سرور: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[سرور در قرآن]] - [[سرور در معارف دعا و زیارات]] - [[سرور در معارف و سیره سجادی]] | پرسش مرتبط  = }}


{{نبوت}}
== ضرورت شادی ==
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سرور در قرآن]] - [[سرور در معارف دعا و زیارات]] - [[سرور در معارف و سیره سجادی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
==ضرورت شادی==
شادی و [[نشاط]]، یکی از نیازهای اساسی و [[فطری]] [[انسان]] است. شادی، [[هیجان]] مثبتی است که به [[روح]] و [[روان انسان]] [[توانایی]] می‌دهد تا در [[مسیر کمال]] و تعالی خود بکوشد و در این [[راه]] از [[شادابی]] و [[نشاط]] لازم برخوردار باشد و بر سختیها و [[مشکلات]] این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت [[رشد]] و تعالی [[لذت]] ببرد. لذا [[خداوند متعال]]، اساس [[جهان هستی]] و پدیده‌های آن، به‌گونه‌ای [[خلق]] و طراحی کرده است که در [[آدمی]] شادی و [[نشاط]] ایجاد کنند. [[بهار]] باطراوت، صبح پرلطافت، [[طبیعت]] باظرافت، آبشارهای [[زیبا]]، گل‌های رنگارنگ، و هزاران [[آفریده]] دیگر، همه برای [[نشاط]] و شادی‌آدمی [[آفریده]] شده است.
شادی و [[نشاط]]، یکی از نیازهای اساسی و [[فطری]] [[انسان]] است. شادی، [[هیجان]] مثبتی است که به [[روح]] و [[روان انسان]] [[توانایی]] می‌دهد تا در [[مسیر کمال]] و تعالی خود بکوشد و در این [[راه]] از [[شادابی]] و [[نشاط]] لازم برخوردار باشد و بر سختیها و [[مشکلات]] این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت [[رشد]] و تعالی [[لذت]] ببرد. لذا [[خداوند متعال]]، اساس [[جهان هستی]] و پدیده‌های آن، به‌گونه‌ای [[خلق]] و طراحی کرده است که در [[آدمی]] شادی و [[نشاط]] ایجاد کنند. [[بهار]] باطراوت، صبح پرلطافت، [[طبیعت]] باظرافت، آبشارهای [[زیبا]]، گل‌های رنگارنگ، و هزاران [[آفریده]] دیگر، همه برای [[نشاط]] و شادی‌آدمی [[آفریده]] شده است.


