آیه تطهیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
(إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرکُمْ تَطْهِیراً) (احزاب:۳۳)؛ جز این نیست که اراده خدا به زدودن پلیدی از شما خاندان و پاکیزه ساختن شما به گونه ای خاص تعلق گرفته است.
{{مدخل مرتبط
این آیه که به آیه تطهیر شهرت یافته از دیرزمان توجه دانشمندان مختلف اسلامی‌را به خود جلب کرده است. مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص درباره آیه تطهیر سخن گفته اند. در این نوشتار دیدگاه های اندیشوران اسلامی‌را درباره دو مسئله مربوط به آیه بررسی خواهیم کرد: یکی این که مقصود از اهل بیت در این آیه چه کسانی اند؟ و دیگری این که مقصود از زدودن رجس از اهل بیت و تطهیر ویژه آنان چیست؟
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
مفهوم اهل بیت
| عنوان مدخل  =
لغت شناسان اهل بیت را به ساکنان یک خانه معنا کرده اند (معجم المقاییس فی اللغه، ص ۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۸۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۲۳). بنابراین، همسر و فرزندان یک مرد اهل بیت او می‌باشند. راغب اصفهانی گفته است: معنای اهل بیت توسعه یافته، قبیله و خویشاوندان یک مرد را نیز شامل می‌شود (المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹).
| مداخل مرتبط = [[آیه تطهیر در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه تطهیر در کلام اسلامی]] - [[آیه تطهیر در معارف و سیره حسینی]] - [[آیه تطهیر در معارف و سیره رضوی]] - [[آیه تطهیر از دیدگاه اهل سنت]]
بر این اساس، همسر، فرزندان، قبیله و بستگان انسان، اهل بیت او خواهند بود. در این صورت، اختصاص آن به همسر، یا فرزندان، یا بستگان نیازمند دلیل است.
| پرسش مرتبط  =
اصطلاح اهل البیت در قرآن کریم علاوه بر آیه تطهیر، در آیه ۷۳ سوره هود نیز به کار رفته است: (قالُوا أتَعْجَبین مِنْ أَمرِ اللّهِ رَحْمَهُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکُمْ أَهل البَیتِ إِنَّهُ حَمیدٌ مَجید)؛ ] فرشتگان به همسر ابراهیم {{ع}} [ گفتند آیا از این که خداوند شما را به فرزند بشارت داده است، در شگفتی؟ رحمت و برکات خداوند بر شما خاندان نازل شده است، به درستی که خداوند ستوده و بلندمرتبه است.
}}
در آیه ۱۲قصص نیز این اصطلاح بدون الف و لام (اهل بیت) به کار رفته است که مربوط به خاندان حضرت موسی است: (فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی أَهْلِ بَیْت یَکْفُلونَهُ لَکُمْ)؛ ] خدمتکار دربار فرعون به درباریان [ گفت: آیا شما را به خانواده ای راهنمایی کنم که موسی را نگهداری خواهند کرد؟.
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
| نام آیه = آیه تطهیر
| نام تصویر = آیه ۳۳ سوره احزاب.jpg
| توضیح تصویر =
| متن آیه = 
| معنی آیه = جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند
| شماره آیه = ۳۳
| نام سوره = احزاب
| شماره جزء = ۲۱
| نام‌های دیگر =
| شأن نزول = بیان عصمت اهل بیت{{ع}}
| مصداق آیه = اهل بیت{{ع}}
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه |عصمت اهل بیت| مرجعیت علمی و دینی اهل بیت }}
| نتایج آیه = طهارت و عصمت اهل بیت{{ع}} از هرگونه رجس و پلیدی
}}


مصداق اهل بیت
'''آیه تطهیر''' به بخشی از آیه سی و سوم [[سوره احزاب]] اشاره دارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}. در این آیه به [[اراده خداوند]] بر [[پاک]] گردانیدن [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} از [[پلیدی]] ([[رجس]]) تصریح شده است و علمای امامیه برای اثبات [[عصمت امامان]] به آن استناد می‌کنند.
دربـاره ایـن که مقصـود از اهـل البیت در آیـه تطهیـر چه کسانی اند، اقوال زیر ارائه شده است:
 
۱. اهل بیت کسانی اند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را در خانه ام سلمه زیر عبای خود گرد آورد و در حق آنان دعا کرد؛ یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) . این قول مورد اجماع شیعه است؛ چنان که بسیاری از عالمان اهل سنت نیز آن را برگزیده اند.
== مقدمه ==
۲. مقصود، همسران [[پیامبر]]{{صل}} است، عکرمه و مقاتل این قول را برگزیده اند.
بخش دوم آیۀ ۳۳ [[سورۀ احزاب]] به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. این آیه از گذشته توجه دانشمندان مختلف [[اسلامی]] را به خود جلب کرده است. [[مفسران]]، محدثان، [[متکلمان]]، مورخان و [[عالمان]] لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص دربارۀ آیه تطهیر سخن گفته‌اند که مقصود از [[اهل بیت]] {{ع}} در این آیه چه کسانی‌اند؟ و مقصود از زدودن [[رجس]] از [[اهل بیت]] {{ع}} و تطهیر ویژۀ آنان چیست؟<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱.</ref>.
۳. مقصود اهل کساء و همسران [[پیامبر]]{{صل}} است. گروهی از مفسران اهل سنت چون بیضاوی، فخرالدین رازی، قرطبی و ابن کثیر این قول را انتخاب کرده اند.
 
۴. همه خویشاوندان نَسَبی [[پیامبر]]{{صل}} که صدقه بر آنان حرام گردیده، اهل بیت او می‌باشند. این قول از ثعلبی نقل شده است.
آیه با {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که به تصریح لغویان، برای [[حصر]] است، آغاز شده و انحصار [[ارادۀ الهی]] به آنان را بیان می‌کند. تعبیر {{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}} در پی {{متن قرآن|يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}} تأکیدی بر [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] به دنبال دور شدن پلیدی‌هاست و {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} هرگونه پلیدی [[فکری]] و عملی اعمّ از [[شرک]]، [[کفر]]، [[نفاق]]، [[جهل]] و [[گناه]] را در برمی‌گیرد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
۵. اهل بیت پیامبر کسانی اند که در زندگی همراه و ملازم او بودند، بنابراین، همسران، فرزندان، خدمتگزاران و خویشاوندان او را شامل می‌شود، محمد مصطفی مراغی این تفسیر را برگزیده است.
 
۶. مقصود از بیت خانه کعبه است و همه مسلمانان پرهیزگار اهل بیت [[پیامبر]]{{صل}} می‌باشند؛ چنان که در قرآن آمده است: (إِن أَولیاؤه إِلاّ الْمُتَّقُون) .
== شأن نزول ==
۷. مقصود از بیت، مسجدالنبی است و اهل بیت کسانی اند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را در مسجد ساکن نمود، سپس آنان را از مسجد بیرون کرد، ولی درب خانه های آنها را به سوی مسجد نبست (التبیان، ج۸، ص ۳۳۹ـ ۳۴۱؛ مجمع البیان، ج۷ـ ۸، ص ۳۵۶؛ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰ـ ۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۳؛ نورالأبصار، ص ۲۲۳ـ ۲۲۶؛ تفسیر المراغی، ج۲۲، ص ۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۰ـ ۳۱۲).
{{اصلی|شأن نزول آیه تطهیر}}
اقوال چهارگانه اخیر چندان مورد توجه مفسران قرار نگرفته است، ومؤیدی از قرآن یا روایات نیز ندارند. آیه (إِن أَولیاؤه إِلاّ الْمُتَّقُون) که به عنوان دلیل قول ششم ذکر شده است اوّلاً، احتمال دارد مرجع ضمیر در کلمه اولیاءه لفظ اللّه باشد نه کلمه البیت الحرام. ثانیاً، معنای ولی با اهل متفاوت است. ثالثاً، بر فرض که مقصود از اولیای بیت الحرام، اهل بیت الحرام باشد، دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از البیت در آیه تطهیر، بیت الحرام باشد. اطلاق بیت بر مسجد به طور عام یا بر مسجدالنبی به طور خاص نیز معهود نیست، و بر فرض قبول آن، دلیلی وجود ندارد که مقصود از البیت در آیه تطهیر، مسجدالنبی باشد، علاوه بر این، حاصل این قول چیزی جز قول سوم نخواهد بود، زیرا آنان بودند که درب خانه هایشان به سوی مسجد بسته نشد.
در [[شأن نزول]] آیه تطهیر چنین نقل شده است: «روزی [[فاطمه زهرا]]{{س}} با ظرفی از غذا حضور [[پیامبر]] رسید، آن حضرت از دخترش خواست از شوهرش علی{{ع}} و حسن و حسین{{عم}} نیز [[دعوت]] به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را [[اجابت]] کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آن‌گاه [[رسول اکرم]]{{صل}} پارچه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: «پروردگارا! اینها [[اهل بیت]] من هستند، [[آلودگی]] و [[رجس]] را از آنها دور کن و پاکشان ساز»<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۵.</ref>.
سخن مراغی نیز مؤیدی ندارد، گویا وی اهل بیت در آیه را بر معنای لغوی و عام آن حمل کرده است. افزون بر این که عنوان ملازم پیامبر که وی در تفسیر اهل بیت به کار برده، مبهم است. اگر مقصود ملازم در دین و آیین باشد، همه مسلمانان را شامل خواهد شد، و اگر مقصود ملازم در امور زندگی باشد به همسران و خدمتگزاران پیامبر اختصاص خواهد داشت و خویشاوندان او را شامل نخواهد شد.
 
