سرور در قرآن
مقدمه
سرور ضدّ حزن و اندوه و به معنای خوشحالی و شادی است و فعل آن (سَرَّ یسُرُّ) هم به معنای شاد بودن و هم به معنای شاد کردن دیگران کاربرد دارد. [۱] ریشه این واژه (س - ر - ر) در اصل به معنای پنهان کردن چیزی و خالص از هر چیزی است،[۲] از این رو برخی سرور را به شادی پنهان در قلب،[۳] شادی خالص و خالی از حزن،[۴] یا انبساطی در باطن معنا کردهاند که خالص و پیراسته از عارض شدن تحولاتی است که موجب گرفتگی، اندوه، درد و مانند آن میشوند. [۵]
در زبان عربی واژههای فراوانی در معنای شادی و سرور یا گونه خاصی از آن به کار میروند؛ مانند فَرَح،[۶] بَشارت[۷]، حُبُور،[۸] مَرَح،[۹] ابتهاج،[۱۰] رَوح [۱۱] و نَعامه،[۱۲] گرچه معنای دقیق این واژهها با یکدیگر تفاوتهایی نیز دارند؛ مثلاً حبور و بشارت، به شادیای گفته میشود که اثرش در صورت ظاهر شود. [۱۳] فرح بر خلاف سرور، گاهی به سبب لذت و منفعت خیالی است و نقیض آن نیز غمّ است. [۱۴] برخی گفتهاند: فرح با تکبّر و خودبینی همراه و از اینرو پیوسته مذموم است و سرور و حبور ناشی از قوّه تفکر و فرح برخاسته از قوّه شهوت است؛[۱۵]
ولی در قرآن، فرح گاه در شادی ممدوح نیز به کار رفته است. ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۱۶]؛ ﴿فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۱۷] به گفته برخی متفکران، سرور حالت خوش و لذّتبخشی است که از علم و اطلاع بر تحقق یافتن یکی از هدفها و آرزوها درگذشته یا آینده، به انسان دست میدهد. در مقابل، غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدفها و آرزوها بر انسان عارض میشود. [۱۸]
بعضی از عارفان، سرور را شادی محض دانستهاند که با هیچ حزنی آمیخته نیست، برخلاف فرح که با غم و اندوه همراه است. [۱۹] شادی که از سوی روانشناسان به احساس مثبت حاصل از حس رضایت و پیروزی تفسیر شده، یکی از نیازهای اساسی انسان و لازمه زندگی اوست، همانگونه که غم و اندوه نیز جزو زندگی انسان و همزاد اوست. بر اثر شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی بیاثر میشوند. اهمیت شادی را تا آنجا دانستهاند که میتواند بیماریهای صعبالعلاج جسمی مانند سرطان را درمان یا پیشروی آن را متوقف کند. [۲۰]
عوامل شادی بسیارند و شادیهایی که با تن آدمی مرتبطاند، با بالا رفتن سن کاهش مییابند و به پایان میرسند؛ اما شادمانی روحی، پایدار و حاصل پشتگرمی انسان به خداست. [۲۱] اسلام که دینی فطری است و به همه نیازهای آدمی توجه دارد، پیروان خود را به شادیهای مثبت و سازنده دعوت میکند. [۲۲] افزون بر این در اسلام به شاد کردن دیگران نیز سفارش شده است،[۲۳] چنانکه رسول خدا (ص) شاد کردن مؤمنان را از دوست داشتنیترین کارها نزد خدا [۲۴] و سبب بخشایش گناهان [۲۵] معرفی کرده است. در عین حال، اسلام به شادی در دنیا بدون در نظر گرفتن هیچ قیدی و به پرهیز از هرگونه حزنی دعوت نمیکند، بلکه اندوه برای کوتاهی در عمل به وظایف عبودیت را از لوازم ایمان میداند[۲۶].[۲۷]
