(۲۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| مداخل مرتبط = [[آیه تطهیر در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه تطهیر در کلام اسلامی]] - [[آیه تطهیر در معارف و سیره حسینی]] - [[آیه تطهیر در معارف و سیره رضوی]] - [[آیه تطهیر از دیدگاه اهل سنت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه تطهیر در قرآن]] | [[آیه تطهیر در حدیث]] | [[آیه تطهیر در کلام اسلامی]] | [[آیه تطهیر در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آیه تطهیر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| نام آیه = آیه تطهیر
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| نام تصویر = آیه ۳۳ سوره احزاب.jpg
| توضیح تصویر =
| متن آیه =
| معنی آیه = جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند
| شماره آیه = ۳۳
| نام سوره = احزاب
| شماره جزء = ۲۱
| نامهای دیگر =
| شأن نزول = بیان عصمت اهل بیت{{ع}}
| مصداق آیه = اهل بیت{{ع}}
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه |عصمت اهل بیت| مرجعیت علمی و دینی اهل بیت }}
| نتایج آیه = طهارت و عصمت اهل بیت{{ع}} از هرگونه رجس و پلیدی
}}
==مقدمه==
'''آیه تطهیر''' به بخشی از آیه سی و سوم [[سوره احزاب]] اشاره دارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}. در این آیه به [[اراده خداوند]] بر [[پاک]] گردانیدن [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} از [[پلیدی]] ([[رجس]]) تصریح شده است و علمای امامیه برای اثبات [[عصمت امامان]] به آن استناد میکنند.
*این آیه که به آیه تطهیر شهرت یافته از دیرزمان توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. *مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص درباره آیه تطهیر سخن گفتهاند. در این نوشتار دیدگاههای اندیشوران اسلامی را درباره دو مسئله مربوط به آیه بررسی خواهیم کرد: یکی این که مقصود از [[اهل بیت]]{{عم}} در این آیه چه کسانی اند؟ و دیگری این که مقصود از زدودن رجس از [[اهل بیت]]{{عم}} و تطهیر ویژه آنان چیست؟<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
*بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب به "آیه تطهیر" شهرت یافته است<ref>تتمة المراجعات، ص۷.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}}<ref>جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref>. این آیه با {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهی به آنان را بیان میکند. تقدیم جار و مجرور {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَنكُمُ}}﴾}} برمفعولٌ به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الرِّجْسَ}}﴾}} و نیز اعراب نصب {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}}﴾}} که مفید اختصاص است، بر این تأکید میافزاید. تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}}﴾}} در پی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ}}﴾}} تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیها است و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَطْهِيرًا}}﴾}} که مفعول مطلق است نیز تأکیدی دیگر برای طهارت به شمار میرود. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الرِّجْسَ}}﴾}} که با الف و لام جنس است، هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را در برمیگیرد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
*این آیه، از جمله آیاتی است که مجادلههای کلامی فراوانی را به همراه داشته است؛ زیرا [[شیعه]] با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول، بر [[امامت]] و [[عصمت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و نیز اختصاص [[اهل بیت]]{{عم}} به خمسه طیبه استدلال کرده<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۵۵۹؛ ابنکثیر، ج۳، ص۴۹۲ و ۴۹۳.</ref>؛ در حالی که بسیاری از [[اهل سنت]] چنین برداشتی را نپذیرفته و با استفاده از قبل و بعد آیه که درباره همسران [[پیامبر]]{{صل}} است، همسران را نیز از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}}﴾}} به شمار آوردهاند<ref>ابنکثیر، ج۳، ص۴۹۳ و ۴۹۴.</ref>. برای تبیین و تفسیر آیه، در ابتدا باید معنای اراده الهی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُرِيدُ اللَّهُ}}﴾}} مشخّص و در مرحله بعد، مقصود از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}}﴾}} روشن شود. اراده الهی، یا تکوینی است، یعنی در پی آن، متعلّق اراده الزاماً محقّق میشود، مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و بیضرر شود، واین اراده بیدرنگ محقّق شد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.</ref> یا تشریعی است؛ یعنی اراده، با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانی محقّق نشود. اراده در این آیه، تکوینی است، نه تشریعی؛ یعنی خداوند اراده کرده که [[اهل بیت]] [[پیامبر]] از هرگونه پلیدی دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پی این اراده، دوری از آلودگیها و صفت طهارت برای آنان تحقّق یافته است؛ زیرا اراده تشریعی خداوند مبنی بر دور بودن از پلیدیها و پاکیزگی انسانها با انجام تکالیف، به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] اختصاص ندارد؛ بلکه خداوند اراده کرده است همه انسانها از پلیدیها برحذر و به طهارت و پاکیزگی متّصف باشند؛ چنانکه در دستور به غسل و وضو میفرماید: خداوند به این وسیله میخواهد شما مسلمانان را پاک کند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }}﴾}}<ref> خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۶.</ref><ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰.</ref> قرینه دیگری که اراده تکوینی در این آیه را نشان میدهد، این است که به استناد روایات فراوانی که در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده، صرفاً تشریعی باشد، دیگر منقبتی نخواهد بود؛ زیرا این اراده، برای همه وجود دارد<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.</ref>؛ البتّه اراده تکوینی، با جبر ملازم نیست؛ زیرا اراده تکوینی خدا بر آنچه در عالم تحقّق یافته است و مییابد، تعلّق میگیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعلهای جبری و طبیعی باشد و [[اهل بیت]]{{عم}} به دلیل شایستگی ذاتی و اکتسابی، در عین قدرت و اختیار برای گناه کردن، به اختیار خودشان گناه نمیکنند<ref>نمونه، ج۱۷، ص۲۹۲.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
*در اینکه [[اهل بیت]] چه کسانی هستند سه رأی وجود دارد: در نقل از [[عکرمه]]، وی با استناد به آیات قبل و بعد این آیه میگوید مقصود از [[اهل بیت]] فقط همسران [[پیامبر]] است<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.</ref>؛ ولی گویا این رأی غیر قابل استفاده باشد؛ زیرا همه ضمایر در جملههای قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمیر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهی نداشت. افزون بر این، این نظر فقط از [[عکرمه]] نقل شده که از خوارج و منحرفان در دین به شمار میآید<ref>الطبقات، ج۵، ص۲۲۴.</ref>. نظر دوم که در میان [[اهل سنت]] شهرت دارد، این است که [[اهل بیت]]، افزون بر همسران، شامل [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} نیز میشود<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲.</ref>. آنان برای اثبات نظر خود، به سیاق آیات، استدلال کردهاند؛ زیرا آیات پیش از آیه تطهیر و آیه پس از آن، به همسران [[پیامبر]]{{صل}} مربوط است؛ در عین حال، ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَنكُمُ}}﴾}} نشان میدهد که تعدادی از مردان نیز در [[اهل بیت]] داخلند. در پاسخ به این استدلال گفتهاند: با توجّه به اینکه انطباق ترتیب نزول با ترتیب کنونی [[قرآن]] محرز نیست، واقع شدن یک آیه به دنبال آیه قبل، موجب انعقاد سیاق نمیشود؛ افزون بر اینکه تأمّل در آیه نشان میدهد که سیاق آیه تطهیر با سیاق آیات قبل و بعدِ آن، دو سیاق است؛ زیرا تغییر ضمایر از جمع مؤنّث مخاطب که در مجموع ۲۲ ضمیر است به جمع مذکر مخاطب، نشان دهنده تغییر سیاق است؛ گذشته از اینکه آیه تطهیر، شأن نزولی مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد؛ همچنین سیاق مربوط به آیات همسران [[پیامبر]]، سیاقی همراه با عتاب است و هیچگونه ستایشی در آن نیست؛ در حالی که سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است<ref>مجمع البیان، ج۷ و ۸، ص۵۶۰.</ref>. نظر سوم، دیدگاه [[شیعه]] است که مقصود از [[اهل بیت]]{{عم}}؛ [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} هستند و همسران [[پیامبر]]{{صل}} به هیچ وجه در آن داخل نیستند؛ زیرا چنانکه گفته شد، از آیه، [[عصمت]] و مصونیت تکوینی [[اهل بیت]] از گناه استفاده میشود که به اعتقاد [[شیعه]]، خمسه طیبه چنین هستند؛ ولی کسی درباره همسران [[پیامبر]]، چنین ادّعایی نکرده است؛ البتّه مهمترین دلیل این نظر، روایات فراوان نقل شده از طریق [[شیعه]] و سنّی است که [[اهل بیت]] به خمسه طیبه تفسیر شده است. [[حسکانی]] از عالمان [[اهل سنت]]، در شواهد التنزیل، پانزده تن از صحابه را نام میبرد که این حدیث را نقل کردهاند. این صحابه عبارتنداز: [[امام علی|علی{{ع}}، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن|حسن بن علی]]{{ع}}، [[انس بن مالک]]، [[براء بن عازب انصاری]]، [[جابربن عبدالله انصاری]]، [[سعد بنابی وقّاص]]، [[سعد بن مالک]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[عبدالله بن جعفر طیار]]، [[عایشه]]، [[ام سلمه]]، [[عمر بن ابی سلمه]]، [[واثلة بن اسقع]] و [[ابی الحمراء]]<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸.</ref> در منابع [[اهل سنت]] مانند صحیح مسلم<ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۲۷۶ و ۲۷۷.</ref>، صحیح ترمذی<ref>سنن ترمذی، کتاب التفسیر، ج۶، ص۲۸۹.</ref>، مسند احمد بن حنبل<ref>مسند احمد، ج۱، ص۵۴۴.</ref>، المستدرک علی الصحیحین<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۵۱.</ref>، تفسیر طبری<ref>جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۹.</ref>، و تفسیر الدّرالمنثور<ref>الدّرالمنثور، ج۶، ص۶۰۴.</ref>، [[سیوطی]] نیز این روایات نقل شده است. این روایات به قدری فراوان است که برخی پژوهشگران، آن را متواتر میدانند<ref>نمونه، ج۱۷، ص۳۰۲.</ref>. در شرح احقاقالحق، بیش از هفتاد منبع از منابع معروف [[اهل سنت]] گردآوری شده و منابع [[شیعه]] در این زمینه، از هزار هم میگذرد<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۵۰۲.</ref>. [[حسکانی]] در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سی حدیث در این زمینه نقل کرده است<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۳ ـ ۱۳۹.</ref>. در مضمون بسیاری از این احادیث آمده است که [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} را زیر کسا "پوششی" قرار داد و آیه تطهیر نازل شد<ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۲۷۶؛ جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۲.