قول چهارم نیز مردود است، زیرا در این که صدقه بر خویشاوندان نسبی پیامبر حرام است، واین که آنان به لحاظ لغوی و عرفی اهل بیت پیامبر می‌باشند، سخنی نیست، اما این مطلب دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر، عموم خویشاوندان [[پیامبر]]{{صل}} باشند.
[[عمر بن ابی‌سلمه]] که خود ناظر جریان بود این‌گونه نقل می‌کند: «آیه تطهیر در [[منزل]] [[ام‌سلمه]] نازل شد، آن‌گاه پیامبر علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} را نزد خود فرا خواند و قطعه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزه‌شان گردان. ام‌سلمه پرسید: یا [[رسول‌الله]]! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی»<ref>جامع الاصول، ج۱، ص۱۰۱؛ ریاض النفرة، ج۲، ص۲۶۹.</ref>.
نظریه اختصاص به همسران
 
عکرمه بر اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر اصرار میورزید، تا آنجا که برای مباهله بر آن اعلان آمادگی کرده است (الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱). وی، گاهی این وجه را از ابن عباس نقل کرده و گاهی نیز بدون نقل از صحابه آن را مطرح نموده است. ابن مردویه از عکرمه نقل کرده که وی درباره آیه تطهیر می‌گفت: لیس بالذی تذهبون إلیه، انّما هو نساء النبی {{صل}}؛ عقیده شما ] که مقصود از اهل بیت در آیه اهل کساء می‌باشند [ درست نیست، بلکه مقصود همسران پیامبرند. (اسباب النزول، ص ۲۴۰).
[[عایشه]] می‌گوید: «بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم{{صل}} جعبه‌ای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آن‌گاه حسن و حسین و فاطمه و علی{{عم}} بر آن حضرت وارد شدند، [[جامه]] را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را [[تلاوت]] فرمود»<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۴.</ref>. [[ابوالحمراء]] از [[اصحاب پیامبر]] می‌گوید: «مدت هشت ماه در [[مدینه]] مراقب پیامبر بودم، هیچ‌گاه برای [[نماز]] بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی{{ع}} می‌آمد، دستش را دو طرف در قرار می‌داد و می‌گفت: نماز! نماز! [[خداوند]] [[اراده]] کرده است [[پلیدی]] را از شما [[اهل‌بیت]] دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند»<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۷-۶۸.</ref>
در نقد سخن عکرمه نکات ذیل درخور توجه است:
 
۱. عکرمه از نظر عقیده طرفدار خوارج و با نجده بن عامر حروری هم رأی بود، وی تا آنجا به این عقیده پای بند بود که می‌گفت: دوست می‌داشتم در موسم حج بودم و حربه ای می‌داشتم و با آن به حاجیان حمله می‌کردم (میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶).
== مصداق اهل البیت در آیه تطهیر ==
۲. وی که خدمتگزار ابن عباس بود، پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت می‌داد، تا آنجا که ضرب المثل شده بود. عبداللّه بن عمر به خدمتگزار خود می‌گفت: از خدا بترس و آن گونه که عکرمه به ابن عباس نسبت دروغ می‌دهد، نسبت دروغ به من نده. سعید بن مسیب نیز به غلام خود چنین می‌گفت و یحیی بن سعید انصاری او را کذّاب دانسته است (همان). آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد می‌باشد؟
{{اصلی|مصداق‌شناسی اهل بیت}}
۳. از عبارت عکرمه لیس بالذی تذهبون إلیه به دست می‌آید که نزول آیه تطهیر در شأن اصحاب کسا در میان مسلمانان معروف بوده است، و عکرمه برای سخن خود دلیلی جز این که آن را به ابن عباس نسبت داده نقل نکرده است.
درباره مصداق [[اهل بیت]] در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌دانند؛ عده‌ای علاوه بر [[همسران]]، [[خمسه طیبه]] را هم داخل اهل بیت قرار داده‌اند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها [[پنج تن آل عبا]] می‌داند که با بررسی احادیث نبوی؛ سیاق [[آیه]]، [[روایات]] [[مفسر]] آن و [[دلایل]] دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه [[اثبات]] می‌شود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۱-۶۳؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه تطهیر - سرمدی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref>.
۴. سخن عکرمه در اختصاص آیه به همسران [[پیامبر]]{{صل}} با روایات فراوانی که عده ای از بزرگان صحابه در نزول آیه در شأن اهل کساء روایت کرده اند ناسازگار است (تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۸).
 
از طریق سعید بن جبیر از ابن عباس روایت شده که گفته است آیه تطهیر در شأن همسران پیامبر نازل شده است (اسباب النزول، ص ۲۳۹)، این حدیث از نظر سند ضعیف است، زیرا در سند آن افرادی هستند که مجهول و متروکند یا قدح شده اند. از آن جمله صالح بن موسی است که او را با اوصافی چون ضعیف الحدیث، منکر الحدیث، متروک الحدیث، یروی المناکیر توصیف کرده اند (تهذیب التهذیب، ج۴، ص ۲۸ـ ۲۹). همین گونه است خصیف بن عبد الرحمان که از دیگر رجال سند حدیث است (همان، ج۲، ص ۵۶۱).افزون بر این که از ابن عباس به طریق معتبری روایت شده که [[پیامبر]]{{صل}} به مدت نه ماه هر روز به هنگام نماز، به درب خانه علی {{ع}} می‌آمد و می‌گفت: السلام علیکم ورحمه اللّه وبرکاته اهل البیت، سپس آیه تطهیر را تلاوت می‌کرد (تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱).
== دلالت آیه ==
شاهد دیگری که بر نظریه عکرمه نقل شده روایت [[عروه بن زبیر]] است که گفته است: آیه تطهیر در خانه عایشه و درباره همسران [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است (الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱). این روایت نیز قابل استناد نیست، زیرا اولاً، مطابق احادیث بسیاری، آیه تطهیر در خانه ام سلمه و در شأن اصحاب کساء نازل گردیده است، عایشه نیز که از راویان حدیث است، آن را همین گونه روایت کرده است. ثانیاً، عروه از دشمنان امیرمؤمنان {{ع}} بوده و آشکارا در نکوهش او سخن می‌گفت. از یحیی بن عروه نقل شده که :پدرم هرگاه از علی {{ع}} یاد می‌کرد، در نکوهش او سخن می‌گفت (مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۱).
=== نخست: دلالت بر [[عصمت اهل بیت]] ===
وجه دیگری که برای نزول آیه تطهیر در شأن همسران [[پیامبر]]{{صل}} گفته شده، سیاق آیات است که نقد آن خواهد آمد.
آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم [[سوره احزاب]] اشاره دارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}. این آیه از بهترین [[ادله]] [[امامت اهل‌بیت]] {{عم}} است، به طوری که اگر هیچ دلیلی غیر از این [[آیه]] نبود، همین آیه به تنهایی [[امامت]] و [[ولایت اهل‌بیت]] {{عم}} را به [[اثبات]] می‌رساند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>. [[متکلمان]] و [[مفسران شیعه]] با استناد به این [[آیه]] قاطعانه [[حکم]] به [[عصمت اهل بیت]] از [[گناه]] و [[اشتباه]] کرده‌اند<ref>برای نمونه ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختارة، ص۵۴؛ سیدمرتضی علی بن حسین علم الهدی، الشافی، ج۳، ص۱۳۹؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۳۷۳؛ همو، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۸؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۳۱؛ محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر معین، ج۲، ص۱۱۱۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۸؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰-۳۰۳؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۳۴.</ref>
نظریه جمع میان همسران و اهل کساء
 
طـرفداران نظریه سوم (جمع میان اهل کساء و همسـران پیامبر) بر این که آیه تطهیر شامل اهل کساء مـی شود بـه احـادیث بسیـاری که در این بـاره از عده ای از صحابه نقل شده استناد کرده اند، و در شمول آیه به همسران [[پیامبر]]{{صل}} به سیاق آیات استدلال نموده اند (تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۲، تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲، تفسیر کبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹).
'''آیه تطهیر و [[اثبات عصمت اهل بیت]] {{عم}}'''
بخش اول این نظریه با دیدگاه نخست که مورد اجماع شیعه و مورد قبول بسیاری از مفسران اهل سنت است، هماهنگ می‌باشد، که درباره آن سخن خواهیم گفت. استدلال به سیاق آیات تمام نیست، زیرا ضمایر جمع در آیه تطهیر، جمع مذکر می‌باشد: عنکم، یطهرکم، در حالی که ضمایر قبل و بعد آن که مربوط به همسران پیامبر است جمع مؤنث می‌باشند: قَرْنَ، بیوتکُنَّ، تَبرّجْنَ، أقِمنَ، آتینَ، أطعنَ، واذکرنَ. تغییر ضمایر جمع مؤنث به جمع مذکر با فرضیه وحدت سیاق، سازگاری ندارد. اگر آیه تطهیر مربوط به همسران [[پیامبر]]{{صل}} بود مناسب این بود که گفته شود:انّما یرید اللّه لیذهب عنکن الرجس أهل البیت ویطهرکنّ تطهیراً (التبیان، ج۸، ص ۳۴۰).
 
گفته شده است، مذکر آوردن دو ضمیر عنکم و یطهّرکم به خاطر لفظ أهل در کلمه اهل البیت است؛ چنان که در عرف زبان عربی، فردی به دیگری می‌گوید: کیف أهلک؟ و مقصود همسر یا همسران اوست، و او در پاسخ می‌گوید: هُمْ بِخَیر. یعنی به جای ضمیر هُنَّ ضمیر هُمْ را به کار می‌برد؛ چنان که در آیه ۷۳ سوره هود که مخاطب همسر حضرت ابراهیم {{ع}} است گفته شده است:رحمت اللّه وبرکاته علیکم أهل البیت و علیکنّ نیامده است (تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۲).
آیه با {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که به تصریح لغویان، برای [[حصر]] است، آغاز شده و انحصار [[ارادۀ الهی]] به آنان را بیان می‌کند<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
نقد وجه دوم آن است که مقصود از اهل البیت در سوره هود فقط همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیست، بلکه مقصود ابراهیم و خاندان اوست و مذکر آوردن ضمیر از باب تغلیب مذکر بر مؤنث است، نه به خاطر لفظ اهل، در این صورت می‌توان در آیه تطهیر نیز به همین وجه استناد کرد و گفت: چون [[پیامبر]]{{صل}} [[امام علی]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز مقصود بوده است، از باب تغلیب مذکر بر مؤنث، ضمیرهای عنکم و یطهرکم جمع مذکر آورده شده است (تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۳)، ولی هیچ یک از دو وجه یاد شده (مذکر بودن لفظ اهل و تغلیب مذکر بر مؤنث) در مورد آیه پذیرفته نیست، زیرا احادیث بسیاری که در شأن نزول آن روایت شده است بر اختصاص آن به اهل کساء دلالت دارند. افزون بر این که از آیه چنان که بیان خواهد شد [[عصمت]] [[اهل بیت]]{{عم}} استفاده می‌شود و همسران پیامبر فاقد این ویژگی بودند (التبیان، ج۵، ص ۳۴۱).
 
