رب (اسم الهی): تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
* اسم [[رب]] به شکل مطلق و بیاضافه به چیزی، به [[خدا]] اختصاص داشته و در صورت اضافه، بر دیگران نیز اطلاق میشود؛ مانند [[رب]] الدار و [[رب]] الابل<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱.</ref>. اختصاص یاد شده از آن روست که [[ربوبیت]] مطلقِ همه آفریدهها از هر جهت از آنِ خداست و جز او را در آن بهرهای نیست<ref>مجد البیان، ص ۲۸۲.</ref>؛ البته به نظر برخی، گرچه اطلاق "[[رب]]" به گونه مطلق از نظر [[فقه]] و لغت بر دیگران جایز است، از نظر [[اخلاق]] و [[ادب]] روا نیست<ref>تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref>. اسم [[رب]]، اگر به معنای ثابت باشد، اسم ذات است؛ چنانچه به معنای مالک باشد، اسم صفت و اگر به معنای [[مصلح]] باشد اسم فعل است<ref>شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه ولى، ج ۳، ص ۸۸.</ref>. | * اسم [[رب]] به شکل مطلق و بیاضافه به چیزی، به [[خدا]] اختصاص داشته و در صورت اضافه، بر دیگران نیز اطلاق میشود؛ مانند [[رب]] الدار و [[رب]] الابل<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱.</ref>. اختصاص یاد شده از آن روست که [[ربوبیت]] مطلقِ همه آفریدهها از هر جهت از آنِ خداست و جز او را در آن بهرهای نیست<ref>مجد البیان، ص ۲۸۲.</ref>؛ البته به نظر برخی، گرچه اطلاق "[[رب]]" به گونه مطلق از نظر [[فقه]] و لغت بر دیگران جایز است، از نظر [[اخلاق]] و [[ادب]] روا نیست<ref>تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref>. اسم [[رب]]، اگر به معنای ثابت باشد، اسم ذات است؛ چنانچه به معنای مالک باشد، اسم صفت و اگر به معنای [[مصلح]] باشد اسم فعل است<ref>شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه ولى، ج ۳، ص ۸۸.</ref>. | ||
* به دیده برخی، [[خدا]] از آن جهت که آفریننده اشیاست، اِله است و از آن رو که آنها را از زوال و [[فساد]] نگه میدارد، [[رب]] است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref>. بر اساس [[حدیثی]] [[رب]] بزرگترین نام خداست<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر، ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶.</ref> و بر همه [[افعال الهی]] دلالت میکند و اسماء حسنایی چون [[خالق]]، باری، [[مصوّر]]، قهّار، [[وهّاب]]، [[رزّاق]]، [[فتّاح]]، [[قابض]]، [[باسط]]، خافض، رافع، [[معزّ]]، [[مذلّ]]، لطیف، خبیر، [[حلیم]]، رقیب، باعث، [[شهید]]، مبدئ، [[معید]]، [[محیی]]، [[ممیت]]، [[نافع]]، [[ضارّ]]، [[غفور]]، [[رئوف]]، شکور و... را [[پوشش]] میدهد<ref> المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.</ref>، از این رو برخی آن را پس از کلمه "[[الله]] "، جامع جمیع [[صفات جمال]] و جلال و از جمله حروف [[اسم اعظم]] [[پروردگار]] دانسته و [[تربیت]] [[جسم]]، [[روح]]، نفس، [[جان]]، [[جهان]] و برآوردن خواستههای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[انسانها]] را که مهمترین امر پس از [[آفرینش]] است، از [[شئون]] این اسم معرفی کردهاند<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.</ref>، پس توجّه کامل و مداوم به اسم "[[رب]]" شرط موفقیت در امور است<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه الحسنى، ص ۸۹.</ref>. برپایه [[روایات]]، [[خواندن]] [[خدا]] به این اسم ـ با عدد و کیفیت خاص ـ بسزا در [[اجابت دعا]] اثر دارد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.</ref>. | * به دیده برخی، [[خدا]] از آن جهت که آفریننده اشیاست، اِله است و از آن رو که آنها را از زوال و [[فساد]] نگه میدارد، [[رب]] است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref>. بر اساس [[حدیثی]] [[رب]] بزرگترین نام خداست<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر، ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶.</ref> و بر همه [[افعال الهی]] دلالت میکند و اسماء حسنایی چون [[خالق]]، باری، [[مصوّر]]، قهّار، [[وهّاب]]، [[رزّاق]]، [[فتّاح]]، [[قابض]]، [[باسط]]، خافض، رافع، [[معزّ]]، [[مذلّ]]، لطیف، خبیر، [[حلیم]]، رقیب، باعث، [[شهید]]، مبدئ، [[معید]]، [[محیی]]، [[ممیت]]، [[نافع]]، [[ضارّ]]، [[غفور]]، [[رئوف]]، شکور و... را [[پوشش]] میدهد<ref> المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.</ref>، از این رو برخی آن را پس از کلمه "[[الله]] "، جامع جمیع [[صفات جمال]] و جلال و از جمله حروف [[اسم اعظم]] [[پروردگار]] دانسته و [[تربیت]] [[جسم]]، [[روح]]، نفس، [[جان]]، [[جهان]] و برآوردن خواستههای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[انسانها]] را که مهمترین امر پس از [[آفرینش]] است، از [[شئون]] این اسم معرفی کردهاند<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.</ref>، پس توجّه کامل و مداوم به اسم "[[رب]]" شرط موفقیت در امور است<ref> اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه الحسنى، ص ۸۹.</ref>. برپایه [[روایات]]، [[خواندن]] [[خدا]] به این اسم ـ با عدد و کیفیت خاص ـ بسزا در [[اجابت دعا]] اثر دارد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.</ref>. | ||
* عدد اسم "[[رب]]" به حساب ابجد، ۲۰۲ و این رقم، مجموع عدد دو اسم [[محمّد]] (۹۲) و [[علی]] (۱۱۰) است. بر این اساس، گفته شده [[وجود مقدّس]] این دو [[شخصیّت]]، [[مظهر]] تام این اسم است<ref>اسماء الحسنى، ص ۱۴۳.</ref>. اسم "[[رب]]" پس از لفظ [[جلاله]] [[الله]] بیشترین کاربرد را در [[قرآن کریم]] داشته و نزدیک به ۱۰۰۰ بار تکرار شده است؛ گاهی به | * عدد اسم "[[رب]]" به حساب ابجد، ۲۰۲ و این رقم، مجموع عدد دو اسم [[محمّد]] (۹۲) و [[علی]] (۱۱۰) است. بر این اساس، گفته شده [[وجود مقدّس]] این دو [[شخصیّت]]، [[مظهر]] تام این اسم است<ref>اسماء الحسنى، ص ۱۴۳.</ref>. اسم "[[رب]]" پس از لفظ [[جلاله]] [[الله]] بیشترین کاربرد را در [[قرآن کریم]] داشته و نزدیک به ۱۰۰۰ بار تکرار شده است؛ گاهی به ضمیر اضافه شده مانند: | ||
:*{{متن قرآن|رَبِّيَ}}؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>، | :*{{متن قرآن|رَبِّيَ}}؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>، | ||
:*{{متن قرآن|رَبَّنَا}}؛ {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>، | :*{{متن قرآن|رَبَّنَا}}؛ {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>، | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== [[ربوبیت]] و اقتضای [[عبودیت]] == | == [[ربوبیت]] و اقتضای [[عبودیت]] == | ||
* | * وصف [[خدا]] به {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> مایه جلب محبّتِ [[بنده]] به [[خدا]] <ref>مجد البیان، ص ۲۸۸.</ref> و زمینهساز [[بندگی]] در برابر اوست و به [[سخن]] دیگر، [[اعتقاد]] به ربوبیّتِ مطلق [[خدا]] مستلزم [[عبودیّت]]، [[محبّت]]، [[خوف و رجا]] و [[شکرگزاری]] در برابر بخشیدن [[نعمتها]] و دفع ضررها از جانب وی است<ref>مجد البیان، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۷ و نیز نک: تفسیر سید مصطفی خمینی، ج، ص ۳۰۶.</ref>؛ ولی با اینکه [[خدا]] جز [[انسان]]، مملوک و مربوب دیگری نیز دارد و [[انسان]] جز [[خدا]] پروردگاری ندارد، او [[انسان]] را بهگونهای میپروراند که گویا جز آن مملوکی ندارد و [[آدمی]] [[خدا]] را به گونهای میپرستد که گویی جز او پروردگاری دیگر دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. | ||
* [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] میدهد به [[مشرکان]] بگوید: آیا جز [[خدا]] را به [[پروردگار]] بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است. برخی ذیل این [[آیه]]، بر [[ظلم]] کسانی تأکید کردهاند که با داشتن [[اعتقاد]] به [[خالقیت]] و [[ربوبیّت]] مطلق [[خدا]]، جز او را میپرستند<ref>التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.</ref>. بر همین اساس، [[لقمان]] به فرزندش سفارش میکند او تنها باید [[خدا]] را بپرستد و کسی را در [[عبادت]] شریک وی قرار ندهد، زیرا [[شرک]] مساوی قرار دادن کسی است که [[شایسته]] [[عبادت]] نیست، با کسی که سزاوار [[پرستش]] است <ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و آن ستمی بس بزرگ است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ [[ستم]] است، چون [[عبادت]] در [[جایگاه]] خویش انجام نمیشود<ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و [[ستم]] بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه [[نعمتها]] از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده میشود <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.</ref>. | * [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] میدهد به [[مشرکان]] بگوید: آیا جز [[خدا]] را به [[پروردگار]] بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است. برخی ذیل این [[آیه]]، بر [[ظلم]] کسانی تأکید کردهاند که با داشتن [[اعتقاد]] به [[خالقیت]] و [[ربوبیّت]] مطلق [[خدا]]، جز او را میپرستند<ref>التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.</ref>. بر همین اساس، [[لقمان]] به فرزندش سفارش میکند او تنها باید [[خدا]] را بپرستد و کسی را در [[عبادت]] شریک وی قرار ندهد، زیرا [[شرک]] مساوی قرار دادن کسی است که [[شایسته]] [[عبادت]] نیست، با کسی که سزاوار [[پرستش]] است <ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و آن ستمی بس بزرگ است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ [[ستم]] است، چون [[عبادت]] در [[جایگاه]] خویش انجام نمیشود<ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و [[ستم]] بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه [[نعمتها]] از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده میشود <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.</ref>. | ||
* [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری همراه [[دستور]] به [[پرستش]] [[خدا]] به | * [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری همراه [[دستور]] به [[پرستش]] [[خدا]] به وصف [[پروردگار]] و [[آفریدگار]] [[انسانها]]، [[اعتقاد]] به [[ربوبیّت]] او را مقتضیِ [[پرستش]] و [[لزوم اطاعت]] از وی دانسته است، چنانکه در [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۱-۲۲.</ref> [[مردم]] را به [[پرستش]] پروردگاری فرامیخواند که [[خالق]] آنهاست و [[زمین]] را همچو فرشی گسترده و [[آسمان]] را مانند سازهای افراشته و از [[آسمان]] آبی را فرود آورده که با آن روزی آنها را فراهم ساخته است؛ گویا [[خدا]] در این دو [[آیه]] [[ربوبیت]] و [[خالقیت]] خود را [[دلیل]] [[لزوم]] [[پرستش]] خویش نهاده است<ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۳۸؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۴، ص ۳۰۶.</ref>. [[حضرت مسیح]] {{ع}} نیز با تکیه بر [[ربوبیّت الهی]] به [[پیروان]] خویش سفارش میکند تنها [[خدا]] را بپرستند که [[راه مستقیم]] همین است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«و بیگمان خداوند پروردگار من و شماست، او را بپرستید! این راهی راست است» سوره مریم، آیه ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید! این راهی است راست» سوره زخرف، آیه ۶۴.</ref>، چنانکه او در [[رستاخیز]] نیز در پاسخ این [[پرسش]] که آیا تو [[مردم]] را به [[پرستش]] غیر [[خدا]] [[دعوت]] کردهای، میگوید من آنان را به چیزی جز آنچه [[خدا]] [[دستور]] داده، [[دعوت]] نکردهام؛ من به آنان گفتم تنها خدایی را بپرستید که [[پروردگار]] من و شماست: {{متن قرآن|مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ }}<ref>«به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» سوره مائده، آیه ۱۱۷.</ref>؛ همچنین [[فرشته وحی]]، خدای را [[پروردگار]] [[آسمانها]] و [[زمین]] و آنچه میان آندوست دانسته و به [[پیامبر]] {{صل}} میگوید: بنابراین تنها او را [[عبادت]] کن؛ نیز در [[پرستش]] وی [[شکیبا]] باش که برایش همنام و شریکی نیست: {{متن قرآن|رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}}<ref>«پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی میشناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۵.</ref><ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۸۵.</ref> به گفته برخی، [[تأمّل]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> به [[درک]] عظمتِ [[حق]] ـ تعالی ـ و انکسار، [[حیا]]، [[خشوع]] و [[اخبات]] در برابر وی و [[انقطاع]] از غیر او و اطلاع به حدود مربوبیّت و [[شئون]] مناسب آن میانجامد؛ نیز سبب ترک ادّعای مشارکت در شأنی از [[شئون]] [[ربوبیت]] است، زیرا همانگونه که [[حضرت حق]] به شکل مطلقْ [[ربّ]] است، [[بنده]] نیز به هر اعتباری مربوب است<ref>مجد البیان، ص ۲۸۹.</ref>. | ||
* به گفته بعضی دیگر، بایستی [[بنده]] از وصفِ [[خدا]] به [[ربوبیّت]]، او را بر این | * به گفته بعضی دیگر، بایستی [[بنده]] از وصفِ [[خدا]] به [[ربوبیّت]]، او را بر این وصف [[سپاس]] گوید و در پرتو [[هدایت دینی]] ـ که به گفته برخی همان [[ربوبیت الهی]] است<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص ۸۳.</ref> ـ با بهکارگیری [[نعمتهای خدا]] در مسیر [[تعیین]] شده، [[شکر]] آنها را بهجا آورد و از این راه قوای بدنی و [[عقلی]] خویش را [[رشد]] و تعالی بخشد؛ چنین کسی باید از عهده [[تربیت]] کسانی که [[وظیفه]] [[تربیت]] آنها به دوش اوست ـ مانند [[زن]]، [[فرزند]]، [[مرید]] و [[شاگرد]] ـ نیز به خوبی برآید؛ همچنین از کارهایی که فراعنه به نام "[[رب]] [[مردم]]" انجام میدادند و در [[حقیقت]]، خودشان را در [[ربوبیّت]]، شریک [[خدا]] میساختند و بیاذن او به گونه دلخواه قوانینی را میساختند و به [[مردم]] [[ستم]] روا میداشتند، [[پرهیز]] کند<ref> المنار، ج ۱، ص ۵۲ ـ ۵۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>. | ||
== انحصار [[ربوبیت]] در [[خداوند]] == | == انحصار [[ربوبیت]] در [[خداوند]] == | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
:* فرو فرستادن [[باران]] و رویاندن میوهها: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ}}<ref>«خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.</ref>، | :* فرو فرستادن [[باران]] و رویاندن میوهها: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ}}<ref>«خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.</ref>، | ||
:* فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در [[آسمان]]: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ}}<ref>«خداوند است که بادها را میفرستد که ابرها را برمیانگیزد و آن را در آسمان هر گونه خواهد میگسترد و آن را پارهپاره میگرداند و آنگاه باران پیاپی را مینگری که از لابهلای آن بیرون میزند و چون (خداوند) آن را به کسانی از بندگانش که بخواهد برساند ناگهان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴۸.</ref>، | :* فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در [[آسمان]]: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ}}<ref>«خداوند است که بادها را میفرستد که ابرها را برمیانگیزد و آن را در آسمان هر گونه خواهد میگسترد و آن را پارهپاره میگرداند و آنگاه باران پیاپی را مینگری که از لابهلای آن بیرون میزند و چون (خداوند) آن را به کسانی از بندگانش که بخواهد برساند ناگهان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴۸.</ref>، | ||
* براین پایه، برخلاف کسانی که {{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}}<ref>«جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> را در سوره [[حمد]] به آفریدگان دارای [[علم]] و [[ادراک]] مانند [[انسانها]]، [[فرشتگان]] و جنّ محدود کردهاند <ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>، میتوان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>؛ نیز میشود افزود با توجه به اینکه از یک سو [[خدا]] خود را در این [[آیه]] به | * براین پایه، برخلاف کسانی که {{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}}<ref>«جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> را در سوره [[حمد]] به آفریدگان دارای [[علم]] و [[ادراک]] مانند [[انسانها]]، [[فرشتگان]] و جنّ محدود کردهاند <ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>، میتوان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>؛ نیز میشود افزود با توجه به اینکه از یک سو [[خدا]] خود را در این [[آیه]] به وصف {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> ستوده و از سوی دیگر، [[بهترین]] و [[کاملترین]] صفت را در [[مقام]] تعریف به کار میگیرند، [[بهترین]] و [[کاملترین]] وصف [[خدا]] [[ربوبیت]] فراگیر اوست<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>، چنانکه برخی پس از تأکید بر اینکه [[کاملترین]] مرتبه آن است که شیءْ تام، بلکه فوق تمام باشد، گفتهاند: لفظ {{متن قرآن|لِلَّهِ }}<ref>«خداوند» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> بر تمام بودن [[خدا]] تکیه دارد، چون بر [[واجب]] الوجود بالذات دلالت میکند و {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> بر فوق تمام بودن وی پای میفشارد، زیرا بر فیضان و [[تربیت]] ما سوی [[الله]] از جانب او تأکید میکند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. | ||
* برخی ذیل [[آیه]] یاد شده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه [[ربوبیت]] و [[تربیت الهی]]، به این نمونهها اشاره کردهاند: | * برخی ذیل [[آیه]] یاد شده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه [[ربوبیت]] و [[تربیت الهی]]، به این نمونهها اشاره کردهاند: | ||
# نطفه [[آدمی]] پس از جدا شدن از صلب [[پدر]] و جاگرفتن در رحم [[مادر]]، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر میگذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، [[دست]]، پا، [[چشم]]، گوش، [[زبان]]، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز میگردد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«و بیگمان ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار نهادیم سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref>. | # نطفه [[آدمی]] پس از جدا شدن از صلب [[پدر]] و جاگرفتن در رحم [[مادر]]، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر میگذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، [[دست]]، پا، [[چشم]]، گوش، [[زبان]]، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز میگردد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«و بیگمان ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار نهادیم سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
* [[قرآن کریم]]، افزون بر تأکید بر [[ربوبیّت]] عمومی [[خدا]] بر موجودات {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>. [[عنایت]] ویژهای به [[ربوبیت]] و [[تربیت]] [[انسانها]] دارد که برخی آن را به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.</ref> عین [[هدایت]] آنان دانستهاند <ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص ۸۳.</ref>. | * [[قرآن کریم]]، افزون بر تأکید بر [[ربوبیّت]] عمومی [[خدا]] بر موجودات {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>. [[عنایت]] ویژهای به [[ربوبیت]] و [[تربیت]] [[انسانها]] دارد که برخی آن را به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.</ref> عین [[هدایت]] آنان دانستهاند <ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص ۸۳.</ref>. | ||
* آیاتی که اسم "[[رب]]" در آنها به ضمایر گوناگونی مانند "ک"، "کما"، "کم"، "ه"، "ها"، "هما"، "هم"، "ی" و "نا" افزوده شده و بیشتر به پرورش [[انسانهای کامل]] و ناکامل و [[مؤمن]] و غیر [[مؤمن]] اشاره دارد، به بیش از ۸۵۰ میرسد و این از اهمیت [[تربیت]] [[انسانها]] بهویژه [[تربیت]] [[انسان کامل]] پرده برمیدارد که در وجود [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] {{صل}} [[ظهور]] تام یافته است. | * آیاتی که اسم "[[رب]]" در آنها به ضمایر گوناگونی مانند "ک"، "کما"، "کم"، "ه"، "ها"، "هما"، "هم"، "ی" و "نا" افزوده شده و بیشتر به پرورش [[انسانهای کامل]] و ناکامل و [[مؤمن]] و غیر [[مؤمن]] اشاره دارد، به بیش از ۸۵۰ میرسد و این از اهمیت [[تربیت]] [[انسانها]] بهویژه [[تربیت]] [[انسان کامل]] پرده برمیدارد که در وجود [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] {{صل}} [[ظهور]] تام یافته است. | ||
* براینپایه، برخی از [[عارفان]] که [[تربیت]] هر پدیدهای را با اسم خاصّی ـ که سهم آن پدیده از [[ربوبیت]] مطلق است ـ میدانند "[[حقیقت]] [[انسانیت]]" را ـ که مرتبه [[انسان کامل]] است ـ از آن استثناء کردهاند<ref>شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۶۴۰، نیز نک: المقدمات من نص النصوص، ص ۴۵۲.</ref>، زیرا "[[حقیقت]] انسانیّت" همان "برزخیّت اولی" است که اصل همه موجودات و [[غایت]] و منتهای تمام اسماء و حقایق است و این [[حقیقت]]، [[مربّی]] [[رسول الله]] {{صل}} است: {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> براین اساس، [[رسالت]] او همه [[انسانها]] را فرامیگیرد: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>، زیرا [[حقیقت]] وی به هیچ [[حکم]]، قید، | * براینپایه، برخی از [[عارفان]] که [[تربیت]] هر پدیدهای را با اسم خاصّی ـ که سهم آن پدیده از [[ربوبیت]] مطلق است ـ میدانند "[[حقیقت]] [[انسانیت]]" را ـ که مرتبه [[انسان کامل]] است ـ از آن استثناء کردهاند<ref>شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۶۴۰، نیز نک: المقدمات من نص النصوص، ص ۴۵۲.</ref>، زیرا "[[حقیقت]] انسانیّت" همان "برزخیّت اولی" است که اصل همه موجودات و [[غایت]] و منتهای تمام اسماء و حقایق است و این [[حقیقت]]، [[مربّی]] [[رسول الله]] {{صل}} است: {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> براین اساس، [[رسالت]] او همه [[انسانها]] را فرامیگیرد: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>، زیرا [[حقیقت]] وی به هیچ [[حکم]]، قید، وصف و اسمی مقیّد نیست، بلکه [[حکم]] "جمعی" و "وسطی [[حقیقی]]" ([[اعتدال]] تام) در او ظاهر است<ref>مشارق الدراری، ص ۱۶۶.</ref>. | ||
* [[رب]] [[حضرت]] ختمی تعیّن اوّل است که اصل [[اسمای الهی]] و منشأ و منتهای [[ربوبیّت]] است<ref>رسالة النصوص، ص ۱۵.</ref> و تجلّی اوّل است که مسمّای "هو" و [[باطن]] اسم "[[الله]] " و منتهای همه تعیّنات است؛ {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ}}<ref>«و همه کارها بدو باز گردانده میشود» سوره هود، آیه ۱۲۳.</ref><ref>مصباح الانس، ص ۳۶۴.</ref>. | * [[رب]] [[حضرت]] ختمی تعیّن اوّل است که اصل [[اسمای الهی]] و منشأ و منتهای [[ربوبیّت]] است<ref>رسالة النصوص، ص ۱۵.</ref> و تجلّی اوّل است که مسمّای "هو" و [[باطن]] اسم "[[الله]] " و منتهای همه تعیّنات است؛ {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ}}<ref>«و همه کارها بدو باز گردانده میشود» سوره هود، آیه ۱۲۳.</ref><ref>مصباح الانس، ص ۳۶۴.</ref>. | ||
* [[رب]] الارباب بودن [[خدا]] نیز به اعتبار [[اسم اعظم]] و تعیّن اوّل است که منشأ تمام اسماء، [[غایت]] همه غایات و دارای جمیع مطالب است و [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> به آن اشاره دارد، بنابراین [[ربوبیّت]] ویژه [[رسول الله]] {{صل}} [[ربوبیت]] عظماست<ref>المقدمات من نص النصوص، ص ۴۵۲.</ref>، زیرا [[تربیت]] هر پدیدهای مناسب با همان موجود است؛ مثلاً [[ربوبیت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} با [[ربوبیت]] دیگران، اعم از [[پیامبران]]، [[فرشتگان مقرّب]] و توده [[مردم]] متفاوت است. | * [[رب]] الارباب بودن [[خدا]] نیز به اعتبار [[اسم اعظم]] و تعیّن اوّل است که منشأ تمام اسماء، [[غایت]] همه غایات و دارای جمیع مطالب است و [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> به آن اشاره دارد، بنابراین [[ربوبیّت]] ویژه [[رسول الله]] {{صل}} [[ربوبیت]] عظماست<ref>المقدمات من نص النصوص، ص ۴۵۲.</ref>، زیرا [[تربیت]] هر پدیدهای مناسب با همان موجود است؛ مثلاً [[ربوبیت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} با [[ربوبیت]] دیگران، اعم از [[پیامبران]]، [[فرشتگان مقرّب]] و توده [[مردم]] متفاوت است. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۸
واژهشناسی لغوی
- رب که در زبان فارسی از آن به پروردگار و خدا تعبیر میشود[۱]، واژهای عربی از ریشه "ر ـ ب ـ ب" و در لغت به معانی مالک، سیّد، مدبّر، قیّم، منعم، مربّی[۲]، مطاع[۳]، معبود، مصلح[۴]، برتر، خالق [۵] و... است.
- به گفته برخی، معنای اصلی مادّه "رب" سوق دادن چیزی به سوی کمال و زدایش کاستیهای آن با تخلیه و تحلیه است و از حقیقت این معنا در هر موردی مناسب با ذات و مقتضیات آن مورد، با عباراتی چون اِصلاح، اِنعام، تدبیر، سیاست و اِتمام یاد میشود که همه مصادیق آن حقیقتاند و معانی دیگری مانند مالکیت، مصاحبت، سیادت، قیمومت، زیادت، نمو، علوّ، ملازمت، تغذیه و... از لوازم و آثار حقیقت یاد شدهاند[۶]، از این رو معنای اصلی رب، یعنی کسی که مالک زمام امر چیزی است و آن را اداره، تربیت و اصلاح میکند[۷]، پس ربِّ مزرعه، کسی است که امور مزرعه را اصلاح میکند و ربِّ قوم شخصی است که آنها را رهبری کرده و کارهایشان را تنظیم و اداره میکند[۸]. برخی "رب" را در اصل مصدر و به معنای تربیت دانسته و تربیت را به ایجاد چیزی تا مرز تمام [۹] یا رساندن تدریجی چیزی به کمال خاص خود بر اساس استعداد ازلی معنا کردهاند[۱۰].
- بعضی نیز احتمال دادهاند که رب از ریشه "ر ـ ب ـ و" به معنای رشد و نمو ـ مانند ربا الصغیر یعنی کودک رشد کرد ـ گرفته شده و با تضعیف عین الفعل آن، متعدّی گشته است[۱۱].
- برخی نیز آن را از ریشههای "ر ـ ب ـ و" به معنای سلطنت و فرمانروایی و "ر ـ ب ـ ی" به معنای تهذیب و ایصال به مطلوب و "ر ـ ب ـ ب" به معنای تربیت نفوس دانستهاند[۱۲].
- در مقابل، برخی گفتهاند: رب، صفت مشبهه است[۱۳]؛ ولی ظاهراً این واژه اسم فاعل یا مبالغه آن است که در اصل رابّ بوده و اَلِف آن برای تخفیف حذف گشته است؛ مانند بارّ و برّ[۱۴].
- برخی رب را در شمار واژههای دخیل غیر عربی یاد کرده و احتمال دادهاند این واژه از زبان آرامی به زبان عربی راه یافته باشد[۱۵]. "رب" در اصطلاح علم اسماء و اهل معرفت، از اسمای حسنای خداست که به اعتبار نسبت وی با موجودات عینی ـ یعنی ارواح و اجساد ـ بر او اطلاق میشود و همان گونه که نسبت ذات با اعیان ثابت، منشأ اعتبار اسمهای الهی مانند قادر و مرید است، نسبت ذات با اعیان خارجی نیز خاستگاه اسماء ربوبیت همچون رازق و حفیظ است، بنابراین رب اسمی ویژه است که مقتضی وجود مربوب است و هر پدیدهای، صورت اسمی ربّانی است[۱۶].
- اسم رب به شکل مطلق و بیاضافه به چیزی، به خدا اختصاص داشته و در صورت اضافه، بر دیگران نیز اطلاق میشود؛ مانند رب الدار و رب الابل[۱۷]. اختصاص یاد شده از آن روست که ربوبیت مطلقِ همه آفریدهها از هر جهت از آنِ خداست و جز او را در آن بهرهای نیست[۱۸]؛ البته به نظر برخی، گرچه اطلاق "رب" به گونه مطلق از نظر فقه و لغت بر دیگران جایز است، از نظر اخلاق و ادب روا نیست[۱۹]. اسم رب، اگر به معنای ثابت باشد، اسم ذات است؛ چنانچه به معنای مالک باشد، اسم صفت و اگر به معنای مصلح باشد اسم فعل است[۲۰].
- به دیده برخی، خدا از آن جهت که آفریننده اشیاست، اِله است و از آن رو که آنها را از زوال و فساد نگه میدارد، رب است[۲۱]. بر اساس حدیثی رب بزرگترین نام خداست[۲۲] و بر همه افعال الهی دلالت میکند و اسماء حسنایی چون خالق، باری، مصوّر، قهّار، وهّاب، رزّاق، فتّاح، قابض، باسط، خافض، رافع، معزّ، مذلّ، لطیف، خبیر، حلیم، رقیب، باعث، شهید، مبدئ، معید، محیی، ممیت، نافع، ضارّ، غفور، رئوف، شکور و... را پوشش میدهد[۲۳]، از این رو برخی آن را پس از کلمه "الله "، جامع جمیع صفات جمال و جلال و از جمله حروف اسم اعظم پروردگار دانسته و تربیت جسم، روح، نفس، جان، جهان و برآوردن خواستههای دنیایی و آخرتی انسانها را که مهمترین امر پس از آفرینش است، از شئون این اسم معرفی کردهاند[۲۴]، پس توجّه کامل و مداوم به اسم "رب" شرط موفقیت در امور است[۲۵]. برپایه روایات، خواندن خدا به این اسم ـ با عدد و کیفیت خاص ـ بسزا در اجابت دعا اثر دارد[۲۶].
- عدد اسم "رب" به حساب ابجد، ۲۰۲ و این رقم، مجموع عدد دو اسم محمّد (۹۲) و علی (۱۱۰) است. بر این اساس، گفته شده وجود مقدّس این دو شخصیّت، مظهر تام این اسم است[۲۷]. اسم "رب" پس از لفظ جلاله الله بیشترین کاربرد را در قرآن کریم داشته و نزدیک به ۱۰۰۰ بار تکرار شده است؛ گاهی به ضمیر اضافه شده مانند:
- ﴿رَبِّيَ﴾؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۲۸]،
- ﴿رَبَّنَا﴾؛ ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۲۹]،
- ﴿رَبِّهِ﴾؛ ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۳۰]،
- ﴿رَبِّهَا﴾؛ ﴿وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[۳۱]،
- ﴿رَبُّهُمَا﴾؛ ﴿فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[۳۲]،
- ﴿رَبِّهِمْ﴾؛ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴾[۳۳]،
- ﴿رَبَّكَ﴾؛ ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۳۴]،
- ﴿رَبُّكُمَا﴾؛ ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ﴾[۳۵]،
- ﴿رَبَّكُمُ﴾؛ ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۳۶]
- و زمانی به اسم ظاهر نظیر ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۳۷] و در مواردی نیز همراه یکی دیگر از اسمای الهی آمده است؛ همچون ﴿سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ﴾[۳۸]. این اسم در عهد قدیم و جدید نیز به کار رفته است[۳۹]؛ البته در قرآن و همچنین عهدین [۴۰] گاهی به معنای سید یا مربّی آمده و مراد از آن غیر خدا است ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ﴾[۴۱] و با این موضوع ربط ندارد[۴۲].
نسبت ربوبیت الهی بر بدبختی نگون بختان
- هرچند اراده و قدرت حضرت حق در همه چیز، همهکس و همهجا بر اساس نظام علّی و معلولی گیتی نفوذ دارد: ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۴۳]، نگونبختی شقاوتمندان و نافرمانی گناهکاران را نمیتوان از مصادیق ربوبیت حضرت حق دانست، زیرا این امور با بد اختیاری انسانها و خروج آنها از جادّه اعتدال و شریعت تحقق مییابند[۴۴].
- افزون بر این، حرکاتی در گردونه ربوبیت حق متعال جای میگیرد که به کمال و سعادت انسانها انجامد، زیرا تربیت و ربوبیت جز فراهم ساختن اسباب وصول به کمال نیست و به کمال نرسیدن اشیا به قصور ماهیات و عدم قابلیّت محلّ مستند است و خدا به اقتضای اسم ربّ، متصدّی تربیت عالمیان، هر چند به اقتضای اسمایی چون مضلّ: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ ﴾[۴۵] و ضارّ: «يَا ضَارُّ يَا نَافِعُ »[۴۶]، شأن دیگری دارد [۴۷]، از این رو نه کفر کافر و تعذیب او منافی با ربوبیّت مطلق خداست و نه خلق جبری ایمان شرط ربوبیت است؛ برخلاف نظر قدریه که کفر کافر را مخلوق خدا و عقوبت او را منافی با ربوبیت میدانند؛ نیز برخلاف نظر جبریّه که خلق جبری ایمان را شرط ربوبیّت معرفی کردهاند[۴۸][۴۹].
ربوبیت و اقتضای عبودیت
- وصف خدا به ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۰] مایه جلب محبّتِ بنده به خدا [۵۱] و زمینهساز بندگی در برابر اوست و به سخن دیگر، اعتقاد به ربوبیّتِ مطلق خدا مستلزم عبودیّت، محبّت، خوف و رجا و شکرگزاری در برابر بخشیدن نعمتها و دفع ضررها از جانب وی است[۵۲]؛ ولی با اینکه خدا جز انسان، مملوک و مربوب دیگری نیز دارد و انسان جز خدا پروردگاری ندارد، او انسان را بهگونهای میپروراند که گویا جز آن مملوکی ندارد و آدمی خدا را به گونهای میپرستد که گویی جز او پروردگاری دیگر دارد[۵۳].
- آیه ﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۵۴] به پیامبر (ص) دستور میدهد به مشرکان بگوید: آیا جز خدا را به پروردگار بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است. برخی ذیل این آیه، بر ظلم کسانی تأکید کردهاند که با داشتن اعتقاد به خالقیت و ربوبیّت مطلق خدا، جز او را میپرستند[۵۵]. بر همین اساس، لقمان به فرزندش سفارش میکند او تنها باید خدا را بپرستد و کسی را در عبادت شریک وی قرار ندهد، زیرا شرک مساوی قرار دادن کسی است که شایسته عبادت نیست، با کسی که سزاوار پرستش است [۵۶] و آن ستمی بس بزرگ است: ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۵۷]؛ ستم است، چون عبادت در جایگاه خویش انجام نمیشود[۵۸] و ستم بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه نعمتها از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده میشود [۵۹].
- قرآن کریم در آیات بسیاری همراه دستور به پرستش خدا به وصف پروردگار و آفریدگار انسانها، اعتقاد به ربوبیّت او را مقتضیِ پرستش و لزوم اطاعت از وی دانسته است، چنانکه در آیات ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۶۰] مردم را به پرستش پروردگاری فرامیخواند که خالق آنهاست و زمین را همچو فرشی گسترده و آسمان را مانند سازهای افراشته و از آسمان آبی را فرود آورده که با آن روزی آنها را فراهم ساخته است؛ گویا خدا در این دو آیه ربوبیت و خالقیت خود را دلیل لزوم پرستش خویش نهاده است[۶۱]. حضرت مسیح (ع) نیز با تکیه بر ربوبیّت الهی به پیروان خویش سفارش میکند تنها خدا را بپرستند که راه مستقیم همین است: ﴿إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[۶۲]؛ نیز ﴿وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[۶۳] و ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[۶۴]، چنانکه او در رستاخیز نیز در پاسخ این پرسش که آیا تو مردم را به پرستش غیر خدا دعوت کردهای، میگوید من آنان را به چیزی جز آنچه خدا دستور داده، دعوت نکردهام؛ من به آنان گفتم تنها خدایی را بپرستید که پروردگار من و شماست: ﴿مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ ﴾[۶۵]؛ همچنین فرشته وحی، خدای را پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آندوست دانسته و به پیامبر (ص) میگوید: بنابراین تنها او را عبادت کن؛ نیز در پرستش وی شکیبا باش که برایش همنام و شریکی نیست: ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا﴾[۶۶][۶۷] به گفته برخی، تأمّل در آیه ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۶۸] به درک عظمتِ حق ـ تعالی ـ و انکسار، حیا، خشوع و اخبات در برابر وی و انقطاع از غیر او و اطلاع به حدود مربوبیّت و شئون مناسب آن میانجامد؛ نیز سبب ترک ادّعای مشارکت در شأنی از شئون ربوبیت است، زیرا همانگونه که حضرت حق به شکل مطلقْ ربّ است، بنده نیز به هر اعتباری مربوب است[۶۹].
- به گفته بعضی دیگر، بایستی بنده از وصفِ خدا به ربوبیّت، او را بر این وصف سپاس گوید و در پرتو هدایت دینی ـ که به گفته برخی همان ربوبیت الهی است[۷۰] ـ با بهکارگیری نعمتهای خدا در مسیر تعیین شده، شکر آنها را بهجا آورد و از این راه قوای بدنی و عقلی خویش را رشد و تعالی بخشد؛ چنین کسی باید از عهده تربیت کسانی که وظیفه تربیت آنها به دوش اوست ـ مانند زن، فرزند، مرید و شاگرد ـ نیز به خوبی برآید؛ همچنین از کارهایی که فراعنه به نام "رب مردم" انجام میدادند و در حقیقت، خودشان را در ربوبیّت، شریک خدا میساختند و بیاذن او به گونه دلخواه قوانینی را میساختند و به مردم ستم روا میداشتند، پرهیز کند[۷۱][۷۲].
انحصار ربوبیت در خداوند
- اطلاق و نامتناهی بودن وجوه ربوبیت حق ـ تعالی ـ مستلزم انحصار ربوبیت در خداست، زیرا ربوبیت مطلق و نامتناهی برای ربوبیت دیگری جایی نمیگذارد، از این رو اگر مراد از ﴿ الْعَالَمِينَ﴾[۷۳] تمام عوالم شایسته تربیت باشد، باید ربوبیت آنها در خدا منحصر باشد[۷۴] و به سخن دیگر میتوان گفت مربّی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، نمیتواند کسی جز خدا باشد، زیرا مربّیِ هر چیزی، واجد کمال وجودی وی است و آن را به او افاضه میکند و جز خدا دارای همه کمالات نیست[۷۵].
- قرآن کریم گاهی به روش برهانی در قالب قیاس استثنایی و بیان تالی فاسدِ تعدّدِ خدایان (ارباب)[۷۶] ربوبیت و تدبیر را به گونه انحصاری برای خدا ثابت و آن را از دیگران نفی میکند: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾[۷۷] و زمانی از زبان یوسف (ع) جدلگونه به شکل استفهام انکاری یا تقریری، پروردگار یگانه قهار را از خدایان گوناگون بهتر میداند: ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴾[۷۸] (توحید)، چنانکه از زبان ابراهیم (ع) بازگو میکند که وی با تکیه بر آفرینش آسمانها و زمین، در برابر کسانی که به ربوبیت اجرام آسمانی و تأثیرشان در امور زندگی گروهی و فردی انسانها معتقد بودند، ربّ آنان را پروردگار آسمانها و زمین دانست؛ همان پروردگاری که آنها را آفرید: ﴿قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۷۹][۸۰] نیز در آیاتی ـ مانند آیات ﴿المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۸۱] و آیات ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ﴾[۸۲] ـ به بتپرستان که با وجود باور به خالقیت خدا معتقد بودند ربوبیت آسمان، زمین، انسان، حیوان و... به موجودی نیرومند واگذار شده، از این رو آنان برای جلب منفعت خود آن را میپرستیدند، گوشزد میکند که ربوبیت آنها مانند ربوبیت دیگر پدیدههای جهان همه به دست خداست[۸۳] و در ربوبیت شریکی برای او تصور ندارد[۸۴]؛ البته باید اقرار کرد توحید ربوبی از نظر دانش، غامض است و به لحاظ حال و عمل بر طبق آن دشوار است[۸۵].
- گفتنی است اگر ربوبیت به معنای آماده کردن اسبابِ وصول به کمال، همراه ترتب غایات بر آنها باشد، بیتردید فقط از آنِ خداست، زیرا همه امور یاد شده به اراده خدای توانا و دانا وابسته است و به صرف تحقق مقدمات، نتیجه به دست نمیآید؛ چنانچه ربوبیت آمادهسازی اسبابی باشد که در حصول نتیجه اثر دارند، نمیتوان آن را از دیگران نفی کرد، چون اسباب و حرکات جزئیِ خارجی همچون مربّیان، معلمان، و اسباب طبیعی همه به شکل اِعداد (آمادهسازی) در شکلگیری نتایج مؤثر هستند؛ ولی در عین حال این معنا با حصر ربوبیت مطلق در خدا تنافی ندارد، زیرا علل اِعدادی، خودشان معلول علل حقیقیاند و اراده و فاعلیتشان فانی در اراده و فاعلیت آنهاست.
- براین پایه میتوان ربوبیت حقیقی را تنها از آنِ خدا دانست و ربوبیت تبعی دیگران را نیز پذیرفت[۸۶]، از این رو خدا پیامبر خویش را به تنزیه اسم پروردگارش که برتر از همه است و همه اشیا را مقهور خویش ساخته، دستور میدهد و هنگامی که او را به نام ربّ میخواند، از ربوبیت دیگران به گونهای که با ربوبیت (مطلق) وی منافات داشته باشد یاد نکند: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾[۸۷][۸۸]. برخی برای ربوبیت دیگر مربّیان در مقایسه با ربوبیت حضرت حق، لوازمی را برشمردهاند که در ربوبیت الهی نیست؛ مانند اینکه تربیت و ربوبیت دیگران، مستلزم آن است که خود نیز رشد کرده و بهرهای نصیبشان گردد، در حالی که خدا از تربیت و ربوبیت جهان سودی نمیبرد؛ نیز تربیت دیگران به ظهور نقصان در خزائن و کاهش اموال آنها میانجامد؛ ولی خدا منزّه از نقصان و ضرر است؛ همچنین دیگران بر اثر پافشاری اشخاص نیازمند، خسته میشوند؛ ولی خدا اصرار کنندگان در دعا را دوست میدارد: « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُلِحِّينَ فِي الدُّعَاء»؛ نیز تربیت و ربوبیت دیگران پس از درخواست است؛ امّا خدا پیش از آن نیازها را برمیآورد؛ همچنین احسان دیگران با رخ نمودن فقر، غیبت و مرگ میگسلد؛ ولی احسان الهی اینگونه نیست، چنانکه تربیت و احسان دیگران محدود است؛ لکن تربیت الهی همه مخلوقات را در بر میگیرد[۸۹][۹۰].
ربوبیت و اکرمیت
- خدا در آیه ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ﴾[۹۱] پس از تصریح به جلوه خلاّقیت اسم "رب" به ویژه آفرینش انسان از خونی بسته: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ﴾[۹۲] بر "اکرم" بودن آن تأکید داشته و سپس از تعلیم انسان با "قلم" یاد میکند: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾[۹۳]؛ گویا پروردگار از این رهگذر خواسته که اعلام کند با تعلیم انسان، کمال جود و کرم خویش را به نمایش گذاشته [۹۴] و وی را از صفتی که زیر ساخت آفرینش و خلاّقیت است: ﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾[۹۵] بهرهمند ساخته است.
- براین پایه، در این دو آیه با بیان پرورش انسان و رساندن وی از پایینترین مرحله (علقه بودن) به بالاترین درجه (دانا شدن) ربوبیت و اکرمیت خویش را تقریر کرده است[۹۶]. برخی در بیان چگونگی اکرمیت پروردگار گفتهاند: نعمتهای او نامحدود و احسان وی بیعوض است و در عقوبت شتاب نکرده و توبه بندگان را میپذیرد[۹۷]. بعضی نیز در سخنانی دیگر چنین یاد کردهاند: او برخلاف دیگران که فقط هنگام جنایت کریم هستند، پس از جنایت نیز بر احسان خویش میافزاید؛ پروردگار برخلاف دیگران که کرمشان به انگیزه سود بردن یا دفع زیان است، فقط محض خودِ کرم میبخشد؛ او در هر احسان و کرمی آغازگر است و کرمش با کوتاهی آمیخته نیست[۹۸].
- گفتنی است ذکر اکرمیت در مقام دستور به خواندن، یا برای برانگیختن رسول الله (ص) به کار قرائت است: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ﴾[۹۹]؛ یعنی بخوان که پروردگارت اکرم است و در مقابل هر حرفی ۱۰ برابر پاداش میدهد؛ یا برای ایجاد اخلاص در آن جناب است؛ یعنی بخوان و در این خواندن به چیزی طمع نداشته باش و بدان که من اکرم از آن هستم که به تو چیزی را که به قلبت هم خطور نمیکند ندهم؛ یا معنای آیه چنین است: تو در دعوت ممحّض شو و از هیچکس مترس، زیرا من اکرم از آن هستم که تو را به تکلیفی وادارم و یاریات نکنم[۱۰۰][۱۰۱].
گستره ربوبیت الهی
- قرآن کریم، افزون بر اینکه خدا را پروردگار عالمیان: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۰۲]، همه چیز: ﴿وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ﴾[۱۰۳]، آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست: ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ﴾[۱۰۴] میشناساند، خصوص ربوبیت عرش: ﴿وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۱۰۵]، مشارق و مغارب: ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ﴾[۱۰۶]، سپیده صبح: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾[۱۰۷]، مردم: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ﴾[۱۰۸]، ستاره شعری:﴿وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى﴾[۱۰۹]، خانه کعبه: ﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ﴾[۱۱۰] و... را از آنِ خدا میداند، از این رو میتوان گفت سراسر جهان هستی و همه جلوههای وجود را ربوبیتِ پروردگار بزرگ [۱۱۱]فرا میگیرد: ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾[۱۱۲] که از هرگونه محدودیت و کاستی پیراسته است.
- مظاهر ربوبیت حضرت حق، در آیات قرآن بازتاب یافتهاند؛ مانند:
- بخشیدن یا گرفتن فرمانروایی: ﴿تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ ﴾[۱۱۳]،
- عزیز یا ذلیل ساختن: ﴿وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ﴾[۱۱۴]،
- روزی دادن: ﴿ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾[۱۱۵]،
- گستراندن یا تنگ کردن روزی: ﴿اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ﴾[۱۱۶]؛ ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۱۷]،
- عقیم ساختن یا بخشیدن فرزندان دختر و پسر: ﴿يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ﴾[۱۱۸]؛ ﴿وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا ﴾[۱۱۹]
- فرو بردن بخشی از شب و روز در یکدیگر: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ﴾[۱۲۰]،
- خارج ساختن زنده از مرده و بهعکس: ﴿يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ ﴾[۱۲۱]،
- زنده کردن زمین مرده: ﴿وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾[۱۲۲]،
- تسخیر خورشید و ماه: ﴿ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ﴾[۱۲۳]،
- تدبیر امور از بالاترین مرحله وجود تا پایینترین مرحله: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ﴾[۱۲۴]،
- تقدیر و هدایت امور: ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾[۱۲۵]،
- خنداندن و گریاندن: ﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى﴾[۱۲۶]،
- میراندن و زنده ساختن: ﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا﴾[۱۲۷]،
- بینیاز و توانمند ساختن: ﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى﴾[۱۲۸]،
- گسترش زمین و برافراشتن سقف آسمان: ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا﴾[۱۲۹]؛ ﴿رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا﴾[۱۳۰]
- برپاداشتن کوهها: ﴿وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ﴾[۱۳۱]،
- رام کردن کشتیها در دریاها: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۱۳۲]،
- حفظ آسمانها از افتادن بر زمین: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۱۳۳]،
- گرد آوردن انسانها در رستاخیز: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۱۳۴][۱۳۵]،
- فرو فرستادن باران و رویاندن میوهها: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۱۳۶]،
- فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در آسمان: ﴿اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۱۳۷]،
- براین پایه، برخلاف کسانی که ﴿الْعَالَمِينَ﴾[۱۳۸] را در سوره حمد به آفریدگان دارای علم و ادراک مانند انسانها، فرشتگان و جنّ محدود کردهاند [۱۳۹]، میتوان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است[۱۴۰]؛ نیز میشود افزود با توجه به اینکه از یک سو خدا خود را در این آیه به وصف ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۴۱] ستوده و از سوی دیگر، بهترین و کاملترین صفت را در مقام تعریف به کار میگیرند، بهترین و کاملترین وصف خدا ربوبیت فراگیر اوست[۱۴۲]، چنانکه برخی پس از تأکید بر اینکه کاملترین مرتبه آن است که شیءْ تام، بلکه فوق تمام باشد، گفتهاند: لفظ ﴿لِلَّهِ ﴾[۱۴۳] بر تمام بودن خدا تکیه دارد، چون بر واجب الوجود بالذات دلالت میکند و ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۴۴] بر فوق تمام بودن وی پای میفشارد، زیرا بر فیضان و تربیت ما سوی الله از جانب او تأکید میکند[۱۴۵].
- برخی ذیل آیه یاد شده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه ربوبیت و تربیت الهی، به این نمونهها اشاره کردهاند:
- نطفه آدمی پس از جدا شدن از صلب پدر و جاگرفتن در رحم مادر، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر میگذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، دست، پا، چشم، گوش، زبان، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز میگردد: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۱۴۶]؛ نیز ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۱۴۷].
- دانه گیاه پس از جای گرفتن در دل زمین با رطوبتی که به آن میرسد، با اینکه درهمه ابعاد گسترش مییابد، فقط از دو قسمت بالا و پایین شکاف برمیدارد و از یکی زائدهای بیرون میآید که ساقه را تشکیل میدهد و از دیگری، زائدهای که ریشه از آن پا میگیرد و سپس از ساقه شاخهها، از شاخهها شکوفهها و از شکوفهها میوهها پدید میآیند و میوهها خود، اجزایی دارند که در لطافت و صلابت مختلفاند. ریشه نیز از طرف نوک که در لطافت مثل آبِ بسته (ژله مانند) است، در زمین سخت و خشن فرو رفته و با نیروی جاذبهای که خدا در آن به ودیعت نهاده اجزاءِ لطیف و مواد مفید را از درون گل و لای جذب میکند، نیازمندیهای بندگان، مانند غذا، خورشت، میوه، دارو و... بهوجود میآیند: ﴿ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا وَزَيْتُونًا وَنَخْلا وَحَدَائِقَ غُلْبًا وَفَاكِهَةً وَأَبًّا مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ﴾[۱۴۸]
- آمد و شد سیارات و ستارهها، به گونهای است که مصالح بندگان را تأمین میکند؛ مثلاً روز با طلوع خورشید میآغازد و مایه حرکت و جستار معاش میشود و شب با غروب آن پدید آمده و سبب راحتی و آرامش میگردد: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۱۴۹]؛ ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۱۵۰]؛ ﴿ أَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ مِهَادًا وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا﴾ [۱۵۱]، تأمّل در شگفتیهای احوال معادن، نباتات، حیوانات و آثار حکمت آفرینش انسان، بسیاری از اسباب تربیت الهی و ادلّه رحمت او و قطرهای از دریای اسرار جمله ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۵۲] را آشکار میسازد[۱۵۳]. برخی هم در یاد کرد مسائلی بیشتر با توجّه به وضعیت اقلیمی خود، نمونههایی از ربوبیت حضرت حقّ را شرح کردهاند؛ نظیر ربوبیت دانههای ذرّت، گندم، خرما، تربیت لؤلؤ و مرجان در دریا، رشد فرزندان با شیر مادر، تربیت انسانها در مدارس، پرورش عقول با علم منطق جهت درک علوم عالی [۱۵۴][۱۵۵].
پیوند اسم رب با اسما دیگر
- قرآن کریم در موارد بسیاری اسم رب را همراه اسمای دیگر یاد میکند که هر کدام افزون بر بیان ویژگی خاصّ آن مورد، در ظهور شأنی از شئون ربوبیت عام خدا نقش دارد؛ مثلاً یادکرد دو اسم ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۵۶] و ﴿الرَّحِيمِ﴾[۱۵۷] پس از ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۵۸] در آغاز سوره حمد، مینمایاند که تربیت الهی موجودات، براساس فراگیری احسان و رحمت اوست؛ نه جلب یا دفع زیان؛ همچنین چون معنای "رب" برای برخی قهر و جبروت را تداعی میکند، خدا با ذکر این دو اسم آنان را به رحمت و احسانش توجه میدهد، تا آنها میان اعتقاد به صفات جمال و صفات جلال را که هر دو نشان کمال مطلق خدایند، یکجا داشته باشند و خواسته است به بندگان خویش بفهماند ربوبیت وی ربوبیت رحمت و احسان است، تا محبت آنان را به خود جلب کرده، نیز ایشان به فراهم آوردن رضایت او روی آورند.
- البته فراگیر بودن رحمت خدا با عقوبتهای دنیایی و عذابهای آخرتی متجاوزان به حدود الهی منافاتی ندارد، زیرا این گونه امور، گرچه ظاهرشان قهر و انتقام است، با نگاه به حقیقت و غایت آنها از مصادیق رحمت و مایه تربیت مردم و هشداری درباره وقوع انحرافها و شقاوتهایند [۱۵۹]. افزون بر این، گفته شده: از آنجا که رب، مالک بندگان و مدبّر امور آنان است و هرکسی را عادلانه پاداش میدهد و حقّ ستمدیدگان را از ظالمان میستاند، مایه ترس اشخاص و چیرگی خوف بر امیدشان میگردد، چون آنان معمولاً در مورد تکالیف الهی و حقوق مردم مقصِّرند، از این رو خدا صفتِ ربوبیّت خویش را با صفت رحمت همنشین ساخته، تا بندگان در کنار هراس از عدالت خدا به رحمت او نیز امیدوار باشند، به شکلی که هیچکدام بر دیگری غلبه نکند و از رحمت با دو اسم ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۶۰] و ﴿الرَّحِيمِ﴾[۱۶۱] یاد کرده، تا رحمان بر نهایت کمالِ اتصاف به رحمت دلالت کند و رحیم بر این مطلب که این رحمت از صفات ذاتیِ معنویِ متعلق به بندگان به طور حتم است: ﴿إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۱۶۲]؛ ﴿وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴾[۱۶۳][۱۶۴] گفتنی است دو صفت ربوبیّت و رحمت، گویای همه معانی صفات افعال الهیاند، زیرا ربِّ بندگان کسی است که تمام لوازم مربوط به آفرینش، رزق و تدبیر امور آنان را از روی احسان به آنها عطا میکند؛ یعنی کارهایش مدلول اسماءِ افعال اوست؛ نظیر خالق، رازق، باری، مصوّر، قهّار، وهّاب، رزّاق، فتاح، قابض، باسط، خافض، رافع، معزّ، مذلّ، حَکمِ عدل، لطیف، خبیر، حلیم، محیی، ممیت، ضارّ، نافع، باعث، شهید، توّاب، غفور، رئوف، شکور، مانع [۱۶۵].
- براین پایه، قرآن کریم اسم "رب" را کنار اسماء حسنای دیگر ـ که بیشتر آنها از اسماء افعال الهیاند ـ یاد میکند؛ مانند:
- غفور: ﴿وَرَبٌّ غَفُورٌ﴾[۱۶۶]،
- ﴿ذُو مَغْفِرَةٍ ﴾: ﴿ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ ﴾[۱۶۷]،
- بصیر: ﴿ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا﴾[۱۶۸]،
- هادی و نصیر: ﴿ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا﴾[۱۶۹]،
- قدیر: ﴿ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا﴾[۱۷۰]،
- ﴿ذُو فَضْلٍ﴾: ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ ﴾[۱۷۱]،
- ﴿وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ﴾: ﴿ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ﴾[۱۷۲]،
- ﴿ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾: ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾[۱۷۳]،
- کریم: ﴿مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ﴾[۱۷۴]،
- رحیم: ﴿مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ﴾[۱۷۵]،
- ﴿ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ ﴾: ﴿رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ ﴾[۱۷۶]،
- علیم و حکیم: ﴿ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۷۷]،
- ﴿خَلَّاقُ الْعَلِيمُ﴾: ﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ﴾[۱۷۸]،
- عزیز رحیم: ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾[۱۷۹]،
- عزیز علیم: ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ﴾[۱۸۰]،
- قوی عزیز: ﴿ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ﴾[۱۸۱]،
- ﴿سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾: ﴿ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾[۱۸۲]،
- ﴿فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ﴾: ﴿ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ﴾[۱۸۳]،
- وکیل: ﴿ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا﴾[۱۸۴]،
- ﴿سَرِيعُ الْعِقَابِ﴾: ﴿ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ﴾[۱۸۵]،
- شدید العقاب: ﴿ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۱۸۶][۱۸۷].
ربوبیت و اقتضای استعانت
- از شئون ربوبیّت، برآورده ساختن نیازها و خواستههای بندگان است، از این رو در مطلق دعاهای قرآنی و غیر قرآنی، از این اسم فراوان یاد شده است[۱۸۸]. حالت انقطاع و ابتهالی که هنگام ذکر این اسم برای شخص داعی به دست میآید، بیش از زمانی است که هنگام یاد دیگر اسماء[۱۸۹]، از اینرو پیامبران دعاهای خویش را با اسم "رب" شروع میکردند؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم (ع) با این اسم از خدا درخواست کرد که مکه را شهر اَمنی نهد و اَهل آن را ـ در صورت ایمان ـ از انواع میوهها بهرهمند سازد:﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾[۱۹۰] و حضرت زکریا (ع) با اسم ربّ خواست که خدا فرزندی پاک به او ببخشد: ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾[۱۹۱]. حضرت موسی (ع) نیز با همین اسم خواست که خدا او و برادرش هارون (ع) را آمرزیده و به رحمت خویش درآورد: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۱۹۲] و حضرت سلیمان (ع) هم با آن از خدا درخواست کرد که او را آمرزیده و سلطنتی عطایش کند که پس از او سزاوار هیچکس نباشد: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾[۱۹۳].
- همچنین دیگران در مقام دعا به اسم "رب" توسّل میجستند، چنانکه آسیه زن فرعون از پروردگار (رب) خواست برایش خانهای را در بهشت بسازد و از فرعون و کارهای او نجات بخشد: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۱۹۴] و مادر حضرت مریم (س) خواست پروردگار نذر او را پذیرفته و فرزندش را از شرّ شیطان مصون دارد: ﴿إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴾[۱۹۵].
- خردمندان نیز از پروردگار میخواهند آنان را از عذاب آتش در امان نگاه دارد: ﴿ رَبَّنَا... فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۱۹۶] و گناهانشان را آمرزیده و بدیهای آنان را بپوشاند و با نیکانشان بمیراند: ﴿ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾[۱۹۷] و آنچه را به زبان پیامبرانش به آنها وعده داده عطایشان کند و در رستاخیز آنان را رسوا نسازد: ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۱۹۸] در آیات ۱۹۱ ـ ۱۹۴ سوره آل عمران دعاهایی یاد میشوند که در آنها لفظ ﴿رَبَّنَا﴾ ۵ بار تکرار میگردد و پس از دعاهای یاد شده در آیه ۱۹۵ میفرماید: پروردگار آنان (خردمندان) دعایشان را اجابت کرد: ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ﴾[۱۹۹]، از اینرو امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی خواستهای داشته باشد و ۵ بار ﴿رَبَّنَا﴾ بگوید، حاجتش برآورده میشود[۲۰۰].
- به گفته برخی در آیه ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۰۱] برای خردمندان بشارت بزرگی است، زیرا براساس آن کمالِ قدرت، حکمت و رحمت پروردگار به پایهای است که این اشیای بزرگ را آفریده و خیرات و منافع گوناگونی را در آنها به ودیعت نهاده است و دارنده چنین پروردگاری سزاوار نیست در نیازهایش بر غیر او اعتماد داشته و نزد جز او رود[۲۰۲]، از این رو خدا در آیه پسین سفارش میکند مردم پروردگار خویش را به زاری و نهانی بخوانند که او تجاوزکاران را دوست نمیدارد: ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۲۰۳] در بیان راز ذکر اسم "رب" به جای اسم الله در آیه ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾[۲۰۴] وجوهی ذکر شده؛ از جمله اینکه اسم "رب" به تربیت اشاره دارد؛ گویا خدا به پیامبر (ص) ـ و دیگران ـ میگوید قلب تو از آنِ من است، پس محبّت غیر مرا در آن راه مده؛ زبان تو از آنِ من است، از این رو نام غیر مرا بر زبان مران؛ بدن تو مِلک من است، بنابراین آن را به خدمت دیگران سرگرم مکن و اگر چیزی خواستی، آن را تنها از من بخواه؛ چنانچه علم میخواهی، بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن: ﴿قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۲۰۵]؛ اگر دنیا میخواهی، آن را از فضل و رحمت من بجوی: ﴿ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾[۲۰۶]؛ چنانچه از ضرری میترسی، بگو: به پروردگار سپیده پناه میبرم: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾[۲۰۷]، زیرا من تنها کسی هستم که خودم را به شکافنده صبح: ﴿فَالِقُ الْإِصْبَاحِ ﴾[۲۰۸] و دانه و هسته: ﴿ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى ﴾[۲۰۹] ستوده و من همه این کارها را برای تو انجام دادهام؛ آیا با وجود اینها من تو را از آفات و خطرها نگه نمیدارم؟![۲۱۰][۲۱۱].
ربوبیت عام و چالشهای پیش رو
- هرچند برپایه آیات، ربوبیت الهی گسترده است و همه پدیدههای گیتی را که براساس نصوص دینی حرکت رو به کمال دارند ـ اعم از مجردات و مادیات ـ در برمی گیرد ﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۲۱۲]؛ ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا﴾[۲۱۳]؛ ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۱۴]، برخی با در نظر گرفتن معنای "رب" که خروج تدریجی از قوّه به فعل در آن لحاظ شده، شمول ربوبیت حضرت حق را نسبت به مجرّداتِ محض ـ که به دیده همه حکما از حرکت و تکامل پیراستهاند ـ و جواهر عالم مادّه ـ که به نظر حکمای مشّاء ثابتاند و حرکت در آنها ممتنع است ـ به چالش کشیدهاند[۲۱۵]؛ نیز ممکن است برخی از زاویه دیگری در اسناد ربوبیت موجوداتِ عالم ماده به خدا را ـ اعم از جواهر و اَعراض ـ خدشه کرده و بگویند که پرورش دادن مستلزم حرکت و خروج از قوه به فعلیت است و بیوقوع حرکت در ناحیه مباشر آن شدنی نیست و خدا منزّه از هرگونه حرکت است[۲۱۶]. هر دو اشکال نابجایند، زیرا درباره اشکال نخست باید دانست که حرکت رو به کمال موجودات، اَعم از خروج از قوه به فعلیت بوده و شامل تجدّد امثال و قبول تجلّیات فعلی و جلوات ذاتی نیز میشود[۲۱۷]، از این رو مجرّدات محض را نیز در برمیگیرد، چون آنها به اقتضای قاعده تجدّد امثال، هر لحظه پذیرای فیض و تجلیات الهیاند و در مورد اشکال دوم نیز باید گفت خدا بی آنکه خود حرکتی داشته باشد، همه موجودات جهان را با عشق ذاتی و شوق طبیعی موجود در آنها، به سوی خویش میکشاند و از نقص به کمال میرساند، زیرا گذر از قوه به فعل، گاهی با فاعل طبیعی و مادّی است که با حرکتِ خود در موجودات اثر میگذارد و زمانی با فاعل الهی و غیرمادی است که بی هیچگونه تغییری با نفوذ اراده قدیم ازلیاش همواره اشیاء را براساس نظام علّی و معلولی اداره میکند، بنابراین ربوبیت خدا مستلزم هیچگونه حرکتی در او نیست[۲۱۸].
- افزون بر این، اسناد ربوبیت جهان به خدا مستلزم نفی وسائط مباشر نیست، چون آنها با وجود موجودیّت و تأثیرشان، ذات، صفت و فعلشان در ذات، صفت و فعل خدا فانی است، پس میتوان فعل آنان را با آنکه فعل آنهاست، از ایشان سلب کرد و به خدا نسبت داد: ﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى ﴾[۲۱۹] و حرکت در مورد وسائط جایز است[۲۲۰].
تبلور ربوبیت در تربیت انسان
- قرآن کریم، افزون بر تأکید بر ربوبیّت عمومی خدا بر موجودات ﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۲۲۱]. عنایت ویژهای به ربوبیت و تربیت انسانها دارد که برخی آن را به استناد آیه ﴿أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۲۲۲] عین هدایت آنان دانستهاند [۲۲۳].
- آیاتی که اسم "رب" در آنها به ضمایر گوناگونی مانند "ک"، "کما"، "کم"، "ه"، "ها"، "هما"، "هم"، "ی" و "نا" افزوده شده و بیشتر به پرورش انسانهای کامل و ناکامل و مؤمن و غیر مؤمن اشاره دارد، به بیش از ۸۵۰ میرسد و این از اهمیت تربیت انسانها بهویژه تربیت انسان کامل پرده برمیدارد که در وجود حضرت ختمی مرتبت (ص) ظهور تام یافته است.
- براینپایه، برخی از عارفان که تربیت هر پدیدهای را با اسم خاصّی ـ که سهم آن پدیده از ربوبیت مطلق است ـ میدانند "حقیقت انسانیت" را ـ که مرتبه انسان کامل است ـ از آن استثناء کردهاند[۲۲۴]، زیرا "حقیقت انسانیّت" همان "برزخیّت اولی" است که اصل همه موجودات و غایت و منتهای تمام اسماء و حقایق است و این حقیقت، مربّی رسول الله (ص) است: ﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى﴾[۲۲۵] براین اساس، رسالت او همه انسانها را فرامیگیرد: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۲۶]، زیرا حقیقت وی به هیچ حکم، قید، وصف و اسمی مقیّد نیست، بلکه حکم "جمعی" و "وسطی حقیقی" (اعتدال تام) در او ظاهر است[۲۲۷].
- رب حضرت ختمی تعیّن اوّل است که اصل اسمای الهی و منشأ و منتهای ربوبیّت است[۲۲۸] و تجلّی اوّل است که مسمّای "هو" و باطن اسم "الله " و منتهای همه تعیّنات است؛ ﴿وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ﴾[۲۲۹][۲۳۰].
- رب الارباب بودن خدا نیز به اعتبار اسم اعظم و تعیّن اوّل است که منشأ تمام اسماء، غایت همه غایات و دارای جمیع مطالب است و آیه ﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى﴾[۲۳۱] به آن اشاره دارد، بنابراین ربوبیّت ویژه رسول الله (ص) ربوبیت عظماست[۲۳۲]، زیرا تربیت هر پدیدهای مناسب با همان موجود است؛ مثلاً ربوبیت رسول اکرم (ص) با ربوبیت دیگران، اعم از پیامبران، فرشتگان مقرّب و توده مردم متفاوت است.
- براین اساس، ربوبیت مراتبی دارد به اختلاف مراتب مربوبان[۲۳۳] و بالاترین مرتبه به خاتم پیامبران (ص) اختصاص دارد، از این رو همه انسانها باید در سیر تربیتی و تکاملی خویش تنها به برنامه تربیتی مکتب اسلام بنگرند که اسباب تکامل را تمام ساخته است، چنانکه امیرمؤمنان (ع) در این مکتب تربیت و مقامی یافت که فرشتگان مقرّب برای نزدیک شدن به آن توان ندارند[۲۳۴][۲۳۵].
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج ۸، ص ۱۱۸۷۵، «رب».
- ↑ لسان العرب، ج ۵، ص ۹۵، «ربب».
- ↑ اقرب الموارد، ص ۳۸۱، «ربب».
- ↑ کلیات ابوالبقاء، ص ۴۶۶، «الرّب».
- ↑ روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰؛ اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.
- ↑ التحقیق، ج ۴، ص ۲۰، «رب».
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۲۱.
- ↑ التوحید و الشرک، ص ۶۷ ـ ۶۸.
- ↑ مفردات، ص ۱۸۴، «رب».
- ↑ روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.
- ↑ روحالمعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.
- ↑ اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.
- ↑ مجد البیان، ص ۲۸۳.
- ↑ روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰، خلاصه شرح تعرف، ص ۵۲.
- ↑ واژههاى دخیل، ص ۲۱۵.
- ↑ اصطلاحات الصوفیه، ص ۸۸.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱.
- ↑ مجد البیان، ص ۲۸۲.
- ↑ تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.
- ↑ شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه ولى، ج ۳، ص ۸۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.
- ↑ روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر، ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.
- ↑ اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.
- ↑ اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه الحسنى، ص ۸۹.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.
- ↑ اسماء الحسنى، ص ۱۴۳.
- ↑ «آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
- ↑ «پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.
- ↑ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک میگردد و کارنامه (ها) برنهاده میشود و پیامبران و گواهان را میآورند و میان آنان به حقّ داوری میکنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
- ↑ «پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲.
- ↑ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
- ↑ «و به راستی پروردگارت به مردم بخششی (بزرگ) دارد اما بیشتر آنان سپاس نمیگزارند» سوره نمل، آیه ۷۳.
- ↑ «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.
- ↑ «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
- ↑ «پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ «درود» سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.
- ↑ المحیط الجامع، ص ۵۶۵ ـ ۵۶۶.
- ↑ معجم اللاهوت الکتابى، ص ۳۶۸.
- ↑ «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده مینوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر میخواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۹.
- ↑ «بیگمان خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد» سوره رعد، آیه ۲۷.
- ↑ المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ مجد البیان، ص ۲۸۸.
- ↑ مجد البیان، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۷ و نیز نک: تفسیر سید مصطفی خمینی، ج، ص ۳۰۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
- ↑ «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.
- ↑ لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.
- ↑ الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.
- ↑ «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۱-۲۲.
- ↑ اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۳۸؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۴، ص ۳۰۶.
- ↑ «بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.
- ↑ «و بیگمان خداوند پروردگار من و شماست، او را بپرستید! این راهی راست است» سوره مریم، آیه ۳۶.
- ↑ «بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید! این راهی است راست» سوره زخرف، آیه ۶۴.
- ↑ «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
- ↑ «پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی میشناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۸۵.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ مجد البیان، ص ۲۸۹.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص ۸۳.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۵۲ ـ ۵۳.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۶۳.
- ↑ القرآن و العقل، ج ۲، ص ۲۳.
- ↑ رک: الالهیات، ج ۲، ص ۶۷.
- ↑ «اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.
- ↑ «ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.
- ↑ «گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم» سوره انبیاء، آیه ۵۶.
- ↑ المنار، ج ۷، ص ۵۷۰.
- ↑ «الف، لام، میم، را؛ این آیات کتاب (آسمانی) است و آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده راستین است اما بیشتر مردم ایمان نمیآورند خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پرورد و اوست که زمین را گسترد و در آن کوهها و رودهایی نهاد و از هر میوه در آن جفتی دوگانه برآورد؛ شب را با روز فرا میپوشد، بیگمان در آن (کار) نشانههایی برای گروهی است که میاندیشند و در زمین پارههایی کنار هم و باغسارهایی از انگور است و (نیز) کشت (هایی گوناگون) و خرما بنان همریشه و ناهمریشه که (همه) از یک آب آبیاری میشوند و برخی را بر برخی دیگر در بر و بار برتری میدهیم؛ بیگمان در آن (ها) برای گروهی که خرد میورزند نشانههای» سوره رعد، آیه ۱-۴.
- ↑ «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟ بازگشت همه شما بنا به وعده راستین خداوند، به سوی اوست؛ بیگمان او آفرینش را میآغازد آنگاه آن را باز میگرداند تا به آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، دادگرانه پاداش دهد و آنان که کافرند برای کفری که میورزیدهاند نوشابهای از آب جوشان اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند بیگمان در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده نشانههایی است برای (اندیشیدن) گروهی که پرهیزگاری میورزند» سوره یونس، آیه ۳-۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۸، و نیز نک: ج ۱۰، ص ۱۲ ـ ۱۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۱۲ ـ ۱۴.
- ↑ مجد البیان، ص ۲۸۷.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۶۷.
- ↑ «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۴.
- ↑ الدعوات، ص ۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۰.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامیترین است» سوره علق، آیه ۳.
- ↑ «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید آدمی را از خونپارهای فروبسته آفرید» سوره علق، آیه ۱-۲.
- ↑ «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامیترین است همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۳-۴.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۴۱۶.
- ↑ «آیا آنکه آفریده است نمیداند؟ با آنکه او نازکبین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.
- ↑ کنز الدقائق، ج ۱۴، ص ۳۴۷.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۲۹۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.
- ↑ «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامیترین است» سوره علق، آیه ۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ «او پروردگار هر چیز است» سوره انعام، آیه۱۶۴.
- ↑ «پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه میان آنهاست» سوره مریم، آیه ۶۵.
- ↑ «و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ «نه، سوگند به پروردگار خاوران و باختران ما توانمندیم،» سوره معارج، آیه ۴۰.
- ↑ «بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم» سوره فلق، آیه ۱.
- ↑ «بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم» سوره ناس، آیه ۱.
- ↑ «و اوست که پروردگار (ستاره) شعری است» سوره نجم، آیه ۴۹.
- ↑ «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند» سوره قریش، آیه ۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۵.
- ↑ «پس نام سترگ پروردگار خویش را به پاکی بستای!» سوره واقعه، آیه ۷۴.
- ↑ «به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
- ↑ «هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
- ↑ «خداوند به هر کس بخواهد بیشمار روزی میرساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.
- ↑ «خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ میدارد یا تنگ میگرداند» سوره رعد، آیه ۲۶.
- ↑ «کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ میسازد و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵.
- ↑ «به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر میبخشد» سوره شوری، آیه ۴۹.
- ↑ «هر که را خواهد سترون میگذارد» سوره شوری، آیه ۵۰.
- ↑ «این بدان روست که خداوند از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.
- ↑ «زنده را از مرده و مرده را از زنده برمیآورد» سوره روم، آیه ۱۹.
- ↑ «و زمین را پس از مردن آن زنده میگرداند» سوره روم، آیه ۱۹.
- ↑ «خورشید و ماه را رام کرده است» سوره عنکبوت، آیه ۶۱.
- ↑ «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند» سوره سجده، آیه ۵.
- ↑ «و آنکه اندازه کرد و راه نمود،» سوره اعلی، آیه ۳.
- ↑ «و اینکه اوست که میخنداند و میگریاند» سوره نجم، آیه ۴۳.
- ↑ «و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.
- ↑ «و اوست که بینیاز میگرداند و سرمایه میبخشد» سوره نجم، آیه ۴۸.
- ↑ «و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.
- ↑ «بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۸.
- ↑ «و به کوهها که چگونه آنها را برگماردهاند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۹.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ «آیا ندیدهای که خداوند آنچه را در زمین است و (نیز) کشتیها را که در دریا به فرمان وی روانند، برای شما رام کرده است و آسمان را از فرو افتادن روی زمین- جز به اذن وی- باز میدارد؟ بیگمان خداوند با مردم، مهربانی است بخشاینده» سوره حج، آیه ۶۵.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.
- ↑ الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ص ۱۳۷ـ۱۳۸.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ «خداوند است که بادها را میفرستد که ابرها را برمیانگیزد و آن را در آسمان هر گونه خواهد میگسترد و آن را پارهپاره میگرداند و آنگاه باران پیاپی را مینگری که از لابهلای آن بیرون میزند و چون (خداوند) آن را به کسانی از بندگانش که بخواهد برساند ناگهان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴۸.
- ↑ «جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۵۱.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۵۱.
- ↑ پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
- ↑ «خداوند» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ «پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
- ↑ «و بیگمان ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار نهادیم سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۴.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ ما آب را به فراوانی فرو ریختهایم. سپس زمین را به درستی شکافتهایم، و در آن دانهای رویاندهایم، و انگور و سبزی، و زیتون و درخت خرما، و باغهای پر درخت، و میوه و علف؛ برای بهرهوری شما و ستوران شما؛ سوره عبس، ۲۵-۳۲.
- ↑ «اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند» سوره یونس، آیه ۵.
- ↑ «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشتهایم» سوره انعام، آیه ۹۷.
- ↑ آیا زمین را (برای شما) بستری نکردیم؟ و کوهها را میخهایی (محکم) نساختیم؟ و شما را جفتهایی (نر و ماده) آفریدیم، و خوابتان را مایه آرامش کردیم، و شب را پوشش گرداندیم، و روز را زمان (تلاش برای) معاش نهادیم؛ و بر فرازتان، هفت آسمان پابرجا بنا کردیم. و چراغی تابان (و گرمابخش) پدید آوردیم»؛ سوره نبأ، ۶-۱۳.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۱.
- ↑ تفسیر طنطاوی، ج ۱، ص ۱۲ ـ ۱۶.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «بخشنده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۵۱.
- ↑ «بخشنده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ «با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۳.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۷۴ ـ ۷۵.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۷۵.
- ↑ «پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
- ↑ «پروردگارت با وجود ستم مردم آمرزگار آنهاست» سوره رعد، آیه ۶.
- ↑ «پروردگار تو بیناست» سوره فرقان، آیه ۲۰.
- ↑ «پروردگارت (تو را) رهنما و یاور بس» سوره فرقان، آیه ۳۱.
- ↑ «و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴.
- ↑ «و به راستی پروردگارت به مردم بخششی (بزرگ) دارد» سوره نمل، آیه ۷۳.
- ↑ «بیگمان پروردگارت را آمرزشی گسترده است» سوره نجم، آیه ۳۲.
- ↑ «خجسته باد نام پروردگارت آن (خداوند) بشکوه و کرامند» سوره الرحمن، آیه ۷۸.
- ↑ «چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.
- ↑ «از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.
- ↑ «پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است» سوره انعام، آیه ۱۴۷.
- ↑ «پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
- ↑ «به راستی پروردگار توست که آفریدگار داناست» سوره حجر، آیه ۸۶.
- ↑ «و بیگمان پروردگار توست که پیروز بخشاینده است» سوره شعراء، آیه ۹.
- ↑ «همانا پروردگارت میان آنان به حکم خویش داوری خواهد کرد و اوست که پیروز داناست» سوره نمل، آیه ۷۸.
- ↑ «بیگمان پروردگار توست که توانمند پیروزمند است» سوره هود، آیه ۶۶.
- ↑ «به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.
- ↑ «بیگمان پروردگارت هر کاری بخواهد میکند» سوره هود، آیه ۱۰۷.
- ↑ «و پروردگارت (آنان را) کارساز، بس» سوره اسراء، آیه ۶۵.
- ↑ «بیگمان پروردگار تو زودکیفر است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.
- ↑ «به راستی پروردگارت سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۶.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۳۰؛ مجدالبیان، ص ۲۹۰.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۳۰.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوهها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم» سوره بقره، آیه ۱۲۶.
- ↑ «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
- ↑ «(موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را ببخشای و ما را در (کنف) بخشایش خود درآور و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۱.
- ↑ «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بیگمان این تویی که بسیار بخشندهای» سوره ص، آیه ۳۵.
- ↑ «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که همسر عمران گفت: پروردگارا! من نذر کردهام آنچه در شکم دارم آزاد (از هر شرطی) تو را باشد پس (نذر مرا) از من بپذیر که تویی که شنوای دانایی و چون او را بزاد گفت: پروردگارا! من (به جای پسر) دختر، زادهام- و خداوند بهتر میداند که او چه زاد و هر پسر همگون این دختر نیست- و من او را مریم نامیدهام و او و نسل او را از شیطان رانده به پناه تو میآورم» سوره آل عمران، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ «(پروردگارا... ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ «پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.
- ↑ «پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.
- ↑ «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
- ↑ تاج التراجم، ج ۱، ص ۴۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۱۸؛ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۴۱۷.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۰۱.
- ↑ «پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۵۵.
- ↑ «بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم» سوره فلق، آیه ۱.
- ↑ «بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ «بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم» سوره فلق، آیه ۱.
- ↑ «شکافنده بامداد» سوره انعام، آیه ۹۶.
- ↑ «شکافنده هسته و دانه است» سوره انعام، آیه ۹۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۹۱.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگردا» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ «پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی میشناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۵.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۱.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۲ـ۳۷۳.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۳.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۳.
- ↑ «و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند» سوره انفال، آیه ۱۷.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ «آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص ۸۳.
- ↑ شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۶۴۰، نیز نک: المقدمات من نص النصوص، ص ۴۵۲.
- ↑ «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.
- ↑ «و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.
- ↑ مشارق الدراری، ص ۱۶۶.
- ↑ رسالة النصوص، ص ۱۵.
- ↑ «و همه کارها بدو باز گردانده میشود» سوره هود، آیه ۱۲۳.
- ↑ مصباح الانس، ص ۳۶۴.
- ↑ «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.
- ↑ المقدمات من نص النصوص، ص ۴۵۲.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۲۹، نیز نک: شرح فصوص الحکم، جندی، ص ۳۹۹.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۷ـ۳۸۸.
- ↑ رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.