امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛}} [[پرونده: | | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛}} [[پرونده:right.jpg | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]''' در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]''' در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]»'' در اینباره گفته است: | ||
* «'''[[امام]] در لغت:''' در بیان لغت [[امامت]] به معنای [[پیشوایی]] است و [[امام]] به معنای مقتدا و پیشواست و آن که مورد [[تبعیت]] قرار میگیرد. | * «'''[[امام]] در لغت:''' در بیان لغت [[امامت]] به معنای [[پیشوایی]] است و [[امام]] به معنای مقتدا و پیشواست و آن که مورد [[تبعیت]] قرار میگیرد. |
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۷
امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | امام در لغت |
امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله شهید مطهری در کتابهای «امامت و رهبری»؛ «حماسه حسینی» و غیره در اینباره گفته است:
«امام به معنای پیشوا است. کلمه پیشوا در فارسی، درست ترجمه تحتاللّفظی کلمه امام است در عربی. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است. عدّهای تابع و پیرو او هستند اعم از آنکه آن پیشوا عادل و راه یافته و درست رو باشد یا باطل و گمراه باشد. قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد اطلاق کرده است. پس کلمه امام یعنی پیشوا[۱]. یعنی آن کسی که قرآن میگوید [با انتصاب او] من دین را تکمیل کردم و نیز میدانیم که جزئیات مسائل در قرآن نیست و حقیقت اسلام نزد اوست[۲].
امام یعنی همان حاکم میان مسلمین، فردی از افراد مسلمین که باید او را برای حکومت انتخاب کنند[۳]. امام یعنی کارشناس امر دین، کارشناسی حقیقی که به گمان و اشتباه نیفتد و خطا برایش رخ ندهد[۴]. شیعه امام را در چنین مقامی تلقی میکند که حافظ و نگهبان شریعت و مرجع مردم برای شناساندن اسلام است[۵]. امام یعنی رهبر[۶]. غالباً کلمه امام یا ائمه به پیشوایان عادل و صالح اطلاق میشود و در عرف شیعه کلمه امام بر پیشوایان بر حق و معصوم اطلاق میشود که فقط دوازده نفرند[۷].
کلمه امامت همچنانکه در مورد پیشوایی در اخذ معالم دین استعمال نشده است، یعنی امام گفته میشود و مفهومش کسی است که معالم دین را از او باید فرا گرفت[۸].
امام یعنی کسی که تعلیمات و حقایق اسلامی را از طریق وراثت خوب میداند[۹]. امامان یعنی انسانهایی معنوی مادون پیغمبر که از طریقی معنوی اسلام را میدانند و میشناسند و مانند پیغمبر، معصوم از خطا و لغزش و گناهند. امام، مرجع قاطعی است که اگر جملهای از او بشنوید نه احتمال خطا در آن میدهید و به احتمال انحراف عمدی که اسمش میشود عصمت»[۱۰].[۱۱]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
١. آیتالله اراکی؛ |
---|
آیتالله محسن اراکی در کتاب « گفتگوی دو مذهب» در اینباره گفته است:
«واژه "امام" از ریشه "أَمَ" گرفته شده و معنای متعددی برای این ریشه در متون لغوی بیان شده است که جمع میان آنها چندان آسان به نظر نمیرسد؛ مثلاً ابن فارس با وجود آنکه تلاش کرده است تمام معانی این واژه را به یک ریشه برگرداند، به نظر میرسد در این امر موفق نبوده است. وی با تتبع در کاربردهای مختلف واژه "أَمَ" چهار اصل برای آن بیان میکند. ابن فارس بدون آنکه عنوانی خاص برای اصل اول ذکر کند، چهار باب با عناوین "اصل"، "مرجع"، "جماعت" و "دین" از آن متفرع میسازد. از دیدگاه وی سه اصل دیگر عبارتاند از: "القامة"، "الحین" و "القصد" که هر کدام کاربردهایی خاص دارد[۱۲]. خلیل بن احمد فراهیدی نیز درباره نخستین معنای این ریشه چنین میگوید: اعلم أن كل شيء يضم إليه سائر ما يليه فإن العرب تسمي ذلك الشيء أمّا...