سرور در قرآن
در قرآن کریم واژه ﴿سُرُورًا﴾[۲۸] یک بار، ﴿مَسْرُورًا﴾[۲۹] دو بار و ﴿تَسُرُّ﴾[۳۰] یک بار به کار رفتهاند؛ همچنین با واژهها و تعبیرهای دیگری به مطالبی درباره شادی اشاره شده است؛ مانند: ﴿فَرِحَ﴾[۳۱]، ﴿مَرَحًا﴾[۳۲]، ﴿فَاكِهِينَ﴾[۳۳]، ﴿بَهْجَةٍ﴾[۳۴]، ﴿قُرَّتُ عَيْنٍ﴾[۳۵]، ﴿يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۳۶]، ﴿أَشِرٌ﴾[۳۷]، ﴿يُعْجِبُ﴾[۳۸]؛ ﴿بَطَرًا﴾[۳۹]، ﴿السَّرَّاءِ﴾[۴۰]، ﴿نَاضِرَةٌ﴾[۴۱]، ﴿نَاعِمَةٌ﴾[۴۲] و ﴿يُحْبَرُونَ﴾[۴۳] افزون بر این، در آیات بسیاری، از نفی حزن سخن به میان آمده است ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۴۴] که با توجه به شواهد و قراین، معنای سرور از آنها برداشت میشود. در آیهای نیز واژه "عید" به کار رفته ﴿قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[۴۵] که برخی آن را به معنای سروری دانستهاند که باز میگردد. [۴۶] "عید" همچنین مفاهیم فراوانی در قرآن هستند که به گونهای با مفهوم سرور ارتباط و تلازم دارند؛ مانند خنده، آسانی، آرامش، لذّت، زینت، نعمت، رضا، آمرزش، رحمت و رفاه که مباحث مربوط به آنها در مدخلهای متناسب آمدهاند.[۴۷]
سرور در دنیا
شادی و سرور انسانها در دنیا گاه امری برخاسته از طبیعت بشری است؛ ولی در موارد بسیاری، نوع جهانبینی و نگرش انسان به هستی، اعم از نگرش توحیدی یا غیر توحیدی و نیز اوصاف و حالات پسندیده یا ناپسند درونی وی موجب میشوند که در مواجهه با امور خاصی شاد شود، بنابراین میتوان شادی انسانها در دنیا را به سه قسم سرور برخاسته از طبیعت بشری، سرور ناشی از جهانبینی توحیدی و سرور ناشی از کفر و دنیازدگی قسمت کرد[۴۸]:
سرور برخاسته از طبیعت بشری
انسانها به گونه طبیعی از برخی امور شادمان میشوند که قرآن کریم به بعضی از آنها اشاره کرده است، چنانکه در داستان گاو بنیاسرائیل از گاوی یاد کرده که رنگش زرد پُررنگ یا خُوشرنگ یا یکدست است؛[۴۹] به گونهای که تماشای آن بینندگان را مسرور میکند: ﴿قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ﴾[۵۰] و وزیدن باد موافق و ملایم را موجب شادی کشتینشینانی دانسته که این باد، کشتی آنان را به آرامی به سوی مقصد حرکت میدهد: ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۵۱].[۵۲] و بارش باران را باعث شادی انسانها: ﴿اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۵۳] و گیاهان و باغها را از اسباب خوشحالی آنان به شمار آورده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۵۴]، ﴿وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۵۵]؛ ﴿أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ﴾[۵۶] "استبشار" به معنای شادی [۵۷] یا احساس شادی بشارت دهنده است [۵۸] و به گفته برخی مفسران، به خوشحالی شدیدی گفته میشود که اثر آن در چهره نمایان شود [۵۹] و "بهجت"، در برخی منابع لغوی [۶۰] و تفسیری [۶۱] به خوشمنظر و شادیآور معنا شده است.
