آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ' به 'شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۹: خط ۴۹:
:::::۱.نام بردن [[حضرت]] با نام مخصوص برابر با [[کفر]] است: [[محمد]] بن [[یعقوب]] کلینی در کافی با ذکر [[سند]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلاَّ كَافِرٌ "}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.</ref>؛ "[[صاحب]] این امر کسی است که جز [[کافر]]، نام او را به اسم خودش [[نبرد]]". این [[حدیث]] را [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.</ref> و مسعودی در اثبات الوصیة<ref>اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.</ref> [[نقل]] کرده‌اند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، عمدتا از این منابع است. این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] است؛ اگرچه عده‌ای آن را حمل بر مبالغه کرده‌اند. برخی از شارحان کافی، درباره این [[حدیث]] گفته‌اند: شاید مراد از [[کافر]] در این [[روایت]]، کسی باشد که [[اوامر الهی]] را ترک و [[نواهی]] او را انجام می‌دهد؛ نه کسی که منکر [[پروردگار]] و یا [[مشرک]] به او است. شاید این مختص به زمان [[تقیه]] باشد؛ چرا که [[روایات]] فراوانی، به نام آن [[حضرت]] تصریح کرده است<ref>ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده [[حرمت]]، از این‌گونه [[روایات]] پافشاری کرده‌اند<ref>ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.</ref>.
:::::۱.نام بردن [[حضرت]] با نام مخصوص برابر با [[کفر]] است: [[محمد]] بن [[یعقوب]] کلینی در کافی با ذکر [[سند]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلاَّ كَافِرٌ "}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.</ref>؛ "[[صاحب]] این امر کسی است که جز [[کافر]]، نام او را به اسم خودش [[نبرد]]". این [[حدیث]] را [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.</ref> و مسعودی در اثبات الوصیة<ref>اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.</ref> [[نقل]] کرده‌اند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، عمدتا از این منابع است. این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] است؛ اگرچه عده‌ای آن را حمل بر مبالغه کرده‌اند. برخی از شارحان کافی، درباره این [[حدیث]] گفته‌اند: شاید مراد از [[کافر]] در این [[روایت]]، کسی باشد که [[اوامر الهی]] را ترک و [[نواهی]] او را انجام می‌دهد؛ نه کسی که منکر [[پروردگار]] و یا [[مشرک]] به او است. شاید این مختص به زمان [[تقیه]] باشد؛ چرا که [[روایات]] فراوانی، به نام آن [[حضرت]] تصریح کرده است<ref>ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده [[حرمت]]، از این‌گونه [[روایات]] پافشاری کرده‌اند<ref>ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.</ref>.
:::::۲. نام بردن ایشان جایز نیست؛ همان‌گونه که ولادت ایشان، مخفی است: [[صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمه]] از [[امام کاظم]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"ذَلِكَ اِبْنُ سَيِّدَةِ اَلْإِمَاءِ اَلَّذِي تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ "}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>؛ "او [[فرزند]] سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست...". در این دسته از [[روایات]] به دو چیز اشاره شده است: یکی [[مخفی بودن ولادت]] و دیگری [[حرمت]] نام بردن [[حضرت]] با نام خاص. اگرچه ولادت آن [[حضرت]] بر عموم [[مردم]] پوشیده بود؛ ولی عده‌ای از این امر [[آگاه]] بودند. بنابراین می‌توان احتمال داد، این عدم جواز، برای همه [[مردم]] نیست. از طرفی [[مرجع]] ضمیر در {{عربی|"وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ به اَلنَّاسِ "}} برمی‌گردد؛ یعنی، بر کسانی که ولادت آن [[حضرت]] بر آنها پوشیده است؛ ازاین‌رو نام بردن، برای ایشان نیز جایز نیست. با وجود این احتمالات، نمی‌توان گفت که این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] مطلق است.
:::::۲. نام بردن ایشان جایز نیست؛ همان‌گونه که ولادت ایشان، مخفی است: [[صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمه]] از [[امام کاظم]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"ذَلِكَ اِبْنُ سَيِّدَةِ اَلْإِمَاءِ اَلَّذِي تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ "}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>؛ "او [[فرزند]] سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست...". در این دسته از [[روایات]] به دو چیز اشاره شده است: یکی [[مخفی بودن ولادت]] و دیگری [[حرمت]] نام بردن [[حضرت]] با نام خاص. اگرچه ولادت آن [[حضرت]] بر عموم [[مردم]] پوشیده بود؛ ولی عده‌ای از این امر [[آگاه]] بودند. بنابراین می‌توان احتمال داد، این عدم جواز، برای همه [[مردم]] نیست. از طرفی [[مرجع]] ضمیر در {{عربی|"وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ به اَلنَّاسِ "}} برمی‌گردد؛ یعنی، بر کسانی که ولادت آن [[حضرت]] بر آنها پوشیده است؛ ازاین‌رو نام بردن، برای ایشان نیز جایز نیست. با وجود این احتمالات، نمی‌توان گفت که این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] مطلق است.
:::::۳. نام بردن آن [[حضرت]] جایز نیست؛ همان‌گونه که جسم ایشان دیدنی نیست: [[داود]] بن قاسم [[جعفری]] گوید: از [[امام هادی]] {{ع}} شنیدم که فرمود:{{عربی|"اَلْخَلَفُ (مِنْ بَعْدِي اِبْنِيَ اَلْحَسَنُ ) فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ؟ قُلْتُ: وَ لِمَ؟ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ. قَالَ: لِأَنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ، وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ؟ فَقَالَ: قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ سَلاَمُهُ "}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.</ref>؛ "[[جانشین]] پس از من فرزندم [[حسن]] است و شما با [[جانشین]] پس از [[جانشین]] من چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! برای چه؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمی‌بینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد، گفتم: پس چگونه او را یاد کنم؟ فرمود: بگویید: [[حجت]] از [[آل محمد]] {{صل}}". [[امام صادق]] {{ع}} در جواب کسی که پرسید "[[مهدی]] از [[فرزندان]] کیست"؛ فرمود: {{عربی|"اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ "}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۱۱، ح ۱۲.</ref>؛ "[[پنجمین امام]] از [[فرزندان]] [[امام هفتم]] که شخص او از دیدگان شما [[نهان]] شود و نام بردنش روا نباشد". در این دسته از [[روایات]] نیز به جهت وجود ضمایر مخاطب در {{عربی|"يَغِيبُ عَنْكُمْ و وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ"}}، ممکن است گفته شود، [[حرمت]] تنها متوجه مخاطبان آن [[حضرت]] بود و این به [[دلیل]] فشارهایی است که از طرف [[ظالمان]] بر [[شیعیان]] به جهت نام بردن [[حضرت]] وارد می‌کردند<ref>ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. همچنین {{عربی|"يَغِيبُ عَنْكُمْ"}} به ملاقات‌های قطعی تخصیص خورده و این [[غیبت]] همگانی نیست؛ بر این اساس عدم جواز نام بردن نیز تخصیص خورده است. به علاوه روایاتی نیز وجود دارد که می‌گوید [[حضرت مهدی]] {{ع}} را در [[دوران غیبت]] می‌بینند. بنابراین از این دسته [[روایات]]، به خاطر وجود احتمالات، نمی‌توان قطع به [[حرمت]] را برای همگان استفاده کرد.
:::::۳. نام بردن آن [[حضرت]] جایز نیست؛ همان‌گونه که جسم ایشان دیدنی نیست: [[داود]] بن قاسم [[جعفری]] گوید: از [[امام هادی]] {{ع}} شنیدم که فرمود:{{عربی|"اَلْخَلَفُ (مِنْ بَعْدِي اِبْنِيَ اَلْحَسَنُ ) فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ؟ قُلْتُ: وَ لِمَ؟ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ. قَالَ: لِأَنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ، وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ؟ فَقَالَ: قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ سَلاَمُهُ "}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.</ref>؛ "[[جانشین]] پس از من فرزندم [[حسن]] است و شما با [[جانشین]] پس از [[جانشین]] من چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! برای چه؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمی‌بینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد، گفتم: پس چگونه او را یاد کنم؟ فرمود: بگویید: [[حجت]] از [[آل محمد]] {{صل}}". [[امام صادق]] {{ع}} در جواب کسی که پرسید "[[مهدی]] از [[فرزندان]] کیست"؛ فرمود: {{عربی|"اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ "}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۱۱، ح ۱۲.</ref>؛ "[[پنجمین امام]] از [[فرزندان]] [[امام هفتم]] که شخص او از دیدگان شما [[نهان]] شود و نام بردنش روا نباشد". در این دسته از [[روایات]] نیز به جهت وجود ضمایر مخاطب در {{عربی|"يَغِيبُ عَنْكُمْ و وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ"}}، ممکن است گفته شود، [[حرمت]] تنها متوجه مخاطبان آن [[حضرت]] بود و این به [[دلیل]] فشارهایی است که از طرف [[ظالمان]] بر [[شیعیان]] به جهت نام بردن [[حضرت]] وارد می‌کردند<ref>ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. همچنین {{عربی|"يَغِيبُ عَنْكُمْ"}} به ملاقات‌های قطعی تخصیص خورده و این [[غیبت]] همگانی نیست؛ بر این اساس عدم جواز نام بردن نیز تخصیص خورده است. به علاوه روایاتی نیز وجود دارد که می‌گوید [[حضرت مهدی]] {{ع}} را در [[دوران غیبت]] می‌بینند. بنابراین از این دسته [[روایات]]، به خاطر وجود احتمالات، نمی‌توان قطع به [[حرمت]] را برای همگان استفاده کرد.
:::::۴. نام برنده آن [[حضرت]] بین [[مردم]] [[ملعون]] است: با این مضمون توقیعی از [[امام عصر]] {{ع}} صادر شده است که می‌فرماید: {{عربی|"مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ اَلنَّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اَللَّهِ"}}<ref>مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳.</ref>؛ "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا در میان جمعی از [[مردم]] نام برد". در این [[روایت]] نیز احتمالاتی وجود دارد: مقصود [[روایت]]، [[دوران غیبت صغرا]] است؛ یعنی، زمانی که آن [[حضرت]] در میان جمعی حضور می‌یافتند و اگر کسی نام او را افشا می‌کرد، موجب فاش شدن [[اسرار]] می‌شد و خطری متوجه آن [[حضرت]] می‌گردید؛ وگرنه صرف نام بردن- بدون اشاره به وجود ظاهری ایشان- مایه ضرر و زیانی نخواهد شد. احتمال دیگر اینکه مقصود از "فی مجمع من الناس" [[مخالفان]] و [[اهل سنت]] باشد.
:::::۴. نام برنده آن [[حضرت]] بین [[مردم]] [[ملعون]] است: با این مضمون توقیعی از [[امام عصر]] {{ع}} صادر شده است که می‌فرماید: {{عربی|"مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ اَلنَّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اَللَّهِ"}}<ref>مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳.</ref>؛ "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا در میان جمعی از [[مردم]] نام برد". در این [[روایت]] نیز احتمالاتی وجود دارد: مقصود [[روایت]]، [[دوران غیبت صغرا]] است؛ یعنی، زمانی که آن [[حضرت]] در میان جمعی حضور می‌یافتند و اگر کسی نام او را افشا می‌کرد، موجب فاش شدن [[اسرار]] می‌شد و خطری متوجه آن [[حضرت]] می‌گردید؛ وگرنه صرف نام بردن- بدون اشاره به وجود ظاهری ایشان- مایه ضرر و زیانی نخواهد شد. احتمال دیگر اینکه مقصود از "فی مجمع من الناس" [[مخالفان]] و [[اهل سنت]] باشد.
:::::*'''دو. [[روایات]] عدم جواز تا [[هنگام ظهور]]:''' [[محمد]] بن زیاد [[ازدی]] از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} درباره [[امام غایب]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ تَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اَللَّهُ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>؛ "... کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست، تا آن‌گاه که [[خدای تعالی]] او را ظاهر ساخته و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] آکنده سازد؛ همان‌گونه که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد". [[عبد العظیم حسنی]] گوید: ... [[امام هادی]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"وَ مِنْ بَعْدِيَ اِبْنِي اَلْحَسَنُ ، فَكَيْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً"}}<ref> شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹، ح ۱.</ref>؛ "... و پس از من پسرم [[حسن]] است و [[مردم]] با [[جانشین]] او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمی‌بینند و بردن نام او روا نباشد؛ تا آنکه [[قیام]] کند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید...".
:::::*'''دو. [[روایات]] عدم جواز تا [[هنگام ظهور]]:''' [[محمد]] بن زیاد [[ازدی]] از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} درباره [[امام غایب]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{عربی|"تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ تَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اَللَّهُ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>؛ "... کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست، تا آن‌گاه که [[خدای تعالی]] او را ظاهر ساخته و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] آکنده سازد؛ همان‌گونه که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد". [[عبد العظیم حسنی]] گوید: ... [[امام هادی]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"وَ مِنْ بَعْدِيَ اِبْنِي اَلْحَسَنُ ، فَكَيْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً"}}<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷۹، ح ۱.</ref>؛ "... و پس از من پسرم [[حسن]] است و [[مردم]] با [[جانشین]] او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمی‌بینند و بردن نام او روا نباشد؛ تا آنکه [[قیام]] کند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید...".
:::::*'''سه. [[روایات]] جواز بدون [[بیم]] خطر:''' در این دسته از [[روایات]]، به علت نام نبردن [[حضرت]] اشاره شده است. در این صورت اگر آن علت وجود نداشته باشد، [[نهی]] نیز ساقط است. [[امام باقر]] {{ع}} در جواب ابو خالد کابلی- که از [[نام حضرت مهدی]] {{ع}} پرسیده بود- فرمود: {{عربی|"...سَأَلْتَنِي وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً وَ لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸.</ref>؛ "به [[خدا]] [[سوگند]] ای ابا خالد! پرسش [[سختی]] پرسیدی که مرا به [[تکلیف]] و زحمت می‌اندازد؛ همانا از امری سؤال کردی که [هرگز آن را به هیچ‌کس نگفته‌ام و] اگر آن را به کسی گفته بودم، مسلما، به تو می‌گفتم. همانا تو از من چیزی را سؤال کردی که اگر بنی [[فاطمه]] او را بشناسند، [[حرص]] ورزند که او را قطعه قطعه کنند". از [[روایت]] یاد شده استفاده می‌شود که اگر ضرر و خطری بر آن [[حضرت]] به وجود نیاید، دانستن و [[نقل]] نام آن [[حضرت]]، بدون اشکال است. از خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} در توقیعی آمده است: {{عربی|"...فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلاِسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلْمَكَانِ دَلُّوا عَلَيْهِ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱.</ref>؛ "پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان [[آگاهی]] یابند، آن را نشان خواهند داد". [[شیخ حر عاملی]] ذیل این [[روایت]] نوشته است: این دلالت می‌کند بر اینکه [[نهی]] اختصاص به [[ترس]] و ترتب مفسده دارد<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰.</ref>. بنابراین، این دسته از [[روایات]]، دایر مدار [[ترس]] و [[تقیه]] است و با منتفی شدن آن، [[حرمت]] نام بردن نیز منتفی خواهد شد.
:::::*'''سه. [[روایات]] جواز بدون [[بیم]] خطر:''' در این دسته از [[روایات]]، به علت نام نبردن [[حضرت]] اشاره شده است. در این صورت اگر آن علت وجود نداشته باشد، [[نهی]] نیز ساقط است. [[امام باقر]] {{ع}} در جواب ابو خالد کابلی- که از [[نام حضرت مهدی]] {{ع}} پرسیده بود- فرمود: {{عربی|"...سَأَلْتَنِي وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً وَ لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸.</ref>؛ "به [[خدا]] [[سوگند]] ای ابا خالد! پرسش [[سختی]] پرسیدی که مرا به [[تکلیف]] و زحمت می‌اندازد؛ همانا از امری سؤال کردی که [هرگز آن را به هیچ‌کس نگفته‌ام و] اگر آن را به کسی گفته بودم، مسلما، به تو می‌گفتم. همانا تو از من چیزی را سؤال کردی که اگر بنی [[فاطمه]] او را بشناسند، [[حرص]] ورزند که او را قطعه قطعه کنند". از [[روایت]] یاد شده استفاده می‌شود که اگر ضرر و خطری بر آن [[حضرت]] به وجود نیاید، دانستن و [[نقل]] نام آن [[حضرت]]، بدون اشکال است. از خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} در توقیعی آمده است: {{عربی|"...فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلاِسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلْمَكَانِ دَلُّوا عَلَيْهِ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱.</ref>؛ "پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان [[آگاهی]] یابند، آن را نشان خواهند داد". [[شیخ حر عاملی]] ذیل این [[روایت]] نوشته است: این دلالت می‌کند بر اینکه [[نهی]] اختصاص به [[ترس]] و ترتب مفسده دارد<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰.</ref>. بنابراین، این دسته از [[روایات]]، دایر مدار [[ترس]] و [[تقیه]] است و با منتفی شدن آن، [[حرمت]] نام بردن نیز منتفی خواهد شد.
:::::*'''چهار. [[روایات]] جواز نام بردن‌:''' بی‌گمان در [[روایات]] فراوانی وقتی سخن از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به میان آمده، به نام آن [[حضرت]] تصریح شده است. در اینجا به بعضی از این [[روایات]]، اشاره می‌شود:
:::::*'''چهار. [[روایات]] جواز نام بردن‌:''' بی‌گمان در [[روایات]] فراوانی وقتی سخن از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به میان آمده، به نام آن [[حضرت]] تصریح شده است. در اینجا به بعضی از این [[روایات]]، اشاره می‌شود:

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۸

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / محمد

آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد جواد مروجی طبسی
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:
«علامه مجلسی سیزده روایت را از نُه امام معصوم (ع) ذکر کرده است که در آنها معصومین فرموده‌اند: "نام امام زمان (ع) برده نشود".
امیر مؤمنان (ع) در پاسخ عمر بن خطاب که پرسیده بود: نام امام زمان (ع) چیست؟ فرمود: "نام او را نمی‌توانم ببرم، چون پیامبر (ص) از من پیمان گرفته، و این نام در نزد رسول خدا (ص) به ودیعت گذاشته شده است"[۱].
امام باقر (ع) به ابوخالد کابلی فرمود: "از من سؤالی کردی که تاکنون اگر به کسی گفته بودم، به تو نیز پاسخ می‌دادم"[۲].
امام صادق (ع) فرمود: "بر شما جایز نیست که نامش را ببرید"[۳].
امام کاظم (ع) فرمود: "جایز نیست نامش را ببرید، تا خداوند او را ظاهر گرداند"[۴].
امام زمان (ع) نیز فرمود: "از رحمت خدا دور باد، کسی که نام مرا در اجتماع مردم ببرد!"[۵].
با در نظر گرفتن روایات یاد شده، باید دید نظر اهل بیت و هدف آنها درباره نبردن نام امام زمان (ع) چیست. آیا سخنان امامان معصوم (ع) اختصاص به زمان خاص و شرایط خاصی دارد؟
بزرگان همانند شیخ صدوق [۶] و علامه مجلسی به استناد همین روایات، از بردن نام صریح امام زمان (ع) نهی کرده‌اند.
علامه مجلسی در شرح روایت امام کاظم (ع) فرموده است: "این تحدید (تا خداوند او را ظاهر گرداند) به روشنی دلالت می‌کند که هرگز این نهی مربوط به دوران غیبت صغری نمی‌شود که برخی به آن استناد جسته‌اند"[۷].
در برخی از روایات که به روایات ائمه اثنی عشر (ع) معروف هستند، به ویژه روایتی که جابر بن عبدالله انصاری از فاطمه زهرا (س) نقل می‌کند (معروف به حدیث لوح)[۸] نام‌های دوازده امام برده شده است، که از جمله آنها نام صریح امام زمان (ع) است.
همچنین رسول خدا (ص) پس از بردن نام‌های یازده امام، به سلمان فارسی می‌فرماید: "ثم ابنه محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر اللّه"[۹].
و نیز امام حسن عسکری (ع) به نام صریح فرزند خود اشاره می‌کند[۱۰].
شاید منع امامان معصوم (ع) از بردن نام امام زمان (ع) مربوط به دوران خاصی بود که معصومین (ع) می‌خواستند با خودداری از بردن نام حضرت مهدی (ع)، پیروان خود را از گزند حوادث محفوظ نگه دارند. شاهدش همان نامه‌ای است که در دوران غیبت صغری، از امام زمان (ع) صادر شده و در آن آمده است: "از رحمت خدا دور باد کسی که نام مرا در میان مردم ببرد"[۱۱]. که ممکن است مراد از کلمه "ناس" اشاره به دشمنان اهل بیت (ع) باشد.
اگر این نامه در غیبت کبری صادر شده بود -مانند نامه‌های امام زمان (ع) به شیخ مفید- بدون شک می‌گرفتیم اتفاق نظر بر این است که نام صریح حضرت مهدی (ع) برده نشود، اما این نامه در دوران غیبت صغری صادر شده است.
اگر از همه این احتمالات بگذریم، آنچه که ما را بر آن می‌دارد تا به هر علت و جهت شده، از ذکر نام صریح امام مهدی (ع) خودداری کنیم، این است که تعدادی از این روایات مربوط به پیش از ولادت امام مهدی (ع) است و برخی دیگر مربوط به پس از ولادت و برخی دیگر مربوط به دوران غیبت صغری است و در تمام آنها نهی شده است که نام صریح امام زمان (ع) برده شود، که نشان دهنده این است که این ممنوعیت مربوط به دوران غیبت صغری نیست.
شاید هدف و مقصود امامان (ع) این بوده که نام این خلیفه و این ذخیره الهی باید با رعایت ادب برده شود و سزاوار است که از القاب امام مهدی (ع) مانند حجت، قائم، بقیة الله و... استفاده شود، همان‌گونه که خودشان چنین یاد می‌کردند، چنانکه در حدیثی، امام حسن عسکری (ع) به ابوهاشم چنین فرمود: "چه خواهید کرد در روزهایی که نه شخص او را می‌بینید و نه جایز است نامش را ببرید". ابوهاشم گوید: عرض کردم: پس چگونه نام او را یاد کنیم؟ حضرت فرمود: "بگویید: الحجة من آل محمد (ع)"[۱۲]»[۱۳].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.
  2. همان، ص ۳۱.
  3. همان، ص ۳۱.
  4. همان.
  5. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.
  6. همان، ص ۳۲.
  7. همان.
  8. کمال الدین، ج ۱، ص ۴۲۳.
  9. دلائل الامامه، ص ۲۳۷.
  10. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۰۹.
  11. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۲.
  12. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۸۴.
  13. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۸۵-۸۸.
  14. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.
  15. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.
  16. اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.
  17. ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.
  18. ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.
  19. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.
  20. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.
  21. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۱۱، ح ۱۲.
  22. ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.
  23. مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳.
  24. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۶۸، ح ۶.
  25. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۹، ح ۱.
  26. نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸.
  27. کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱.
  28. وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰.
  29. شیخ صدوق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۴، ح ۳۷.
  30. محمد بن حسن طوسی؛ کتاب الغیبة ص ۱۵۰، ح ۱۱۱.
  31. ابن شاذان، الفضایل، ص ۱۵۸.
  32. شیخ طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۴.
  33. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۳، ح ۱۷؛ ر.ک: اعلام الوری، ص ۴۶۵؛ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۴.
  34. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۵۲۷، ح ۳.
  35. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۷.
  36. «بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه ۳۶.
  37. محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۴۹، ح ۱۱۰.
  38. کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.
  39. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۴، ح ۴.
  40. نعمانی، الغیبة، ص ۸۵، ح ۱۶.
  41. کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.
  42. کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
  43. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۲، ح ۱۰.
  44. کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ص ۵۱۴.
  45. ر.ک: کتاب الغیبة، ص ۲۶۹، ح ۲۳۴.
  46. وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۳، ح ۲۱۴۶۷.
  47. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳، ح ۱۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۵۹.
  48. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷.
  49. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، قواعد الفقهیة، ج ۱، ص ۵۰۴.
  50. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۰۱-۲۱۶.