[[اسلام]] که [[دین]] [[فطرت]] است و به همه نیازهای طبیعی و [[فطری]] [[انسان]] توجه وی‍ژه دارد، نه‌تنها [[نیاز انسان]] به شادی را به رسمیت شناخته است، بلکه [[پیروان]] خود را بارها به شادی‌های مثبت و سازنده [[دعوت]] کرده و آن را عامل [[توفیق]] و پیش‌رفت [[انسان]] در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همان‌گونه که [[جسم]] [[انسان]] نیاز به [[غذا]] و انواع ویتأمینها دارد، [[روح انسان]] نیز به تنوع، استراحت، [[تفریح]] و شادی و [[نشاط]] نیاز دارد<ref>دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.</ref>. به [[باور]] یکی از پژوهش‌گران که درباره تأثیر شادی در [[زندگی]] تحقیق کرده است، "آن کس که دارای [[قلب]] طرب‌ناک است، همه عناصر [[جهان]] و پدیده‌های آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط [[حس]] می‌کند و [[حس]] زنده‌انگاری را در خود پرورش می‌دهد و همه هستی را در [[شور]] و طرب به نظاره می‌نشیند و از این منظر، [[امید]] و [[شوق]] به پیش‌رفت و تعالی را در خود باز می‌یابد. [[انسان]] طرب‌ناک همه عناصر هستی را در [[حیات]] پُرشور [[حس]] می‌کند و در همه چیز رنگ [[خدا]] و معنای [[ربوبیت]] را جست‌وجو می‌کند. [[قلب]] طرب‌ناک همه هستی را در [[شور]] و [[طلب]] می‌بیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط [[روحی]] دست می‌یابد. [[قلبی]] که پایگاه [[عرش الهی]] و [[جایگاه]] [[نزول]] [[رحمت]] و [[محبت]] خداست، آن [[قلب]] باطراوت و بانشاط است"<ref>کریمی، عبدالعظیم، تربیت طرب‌ناک، ص۵۶.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.
[[اسلام]] که [[دین]] [[فطرت]] است و به همه نیازهای طبیعی و [[فطری]] [[انسان]] توجه وی‍ژه دارد، نه‌تنها [[نیاز انسان]] به شادی را به رسمیت شناخته است، بلکه [[پیروان]] خود را بارها به شادی‌های مثبت و سازنده [[دعوت]] کرده و آن را عامل [[توفیق]] و پیش‌رفت [[انسان]] در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همان‌گونه که [[جسم]] [[انسان]] نیاز به [[غذا]] و انواع ویتأمینها دارد، [[روح انسان]] نیز به تنوع، استراحت، [[تفریح]] و شادی و [[نشاط]] نیاز دارد<ref>دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.</ref>. به [[باور]] یکی از پژوهش‌گران که درباره تأثیر شادی در [[زندگی]] تحقیق کرده است، "آن کس که دارای [[قلب]] طرب‌ناک است، همه عناصر [[جهان]] و پدیده‌های آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط [[حس]] می‌کند و [[حس]] زنده‌انگاری را در خود پرورش می‌دهد و همه هستی را در [[شور]] و طرب به نظاره می‌نشیند و از این منظر، [[امید]] و [[شوق]] به پیش‌رفت و تعالی را در خود باز می‌یابد. [[انسان]] طرب‌ناک همه عناصر هستی را در [[حیات]] پُرشور [[حس]] می‌کند و در همه چیز رنگ [[خدا]] و معنای [[ربوبیت]] را جست‌وجو می‌کند. [[قلب]] طرب‌ناک همه هستی را در [[شور]] و [[طلب]] می‌بیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط [[روحی]] دست می‌یابد. [[قلبی]] که پایگاه [[عرش الهی]] و [[جایگاه]] [[نزول]] [[رحمت]] و [[محبت]] خداست، آن [[قلب]] باطراوت و بانشاط است"<ref>کریمی، عبدالعظیم، تربیت طرب‌ناک، ص۵۶.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.