در قصه یوسف (ع) نیز فرستاده کاروان که دلو آب را به درون چاه انداخت، هنگامی که به جای آب با چهره زیبای یوسف (ع) روبهرو شد، این خبر را با شادی و تعجب به دیگران اعلام کرد: ﴿وَجَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۶۲].[۶۳]
در آیاتی دیگر، کودکان خردسال مایه سرور و چشمروشنی دانسته شدهاند، چنانکه همسر فرعون، پس از دیدن موسی (ع) که کودکی خردسال و داخل صندوقچهای بود که سربازان فرعون از آب گرفته بودند، وی را موجب شادی [۶۴] و روشنی چشم خود و فرعون به شمار آورد و از فرعونیان خواست به این امید که آنان را سودی دهد، یا او را به فرزندی گیرند، او را نکشند: ﴿وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ﴾[۶۵] الگو:متن عربی بدین معناست که چشمش شاد شد و به کسی که موجب سرور شود، "قُرّة العَین" گفته میشود. گفته شده: اصل این تعبیر از "قُرّ" به معنای سردی و مفهوم آن خنک شدن چشم به سبب سرور است و به گفتهای اشکِ شادی، خنک و اشکِ اندوه، گرم است. [۶۶] پس از آن خداوند، موسی (ع) را به آغوش مادرش بازگرداند تا موجب سرور [۶۷] وی باشد: ﴿فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ﴾[۶۸]، ﴿ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ﴾[۶۹] همچنین پس از تولد عیسی (ع) آثار اندوه بر چهره مریم (س) آشکار شد. در این هنگام ندا آمد که از خرمای بالای سرت بخور و از چشمه آبی که زیر پایت جاری است بیاشام و از این الطاف الهی و تولّد فرزندت خوشحال باش: ﴿فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا﴾[۷۰].[۷۱]
گرچه شاد شدن انسان به امور یاد شده، طبیعی است، بر اساس آموزههای قرآن کریم، انسان نباید به اینگونه شادیها دلخوش بوده و گمان کند آنها پایدار خواهند بود، چنانکه در آیه ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۷۲]، پس از اشاره به شادمان شدن کشتینشینان به باد ملایم، آمده است که ناگهان بادی تند و سهمگین میوزد و امواج از هر سو به سراغ آنان میآیند و چنان دانند که در محاصره افتادهاند. در آیهای زندگی دنیا به گیاهانی تشبیه شده است که رشد آنها به وسیله باران، مایه شادی کشاورزان میشود؛ ولی پس از مدتی پژمرده، سپس زرد و در پایان خشک و شکسته میشوند: ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾[۷۳] اعجاب در لغت گاه به معنای شاد کردن یا استعاره از آن، یا ایجاد تعجّب همراه با شادی به کار میرود [۷۴] و در این آیه نیز معنای شادمانی در آن لحاظ شده است [۷۵] و مراد از ﴿الْكُفَّارَ﴾ در این آیه کشاورزان است،[۷۶] زیرا کفر در لغت به معنای پوشاندن چیزی است و از آن جهت که کشاورز دانه را در زمین میپوشاند، به او کافر گفته میشود. [۷۷] البته برخی، "کفار" در آیه را به کافرانِ در عقیده تفسیر کردهاند، زیرا کافر حسگراست و بیش از مؤمن به امور مادی و زینت دنیا خوشحال میشود. [۷۸] از دیدگاه قرآن، شادیهای طبیعی نباید موجب شوند که مؤمن از امتثال فرمانهای الهی سرباز زند، از این رو پرهیزگاران را کسانی معرفی کرده که در زمان خوشحالی و ناخوشی انفاق میکنند: ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۷۹] برخی مفسّران، ﴿السَّرَّاءِ﴾ را به حال سرور و ﴿الضَّرَّاءِ﴾ را به حال اندوه و غالباً آن دو را به هنگام راحتی و تنگدستی معنا کردهاند. [۸۰]
همچنین ازدواج مؤمنان با مشرکان جایز نیست، حتی اگر از لحاظ ثروت، زیبایی یا نَسَب، خوشآیند و شگفتآور باشند: ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۸۱].[۸۲] در آیهای نیز به پیامبر اکرم (ص) اعلام شده که از این پس ازدواج با زنان دیگر برای تو جایز نیست، هرچند زیبایی آنان برایت خوشآیند و شگفتآور باشد: ﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا﴾[۸۳].[۸۴].[۸۵]