نظریه اختصاص به اهل کساء
مراد از {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ}} نیز یا [[اراده تشریعی]] [[خداوند]] است و با [[اراده تکوینی]]. می‌دانیم که خواست [[تشریعی]] خداوند آن است که همه [[بندگان]] به [[اختیار]] از [[پلیدی‌ها]] اجتناب کنند و [[پاکیزه]] گردند. پس اراده تشریعی بر [[پاک]] بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی [[اراده]] نشده‌اند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفان‌اند، در حالی که [[خداوند سبحان]] در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر می‌دهد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>. از این‌رو نمی‌توان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است؛ بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی [[خدای متعال]] بر پاک گردانیدن اهل‌بیت {{عم}} است<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱؛ [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۱۶۱.</ref>.
علاوه بر [[شیعه]] که بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء اجماع دارند، بسیاری از عالمان [[اهل سنت]] نیز این نظریه را برگزیده اند. ابوبکر نقاش گفته است: اکثر مفسران بر این عقیده اند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین نازل شده است (جواهر العقدین، ص ۱۹۸؛ غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳). ابوبکر حضرمی‌نیز گفته است: به اعتقاد اکثر علما و مطابق دلایل بسیار، مقصود از اهل بیت در آیه، علی، فاطمه و دو فرزندان آنان است و اختصاص آیه به آنان از جانب [[پیامبر]]{{صل}} جز به امر خداوند و وحی الهی نبوده است. بنابراین، سخن نویسنده روح المعانی که اختصاص اهل بیت به اصحاب کساء از اقوال شیعه است قابل اعتنا نخواهد بود. (غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۴).ابوجعفر طحاوی مصری (مشکل الآثار، ج۱،ص ۳۳۲ و ۳۳۹)، ابن صباغ مالکی (الفصول المهمه، ص ۲۳) حافظ گنجی شافعی (کفایه الطالب، ص ۵۴)، حاکم نیشابوری در (المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۴۸)، محب الدین طبری (الریاض النضره، ج۴، ص ۱۳۰)، شیخ مؤمن شبلنجی شافعی (نورالابصار ص ۲۲۳ـ ۲۲۶) و حافظ سلیمان قندوزی حنفی (ینابیع الموده، ج۱، ص ۳۴۹) آیه تطهیر را مخصوص اصحاب کساء دانسته اند.
 
دلیل این نظریه احادیث بسیاری است که در ارتباط با آیه تطهیر از صحابه [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده که بر اختصاص آن به اصحاب کساء دلالت دارد. محدثان اهل سنت این احادیث را از بیش از چهل طریق از امّ سلمه، عایشه، علی بن ابو طالب، ابوسعید خدری، عبد اللّه بن عباس، سعد بن ابو وقاص، ابو حمراء، واثله بن اسقع، حکیم بن سعید، عبداللّه بن جعفر، ابوهریره، عمر بن أبی سلمه، عبداللّه بن وهب بن زمعه، شهربن حوشب و دیگران روایت کرده اند (غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳ـ ۲۱۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۹).
اراده تکوینی اراده‌ای است که به فعل و ترک دیگری ربطی ندارد و مربوط به خود اراده کننده است؛ مثل اینکه [[انسان]] اراده می‌کند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما اراده‌ای که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد، اراده تشریعی است؛ مانند پدری که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایی از [[عبد]] خود بخواهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند.
احادیث مرتبط با آیه تطهیر از سه جهت بر اختصاص آیه به اصحاب کساء و عدم شمول آن نسبت به همسران پیامبر دلالت می‌کنند:
 
الف: از احادیثی که از امّ سلمه روایت شده به دست می‌آید که وی بسیار علاقمند بود که با [[پیامبر]]{{صل}}، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین (علیهم السلام داخل در کساء گردد، و چند بار به گونه های مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی [[پیامبر]]{{صل}} از قبول درخواست او امتناع ورزید، و با بیان این مطلب که تو راه خیر را می‌پویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد. پاسخ های [[پیامبر]]{{صل}} به این پرسش ام سلمه که آیا من با شما هستم عبارتند از: انّک علی خیر، أنت علی مکانت وأنت علی خیر، انّک علی خیر وهؤلاء أهل بیتی، أهل بیتی حق، قومی‌یا تنحی عن أهل بیتی، انّک من أزواج النبی، امّ سلمه می‌گوید یک بار دامن عبا را بالا بردم تا در کنار آنان قرار گیرم، ولی پیامبر عبا را از دستم گرفت و فرمود: انّک علی خیر (تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱ـ ۱۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۳؛ اسباب النزول، ص ۲۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۳۱۴).
بنابراین احکامی که [[خداوند]] برای [[بندگان]] وضع کرده است، چه برای یک نفر<ref>مثل احکامی که اختصاص به شخص رسول‌الله {{صل}} دارد که در فقه معین شده است؛ از جمله واجب بودن مستحبات، نافله شب و غیره بر آن حضرت.</ref>، چه برای عموم [[مردم]] و یا گروه خاصی از آنان در راستای اراده تشریعی او هستند؛ مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ}}<ref>«خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>.
شایان ذکر است که در حدیثی از ام سلمه آمده است [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ این سؤال ام سلمه که آیا من از اهل تو نیستم، جواب مثبت داد و به او اجازه داد تا داخل کساء شود (مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۸). ولی در این حدیث آمده است که پاسخ مثبت [[پیامبر]]{{صل}} به امّ سلمه و اجازه داخل شدن در کساء، پس از اتمام دعای [[پیامبر]]{{صل}} در حق اهل بیت خود بود: اللّهم هؤلاء أهل بیتی أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً. بنابراین، مفاد این حدیث آن است که امّ سلمه از آن نظر که همسر پیامبر است اهل او می‌باشد، ولی در زمره اهل بیت خاص او که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است نمی‌باشد (مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۳). گواه این مطلب آن است که آنجا که امّ سلمه می‌پرسد آیا من از اهل بیت نیستم، [[پیامبر]]{{صل}} به او پاسخ مثبت نمی‌دهد، ولی آنجا که می‌پرسد آیا من از اهل تو نیستم، پیامبر به او پاسخ مثبت می‌دهد. سخن پیامبر به ام سلمه که أنت من أهلی مانند سخن او است که أنت من أزواج النبی. امّ سلمه می‌گوید: از پیامبر پرسیدم آیا من از اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: برای تو نزد خداوند خیر است انّ لک عند اللّه خیراً و من دوست داشتم که پیامبر به این سؤال من پاسخ مثبت بدهد، این پاسخ از همه آنها که در شرق و غرب جهان است، بهتر بود.وودت انّه قال نعم، فکان احب إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب (مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۶).
 
در حدیث دیگری از امّ سلمه آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} در دعای خود برای اهل بیت گفت:اللهم إلیک لا إلی النار أنا وأهل بیتی من گفتم: من نیز مشمول این دعا هستم، پیامبر فرمود: آری (مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۵). روشن است که این حدیث ام سلمه با احادیثی که بر اختصاص آیه به اهل کساء دلالت می‌کنند، منافات ندارد، زیرا آنچه در این جا مطرح شده نجات از دوزخ است که ام سلمه را هم شامل می‌شود، نه نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت که وی مشمول آن نیست.
اما اراده تکوینی آن است که خداوند چیزی یا کسی را به هر نحو که بخواهد جعل کند و بیافریند. [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>.
ب: [[پیامبر]]{{صل}} پس از آن که امیرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین (علیهم السلام) را زیر کسا قرار داد، دست خود را به آسمان بالا برد و گفت: اللّهم هؤلاء أهل بیتی، و سپس در حق آنان دعا کرد، در این که آنان از اهل بیت پیامبر به معنای عام آن بودند تردیدی نبود تا گفته شود چون این نکته مسلم بود که همسران پیامبر از اهل بیت او بودند و آیه تطهیر شامل آنها می‌شود، و از طرفی آن حضرت می‌خواست علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) نیز به آن افتخار نایل آیند، تنها آنها را مورد اشاره قرار داد و گفت: هؤلاء أهل بیتی (روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۲).
 