</ref>؛ البتّه در برخی از این احادیث آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} پس از نزول آیه، آنان را جمع کرد و بر آنان کسایی قرار داد و فرمود:{{عربی|اندازه=150%|"اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"}}. این روایات، به حدیث کسا شهرت یافتهاند<ref>سنن ترمذی، ج۶، ص۲۸۹؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.</ref>. از جمله این روایات، روایاتی است که از [[ام سلمه]] و [[عایشه]] نقل شده که بر اساس آنها، وقتی از [[پیامبر]]{{صل}} میپرسند: آیا ما نیز جزو [[اهل بیت]] هستیم؟ حضرت آنان را مشمول آیه نمیداند<ref>مسند احمد، ج۷، ص۵۶؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۵۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۵۱.</ref>. تعداد دیگری از این احادیث بیان میدارد که پس از نزول آیه پیشین، [[پیامبر]]{{صل}} مدّت شش ماه هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} میگذشت، صدا میزد: {{عربی|اندازه=150%|"الصّلوة يا اهل البيت! إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا"}} این مدّت، شش وهفت ماه<ref>جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۹ و ۱۰؛ شواهدالتنزیل، ج۲، ص۷۸.</ref>، هشت ماه<ref>الدّرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۸۱.</ref>، نُه ماه<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۷۸.</ref> و حتّی هفده ماه<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۷۸.</ref> نیز نقل شده است. در پاسخ این پرسش که چگونه در اثنای وظایف زنان [[پیامبر]]{{صل}} مطلبی گفته شده که شامل زنان [[پیامبر]] نمیشود، [[طبرسی]] گفته که این گونه سخن گفتن، در روش فصیحان عرب، شناخته شده است و در قرآن به آیات فراوان بر میخوریم که در کنار هم قرار دارند؛ ولی از موضوعات گوناگونی سخن میگویند<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] هم گفته است: ما هیچ دلیلی نداریم که جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ }}﴾}} همراه این آیات نازل شده؛ بلکه از روایات استفاده میشود که این بخش جداگانه فرود آمده؛ ولی هنگام گردآوری [[قرآن]] در کنار هم قرار داده شده است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>؛ حتّی در یک روایت هم نیامده که این آیه، در ضمن آیات زنان [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
==مفهوم [[اهل بیت]]==
== مقدمه ==
*لغت شناسان [[اهل بیت]] را به ساکنان یک خانه معنا کردهاند<ref>معجم المقاییس فی اللغه، ص ۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۸۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۲۳.</ref>. بنابراین، همسر و فرزندان یک مرد [[اهل بیت]] او میباشند. [[راغب اصفهانی]] گفته است: معنای [[اهل بیت]] توسعه یافته، قبیله و خویشاوندان یک مرد را نیز شامل میشود <ref>المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
بخش دوم آیۀ ۳۳ [[سورۀ احزاب]] به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. این آیه از گذشته توجه دانشمندان مختلف [[اسلامی]] را به خود جلب کرده است. [[مفسران]]، محدثان، [[متکلمان]]، مورخان و [[عالمان]] لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص دربارۀ آیه تطهیر سخن گفتهاند که مقصود از [[اهل بیت]] {{ع}} در این آیه چه کسانیاند؟ و مقصود از زدودن [[رجس]] از [[اهل بیت]] {{ع}} و تطهیر ویژۀ آنان چیست؟<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱.</ref>.
*بر این اساس، همسر، فرزندان، قبیله و بستگان انسان، [[اهل بیت]] او خواهند بود. در این صورت، اختصاص آن به همسر، یا فرزندان، یا بستگان نیازمند دلیل است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*اصطلاح [[اهل بیت|اهل البیت]] در [[قرآن کریم]] علاوه بر آیه تطهیر، در آیه ۷۳ سوره هود نیز به کار رفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ}}﴾}}<ref> گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است؛ سوره هود، آیه:۷۳.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
*در آیه ۱۲ سوره قصص نیز این اصطلاح بدون الف و لام "[[اهل بیت]]" به کار رفته است که مربوط به خاندان [[حضرت موسی]]{{ع}} است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}﴾}}<ref>و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟؛ سوره قصص، آیه:۱۲.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
==مصداق [[اهل بیت]]==
*درباره این که مقصود از [[اهل بیت|اهل البیت]] در آیه تطهیر چه کسانیاند، اقوال زیر ارائه شده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>:
#[[اهل بیت]] کسانیاند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را در خانهام سلمه زیر عبای خود گردآورد و در حق آنان دعا کرد؛ یعنی [[امام علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}. این قول مورد اجماع [[شیعه]] است؛ چنان که بسیاری از عالمان [[اهل سنت]] نیز آن را برگزیدهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#مقصود، همسران [[پیامبر]]{{صل}} است، عکرمه و مقاتل این قول را برگزیدهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#مقصود اهل کساء و همسران [[پیامبر]]{{صل}} است. گروهی از مفسران [[اهل سنت]] چون [[بیضاوی]]، [[فخرالدین رازی]]، [[قرطبی]] و [[ابن کثیر]] این قول را انتخاب کردهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#همه خویشاوندان نَسَبی [[پیامبر]]{{صل}} که صدقه بر آنان حرام گردیده، [[اهل بیت]] او میباشند. این قول از [[ثعلبی]] نقل شده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#[[اهل بیت]] [[پیامبر]] کسانیاند که در زندگی همراه و ملازم او بودند، بنابراین، همسران، فرزندان، خدمتگزاران و خویشاوندان او را شامل میشود، [[محمد مصطفی مراغی]] این تفسیر را برگزیده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#مقصود از بیت خانه کعبه است و همه مسلمانان پرهیزگار [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} میباشند؛ چنان که در قرآن آمده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون }}﴾}}<ref>سوره انفال، آیه:۳۴.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
#مقصود از بیت، مسجدالنبی است و [[اهل بیت]]{{عم}} کسانی اند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را در مسجد ساکن نمود، سپس آنان را از مسجد بیرون کرد، ولی درب خانههای آنها را به سوی مسجد نبست <ref>التبیان، ج۸، ص ۳۳۹ـ ۳۴۱؛ مجمع البیان، ج۷ـ ۸، ص ۳۵۶؛ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰ـ ۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۳؛ نورالأبصار، ص ۲۲۳ـ ۲۲۶؛ تفسیر المراغی، ج۲۲، ص ۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۰ـ ۳۱۲.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*اقوال چهارگانه اخیر چندان مورد توجه مفسران قرار نگرفته است، و مؤیدی از [[قرآن]] یا روایات نیز ندارند. آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون }}﴾}}<ref>سوره انفال، آیه:۳۴.</ref> که به عنوان دلیل قول ششم ذکر شده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>:
#احتمال دارد مرجع ضمیر در کلمه اولیاءه لفظ اللّه باشد نه کلمه البیت الحرام<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#معنای ولی با اهل متفاوت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#بر فرض که مقصود از اولیای بیت الحرام، [[اهل بیت]] الحرام باشد، دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از البیت در آیه تطهیر، بیت الحرام باشد. اطلاق بیت بر مسجد به طور عام یا بر مسجدالنبی به طور خاص نیز معهود نیست، و بر فرض قبول آن، دلیلی وجود ندارد که مقصود از البیت در آیه تطهیر، مسجدالنبی باشد، علاوه بر این، حاصل این قول چیزی جز قول سوم نخواهد بود، زیرا آنان بودند که درب خانههایشان به سوی مسجد بسته نشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*سخن مراغی نیز مؤیدی ندارد، گویا وی [[اهل بیت]] در آیه را بر معنای لغوی و عام آن حمل کرده است. افزون بر این که عنوان ملازم پیامبر که وی در تفسیر [[اهل بیت]] به کار برده، مبهم است. اگر مقصود ملازم در دین و آیین باشد، همه مسلمانان را شامل خواهد شد، و اگر مقصود ملازم در امور زندگی باشد به همسران و خدمتگزاران پیامبر اختصاص خواهد داشت و خویشاوندان او را شامل نخواهد شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*قول چهارم نیز مردود است، زیرا در این که صدقه بر خویشاوندان نسبی [[پیامبر]] حرام است، واین که آنان به لحاظ لغوی و عرفی [[اهل بیت]] [[پیامبر]] میباشند، سخنی نیست، اما این مطلب دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از [[اهل بیت]] در آیه تطهیر، عموم خویشاوندان [[پیامبر]]{{صل}} باشند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
==نظریه اختصاص به همسران==
آیه با {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که به تصریح لغویان، برای [[حصر]] است، آغاز شده و انحصار [[ارادۀ الهی]] به آنان را بیان میکند. تعبیر {{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}} در پی {{متن قرآن|يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}} تأکیدی بر [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] به دنبال دور شدن پلیدیهاست و {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} هرگونه پلیدی [[فکری]] و عملی اعمّ از [[شرک]]، [[کفر]]، [[نفاق]]، [[جهل]] و [[گناه]] را در برمیگیرد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
*[[عکرمه]] بر اختصاص آیه تطهیر به همسران [[پیامبر]] اصرار میورزید، تا آنجا که برای مباهله بر آن اعلان آمادگی کرده است<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱.</ref>. وی، گاهی این وجه را از [[ابن عباس]] نقل کرده و گاهی نیز بدون نقل از صحابه آن را مطرح نموده است. [[ابن مردویه]] از [[عکرمه]] نقل کرده که وی درباره آیه تطهیر میگفت: عقیده شما که مقصود از [[اهل بیت]] در آیه اهل کساء میباشند درست نیست، بلکه مقصود همسران پیامبرند <ref>{{عربی|اندازه=120%|" لیس بالذی تذهبون إلیه، انّما هو نساء النبی {{صل}}"}}؛ اسباب النزول، ص ۲۴۰.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
#[[عکرمه]] از نظر عقیده طرفدار خوارج و با [[نجده بن عامر حروری]] هم رأی بود، وی تا آنجا به این عقیده پای بند بود که میگفت: دوست میداشتم در موسم حج بودم و حربهای میداشتم و با آن به حاجیان حمله میکردم<ref>میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#وی که خدمتگزار [[ابن عباس]] بود، پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت میداد، تا آنجا که ضرب المثل شده بود. [[عبداللّه بن عمر]] به خدمتگزار خود میگفت: از خدا بترس و آن گونه که [[عکرمه]] به [[ابن عباس]] نسبت دروغ میدهد، نسبت دروغ به من نده. [[سعید بن مسیب]] نیز به غلام خود چنین میگفت و [[یحیی بن سعید انصاری]] او را کذّاب دانسته است<ref>میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶.</ref>. آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد میباشد؟<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