==اهمیت و [[جایگاه]] شادی و [[نشاط]] در [[آموزه‌های دینی]]==
== اهمیت و جایگاه شادی و [[نشاط]] در [[آموزه‌های دینی]] ==
[[نشاط]] و شادی، لازمه [[زندگی]]، محرک [[انسان]] در دست‌یابی به هدف‌های [[دینی]] و غیر [[دینی]] و عاملی برای ارتقای مادی و [[معنوی]] او به شمار می‌رود. [[دین اسلام]] که به همه [[شئون]] حیاتی [[انسان]] نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیش‌تر او برنامه‌هایی کاملی ارائه کرده است، شادی و [[نشاط]] و عوامل [[نشاط‌انگیز]] را که لازمه یک [[زندگی]] موفق است، به [[انسان]] معرفی و توصیه می‌کند. در دستورهای آسمانی [[اسلام]]، نکته‌های [[ارزش‌مندی]] در خصوص ایجاد شادی و [[نشاط]] آمده است. این [[شادی‌ها]] گاهی برای خود [[آدمی]] است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارش‌هایی که برای پوشیدن لباس‌های شاد و روشن، بوی خوش، [[نظافت]] و [[نظم]] و [[پاکیزگی]]، [[مسافرت]] و [[تفریح]]، حضور در [[طبیعت]] و نگریستن به سبزه و آب، [[مهربانی]] و [[محبت]]، زدودن [[کینه]] و [[حسد]]، [[شوخی]] و [[مزاح]] و خلاصه ایجاد سرُور در [[قلب]] [[مردم]] شده است، همه برای ایجاد فضای شادی و راندن [[غم]] و [[اندوه]] و در نتیجه [[تجدید]] قوا برای ادامه حرکت تکاملی [[انسان]] است<ref>شرع و شادی، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.
[[نشاط]] و شادی، لازمه [[زندگی]]، محرک [[انسان]] در دست‌یابی به هدف‌های [[دینی]] و غیر [[دینی]] و عاملی برای ارتقای مادی و [[معنوی]] او به شمار می‌رود. [[دین اسلام]] که به همه [[شئون]] حیاتی [[انسان]] نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیش‌تر او برنامه‌هایی کاملی ارائه کرده است، شادی و [[نشاط]] و عوامل [[نشاط‌انگیز]] را که لازمه یک [[زندگی]] موفق است، به [[انسان]] معرفی و توصیه می‌کند. در دستورهای آسمانی [[اسلام]]، نکته‌های [[ارزش‌مندی]] در خصوص ایجاد شادی و [[نشاط]] آمده است. این [[شادی‌ها]] گاهی برای خود [[آدمی]] است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارش‌هایی که برای پوشیدن لباس‌های شاد و روشن، بوی خوش، [[نظافت]] و [[نظم]] و [[پاکیزگی]]، [[مسافرت]] و [[تفریح]]، حضور در [[طبیعت]] و نگریستن به سبزه و آب، [[مهربانی]] و [[محبت]]، زدودن [[کینه]] و [[حسد]]، [[شوخی]] و [[مزاح]] و خلاصه ایجاد سرُور در [[قلب]] [[مردم]] شده است، همه برای ایجاد فضای شادی و راندن [[غم]] و [[اندوه]] و در نتیجه تجدید قوا برای ادامه حرکت تکاملی [[انسان]] است<ref>شرع و شادی، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.