بنابراین، مقصود از اهل بیت، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگی های آن به شمار می‌رود و فضیلت ویژه ای را در بردارد؛ به گونه ای که امّ سلمه بسیار مشتاق بود مشمول آن گردد. بنابراین جمله اللهمّ هؤلاء أهل بیتی با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اهل کساء دلالت می‌کند. چنان که ابوجعفر طحاوی پس از نقل جمله مزبور گفته است: فکان فی هذا الحدیث انّ المراد بما فی هذه الآیه هم رسول اللّه {{صل}} وعلی و فاطمه وحسن و حسین (علیهم السلام (مشکل الآثار، ج۱ ص ۳۳۲)، مطابق این حدیث مقصود از اهل بیت در این آیه رسول خدا، علی، فاطمه حسن و حسین (علیهم السلام) است.
در آیه تطهیر نیز واژه «[[اراده]]» متعلق به خداوند است و او است که [[طهارت]] [[اهل‌بیت]] را اراده فرموده و آنها را طاهر قرار داده است، نه اینکه از اهل‌بیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینی آیه، دلالت آیه بر [[عصمت اهل‌بیت]] {{عم}} می‌باشد؛ چراکه [[عصمت اکتسابی]] نیست؛ زیرا خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. پس وقتی [[حقیقت عصمت]] به [[لطف]] و فضل [[پروردگار]] عنایتی باشد نه اکتسابی، احتمال اینکه اراده در اینجا اراده تشریعی باشد از میان می‌رود<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>. 
ج. در احادیث بسیاری آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} پس از نزول آیه تطهیر مدتی طولانی، هرگاه می‌خواست برای نماز به مسجد برود، مقابل خانه علی {{ع}} می‌ایستاد و آنان را با عنوان أهل البیت مخاطب قرار می‌داد، به آنان درود می‌فرستاد و به نماز فرا می‌خواند، آن گاه آیه تطهیر راتلاوت می‌کرد، انس بن مالک مدت این رفتار [[پیامبر]]{{صل}} را شش ماه، ابو الحمراء هفت یا هشت ماه، و ابن عباس نُه ماه نقل کرده اند (تفسیر طبری، ج۲، ص ۱۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۳ـ ۵۳۵). این تفاوت ناشی از آن است که هر یک از افراد یاد شده مشاهده خود از رفتار [[پیامبر]]{{صل}} را گزارش کرده است، و نشانه اضطراب در متن احادیث نخواهد بود. اما حتی یک بار هم گزارش نشده است که [[پیامبر]]{{صل}} این کار را در مورد همسران خود انجام داده باشد. این رفتار [[پیامبر]]{{صل}} دلیل روشنی بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء می‌باشد. ابوجعفر طحاوی پس از نقل روایت انس و ابوالحمراء درباره این که [[پیامبر]]{{صل}} به هنگام نماز نزد خانه زهرا می‌ایستاد و می‌گفت:السلام علیکم یا أهل البیت، انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیراً گفته است: فی هذا أیضاً دلیل علی انّ هذه الآیه فیهم؛این رفتار و گفتار [[پیامبر]]{{صل}} نیز دلیل بر این است که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است (مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۹).
 
اشکال: از واثله بن اسقع که هنگام نزول آیه تطهیر بر پیامبر در خانه ام سلمه حضور داشت روایت شده که به پیامبر گفتم: آیا من از اهل تو می‌باشم؟ [[پیامبر]]{{صل}} پاسخ داد: وأنت من أهلی (تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۲). هرگاه واثله بن اسقع از اهل پیامبر باشد، همسران وی به طریق اولی از اهل بیت او خواهند بود.
'''معنای {{متن قرآن|الرِّجْسَ}}''': کلمه «[[رجس]]» که در فارسی به معنای پلیدی است، مصادیق فراوان و دامنه وسیعی دارد و تمام پلیدی‌های مادی و [[معنوی]] را در بر می‌گیرد. [[راغب اصفهانی]] در این باره می‌نویسد: «[[پلید]] چیزی چرکین و [[آلوده]] است...، و پلیدی چهار وجه دارد: گاهی طبیعت [[آدمی]] آن چیز را پلید می‌داند. گاهی [[عقل]]، در مواردی [[دین]] و در برخی موارد هم از هر سه جهت در چیزی پلیدی وجود دارد؛ به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دوری از آن را لازم می‌دانند»<ref>{{عربی|الرجس: الشيء القذر...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إما من حيث الطبع، و إما من جهة العقل، و إما من جهة الشرع، وإما من كل ذلك كالميتة، فإن الميتة تعاف طبعاً و عقلاً و شرعاً}}، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.</ref>. پس هرچه که موجب [[تنفر]] و کوچکی [[شخصیت]] فرد شود «رجس» نامیده می‌شود.
پاسخ: در حدیث دیگری که از وی روایت شده جمله مزبور نیامده است، بلکه این جمله آمده است که [[پیامبر]]{{صل}}، علی، فاطمه و حسنین (علیهم السلام) را که داخل عبای او بودند مورد اشاره قرار داد و گفت: اللّهم هؤلاء أهل بیتی، اهل بیتی احق (تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳) .این جمله چنان که قبلاً بیان شد بر اختصاص دلالت می‌کند، و از طرفی، آنچه در روایت نخست آمده این است که واثله از اهل پیامبر است، نه از اهل بیت او، و اهل همان گونه که بر همسر، فرزندان و خویشاوندان مرد اطلاق می‌شود، بر پیروان او هم اطلاق می‌گردد (المصباح المنیر، ج۱، ص ۳۷). بنابراین، می‌توان هر دو روایت را پذیرفت، و اگر این توجیه پذیرفته نشود و سند هر دو روایت صحیح باشد، اعتبار هر دو به دلیل تعارض از بین می‌رود و در هر حال، این روایت نمی‌تواند اعتبار روایات بسیاری را که بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اصحاب کساء دلالت می‌کند خدشه دار سازد.
 
اشکال:جمله (إِنّما یُریدُ اللّه لیُذهِبَ عَنْکُمُ الرِّجس...) بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب است که آغاز آن و نیز آیات قبل از آن و آیه پس از آن مربوط به همسران [[پیامبر]]{{صل}} است، هرگاه جمله مزبور آنان را شامل نشود، موضوعی بی ارتباط با همسران [[پیامبر]]{{صل}} میان آیات مربوط به آنان قرار گرفته است که با قواعد فصاحت و بلاغت سازگاری ندارد (روح المعانی، ج۲۲، ص۲۵) .
'''معنای {{متن قرآن|لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ}}''': «اذهاب» از باب [[افعال]] است؛ یعنی [[خداوند متعال]] در ابتدای [[خلقت]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} [[اراده]] کرده است که [[پلیدی]] را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معنای «دفع» است نه «رفع»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>.
پاسخ: طرح بحث درباره یک موضوع در خلال بحث از موضوعی دیگر در عرف اهل فصاحت و بلاغت رایج است و در قرآن کریم نیز نمونه های بسیار دارد (مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷). قرآن کریم در آیات ۱۶تا ۱۹ سوره عنکبوت درباره دعوت ابراهیم {{ع}} از قومش به یکتاپرستی سخن گفته است، سپس در آیه های ۲۰تا ۲۳موضوع بحث تغییر کرده و به پیامبر اسلام {{صل}} دستور می‌دهد تا با منکران معاد به احتجاج برخاسته آنان را در این باره ارشاد نماید، بار دیگر به داستان ابراهیم و قوم او بازگشته و عکس العمل قوم او در برابر دعوت ابراهیم {{ع}} را بیان کرده است. در آیه های ۲۳۶ و ۲۳۷ سوره بقره برخی از اقسام طلاق و احکام آن بیان می‌شود، سپس در دو آیه اهمیت نماز و چگونگی اقامه نماز در حالت خوف را بیان می‌کند و بار دیگر به مسئله طلاق پرداخته است. در آیه ۲۸ سوره یوسف، سخن عزیز مصر به زلیخا بیان شده است: (إِنَّهُ مِنْ کَیْدِکُنَّ إِنَّ کیدکنَّ عَظیمسپس خطاب از زلیخا به یوسف متوجه گردیده است (یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا) بار دیگر زلیخا مورد خطاب قرار گرفته است: (واستَغْفِری لِذَنْبِک) . بخش نخست آیه۳۴ سوره نمل و آیه ۳۵بیانگر سخن بلقیس، ملکه سبا است، و در خلال آن جمله: (وَکَذلِکَ یَفْعَلُون) قرار گرفته است که کلام خداوند است: (قَالَتْ إِنَّ المُلُوک إِذا دَخَلُوا قَریَهً أَفْسَدُوها وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِها أَذلَّه وَکَذلِکَ یَفْعَلُون* وأَنّی مُرسله إِلیهِمْ بِهَدیّه فَناظرهٌ بِمَ یَرجِعُ الْمُرسَلُون) .
 
بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر از این جهت که مایه تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار می‌رود، و هرگاه دربردارنده نکته ای تربیتی یا پیامی‌اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد؛ چنان که نمونه های قرآنی این قاعده ویژگی مزبور را دارا می‌باشد، نکته اخلاقی و پیام تربیتی در قرار گرفتن آیه تطهیر که مربوط به [[پیامبر]]{{صل}}، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) است در لابلای آیاتی که مربوط به همسران پیامبران می‌باشد، این است که جایگاه والای پیامبر و خاندان مطهر او را به همسران پیامبر خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونه ای باشند که حریم خاندان نبوت را خدشه دار نسازند (الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص ۲۱). مفاد این آیات از قبیل این است که کسی در مقام نصیحت به همسر فردی با فضیلت و پرهیزگار بگوید: باید در رعایت حجاب و عفاف و دیگر شئون اسلامی‌و اخلاقی بیش از زنان دیگر بکوشی، زیرا تو همسر فردی هستی که خداوند می‌خواهد دور از هرگونه نسبت ناروایی پیراسته باشد (دلایل الصدق، ج۲، ص ۱۱۵).
نکته دیگر اینکه در [[آیه]] [[مبارک]] واژه {{متن قرآن|عَنْكُمُ}} بر {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست می‌آید، [[خدای متعال]] [[رجس]] را از [[اهل‌بیت]] دور کرده، نه ایشان را از [[رجس]]؛ مانند آنچه درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} آمده است: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref> فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف [[یوسف]] نرفت، نه اینکه [[یوسف]] به طرف بدی نرفت، [[خدای متعال]] نفرمود: {{عربی|لنصرفه عن السوء و الفحشاء}} ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: {{متن قرآن|لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۸.</ref>.
الگو گرفتن از پیامبر و دیگر اصحاب کساء که از هرگونه خطا و لغزشی پیراسته اند و اسوه های کامل تربیت و انسانیت اند، می‌تواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران پیامبر باشد (مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۵).
 