سرور ناشی از جهان بینی توحیدی
برپایه دیدگاه توحیدی، سرور در صورتی پسندیده است که موافق رضای خدا و در مسیر سعادت حقیقی باشد، از این رو قرآن کریم از انسانها میخواهد که تنها به فضل و رحمت پروردگار شادمان شوند و آن را بهتر از اموال گردآوری شده معرفی میکند: ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۸۶] آرای مفسران درباره مقصود از فضل و رحمت خدا در این آیه گوناگون است؛[۸۷] مثلاً برخی، مقصود از آن دو را فرو فرستادن قرآن کریم [۸۸] و برخی، مراد از فضل را قرآن و منظور از رحمت را اسلام و بعضی برعکس دانستهاند؛[۸۹] ولی به نظر میرسد فضل و رحمت در این آیه به معنای عام خود به کار رفتهاند و میتوانند همه این موارد را در بر گیرند،[۹۰] چنانکه به گفته برخی بعید نیست مراد از فضل خدا عطای عام او بر همگان و مقصود از رحمت الهیعطای خاص وی بر مؤمنان باشد که شایستهتر آن است که انسان با حصول هر دوی آنها شادمان شود. [۹۱] در روایتی نیز فضل خدا بر پیامبر اکرم (ص) و رحمت خدا بر امیرمؤمنان علی (ع) تطبیق شده است. [۹۲]
در آیاتی دیگر به برخی از مصادیق فضل و رحمت خدا که موجب سرور مؤمنان میشوند، به صورت مشخصتری اشاره شده است، چنانکه در آیهای پس از اشاره به اینکه خدا، جانها و مالهای مؤمنان را به بهای بهشت از آنان میخرد، از ایشان خواسته تا به این خرید و فروش پرسود، بسیار شادمان باشند: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۹۳].[۹۴] و نیز مؤمنان صدر اسلام، هرگاه سورهای نازل میشد، آن را زمینهساز تکامل و ارتفاع درجه خویش به شمار آورده، بدان شادمان میشدند: ﴿وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۹۵].[۹۶] همچنین کسانی که خدا به آنان کتاب داده، با نزول قرآن شاد میشدند: ﴿وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ﴾[۹۷] برخی، مقصود از ﴿وَالَّذِينَ ﴾ را مؤمنان و حقطلبان از یهود و نصارا [۹۸] و برخی، مسلمانان دانستهاند. [۹۹] در آیهای نیز به بیان تمثیلی از انجیل در وصف یاران حقیقی پیامبر اکرم (ص) پرداخته شده که در آن اصحاب رسول خدا (ص) به زراعتی تشبیه شدهاند که جوانه میزند و با پیمودن مراحل رشد، ساقهای استوار یافته، به گونهای بر پای خود میایستد که شادی کشاورزان را برمیانگیزد: ﴿ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۱۰۰].[۱۰۱] مراد از این تمثیل این است که رسول اکرم (ص) با دیدن یارانی که آنان را در سایه افکار و رهبری خویش پرورش داده بود، مسرور میشد. [۱۰۲] یاری خدا از دیگر اموری است که سبب شادی مؤمنان میشود: ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴾[۱۰۳] به گفته مفسران، زمانی که فارس بر روم پیروز شد، مشرکان مکه از شکست رومیان که اهل کتاب بودند، خوشحال شده، آن را نشانه پیروزی خود بر مسلمانان به شمار آوردند. در این هنگام آیات یادشده نازل شدند و از پیروزی رومیان در چند سال آینده خبر دادند و اعلام کردند که در آن روز مؤمنان از یاری خدا شاد خواهند شد. منابع تفسیری، سبب خوشحالی مؤمنان را اموری چون پیروزی رومیان و دفع فارسیان از بیتالمقدس، آشکار شدن درستی پیشبینی خدا و پیامبر (ص) و بطلان پندار مشرکان، همزمان شدن این پیروزی با پیروزی مسلمانان در جنگ بدر یا صلح حدیبیه و مقدمه بودن تحقق این وعده الهی برای پیروزیهای بعدی مؤمنان بر مشرکان دانستهاند. [۱۰۴]
