نقش زنان در انقلابامام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«حضرت باقر (ع) فرمود: "پنجاه زن همراه آن عده یعنی سیصد و سیزده تن خواهد بود"[۱]. و در "اثبات الهداة" حضرت صادق (ع) به مفضل فرمود: "با قائم(ع) سیزده زن خواهد بود". عرض کرد: "آنها چه میکنند؟" فرمود: "مداوای مجروحین و پرستاری مریضان میکنند چنانکه با پیامبر (ص) بودند"[۲]»[۳].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
بررسی سابقه زنان عصر ظهور در کتابهای تاریخی: در روایاتمفضل بن عمر به روشنی تعداد زنانی که با حضرت قائم(ع) خواهند بود، سیزده نفر ذکر شده است؛ ولی از این تعداد تنها نُه نفر به اسم و مشخصات معرّفی شده اند. تأکید امام صادق(ع) بر این نامها ما را بر آن داشت تا درباره زندگینامه و ویژگیهای آنان بررسی کنیم و پس از تحقیق، به نکاتی دست یافتیم که پاسخ قانع کنندهای بر راز تأکید امام صادق(ع) است. این افراد هر کدام شایستگی هایی دارند، امّا اکثر آنان در جهاد با دشمنانخدا، از خود لیاقت نشان دادهاند. برخی از آنان هم چون صیانه، مادر چند شهید بوده، خود نیز با وضعی جان سوز به شهادت رسید. برخی دیگر چون سمیه، در راه دفاع از عقیده اسلامی خود، سختترین شکنجهها را تحمل کرده، تا پای جان از عقیده خود دفاع کردهاند وگروهی دیگر هم چون ام خالدنعمت تن درستی پیکر را برای حفظ اسلام، بر خود حرام کردند وجانباز شدند. گروهی دیگر همانند زُبَیدَه، زرق وبرق دنیا وتوانگری مادی، هرگز آنان را از اسلام بازنداشت؛ بلکه بر عکس، از آن امکانات در راه عقیده استفاده کرده، به برپایی حج که یکی از مظاهر مهم اسلامی واز ارکان دین میباشد، کمک نمودند. بعضی دیگر، افتخار دایگی رهبرامت اسلامی وتربیت فرزندانی لایق را داشتند وخود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص وعام گردیدند. جمعی دیگر از خانواده شهیدانی هستند که خود پیکر نیمه جان آنان را حمل کرده، وبا آنان سخنها گفتهاند. آری، آنان دل سوختگانی هستند که با انجام آن رشادتها ثابت کردهاند که میتوانند گوشهای از بار سنگین حکومت جهانیاسلام را بر دوش کشند. اکنون به معرفی تعدادی از آنان میپردازیم:
صیانه: در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در دولتمهدی(ع) سیزده زن برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به دنیا بازمیگردند که یکی از آنان صیانه است که همسر حزقیل وآرایشگر دختر فرعون بوده است وشوهرش حزقیل پسر عموی فرعون وگنجینه دار وی بوده است وبه گفته او، حزقیل، مؤمنخاندانفرعون است وبه پیامبر زمانش، حضرت موسی(ع)، ایمان آورد[۱۰]پیامبر(ص) فرمود: "در شب معراج، در سیر بین مکه معظمه و مسجد اقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده ام. از جبرئیل پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت:ای رسول خدا(ص) ! همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمرانایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای فرعون بود. روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که ناگهان شانه از دست او افتاد وبی اختیار گفت: "بسم الله". دختر فرعون گفت: آیا پدر مرا ستایش میکنی؟ گفت: نه؛ بلکه آن کسی را ستایش میکنم که پدر تو را آفریده است واو را از بین خواهد برد. دختر فرعون شتابان نزد پدرش رفت وگفت: زنی که در خانه ما آرایشگر است، به موسیایمان دارد. فرعون او را احضار کرد وبه او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمیکشم وتو را پرستش نمیکنم. فرعوندستور داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، دستور داد همه بچههای آن زن را در حضور او در آتش انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند ودر آتش افکنند، صیانه منقلب شد وخواست که با زبان از دین اظهار برائت وبیزاری کند که ناگاه به امر خدا، آن کودک به سخن آمد وگفت: " اصْبِرِي يَا أُمَّاهْ إِنَّكِ عَلَى الْحَقِ "[۱۱]. فرعونیان آن زن وبچه شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند وتا روز قیامت این بوی خوش، از این زمین استشمام میشود"[۱۲] او از زنانی است که زنده میشود وبه دنیا باز میگردد ودر رکاب حضرتمهدی(ع) انجام وظیفه میکند.