اشکال: در احادیث مربوط به چگونگی صلوات بر [[پیامبر]]{{صل}} آمده است: اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد کما صلیت علی إبراهیم وآل إبراهیم، و چون همسران ابراهیم نیز آل او بودند، بنابراین همسران [[پیامبر]]{{صل}} نیز آل او خواهند بود و آیه تطهیر شامل آنان نیز خواهد شد.
تعبیر {{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}} در پی {{متن قرآن|يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}} تأکیدی بر [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] به دنبال دور شدن پلیدی‌هاست و {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} هرگونه پلیدی [[فکری]] و عملی اعمّ از [[شرک]]، [[کفر]]، [[نفاق]]، [[جهل]] و [[گناه]] را در برمی‌گیرد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
پاسخ: مقصود از آل ابراهیم که در صلوات در ردیف ابراهیم قرار گرفته اند پیامبران ذریه او می‌باشند؛ چنان که در آیه دیگر فرموده است: (إِنَّ اللّهَ اصطَفی آدَمَ وَنُوحاً وَآل إِبراهیم وَآل عِمْران عَلی الْعالَمین) (آل عمران:۳۳) قول راجح میان مفسران این است که مقصود از آل ابراهیم پیامبران از ذریه او (اسحاق، یعقوب، اسماعیل و...) می‌باشد (الکشاف، ج۱، ص ۳۵۴؛ تفسیر کبیر، ج۸، ص ۲۲؛ تفسیر المنار، ج۳، ص ۲۸۸؛ تفسیر بیضاوی، ج۱، ص ۲۵۰؛ صفوه التفاسیر، ج۱، ص ۱۹۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۴۳۳؛ التبیان، ج۱، ص ۴۴۱).
 
عصمت اهل بیت
درباره مصداق [[اهل بیت]] در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌دانند؛ عده‌ای علاوه بر [[همسران]]، [[خمسه طیبه]] را هم داخل اهل بیت قرار داده‌اند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها [[پنج تن آل عبا]] می‌داند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق [[آیه]]، [[روایات]] [[مفسر]] آن و [[دلایل]] دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه [[اثبات]] می‌شود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۱-۶۳؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه تطهیر - سرمدی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷؛ [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۸۵ و ۱۰۹.</ref>. مراد از اهل‌بیت در [[آیه]] به [[شهادت]] [[تغییر]] سیاق، [[همسران پیامبر]] نیستند، زیرا در صدر آیه و [[آیات]] قبل و بعد که درباره [[زنان پیامبر]] {{صل}} [[سخن]] می‌گوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مؤنث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض می‌شود و ضمیرها مذکّر می‌شود. این مطلب در روایاتی که از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] [[نقل]] شده نیز [[تأیید]] می‌شود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۵۲-۵۳.</ref>.
تا این جا ثابت گردید که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر [[پیامبر]]{{صل}}، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین (علیهم السلام) می‌باشد. اینک بحث درباره دلالت آیه بر عصمت اهل بیت از خطا و گناه است. تبیین این مطلب در گرو دو چیز است: الف: مقصود از رجس در آیه هرگونه انحراف عقیدتی یا رفتاری است. ب: اراده الهی که به زدودن رجس از اهل بیت تعلق گرفته، اراده تکوینی است.
 
مفهوم رجس
به یقین تطهیری که قرآن در این [[آیه]] بیان می‌کند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود [[قرآن]] آنها را [[رجس]] می‌داند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن [[نهی]] می‌کند؛ هر چه که [[گناه]] شمرده می‌شود؛ می‌خواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه [[اخلاقی]] و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که می‌گویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع [[آلودگی]] است<ref>مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.</ref>. با [[اثبات]] طهارت و عصمت اهل بیت {{عم}}، نتایج مهمی در بحث [[امامت]] و [[ولایت]] قابل [[استنباط]] است. از جمله آنکه اهل بیت {{عم}} [[اسوه]] و مبین [[احکام الهی]] و معیار تفصیل [[حق]] از [[باطل]] محسوب می‌گردند. چنین فضیلتی ایجاب می‌نماید که [[مقام ولایت الهی]] به [[اذن خداوند]] متعین در آنان باشد<ref>[[جواد شفیعیان حیدری|شفیعیان حیدری، جواد]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|عصمت فاطمه]]، ص ۷۳؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۹۹-۲۱۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۳۳؛ [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۹۵؛ [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۸۵ و ۱۰۹.</ref>.
به گفته ابن فارس، رجس در اصل بر اختلاط و آمیزش دلالت می‌کند و به معنای شیء پلید نیز از همین ریشه است، زیرا ناخالص است (معجم المقاییس فی اللغه، ص ۴۴۳). دیگر لغت شناسان نیز رجس را به پلیدی یا شیء پلید معنا کرده اند. و بر فعل قبیح، حرام، عذاب، کفر، لعنت، شک و غضب اطلاق می‌شود (المصباح المنیر، ج۱، ص ۲۶۵؛ لسان العرب، ج۶، ص ۱۰۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۳۹۱؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص ۳۳۰). راغب اصفهانی، پس از آن که رجس را به شیء ناپاک معنا کرده گفته است: رجس چهارگونه است: ۱. رجس از نظر طبع؛ ۲. رجس از نظر عقل؛ ۳. رجس از نظر شرع؛ ۴. رجس از جهات سه گانه مزبور. وی، مردار را مصداق نوع چهارم، شراب و قمار را مصداق نوع سوم، و کفر و شرک را مصداق نوع دوم دانسته است (المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۸۸).
 
واژه رجس در قرآن کریم نُه بار به کار رفته و بر بت، شراب، قمار، مردار، خون، گوشت خوک، عذاب، نفاق و کفر اطلاق شده است (حج:۳۰؛ مائده:۹۰؛ انعام:۱۴۰؛ اعراف:۷۱؛ توبه:۹۵ و ۱۲۵). وجه مشترک موارد یاد شده پلیدی، ناروایی و ناپسندی است.
آیه تطهیر و '''[[اثبات]] [[عصمت]] سایر [[ائمه]] {{عم}}'''
در حدیثی از پیامبر گرامی‌{{صل}} آمده است: أعوذ بک من الرجس النجس. ابن اثیر و طریحی مقصود از رجس در این حدیث را فعل حرام دانسته است (النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص ۲۰۰؛ مجمع البحرین،ج۴، ص ۷۴). مفسران، رجس در آیه را به شیطان، شرک، بدی و زشتی، آلودگی و گناه تفسیر کرده اند (تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰؛ الکشاف، ج۳، ص ۵۳۸؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۶؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۲).
 
حاصل اقوال لغت شناسان و مفسران در معنای رجس آن است که این واژه در آیه مورد بحث هرگونه پلیدی و آلودگی معنوی را، خواه اعتقادی باشد، مانند شرک و کفر، یا اخلاقی باشد، مانند نفاق و حسادت، یا رفتاری باشد، مانند دروغگویی، غیبت، تهمت، دزدی و دیگر کارهای ناروا را شامل می‌شود. بنابراین، خداوند اراده کرده است اهل بیت را از هرگونه آلودگی اعتقادی، اخلاقی، گفتاری و رفتاری پیراسته سازد. این عمومیت از واژه الرجس به دست می‌آید، زیرا با هیچ گونه تقیید یا تخصیصی همراه نیست.
[[امام صادق]] {{ع}} در روایتی می‌فرماید: مقصود از [[اهل‌بیت]] {{ع}} در آیه تطهیر، [[ائمه‌]]اند؛ {{متن حدیث|وَ قَوْلُهُ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} يَعْنِي الْأَئِمَّةُ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۲۳.</ref>.
اراده تکوینی
 
هرگاه اراده فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را اراده تکوینی می‌گویند و هرگاه اراده او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را اراده تشریعی می‌نامند. اراده تشریعی معمولاً در مورد خداوند به کار می‌رود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل می‌شود. اراده تشریعی با امر، دستور یا درخواست همراه است. از اراده تکوینی با نام های اراده قدری، کونی و خلقی، و از اراده تشریعی با نام های اراده دینی، امری و شرعی نیز یاد شده است (شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴). در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) از اراده تکوینی به عنوان اراده حتمی‌و از اراده تشریعی به عنوان اراده عزمی‌تعبیر شده است: انّ للّه ارادتین ومشیّتین، اراده حتم واراده عزم (التوحید، باب۲، حدیث۱۸).
[[امام رضا]] {{ع}} نیز در [[تفسیر]] این آیه از [[حدیث ثقلین]] یاد می‌کنند و مصادیق [[اهل بیت]] {{عم}} را در [[آیه]] تطهیر، همان مصادیق [[اهل بیت در حدیث]] [[ثقلین]]<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۴، ح۳۸۱۳.</ref> برمی شمارند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} {{متن حدیث| وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا}}<ref>وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۸.</ref>
اراده تکوینی، آخرین جزء علت تامه می‌باشد، یعنی هرگاه همه مقدمات تکوینی فعل تحقق یافته باشد و اراده فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمی‌و ضروری خواهد بود. البته، اراده تکوینی انسان، چه بسا مغلوب عوامل قاهر و غالب طبیعی و غیر طبیعی قرار می‌گیرد. در این صورت، نتیجه اراده تکوینی او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمی‌آورد، هر چند فعل تحقق نمی‌یابد. چنین فرضی درباره خداوند راه ندارد، زیرا خداوند مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه اراده تکوینی خداوند به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت: (إِنّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون* فَسُبحانَ الَّذی بِیَدهِ مَلَکُوتُ کُلّ شَیء وَ إِلَیْهِ تُرجعُون) (یس:۸۲ـ۸۳).
 
با توجه به نکات و ویژگی های موجود در آیه تطهیر و نیز با توجه به اختصاص آیه به اصحاب کساء به دست می‌آید که اراده در این آیه، تکوینی است. بر این اساس، پیراستگی اهل بیت از هرگونه آلودگی و انحراف اعتقادی و عملی مورد اراده تکوینی خداوند بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، اهل بیت (اصحاب کساء) از خطا و گناه معصوم اند.
=== دوم: دلالت بر [[نصب امام]] و [[امامت]] [[امامان]] از [[اهل بیت]] {{عم}} ===
نکته هایی که از مطالب یاد شده به دست می‌آیند عبارتند از:
مفاد [[آیه]] این است که [[عصمت]] [[شرط امامت]] است و از طرفی [[عصمت]] هم جز از جانب [[خدا]] معلوم نمى‌شود و دلیلی هم بر [[عصمت]] کسی وجود ندارد، مگر [[اهل بیت]] {{عم}} که آیه تطهیر به وضوح دالّ بر [[عصمت]] ایشان است و در نتیجه بر [[امامت]] ایشان نیز دلالت مى‌کند.
الف: به شهادت بزرگان اهل لغت و ادب عربی، کلمه إنّما بر اختصاص و حصر دلالت می‌کند (القاموس المحیط، ج۴، ص ۱۹۸؛ المطول، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸). بر این اساس، مفاد آیه این است که اراده خداوند به زدودن رجس و پلیدی به اهل بیت اختصاص یافته است و خداوند فقط طهارت آنان از پلیدی را خواسته است. از طرفی اراده تشریعی به طهارت بشر، همگانی است؛ چنان که در فلسفه تشریع وضو، غسل و تیمم فرموده است: (یرید لیطهّرکم) (مائده:۶).
 
