۲۰۸. این دانشمند زیدی قرن یازدهم، تمام شرایط و صفات امام از دیدگاه زیدیه را بیان کرده، اما اشاره‌ای به مسئله افضلیت نکرده است. نیز، ر. ک: علی بن عبدالکریم فضیل شرف‌الدین، الزیدیة نظریة و تطبیق، ص۱۱۰؛ عبدالله بن محمد بن اسماعیل حمیدالدین، الزیدیة، ص۱۲۹-۱۳۰.
  8. الامام مرتضی محمد بن یحیی الهادی، مجموع کتب و رسائل، ص۷۱۰-۷۱۱.
  9. چنان که گفته شد در نگاه او امام باید دارای دوازده صفات باشد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: مکلف، مذکر، حر، علوی، فاطمی، سلیم الحواس، مجتهد، عادل، حقوق را در جای خود قرار دهد، اغلب دیدگاه‌های او مطابق با واقع باشد، اهل مشورت باشد و... (ر. ک: محمد نمر مدنی، الفرقة الزیدیة الحوثیین، ص۶۴).
  10. مهدی فرمانیان و سیدعلی موسوی‌نژاد، درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه، ص۱۸۱-۱۸۸.
  11. در این باره ر. ک: اشواق احمد مهدی غلیس، التجدید فی فکر الإمامة عند الزیدیة فی الیمن، ص۷۱ به بعد.
  12. عمرو بن بحر جاحظ، رسایل الجاحظ، ص۱۸۴.
  13. ر. ک: ابراهیم بن محمد مؤیدی، الاصباح علی المصباح، ص۱۸۰.
  14. یحیی بن حمزه علوی، التمهید فی شرح معالم العدل و التوحید، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۷.
  15. مصطفی سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۷۲-۲۷۳.
  16. علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۶۱.
  17. عبدالرزاق عفیفی، مذکرة التوحید، ج۱، ص۱۳۰.
  18. قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۷؛ ابراهیم بن محمد مؤیدی، الاصباح علی المصباح، ص۱۶۴؛ حسین بن بدرالدین، ینابیع النصیحة فی العقائد الصحیحة، ص۱۴۱؛ علی بن عبدالله شهاری صنعانی، بلوغ الارب و کنوز الذهب، ص۱۲۹؛ حمیدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حمیدان، ص۴۵۹؛ احمد بن سلیمان بن محمد، حقائق المعرفة فی علم الکلام، ص۴۳۷.
  19. حمدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حمیدان، ص۴۸۹.
  20. احمد بن یحیی بن احمد صعدی، کتاب الایضاح، ص۳۴۰.
  21. فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۹۴.