[۱۳]؛ "بدان که هر چیزی که سایر آنچه که از پی او میآید به او ضمیمه شود، پس همانا عرب آن چیز را امّ مینامد". به نظر میرسد این معنا، همان چیزی است که ابن فارس از آن به "اصل" یا "مرجع" و یا حتبی "قصد" تعبیر میکند؛ چرا که فروعات به اصل ضمیمه میشوند، أمّ مرجع سایر چیزهاست و سایر امور قصد آن را میکنند[۱۴]. برخی دیگر از محققان عرصه لغت، با نگاهی جامع و کلان به کاربردها و مشتقات واژه "أَمّ"، معنای "قصد مخصوص" یا "قصد همراه با توجه خاص" را برای آن در نظر گرفتهاند و تمامی معانی یاد شده را به این معنا برگرداندهاند[۱۵]. به نظر میرسد، کاربردهایی مانند "القامة" و "الحین" را که در سخن ابن فارس به آن اشاره شد، را نتوان به اصل یاد شده برگرداند. صرف نظر از این اختلافات، اغلب ارباب لغت "امام" را از مصدر "ائتمام"، به معنای تقدم و پیشوایی دانستهاند. بنابراین، امام کسی است که یک قوم یا گروه به او اقتدا کنند و او پیشوای آنها باشد؛ از اینرو به پیامبر، امام گفته میشود، چرا که پیشوای امت است؛ چنانکه به خلیفه نیز از اینرو که پیشوای رعیت است، امام میگویند. قرآن نیز از آنجا که پیشوای مسلمانان است، امام خوانده میشود[۱۶]. ابن منظور در این باره مینویسد: أَمَّ القومَ و أَمَّ بهم: تقدَّمهم، و هي الإِمامةُ. و الإِمامُ: كل من ائتَمَّ به قومٌ كانوا على الصراط المستقيم أَو كانوا ضالِّين[۱۷]؛ "قوم را امامت کرد و بر قوم امامت کرد: بر آنها پیشی گرفت و آن همان معنای امامت است و امام کسی است که گروهی به او اقتدا کنند، خواه در راه مستقیم باشند یا آنکه گمراه باشند". همچنین برخی از لغویون بر این باورند که "امام" گاه به معنای طریق نیز آمده است؛ چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۸][۱۹]. البته به نظر میرسد، "امام" که از ریشه أَمَّ گرفته شده است، چه آنگاه که به معنای پیشوا و چه آنگاه که به معنای طریق به کار میرود، باز هم بریده از معنای "قصد" نیست؛ چرا که پیشوا کسی است که مردم او را قصد میکنند و طریق نیز چیزی است که رهپوی آن، قصدش را میکند. از آنچه که بیان شد، میتوان بدین نتیجه دست یافت که امام، آنگاه که بر فردی اطلاق میشود، چنانکه همین استعمال در این نوشتار مدنظر است، کسی است که اصل، مرجع و پیشوای مردم باشد و در یک سخن، کسی است که مردم او را قصد کنند»[۲۰]. |
٢. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی در مقاله «امامت» در اینباره گفته است:
«امام، فرد یا چیزی است که به او اقتدا میشود. در کتابهای لغت برای امام مصادیقی برشمرده شده است که عبارت اند از: قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام(ص)، جانشین پیامبر(ص)، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان و راهنمای شتران، چوب و ریسمان، تراز در ساختمان، راه پهن و آشکار، دانشمندی که از او پیروی میشود [۲۱][۲۲]. مجموع تعریفهایی که متکلمان اسلامی برای امامت بیان کردهاند دو دسته است: تعریفهای عام که نبوت را نیز در برمیگیرد و تعریفهای خاصی که شامل نبوت نمیشود. عبارت: "امام کسی که دارای رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیوی است"[۲۳] و عبارتهای دیگری همانند آن، تعریفهای عام امامت است[۲۴]. در این تعریفها به خلافت یا نیابت از پیامبر(ص) اشاره نشده است، بدین جهت، نبوت را نیز شامل میشود، ولی دسته دوم، تعریفهایی است که قید خلافت یا نیابت از پیامبر(ص) در آنها آمده است و بدین جهت شامل نبوت نمیشود. دو نمونه از این تعریفها به قرار ذیل است. برخی از متکلمان قید بالأصالة فی دار التکلیف؛ رهبری اصالی در سرای تکلیف و عبارتهایی همانند آن را به تعریف امامت افزودهاند[۲۵] مقصود آنان این است که رهبری امام اگر چه نسبت به پیامبر(ص) نیابی است، ولی نسبت به کسانی که در سرای تکلیف هستند و از دنیا نرفتهاند اصالی است. بر این اساس تعریف امامت کسانی را که از طرف امام نیابت دارند، هر چند گستره رهبری آنان عمومیت داشته باشد، شامل نخواهد شد، زیرا رهبری آنان نیابی است، نه اصالی»[۲۶]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
[[پرونده:right.jpg
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۱» در اینباره گفته است:
- «امام در لغت: در بیان لغت امامت به معنای پیشوایی است و امام به معنای مقتدا و پیشواست و آن که مورد تبعیت قرار میگیرد.