ب: ظاهر آیه و احادیث شأن نزول آن، بیان گر مدح و تکریم ویژه اهل بیت است، در حالی که اراده تشریعی بر مدح و تکریم ویژه ای دلالت نمی‌کند و اگر در بردارنده مدح و تکریم باشد، عمومیت دارد. پس اراده در آیه نمی‌تواند به معنای اراده تشریعی باشد (الشافی فی الامامه، ج۳، ص ۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص ۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷).
این مطلب، افزون بر سخنی است که در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> گفته شد و آن اینکه امر به [[اطاعت از رسول]] و اولی الامر با یک کلمه و یک صیغه {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} آمده است<ref>در این آیه امر به اطاعت از خدا {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} امری مستقل است و امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با تکرار دوباره فعل و با یک امر واحد بیان شده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}.</ref> به این معنا، همان وجوبی که برای [[اطاعت از رسول]] ثابت است برای اولی الامر نیز ثابت است. از طرفی [[اطاعت از رسول]]، به طور مطلق [[واجب]] شده است و به تصریح [[قرآن کریم]]، هیچ حد و قیدی ندارد: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«آن ‌چه را رسول خدا براى شما آورده، بگیرید [و اجرا کنید]، و از آن‌چه نهى کرده، خوددارى نمایید» سوره حشر، آیه ۷.</ref> که نشان مى‌دهد هر آنچه [[رسول خدا]] {{صل}} مى‌گوید [[وحی]] بوده و [[اطاعت]] از آن بر هر مؤمنی [[واجب]] است؛ زیرا او {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‌‌گوید، آن‌چه مى‌‌گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. پس "از [[رسول]] [[اطاعت]] کنید" یعنی، به طور مطلق در هر مسئله کوچک و بزرگی و در هر امری از او [[اطاعت]] کنید. چنین اطاعتی ممکن نیست برای کسی [[واجب]] شود جز برای [[معصوم]] که هیچ [[گناه]] و خطایی در وجود [[مطهر]] او راه ندارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۴-۸۷</ref>.
گفته شده است همین که در شأن اهل بیت آیه ای خاص نازل شده و این آیه تا قیامت در قرآن تلاوت می‌شود در وجه مدح و تکریم ویژه آنان کافی است، بنابراین، دلالت آیه بر مدح و تکریم ویژه اهل بیت مستلزم این نیست که اراده در آیه، تکوینی باشد، بلکه مفادش این است که آنان مورد محبت خاص خداوند می‌باشند، و خداوند بیش از دیگران به پاکی و طهارت آنان اعتنا دارد (روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷). حاصل این وجه آن است که حصر و اختصاص در آیه اضافی است، نه حقیقی. مفاد حصر و اختصاص حقیقی در آیه این است که رجس و آلودگی به صورت مطلق از اهل بیت دور شده و این همان عصمت است، ولی مفاد حصر اضافی آن است که چه بسا اهل بیت نیز مانند دیگران مرتکب رجس و گناه گردند، ولی امتیاز آنان در مقایسه با دیگران در آن است که خداوند در مورد پرهیز آنها از گناه اهتمام ویژه ای دارد. ولی اصل اولیه در حصر این است که حقیقی باشد و حصر اضافی بر خلاف اصل بوده و دلیل می‌خواهد، چنین دلیلی در دست نیست.
 
گفته شده است: دعای [[پیامبر]]{{صل}} که زدودن رجس از اهل بیت و طهارت آنان را از خداوند درخواست کرده است، با اراده تکوینی سازگاری ندارد، زیرا اگر اراده تکوینی خداوند به طهارت اهل بیت تعلق گرفته بود، آنان قطعاً از آلودگی گناه پاک بودند، و در این صورت درخواست طهارت برای آنان از قبیل درخواست چیزی است که حصول آن قطعی است (همان). پاسخ این است که ضرورت و وجوب تکوینی در عالم ممکنات بالذات نیست، بلکه بالغیر و وابسته به مشیت تکوینی خداوند است، در این صورت انسان موحد پیوسته باید دعا کند و بقای آنچه را از مواهب الهی دارد درخواست نماید. بدین جهت، دعا کردن در پیشگاه خداوند از برترین عبادت ها به شمار می‌رود.
=== سوم: دلالت بر [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی اهل بیت]] ===
گفته شده است: در مورد کسی که از گناه پاک باشد گفته نمی‌شود می‌خواهم او را از گناه پاک کنم، زیرا مستلزم تحصیل حاصل خواهد بود، بنابراین، بر فرض این که اراده در آیه تکوینی باشد، عصمت اهل بیت از گناه را پس از تعلق اراده الهی اثبات خواهد کرد، نه از آغاز آن گونه که شیعه معتقد است ـ. و اگر عصمت اهل بیت از آغاز مقصود بود می‌بایست گفته شود:انّ اللّه اذهب عنکم الرجس أهل البیت... (روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶).
لازمه تطهیر و [[طهارت]] [[اهل بیت]] از هر گونه [[رجس]] و [[آلودگی]]، [[عصمت]] آنان از هر گونه [[گناه]] و [[خطا]] است و آن نیز حجیت و [[لزوم اطاعت]] مطلق از آنان را ثابت می‌‌کند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار [[خطا]] و [[معصیت]] مطابق [[آیه شریفه]] [[نفی]] شده است. از این [[آیه]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] [[امامان]] ثابت می‌‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲.</ref>.
این اشکال در حقیقت متفرع بر دو مطلب است:
 
۱. اذهاب رجس متوقف بر وقوع آن است.
== نتایج آیه تطهیر ==
۲. فعل مضارع بر زمان حال و استقبال دلالت می‌کند و زمان گذشته را دربرنمی‌گیرد، بنابراین، از آیه، عصمت اهل بیت در زمان گذشته استفاده نمی‌شود.
نتایج آیه تطهیر عبارت است از:  
پاسخ این است که اذهاب رجس علاوه بر این که در مورد رفع پلیدی به کار می‌رود، هرگاه زمینه تحقق پلیدی وجود داشته باشد، در مورد دفع و جلوگیری از آن نیز به کار می‌آید. در انسان معصوم نیز زمینه های تحقق گناه وجود دارد، زیرا او از نظر غرایز بشری مانند افراد دیگر است. حضرت یوسف {{ع}} که از مقام عصمت برخوردار بود گفته است: (وَما أُبرئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لأمّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی) (یوسف:۵۳). در محاوره های عمومی‌نیز چنین تعبیرهایی رایج است، مانند این که فردی در حق دیگری که سالم است دعا کرده، می‌گوید: خداوند هرگونه بیماری را از تو برطرف کند، مقصود این است که بیماری از او دفع شود، زیرا زمینه های آن در او وجود دارد. این قاعده در مورد بیماری های روحی نیز جاری است.
# اثبات عصمت [[پنج تن]] و دیگر [[امامان شیعه]] {{ع}}؛
بنابراین، درخواست اذهاب رجس از سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای اهل بیت (علیهم السلام) مستلزم آلودگی قبلی آنان به رجس نمی‌باشد.
# اثبات امامت حضرت علی {{ع}} و شایستگی انحصاری‌اش برای [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} به دلیل برخورداری از [[عصمت]]؛
آنچه از ساختار وضعی فعل مضارع به دست می‌آید استمرار فعل است، نه دلالت بر زمان حال یا استقبال؛ زمان حال یا استقبال از قراین به دست می‌آید. بدین جهت فعل مضارع در موارد بسیاری به کار رفته که زمان گذشته را نیز در برمی‌گیرد، مانند:
# استمرار [[مقام امامت]] در اهل البیت {{ع}}؛
(وَاللّهُ یُریدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ) (نساء:۲۷)؛ خداوند خواسته است که شما را مورد رحمت و توبه خود قرار دهد، (یُریدُ اللّه لِیُبَییّن لَکُمْ وَیَهدیکُمْ سُنَن الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ) (نساء:۲۶)؛ اراده خداوند به این تعلق گرفته است که حقیقت را برای شما بیان کند و به روش پیشینیان راهنمایی کند، (اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدّهم فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون) (بقره:۱۵)؛ خداوند استهزای منافقان را پاسخ داده، آنان را در حالی که در حیرت و گمراهی اند مهلت می‌دهد، (وَمَا اللّهُ یُریدُ ظُلْماً لِلْعالَمین) (آل عمران:۱۰۸)؛ خداوند ستم کردن به جهانیان را اراده نکرده است.
# حجیت احادیث [[اهل البیت]] {{عم}}؛
فعل مضارع در آیات یاد شده، و نظایر آن (بقره:۱۸۵؛ نساء:۶۰، ۲۸۱؛ مائده:۹؛ قیامت:۵) بیانگر قانون کلی است که زمان گذشته، حال و آینده را دربرمی‌گیرد.
# حجیت فعل و تقریر [[امامان شیعه]] و [[لزوم]] حضور معصوم {{ع}} در همه دوره‌ها<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۵.</ref>.
اشکال: اگر آیه تطهیر بر عصمت اهل بیت دلالت کند، آیه: (وَلکِن یُریدُ لِیُطهّرکُمْ وَلِیُتمّ نِعْمَتهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون) (مائده:۶) نیز بر عصمت مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند دلالت می‌کند، بلکه دلالت این آیه بر عصمت این گروه از مسلمانان استوارتر است، زیرا اتمام نعمت الهی بر آنان بدون محفوظ ماندن آنها از شرّ شیطان و گناه حاصل نخواهد شد (روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶).
 