سرور انسانهای مؤمن از خویشاوندانشان نیز باید در راستای دیدگاه توحیدی آنان باشد، از این رو بندگان ویژه خدا از او میخواهند که به همسران و فرزندانشان توفیق اطاعت الهی و کسب فضایل دهد، تا مایه شادی و چشمروشنی آنان باشند: ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۱۰۵].[۱۰۶] در آیهای نیز پس از بیان اینکه حکم تقسیم مساوی اوقات میان همسران، که بر مردان مؤمن واجب است، از پیامبر اکرم (ص) برداشته شده و آن حضرت میتواند موعد هر یک از همسرانش را که خواست، به تأخیر اندازد و هر یک از آنان را که خواست نزد خود طلبد، این حکم را مایه شادی همسران رسول خدا به شمار آورده است: ﴿تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا﴾[۱۰۷]. راز خوشحالی و شادی همسران چنین بیان شده که آنان با پذیرش این امر، در برابر حکم الهی که برای مصالح مهمی تشریع شده است، تسلیم خواهند شد. [۱۰۸] وجوه دیگری را نیز در تبیین راز این خوشحالی گفتهاند؛[۱۰۹] مثلاً کسی که مقدم میشد شاد میگشت و کسی که مؤخر میشد امیدوار بود که در زمانی دیگر مقدم شود[۱۱۰].[۱۱۱]
سرور ناشی از کفر و دنیازدگی
قرآن کریم در آیات بسیاری، به سرزنش کسانی پرداخته که خدا و آخرت را انکار یا از یاد آنها غافل شده و با گناهکاری یا به دست آوردن مظاهر دنیا شاد میشوند و ضمن نکوهش و نهی از چنین سروری آن را دارای پیامدهای ناگواری دانسته و راه پیشگیری یا درمان آن را بیان داشته است.[۱۱۲]
نکوهش و نهی
قرآن کسانی را که به گونهای از رحمت خدا شاد میشوند که خدا را فراموش میکنند، سرزنش کرده است: ﴿فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ﴾[۱۱۳].[۱۱۴] و با نکوهش کسانی که به زندگی دنیا شاد شدهاند، آن را در برابر آخرت کالایی ناچیز دانسته: ﴿اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ﴾[۱۱۵] و با سرزنش اهل دنیا که به فراوانی و زینت اموال، شگفتزده و خوشحال میشوند، بیان داشته که مال پلید و حرام هیچگاه با مال پاکیزه و حلال برابر نیست: ﴿قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۱۱۶].[۱۱۷] در اقوال دیگری، مقصود از پلید و پاکیزه در این آیه کافر و مؤمن، مطیع و نافرمان یا هر چیز بد و خوب دانسته شده است. [۱۱۸] دل چنین انسانهایی که به آخرت ایمان ندارند، هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود، از توحید گریزان میشود؛ ولی زمانی که بتها و خدایان دروغین آنان یاد میشوند، خوشحال میشود: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۱۱۹].[۱۲۰] و در برابرِ پیامبران (ع) که با ادلهای روشن آنان را به سوی خدا فرامیخوانند، به علم اندک خویش که چیزی جز تسلط بر امور دنیایی و بهرهمندی هرچه بیشتر از لذتهای آن نیست، شادمان شده، علوم حقیقی پیامبران (ع) را مسخره میکنند: ﴿فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۱۲۱].[۱۲۲]
همچنین قرآن با بیان این مطلب که همه فرستادگان الهی دارای یک دیناند و خدا پروردگار همه آنان است و پس از دعوت همه پیامبران و پیروانشان به تقوا ﴿ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴾[۱۲۳].[۱۲۴] امتهای گوناگون را بدین جهت سرزنش کرده که تعالیم پیامبران را رها کردند و گروههای گوناگونی شدند و هر گروهی آنچه را نزد خودشان است، حقّ پنداشته به آن شادماناند،[۱۲۵] چنانکه یهودیان به تورات ایمان آورده، به انجیل و قرآن کافر شدند و نصارا به انجیل ایمان آورده، به قرآن کافر شدند: ﴿فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ﴾[۱۲۶].[۱۲۷] در آیاتی، به برخی مصادیق سرور ناپسند در امتهای پیشین اشاره شده است؛ مثلاً قوم لوط پس از شنیدن خبر ورود مهمانانی بر آن حضرت، به طمع عمل زشت لواط با آنان، با شادمانی به سوی خانه لوط (ع) آمدند: ﴿وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۱۲۸].