#از عبارت [[عکرمه]] {{عربی|اندازه=150%|" لیس بالذی تذهبون إلیه"}} به دست میآید که نزول آیه تطهیر در شأن اصحاب کسا در میان مسلمانان معروف بوده است، و [[عکرمه]] برای سخن خود دلیلی جز این که آن را به [[ابن عباس]] نسبت داده نقل نکرده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#سخن [[عکرمه]] در اختصاص آیه به همسران [[پیامبر]]{{صل}} با روایات فراوانی که عدهای از بزرگان صحابه در نزول آیه در شأن اهل کساء روایت کردهاند ناسازگار است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*از طریق [[سعید بن جبیر]] از [[ابن عباس]] روایت شده که گفته است آیه تطهیر در شأن همسران [[پیامبر]] نازل شده است<ref>اسباب النزول، ص ۲۳۹.</ref>، این حدیث از نظر سند ضعیف است، زیرا در سند آن افرادی هستند که مجهول و متروکند یا قدح شدهاند. از آن جمله [[صالح بن موسی]] است که او را با اوصافی چون ضعیف الحدیث، منکر الحدیث، متروک الحدیث، یروی المناکیر توصیف کردهاند<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص ۲۸ـ ۲۹.</ref>. همین گونه است [[خصیف بن عبد الرحمان]] که از دیگر رجال سند حدیث استref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص ۵۶۱.</ref>. افزون بر این که از [[ابن عباس]] به طریق معتبری روایت شده که [[پیامبر]]{{صل}} به مدت نه ماه هر روز به هنگام نماز، به درب خانه [[امام علی|علی]]{{ع}} میآمد و میگفت: السلام علیکم ورحمه اللّه وبرکاته اهل البیت، سپس آیه تطهیر را تلاوت میکرد<ref>تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*شاهد دیگری که بر نظریه [[عکرمه]] نقل شده روایت [[عروه بن زبیر]] است که گفته است: آیه تطهیر در خانه [[عایشه]] و درباره همسران [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱.</ref>. این روایت نیز قابل استناد نیست، زیرا اولاً، مطابق احادیث بسیاری، آیه تطهیر در خانه [[ام سلمه]] و در شأن اصحاب کساء نازل گردیده است، [[عایشه]] نیز که از راویان حدیث است، آن را همین گونه روایت کرده است. ثانیاً، عروه از دشمنان [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} بوده و آشکارا در نکوهش او سخن میگفت. از [[یحیی بن عروه]] نقل شده که: پدرم هرگاه از [[امام علی|علی]]{{ع}} یاد میکرد، در نکوهش او سخن میگفت<ref>مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۱.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*وجه دیگری که برای نزول آیه تطهیر در شأن همسران [[پیامبر]]{{صل}} گفته شده، سیاق آیات است که نقد آن خواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
==نظریه جمع میان همسران و اهل کساء==
*طـرفداران نظریه سوم "جمع میان اهل کساء و همسـران [[پیامبر]]" بر این که آیه تطهیر شامل اهل کساء میشود. به احادیث بسیاری که در این باره از عدهای از صحابه نقل شده استناد کردهاند، و در شمول آیه به همسران [[پیامبر]]{{صل}} به سیاق آیات استدلال نمودهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۲، تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲، تفسیر کبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*بخش اول این نظریه با دیدگاه نخست که مورد اجماع [[شیعه]] و مورد قبول بسیاری از مفسران [[اهل سنت]] است، هماهنگ میباشد، که درباره آن سخن خواهیم گفت. استدلال به سیاق آیات تمام نیست، زیرا ضمایر جمع در آیه تطهیر، جمع مذکر میباشد: عنکم، یطهرکم، در حالی که ضمایر قبل و بعد آن که مربوط به همسران [[پیامبر]] است جمع مؤنث میباشند: قَرْنَ، بیوتکُنَّ، تَبرّجْنَ، أقِمنَ، آتینَ، أطعنَ، واذکرنَ. تغییر ضمایر جمع مؤنث به جمع مذکر با فرضیه وحدت سیاق، سازگاری ندارد. اگر آیه تطهیر مربوط به همسران [[پیامبر]]{{صل}} بود مناسب این بود که گفته شود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}}<ref> و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref><ref>التبیان، ج۸، ص ۳۴۰.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*گفته شده است، مذکر آوردن دو ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَنكُمُ}}﴾}} و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}}﴾}} به خاطر لفظ أهل در کلمه اهل البیت است؛ چنان که در عرف زبان عربی، فردی به دیگری میگوید: کیف أهلک؟ و مقصود همسر یا همسران اوست، و او در پاسخ میگوید: هُمْ بِخَیر. یعنی به جای ضمیر هُنَّ ضمیر هُمْ را به کار میبرد؛ چنان که در آیه ۷۳ سوره هود که مخاطب همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است گفته شده است: رحمت اللّه وبرکاته علیکم أهل البیت و علیکنّ نیامده است<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۲.</ref>.
*نقد وجه دوم آن است که مقصود از اهل البیت در سوره هود فقط همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیست، بلکه مقصود ابراهیم و خاندان اوست و مذکر آوردن ضمیر از باب تغلیب مذکر بر مؤنث است، نه به خاطر لفظ اهل، در این صورت میتوان در آیه تطهیر نیز به همین وجه استناد کرد و گفت: چون [[پیامبر]]{{صل}} [[امام علی]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز مقصود بوده است، از باب تغلیب مذکر بر مؤنث، ضمیرهای عنکم و یطهرکم جمع مذکر آورده شده است <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۳.</ref>، ولی هیچ یک از دو وجه یاد شده <ref>مذکر بودن لفظ اهل و تغلیب مذکر بر مؤنث.</ref> در مورد آیه پذیرفته نیست، زیرا احادیث بسیاری که در شأن نزول آن روایت شده است بر اختصاص آن به اهل کساء دلالت دارند. افزون بر این که از آیه چنان که بیان خواهد شد [[عصمت]] [[اهل بیت]] استفاده میشود و همسران [[پیامبر]] فاقد این ویژگی بودند<ref>التبیان، ج۵، ص ۳۴۱.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
==نظریه اختصاص به اهل کساء==
*علاوه بر [[شیعه]] که بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء اجماع دارند، بسیاری از عالمان [[اهل سنت]] نیز این نظریه را برگزیدهاند. [[ابوبکر نقاش]] گفته است: اکثر مفسران بر این عقیدهاند که آیه در شأن [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} نازل شده است<ref>جواهر العقدین، ص ۱۹۸؛ غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳.</ref>. [[ابوبکر حضرمی]] نیز گفته است: به اعتقاد اکثر علما و مطابق دلایل بسیار، مقصود از [[اهل بیت]]{{عم}} در آیه، [[امام علی|علی]]{{ع}}، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و دو فرزندان آنان است و اختصاص آیه به آنان از جانب [[پیامبر]]{{صل}} جز به امر خداوند و [[وحی]] الهی نبوده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*بنابراین، سخن نویسنده روح المعانی که اختصاص [[اهل بیت]] به اصحاب کساء از اقوال [[شیعه]] است قابل اعتنا نخواهد بود<ref>غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۴.</ref>.[[ابو جعفر طحاوی مصری]]<ref>مشکل الآثار، ج۱،ص ۳۳۲ و ۳۳۹.</ref>، [[ابن صباغ مالکی]]<ref>الفصول المهمه، ص ۲۳.</ref>، [[حافظ گنجی شافعی]]<ref>کفایه الطالب، ص ۵۴.</ref>، [[حاکم نیشابوری]]<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۴۸.</ref>، [[محب الدین طبری]]<ref>الریاض النضره، ج۴، ص ۱۳۰.</ref>، شیخ [[مؤمن شبلنجی شافعی]]<ref>نورالابصار ص ۲۲۳ـ ۲۲۶.</ref> و [[حافظ سلیمان قندوزی حنفی]]<ref>ینابیع الموده، ج۱، ص ۳۴۹.</ref> آیه تطهیر را مخصوص اصحاب کساء دانستهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*دلیل این نظریه احادیث بسیاری است که در ارتباط با آیه تطهیر از صحابه [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده که بر اختصاص آن به اصحاب کساء دلالت دارد. محدثان [[اهل سنت]] این احادیث را از بیش از چهل طریق از [[ام سلمه]]، [[عایشه]]، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، [[ابو سعید خدری]]، [[عبداللّه بن عباس]]، [[سعد بن ابو وقاص]]، [[ابو حمراء]]، [[واثله بن اسقع]]، [[حکیم بن سعید]]، [[عبداللّه بن جعفر]]، [[ابو هریره]]، [[عمر بن أبی سلمه]]، [[عبداللّه بن وهب بن زمعه]]، [[شهربن حوشب]] و دیگران روایت کردهاند<ref>غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳ـ ۲۱۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*احادیث مرتبط با آیه تطهیر از سه جهت بر اختصاص آیه به اصحاب کساء و عدم شمول آن نسبت به همسران [[پیامبر]] دلالت میکنند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>:
#از احادیثی که از [[ام سلمه]] روایت شده به دست میآید که وی بسیار علاقمند بود که با [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|امیرمؤمنان]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} داخل در کساء گردد، و چند بار به گونههای مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی [[پیامبر]]{{صل}} از قبول درخواست او امتناع ورزید، و با بیان این مطلب که تو راه خیر را میپویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد. پاسخهای [[پیامبر]]{{صل}} به این پرسش [[ام سلمه]] که آیا من با شما هستم عبارتند از: {{عربی|اندازه=150%|" انّک علی خیر، أنت علی مکانت وأنت علی خیر، انّک علی خیر وهؤلاء أهل بیتی، أهل بیتی حق، قومییا تنحی عن أهل بیتی، انّک من أزواج النبی"}}، [[ام سلمه]] میگوید یک بار دامن عبا را بالا بردم تا در کنار آنان قرار گیرم، ولی [[پیامبر]] عبا را از دستم گرفت و فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" انّک علی خیر"}}<ref>تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱ـ ۱۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۳؛ اسباب النزول، ص ۲۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۳۱۴.</ref>. شایان ذکر است که در حدیثی از [[ام سلمه]] آمده است [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ این سؤال [[ام سلمه]] که آیا من از اهل تو نیستم، جواب مثبت داد و به او اجازه داد تا داخل کساء شود<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۸.</ref>. ولی در این حدیث آمده است که پاسخ مثبت [[پیامبر]]{{صل}} به [[ام سلمه]] و اجازه داخل شدن در کساء، پس از اتمام دعای [[پیامبر]]{{صل}} در حق [[اهل بیت]] خود بود: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيرا"}}. بنابراین، مفاد این حدیث آن است که [[ام سلمه]] از آن نظر که همسر [[پیامبر]] است اهل او میباشد، ولی در زمره [[اهل بیت]] خاص او که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است نمیباشد<ref>مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>. گواه این مطلب آن است که آنجا که [[ام سلمه]] میپرسد آیا من از [[اهل بیت]]{{عم}} نیستم، [[پیامبر]]{{صل}} به او پاسخ مثبت نمیدهد، ولی آنجا که میپرسد آیا من از اهل تو نیستم، [[پیامبر]] به او پاسخ مثبت میدهد. سخن [[پیامبر]] به [[ام سلمه]] که {{عربی|اندازه=150%|" أَنْتَ مِنْ أَهْلِي"}} مانند سخن او است که {{عربی|اندازه=150%|" أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِي{{صل}}"}}. [[ام سلمه]] میگوید: از [[پیامبر]] پرسیدم آیا من از [[اهل بیت]] هستم؟ [[پیامبر]] فرمود: برای تو نزد خداوند خیر است {{عربی|اندازه=150%|" انّ لک عند اللّه خیراً"}} و من دوست داشتم که [[پیامبر]] به این سؤال من پاسخ مثبت بدهد، این پاسخ از همه آنها که در شرق و غرب جهان است، بهتر بود{{عربی|اندازه=150%|" وودت انّه قال نعم، فکان احب إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب"}}<ref>مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۶.