پاسخ: آیه یاد شده مربوط به اصحاب بدر نیست، بلکه مربوط به تشریع وضو، غسل و تیمم است که همه مسلمانان را شامل می‌شود و اراده در آن، تشریعی است، نه تکوینی. آنچه مربوط به اصحاب بدر است، آیه: (إذ یغشیکم النعاس أمنه منه وینزّل علیکم من السماء ماءً لیطهّرکم ویذهب عنکم رِجز الشیطان ولیربط علی قلوبکم ویثبّت به الأقدام) (انفال:۱۱)؛ : به یاد آور هنگامی‌را که خداوند برای آنکه آرامش یابید خواب را بر شما غالب کرد و از آسمان آب را بر شما فرو فرستاد تا پاکیزه تان سازد و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل هایتان را آرامش دهد و گام هایتان را استوار کند. مقصود از تطهیر در این آیه به گواهی روایات شأن نزول و گفتار مفسران، تطهیر از جنابت است، زیرا مسلمانان شب هنگام که به خواب رفتند (همه یا برخی) جنب شدند، خداوند برای آن که این غم و اندوه را از قلب آنان بزداید، و برای تطهیر از جنابت آب در اختیار داشته باشند، باران را نازل کرد، نزول باران علاوه بر این که آزردگی روحی آنان را برطرف ساخت، و مسلمانان توانستند بدن خود را پاکیزه سازند و نماز بخوانند، فایده دیگری نیز برای آنان داشت، زیرا سرزمینی که مسلمانان در آن اردو زده بودند پوشیده از رمل بود و به دلیل سستی زمین نمی‌توانستند در میدان کارزار مقاومت کنند، با نزول باران، زمین محکم شد و پاهای آنان استوار گردید (تفسیر طبری، ج۹، ص ۲۲۹).
== پرسش‌های وابسته ==
اشکال: امیرمؤمنان {{ع}} به عدم عصمت خود تصریح کرده و گفته است: لا تکفوا عن مقاله بحق أو مشوره بعدل فإنّی لست بفوق أن أخطئ ولا أمن من ذلک فی فعلی إلاّ أن یلقی اللّه تعالی فی نفسی ما هو أملک به منّی (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶)؛ از طرح سخن حق یا مشورت عادلانه دریغ نورزید، زیرا من برتر از این که خطا کنم نیستم، مگر این که خداوند آنچه را که از من نسبت به آن مالک تر است (صیانت از خطا) در درون من القا کند.
{{پرسش‌های وابسته}}
پاسخ: مفاد سخن مزبور جز این نیست که امام (علیه السلام بدون لطف و عنایت ویژه خداوند، مصون از خطا نمی‌باشد. این مطلب در مورد همه معصومان صادق است، زیرا معصوم بودن آنان از خطا بالذات نیست، بلکه به عنایت و لطف ویژه الهی است. سخن امیرمؤمنان {{ع}} همانند سخن حضرت یوسف (علیه السلام است که گفته است: (وَما أُبرّئُ نَفسی إِنّ النَّفسَ لأمّارهٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی) (یوسف:۵۳). گواه روشن این مطلب آن است که امام در دیگر سخنان خود اهل بیت [[پیامبر]]{{صل}} را به گونه ای معرفی کرده است که آشکارا بر عصمت آنان از گناه دلالت دارد. کیف تعمهون وبینکم عتره نبیّکم وهم أزمه الحق واعلام الدین والسنه الصدق (نهج البلاغه، خطبه ۸۶)؛ چرا در حیرت و گمراهی هستید، در حالی که عترت پیامبر شما در بین شما هستند، آنان زمام حق را در دست دارند و نشانه های دین و زبان های راستی اند. ابن ابو الحدید دلالت جمله های یاد شده بر عصمت [[پیامبر]]{{صل}} را مسلم گرفته و یادآور شده است: ابومحمد متّویه در کتاب الکفایه بر عصمت علی (علیه السلام تصریح کرده و گفته است اگر چه ما عصمت را برای امام واجب نمی‌دانیم، ولی نصوص بر عصمت علی {{ع}} دلالت دارند، واین، از ویژگی های او در میان صحابه [[پیامبر]]{{صل}} به شمار می‌رود (شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۲۹۷ـ ۲۹۸).
# [[شأن نزول آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)]]
# [[مفاد آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا آیه تطهیر به اهل کساء اختصاص دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا آیه تطهیر شامل مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت می‌کردند می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[مراد از اراده الهی در آیه تطهیر چه اراده‌ای‌ است؟ (پرسش)]]
# [[مراد از رجس در آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)]]
# [[منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی هستند؟ (پرسش)]]
# [[آیا اهل بیت همان اهل کساء هستند؟ (پرسش)]]
# [[آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل‌ بیت و امامان دوازده‌گانه دلالت می‌‌کند؟ (پرسش)]]
# [[آیه تطهیر چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
# [[آیا همسران پیامبر جزء اهل بیت به‌ شمار می‌آیند؟ (پرسش)]]
# [[آیا معنای لغوی اهل بیت در آیه تطهیر شامل همسران پیامبر می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[چرا آیه تطهیر میان آیات مربوط به همسران پیامبر قرار گرفته است؟ (پرسش)]]
# [[چگونه با وجود حصر در آیه تطهیر عصمت ائمه دیگر اثبات می‌شود؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']]
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه تطهیر - سرمدی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت - قدردان قراملکی (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|'''آیه تطهیر''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']]
# [[پرونده:1379591.jpg|22px]] [[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فضائل امام علی}}
 
[[رده:آیات امامت]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]
[[رده:اثبات امامت امام علی]]
[[رده:آیات اعتقادی قرآن]]
[[رده:آیات دارای شأن نزول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۴

آیه تطهیر
ترجمه آیه
جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۳۳ سورهٔ احزاب از جزء ۲۱ قرآن کریم
محتوای آیه
شأن نزول آیهبیان عصمت اهل بیت(ع)
مصادیق برای آیهاهل بیت(ع)
دلالت آیه
  • عصمت اهل بیت
  • مرجعیت علمی و دینی اهل بیت
نتایج آیهطهارت و عصمت اهل بیت(ع) از هرگونه رجس و پلیدی

آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم سوره احزاب اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا. در این آیه به اراده خداوند بر پاک گردانیدن اهل بیت پیامبر (ص) از پلیدی (رجس) تصریح شده است و علمای امامیه برای اثبات عصمت امامان به آن استناد می‌کنند.

مقدمه

بخش دوم آیۀ ۳۳ سورۀ احزاب به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱]. این آیه از گذشته توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص دربارۀ آیه تطهیر سخن گفته‌اند که مقصود از اهل بیت (ع) در این آیه چه کسانی‌اند؟ و مقصود از زدودن رجس از اهل بیت (ع) و تطهیر ویژۀ آنان چیست؟[۲].

آیه با ﴿إِنَّمَا که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان می‌کند. تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدی‌هاست و ﴿الرِّجْسَ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمی‌گیرد[۳].

شأن نزول

در شأن نزول آیه تطهیر چنین نقل شده است: «روزی فاطمه زهرا(س) با ظرفی از غذا حضور پیامبر رسید، آن حضرت از دخترش خواست از شوهرش علی(ع) و حسن و حسین(ع) نیز دعوت به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را اجابت کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آن‌گاه رسول اکرم(ص) پارچه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: «پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند، آلودگی و رجس را از آنها دور کن و پاکشان ساز»[۴].

عمر بن ابی‌سلمه که خود ناظر جریان بود این‌گونه نقل می‌کند: «آیه تطهیر در منزل ام‌سلمه نازل شد، آن‌گاه پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را نزد خود فرا خواند و قطعه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزه‌شان گردان. ام‌سلمه پرسید: یا رسول‌الله! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی»[۵].

عایشه می‌گوید: «بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم(ص) جعبه‌ای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آن‌گاه حسن و حسین و فاطمه و علی(ع) بر آن حضرت وارد شدند، جامه را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را تلاوت فرمود»[۶]. ابوالحمراء از اصحاب پیامبر می‌گوید: «مدت هشت ماه در مدینه مراقب پیامبر بودم، هیچ‌گاه برای نماز بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی(ع) می‌آمد، دستش را دو طرف در قرار می‌داد و می‌گفت: نماز! نماز! خداوند اراده کرده است پلیدی را از شما اهل‌بیت دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند»[۷].[۸]

مصداق اهل البیت در آیه تطهیر

درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) می‌دانند؛ عده‌ای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار داده‌اند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا می‌داند که با بررسی احادیث نبوی؛ سیاق آیه، روایات مفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات می‌شود[۹].

دلالت آیه

نخست: دلالت بر عصمت اهل بیت

آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم سوره احزاب اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا. این آیه از بهترین ادله امامت اهل‌بیت (ع) است، به طوری که اگر هیچ دلیلی غیر از این آیه نبود، همین آیه به تنهایی امامت و ولایت اهل‌بیت (ع) را به اثبات می‌رساند[۱۰]. متکلمان و مفسران شیعه با استناد به این آیه قاطعانه حکم به عصمت اهل بیت از گناه و اشتباه کرده‌اند[۱۱].[۱۲]

آیه تطهیر و اثبات عصمت اهل بیت (ع)

آیه با ﴿إِنَّمَا که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان می‌کند[۱۳].

مراد از ﴿يُرِيدُ اللَّهُ نیز یا اراده تشریعی خداوند است و با اراده تکوینی. می‌دانیم که خواست تشریعی خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدی‌ها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعی بر پاک بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی اراده نشده‌اند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفان‌اند، در حالی که خداوند سبحان در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر می‌دهد[۱۴]. از این‌رو نمی‌توان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است؛ بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی خدای متعال بر پاک گردانیدن اهل‌بیت (ع) است[۱۵].