برآیند برداشت‌های [[اندیشمندان مسلمان]] از شادی، آن است که واژه‌های [[سرور]]، شادی، [[نشاط]]، [[فرح]] و [[شادمانی]]، دستهای از [[عواطف]] [[ارزش‌مندی]] هستند که [[خداوند]] به منظور [[حفظ]] بقای [[انسان]] در وجود او نهاده است. "شادی"، [[رفتاری]] است که باعث انبساط خاطر [[فرد]] می‌شود و از نیازی حیاتی که [[سلامتی]] [[عاطفی]] او را به دنبال دارد، حکایت می‌کند. در [[اسلام]]، شادی حالت ابتهاج و نشاطی است که تحت تأثیر عوامل مختلف بر [[انسان]] عارض می‌شود که در آن حالت، [[روح انسان]] به [[درجه]] [[رضایت]] و [[گشایش]] می‌رسد. از نظر [[اسلام]]، شادی، [[آدمی]] را از [[تنبلی]] رهانیده و سرزنده و سرحال می‌سازد<ref>کاشفی، محمدرضا، پرسش‌ها و پاسخ‌ها (دفتر اول، خداشناسی و فرجام‌شناسی)، ص۷۵ - ۷۸.</ref>. [[اندیشمند]] معاصر، [[شهید مرتضی مطهری]]، با رویکردی روان‌شناسانه و [[اسلامی]] می‌گوید: [[سرور]]، حالت خوش و لذت‌بخشی است که از [[علم]] و اطلاع بر اینکه یکی از [[هدف‌ها]] و [[آرزوها]] انجام یافته یا خواهد یافت، به [[انسان]] [[دست]] می‌دهد و [[غم]] و [[اندوه]]، حالت [[ناگواری]] و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از [[هدف‌ها]] و [[آرزوها]] به [[انسان]] [[دست]] می‌دهد<ref>مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۶۶.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.
برآیند برداشت‌های [[اندیشمندان مسلمان]] از شادی، آن است که واژه‌های [[سرور]]، شادی، [[نشاط]]، [[فرح]] و [[شادمانی]]، دستهای از [[عواطف]] [[ارزش‌مندی]] هستند که [[خداوند]] به منظور [[حفظ]] بقای [[انسان]] در وجود او نهاده است. "شادی"، [[رفتاری]] است که باعث انبساط خاطر [[فرد]] می‌شود و از نیازی حیاتی که [[سلامتی]] [[عاطفی]] او را به دنبال دارد، حکایت می‌کند. در [[اسلام]]، شادی حالت ابتهاج و نشاطی است که تحت تأثیر عوامل مختلف بر [[انسان]] عارض می‌شود که در آن حالت، [[روح انسان]] به [[درجه]] [[رضایت]] و [[گشایش]] می‌رسد. از نظر [[اسلام]]، شادی، [[آدمی]] را از [[تنبلی]] رهانیده و سرزنده و سرحال می‌سازد<ref>کاشفی، محمدرضا، پرسش‌ها و پاسخ‌ها (دفتر اول، خداشناسی و فرجام‌شناسی)، ص۷۵ - ۷۸.</ref>. [[اندیشمند]] معاصر، [[شهید مرتضی مطهری]]، با رویکردی روان‌شناسانه و [[اسلامی]] می‌گوید: [[سرور]]، حالت خوش و لذت‌بخشی است که از [[علم]] و اطلاع بر اینکه یکی از [[هدف‌ها]] و [[آرزوها]] انجام یافته یا خواهد یافت، به [[انسان]] [[دست]] می‌دهد و [[غم]] و [[اندوه]]، حالت [[ناگواری]] و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از [[هدف‌ها]] و [[آرزوها]] به [[انسان]] [[دست]] می‌دهد<ref>مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۶۶.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.


==تفاوت شادی با نشاط==
== تفاوت شادی با نشاط ==
شادی و [[نشاط]] [[ارتباط]] تنگاتنگی با یک‌دیگر دارند، به گونه‌ای که شادی را می‌توان یکی از عوامل [[نشاط]] دانست. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ}}؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب [[نشاط]] [[انسان]] می‌شود<ref>غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.</ref>. در بیش‌تر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر می‌گیرند، ولی میان این دو حالت [[روانی]] [[انسان]]، تفاوت وجود دارد. شادی که معادل [[عربی]] آن، فَرَح و [[سُرور]] است، به معنای خوش‌حالی و [[خشنودی]] است که نمود آن بیش‌تر در [[خنده]] و تبسّم است، ولی [[نشاط]] و [[شادابی]] به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان گفت گاهی [[نشاط]] و شادی، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که [[فرد]] هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام می‌دهد، ولی خندان نیست، مانند [[پیامبران]] که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با [[نشاط]] به [[ارشاد]] آنان می‌پردازند و چون به [[وظیفه]] خویش عمل کرده‌اند، [[لذت]] می‌برند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی [[نشاط]] لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند [[فرد]] افسرده‌ای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. [[دلیل]] ما بر این تفاوت، روایت‌های زیر است که با تکیه بر آنها می‌توان به‌روشنی به گونه‌گونی این دو واژه رسید: [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "یکی از [[لشکریان]] [[عقل]]، [[نشاط]]، ضد آن - یکی از [[لشکریان]] [[جهل]] - کسالت است و شادی ضد آن [[اندوه]] است"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.
شادی و [[نشاط]] [[ارتباط]] تنگاتنگی با یک‌دیگر دارند، به گونه‌ای که شادی را می‌توان یکی از عوامل [[نشاط]] دانست. [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ}}؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب [[نشاط]] [[انسان]] می‌شود<ref>غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.</ref>. در بیش‌تر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر می‌گیرند، ولی میان این دو حالت [[روانی]] [[انسان]]، تفاوت وجود دارد. شادی که معادل [[عربی]] آن، فَرَح و [[سُرور]] است، به معنای خوش‌حالی و [[خشنودی]] است که نمود آن بیش‌تر در [[خنده]] و تبسّم است، ولی [[نشاط]] و [[شادابی]] به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان گفت گاهی [[نشاط]] و شادی، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که [[فرد]] هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام می‌دهد، ولی خندان نیست، مانند [[پیامبران]] که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با [[نشاط]] به [[ارشاد]] آنان می‌پردازند و چون به [[وظیفه]] خویش عمل کرده‌اند، [[لذت]] می‌برند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی [[نشاط]] لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند [[فرد]] افسرده‌ای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. [[دلیل]] ما بر این تفاوت، روایت‌های زیر است که با تکیه بر آنها می‌توان به‌روشنی به گونه‌گونی این دو واژه رسید: [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "یکی از [[لشکریان]] [[عقل]]، [[نشاط]]، ضد آن - یکی از [[لشکریان]] [[جهل]] - کسالت است و شادی ضد آن [[اندوه]] است"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>.
 