ام ایمن: نام او برکه است. وی کنیز پیامبر(ص) بود که از پدر بزرگوارش، عبدالله، به آن حضرت به ارث رسیده بود وپرستاری رسول خدا(ص) را بر عهده داشت[۱۳]. حضرت او را مادر خطاب میکرد و میفرمود: "او باقی مانده از خاندان من است"[۱۴]. وی فرزندی از همسر اوّلش، عبید خزرجی، به نام ایمن داشت. ایمن از مهاجران و مجاهدان بود ودر جنگ حنین به شهادت رسید. امّ ایمن شخصیتی است که وقتی در راه مکه ومدینه تشنگی بر او غلبه کرد ونزدیک بود از پای درآید، دلو آبی از آسمان بر او فرود آمد واز آن نوشید وهرگز پس از آن تشنه نشد[۱۵]. او به هنگام رحلتپیامبر بسیار میگریست؛ چون از او علت گریهاش را پرسیدند، در پاسخ گفت: به خداسوگند میدانستم که ایشان رحلت خواهد کرد، ولی گریه من برای آن است که وحی قطع شد[۱۶]فاطمه زهرا(س) در مسأله فدک او را به عنوان شاهد وگواه معرفی کرد وسرانجام او در روزگار خلافت عثمانرحلت کرد.
زبیده: وی همسرهارون الرشید و از شیعیان بوده است. هنگامی که هارون از عقیده او آگاه گشت، سوگند یاد کرد که او را طلاق دهد. او به انجام کارهای نیک معروف بود. درزمانی که یک مشک آب در شهر مکه یک دینار طلا ارزش داشت، او، حُجاج وشاید هم مردممکه را سیراب کرد. او با کندن کوهها واحداث تونل ها، آب را از خارج حرم –از فاصله ده میلی - به حرم آورد. زبیده صد کنیز داشت که همگی حافظقرآن بودند وهرکدام موظف بودند که یک دهم قرآن را بخوانند؛ به گونهای که از منزل مسکونی او صدای قرائت قرآن، همانند زمزمه زنبورهای عسل بلند بود[۱۷].
سمیهمادرعمار یاسر: او هفتمین نفری بود که به اسلام گروید وبه همین سبب بدترین شکنجهها را بر او رواداشتند. گاهی که گذر پیامبر(ص) به عمار وپدر ومادرش میافتاد ومیدید که آنان در گرمای سوزان مکه روی زمینهای داغ در حال شکنجه هستند، میفرمود:ای خاندان یاسر! صبر کنید؛ بدانید که وعده گاه شما بهشت است. سرانجام سمیه با نیزه دژخیمیخونخوار چون ابوجهل به شهادت رسید واو نخستین زنشهید در اسلام است[۱۸]
حبابه والبیه:شیخ طوسی وی را از اصحابامام حسن(ع) شمرده است وابن داود او را از اصحابامام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر(ع) میداند. برخی دیگر ایشان را از اصحاب هشت اماممعصوم - تا امام رضا(ع) - شمردهاند، هم چنین گفته شده است که امام رضا(ع)، ایشان را در پیراهن شخصی خود کفن کرد. سن او به هنگام مرگ بیش از ۲۴۰ سال بود. او دو بار به دوران جوانی بازگشت که یک بار با معجزهامام سجاد وبار دوم با معجزهامام هشتم بود واوست که هشت اماممعصوم بر سنگی که به همراه داشت، با خاتم خود، بر آن نقش زدند[۲۰]. حبابه والبیه میگوید:... به امیر مؤمنان عرض کردم: خدا تو را مشمول رحمت خود قرار دهد، دلیلامامت چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود: "آن سنگ ریزه را نزد من بیاور". آن را به حضور حضرت آوردم، علی(ع) با انگشتر خود بر آن مُهر زد؛ به گونهای که آن مُهر بر آن سنگ، نقش بست وبه من فرمود: "ای حبابه! هر کس که مدّعی امامت شد وتوانست