اراده تکوینی اراده‌ای است که به فعل و ترک دیگری ربطی ندارد و مربوط به خود اراده کننده است؛ مثل اینکه انسان اراده می‌کند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما اراده‌ای که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد، اراده تشریعی است؛ مانند پدری که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایی از عبد خود بخواهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند.

بنابراین احکامی که خداوند برای بندگان وضع کرده است، چه برای یک نفر[۱۶]، چه برای عموم مردم و یا گروه خاصی از آنان در راستای اراده تشریعی او هستند؛ مانند آیه: ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ[۱۷].

اما اراده تکوینی آن است که خداوند چیزی یا کسی را به هر نحو که بخواهد جعل کند و بیافریند. خدای تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۸].

در آیه تطهیر نیز واژه «اراده» متعلق به خداوند است و او است که طهارت اهل‌بیت را اراده فرموده و آنها را طاهر قرار داده است، نه اینکه از اهل‌بیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینی آیه، دلالت آیه بر عصمت اهل‌بیت (ع) می‌باشد؛ چراکه عصمت اکتسابی نیست؛ زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ[۱۹] و در جای دیگر می‌فرماید: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا[۲۰]. پس وقتی حقیقت عصمت به لطف و فضل پروردگار عنایتی باشد نه اکتسابی، احتمال اینکه اراده در اینجا اراده تشریعی باشد از میان می‌رود[۲۱]. 

معنای ﴿الرِّجْسَ: کلمه «رجس» که در فارسی به معنای پلیدی است، مصادیق فراوان و دامنه وسیعی دارد و تمام پلیدی‌های مادی و معنوی را در بر می‌گیرد. راغب اصفهانی در این باره می‌نویسد: «پلید چیزی چرکین و آلوده است...، و پلیدی چهار وجه دارد: گاهی طبیعت آدمی آن چیز را پلید می‌داند. گاهی عقل، در مواردی دین و در برخی موارد هم از هر سه جهت در چیزی پلیدی وجود دارد؛ به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دوری از آن را لازم می‌دانند»[۲۲]. پس هرچه که موجب تنفر و کوچکی شخصیت فرد شود «رجس» نامیده می‌شود.

معنای ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ: «اذهاب» از باب افعال است؛ یعنی خداوند متعال در ابتدای خلقت اهل‌بیت (ع) اراده کرده است که پلیدی را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معنای «دفع» است نه «رفع»[۲۳].

نکته دیگر اینکه در آیه مبارک واژه ﴿عَنْكُمُ بر ﴿الرِّجْسَ مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست می‌آید، خدای متعال رجس را از اهل‌بیت دور کرده، نه ایشان را از رجس؛ مانند آنچه درباره حضرت یوسف (ع) آمده است: ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ[۲۴] فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف یوسف نرفت، نه اینکه یوسف به طرف بدی نرفت، خدای متعال نفرمود: لنصرفه عن السوء و الفحشاء ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: ﴿لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ[۲۵].

تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدی‌هاست و ﴿الرِّجْسَ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمی‌گیرد[۲۶].

درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) می‌دانند؛ عده‌ای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار داده‌اند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا می‌داند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق آیه، روایات مفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات می‌شود[۲۷]. مراد از اهل‌بیت در آیه به شهادت تغییر سیاق، همسران پیامبر نیستند، زیرا در صدر آیه و آیات قبل و بعد که درباره زنان پیامبر (ص) سخن می‌گوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مؤنث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض می‌شود و ضمیرها مذکّر می‌شود. این مطلب در روایاتی که از طریق شیعه و سنّی نقل شده نیز تأیید می‌شود[۲۸].

به یقین تطهیری که قرآن در این آیه بیان می‌کند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس می‌داند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن نهی می‌کند؛ هر چه که گناه شمرده می‌شود؛ می‌خواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه اخلاقی و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که می‌گویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع آلودگی است[۲۹]. با اثبات طهارت و عصمت اهل بیت (ع)، نتایج مهمی در بحث امامت و ولایت قابل استنباط است. از جمله آنکه اهل بیت (ع) اسوه و مبین احکام الهی و معیار تفصیل حق از باطل محسوب می‌گردند. چنین فضیلتی ایجاب می‌نماید که مقام ولایت الهی به اذن خداوند متعین در آنان باشد[۳۰].

آیه تطهیر و اثبات عصمت سایر ائمه (ع)

امام صادق (ع) در روایتی می‌فرماید: مقصود از اهل‌بیت (ع) در آیه تطهیر، ائمه‌اند؛ «وَ قَوْلُهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا يَعْنِي الْأَئِمَّةُ»[۳۱].

امام رضا (ع) نیز در تفسیر این آیه از حدیث ثقلین یاد می‌کنند و مصادیق اهل بیت (ع) را در آیه تطهیر، همان مصادیق اهل بیت در حدیث ثقلین[۳۲] برمی شمارند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا « وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا»[۳۳].[۳۴]

دوم: دلالت بر نصب امام و امامت امامان از اهل بیت (ع)

مفاد آیه این است که عصمت شرط امامت است و از طرفی عصمت هم جز از جانب خدا معلوم نمى‌شود و دلیلی هم بر عصمت کسی وجود ندارد، مگر اهل بیت (ع) که آیه تطهیر به وضوح دالّ بر عصمت ایشان است و در نتیجه بر امامت ایشان نیز دلالت مى‌کند.

این مطلب، افزون بر سخنی است که در ذیل آیه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۳۵] گفته شد و آن اینکه امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با یک کلمه و یک صیغه ﴿أَطِيعُوا آمده است[۳۶] به این معنا، همان وجوبی که برای اطاعت از رسول ثابت است برای اولی الامر نیز ثابت است. از طرفی اطاعت از رسول، به طور مطلق واجب شده است و به تصریح قرآن کریم، هیچ حد و قیدی ندارد: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۳۷] که نشان مى‌دهد هر آنچه رسول خدا (ص) مى‌گوید وحی بوده و اطاعت از آن بر هر مؤمنی واجب است؛ زیرا او ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۳۸]. پس "از رسول اطاعت کنید" یعنی، به طور مطلق در هر مسئله کوچک و بزرگی و در هر امری از او اطاعت کنید. چنین اطاعتی ممکن نیست برای کسی واجب شود جز برای معصوم که هیچ گناه و خطایی در وجود مطهر او راه ندارد[۳۹].

سوم: دلالت بر مرجعیت علمی و دینی اهل بیت

لازمه تطهیر و طهارت اهل بیت از هر گونه رجس و آلودگی، عصمت آنان از هر گونه گناه و خطا است و آن نیز حجیت و لزوم اطاعت مطلق از آنان را ثابت می‌‌کند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار خطا و معصیت مطابق آیه شریفه نفی شده است. از این آیه مرجعیت علمی و دینی امامان ثابت می‌‌شود[۴۰].

نتایج آیه تطهیر

نتایج آیه تطهیر عبارت است از:

  1. اثبات عصمت پنج تن و دیگر امامان شیعه (ع)؛
  2. اثبات امامت حضرت علی (ع) و شایستگی انحصاری‌اش برای جانشینی پیامبر (ص) به دلیل برخورداری از عصمت؛
  3. استمرار مقام امامت در اهل البیت (ع)؛
  4. حجیت احادیث اهل البیت (ع)؛
  5. حجیت فعل و تقریر امامان شیعه و لزوم حضور معصوم (ع) در همه دوره‌ها[۴۱].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  2. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱.
  3. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  4. ینابیع المودة، ص۱۲۵.
  5. جامع الاصول، ج۱، ص۱۰۱؛ ریاض النفرة، ج۲، ص۲۶۹.
  6. ینابیع المودة، ص۱۲۴.
  7. الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۹۸.
  8. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۷-۶۸.
  9. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۱-۶۳؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷.
  10. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۳۶-۱۴۱.
  11. برای نمونه ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختارة، ص۵۴؛ سیدمرتضی علی بن حسین علم الهدی، الشافی، ج۳، ص۱۳۹؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۳۷۳؛ همو، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۸؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۳۱؛ محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر معین، ج۲، ص۱۱۱۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۸؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰-۳۰۳؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.
  12. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۳۴.
  13. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  14. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۳۶-۱۴۱.
  15. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۳۶-۱۴۱؛ علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ ص ۱۶۱.
  16. مثل احکامی که اختصاص به شخص رسول‌الله (ص) دارد که در فقه معین شده است؛ از جمله واجب بودن مستحبات، نافله شب و غیره بر آن حضرت.
  17. «خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
  18. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  19. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  20. «و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
  21. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۳۶-۱۴۱.
  22. الرجس: الشيء القذر...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إما من حيث الطبع، و إما من جهة العقل، و إما من جهة الشرع، وإما من كل ذلك كالميتة، فإن الميتة تعاف طبعاً و عقلاً و شرعاً، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.
  23. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۳۶-۱۴۱.
  24. «بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  25. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۸.
  26. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  27. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۱-۶۳؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷؛ فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۸۵ و ۱۰۹.
  28. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۵۲-۵۳.
  29. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.
  30. شفیعیان حیدری، جواد، عصمت فاطمه، ص ۷۳؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۹۹-۲۱۳؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۳۳؛ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۹۵؛ فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۸۵ و ۱۰۹.
  31. الکافی، ج۱، ص۴۲۳.
  32. سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۴، ح۳۸۱۳.
  33. وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۸.
  34. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۸.
  35. «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.
  36. در این آیه امر به اطاعت از خدا ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ امری مستقل است و امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با تکرار دوباره فعل و با یک امر واحد بیان شده است: ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.
  37. «آن ‌چه را رسول خدا براى شما آورده، بگیرید [و اجرا کنید]، و از آن‌چه نهى کرده، خوددارى نمایید» سوره حشر، آیه ۷.
  38. «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‌‌گوید، آن‌چه مى‌‌گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست» سوره نجم، آیه ۳-۴.
  39. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۸۴-۸۷
  40. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  41. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۵.