== پرسش‌های وابسته ==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[نشاط]]
* [[نشاط]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{فضایل اخلاقی}}
{{فضایل اخلاقی}}
==پانویس==
{{پانویس}}


[[رده:سرور]]
[[رده:سرور]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۸

ضرورت شادی

شادی و نشاط، یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است. شادی، هیجان مثبتی است که به روح و روان انسان توانایی می‌دهد تا در مسیر کمال و تعالی خود بکوشد و در این راه از شادابی و نشاط لازم برخوردار باشد و بر سختیها و مشکلات این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت رشد و تعالی لذت ببرد. لذا خداوند متعال، اساس جهان هستی و پدیده‌های آن، به‌گونه‌ای خلق و طراحی کرده است که در آدمی شادی و نشاط ایجاد کنند. بهار باطراوت، صبح پرلطافت، طبیعت باظرافت، آبشارهای زیبا، گل‌های رنگارنگ، و هزاران آفریده دیگر، همه برای نشاط و شادی‌آدمی آفریده شده است.

اسلام که دین فطرت است و به همه نیازهای طبیعی و فطری انسان توجه وی‍ژه دارد، نه‌تنها نیاز انسان به شادی را به رسمیت شناخته است، بلکه پیروان خود را بارها به شادی‌های مثبت و سازنده دعوت کرده و آن را عامل توفیق و پیش‌رفت انسان در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همان‌گونه که جسم انسان نیاز به غذا و انواع ویتأمینها دارد، روح انسان نیز به تنوع، استراحت، تفریح و شادی و نشاط نیاز دارد[۱]. به باور یکی از پژوهش‌گران که درباره تأثیر شادی در زندگی تحقیق کرده است، "آن کس که دارای قلب طرب‌ناک است، همه عناصر جهان و پدیده‌های آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط حس می‌کند و حس زنده‌انگاری را در خود پرورش می‌دهد و همه هستی را در شور و طرب به نظاره می‌نشیند و از این منظر، امید و شوق به پیش‌رفت و تعالی را در خود باز می‌یابد. انسان طرب‌ناک همه عناصر هستی را در حیات پُرشور حس می‌کند و در همه چیز رنگ خدا و معنای ربوبیت را جست‌وجو می‌کند. قلب طرب‌ناک همه هستی را در شور و طلب می‌بیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط روحی دست می‌یابد. قلبی که پایگاه عرش الهی و جایگاه نزول رحمت و محبت خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است"[۲][۳].