</ref>. در حدیث دیگری از [[ام سلمه]] آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} در دعای خود برای [[اهل بیت]] گفت: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَ إِلَيْكَ لَا إِلَى النَّارِ أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي"}} من گفتم: من نیز مشمول این دعا هستم، پیامبر فرمود: آری<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۵.</ref>. روشن است که این حدیث [[ام سلمه]] با احادیثی که بر اختصاص آیه به اهل کساء دلالت میکنند، منافات ندارد، زیرا آنچه در این جا مطرح شده نجات از دوزخ است که [[ام سلمه]] را هم شامل میشود، نه نزول آیه تطهیر در حق [[اهل بیت]] که وی مشمول آن نیست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#[[پیامبر]]{{صل}} پس از آن که [[امام علی|امیرمؤمنان]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} را زیر کسا قرار داد، دست خود را به آسمان بالا برد و گفت: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"}}، و سپس در حق آنان دعا کرد، در این که آنان از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] به معنای عام آن بودند تردیدی نبود تا گفته شود چون این نکته مسلم بود که همسران [[پیامبر]] از [[اهل بیت]] او بودند و آیه تطهیر شامل آنها میشود، و از طرفی آن حضرت میخواست [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} نیز به آن افتخار نایل آیند، تنها آنها را مورد اشاره قرار داد و گفت: {{عربی|اندازه=150%|"هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"}}<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۲.</ref>. بنابراین، مقصود از [[اهل بیت]]، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگیهای آن به شمار میرود و فضیلت ویژهای را در بردارد؛ به گونهای که [[ام سلمه]] بسیار مشتاق بود مشمول آن گردد. بنابراین جمله {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"}} با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص [[اهل بیت]] در آیه تطهیر به اهل کساء دلالت میکند. چنان که [[ابو جعفر طحاوی]] پس از نقل جمله مزبور گفته است: مطابق این حدیث مقصود از [[اهل بیت]] در این آیه [[پیامبر|رسول خدا]]، [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسین|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} است<ref>فکان فی هذا الحدیث انّ المراد بما فی هذه الآیه هم رسول اللّه {{صل}} وعلی و فاطمه وحسن و حسین{{عم}}؛ مشکل الآثار، ج۱ ص ۳۳۲.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#در احادیث بسیاری آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} پس از نزول آیه تطهیر مدتی طولانی، هرگاه میخواست برای نماز به مسجد برود، مقابل خانه [[امام علی|علی]] میایستاد و آنان را با عنوان "اهل البیت" مخاطب قرار میداد، به آنان درود میفرستاد و به نماز فرا میخواند، آن گاه آیه تطهیر را تلاوت میکرد، [[انس بن مالک]] مدت این رفتار [[پیامبر]]{{صل}} را شش ماه، [[ابو الحمراء]] هفت یا هشت ماه، و [[ابن عباس]] نُه ماه نقل کردهاند<ref>تفسیر طبری، ج۲، ص ۱۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۳ـ ۵۳۵.</ref>. این تفاوت ناشی از آن است که هر یک از افراد یاد شده مشاهده خود از رفتار [[پیامبر]]{{صل}} را گزارش کرده است، و نشانه اضطراب در متن احادیث نخواهد بود. اما حتی یک بار هم گزارش نشده است که [[پیامبر]]{{صل}} این کار را در مورد همسران خود انجام داده باشد. این رفتار [[پیامبر]]{{صل}} دلیل روشنی بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء میباشد. [[ابو جعفر طحاوی]] پس از نقل روایت [[انس]] و [[ابوالحمراء]] درباره این که [[پیامبر]]{{صل}} به هنگام نماز نزد خانه [[فاطمه زهرا|زهرا]] میایستاد و میگفت:{{عربی|اندازه=150%|" السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْت،﴿{{متن قرآن|إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً}}﴾"}} گفته است: این رفتار و گفتار [[پیامبر]]{{صل}} نیز دلیل بر این است که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است<ref>مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''اشکال:''' از [[واثله بن اسقع]] که هنگام نزول آیه تطهیر بر [[پیامبر]] در خانه [[ام سلمه]] حضور داشت روایت شده که به [[پیامبر]] گفتم: آیا من از اهل تو میباشم؟ [[پیامبر]]{{صل}} پاسخ داد:{{عربی|اندازه=150%|" وَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِي"}}<ref>تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۲.</ref>. هرگاه [[واثله بن اسقع]] از اهل [[پیامبر]] باشد، همسران وی به طریق اولی از [[اهل بیت]] او خواهند بود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''پاسخ:''' در حدیث دیگری که از وی روایت شده جمله مزبور نیامده است، بلکه این جمله آمده است که [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} را که داخل عبای او بودند مورد اشاره قرار داد و گفت: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"}}، [[اهل بیت]] احق<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳.</ref>. این جمله چنان که قبلاً بیان شد بر اختصاص دلالت میکند، و از طرفی، آنچه در روایت نخست آمده این است که واثله از اهل [[پیامبر]] است، نه از [[اهل بیت]] او، و اهل همان گونه که بر همسر، فرزندان و خویشاوندان مرد اطلاق میشود، بر پیروان او هم اطلاق میگردد<ref>المصباح المنیر، ج۱، ص ۳۷.</ref>. بنابراین، میتوان هر دو روایت را پذیرفت، و اگر این توجیه پذیرفته نشود و سند هر دو روایت صحیح باشد، اعتبار هر دو به دلیل تعارض از بین میرود و در هر حال، این روایت نمیتواند اعتبار روایات بسیاری را که بر اختصاص [[اهل بیت]] در آیه تطهیر به اصحاب کساء دلالت میکند خدشهدار سازد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''اشکال:''' جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ }}﴾}} بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب است که آغاز آن و نیز آیات قبل از آن و آیه پس از آن مربوط به همسران [[پیامبر]]{{صل}} است، هرگاه جمله مزبور آنان را شامل نشود، موضوعی بیارتباط با همسران [[پیامبر]]{{صل}} میان آیات مربوط به آنان قرار گرفته است که با قواعد فصاحت و بلاغت سازگاری ندارد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص۲۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''پاسخ:''' طرح بحث درباره یک موضوع در خلال بحث از موضوعی دیگر در عرف اهل فصاحت و بلاغت رایج است و در [[قرآن کریم]] نیز نمونههای بسیار دارد<ref>مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.</ref>. [[قرآن کریم]] در آیات ۱۶ تا ۱۹ سوره عنکبوت درباره دعوت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از قومش به یکتاپرستی سخن گفته است، سپس در آیههای ۲۰ تا ۲۳ موضوع بحث تغییر کرده و به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} دستور میدهد تا با منکران معاد به احتجاج برخاسته آنان را در این باره ارشاد نماید، بار دیگر به داستان ابراهیم و قوم او بازگشته و عکس العمل قوم او در برابر دعوت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را بیان کرده است. در آیههای ۲۳۶ و ۲۳۷ سوره بقره برخی از اقسام طلاق و احکام آن بیان میشود، سپس در دو آیه اهمیت نماز و چگونگی اقامه نماز در حالت خوف را بیان میکند و بار دیگر به مسئله طلاق پرداخته است. در آیه ۲۸ سوره یوسف، سخن عزیز مصر به زلیخا بیان شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ }}﴾}}<ref> سوره یوسف، آیه:۲۸.</ref>، سپس خطاب از زلیخا به یوسف متوجه گردیده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}}﴾}}<ref> سوره یوسف، آیه:۲۹.</ref> بار دیگر زلیخا مورد خطاب قرار گرفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ}}﴾}}<ref> سوره یوسف، آیه:۲۹.</ref> بخش نخست آیه۳۴ سوره نمل و آیه ۳۵ بیانگر سخن بلقیس، ملکه سبا است، و در خلال آن جمله: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَذلِكَ يَفْعَلُون}}﴾}} قرار گرفته است که کلام خداوند است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}}﴾}}<ref> گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند.و من ارمغانی برای آنان میفرستم و مینگرم تا فرستادگان چه باز آورند؛ سوره نمل، آیه: ۳۴- ۳۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>
*بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر از این جهت که مایه تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار میرود، و هرگاه دربردارنده نکتهای تربیتی یا پیامی اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد؛ چنان که نمونههای قرآنی این قاعده ویژگی مزبور را دارا میباشد، نکته اخلاقی و پیام تربیتی در قرار گرفتن آیه تطهیر که مربوط به [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} است در لابلای آیاتی که مربوط به همسران پیامبران میباشد، این است که جایگاه والای [[پیامبر]] و خاندان مطهر او را به همسران [[پیامبر]] خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونه ای باشند که حریم خاندان [[نبوت]] را خدشه دار نسازند<ref>الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص ۲۱.</ref>. مفاد این آیات از قبیل این است که کسی در مقام نصیحت به همسر فردی با فضیلت و پرهیزگار بگوید: باید در رعایت حجاب و عفاف و دیگر شئون اسلامیو اخلاقی بیش از زنان دیگر بکوشی، زیرا تو همسر فردی هستی که خداوند میخواهد دور از هرگونه نسبت ناروایی پیراسته باشد<ref>دلایل الصدق، ج۲، ص ۱۱۵.</ref>. الگو گرفتن از [[پیامبر]] و دیگر اصحاب کساء که از هرگونه خطا و لغزشی پیراستهاند و اسوههای کامل تربیت و انسانیتاند، میتواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران [[پیامبر]] باشد<ref>مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''اشکال:''' در احادیث مربوط به چگونگی صلوات بر [[پیامبر]]{{صل}} آمده است: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ "}}، و چون همسران ابراهیم نیز آل او بودند، بنابراین همسران [[پیامبر]]{{صل}} نیز آل او خواهند بود و آیه تطهیر شامل آنان نیز خواهد شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''پاسخ:''' مقصود از آل ابراهیم که در صلوات در ردیف ابراهیم قرار گرفته اند پیامبران ذریه او میباشند؛ چنان که در آیه دیگر فرموده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه:۳۳.</ref> قول راجح میان مفسران این است که مقصود از آل ابراهیم پیامبران از ذریه او "[[حضرت اسحاق]]، [[حضرت یعقوب]]، [[حضرت اسماعیل]] و..." میباشد<ref>الکشاف، ج۱، ص ۳۵۴؛ تفسیر کبیر، ج۸، ص ۲۲؛ تفسیر المنار، ج۳، ص ۲۸۸؛ تفسیر بیضاوی، ج۱، ص ۲۵۰؛ صفوه التفاسیر، ج۱، ص ۱۹۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۴۳۳؛ التبیان، ج۱، ص ۴۴۱.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
==[[عصمت]] [[اهل بیت]]==