فراهیدی در معنای امام میگوید: هرکه به او اقتدا شود و در کارها جلو قرار داده شود او پیشوا و امام است و پیامبر اسلام(ص) پیشوای همه پیشوایان است، خلیفه پیشوای مردم است و قرآن پیشوای مسلمانان است و مصحفی که در مساجد قرار داده میشود (برای نشان دادن جهت قبله) امام نامیده میشود. امام- در اصل لغت- همان سرمشق کودک است که هر روز آن را یاد میگیرد. ابن فارس (م ۳۵۹) و ابن سیده (م ۴۵۸) شبیه همین تعریف را ارائه کردهاند[۲۷].
راغب در مفردات میگوید: امام پیشوائی است که به او اقتدا میشود خواه انسان باشد که به سخن و رفتارش اقتدا شود و خواه کتاب و نوشته باشد یا غیر از این، خواه بر حق باشد یا باطل[۲۸]
- در قرآن کریم کلمۀ "امام" و "ائمه" دوازده مورد بکار رفته است که در همه موارد بمعنی مقتدا و پیشواست مانند این آیات: ﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۲۹]. ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۳۰]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۳۱]. ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۳۲]. ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ﴾[۳۳]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۳۴]. ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً﴾[۳۵]. ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۳۶]. در این آیات شریفه کلمه امام به معنای پیشوا و مقتداست اعم از این که این پیشوا انسان باشد یا غیرانسان مانند کتاب و جاده و طریق و اعم از اینکه امام بر حق باشد یا بر باطل. در آیه ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۳۷] هم تبعیت و تسلیم خلق در برابر قضاهای مبین و حتمی الهی لحاظ شده است و لذا خلق تابع و مقدرات مقتدا هستند و نوعی اقتدا و ایتمام و پیروی کردن در نظر گرفته شده است[۳۸].
- در تعریف امامت لحاظ کرده و این مفهوم را با الفاظ گوناگون مطرح نمودهاند. خواجه طوسی در رساله الامامه میگوید: الْمَسْأَلَةُ الاولى مَا الامام؟ الامامُ هُوَ الانسانُ الَّذِي لَهُ الرِّئَاسَةَ الْعَامَّةَِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بالأصالة فِي دَارِ التَّكْلِيفِ[۳۹].
علامه حلی در باب حادی عشر امامت را اینگونه تعریف کرده است: الْإِمَامَةُ رئاسة عَامَّةً فِى أُمُورِ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا لِشَخْصٍ مِنِ الْأَشْخَاصِ نِيَابَةً عَنِ النَّبِيِّ [۴۰]. دیگر دانشمندان امامیه مانند محقق حلی[۴۱] و ابن میثم بحرانی[۴۲] همین تعریف را پذیرفته و یا تکملهای بر آن افزودهاند[۴۳].
بین متکلمان اهل سنت مانند ماوردی [۴۴]، و امام الحرمین جوینی[۴۵]، آمدی[۴۶] قاضی عضد ایجی[۴۷]، تفتازانی[۴۸]، ابن خلدون[۴۹]، جرجانی در کتاب تعریفات[۵۰] و سیوطی در معجم مقالید العلوم[۵۱] در تعریف فوق با امامیه وحدت نظر وجود دارد»[۵۲]. }}
۴. حجت الاسلام و المسلمین یارمحمدیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین یارمحمدیان در کتاب «ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت» در اینباره گفته است:
«واژه امام در لغت برای معانی گوناگونی به کار گرفته شده است؛ اما همگی در یک راستا بوده و جامع تمامی آنها معنای رئیس، رهبر و پیشوای هر گروه است[۵۳]. با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاحشناسی امامت در علم کلام[۵۴]، متکلمان در مجموع، آن را به ریاست فراگیر در تمام مسائل دینی و دنیایی، به نیابت از پیامبر اکرم(ص) تعریف کردهاند[۵۵]. در مباحث معرفتی، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی پیامبران را هم در بر میگیرد و بار دیگر، تنها سخن از جانشینی پیامبر اکرم(ص) میباشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت جانشینان پیامبر(ص) به صورت مطلق است، اما گاه بحث ناظر به اشخاص ایشان میباشد»[۵۶].
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین مصطفیپور؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
حجت الاسلام و المسلمینمصطفیپور در مقاله «امامت» در اینباره گفته است:
«"امام" به معنای "پیشوا"، "پیشرو"[۵۷]، "مقتدا"، "قیّم"، "مصلح"، "الگو"، "راه اصلی" و "راهنما" است[۵۸] کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع میگردد، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل [۵۹] امام است[۶۰]ریشه این واژه "ا ـ م ـ م" و به معنای قصد[۶۱] یا قصد با توجه خاص و این معنا در همه مشتقات آن محفوظ است.
امام کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، گرچه با اختلاف موارد و قصدکنندگان و جهات و اعتبارات، گوناگون میشود؛ مانند: امام جمعه و جماعت، امام هدایت و امام ضلالت [۶۲]، بر این اساس دیگر معانی این واژه و مشتقات آن از لوازم معنای ریشه است»[۶۳]. }}
۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمانیان؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلیمانیان در کتاب «مقامات امامان» در اینباره گفته است:
«واژه «امام» بر وزن فِعال اسم مصدر است و از سه حرف اصلی (أ م م) که مهموز و مضاعف است، گرفته شده و مصدر آن امامت و فعل آن «أمّ یؤمّ» به معنی قصد کردن و جمع آن «أئمه» (بر وزن أفعله) میباشد و در لغت به هرکس یا هر چیز که مورد تبعیت و پیروی قرار گیرد یا سرپرست و رهبر گروهی شود امام گویند[۶۴].
همچنین در قرآن کریم واژه امام ۱۲ بار و در مصادیق مختلفی استعمال شده است، مانند:
- امام حق: ﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۶۵].
- لوح محفوظ: ﴿كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۶۶].
- پیامبران الهی: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۶۷].
- حکومت مستضعفان: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۶۸].
و باقی مصادیق امامت در قرآن عبارتاند از: امام باطل، راه آشکار، نامه عمل، کتاب آسمانی. همچنین امامت در لغت و قرآن شامل امام حق و امام باطل میشود و امامت در قرآن اعم از پیامبر و امام میباشد.
همینطور که مشاهده میشود محور واژه امام در استعمالات قرآنی مسئله پیروی و سرپرستی میباشد، و میتوان گفت هر شیعهای امامی دارد و هر امامی شیعهای دارد»[۶۹] }}
۷. آقای صفرزاده؛ |
---|
آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«واژه امام در لغت به چند معنا استعمال میشود، از جمله: مقتدا[۷۰]، راه روشن و وسیع[۷۱]، قرآن[۷۲]، نبی و خلیفه[۷۳]، زیربنای ساختمان یا خطی که برای ساختن ساختمان کشیده میشود[۷۴]، وکیل و پیشکار[۷۵]. امام، صفت مشبهه از ماده "اَمّ، یاُمُّ" و جمع آن ائمه یا ایمه است[۷۶]. اهل لغت امام را در تمام مواردی که برای آن مصداق ذکر کردهاند به معنای مقتدا، پیشرو و کسی و چیزی معنا کردهاند که در جلو قرار دارد یا مورد اقتدای غیر است و جهت را معین میکند. قرآن نیز از آن جایی که مورد اقتدای همه مسلمین میباشد، به امام معروف است و اینکه به پیامبر اکرم و خلفای آن حضرت و رؤسای قوم، امام گفته میشود به جهت اقتدای اقوام و ملتها از آنهاست. مراد ما از امام در موضوع مورد بحث، معنای عام لغوی نیست، بلکه مراد، خلیفه رسول اکرم است که ریاست عام دینی مردم را به عهده دارد و از جانب خداوند تعالی منصوب و واجبالاطاعه است»[۷۷]. |
۸. آقای سید احمد حسینی؛ |
---|
آقای حسینی در کتاب «نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه» در اینباره گفته است:
«واژه “امام” در لغت به معانی مختلفی آمده است که در معنای “مقتدا بودن” مشترک هستند. برخی از این معانی عبارتاند از:
کاربرد این واژه در آیات شریفه قرآن نیز به همان معنای پیشوا و کسی یا چیزی است که به او اقتدا میشود. گاهی به “کتاب”[۸۱] یا “راه”[۸۲] از آن جهت که مورد اقتدا قرار گرفتهاند، اطلاق شده و گاهی به انسانهایی که پیشوای دیگران بودهاند، گفته شده است. نکته قابل توجه این است که این تعبیر، در قرآن مجید، همانطور که برای پیشوایان هدایت و اهل تقوا استفاده شده[۸۳]، در مورد پیشوایان آتش و گمراهی نیز به کار رفته است[۸۴]. بدین جهت، لفظ امام در قرآن کریم، به تنهایی ندارد، بلکه آنگاه ارزش مثبت دارد که منظور از آن، پیشوای اهل حق و هدایت بوده، و فرد مورد نظر چنانکه خودِ قرآن بیان کرده است، ویژگیهای لازم را داشته باشد[۸۵]. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۸۶]. واژه “امام” در اصطلاح اهلسنت و امامیه با عبارات متعددی تعریف شده است. ماوردی(۴۵۰ق) معتقد است: “امامت، جانشینی نبوت در نگهبانی از دین و تدبیر امور دنیاست”[۸۷]. ایجی (۷۵۶ق) از متکلمان مهم اهل سنت، در تعریف امامت گفته است: “امامت، جانشینی پیامبر در حفظ و اجرای دین است؛ به گونهای که پیروی از او بر همه امت واجب است”[۸۸]. تفتازانی (۷۹۳ق) یکی دیگر از دانشمندان این مکتب، امامت را چنین تعریف کرده است: “امامت، ریاست عمومی در امور دینی و دنیوی، به عنوان جانشینی پیامبر میباشد”[۸۹]. متکلمان شیعی نیز با عباراتی نزدیک به هم امامت را تعریف کردهاند. شیخ طوسی (۴۶۰ق) در تعریف امامت میگوید: “امامت، ریاست عمومی در امور دین و دنیا برای فردی از افراد است”[۹۰]. علامه حلی (۷۲۶ق) نیز در این باب چنین گفته است: “امامت، ریاست عمومی در دین و دنیا برای شخصی از اشخاص، به عنوان نیابت از پیامبر است”[۹۱]. محقق لاهیجی (۱۰۷۲ق) هم در تعریف امامت میگوید: “مراد از امامت، نیست مگر ریاست عامّه مسلمین در امور دنیا و دین، بر سَبیل خلیفگی و نیابت از پیغمبر”[۹۲]. با مرور تعاریف متعددی که از متکلمان مسلمان درباره امامت وجود دارد، میتوان گفت که در بیشتر این تعاریف، مؤلفههای زیر به کار رفته است[۹۳]:
|
۹. آقایان فیاضبخش و محسنی؛ |
---|
آقایان محمد تقی فیاضبخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در اینباره گفتهاند:
«اصل این لغت، از ماده أَمَّ -ُ إماماً، إمامةً به معنای مقدم گروهی واقع شدن است و "امام" به معنای مقتدا قرار گرفتن توسط کسی است که قولاً و فعلاً پیشوا و الگوی مردم قرار میگیرد. معنای اصلی در امام، مرجع و مقصد است؛ بنابر نقل خلیل در لسان العرب، هر چیز که غیر به او متصل شوند و محور و مرجع بقیه واقع شود، امام نام دارد؛ مثل امالرأس: مغز، امالقری: مکه وامالجیش: فرمانده در قلب لشکر. به این ترتیب، امت یعنی جماعتی که بر محوری خاص به دور یکدیگر جمع میشوند و امام محور اجتماع امت است[۹۵]. امام، به معنای الگو و پیشوا، ممکن است برای غیرذویالعقول هم به کار برده شود؛ مثل راه روشن و بدون اعوجاج که الگوی رونده است و او را مستقیم به مقصد میرساند؛ چنان که خداوند درباره راه روشن حجاز به شام، که ویرانههای قوم لوط واصحاب ایکه در کنار آن است، فرمود: ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۹۶]. همچنین به نخ بنایی (شاقول) که ملاک استقامت و درستی برپایی دیوار است، امام گفته میشود؛ نیز به کتابهای آسمانی که مقتدای انسانها است، امام گفته میشود: ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً﴾[۹۷]. استعمال واژه امام درباره انسان، میتواند به پیشوای حق یا باطل اشاره کند؛ مانند امامت باطل فرعون بر قوم خود: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۹۸]. و یا امامت بر حق انبیاء الهی(ع): مانند آیه: ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۹۹]. امام در هر دو صورت، به معنای پیشوا و رهبری است که عمل و قول او ملاک و الگویی برای امتش میباشد»[۱۰۰] |
پرسشهای وابسته
- امامت چیست؟ (پرسش)
- امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- امامت در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- قرآن در مورد امامت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد امامت وجود دارد؟ (پرسش)
- امام کیست؟ (پرسش)
- امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- امام در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- قرآن در مورد امام چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد امام وجود دارد؟ (پرسش)
- امامت چه کاربردهایی دارد؟ (پرسش)
- بحث از امامت چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای مذاهب اسلامی در باره امامت چیست؟ (پرسش)
- موارد اختلافی امامیه و اهل سنت در مورد امامت چیست؟ (پرسش)
- نظر امامیه در مورد تعیین تکلیف بر خداوند بر وجوب امامت چیست؟ (پرسش)
- آیا وجوب تعیین امام بدعتآمیز است؟ (پرسش)
- آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟ (پرسش)
- آیا مخالفان امامت کافراند؟ (پرسش)
- آیا امامت موروثی است؟ (پرسش)
- آیا امامت از دوران کودکی امکانپذیر است؟ (پرسش)
- آیا مقام امامت بر مقام نبوت برتری دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)
- آیا میتوان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)
- آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ امامت و رهبری، ص۴۶.
- ↑ امامت و رهبری، ص۱۹۸.
- ↑ امامت و رهبری، ص۱۶۳.
- ↑ امامت و رهبری، ص۹۴-۹۵.
- ↑ امامت و رهبری، ص۹۶.
- ↑ حماسه حسینی، جلد دوم، ص۲۴۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۲.
- ↑ اسلام مقتضیات زمان، جلد اول، ص۳۷۹.
- ↑ امامت و رهبری، ص۷۳.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۲۷.
- ↑ احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۸، ص۴۲۶؛ همچنین ر.ک: صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۱، ص۴۵۸.
- ↑ البته در خصوص معنای «قصد» ممکن است گفته شود، آنچه در تعریف «امّ» از خلیل بن احمد نقل شد، با معنای «مقصود»، به معنای دقیق کلمه، سازگار است نه با معنای «قصد».
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۸، ص۴۲۸ و ۴۲۹؛ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۸۶۵. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که برخی لغویون واژه «امت» را به گروه یا قومی اطلاق میکنند که منسوب به یک پیامبر باشند. خلیل بن احمد فراهیدی، ص۴۲۸.
- ↑ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴.
- ↑ «و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۸، ص۴۲۹؛ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۸۶۵.
- ↑ اراکی، محسن، گفتگوی دو مذهب، ص:۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
- ↑ دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
- ↑ « الإمام الذی له الریاسة العامة فی الدین والدنیا جمیعاً»؛ التعریفات، ص۲۸.
- ↑ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۵، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵؛ أبکار الأفکار، ج۳، ص۴۱۶)
- ↑ رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۲۶۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۲۶؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.
- ↑ کتاب العین، ج ۸، ص ۴۲۹ و معجم مقاییس الغة، ج ۱ ص۲۸ و الحکم و المحیط الاعظم، ج ۱۰، ص ۵۷۲.
- ↑ وَ الْإِمَامُ المؤتم بِهِ إِنْسَاناً كَأَنَّ يَقْتَدِي بِقَوْلِهِ أَوْ فَعَلَهُ، أَوْ كِتَاباً أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مُحِقّاً كَانَ أَوْ مُبْطِلًا؛ مفردات غریب القرآن، ص ۲۰.
- ↑ «من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیمکه (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
- ↑ «و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ وَ لَعَلَّ الْعِنَايَةَ فِي تَسْمِيَتِهِ إِمَاماً مُبِيناً أَنَّهُ لِاشْتِمَالِهِ عَلَى الْقَضَاءِ الْمَحْتُومِ متبوعٍ لِلْخَلْقِ مقتدى لَهُمْ.
- ↑ تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۲۶.
- ↑ الباب الحادِ عشر، ص ۱۰.
- ↑ المسلک فی اصول الدین، ص ۱۸۷ و، ص ۳۶.
- ↑ النجاة فی القیامة فی تحقیق امرالامامة، ص ۴۱.
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر.ک: امامت پژوهی، ص ۴۰ و نجارزادگان، بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه فریقین.
- ↑ الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ص ۱۳.
- ↑ .غیاث الامام و التیات الظلم، ص ۱۵.
- ↑ ابکار الافکار فی اصول الدین، ج ۳، ص ۴۱۶.
- ↑ المواقف فی علم الکلام، ص ۳۹۵.
- ↑ شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۹.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۹۱.
- ↑ التعریفات، ص ۵۳.
- ↑ معجم مقالید العلوم، ج ۱، ص ۷۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص25 - 27.
- ↑ فراهیدی، خلیل، العین، ج۸، ص۴۲۸؛ ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۸؛ راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ص۸۷.
- ↑ جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۴۱-۵۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳-۳۳.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابنمیثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.
- ↑ یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت ص ۲۱.
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
- ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
- ↑ مفردات، ص ۸۷ ، «ام».
- ↑ المنجد، ص ۱۷، «ام».
- ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۲.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷، «أمّ».
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ مفردات، ص۲۴؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴.
- ↑ «فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۶.
- ↑ تاج العروس، ج۸، ص۱۹۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۰۸ (الامام: الذی یقتدی به).
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ العین ج۸، ص۴۲۸؛ جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۸۶۵ (الامام: الطریق الواسع).
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ العین ج۸، ص۴۲۸؛ الصحاح، ج۵، ص۱۸۶۶ (الامام: القرآن).
- ↑ تاج العروس، ج۸، ص۱۹۳؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۲۵؛ العین، ج۸، ص۴۲۸ (الامام: النبی والخلیفه).
- ↑ تاج العروس، ج۸، ص۱۹۳ (الامام: الخیط (الذی یمد علی البنا فیبنی علیه)).
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۲۵؛ تاج العروس، ج۸، ص۱۹۳ (امام کل شیء قیمة و المصلح له).
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴-۲۶؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۱۰۸؛ تاج العروس، ج۸، ص۱۹۳؛ فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۴، ص۷۷.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۵.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۷.
- ↑ محمد بن مکرم بن منظور، لسانالعرب، ج۱۲، ص۲۴؛ محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس، ج۱۶، ص۳۳.
- ↑ احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۸.
- ↑ ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا...﴾ «و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود.».. سوره احقاف، آیه ۱۲ و سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾ «پس از آنان داد ستاندیم و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
- ↑ ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾ «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ﴾ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ ر.ک: مصطفی سلطانی، امامت از نگاه امامیه و زیدیه، ص۱۵-۱۷؛ علی اله بداشتی، «ضرورت امامت و مسئولیت نصب امام از نگاه ابن میثم بحرانی»، پژوهشهای فلسفی - کلامی، پاییز ۱۳۸۲، ش۲۹، ص۷-۱۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ ابوالحسن ماوردی، الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیة، ص۵.
- ↑ ک: میرسیدشریف علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸ ص۳۴۵.
- ↑ ر.ک: سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۵، ص۲۳۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، ص۱۰۳.
- ↑ ر.ک: حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، النافع یوم الحشر فی شرح باب الحادی عشر، ص۹۳.
- ↑ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۶۱-۴۶۲.
- ↑ ر.ک: محمود یزدی مطلق و دیگران، امامت پژوهی، ص۴۸-۵۱.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۱.
- ↑ معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ه.ق.)، ص۳۲.
- ↑ «پس از آنان داد ستاندیم و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
- ↑ «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۸۸.