مانند من این سنگ را مُهر کند، او امامی است که پیروی از او واجب است. امام کسی است که هر چیز را بخواهد، میداند. من پی کار خود رفتم، تا امیر المؤمنین(ع) از دنیا رفت. آن گاه خدمتامام حسن(ع) آمدم که بر جای امام علی(ع) نشسته بود و مردم از او سؤال میکردند؛ چون مرا دید، فرمود: ای حبابه والبیه! عرض کردم: بلی ای سرور من! فرمود: آن چه همراه داری بیاور. من آن سنگ کوچک را به آن حضرت دادم. آن بزرگوار، مانند امام علی(ع) با انگشتر خود بر آن مُهر زد؛ به گونهای که جای مُهر بر آن نقش بست. سپس به حضور امام حسین(ع) که در مسجدرسول خدا(ص) بود، آمدم مرا نزد خود خواند وخوشامد گفت و فرمود: دلیل آن چه تو میخواهی موجود است. آیا نشانه امامت را میخواهی؟ گفتم: آری، ای آقای من! فرمود: آن چه با خود داری بیاور؛ من آن سنگ کوچک را به او دادم؛ انگشترش را بر آن زد ومُهرش بر آن نقش بست. پس از امام حسین(ع)، خدمتامام سجاد(ع) رسیدم و به قدری پیر شده بودم که رعشه بر اندامم مستولی شده بود وصد وسیزده سال داشتم. آن حضرت در رکوع وسجود بود وبه من توجّهی نداشت. از دریافت نشانه امامتناامید شدم. آن حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره کرد وبه اشاره او جوانی ام برگشت. گفتم:ای آقای من! از دنیا چه اندازه گذشته وچه اندازه مانده است؟ فرمود: نسبت به آن چه گذشته است، آری وآن چه مانده است نه. یعنی ما به گذشته علم داریم؛ امّا آینده از غیب است که غیر خدا آن را نمیداند ویا مصلحت نیست بگویم. آن گاه به من فرمود: آن چه با خود داری بیاور». من آن سنگ را به حضرت دادم وحضرت مُهر بر آن زد. پس از گذشت زمانی، به حضور امام باقر(ع) آمدم، آن حضرت نیز بر آن سنگ مهر زد. بعد از او نزد امام صادق(ع) آمدم وآن جناب نیز آن را مهر کرد. پس از طی شدن سالها به حضور امام کاظم(ع) شرفیاب شدم؛ آن بزرگوار نیز بر آن مُهر زد وبعد از او خدمتحضرت رضا(ع) رسیدم، مُهر آن حضرت نیز بر آن نقش بست. حبابه پس از آن، نُه ماه زنده بود[۲۱]
قنواء دختر رشید هجری: هر چند در خصوص شخصیت این زن در کتابهای شیعه و سنّی، سخنی به میان نیامده است وبه اصطلاح مهمل است[۲۲] ولی از جریانی که در خصوص شیوه اسارت وشهادت پدر بزرگوارش، به دست ابن زیاد به وقوع پیوست او ایشان آن را نقل کرد، میزانصلابت وپایداری در عقیده وپای بندی او به اسلام وتشیع وعلاقه او به امیرالمؤمنین(ع) آشکار میشود. ابوحیان بجلی میگوید: از قنواء دختر رشید هجری پرسیدم: از پدرت چه حدیث وروایتی شنیده ای؟ گفت: پدرم از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرد که آن حضرت فرمود: "ای رشید! صبر تو چگونه است، هنگامی که پسر خوانده بنی امیه (ابن زیاد) تو را به نزد خود بخواند ودو دست ودو پا وزبانت را قطع کند؟ عرض کردم: آیا پایان کارم بهشت است...؟ فرمود: ای رشید! در دنیا و آخرت به همراه من هستی. قنواء میگوید: به خداسوگند، پس از مدتی ابن زیاد پدرم را احضار کرد واز او خواست تا از امام علی(ع) بیزاری بجوید؛ ولی او هرگز این کار را نکرد. ابن زیاد گفت: امام علی(ع) کیفیت قتل تو را چگونه توصیف کرده است؟ پدرم پاسخ داد: دوست من امام علی(ع) مرا چنین آگاه ساخت که تو مرا به بیزاری از امام علی(ع) میخوانی، ولی من اجابت نمیکنم؛ سپس دو دست ودو پا وزبانم را قطع میکنی. ابن زیاد گفت: به خداسوگند، خلاف پیشگوییعلی را در حق تو اجرا میکنم. آن گاه دستور داد دو دست ودو پایش را قطع کنند وزبانش را سالم باقی گذارند. قنواء میگوید: من پدرم را به دوش کشیدم و در راه به او گفتم:ای پدر! آیا احساس درد وزجر میکنی؟ فرمود: خیر، فقط به مقدار فشاری که جمعیت بر من وارد کند، احساس ناراحتی میکنم. چون پدرم را برداشتم واز کاخ ابن زیاد بیرون بردم، مردم به گرد او جمع شدند. پدرم از فرصت استفاده کرد و گفت: قلم و دوات وکاغذ بیاورید تا برای شما حوادثی را بازگوکنم؛ ولی چون این خبر به ابن زیاد رسید، دستور داد زبانش را نیز قطع کنند و پدرم در همان شب به شهادت رسید[۲۳]
نقش زنان در دوران پیامبر(ص): با توجه به این که زنان در حکومتحضرت مهدی(ع) همان نقشی را دارند که در دوران صدر اسلام داشته اند، به اختصار، نقش زنان را در آن روزگار بررسی میکنیم. هرچند در روایت اشاره شده است که: " يُدَاوِينَ الْجَرْحَى، وَ يَقُمْنَ عَلَى الْمَرْضَى"؛ [۲۴]. ولی شاید این نمونهای از مهمترین خدمات زنان در روزگار پیامبر(ص) باشد؛ زیرا آنان فعّالیتهای دیگری هم داشته اند وهمین نقش را در زمان حضرت مهدی(ع) خواهند داشت. امام صادق(ع) میفرماید: "زنان همان کارهایی را که در زمان پیامبر(ص) انجام میدادند، در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم(ع) نیز انجام خواهند داد". زنان در جنگهای پیامبر(ص)، وظایف دیگری هم چون رساندن آب وغذا به رزمندگان، آشپزی، نگه داری وسایل رزمندگان، تهیه دارو، رساندن مهمات، تعمیر تجیهزات، انتقال شهدا، شرکت در جنگهای دفاعی، تشویق رزمندگان برای عزیمت به جبهه، تشویق آنان در صحنه نبرد و... را عهده دار بودند. تشبیه زنان دوران مهدی(ع) به زنان دوران پیامبر(ص) به وسیله امام صادق(ع) ما را بر آن داشت که برخی از فعّالیتهای آنان را در صدر اسلام یادآور شویم. بعضی از زنانی که در این فعّالیتها نقش مهمی داشتند، عبارتند از:
ام عطیه؛ او در هفت غزوه شرکت کرد. مداوای زخمیان از جمله خدمات وی بود[۲۵]. ام عطیه میگوید: یکی از وظایف من نگهبانی از وسایل سربازان بود[۲۶]
ام عماره (نسیبه)؛ رشادتهای او در جنگ اُحُد به قدری بود که مورد ستایش وتقدیر فراوان پیامبر(ص) قرار گرفت[۲۷]
ام ابیه؛ او جزو شش زنی بود که راهی قلعه خیبر شد. پیامبر به آنان فرمود: "به دستور چه کسی به این جا آمده اید؟ ام ابیه میگوید: چون آثار خشم را بر چهره آن حضرت مشاهده کردیم، گفتیم: ما با مقداری دارو به منظور مداوای زخمیان آمدهایم. آن گاه حضرت، با ماندن ما در آن جا موافقت کرد. شغل ما در این جنگ مداوای زخمیان وپختن غذا بود"
ام زیاد؛ او از جمله شش زنی بود که به منطقه جنگ خیبر برای مداوای زخمیان رفت [۳۱].
امیه دختر قیس؛ پس از هجرتمسلمان شد. او میگوید: با گروهی از زنان بنی غفار به حضور پیامبر رسیده، عرض کردیم: مایل هستیم در خدمت شما برای معالجه زخمیان وکمک به رزمندگان، به سوی خیبر حرکت کنیم. پیامبر به نشانه خشنودی فرمود: "با عنایاتالهی حرکت کن"[۳۲]
لیلای غفاریه؛ میگوید من زنی بودم که با پیامبر(ص) برای مداوای زخمیان به جنگ میرفتم[۳۳].
ام سنان اسلمیه؛ هنگام عزیمت به جنگ خیبر به پیامبر عرض کرد: دوست دارم با شما حرکت کنم ودر میدان جنگ به معالجه زخمیان ومداوای بیماران ویاری مجاهدان بپردازم واز وسایل ایشان نگه داری وتشنگان را سیراب کنم. حضرت(ص) فرمود: "رواست؛ با همسر من ام سلمه حرکت کن"[۳۶].
فاطمه زهرا(س)؛محمد بن مسلمه میگوید: در جنگ احد زنان به جست وجوی آب پرداختند وایشان چهارده نفر بودند که فاطمه زهرا(س) نیز با ایشان بود[۳۷] زنان، آب وغذا را بر پشت خویش حمل میکردند وبه درمان زخمیان میپرداختند وبه آنان آب میدادند[۳۸].
نسیبه؛ او همراه شوهر ودو پسرش در جنگ احد شرکت کرد ومشک آبی برداشت وزخمیان را سیراب میکرد. آن گاه که جنگ شدّت گرفت، او نیز به نبرد پرداخت ودوازده زخم شمشیر ونیزه را متحمّل شد[۴۰].
انیسه؛ او در جنگ احد، به حضور پیامبر(ص) رسید و گفت:ای رسول خدا! فرزندم [[عبدالله بن سلمه[[، از رزم آوران بدر، اینک در جنگ احد شهید شده است؛ دوست دارم او را به مدینه انتقال دهم ودر آن جا به خاک بسپارم تا مزارش نزدیک (خانهام) باشد و با وی انس گیرم. پیامبر(ص) به او اجازه داد. انیسه، پیکر پاکفرزندشهید خود را به همراه یکی دیگر از شهدای اسلام به نام مجدر بن زیاد در عبایی پیچیده، آنان را به وسیله شتر به مدینه حمل کرد[۴۱]
این گوشهای از فعّالیت و نقش زنان در جبههاسلام به فرماندهیرسول خدا(ص) بود. شاید همیاری زنان در امور نظامی و پشتیبانی برای آن بود که از نیروهای رزمنده در نبرد و جنگ رودررو با دشمن، حداکثر استفاده بشود. زنان دوران حکومتحضرت مهدی(ع) نیز با همین هدف، نقش زنان دوران پیامبر(ص) را ایفا میکنند. در آن دوران یا پیش از آن، زنان نقشهای گوناگونی دارند؛ تبلیغات علیه دجال و برحذر داشتن مردم از وی، از جمله نقشها ووظایف آنان است. ابوسعید خدری میگوید: هرجا دجال قصد میکند به آن جا برود زنی به نام لئیبه (طیبه) پیش از او خود را به آن جا میرساند ومیگوید: دجال به سوی شما میآید؛ از او دوری جویید واز عاقبت کارش بر حذر باشید[۴۲]!»[۴۳].
«مفضل بن عمر گوید: از امام صادق شنیدم که میفرمود: سیزده زن همراه امام مهدی (ع) خواهند بود. عرض کردم: برای چه کاری؟ فرمود: برای مداوای مجروحان از آنها استفاده میشود و سرپرستی بیماران نیز بر عهده آنها خواهد بود، همانگونه که در زمان رسول خدا (ص) چنین میکردند. عرض کردم: نام آنها را برایم بگویید.