اهمیت و جایگاه شادی و نشاط در آموزه‌های دینی

نشاط و شادی، لازمه زندگی، محرک انسان در دست‌یابی به هدف‌های دینی و غیر دینی و عاملی برای ارتقای مادی و معنوی او به شمار می‌رود. دین اسلام که به همه شئون حیاتی انسان نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیش‌تر او برنامه‌هایی کاملی ارائه کرده است، شادی و نشاط و عوامل نشاط‌انگیز را که لازمه یک زندگی موفق است، به انسان معرفی و توصیه می‌کند. در دستورهای آسمانی اسلام، نکته‌های ارزش‌مندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادی‌ها گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارش‌هایی که برای پوشیدن لباس‌های شاد و روشن، بوی خوش، نظافت و نظم و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت و نگریستن به سبزه و آب، مهربانی و محبت، زدودن کینه و حسد، شوخی و مزاح و خلاصه ایجاد سرُور در قلب مردم شده است، همه برای ایجاد فضای شادی و راندن غم و اندوه و در نتیجه تجدید قوا برای ادامه حرکت تکاملی انسان است[۴][۵].

برآیند برداشت‌های اندیشمندان مسلمان از شادی، آن است که واژه‌های سرور، شادی، نشاط، فرح و شادمانی، دستهای از عواطف ارزش‌مندی هستند که خداوند به منظور حفظ بقای انسان در وجود او نهاده است. "شادی"، رفتاری است که باعث انبساط خاطر فرد می‌شود و از نیازی حیاتی که سلامتی عاطفی او را به دنبال دارد، حکایت می‌کند. در اسلام، شادی حالت ابتهاج و نشاطی است که تحت تأثیر عوامل مختلف بر انسان عارض می‌شود که در آن حالت، روح انسان به درجه رضایت و گشایش می‌رسد. از نظر اسلام، شادی، آدمی را از تنبلی رهانیده و سرزنده و سرحال می‌سازد[۶]. اندیشمند معاصر، شهید مرتضی مطهری، با رویکردی روان‌شناسانه و اسلامی می‌گوید: سرور، حالت خوش و لذت‌بخشی است که از علم و اطلاع بر اینکه یکی از هدف‌ها و آرزوها انجام یافته یا خواهد یافت، به انسان دست می‌دهد و غم و اندوه، حالت ناگواری و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف‌ها و آرزوها به انسان دست می‌دهد[۷][۸].

تفاوت شادی با نشاط

شادی و نشاط ارتباط تنگاتنگی با یک‌دیگر دارند، به گونه‌ای که شادی را می‌توان یکی از عوامل نشاط دانست. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ»؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان می‌شود[۹]. در بیش‌تر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر می‌گیرند، ولی میان این دو حالت روانی انسان، تفاوت وجود دارد. شادی که معادل عربی آن، فَرَح و سُرور است، به معنای خوش‌حالی و خشنودی است که نمود آن بیش‌تر در خنده و تبسّم است، ولی نشاط و شادابی به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان گفت گاهی نشاط و شادی، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که فرد هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام می‌دهد، ولی خندان نیست، مانند پیامبران که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با نشاط به ارشاد آنان می‌پردازند و چون به وظیفه خویش عمل کرده‌اند، لذت می‌برند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی نشاط لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند فرد افسرده‌ای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. دلیل ما بر این تفاوت، روایت‌های زیر است که با تکیه بر آنها می‌توان به‌روشنی به گونه‌گونی این دو واژه رسید: امام جعفر صادق (ع) می‌فرماید: "یکی از لشکریان عقل، نشاط، ضد آن - یکی از لشکریان جهل - کسالت است و شادی ضد آن اندوه است"[۱۰][۱۱].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.
  2. کریمی، عبدالعظیم، تربیت طرب‌ناک، ص۵۶.
  3. نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت
  4. شرع و شادی، ص۲۰.
  5. نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت
  6. کاشفی، محمدرضا، پرسش‌ها و پاسخ‌ها (دفتر اول، خداشناسی و فرجام‌شناسی)، ص۷۵ - ۷۸.
  7. مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۶۶.
  8. نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت
  9. غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.
  10. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.
  11. نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت