غیبت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{مهدویت}}
| موضوع مرتبط = امام مهدی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''[[امام مهدی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[غیبت امام مهدی در حدیث]] - [[غیبت امام مهدی در کلام اسلامی]] - [[غیبت امام مهدی در معارف مهدویت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امام مهدی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== معناشناسی ==
*غیبت، اسم مصدر از ثلاثی مجرد ماده "غ ی ب" و به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. غایب به کسی گفته می‏‌شود که حاضر و ظاهر نیست. و در اصل، درباره پنهان شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار می‌‏رود<ref>  جوهری، الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۶</ref>. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود<ref> ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ص ۶۳</ref>. در اصطلاح مهدویت به پنهان‏زیستی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ گفته می‌‏شود.
[[غیبت]] به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود<ref>عسکری، ابو هلال، الفروق اللغویة، ص۶۳.</ref>. ابن فارس در مورد غیبت می‌گوید: [[غیب]] کلمه‌ای است که بر مستور بودن و مخفی بودن چیزی از [[چشم‌ها]] دلالت دارد که کسی جز [[خدا]] از آن خبر ندارد<ref>{{عربی|اصل صحیح یدل علی تستّر الشیء عن العیون ثم یقاس. من ذلک الغیب ما غاب مما لایعمله الا الله}}؛ رازی، احمد بن فارس، مقاییس اللغة، ج ۴، ص۴۰۳.</ref>.  
*سه دیدگاه کلّی درباره چگونگی غیبت:
*با بهره‌‏گیری از بیانات معصومان{{عم}}، سه دیدگاه کلّی و قابل‏ توجّه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:
#پنهان بودن جسم "ناپیدایی"؛
#پنهان بودن عنوان "ناشناسی"؛
#پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.
*اما بررسی دیدگاه‏‌های یادشده:
===پنهان بودن جسم؛===
*پاره‌‏ای روایات، چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است. این دیده نشدن جسم، در دوران غیبت به دو گونه قابل تفسیر است:
#بسان فرشتگان، ارواح و جنّ، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.
#جسمی مرئی دارد؛
*امّا به قدرت الهی در دیدگان مردم تأثیر و تصرّف نماید که آن حضرت را نبینند. این کار، از اولیای الهی که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند، بعید نیست. از [[قرآن کریم]] نیز می‏توان امکان استتار و اختفای انسان از دیدگان را - چه به صورت کوتاه ‏مدت یا دراز مدت- دریافت کرد<ref>ر.ک: سوره یس: آیه:۹ و سوره اسراء: آیه:۴۵.</ref>.
*به نظر می‏‌رسد تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش باشد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه برعکس، آن حضرت مانند همه انسان‌‏ها، دارای جسمی مادی است؛ آن‏گونه که پدران بزرگوارش و رسول گرامی اسلام{{عم}} بودند. با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است. در یک بررسی جامع در سخنان معصومان{{عم}} برخی روایات که بیان کننده این دیدگاه کلّی است، بدین قرار است: [[امام علی]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: "... تا آن‏گاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود ... پس به پروردگار علی سوگند! حجّت حق، بر زمین استوار است، در جاده‏‌ها حرکت می‌‏کند. در خانه‌‏ها و قصرها وارد می‌‏شود و در شرق و غرب زمین به گردش می‌‏پردازد، سخن مردم را می‌‏شنود و بر مردم سلام می‌‏کند، می‏‌بیند و دیده نمی‌‏شود، تا زمان ظهور وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن ‏روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان او است<ref>  نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۴</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "مردم [[امام]] خویش را گم می‏‌کنند؛ پس آن [[امام]] در موسم حج حضور می‌‏یابد و مردم را می‌‏بیند؛ ولی مردم او را نمی‌‏بینند"<ref> {{عربی|اندازه=120%|" يَفْقِدُ النَّاسُ‏ إِمَامَهُمْ‏ يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ‏ فَيَرَاهُمْ‏ وَ لَا يَرَوْنَهُ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی، الکافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳</ref>.
*وقتی درباره [[امام مهدی]]{{ع}} از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدند، فرمود: "جسمش دیده نمی‌‏شود"<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰</ref>.
*روشن است که این روایات و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت دلالت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهد بود؛ چرا که در معنای دیده نشدن صراحت دارد.
*این برداشت، افزون بر آن‏که با معنای لغوی غیبت مطابقت دارد، با روایاتی که [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در دوران غیبت را به خورشید پس ابر تشبیه نموده، همخوانی بیشتری دارد.
===پنهان بودن عنوان‏===
*این دیدگاه، بر این است که آن حضرت، افزون بر این‏که عمر شریف خود را در جوامع انسانی، سپری می‌‏کند، مردم را می‏‌بیند و مردم نیز او را می‌‏بینند؛ ولی او را نمی‌‏شناسند. به تعبیر دیگر، فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است، نه از دید ظاهری. افرادی که بر این دیدگاه پافشاری می‌‏کنند، به روایاتی استدلال کرده‏‌اند؛ از جمله روایتی که سدیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که: "در قائم، سنّتی از یوسف است ... چرا این مردم منکرند که خدای‏ تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن‏ها راه رود و بر بساط آن‏ها پا نهد و آن‏ها او را نشناسند. تا آن‏گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن‏ها معرفی کند؛ همان‏گونه که به یوسف اجازه داد ..."<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳</ref>
*نیز سخن نایب خاص آن حضرت، [[محمد بن عثمان]] که در این باره می‏‌گوید: "به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هرسال در موسم حج حاضر می‌‏شود؛ مردم را می‌‏بیند و آن‏ها را می‏‌شناسد و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰؛ نیز:
سیّد رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۷۸</ref>.
*لازم یادآوری است با توجه به معنای لغوی غیبت، بهره‏‌برداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کرده‏‌اند، نیازمند قرینه است.
===پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط===
*آگاهی به چگونگی غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فقط نزد پروردگار متعال است؛ امّا از مجموع روایات می‏‌توان دیدگاه سومی ارائه کرد. و آن عبارت است از این‏که: حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است - البته با تصرّفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد می‏‌نماید. نه نامرئی کردن جسم خویش - و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند، به صورت آشکار در جامعه حرکت می‌‏کند و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند.
*در برخی پیامبران پیشین نیز چنین پنهان ‏زیستی‏ای- البته با ویژگی‏‌های خاص خود- سابقه داشته است؛ به گونه‏‌ای که [[شیخ صدوق]] اساس نگارش کتاب کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است.
*بنابراین می‏‌توان نتیجه گرفت سخنان نورانی پیشوایان معصوم{{عم}} از حقایق مربوط به غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ آن مقدار که مخاطبان می‏‌فهمیدند در اختیار آن‏ها قرار می‌‏داد و بیش از آن را به دوران ظهور حضرتش واگذار می‏‌کردند که‏ آن دوران، عصر ظهور حقایق است.
===طولانی بودن غیبت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}‏===
*در روایاتی پس از تصریح به اصل غیبت، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است.
*[[امام جواد]]{{ع}} در پاسخ به دلیل نام‏گذاری [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به "منتظر"، فرمود: " همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند، منتظر ظهور او خواهند بود"<ref> {{عربی|اندازه=120%|" إِنَ‏ لَهُ‏ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ‏ الْمُخْلِصُونَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸</ref>.
==فلسفه و علل غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏==
*پیش از آن‏که به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسی‌‏هایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکته‌‏ای که در این‌‏باره به چشم می‌‏خورد، این است که پنهان‌‏زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} چنین بیان فرموده است: "ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِيٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِيَّاكَ‏ وَ الشَّكَ‏ فِيهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ كُفْرٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷</ref>.
*بی‌‏گمان این حکمت، اساسی‌‏ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن‏جا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح می‏‌کردند، در سخنان پیشوایان معصوم{{عم}} به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم.
#'''بحفظ جان آن حضرت‏:''' در بررسی روایات مربوط به غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری پنهان‌‏زیستی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، نهان بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دل‏ها، دشواری‏‌ها و آزار و اذیت را تحمل می‏‌کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای [[امامان]] و پیامبران{{عم}} به سبب تحمل رنج و دشواری‌‏های بزرگ آنان در راه خدا بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان‌‏زیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهان‌‏زیستی با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند- اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان ‏شدنی نبود، مگر ترس از ضررهایی که آن حضرت را تهدید می‏‌کرد.
#'''آزمایش انسان‌‏ها:''' یکی دیگر از حکمت‌‏های غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ آزمایش مردم است. از آن‏جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت ‏فرسا است، در تکامل روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و استوار، و چه کسی در [[ایمان]] و اعتقاد سست و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: "به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹</ref>. روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از [[ایمان]] و عمل شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.
*[[امام صادق]]{{ع}} تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: "و این‌‏گونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا این‏که حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همان‌‏ها که ترس نفاق بر آن‏ها می‌‏رود<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵</ref>.
*از مجموع سخنان معصومان{{عم}} به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از دین و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است‏<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر</ref> ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. معصومان{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱</ref>. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این‏ باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهره‏‌های پیروز این دوران یاد می‏‌کند، با شگفتی به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} چنین می‏‌فرماید:"ای علی! بدان شگفت‏‌آورترین مردم در [[ایمان]] و بزرگ‏ترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران- با آن‏که [[پیامبر]] خود را درک نکرده‌‏اند و از [[امام]] خود در پرده‌‏اند- به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، [[ایمان]] می‌‏آورند"<ref> {{عربی|اندازه=120%|" يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه‌‏های بی‌‏پایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی می‏‌کنند.
#'''آزادگی از بیعت دیگران‏:''' دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوت‏‌های زمان در امان خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با [[معاویه]] تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما [[امامان]] نیست، مگر این‏که بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش نماز می‌‏گزارد. به درستی که خداوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که قیام می‌‏کند، بیعت هیچ‏کس بر گردنش نباشد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹</ref>.[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: "درباره علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] می‌‏فرماید: ای اهل [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می‌‏کنم، بیعت هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم"<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴</ref>.
#'''تأدیب انسان‏‌ها:''' ادب کردن انسان‌‏ها- به ‏ویژه مسلمان‏‌ها- یکی دیگر از فلسفه‌‏های غیبت است؛ چرا که بیشتر آن‏ها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آن‏گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعه بشری از فیض آن‏ها شدند. [[امام‏ باقر]]{{ع}} در این‏ باره فرمود: " شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمی‌‏یابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته می‌‏شود ...."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref>
*بدین ‏سان غیبت آخرین حجّت خداوند سبحانه و تعالی نماد خشم خداوند بر زمینیان است که با چراغ‏‌های هدایت به گونه‌‏ای ناشایست برخورد کردند.
*افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: تربیت انسان‏‌های مناسب برای قیام و حکومت جهانی و ایجاد اشتیاق جهانی برای حکومت جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ نیز اشاره شده است.
*با توجه به آن‏که روایات یاد شده فقط به برخی از حکمت‌‏های غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس حکمت غیبت آن حضرت، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به این‏که عصر ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ عصر آشکار شدن حقایق است، از روایات استفاده می‏‌شود حکمت‏‌های اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ آشکار خواهد شد.
*[[امام صادق]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: "... حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت‏‌های الهی پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} روشن نبود، تا آن‏که هنگام جدایی آن‏ها فرا رسید"<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱</ref>.


===انواع غیبت‏===
غیبت در اصطلاح [[مهدویت]]، به معنای پنهان‌‏زیستی [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. باید توجه داشت از آنجایی که معنای غیبت "پوشیده بودن از دیدگان" است، نه حاضر نبودن؛ [[امام مهدی]]{{ع}} تنها از چشمان [[مردمان]] غایب است و این [[انسان‌ها]] هستند که او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، اما او را نمی‌شناسند<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۸.</ref>.
*هم‏زمان با مطرح شدن اصل غیبت برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ از سوی معصومان{{عم}} در روایاتی غیبت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به دو بخش کوتاه و بلند تقسیم می‌‏شود<ref>امروزه از این دو غیبت، با نام‏های" غیبت صغرا" و" غیبت کبرا" یاد می‌‏شود؛ ولی در بیان اندیشوران شیعه از آن‏ها با عنوان‏‌هایی چون" غیبت قصری" و" غیبت طولی" و مانند آن نیز یاد شده است</ref>. که هریک دارای ویژگی‏‌های خاصی است.
*این مطلب با تعبیرهای متفاوتی در سخنان معصومین{{عم}} به چشم می‏‌خورد؛ [[زراره]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: "همانا برای قائم، دو غیبت است که در یکی از آن‏ها به خانواده‌‏اش بر می‌‏گردد و در دیگری مکانش معلوم نیست. هر سال در مناسک حج حاضر می‏‌شود و مردم را می‏‌بیند؛ در حالی که مردم او را نمی‌‏بینند<ref> {{عربی|اندازه=120%|" إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَيْنِ‏ يَرْجِعُ‏ فِي‏ إِحْدَاهُمَا وَ فِي الْأُخْرَى لَا يُدْرَى أَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ الْمَوَاسِمَ يَرَى النَّاسَ وَ لَا يَرَوْنَهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۵</ref>.
*آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن دو غیبت [[امام]] این‌‏گونه اشاره کرده است: "برای قائم، دو غیبت است؛ یکی از آن‏ها کوتاه و دیگری دراز. در غیبت نخست، جز شیعیان مخصوص، کسی از جایگاه او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژه آن حضرت، کسی از مکانش آگاه نیست"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَانِ‏ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى‏ طَوِيلَةٌ الْغَيْبَةُ الْأُولَى‏ لَا يَعْلَمُ‏ بِمَكَانِهِ‏ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِيعَتِهِ‏ وَ الْأُخْرَى‏ لَا يَعْلَمُ‏ بِمَكَانِهِ‏ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰</ref>
*لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی پنهان‌‏زیستی داشته است و به گونه‏‌ای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را ملاقات کنند. همین باعث شده است برخی آغاز غیبت آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند<ref>  شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص: ۳۱۴ - ۳۲۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== چگونگی غیبت ==
{{پرسش‌های وابسته}}
دربارۀ چگونگی غیبت حضرت مهدی{{ع}} سه دیدگاه وجود دارد:
{{ستون-شروع|7}}
# '''پنهان بودن جسم (ناپیدایی)''': پنهان بودن جسم در دوران غیبت به دو گونه قابل [[تفسیر]] است:
*[[آخر الزمان]]
## جسمی نامرئی دارد؛ مانند [[فرشتگان]]، [[ارواح]] و [[جنّ]]، یعنی با وجود اینکه در میان [[جوامع بشری]] حضور دارد قابل دیدن نیست.
*[[آدینه]] ([[جمعه]])
## جسمی مرئی دارد؛ امّا به [[قدرت الهی]] می‌‌تواند در چشمان [[مردم]] تصرّف نماید و [[ناپیدا]] باشد. این کار از [[اولیای الهی]] که از سوی خدا دارای [[قدرت]] در [[جهان آفرینش]] هستند، بعید نیست. از [[قرآن کریم]] نیز می‏توان امکان [[استتار]] و اختفای [[انسان]] از چشم‌ها را ـ به صورت کوتاه ‏مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد<ref>سوره یس، آیه ۹؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>. به‌نظر می‌‌رسد حالت اول، غیرقابل پذیرش است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که حضرت دارای جسم نامرئی باشد؛ اما برای حالت دوم قرائن زیادی وجود دارد، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: «تا آن‏گاه که از [[فرزندان]] من از دیدگان [[مردمان]] پنهان شود... پس به [[پروردگار]] [[علی]] [[سوگند]]! [[حجّت]] [[حق]]، بر [[زمین]] [[استوار]] است، در جاده‏‌ها حرکت می‌‏کند، در خانه‌‏ها و قصرها وارد می‌‏شود و در شرق و غرب زمین به گردش می‌‏پردازد، [[سخن]] [[مردم]] را می‌‏شنود و بر مردم [[سلام]] می‌‏کند، می‏‌بیند و دیده نمی‌‏شود، تا [[زمان ظهور]] وعده الهی و [[ندای آسمانی]]. هان! آن ‏روز، [[روز]] [[شادی]] [[فرزندان علی]] و [[پیروان]] او است»<ref>{{متن حدیث|حَتَّی إِذَا غَابَ الْمُتَغَیِّبُ مِنْ وُلْدِی عَنْ عُیُونِ النَّاسِ... فَوَ رَبِّ عَلِیٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ مَاشِیَةٌ فِی طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِی دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَی الْجَمَاعَةِ تَرَی وَ لَا تُرَی إِلَی الْوَقْتِ وَ الْوَعْدِ وَ نِدَاءِ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ أَلَا ذَلِکَ یَوْمٌ فِیهِ سُرُورُ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ}}؛ نعمانی، محمد بن جعفر، الغیبة، ص۱۴۴.</ref>. همینطور وقتی درباره [[امام مهدی]]{{ع}} از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدند، فرمود: «جسمش دیده نمی‌‏شود»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}}یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا یُرَی جِسْمُهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref>
*[[آستانه عسکریین]]
# '''پنهان بودن عنوان (ناشناسی)''': [[امام صادق]]{{ع}} به [[سدیر]] صیرفی فرمود: «...به [[درستی]] که یوسف به [[پادشاهی]] [[مصر]] رسید و فاصله میان او و پدرش به اندازه هیجده روز [[مسافرت]] بود و یوسف می‌توانست پدرش را از موقعیت خود [[آگاه]] کند. زمانی که [[یعقوب]] و فرزندانش از یوسف با خبر شدند، مسیر [[کنعان]] تا مصر را در نه روز از بیابان‌ها پیمودند. (اما این مردم با اینکه داستان [[حضرت یوسف]] را می‌دانند و بدان [[ایمان]] هم دارند) چگونه [[غیب]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[انکار]] می‌کنند و قبول ندارند که [[خداوند]] می‌تواند ولی خود را از میان مردم غایب نماید، به گونه‌ای که [[حجت]] او در بازارهایشان رفت و آمد می‌کند و بر فرش‌های آنان پای می‌نهد ولی کسی او را نمی‌شناسد و فقط زمانی او را خواهند [[شناخت]] که [[خداوند]] [[اجازه]] معرفی خویش و ظهور به او بدهد؛ آن گونه که پس از مدت‌ها به یوسف اجازه داد که خود را به برادرانش معرفی کند و پیش از آنکه یوسف خود را معرفی کند، برادرانش او را می‌دیدند ولی نمی‌شناختند»<ref>{{متن حدیث|عن سدیر، قال: سمعت ابا عبد الله{{ع}} یقول:... فما تنکر هذه الامه ان یکون الله - عز و جل - یفعل بحجته ما فعل بیوسف{{ع}}: ان یکون یسیر فی اسواقهم، و یطا بسطهم، و هم لا یعرفونه حتی یاذن الله ـ عز و جل ـ ان یعرفهم بنفسه کما اذن لیوسف{{ع}} حتی قال لهم: (هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون قالوا ا انک لانت یوسف قال انا یوسف.)}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص۳۴۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]. ص۴۳۶.</ref>
*[[آستانه قیامت]]
# '''ناپیدایی و ناشناسی حضرت بنا به صلاح دید ایشان''': [[حضرت مهدی]]{{ع}} در مواردی که صلاح بداند از دیدگان [[مردم]] پنهان است ـ البته با تصرّفی که به [[قدرت الهی]] در دیدگان افراد می‏‌نماید. نه نامرئی کردن جسم خویش ـ و در مواردی که آن حضرت [[مصلحت]] بداند، به صورت آشکار در [[جامعه]] حرکت می‌‏کند و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند<ref>طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰.</ref>.<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref> با اینکه برای [[اثبات]] دو دیدگاه اول دلایل روایی فراوانی وجود دارد، امّا از مجموع [[روایات]] می‏‌توان به دیدگاه سوم رسید.
*[[آفتاب پشت ابر]] ([[خورشید پشت ابر]])
*[[آینده پژوهی]]
*[[آیین جدید دین در عصر ظهور]]
*[[اَبدال]]
*[[ابوالادیان]]
*[[ابوصالح]]
*[[ابوالقاسم (امام مهدی)]]
*[[اثناعشریه]]
*[[احمد (امام مهدی)]]
*[[احمد بن اسحاق قمی]]
*[[احمد بن هلال کرخی]]
*[[احمدیه]] ([[قادیانیه]])
*[[اخیار]]
*[[ادله رجعت]]
*[[اسماعیلیه]]
*[[أشراط الساعه]]
*[[اصحاب قائم]] ([[یاران امام مهدی]]){{ع}}
*[[اصحاب کهف]]
*[[اقامت‌گاه امام مهدی در عصر ظهور]] ([[مسجد سهله]])
*[[القاب امام مهدی]]{{ع}}
*[[امامت امام مهدی]]{{ع}}
*[[امامت و مهدویت]]
*[[امام حسن عسکری]]
*[[امام زمان]] ([[صاحب الزمان]])
*[[امام شناسی]] ([[مرگ جاهلی]])
*[[امام مهدی از ولادت تا ظهور]]
*[[امامیه]]
*[[امدادهای غیبی]]
*[[امکان رجعت رجعت]]
*[[امنیت حکومت جهانی]]
*[[انتظار فرج]]
*[[انتقام]]
*[[انجمن حجتیه]]
*[[انطاکیه]]
*[[اوتاد]]
*[[اهل سنت و امام مهدی موعود]]
*[[اهل سنّت و ولادت امام مهدی{{ع}}]]
*[[اهل کتاب در عصر ظهور]]
*[[ایام الله]]
*[[ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم]]
*[[باب]] ([[علی محمد شیرازی]])
*[[بابیه باب]]
*[[باران های پیاپی]]
*[[باقریه]]
*[[البرهان فی علامات امام مهدی آخر الزمان]]
*[[بعثت امام مهدی]]
*[[بلالی محمد بن علی بن بلال]]
*[[بلالیه]]
*[[بهائیت]]
*[[البیان فی اخبار صاحب الزمان]]
*[[بیت الحمد]]
*[[بیت المقدس]]
*[[بیدا خسف به بیدا]]
*[[بیعت امام مهدی]]
*[[بیعت نامه امام مهدی]]
*[[البیعه لله]]
*[[پایان تاریخ آخرالزمان]]
*[[پدر امام مهدی امام حسن عسکری]]
*[[پدر امام مهدی و اهل سنّت]]
*[[پرچم امام مهدی ]]
*[[پرچم های سیاه]]
*[[پیراهن امام مهدی]]
*[[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم]]
*[[تاریخ عصر غیبت]]
*[[تاریخ غیبت کبرا]]
*[[تشرف ملاقات با امام مهدی]]
*[[تکذیب وقت گزاران وقت ظهور]]
*[[تَناثُرُ النُّجُوم]]
*[[توقیع]]
*[[جبرئیل]]
*[[جده]]
*[[جزیره خضرا]]
*[[جزیره خضرا در ترازوی نقد]]
*[[جعفر کذاب]]
*[[جمعه]]
*[[جنگ افزارهای امام مهدی سلاح امام مهدی]]
*[[حجت]]
*[[حجر الاسود]]
*[[حدیث غدیر]]
*[[حدیث لوح حضرت زهرا لوح حضرت زهرا]]
*[[حدیث معراج]]
*[[حِرْز امام مهدی ]]
*[[حرمت نام بردن امام مهدی]]
*[[حسن شریعی]]
*[[حسین بن روح نوبختی]]
*[[حسین بن منصور حلاج]]
*[[حکومت جهانی]]
*[[حکومت صالحان]]
*[[حکومت مستضعفان]]
*[[حکیمه خاتون]]
*[[حیرت]]
*[[خاتم الاوصیاء]]
*[[خراسانی]] ([[خروج خراسانی]])
*[[خردسال ترین پیشوای معصوم]] ([[امامت امام مهدی]])
*[[خروج خراسانی]]
*[[خروج دابة الاَرض]]
*[[خروج دجال]]
*[[خروج سفیانی]]
*[[خروج سید حسنی]]
*[[خروج شعیب بن صالح]]
*[[خروج شیصبانی]]
*[[خروج عوف سلمی]]
*[[خروج امام مهدی]] ([[قیام امام مهدی]])
*[[خروج یأجوج]] ([[یأجوج و مأجوج]])
*[[خروج یمانی]]
*[[خسف به بیداء]]
*[[خسوف و کسوف غیرعادی]]
*[[خضر]]
*[[خلافت موعود]]
*[[خورشید پشت ابر]]
*[[خطبه قیام]]
*[[خورشید مغرب]]
*[[خیمه]]
*[[دابه الارض]] ([[خروج دابه الارض]])
*[[دادگستر جهان]]
*[[دانشمندان عامه و امام مهدی موعود]]
*[[دجال خروج دجال]]
*[[در انتظار ققنوس]]
*[[در فجر ساحل]]
*[[دست بر سر گذاشتن]]
*[[دعای افتتاح]]
*[[دعای عهد]]
*[[دعای ندبه]]
*[[دعای سمات]]
*[[دوازده امامی]] ([[اثناعشریه]])
*[[دولت کریمه]] ([[حکومت جهانی]])
*[[دین در آخرالزمان آخرالزمان]]
*[[دین عصر ظهور]]
*[[ذی طوی]]
*[[رایات سود]] ([[پرچم های سیاه]])
*[[رحلت امام مهدی]] ([[فرجام امام مهدی]])
*[[رجعت]]
*[[رجعت کنندگان]]
*[[رکن و مقام]]
*[[رؤیت امام مهدی]] ([[ملاقات امام مهدی]])
*[[زبور داود]]
*[[زمینه سازان ظهور]]
*[[زنان آخرالزمان]] ([[آخرالزمان]])
*[[زنان و قیام امام مهدی]] ([[یاران امام مهدی]])
*[[زندگی آخرالزمان]] ([[آخرالزمان]])
*[[زیارت آل یس]]
*[[زیارت ناحیه مقدسه]]
*[[زیارت رجبیه]]
*[[زیدیه]]
*[[سازمان وکالت]]
*[[سامرا]]
*[[سرداب سامرا]]
*[[سلاح امام مهدی]]
*[[سفیانی]] ([[خروج سفیانی]])
*[[سید حسنی]] ([[خروج سید حسنی]])
*[[سیره حکومتی امام مهدی]]
*[[سیصد و سیزده]]
*[[شاهدان ولادت امام مهدی]]
*[[شرایط ظهور]]
*[[شرید]]
*[[شریعیه]]
*[[شعبان]]
*[[شعیب بن صالح]] ([[خروج شعیب ]])
*[[شلمغانیه]]
*[[شمائل امام مهدی]]
*[[شمشیر سلاح امام مهدی]]
*[[شهادت امام مهدی]] ([[فرجام امام مهدی]])
*[[شیخیه]]
*[[شیطان]] ([[کشته شدن شیطان]])
*[[شیصبانی]] ([[خروج شیصبانی]])
*[[شیعه]]
*[[صاحب الامر]]
*[[صاحب الدار]]
*[[صاحب الزمان]]
*[[صاحب السیف]]
*[[صاحب الغیبه]]
*[[صاید بن صید]] ([[خروج دجال]])
*[[صقیل]] ([[مادر امام مهدی]])
*[[صیحه آسمانی]] ([[ندای آسمانی]])
*[[طالقان]]
*[[طرید]]
*[[طلوع خورشید از مغرب]]
*[[طویل العمر]]
*[[طی الارض]]
*[[طیبه]]
*[[ظهور]]
*[[عاشورا]]
*[[عبرتایی]] ([[احمد بن هلال]])
*[[عثمان بن سعید عمری]]
*[[عدد یاران امام مهدی]] ([[سیصد و سیزده]])
*[[عدل و قسط حکومت جهانی]]
*[[العرف الوردی فی اخبار الامام مهدی]]
*[[عسکریه]]
*[[عصائب]]
*[[عصر زندگی]]
*[[عقد الدرر فی اخبار المنتظر]]
*[[علایم ظهور]] ([[نشانه های ظهور]])
*[[علائم قیامت اشراط الساعه]]
*[[علی بن محمد سمری]]
*[[غار انطاکیه]] ([[انطاکیه]])
*[[غایب]] ([[امام غایب]])
*[[غریم]]
*[[غلام]]
*[[غیبت]] ([[پنهان شدن]])
*[[الغیبه]]
*[[غیبت صغرا]]
*[[غیبت کبرا]]
*[[فترت]]
*[[فرید]]
*[[فرجام امام مهدی]]
*[[فرجام شناسی]] ([[آینده پژوهی]])
*[[فضیلت انتظار فرج]] ([[انتظار فرج ]])
*[[فضیلت منتظران]] ([[منتظر]])
*[[فلسفه رجعت]] ([[رجعت]])
*[[فلسفه غیبت صغرا]] ([[غیبت صغرا]])
*[[فلسفه غیبت]] ([[غیبت امام مهدی]])
*[[فواید امام غایب]]
*[[فوتوریسم]]
*[[قائم]]
*[[قادیانیه]]
*[[قتل نفس زَکیّه]]
*[[قم]]
*[[قیامت صغرا]] ([[رجعت]])
*[[قیام های پیش از ظهور]]
*[[کتاب الغیبه للحجه]]
*[[کشته شدن شیطان]]
*[[کمال الدین و تمام النعمه]]
*[[کوفه]]
*[[کنیه امام مهدی]] ([[ابوالقاسم]])
*[[کوه رَضْوی]]
*[[کیسانیه]]
*[[لباس امام مهدی]] ([[پیراهن امام مهدی]])
*[[لوح حضرت زهرا]]
*[[مادر امام مهدی]]
*[[متامام مهدی]] ([[مدعیان مهدویت]])
*[[مثلث برمودا]] ([[جزیره خضرا]])
*[[محدَّث]]
*[[محل بیعت امام مهدی]] ([[رکن و مقام]])
*[[محل ظهور امام مهدی]] ([[مسجد الحرام]])
*[[محل قتل نفس زکیه رکن و مقام]]
*[[محمد]]
*[[محمد بن عثمان بن سعید عمری]]
*[[محمد بن علی بن هلال]]
*[[محمد بن علی شلمغانی]]
*[[محمد بن نصیر نمیری]]
*[[محمدیه]]
*[[مدعیان بابیت]]
*[[مدعیان مهدویت]]
*[[مرجع تقلید]]
*[[مردان آخرالزمان]] ([[آخرالزمان]])
*[[مرکز حکومت امام مهدی]] ([[مسجد کوفه]])
*[[مرگ جاهلی]]
*[[مرگ سرخ]]
*[[مرگ سفید]]
*[[مستضعف]]
*[[مسجد جمکران]]
*[[مسجد الحرام]]
*[[مسجد سهله]]
*[[مسجد صاحب الزمان]] ([[مسجد جمکران]])
*[[مسجد کوفه]]
*[[مصلای جمعه و جماعات در عصر ظهور]] ([[مسجد کوفه]])
* [[مضطر]]
*[[معجم احادیث الامام الامام مهدی ]]
*[[معمرین]]
*[[مغیریه]]
*[[مقتدای مسیح]]
*[[مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم]]
*[[ملاحم و فتن]]
*[[ملاقات با امام مهدی]]
*[[ملیکه مادر امام مهدی]]
*[[منتخب الاثر]]
*[[منتظِر]]
*[[منتَظَر]]
*[[منتقم]]
*[[منصور]]
*[[موتور]]
*[[موسویه]]
*[[موعود مسیحیت]]
*[[موعود یهود]]
*[[امام مهدی]]
*[[امام مهدی سودانی]]
*[[امام مهدی موعود]]
*[[مهدویت]]
*[[ممهدون]] ([[زمینه سازان ظهور]])
*[[مهدویت پژوهی]] ([[آینده پژوهی]])
*[[امام مهدی شخصی و امام مهدی نوعی]]
*[[امام مهدیه]]
*[[میراث دار پیامبران]]
*[[ناحیه مقدسه]]
*[[نام های حضرت محمد]] ([[احمد]])
*[[ناووسیه]]
*[[نجبا]]
*[[ندای آسمانی]]
*[[نرگس]] ([[مادر امام مهدی]])
*[[نزول عیسی]]
*[[نشانه های آخرالزمان]] ([[آخرالزمان]]
*[[نشانه های ظهور]]
*[[نفس زکیه]]
*[[نماز امام زمان]]
*[[نواب خاص]]
*[[نیابت خاص]]
*[[نیابت عام]]
*[[نیمه شعبان]]
*[[وقاتون]] ([[وقت ظهور]])
*[[وقت ظهور]]
*[[وقت معلوم]]
*[[وکلای امام مهدی]]
*[[ولادت امام مهدی]]
*[[ولایت فقیه]]
*[[ولی فقیه]]
*[[همسر و فرزند امام مهدی]]
*[[هیبت امام مهدی]]
*[[یأجوج و مأجوج]]
*[[یاران امام مهدی]]
*[[یالثارات الحسین]]
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع==
توجه به این نکته ضروری است که در هیچ یک از دیدگاه‌های فوق، [[غیبت امام عصر]]{{ع}} به معنی قطع شدن کامل ارتباط و نزول فیوضات [[الهی]] به دست آن جناب نیست، بلکه در هر دو حالت ناپیدایی یا ناشناسی، بنابر فرمایش خود آن حضرت، [[لطف]] ایشان جاری است. توصیف وجود [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} به وصف [[غائب]]، با نگاه به [[محرومیت]] جامعه از [[درک]] کردن وجود [[مبارک]] اوست. پس باید گفت، [[مردم]] از محضر ایشان غائب‌اند، نه آن حضرت؛ زیرا او ولی [[حق]] و [[شاهد بر خلق]] است و هرگز از خود و غیر خود [[غائب]] نبوده و نیست<ref>جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۸.</ref>
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']].


==پانویس==
== طولانی بودن غیبت ==
{{یادآوری پانویس}}
در بعضی از [[روایات]] پس از تصریح به اصل [[غیبت]]، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است. [[امام جواد]]{{ع}} در پاسخ به دلیل نام‏گذاری [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به "[[منتظر]]"، فرمود: «همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای [[اخلاص]] باشند، [[منتظر ظهور]] او خواهند بود»<ref>{{متن حدیث|إِنَ‏ لَهُ‏ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ‏ الْمُخْلِصُونَ‏}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. در نامه مبارک [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نیز [[علت غیبت]] و طولانی شدن آن چنین آمده است: «باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ماست و ما آن عملکرد را زیبنده [[شیعیان]] نمی‌دانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمی‌دارد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص۱۷۶.</ref>. از آنجایی که طبق گفته روایات، [[حقیقت]] اعمال شیعیان به [[امام]] راستین عصرشان ارائه می‌شود، [[آلودگی]] به [[گناه]]، [[توفیق]] دیدار امام [[معصوم]] را از [[انسان‌ها]] سلب و [[سعادت]] دیدار ایشان را به تاخیر می‌‌اندازد. در همان نامه آمده است که: «اگر [[پیروان]] و شیعیان ما ـ که [[خدا]] آنان را در [[فرمانبرداری]] خویش توفیق ارزانی‌شان دارد ـ به [[راستی]] در راه [[وفای به عهد]] و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یک‌صدا بودند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمی‌افتاد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ}}؛ احتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۹۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۰۰.</ref>
{{پانویس2}}


{{امام مهدی}}
== پیشینه غیبت و زمینه‌سازی‌های [[ائمه اطهار]]{{ع}} ==
توجّه به پیشینه غیبت و اطلاع از وقوع آن برای برخی از [[پیامبران]] گذشته، باعث می‌شود نگاه روشنی نسبت به مسئله غیبت امام مهدی{{ع}} پیدا کنیم. اولین اشارات به این مسئله در سخنان [[معصومین]]{{ع}} به خوبی پیداست. در روایاتی که از [[نبی اکرم]]{{صل}} نقل شده، حضرت ضمن بیان خصوصیات امام [[مهدی]]{{ع}} به مسأله [[غیبت]] ایشان نیز اشاره کرده است: «مهدی از [[فرزندان]] من است نام او نام من و کنیه او کنیه من است و شبیه‌ترین [[مردم]] به من از حیث [[آفرینش]] و [[خلق و خوی]] است. او غیبت و دوران حیرتی دارد که [[مردمان]] در آن به [[گمراهی]] می‌افتند، سپس همانند ستاره درخشان می‌آید و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، همان‌طور که از [[ظلم و جور]] پر شده باشد»<ref>{{متن حدیث|الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۸۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۱۷۹-۱۸۸.</ref>


از طرفی دیگر [[ائمه اطهار]]{{ع}} به این نکته توجه داشتند که با وجود همه اطلاع‌رسانی‌ها، [[غیبت امام]] و عدم دسترسی به محضر ایشان، برای مردمی که در طول [[امامت ائمه]] [[هدی]]{{ع}}، به دیدن [[امام]] و رجوع به محضر آنان عادت کرده‌اند، بسیار سخت و غریب خواهد بود؛ به همین جهت بود که از زمان امام جواد{{ع}} به تدریج مردم از دیدن امام کمتر بهره‌مند می‌شدند و در [[زمان]] [[امامت]] [[حضرت امام هادی]] و [[امام عسکری]] ({{ع}}) این امر شدت یافت؛ به گونه‌ای که امام در مواردی از پشت پرده با مردم صحبت می‌کردند تا آنان به ندیدن امام عادت کنند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۳۱.</ref>. البته علّت اصلی کمرنگ شدن ارتباط، سخت‌گیری و ایجاد محدودیّت [[حکومت ستمگر]] عباسی بود؛ چراکه این دو امام در [[سامرا]] در یک منطقه نظامی تحت نظر بودند. از این رو [[مردم]] به [[دشواری]] می‌توانستند آنان را ببینند و از [[ترس]] [[حکومت]] مجبور بودند با ترفندهای مختلف و پنهانی خدمت حضرت برسند، ولی [[ائمه]] از این محدودیّت برای آمادگی مردم برای دوران غیبت استفاده کردند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۲۶۲؛ صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص۲۲۲.</ref>. از سوی دیگر نیز [[امام حسن عسکری]]{{ع}}، در سن ۲۷ سالگی رحلت کرد و تنها فرزند او که پنج سال از عمرش می‌گذشت از جانب [[خدای متعال]] به [[امامت]] [[منصوب]] گردید. اما به دلایلی [[امام دوازدهم]]{{ع}} از همان [[زمان]] از دیدگان پنهان شد و دوران غیبتش آغاز گردید؛ لذا [[غیبت صغری]] که در سال ۲۶۰ هجری [[قمری]] آغاز شد و پس از ۶۹ سال در سال ۳۲۹ هجری قمری با درگذشت چهارمین و آخرین [[نائب خاص]] [[امام]]{{ع}} پایان یافت، علاوه بر موارد گذشته، مقدمه و آغازی برای [[درک]] [[غیبت طولانی]] بود، تا شرایط‍‌ پذیرش موقعیت جدید برای [[مردمان]] فراهم گردد و [[شیعیان]] آمادگی درک دورانی را داشته باشند که در آن از حضور امام معصوم به‌طور مستقیم بی‌بهره‌اند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵.</ref>.
== انواع غیبت ==
[[غیبت امام زمان]]{{ع}} در دو مرحله به اجرا درآمد:
# '''[[غیبت]] کوتاه مدّت (صغرا)''': این نوع از غیبت زمینه‌ای بود تا شیعیان برای [[غیبت کبری]] آماده گردند و در این دوره، امام{{ع}} از طریق چهار نماینده با مردم در ارتباط بود و به نیازهای [[علمی]] و [[معنوی]] آنان پاسخ می‌گفت.
# '''غیبت بلند مدّت (کبرا)''': در این دوران [[عالمان دینی]] با داشتن شرایطی که امام آنها را بیان فرموده به صورت عام (نه با معرفی خاص) به عنوان [[نایب امام زمان]]{{ع}} عهده‌دار امور شیعیان هستند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۵۲.</ref>.
== [[فلسفه و علل غیبت]] ==
پیش از آنکه به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری غیبت حضرت اشاره شود، لازم به یادآوری است که در [[روایات]] اشاره شده، پنهان‌‏زیستی آخرین ذخیره الهی، به [[طور]] قطع از [[اسرار]] [[خداوند]] است. [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} چنین بیان فرموده است: «ای جابر! همانا این امر، امری است از امر [[خداوند سبحانه و تعالی]] و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا [[شک]] درباره خدا [[کفر]] است»<ref>{{متن حدیث|یَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِیٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِیَّاکَ‏ وَ الشَّکَ‏ فِیهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّکَ‏ فِی‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ کُفْرٌ‏‏}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۷.</ref>. بی‌‏گمان این [[حکمت]]، اساسی‌‏ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که [[پرسش]] پیرامون [[علل غیبت]] همواره دغدغه برخی [[شیعیان]] بوده است، در سخنان [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} به برخی حکمت‏‌های ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم:
# '''حفظ جان امام''': از طرفی باتوجه به اتفاقاتی که برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} اتفاق افتاده بود مبنی بر برخورد [[حکومت‌های ستمگر]] با ایشان و در مواردی به [[شهادت]] رساندن [[معصومین]] و از طرفی دیگر باتوجه به [[وحشت]] و [[اضطراب]] [[حاکمان]] [[خودکامه]] از [[وعده]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] که خلفای معاصر حضرت به شدت [[امام عسکری]]{{ع}} را تحت نظر داشتند، تا وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای [[زندگی]] به شهادت برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا [[جان]] او [[حفظ]] شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] آمادگی ظهور داشتند ظهور کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] نماید.
# '''اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]''': از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] به‌وسیله ابلاغ دین الهی است و از طرفی دشمنان خدا از گذشته‌های دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبوده‌اند؛ لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده می‌کردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای [[رسالت]] [[پیام]] آوران [[الهی]] است و طبیعی است که [[خداوند]] در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد<ref>«برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد». گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ «فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران{{ع}} را در غیبت‌هایشان جاری کند»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۴۸۰، ح ۶.</ref>. چنین غیبت‌هایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، یوسف و برخی دیگر از پیامبران ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا می‌کند.
# '''[[آزادی]] از بیعت با ظالمان''': در توقیعی (نامه) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ‌ کدام از پدران من نبوده، مگر اینکه بیعت طاغوت زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بوده‌اند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهده‌ام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>؛ لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی از [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]] ، ص۲۰۳.</ref>.
# '''تأدیب مردم''': کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و کفران آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن می‌شود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی‌بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] می‌‌شود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی خداوند [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد».<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref> همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان غایب گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق [[انقلاب]] همه‌جانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] شایسته، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است؛ لذا به‌دلیل عدم وجود این آمادگی در [[جامعه]] [[توفیق]] حضور امام از مردم سلب شد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶.</ref>
# '''[[امتحان]] و غربال [[انسان‌ها]]''': یکی از [[سنّت‌های الهی]]، [[امتحان]] و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد شایسته به پاداش نیک نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمون‌های دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۳۸ و ۳۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۱۷۹-۱۸۸.</ref>
افزون بر آنچه گفته شد، مواردی همچون: [[تربیت]] انسان‏‌های مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] جهانی برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را نیز می‌‌توان برشمرد.
== [[شبهات]] [[غیبت]] ==
اکنون که [[علل غیبت]] تبیین شد می‌‌توان به شبهاتی در این موضوع پرداخت که مخالفان شیعه، از آغاز غیبت تاکنون، درباره غیبت ساخته و پرداخته‌اند<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص۳۵۴. </ref> و در مقابل، دانشمندان شیعه کوشیده‌اند به آنها پاسخ دهند. برخی از مهم‌ترین [[شبهه‌ها]] عبارت‌اند از:
# [[شیعیان]] معتقدند امام معصوم، نقشی بسیار حیاتی در [[هدایت]] [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] دارد. حال، چگونه ممکن است چنین کسی غایب شود؟<ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۳، ص۱۱۵- ۱۱۳.</ref> برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به عقیده شیعه درباره جایگاه امام معصوم در جهان بنگریم. شیعیان معتقدند [[امامت]] مراتبی دارد و [[حکومت]]، [[قضاوت]] و بیان معارف و تعالیم [[الهی]]، تنها از مراتب ظاهری امامت است. امامت دارای مرتبه‌ای [[باطنی]] نیز هست. [[امام]]{{ع}} بر اساس ولایت باطنی است که سبب بقای [[جهان]] و نزول [[برکات الهی]] می‌شود و هدایت معنوی و باطنی [[مؤمنین]] را برعهده می‌گیرد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ج۴، ص۸۴۹- ۸۴۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام‌، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین در [[روایات]] آمده است اگر [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی باشد، ساکنانش را فرو می‌برد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۳۷.</ref>؛ پس امام{{ع}} هنگام غیبت نیز زنده است و [[زندگی]] می‌کند؛ اما وجود او همچون [[خورشید]] در پس [[ابر]] پنهان است. هر چند دیده نمی‌شود، [[اهل]] جهان را [[نور]] و گرما می‌بخشد<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>.
# اگر [[علت غیبت]]، خطری است که جان امام{{ع}} را [[تهدید]] می‌کند، چرا [[امامان معصوم]]{{ع}} دیگر [[غیبت]] نکردند؟ باید دانست [[امام زمان]]{{ع}} [[مأمور]] است که [[دادگری]] و [[یکتاپرستی]] را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی [[تقیه]] با [[ستمگران]] [[بیعت]] کند. ظهور آن حضرت، پیش از آماده شدن شرایط، موجب می‌شود که نتواند به [[وظایف]] خویش عمل کند و به اهداف الهی [[دست]] یابد. [[امامان]] پیشین چنین وظایفی برعهده نداشته‌اند<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت‌، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۵۵.</ref>
== راه‌های ارتباط [[مردم]] با [[امام عصر]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] ایشان ==
# '''[[نایب خاص]]''': با [[رحلت امام عسکری]]{{ع}} در سال ۲۶۰ هجری قمری و آغاز امامت امام مهدی{{ع}} و شروع غیبت ایشان، چهار نفر از بزرگان [[شیعه]] یکی پس از دیگری به عنوان [[نایبان خاص]] امام زمان{{ع}} معرفی شدند و به مدت ۷۰ سال رابط بین امام و مردم بودند. به‌کارگیری این شیوه که در ادامه برقراری [[نهاد وکالت]] مورد توجّه واقع می‌شود، این امکان را فراهم می‌آورد تا [[شیعیان]] بتوانند با مرجعیّت [[نایب امام زمان]]{{ع}} أنس بگیرند و او را تنها [[مرجع]] مستقیم خود در حل مسائل و معارف دانسته و بتوانند با اعتماد به او دوران عدم حضور ظاهری امام را پشت سر بگذارند.
# '''[[نایب عام]]''': از زمان امام باقر و [[امام صادق]] {{عم}} و به دنبال گسترده شدن [[مملکت اسلامی]]، وجود [[نهاد وکالت]] امری اجتناب ناپذیر بود؛ زیرا [[مردم]] از طرفی به [[راهنمایی]] [[امام]] در مسائل [[دینی]] و امور مالی نیازمند بودند و از طرف دیگر برای عموم آنان حضور در [[مدینه]] و مراجعه مستقیم به امام مقدور نبود. با تأسیس این نهاد و وجود [[وکیلان]] امام در مناطق مختلف، امکان ارتباط مردم با [[پیشوایان]] بزرگوار فراهم شد. [[ائمه]]{{ع}} با این شیوه [[رفتاری]] خود به مردم یاد می‌دادند که برای حلّ مسائل خود می‌تواند به [[وکلا]] اعتماد کرده و نزد آنان بروند. در این باره [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: «مردم باید از فقیهانی که پرهیزگارند و به [[دین]] خود پایبند هستند و از [[هوای نفس]] خود [[پیروی]] نمی‌کنند و [[اوامر الهی]] را [[اطاعت]] می‌کنند، [[فرمانبری]] کنند»<ref>{{متن حدیث|فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ}}؛ طبرسی، احمد بن علی، احتجاج طبرسی، ج ۲، ص۲۶۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۱۳۱.</ref>. به [[فقها]] و علمایی که مردم در [[زمان غیبت]] به آنها رجوع می‌نمایند و [[احکام الهی]] و [[روایات]] را از آنان می‌آموزند، [[نواب عام]] گفته می‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۱۷۹-۱۸۸.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش وابسته}}
* [[علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
* [[علت طولانی شدن غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
* [[اگر امام مهدی بین مردم بود و مردم را به راه راست راهنمایی می‌کرد بهتر نبود؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
# [[پرونده:136864.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۲''']]
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:13681062.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۲''']]
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|'''درسنامه امام‌شناسی''']]
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{امامت شناسی}}
[[رده:باورهای اختصاصی شیعه]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:غیبت امام مهدی]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:مقاله‌های اولویت دو]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۶

معناشناسی

غیبت به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود[۱]. ابن فارس در مورد غیبت می‌گوید: غیب کلمه‌ای است که بر مستور بودن و مخفی بودن چیزی از چشم‌ها دلالت دارد که کسی جز خدا از آن خبر ندارد[۲].

غیبت در اصطلاح مهدویت، به معنای پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی(ع)‏ است. باید توجه داشت از آنجایی که معنای غیبت "پوشیده بودن از دیدگان" است، نه حاضر نبودن؛ امام مهدی(ع) تنها از چشمان مردمان غایب است و این انسان‌ها هستند که او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، اما او را نمی‌شناسند[۳].

چگونگی غیبت

دربارۀ چگونگی غیبت حضرت مهدی(ع) سه دیدگاه وجود دارد:

  1. پنهان بودن جسم (ناپیدایی): پنهان بودن جسم در دوران غیبت به دو گونه قابل تفسیر است:
    1. جسمی نامرئی دارد؛ مانند فرشتگان، ارواح و جنّ، یعنی با وجود اینکه در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.
    2. جسمی مرئی دارد؛ امّا به قدرت الهی می‌‌تواند در چشمان مردم تصرّف نماید و ناپیدا باشد. این کار از اولیای الهی که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند، بعید نیست. از قرآن کریم نیز می‏توان امکان استتار و اختفای انسان از چشم‌ها را ـ به صورت کوتاه ‏مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد[۴]. به‌نظر می‌‌رسد حالت اول، غیرقابل پذیرش است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که حضرت دارای جسم نامرئی باشد؛ اما برای حالت دوم قرائن زیادی وجود دارد، چنانکه امام علی(ع) در این ‏باره فرمود: «تا آن‏گاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود... پس به پروردگار علی سوگند! حجّت حق، بر زمین استوار است، در جاده‏‌ها حرکت می‌‏کند، در خانه‌‏ها و قصرها وارد می‌‏شود و در شرق و غرب زمین به گردش می‌‏پردازد، سخن مردم را می‌‏شنود و بر مردم سلام می‌‏کند، می‏‌بیند و دیده نمی‌‏شود، تا زمان ظهور وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن ‏روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان او است»[۵]. همینطور وقتی درباره امام مهدی(ع) از امام رضا(ع) پرسیدند، فرمود: «جسمش دیده نمی‌‏شود»[۶].[۷]
  2. پنهان بودن عنوان (ناشناسی): امام صادق(ع) به سدیر صیرفی فرمود: «...به درستی که یوسف به پادشاهی مصر رسید و فاصله میان او و پدرش به اندازه هیجده روز مسافرت بود و یوسف می‌توانست پدرش را از موقعیت خود آگاه کند. زمانی که یعقوب و فرزندانش از یوسف با خبر شدند، مسیر کنعان تا مصر را در نه روز از بیابان‌ها پیمودند. (اما این مردم با اینکه داستان حضرت یوسف را می‌دانند و بدان ایمان هم دارند) چگونه غیب حضرت مهدی(ع) را انکار می‌کنند و قبول ندارند که خداوند می‌تواند ولی خود را از میان مردم غایب نماید، به گونه‌ای که حجت او در بازارهایشان رفت و آمد می‌کند و بر فرش‌های آنان پای می‌نهد ولی کسی او را نمی‌شناسد و فقط زمانی او را خواهند شناخت که خداوند اجازه معرفی خویش و ظهور به او بدهد؛ آن گونه که پس از مدت‌ها به یوسف اجازه داد که خود را به برادرانش معرفی کند و پیش از آنکه یوسف خود را معرفی کند، برادرانش او را می‌دیدند ولی نمی‌شناختند»[۸].[۹]
  3. ناپیدایی و ناشناسی حضرت بنا به صلاح دید ایشان: حضرت مهدی(ع) در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است ـ البته با تصرّفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد می‏‌نماید. نه نامرئی کردن جسم خویش ـ و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند، به صورت آشکار در جامعه حرکت می‌‏کند و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند[۱۰].[۱۱] با اینکه برای اثبات دو دیدگاه اول دلایل روایی فراوانی وجود دارد، امّا از مجموع روایات می‏‌توان به دیدگاه سوم رسید.

توجه به این نکته ضروری است که در هیچ یک از دیدگاه‌های فوق، غیبت امام عصر(ع) به معنی قطع شدن کامل ارتباط و نزول فیوضات الهی به دست آن جناب نیست، بلکه در هر دو حالت ناپیدایی یا ناشناسی، بنابر فرمایش خود آن حضرت، لطف ایشان جاری است. توصیف وجود مبارک امام عصر(ع) به وصف غائب، با نگاه به محرومیت جامعه از درک کردن وجود مبارک اوست. پس باید گفت، مردم از محضر ایشان غائب‌اند، نه آن حضرت؛ زیرا او ولی حق و شاهد بر خلق است و هرگز از خود و غیر خود غائب نبوده و نیست[۱۲].[۱۳]

طولانی بودن غیبت

در بعضی از روایات پس از تصریح به اصل غیبت، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است. امام جواد(ع) در پاسخ به دلیل نام‏گذاری حضرت مهدی(ع)‏ به "منتظر"، فرمود: «همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند، منتظر ظهور او خواهند بود»[۱۴]. در نامه مبارک حضرت ولی عصر(ع) به شیخ مفید نیز علت غیبت و طولانی شدن آن چنین آمده است: «باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ماست و ما آن عملکرد را زیبنده شیعیان نمی‌دانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمی‌دارد»[۱۵]. از آنجایی که طبق گفته روایات، حقیقت اعمال شیعیان به امام راستین عصرشان ارائه می‌شود، آلودگی به گناه، توفیق دیدار امام معصوم را از انسان‌ها سلب و سعادت دیدار ایشان را به تاخیر می‌‌اندازد. در همان نامه آمده است که: «اگر پیروان و شیعیان ما ـ که خدا آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی‌شان دارد ـ به راستی در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یک‌صدا بودند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمی‌افتاد»[۱۶].[۱۷]

پیشینه غیبت و زمینه‌سازی‌های ائمه اطهار(ع)

توجّه به پیشینه غیبت و اطلاع از وقوع آن برای برخی از پیامبران گذشته، باعث می‌شود نگاه روشنی نسبت به مسئله غیبت امام مهدی(ع) پیدا کنیم. اولین اشارات به این مسئله در سخنان معصومین(ع) به خوبی پیداست. در روایاتی که از نبی اکرم(ص) نقل شده، حضرت ضمن بیان خصوصیات امام مهدی(ع) به مسأله غیبت ایشان نیز اشاره کرده است: «مهدی از فرزندان من است نام او نام من و کنیه او کنیه من است و شبیه‌ترین مردم به من از حیث آفرینش و خلق و خوی است. او غیبت و دوران حیرتی دارد که مردمان در آن به گمراهی می‌افتند، سپس همانند ستاره درخشان می‌آید و زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همان‌طور که از ظلم و جور پر شده باشد»[۱۸].[۱۹]

از طرفی دیگر ائمه اطهار(ع) به این نکته توجه داشتند که با وجود همه اطلاع‌رسانی‌ها، غیبت امام و عدم دسترسی به محضر ایشان، برای مردمی که در طول امامت ائمه هدی(ع)، به دیدن امام و رجوع به محضر آنان عادت کرده‌اند، بسیار سخت و غریب خواهد بود؛ به همین جهت بود که از زمان امام جواد(ع) به تدریج مردم از دیدن امام کمتر بهره‌مند می‌شدند و در زمان امامت حضرت امام هادی و امام عسکری ((ع)) این امر شدت یافت؛ به گونه‌ای که امام در مواردی از پشت پرده با مردم صحبت می‌کردند تا آنان به ندیدن امام عادت کنند[۲۰]. البته علّت اصلی کمرنگ شدن ارتباط، سخت‌گیری و ایجاد محدودیّت حکومت ستمگر عباسی بود؛ چراکه این دو امام در سامرا در یک منطقه نظامی تحت نظر بودند. از این رو مردم به دشواری می‌توانستند آنان را ببینند و از ترس حکومت مجبور بودند با ترفندهای مختلف و پنهانی خدمت حضرت برسند، ولی ائمه از این محدودیّت برای آمادگی مردم برای دوران غیبت استفاده کردند[۲۱]. از سوی دیگر نیز امام حسن عسکری(ع)، در سن ۲۷ سالگی رحلت کرد و تنها فرزند او که پنج سال از عمرش می‌گذشت از جانب خدای متعال به امامت منصوب گردید. اما به دلایلی امام دوازدهم(ع) از همان زمان از دیدگان پنهان شد و دوران غیبتش آغاز گردید؛ لذا غیبت صغری که در سال ۲۶۰ هجری قمری آغاز شد و پس از ۶۹ سال در سال ۳۲۹ هجری قمری با درگذشت چهارمین و آخرین نائب خاص امام(ع) پایان یافت، علاوه بر موارد گذشته، مقدمه و آغازی برای درک غیبت طولانی بود، تا شرایط‍‌ پذیرش موقعیت جدید برای مردمان فراهم گردد و شیعیان آمادگی درک دورانی را داشته باشند که در آن از حضور امام معصوم به‌طور مستقیم بی‌بهره‌اند[۲۲].

انواع غیبت

غیبت امام زمان(ع) در دو مرحله به اجرا درآمد:

  1. غیبت کوتاه مدّت (صغرا): این نوع از غیبت زمینه‌ای بود تا شیعیان برای غیبت کبری آماده گردند و در این دوره، امام(ع) از طریق چهار نماینده با مردم در ارتباط بود و به نیازهای علمی و معنوی آنان پاسخ می‌گفت.
  2. غیبت بلند مدّت (کبرا): در این دوران عالمان دینی با داشتن شرایطی که امام آنها را بیان فرموده به صورت عام (نه با معرفی خاص) به عنوان نایب امام زمان(ع) عهده‌دار امور شیعیان هستند[۲۳].

فلسفه و علل غیبت

پیش از آنکه به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری غیبت حضرت اشاره شود، لازم به یادآوری است که در روایات اشاره شده، پنهان‌‏زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام(ص) چنین بیان فرموده است: «ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است»[۲۴]. بی‌‏گمان این حکمت، اساسی‌‏ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که پرسش پیرامون علل غیبت همواره دغدغه برخی شیعیان بوده است، در سخنان پیشوایان معصوم(ع) به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم:

  1. حفظ جان امام: از طرفی باتوجه به اتفاقاتی که برای پیامبران و ائمه(ع) اتفاق افتاده بود مبنی بر برخورد حکومت‌های ستمگر با ایشان و در مواردی به شهادت رساندن معصومین و از طرفی دیگر باتوجه به وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه از وعده ظهور حضرت مهدی(ع) به عنوان منجی و مصلح که خلفای معاصر حضرت به شدت امام عسکری(ع) را تحت نظر داشتند، تا وقتی فرزند ایشان به دنیا می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به شهادت برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که مردم آمادگی ظهور داشتند ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.
  2. اجرای سنّت انبیاء: از آنجایی که وظیفه انبیای الهی، هدایت مردم به‌وسیله ابلاغ دین الهی است و از طرفی دشمنان خدا از گذشته‌های دور برای نابودی دین حقّ از هیچ عملی حتّی کشتن پیامبران روی گردان نبوده‌اند؛ لذا انبیاء به امر الهی در مواردی از حالت غیبت استفاده می‌کردند. امامت امام مهدی(ع) نیز در راستای رسالت پیام آوران الهی است و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت حضرت مهدی(ع)، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد[۲۵]. چنین غیبت‌هایی درباره حضرت صالح، موسی، یونس، یوسف و برخی دیگر از پیامبران ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره امت امام مهدی(ع) نیز مصداق پیدا می‌کند.
  3. آزادی از بیعت با ظالمان: در توقیعی (نامه) از امام زمان(ع) آمده است: «هیچ‌ کدام از پدران من نبوده، مگر اینکه بیعت طاغوت زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به تقیه مأمور بوده‌اند)، ولی من وقتی قیام کنم، بیعت هیچ یک از طواغیت به عهده‌ام نیست»[۲۶]؛ لذا امام عصر(ع) که برنامه گسترش عدالت در سراسر جهان را دارد، از هر گونه بیعتی از حاکمان ظالم آزاد است[۲۷].
  4. تأدیب مردم: کوتاهی و ناسپاسی مردم نسبت به نعمت الهی و کفران آن در مواردی باعث محروم شدن از آن می‌شود. نعمت ولایت و امامت امام نیز نعمت بی‌بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب خسران بشریت می‌‌شود. از امام باقر(ع) روایت شده است: «وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد».[۲۸] همچنین فرمود: «هرگاه خداوند بر مردم غضب نماید، امام معصوم را از میان آنان غایب گرداند»[۲۹]. باید توجه داشت برای تحقق انقلاب همه‌جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، آمادگی عمومی نیز لازم است؛ لذا به‌دلیل عدم وجود این آمادگی در جامعه توفیق حضور امام از مردم سلب شد[۳۰].[۳۱]
  5. امتحان و غربال انسان‌ها: یکی از سنّت‌های الهی، امتحان و آزمایش مردم در فراز و نشیب زندگی است تا مقدار پایداری و استواری آنها در مسیر صحیح زندگی انسانی روشن شود و افراد شایسته به پاداش نیک نایل آیند. غیبت امام زمان(ع) یکی از آزمون‌های دشوار است تا دین داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند[۳۲].[۳۳]

افزون بر آنچه گفته شد، مواردی همچون: تربیت انسان‏‌های مناسب برای قیام و حکومت جهانی و ایجاد اشتیاق جهانی برای حکومت جهانی حضرت مهدی(ع)‏ را نیز می‌‌توان برشمرد.

شبهات غیبت

اکنون که علل غیبت تبیین شد می‌‌توان به شبهاتی در این موضوع پرداخت که مخالفان شیعه، از آغاز غیبت تاکنون، درباره غیبت ساخته و پرداخته‌اند[۳۴] و در مقابل، دانشمندان شیعه کوشیده‌اند به آنها پاسخ دهند. برخی از مهم‌ترین شبهه‌ها عبارت‌اند از:

  1. شیعیان معتقدند امام معصوم، نقشی بسیار حیاتی در هدایت جامعه اسلامی و مسلمانان دارد. حال، چگونه ممکن است چنین کسی غایب شود؟[۳۵] برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به عقیده شیعه درباره جایگاه امام معصوم در جهان بنگریم. شیعیان معتقدند امامت مراتبی دارد و حکومت، قضاوت و بیان معارف و تعالیم الهی، تنها از مراتب ظاهری امامت است. امامت دارای مرتبه‌ای باطنی نیز هست. امام(ع) بر اساس ولایت باطنی است که سبب بقای جهان و نزول برکات الهی می‌شود و هدایت معنوی و باطنی مؤمنین را برعهده می‌گیرد[۳۶]؛ همچنین در روایات آمده است اگر زمین از حجت خدا خالی باشد، ساکنانش را فرو می‌برد[۳۷]؛ پس امام(ع) هنگام غیبت نیز زنده است و زندگی می‌کند؛ اما وجود او همچون خورشید در پس ابر پنهان است. هر چند دیده نمی‌شود، اهل جهان را نور و گرما می‌بخشد[۳۸].
  2. اگر علت غیبت، خطری است که جان امام(ع) را تهدید می‌کند، چرا امامان معصوم(ع) دیگر غیبت نکردند؟ باید دانست امام زمان(ع) مأمور است که دادگری و یکتاپرستی را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی تقیه با ستمگران بیعت کند. ظهور آن حضرت، پیش از آماده شدن شرایط، موجب می‌شود که نتواند به وظایف خویش عمل کند و به اهداف الهی دست یابد. امامان پیشین چنین وظایفی برعهده نداشته‌اند[۳۹].[۴۰]

راه‌های ارتباط مردم با امام عصر(ع) در زمان غیبت ایشان

  1. نایب خاص: با رحلت امام عسکری(ع) در سال ۲۶۰ هجری قمری و آغاز امامت امام مهدی(ع) و شروع غیبت ایشان، چهار نفر از بزرگان شیعه یکی پس از دیگری به عنوان نایبان خاص امام زمان(ع) معرفی شدند و به مدت ۷۰ سال رابط بین امام و مردم بودند. به‌کارگیری این شیوه که در ادامه برقراری نهاد وکالت مورد توجّه واقع می‌شود، این امکان را فراهم می‌آورد تا شیعیان بتوانند با مرجعیّت نایب امام زمان(ع) أنس بگیرند و او را تنها مرجع مستقیم خود در حل مسائل و معارف دانسته و بتوانند با اعتماد به او دوران عدم حضور ظاهری امام را پشت سر بگذارند.
  2. نایب عام: از زمان امام باقر و امام صادق (ع) و به دنبال گسترده شدن مملکت اسلامی، وجود نهاد وکالت امری اجتناب ناپذیر بود؛ زیرا مردم از طرفی به راهنمایی امام در مسائل دینی و امور مالی نیازمند بودند و از طرف دیگر برای عموم آنان حضور در مدینه و مراجعه مستقیم به امام مقدور نبود. با تأسیس این نهاد و وجود وکیلان امام در مناطق مختلف، امکان ارتباط مردم با پیشوایان بزرگوار فراهم شد. ائمه(ع) با این شیوه رفتاری خود به مردم یاد می‌دادند که برای حلّ مسائل خود می‌تواند به وکلا اعتماد کرده و نزد آنان بروند. در این باره امام عسکری(ع) فرمود: «مردم باید از فقیهانی که پرهیزگارند و به دین خود پایبند هستند و از هوای نفس خود پیروی نمی‌کنند و اوامر الهی را اطاعت می‌کنند، فرمانبری کنند»[۴۱]. به فقها و علمایی که مردم در زمان غیبت به آنها رجوع می‌نمایند و احکام الهی و روایات را از آنان می‌آموزند، نواب عام گفته می‌شود[۴۲].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. عسکری، ابو هلال، الفروق اللغویة، ص۶۳.
  2. اصل صحیح یدل علی تستّر الشیء عن العیون ثم یقاس. من ذلک الغیب ما غاب مما لایعمله الا الله؛ رازی، احمد بن فارس، مقاییس اللغة، ج ۴، ص۴۰۳.
  3. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۸.
  4. سوره یس، آیه ۹؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.
  5. «حَتَّی إِذَا غَابَ الْمُتَغَیِّبُ مِنْ وُلْدِی عَنْ عُیُونِ النَّاسِ... فَوَ رَبِّ عَلِیٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ مَاشِیَةٌ فِی طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِی دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَی الْجَمَاعَةِ تَرَی وَ لَا تُرَی إِلَی الْوَقْتِ وَ الْوَعْدِ وَ نِدَاءِ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ أَلَا ذَلِکَ یَوْمٌ فِیهِ سُرُورُ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ»؛ نعمانی، محمد بن جعفر، الغیبة، ص۱۴۴.
  6. «عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع)یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا یُرَی جِسْمُهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۳۳.
  7. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۱۴ ـ ۳۲۳.
  8. «عن سدیر، قال: سمعت ابا عبد الله(ع) یقول:... فما تنکر هذه الامه ان یکون الله - عز و جل - یفعل بحجته ما فعل بیوسف(ع): ان یکون یسیر فی اسواقهم، و یطا بسطهم، و هم لا یعرفونه حتی یاذن الله ـ عز و جل ـ ان یعرفهم بنفسه کما اذن لیوسف(ع) حتی قال لهم: (هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون قالوا ا انک لانت یوسف قال انا یوسف.)»؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص۳۴۱.
  9. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص۴۳۶.
  10. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰.
  11. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۱۴ ـ ۳۲۳.
  12. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۱۳۶.
  13. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۸.
  14. «إِنَ‏ لَهُ‏ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ‏ الْمُخْلِصُونَ‏»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۸.
  15. «فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص۱۷۶.
  16. «فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ»؛ احتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۹۹.
  17. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۰۰.
  18. «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۸۷.
  19. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۷۹-۱۸۸.
  20. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۳۱.
  21. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۲۶۲؛ صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص۲۲۲.
  22. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۴۷-۵۵.
  23. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص۳۵۲.
  24. «یَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِیٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِیَّاکَ‏ وَ الشَّکَ‏ فِیهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّکَ‏ فِی‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ کُفْرٌ‏‏»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۷.
  25. «برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد». گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ «فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران(ع) را در غیبت‌هایشان جاری کند»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۴۸۰، ح ۶.
  26. «إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.
  27. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی ، ص۲۰۳.
  28. «إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم»؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.
  29. «إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۴۳.
  30. مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص۲۴۰.
  31. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.
  32. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۳۸ و ۳۳۶.
  33. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۷۹-۱۸۸.
  34. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص۳۵۴.
  35. مصنفات الشیخ المفید، ج۳، ص۱۱۵- ۱۱۳.
  36. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ج۴، ص۸۴۹- ۸۴۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام‌، ص۱۵۲.
  37. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۳۷.
  38. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ۲۷۱ و ۲۷۲.
  39. صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت‌، ج۲، ص۳۴۹.
  40. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص۳۵۵.
  41. «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ»؛ طبرسی، احمد بن علی، احتجاج طبرسی، ج ۲، ص۲۶۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۱۳۱.
  42. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۷۹-۱۸۸.