*تا این جا ثابت گردید که مقصود از [[اهل بیت]] در آیه تطهیر [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|امیرمؤمنان]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} میباشد. اینک بحث درباره دلالت آیه بر [[عصمت]] [[اهل بیت]] از خطا و گناه است. تبیین این مطلب در گرو دو چیز است: الف: مقصود از رجس در آیه هرگونه انحراف عقیدتی یا رفتاری است. ب: اراده الهی که به زدودن رجس از [[اهل بیت]] تعلق گرفته، اراده تکوینی است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
===مفهوم رجس===
*به گفته [[ابن فارس]]، رجس در اصل بر اختلاط و آمیزش دلالت میکند و به معنای شیء پلید نیز از همین ریشه است، زیرا ناخالص است<ref>معجم المقاییس فی اللغه، ص ۴۴۳.</ref>. دیگر لغتشناسان نیز رجس را به پلیدی یا شیء پلید معنا کردهاند. و بر فعل قبیح، حرام، عذاب، کفر، لعنت، شک و غضب اطلاق میشود<ref>المصباح المنیر، ج۱، ص ۲۶۵؛ لسان العرب، ج۶، ص ۱۰۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۳۹۱؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص ۳۳۰.</ref>. [[راغب اصفهانی]]، پس از آن که رجس را به شیء ناپاک معنا کرده گفته است: رجس چهارگونه است: ۱. رجس از نظر طبع؛ ۲. رجس از نظر عقل؛ ۳. رجس از نظر شرع؛ ۴. رجس از جهات سه گانه مزبور. وی، مردار را مصداق نوع چهارم، شراب و قمار را مصداق نوع سوم، و کفر و شرک را مصداق نوع دوم دانسته است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۸۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*واژه رجس در [[قرآن کریم]] نُه بار به کار رفته و بر بت، شراب، قمار، مردار، خون، گوشت خوک، عذاب، نفاق و کفر اطلاق شده است<ref>سوره حج:۳۰؛ سوره مائده:۹۰؛ سوره انعام:۱۴۰؛ سوره اعراف:۷۱؛ سوره توبه:۹۵ و ۱۲۵.</ref>. وجه مشترک موارد یاد شده پلیدی، ناروایی و ناپسندی است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*در حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است: {{عربی|اندازه=150%|" أَعُوذُ بِكَ مِنَ الرِّجْسِ النِّجْسِ "}}. [[ابن اثیر]] و [[طریحی]] مقصود از رجس در این حدیث را فعل حرام دانسته است<ref>النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص ۲۰۰؛ مجمع البحرین،ج۴، ص ۷۴.</ref>. مفسران، رجس در آیه را به شیطان، شرک، بدی و زشتی، آلودگی و گناه تفسیر کردهاند<ref>تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰؛ الکشاف، ج۳، ص ۵۳۸؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۶؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۲.</ref>. حاصل اقوال لغتشناسان و مفسران در معنای رجس آن است که این واژه در آیه مورد بحث هرگونه پلیدی و آلودگی معنوی را، خواه اعتقادی باشد، مانند شرک و کفر، یا اخلاقی باشد، مانند نفاق و حسادت، یا رفتاری باشد، مانند دروغگویی، غیبت، تهمت، دزدی و دیگر کارهای ناروا را شامل میشود. بنابراین، خداوند اراده کرده است [[اهل بیت]] را از هرگونه آلودگی اعتقادی، اخلاقی، گفتاری و رفتاری پیراسته سازد. این عمومیت از واژه الرجس به دست میآید، زیرا با هیچ گونه تقیید یا تخصیصی همراه نیست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
===اراده تکوینی===
*هرگاه اراده فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را اراده تکوینی میگویند و هرگاه اراده او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را اراده تشریعی مینامند. اراده تشریعی معمولاً در مورد خداوند به کار میرود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل میشود. اراده تشریعی با امر، دستور یا درخواست همراه است. از اراده تکوینی با نامهای اراده قدری، کونی و خلقی، و از اراده تشریعی با نامهای اراده دینی، امری و شرعی نیز یاد شده است<ref>شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴.</ref>. در احادیث [[اهل بیت]] از اراده تکوینی به عنوان اراده حتمیو از اراده تشریعی به عنوان اراده عزمی تعبیر شده است:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ "}}<ref>التوحید، باب۲، حدیث۱۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*اراده تکوینی، آخرین جزء علت تامه میباشد، یعنی هرگاه همه مقدمات تکوینی فعل تحقق یافته باشد و اراده فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمیو ضروری خواهد بود. البته، اراده تکوینی انسان، چه بسا مغلوب عوامل قاهر و غالب طبیعی و غیر طبیعی قرار میگیرد. در این صورت، نتیجه اراده تکوینی او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمیآورد، هر چند فعل تحقق نمییابد. چنین فرضی درباره خداوند راه ندارد، زیرا خداوند مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه اراده تکوینی خداوند به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود ؛ سوره یس، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. با توجه به نکات و ویژگیهای موجود در آیه تطهیر و نیز با توجه به اختصاص آیه به اصحاب کساء به دست میآید که اراده در این آیه، تکوینی است. بر این اساس، پیراستگی [[اهل بیت]]{{عم}} از هرگونه آلودگی و انحراف اعتقادی و عملی مورد اراده تکوینی خداوند بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، [[اهل بیت]] "اصحاب کساء" از خطا و گناه معصوماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''نکتههایی که از مطالب یاد شده به دست میآیند عبارتند از:'''
#به شهادت بزرگان اهل لغت و ادب عربی، کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} بر اختصاص و حصر دلالت میکند<ref>القاموس المحیط، ج۴، ص ۱۹۸؛ المطول، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸.</ref>. بر این اساس، مفاد آیه این است که اراده خداوند به زدودن رجس و پلیدی به [[اهل بیت]] اختصاص یافته است و خداوند فقط طهارت آنان از پلیدی را خواسته است. از طرفی اراده تشریعی به طهارت بشر، همگانی است؛ چنان که در فلسفه تشریع وضو، غسل و تیمم فرموده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }}﴾}}<ref>سوره مائده، آیه:۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#ظاهر آیه و احادیث شأن نزول آن، بیانگر مدح و تکریم ویژه [[اهل بیت]] است، در حالی که اراده تشریعی بر مدح و تکریم ویژهای دلالت نمیکند و اگر در بردارنده مدح و تکریم باشد، عمومیت دارد. پس اراده در آیه نمیتواند به معنای اراده تشریعی باشد<ref>الشافی فی الامامه، ج۳، ص ۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص ۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''گفته شده است:''' همین که در شأن [[اهل بیت]] آیهای خاص نازل شده و این آیه تا قیامت در قرآن تلاوت میشود در وجه مدح و تکریم ویژه آنان کافی است، بنابراین، دلالت آیه بر مدح و تکریم ویژه [[اهل بیت]] مستلزم این نیست که اراده در آیه، تکوینی باشد، بلکه مفادش این است که آنان مورد محبت خاص خداوند میباشند، و خداوند بیش از دیگران به پاکی و طهارت آنان اعتنا دارد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷.</ref>. حاصل این وجه آن است که حصر و اختصاص در آیه اضافی است، نه حقیقی. مفاد حصر و اختصاص حقیقی در آیه این است که رجس و آلودگی به صورت مطلق از [[اهل بیت]] دور شده و این همان [[عصمت]] است، ولی مفاد حصر اضافی آن است که چه بسا [[اهل بیت]] نیز مانند دیگران مرتکب رجس و گناه گردند، ولی امتیاز آنان در مقایسه با دیگران در آن است که خداوند در مورد پرهیز آنها از گناه اهتمام ویژهای دارد. ولی اصل اولیه در حصر این است که حقیقی باشد و حصر اضافی بر خلاف اصل بوده و دلیل میخواهد، چنین دلیلی در دست نیست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''گفته شده است:''' دعای [[پیامبر]]{{صل}} که زدودن رجس از [[اهل بیت]] و طهارت آنان را از خداوند درخواست کرده است، با اراده تکوینی سازگاری ندارد، زیرا اگر اراده تکوینی خداوند به طهارت [[اهل بیت]] تعلق گرفته بود، آنان قطعاً از آلودگی گناه پاک بودند، و در این صورت درخواست طهارت برای آنان از قبیل درخواست چیزی است که حصول آن قطعی است<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷.</ref>. پاسخ این است که ضرورت و وجوب تکوینی در عالم ممکنات بالذات نیست، بلکه بالغیر و وابسته به مشیت تکوینی خداوند است، در این صورت انسان موحد پیوسته باید دعا کند و بقای آنچه را از مواهب الهی دارد درخواست نماید. بدین جهت، دعا کردن در پیشگاه خداوند از برترین عبادت ها به شمار میرود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''گفته شده است:''' در مورد کسی که از گناه پاک باشد گفته نمیشود میخواهم او را از گناه پاک کنم، زیرا مستلزم تحصیل حاصل خواهد بود، بنابراین، بر فرض این که اراده در آیه تکوینی باشد، [[عصمت]] [[اهل بیت]] از گناه را پس از تعلق اراده الهی اثبات خواهد کرد، نه از آغاز آن گونه که [[شیعه]] معتقد است. و اگر [[عصمت]] [[اهل بیت]] از آغاز مقصود بود میبایست گفته شود:{{عربی|اندازه=150%|" انّ اللّه اذهب عنکم الرجس أهل البیت "}<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*این اشکال در حقیقت متفرع بر دو مطلب است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>:
#اذهاب رجس متوقف بر وقوع آن است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
#فعل مضارع بر زمان حال و استقبال دلالت میکند و زمان گذشته را دربرنمیگیرد، بنابراین، از آیه، [[عصمت]] [[اهل بیت]] در زمان گذشته استفاده نمیشود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*پاسخ این است که اذهاب رجس علاوه بر این که در مورد رفع پلیدی به کار میرود، هرگاه زمینه تحقق پلیدی وجود داشته باشد، در مورد دفع و جلوگیری از آن نیز به کار میآید. در انسان معصوم نیز زمینههای تحقق گناه وجود دارد، زیرا او از نظر غرایز بشری مانند افراد دیگر است. [[حضرت یوسف]]{{ع}} که از [[مقام عصمت]] برخوردار بود گفته است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}﴾}}<ref> و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.</ref>. در محاورههای عمومی نیز چنین تعبیرهایی رایج است، مانند این که فردی در حق دیگری که سالم است دعا کرده، میگوید: خداوند هرگونه بیماری را از تو برطرف کند، مقصود این است که بیماری از او دفع شود، زیرا زمینههای آن در او وجود دارد. این قاعده در مورد بیماریهای روحی نیز جاری است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*بنابراین، درخواست اذهاب رجس از سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای [[اهل بیت]] مستلزم آلودگی قبلی آنان به رجس نمیباشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*آنچه از ساختار وضعی فعل مضارع به دست میآید استمرار فعل است، نه دلالت بر زمان حال یا استقبال؛ زمان حال یا استقبال از قراین به دست میآید. بدین جهت فعل مضارع در موارد بسیاری به کار رفته که زمان گذشته را نیز در برمیگیرد، مانند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ }}﴾}}<ref> و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ }}﴾}}<ref> خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد؛ سوره نساء، آیه:۲۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}﴾}}<ref> خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد؛ سوره بقره، آیه:۱۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*فعل مضارع در آیات یاد شده، و نظایر آن<ref>سوره بقره، آیه:۱۸۵؛ سوره نساء، آیه:۶۰، ۲۸۱؛ سوره مائده، آیه:۹؛ سوره قیامت، آیه:۵.</ref> بیانگر قانون کلی است که زمان گذشته، حال و آینده را دربرمیگیرد.
*'''اشکال:''' اگر آیه تطهیر بر [[عصمت]] [[اهل بیت]] دلالت کند، آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> خداوند میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید؛ سوره مائده، آیه:۶.</ref> نیز بر [[عصمت]] مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند دلالت میکند، بلکه دلالت این آیه بر [[عصمت]] این گروه از مسلمانان استوارتر است، زیرا اتمام نعمت الهی بر آنان بدون محفوظ ماندن آنها از شرّ شیطان و گناه حاصل نخواهد شد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''پاسخ:''' آیه یاد شده مربوط به اصحاب بدر نیست، بلکه مربوط به تشریع وضو، غسل و تیمم است که همه مسلمانان را شامل میشود و اراده در آن، تشریعی است، نه تکوینی. آنچه مربوط به اصحاب بدر است، آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ}}﴾}}<ref> یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد؛ سوره انفال، آیه: ۱۱.</ref>. مقصود از تطهیر در این آیه به گواهی روایات شأن نزول و گفتار مفسران، تطهیر از جنابت است، زیرا مسلمانان شب هنگام که به خواب رفتند "همه یا برخی" جنب شدند، خداوند برای آن که این غم و اندوه را از قلب آنان بزداید، و برای تطهیر از جنابت آب در اختیار داشته باشند، باران را نازل کرد، نزول باران علاوه بر این که آزردگی روحی آنان را برطرف ساخت، و مسلمانان توانستند بدن خود را پاکیزه سازند و نماز بخوانند، فایده دیگری نیز برای آنان داشت، زیرا سرزمینی که مسلمانان در آن اردو زده بودند پوشیده از رمل بود و به دلیل سستی زمین نمیتوانستند در میدان کارزار مقاومت کنند، با نزول باران، زمین محکم شد و پاهای آنان استوار گردید<ref>تفسیر طبری، ج۹، ص ۲۲۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''اشکال:''' [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} به عدم [[عصمت]] خود تصریح کرده و گفته است:"از طرح سخن حق یا مشورت عادلانه دریغ نورزید، زیرا من برتر از این که خطا کنم نیستم، مگر این که خداوند آنچه را که از من نسبت به آن مالک تر است "صیانت از خطا" در درون من القا کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَلَا تَكُفُّوا عَنِّي مَقَالَةً بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةً بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ مَا أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي"}}نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
*'''پاسخ:''' مفاد سخن مزبور جز این نیست که [[امام]]{{ع}} بدون لطف و عنایت ویژه خداوند، مصون از خطا نمیباشد. این مطلب در مورد همه معصومان صادق است، زیرا معصوم بودن آنان از خطا بالذات نیست، بلکه به عنایت و لطف ویژه الهی است. سخن [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} همانند سخن [[حضرت یوسف]]{{ع}} است که گفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}﴾}}<ref> و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.</ref>. گواه روشن این مطلب آن است که [[امام]]{{ع}} در دیگر سخنان خود [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} را به گونهای معرفی کرده است که آشکارا بر [[عصمت]] آنان از گناه دلالت دارد:"چرا در حیرت و گمراهی هستید، در حالی که عترت [[پیامبر]] شما در بین شما هستند، آنان زمام حق را در دست دارند و نشانههای دین و زبانهای راستیاند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۶.</ref>. [[ابن ابو الحدید]] دلالت جملههای یاد شده بر [[عصمت]] [[پیامبر]]{{صل}} را مسلم گرفته و یادآور شده است: [[ابو محمد متّویه]] در کتاب الکفایه بر [[عصمت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} تصریح کرده و گفته است اگر چه ما [[عصمت]] را برای [[امام]] واجب نمیدانیم، ولی نصوص بر [[عصمت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} دلالت دارند، واین، از ویژگیهای او در میان صحابه [[پیامبر]]{{صل}} به شمار میرود<ref>شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۲۹۷ـ ۲۹۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص: ۱۱.</ref>.
==منابع==
== شأن نزول ==
* [[پرونده:440259451.jpeg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]؛
در [[شأن نزول]] آیه تطهیر چنین نقل شده است: «روزی [[فاطمه زهرا]]{{س}} با ظرفی از غذا حضور [[پیامبر]] رسید، آن حضرت از دخترش خواست از شوهرش علی{{ع}} و حسن و حسین{{عم}} نیز [[دعوت]] به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را [[اجابت]] کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آنگاه [[رسول اکرم]]{{صل}} پارچهای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: «پروردگارا! اینها [[اهل بیت]] من هستند، [[آلودگی]] و [[رجس]] را از آنها دور کن و پاکشان ساز»<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۵.</ref>.
==پانویس==
[[عمر بن ابیسلمه]] که خود ناظر جریان بود اینگونه نقل میکند: «آیه تطهیر در [[منزل]] [[امسلمه]] نازل شد، آنگاه پیامبر علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} را نزد خود فرا خواند و قطعهای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزهشان گردان. امسلمه پرسید: یا [[رسولالله]]! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی»<ref>جامع الاصول، ج۱، ص۱۰۱؛ ریاض النفرة، ج۲، ص۲۶۹.</ref>.
{{پانویس2}}
[[رده:مدخلهای درجه دو دانشنامه]]
[[عایشه]] میگوید: «بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم{{صل}} جعبهای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آنگاه حسن و حسین و فاطمه و علی{{عم}} بر آن حضرت وارد شدند، [[جامه]] را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را [[تلاوت]] فرمود»<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۴.</ref>. [[ابوالحمراء]] از [[اصحاب پیامبر]] میگوید: «مدت هشت ماه در [[مدینه]] مراقب پیامبر بودم، هیچگاه برای [[نماز]] بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی{{ع}} میآمد، دستش را دو طرف در قرار میداد و میگفت: نماز! نماز! [[خداوند]] [[اراده]] کرده است [[پلیدی]] را از شما [[اهلبیت]] دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند»<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۷-۶۸.</ref>
[[رده:آیه تطهیر]]
[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
== مصداق اهل البیت در آیه تطهیر ==
{{اصلی|مصداقشناسی اهل بیت}}
درباره مصداق [[اهل بیت]] در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} میدانند؛ عدهای علاوه بر [[همسران]]، [[خمسه طیبه]] را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها [[پنج تن آل عبا]] میداند که با بررسی احادیث نبوی؛ سیاق [[آیه]]، [[روایات]] [[مفسر]] آن و [[دلایل]] دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه [[اثبات]] میشود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۱-۶۳؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه تطهیر - سرمدی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref>.
== دلالت آیه ==
=== نخست: دلالت بر [[عصمت اهل بیت]] ===
آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم [[سوره احزاب]] اشاره دارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}. این آیه از بهترین [[ادله]] [[امامت اهلبیت]] {{عم}} است، به طوری که اگر هیچ دلیلی غیر از این [[آیه]] نبود، همین آیه به تنهایی [[امامت]] و [[ولایت اهلبیت]] {{عم}} را به [[اثبات]] میرساند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>. [[متکلمان]] و [[مفسران شیعه]] با استناد به این [[آیه]] قاطعانه [[حکم]] به [[عصمت اهل بیت]] از [[گناه]] و [[اشتباه]] کردهاند<ref>برای نمونه ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختارة، ص۵۴؛ سیدمرتضی علی بن حسین علم الهدی، الشافی، ج۳، ص۱۳۹؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۳۷۳؛ همو، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۸؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۳۱؛ محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر معین، ج۲، ص۱۱۱۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۸؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰-۳۰۳؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۳۴.</ref>
'''آیه تطهیر و [[اثبات عصمت اهل بیت]] {{عم}}'''
آیه با {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که به تصریح لغویان، برای [[حصر]] است، آغاز شده و انحصار [[ارادۀ الهی]] به آنان را بیان میکند<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
مراد از {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ}} نیز یا [[اراده تشریعی]] [[خداوند]] است و با [[اراده تکوینی]]. میدانیم که خواست [[تشریعی]] خداوند آن است که همه [[بندگان]] به [[اختیار]] از [[پلیدیها]] اجتناب کنند و [[پاکیزه]] گردند. پس اراده تشریعی بر [[پاک]] بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی [[اراده]] نشدهاند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفاناند، در حالی که [[خداوند سبحان]] در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر میدهد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>. از اینرو نمیتوان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است؛ بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی [[خدای متعال]] بر پاک گردانیدن اهلبیت {{عم}} است<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱؛ [[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۱۶۱.</ref>.
اراده تکوینی ارادهای است که به فعل و ترک دیگری ربطی ندارد و مربوط به خود اراده کننده است؛ مثل اینکه [[انسان]] اراده میکند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما ارادهای که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد، اراده تشریعی است؛ مانند پدری که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایی از [[عبد]] خود بخواهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند.
بنابراین احکامی که [[خداوند]] برای [[بندگان]] وضع کرده است، چه برای یک نفر<ref>مثل احکامی که اختصاص به شخص رسولالله {{صل}} دارد که در فقه معین شده است؛ از جمله واجب بودن مستحبات، نافله شب و غیره بر آن حضرت.</ref>، چه برای عموم [[مردم]] و یا گروه خاصی از آنان در راستای اراده تشریعی او هستند؛ مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ}}<ref>«خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>.
اما اراده تکوینی آن است که خداوند چیزی یا کسی را به هر نحو که بخواهد جعل کند و بیافریند. [[خدای تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>.
در آیه تطهیر نیز واژه «[[اراده]]» متعلق به خداوند است و او است که [[طهارت]] [[اهلبیت]] را اراده فرموده و آنها را طاهر قرار داده است، نه اینکه از اهلبیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینی آیه، دلالت آیه بر [[عصمت اهلبیت]] {{عم}} میباشد؛ چراکه [[عصمت اکتسابی]] نیست؛ زیرا خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. پس وقتی [[حقیقت عصمت]] به [[لطف]] و فضل [[پروردگار]] عنایتی باشد نه اکتسابی، احتمال اینکه اراده در اینجا اراده تشریعی باشد از میان میرود<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>.
'''معنای {{متن قرآن|الرِّجْسَ}}''': کلمه «[[رجس]]» که در فارسی به معنای پلیدی است، مصادیق فراوان و دامنه وسیعی دارد و تمام پلیدیهای مادی و [[معنوی]] را در بر میگیرد. [[راغب اصفهانی]] در این باره مینویسد: «[[پلید]] چیزی چرکین و [[آلوده]] است...، و پلیدی چهار وجه دارد: گاهی طبیعت [[آدمی]] آن چیز را پلید میداند. گاهی [[عقل]]، در مواردی [[دین]] و در برخی موارد هم از هر سه جهت در چیزی پلیدی وجود دارد؛ به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دوری از آن را لازم میدانند»<ref>{{عربی|الرجس: الشيء القذر...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إما من حيث الطبع، و إما من جهة العقل، و إما من جهة الشرع، وإما من كل ذلك كالميتة، فإن الميتة تعاف طبعاً و عقلاً و شرعاً}}، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.</ref>. پس هرچه که موجب [[تنفر]] و کوچکی [[شخصیت]] فرد شود «رجس» نامیده میشود.
'''معنای {{متن قرآن|لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ}}''': «اذهاب» از باب [[افعال]] است؛ یعنی [[خداوند متعال]] در ابتدای [[خلقت]] [[اهلبیت]] {{عم}} [[اراده]] کرده است که [[پلیدی]] را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معنای «دفع» است نه «رفع»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۳۶-۱۴۱.</ref>.
نکته دیگر اینکه در [[آیه]] [[مبارک]] واژه {{متن قرآن|عَنْكُمُ}} بر {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست میآید، [[خدای متعال]] [[رجس]] را از [[اهلبیت]] دور کرده، نه ایشان را از [[رجس]]؛ مانند آنچه درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} آمده است: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref> فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف [[یوسف]] نرفت، نه اینکه [[یوسف]] به طرف بدی نرفت، [[خدای متعال]] نفرمود: {{عربی|لنصرفه عن السوء و الفحشاء}} ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: {{متن قرآن|لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۸.</ref>.
تعبیر {{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}} در پی {{متن قرآن|يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}} تأکیدی بر [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] به دنبال دور شدن پلیدیهاست و {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} هرگونه پلیدی [[فکری]] و عملی اعمّ از [[شرک]]، [[کفر]]، [[نفاق]]، [[جهل]] و [[گناه]] را در برمیگیرد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>.
درباره مصداق [[اهل بیت]] در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} میدانند؛ عدهای علاوه بر [[همسران]]، [[خمسه طیبه]] را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها [[پنج تن آل عبا]] میداند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق [[آیه]]، [[روایات]] [[مفسر]] آن و [[دلایل]] دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه [[اثبات]] میشود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۱-۶۳؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه تطهیر - سرمدی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷؛ [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۸۵ و ۱۰۹.</ref>. مراد از اهلبیت در [[آیه]] به [[شهادت]] [[تغییر]] سیاق، [[همسران پیامبر]] نیستند، زیرا در صدر آیه و [[آیات]] قبل و بعد که درباره [[زنان پیامبر]] {{صل}} [[سخن]] میگوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مؤنث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض میشود و ضمیرها مذکّر میشود. این مطلب در روایاتی که از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] [[نقل]] شده نیز [[تأیید]] میشود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۵۲-۵۳.</ref>.
به یقین تطهیری که قرآن در این [[آیه]] بیان میکند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود [[قرآن]] آنها را [[رجس]] میداند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن [[نهی]] میکند؛ هر چه که [[گناه]] شمرده میشود؛ میخواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه [[اخلاقی]] و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که میگویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع [[آلودگی]] است<ref>مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.</ref>. با [[اثبات]] طهارت و عصمت اهل بیت {{عم}}، نتایج مهمی در بحث [[امامت]] و [[ولایت]] قابل [[استنباط]] است. از جمله آنکه اهل بیت {{عم}} [[اسوه]] و مبین [[احکام الهی]] و معیار تفصیل [[حق]] از [[باطل]] محسوب میگردند. چنین فضیلتی ایجاب مینماید که [[مقام ولایت الهی]] به [[اذن خداوند]] متعین در آنان باشد<ref>[[جواد شفیعیان حیدری|شفیعیان حیدری، جواد]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|عصمت فاطمه]]، ص ۷۳؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۹۹-۲۱۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۳۳؛ [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۹۵؛ [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۸۵ و ۱۰۹.</ref>.
آیه تطهیر و '''[[اثبات]] [[عصمت]] سایر [[ائمه]] {{عم}}'''
[[امام رضا]] {{ع}} نیز در [[تفسیر]] این آیه از [[حدیث ثقلین]] یاد میکنند و مصادیق [[اهل بیت]] {{عم}} را در [[آیه]] تطهیر، همان مصادیق [[اهل بیت در حدیث]] [[ثقلین]]<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۴، ح۳۸۱۳.</ref> برمی شمارند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} {{متن حدیث| وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا}}<ref>وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۸.</ref>
=== دوم: دلالت بر [[نصب امام]] و [[امامت]] [[امامان]] از [[اهل بیت]] {{عم}} ===
مفاد [[آیه]] این است که [[عصمت]] [[شرط امامت]] است و از طرفی [[عصمت]] هم جز از جانب [[خدا]] معلوم نمىشود و دلیلی هم بر [[عصمت]] کسی وجود ندارد، مگر [[اهل بیت]] {{عم}} که آیه تطهیر به وضوح دالّ بر [[عصمت]] ایشان است و در نتیجه بر [[امامت]] ایشان نیز دلالت مىکند.
این مطلب، افزون بر سخنی است که در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> گفته شد و آن اینکه امر به [[اطاعت از رسول]] و اولی الامر با یک کلمه و یک صیغه {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} آمده است<ref>در این آیه امر به اطاعت از خدا {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} امری مستقل است و امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با تکرار دوباره فعل و با یک امر واحد بیان شده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}.</ref> به این معنا، همان وجوبی که برای [[اطاعت از رسول]] ثابت است برای اولی الامر نیز ثابت است. از طرفی [[اطاعت از رسول]]، به طور مطلق [[واجب]] شده است و به تصریح [[قرآن کریم]]، هیچ حد و قیدی ندارد: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«آن چه را رسول خدا براى شما آورده، بگیرید [و اجرا کنید]، و از آنچه نهى کرده، خوددارى نمایید» سوره حشر، آیه ۷.</ref> که نشان مىدهد هر آنچه [[رسول خدا]] {{صل}} مىگوید [[وحی]] بوده و [[اطاعت]] از آن بر هر مؤمنی [[واجب]] است؛ زیرا او {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید، آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. پس "از [[رسول]] [[اطاعت]] کنید" یعنی، به طور مطلق در هر مسئله کوچک و بزرگی و در هر امری از او [[اطاعت]] کنید. چنین اطاعتی ممکن نیست برای کسی [[واجب]] شود جز برای [[معصوم]] که هیچ [[گناه]] و خطایی در وجود [[مطهر]] او راه ندارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۴-۸۷</ref>.
=== سوم: دلالت بر [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی اهل بیت]] ===
لازمه تطهیر و [[طهارت]] [[اهل بیت]] از هر گونه [[رجس]] و [[آلودگی]]، [[عصمت]] آنان از هر گونه [[گناه]] و [[خطا]] است و آن نیز حجیت و [[لزوم اطاعت]] مطلق از آنان را ثابت میکند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار [[خطا]] و [[معصیت]] مطابق [[آیه شریفه]] [[نفی]] شده است. از این [[آیه]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] [[امامان]] ثابت میشود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲.</ref>.
== نتایج آیه تطهیر ==
نتایج آیه تطهیر عبارت است از:
# اثبات عصمت [[پنج تن]] و دیگر [[امامان شیعه]] {{ع}}؛
# اثبات امامت حضرت علی {{ع}} و شایستگی انحصاریاش برای [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} به دلیل برخورداری از [[عصمت]]؛
# استمرار [[مقام امامت]] در اهل البیت {{ع}}؛
# حجیت احادیث [[اهل البیت]] {{عم}}؛
# حجیت فعل و تقریر [[امامان شیعه]] و [[لزوم]] حضور معصوم {{ع}} در همه دورهها<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۵.</ref>.