شایان یادآوری است که هر یک از بانوان یاد شده -جز صبانه که پیش از اسلام میزیسته- خدمات زیادی را در اسلام داشتهاند و به خاطر جایگاه والا و فداکاریهایشان از جمله کسانی هستند که رجعت خواهند کرد»[۴۵].
چنانکه امام صادق (ع) به مفضّل بن عمر میفرماید: با حضرت قائم (ع) سیزده زن همراه است. عرض کرد: آنها چه کار میکنند؟ حضرت فرمود: مجروحین را مداوا و بیماران را پرستاری میکنند، همانطور که در زمان پیامبر (ص) چنین بود[۴۶]. و نیز امام باقر (ع) فرموده است سوگند به خدا، سیصد و اندی مرد میآیند که در میانشان ۵۰ نفر زن هستند، در مکه اجتماع میکنند بیآنکه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است[۴۷]»[۴۸].
«امام صادق (ع) در حدیثی، به نقش زنان در یاری دادن به امام مهدی (ع) اشاره نموه، میفرماید: "سیزده زن همراه قائماند... زخمیها را مداوا میکنند و بیماران را نگاه میدارند، همان گونه که با پیامبر خدا (ص) بودند...: قِنوا دختر رشید، أم اَیمَن، حَبابه والبی، سمیه (مادرعمار یاسر)، زبیده، اُم خالد اَحمسی، اُم سعید حنفی، صبانه ماشطه و أم خالد جُهَنی"[۵۱].
پیامبر خدا (ص) در حدیثی میفرماید: "فرمانروای شرق به سوی فرمانروای غرب میرود و او را میکشد. سپس فرمانروای غرب به سوی فرمانروای شرق میرود و او را میکشد و لشکری را به مدینه روانه میکند که به زمین فرو میروند. آنگاه لشکری را روانه میکند که گروهی از اهل مدینه را اسیر میکنند و پناهندهای به حرممکهپناه میبرد و مردم مانند پرندگان پراکنده از هر سو میآیند و بر گرد او جمع میشوند تا آن که سیصد و چهار ده نفر به گِردش فراهم میآیند و زنانی هم میان آنان هستند. پس بر هر گردنکش و فرزند گردنکشی چیره میشود و چنان عدالتی از خود نشان میدهد که زندگان، آرزو میکنند مردگانشان بیایند و آن را ببینند. او هفت سال یا اگر بیشتر شود، چهارده سال زنده میماند و آن گاه زیر زمین بودن، بهتر از روی آن بودن است"[۵۲][۵۳]»[۵۴].
«*زنان در حکومتقائمآل محمد (ع) چه میکنند؟ چه کسانی هستند؟ چند نفرند؟ از کجا میآیند و چه مسؤولیتی برعهده دارند؟ براساس برخی از روایات، حضور و نقش این زنان از نظر زمان و موقعیت، چهارگونه است:
حضور پنجاه زن در بین یارانامام؛ اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان میشتابند، آنهایند که در آن ایام میزیستهاند و همانند دیگر یارانامام(ع) به هنگام ظهور، در حرم امن الهی به خدمتامام(ع) میرسند. در اینباره دو روایت وجود دارد: روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبرروایت کرده است که فرمود: در آن هنگام پناهندهای به حرم امن الهیپناه میآورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم میبرند، به سوی او جمع میشوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد میآیند که برخی از آنان زن میباشند که بر هر جبار و جبارزادهای پیروز میشود[۵۵].
دوم آنکه: در روایتی که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنی وجود ندارد[۵۷]. در پاسخ این شبهه میتوان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولا امام (ع) میفرماید: "فهیم"؛ یعنی در این عده پنجاه زن میباشد. دوم: شاید تعبیر مردان بدینسبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان، چنین ذکر شده است. سوم: اگر مقصود همراهی خارج از این عده بود که امام میفرمود: "معهم"، نه اینکه بفرماید "فیهم"، زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شدهاند و همه یاران و فرماندهان عالیرتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسیار بالایی هستند که برخی با ابر جابهجا میشوند و اینها بدونشک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنابراین اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند برای آنها رتبه و موقعیت ویژه قائل شدهایم و اگر بگوییم در زمره یاران دیگر حضرت باشند از امتیاز کمتری برخوردارند.
رجعت زنان؛ سومین گروه از یاورانحضرت بقیة الله (ع) زنانی هستند که خداوند به برکت ظهورامام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیارجعت خواهند نمود. این گروه دو دستهاند: برخی با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از آمدنشان سخن به میان آمده است. در منابع معتبر اسلامی نام سیزده زن یاد میشود که به هنگام ظهورقائم آل محمد (ص) زنده خواهند شد و در لشکرامام زمان به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت. طبری در دلائل الامامة، از مفضل بن عمرنقل کرده که امام صادق (ع) فرمود: همراه قائم [[آل محمد] (ص) سیزده زن خواهند بود. گفتم آنها را برای چه کاری میخواهد؟ فرمود: به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه [[[مادر]] عمار یاسر]، زبیدهام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنیه[۵۸]. این گروه سیزده نفری رجعت خواهند کرد و خداوند برای قدردانی از آنها، به برکتامام زمان آنها را زنده خواهد کرد. در این روایتامام صادق (ع) از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد میکند. در کتاب خصایص فاطمیه به نام نسبیه، دختر "کعبه مازینه"، و در کتاب منتخب البصائر به نام "وتیره" و "أحبشیه" اشاره شده است.
زنان در انقلاب جهانیحضرت مهدی(ع) نیز دارای نقش مهمی هستند. امام صادق(ع) به مفضل بن عمر میفرماید: "با حضرت قائم(ع) سیزده زن همراه است. سؤال شد: آنها چه کار میکنند؟ حضرت فرمود: مجروحان را مداوا و بیماران را پرستاری میکنند؛ همانطور که زمان پیامبر(ص) چنین بود"[۶۱]. نیز امام باقر(ع) فرموده است: "سوگند به خدا! سیصد و اندی مرد میآیند که میانشان پنجاه نفر زن هستند. در مکه اجتماع میکنند بیآن که قبلاً وعده داده باشند. آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است.[۶۲]
حضور زنان در میان سپاهیانپیامبر(ص) که وظایفی هم چون رساندن آب و غذا به رزمندگان، پرستاری مجروحان، تهیه دارو، رساندن مهمات، انتقال شهدا، تشویق رزمندگان و… داشتند. چنین چیزی را در سیره جنگی حضرت امیر(ع) میتوان دید؛ مثل داستان حضور زنی به نام سُوده حمدانی در جنگ صفین که رزمندگان را علیه معاویهتشویق میکرد.
در نتیجه میتوان گفت با توجه به سیره نبوی و علوی، حضور زن در حکومتحضرت ولی عصر(ع) و میان یاران آن حضرت، امری مسلم است؛ ولی باید توجه داشت که یاری رساندن زنان به حضرت "بر خلاف آنچه متبادر به ذهن است" به جبههجنگ منحصر نیست؛ بلکه عرصههای مختلفی چون حوزه فرهنگ و سیاست، امور اجتماعی و تربیتی را نیز در بر میگیرد. حوزههایی که در آنها میدان یاری برای زنان با حفظ کرامت آنها، باز است و زنان در حکومتحضرت میتوانند در این عرصهها نقش داشته باشند؛[۶۶]»[۶۷].
در بعضی روایات به این مطلب تصریح شده که تعدادی از یارانحضرتزن هستند. ازجمله در روایتی میگوید: سیزده نفر از زنان برجسته گذشته که از دنیا رفتهاند، در زمان حضرت به دنیا بازگشته، حضرت را یاری میکنند[۶۹] و حتی نام آنها نیز ذکر شده است. در روایت دیگری، ضمن ذکر ۳۱۳ نفر یاران اصلی امام زمان (ع)، بیان میکند که پنجاه نفر زن نیز در میان آنان است[۷۰] و[۷۱]»[۷۲].
↑اختیار معرفة الرجال، ص ۷۵، شرح حال رشید؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۳۱ وج ۳، ص ۸۲؛ معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۱۹۰؛ اعیان الشیعه، ج ۳۲، ص ۶؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۲۲؛ ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۴۰
↑زخمیان را مداوا کرده، واز بیماران پرستاری میکنند.