== پرسشهای وابسته ==
{{پرسشهای وابسته}}
# [[شأن نزول آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)]]
# [[مفاد آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا آیه تطهیر به اهل کساء اختصاص دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا آیه تطهیر شامل مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت میکردند میشود؟ (پرسش)]]
# [[مراد از اراده الهی در آیه تطهیر چه ارادهای است؟ (پرسش)]]
# [[مراد از رجس در آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)]]
# [[منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی هستند؟ (پرسش)]]
# [[آیا اهل بیت همان اهل کساء هستند؟ (پرسش)]]
# [[آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)]]
# [[آیه تطهیر چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]]
# [[آیا همسران پیامبر جزء اهل بیت به شمار میآیند؟ (پرسش)]]
# [[آیا معنای لغوی اهل بیت در آیه تطهیر شامل همسران پیامبر میشود؟ (پرسش)]]
# [[چرا آیه تطهیر میان آیات مربوط به همسران پیامبر قرار گرفته است؟ (پرسش)]]
# [[چگونه با وجود حصر در آیه تطهیر عصمت ائمه دیگر اثبات میشود؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسشهای وابسته}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']]
آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم سوره احزاب اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾. در این آیه به اراده خداوند بر پاک گردانیدن اهل بیت پیامبر (ص) از پلیدی (رجس) تصریح شده است و علمای امامیه برای اثبات عصمت امامان به آن استناد میکنند.
مقدمه
بخش دوم آیۀ ۳۳ سورۀ احزاب به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱]. این آیه از گذشته توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص دربارۀ آیه تطهیر سخن گفتهاند که مقصود از اهل بیت (ع) در این آیه چه کسانیاند؟ و مقصود از زدودن رجس از اهل بیت (ع) و تطهیر ویژۀ آنان چیست؟[۲].
آیه با ﴿إِنَّمَا﴾ که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان میکند. تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیهاست و ﴿الرِّجْسَ﴾ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمیگیرد[۳].
در شأن نزول آیه تطهیر چنین نقل شده است: «روزی فاطمه زهرا(س) با ظرفی از غذا حضور پیامبر رسید، آن حضرت از دخترش خواست از شوهرش علی(ع) و حسن و حسین(ع) نیز دعوت به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را اجابت کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آنگاه رسول اکرم(ص) پارچهای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: «پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند، آلودگی و رجس را از آنها دور کن و پاکشان ساز»[۴].
عمر بن ابیسلمه که خود ناظر جریان بود اینگونه نقل میکند: «آیه تطهیر در منزلامسلمه نازل شد، آنگاه پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را نزد خود فرا خواند و قطعهای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزهشان گردان. امسلمه پرسید: یا رسولالله! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی»[۵].
عایشه میگوید: «بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم(ص) جعبهای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آنگاه حسن و حسین و فاطمه و علی(ع) بر آن حضرت وارد شدند، جامه را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را تلاوت فرمود»[۶]. ابوالحمراء از اصحاب پیامبر میگوید: «مدت هشت ماه در مدینه مراقب پیامبر بودم، هیچگاه برای نماز بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی(ع) میآمد، دستش را دو طرف در قرار میداد و میگفت: نماز! نماز! خداونداراده کرده است پلیدی را از شما اهلبیت دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند»[۷].[۸]
درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) میدانند؛ عدهای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا میداند که با بررسی احادیث نبوی؛ سیاق آیه، روایاتمفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات میشود[۹].
آیه با ﴿إِنَّمَا﴾ که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان میکند[۱۳].
مراد از ﴿يُرِيدُ اللَّهُ﴾ نیز یا اراده تشریعیخداوند است و با اراده تکوینی. میدانیم که خواست تشریعی خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدیها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعی بر پاک بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی اراده نشدهاند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفاناند، در حالی که خداوند سبحان در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر میدهد[۱۴]. از اینرو نمیتوان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است؛ بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی خدای متعال بر پاک گردانیدن اهلبیت (ع) است[۱۵].
اراده تکوینی ارادهای است که به فعل و ترک دیگری ربطی ندارد و مربوط به خود اراده کننده است؛ مثل اینکه انسان اراده میکند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما ارادهای که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد، اراده تشریعی است؛ مانند پدری که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایی از عبد خود بخواهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند.
بنابراین احکامی که خداوند برای بندگان وضع کرده است، چه برای یک نفر[۱۶]، چه برای عموم مردم و یا گروه خاصی از آنان در راستای اراده تشریعی او هستند؛ مانند آیه: ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾[۱۷].
اما اراده تکوینی آن است که خداوند چیزی یا کسی را به هر نحو که بخواهد جعل کند و بیافریند. خدای تعالی میفرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱۸].
در آیه تطهیر نیز واژه «اراده» متعلق به خداوند است و او است که طهارتاهلبیت را اراده فرموده و آنها را طاهر قرار داده است، نه اینکه از اهلبیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینی آیه، دلالت آیه بر عصمت اهلبیت (ع) میباشد؛ چراکه عصمت اکتسابی نیست؛ زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ﴾[۱۹] و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۲۰]. پس وقتی حقیقت عصمت به لطف و فضل پروردگار عنایتی باشد نه اکتسابی، احتمال اینکه اراده در اینجا اراده تشریعی باشد از میان میرود[۲۱].
معنای ﴿الرِّجْسَ﴾: کلمه «رجس» که در فارسی به معنای پلیدی است، مصادیق فراوان و دامنه وسیعی دارد و تمام پلیدیهای مادی و معنوی را در بر میگیرد. راغب اصفهانی در این باره مینویسد: «پلید چیزی چرکین و آلوده است...، و پلیدی چهار وجه دارد: گاهی طبیعت آدمی آن چیز را پلید میداند. گاهی عقل، در مواردی دین و در برخی موارد هم از هر سه جهت در چیزی پلیدی وجود دارد؛ به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دوری از آن را لازم میدانند»[۲۲]. پس هرچه که موجب تنفر و کوچکی شخصیت فرد شود «رجس» نامیده میشود.
معنای ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ﴾: «اذهاب» از باب افعال است؛ یعنی خداوند متعال در ابتدای خلقتاهلبیت (ع) اراده کرده است که پلیدی را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معنای «دفع» است نه «رفع»[۲۳].
نکته دیگر اینکه در آیهمبارک واژه ﴿عَنْكُمُ﴾ بر ﴿الرِّجْسَ﴾ مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست میآید، خدای متعالرجس را از اهلبیت دور کرده، نه ایشان را از رجس؛ مانند آنچه درباره حضرت یوسف (ع) آمده است: ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۲۴] فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف یوسف نرفت، نه اینکه یوسف به طرف بدی نرفت، خدای متعال نفرمود: لنصرفه عن السوء و الفحشاء ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: ﴿لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۲۵].
تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیهاست و ﴿الرِّجْسَ﴾ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمیگیرد[۲۶].
درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) میدانند؛ عدهای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا میداند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق آیه، روایاتمفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات میشود[۲۷]. مراد از اهلبیت در آیه به شهادتتغییر سیاق، همسران پیامبر نیستند، زیرا در صدر آیه و آیات قبل و بعد که درباره زنان پیامبر (ص) سخن میگوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مؤنث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض میشود و ضمیرها مذکّر میشود. این مطلب در روایاتی که از طریق شیعه و سنّینقل شده نیز تأیید میشود[۲۸].
به یقین تطهیری که قرآن در این آیه بیان میکند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس میداند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن نهی میکند؛ هر چه که گناه شمرده میشود؛ میخواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه اخلاقی و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که میگویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع آلودگی است[۲۹]. با اثبات طهارت و عصمت اهل بیت (ع)، نتایج مهمی در بحث امامت و ولایت قابل استنباط است. از جمله آنکه اهل بیت (ع) اسوه و مبین احکام الهی و معیار تفصیل حق از باطل محسوب میگردند. چنین فضیلتی ایجاب مینماید که مقام ولایت الهی به اذن خداوند متعین در آنان باشد[۳۰].
مفاد آیه این است که عصمتشرط امامت است و از طرفی عصمت هم جز از جانب خدا معلوم نمىشود و دلیلی هم بر عصمت کسی وجود ندارد، مگر اهل بیت (ع) که آیه تطهیر به وضوح دالّ بر عصمت ایشان است و در نتیجه بر امامت ایشان نیز دلالت مىکند.
این مطلب، افزون بر سخنی است که در ذیل آیه: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۳۵] گفته شد و آن اینکه امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با یک کلمه و یک صیغه ﴿أَطِيعُوا﴾ آمده است[۳۶] به این معنا، همان وجوبی که برای اطاعت از رسول ثابت است برای اولی الامر نیز ثابت است. از طرفی اطاعت از رسول، به طور مطلق واجب شده است و به تصریح قرآن کریم، هیچ حد و قیدی ندارد: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾[۳۷] که نشان مىدهد هر آنچه رسول خدا (ص) مىگوید وحی بوده و اطاعت از آن بر هر مؤمنی واجب است؛ زیرا او ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾[۳۸]. پس "از رسولاطاعت کنید" یعنی، به طور مطلق در هر مسئله کوچک و بزرگی و در هر امری از او اطاعت کنید. چنین اطاعتی ممکن نیست برای کسی واجب شود جز برای معصوم که هیچ گناه و خطایی در وجود مطهر او راه ندارد[۳۹].
↑برای نمونه ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختارة، ص۵۴؛ سیدمرتضی علی بن حسین علم الهدی، الشافی، ج۳، ص۱۳۹؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۳۷۳؛ همو، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۸؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۳۱؛ محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر معین، ج۲، ص۱۱۱۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۸؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰-۳۰۳؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.
↑الرجس: الشيء القذر...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إما من حيث الطبع، و إما من جهة العقل، و إما من جهة الشرع، وإما من كل ذلك كالميتة، فإن الميتة تعاف طبعاً و عقلاً و شرعاً، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.
↑«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.
↑در این آیه امر به اطاعت از خدا ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾ امری مستقل است و امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با تکرار دوباره فعل و با یک امر واحد بیان شده است: ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾.
↑«آن چه را رسول خدا براى شما آورده، بگیرید [و اجرا کنید]، و از آنچه نهى کرده، خوددارى نمایید» سوره حشر، آیه ۷.
↑«هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید، آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست» سوره نجم، آیه ۳-۴.