[۱۲۹] قارون نیز برای داشتن اموال فراوانی که خدا به وی داده بود، تفاخر و شادمانی میکرد که مؤمنان از بنیاسرائیل یا موسی (ع) او را پند داده، از چنین سروری که سبب فراموشی آخرت، کفران نعمت، سرکشی و محرومیت از محبت خدا میشود، نهی کردند: ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ﴾[۱۳۰]. [۱۳۱] نیز زمانی که فرستادگان ملکه سبأ، هدایایی برای سلیمان (ع) آوردند تا وی از دعوت به توحید دست بردارد، آن حضرت، نعمت خداداد را برتر از هدایای ایشان دانست و آن هدایا را نپذیرفت و ایشان را به جهت بزرگ شمردن هدایای خویش و اظهار شگفتی از آنها [۱۳۲] یا شاد شدن به سبب هدیه گرفتن از دیگران [۱۳۳] سرزنش کرد: ﴿فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ﴾[۱۳۴] گاهی نیز زشتی برخی از مراتب سرورِ ناپسند در حدی است که حتی کافران نیز به آن اقرار کرده، بلکه آن را به پیامبرانشان نسبت میدادند، چنانکه قوم ثمود با دروغگو و سبکسر خواندن صالح (ع) رسالت وی را تکذیب کردند: ﴿أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ﴾[۱۳۵] برخی از واژهپژوهان [۱۳۶] و مفسران،[۱۳۷] ﴿أَشِرٌ﴾ را به معنای شدت فرح و شادی ناپسند دانستهاند. در آیه بعدی به آنان چنین پاسخ داده شده که فردا (هنگام عذاب در دنیا یا روز قیامت) [۱۳۸] خواهند دانست که چه کسی دروغگو و سبکسر است: ﴿سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ﴾[۱۳۹]
در آیاتی نیز به مصادیقی از سرور مذموم در صدر اسلام اشاره شده و مؤمنان از چنین سروری نهی شدهاند، چنانکه منافقان با آوردن بهانههایی از شرکت در جنگ تبوک سرباز زدند و از اینکه توانستهاند به جنگ نروند، خوشحال بودند: ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ﴾[۱۴۰].[۱۴۱] و از آنجا که ایمان واقعی نداشتند، برای سرگرمی و خوشگذرانی، خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره میکردند: ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ﴾[۱۴۲].[۱۴۳] و اگر بلایی مانند جراحت یا شکست در جنگ به پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان میرسید، با گفتن این مطلب که «ما چنین رخدادی را پیشبینی و خود را از آن حفظ کردیم»، شادمانه به سوی خانههایشان میرفتند: ﴿إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ﴾[۱۴۴].[۱۴۵] چنانکه برخی یهودیان نیز از وقوع هر حادثه ناگواری برای مسلمانان، شاد میشدند: ﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۱۴۶].[۱۴۷] چنین افرادی حتی گاهی از مؤمنان نیز توقع سرور نابجا داشتند، چنانکه بنابر تفسیری در آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴۸]، از پیامبر اکرم (ص) زمان وقوع قیامت را که علم آن تنها نزد خداست، میپرسیدند و میپنداشتند که پیامبر (ص) از این پرسش مسرور خواهد شد. برخی، ﴿حَفِيٌّ﴾ را به شادمان تفسیر کردهاند. [۱۴۹]
قرآنکریم در مقام نهی مؤمنان از شادیهای ناپسند، از آنان خواسته که مانند مشرکان نباشند که دین حق را رها کرده، دین خود را بر پیروی از هوای نفس بنا نهادند و در نتیجه گروه گروه شدند و هر گروهی بدانچه خود دارند، دلخوشاند: ﴿ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴾[۱۵۰].[۱۵۱] برخی این آیه را اشاره به صاحبان ادیان گوناگون مانند یهودیان، نصارا و مجوس دانستهاند. [۱۵۲] در آیهای دیگر از مؤمنان خواسته شده همچون کافران قریش نباشند که با سرمستی و شادی به میدان جنگ میرفتند: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۱۵۳].[۱۵۴] برخی لغویان [۱۵۵] و مفسران،[۱۵۶] ﴿بَطَرًا﴾ را به معنای شادی شدید و ناپسند دانستهاند. به گفته بعضی، "بطر" شدیدتر از "فَرَح" و خفیفتر از "اَشَر" است. [۱۵۷] گاهی نیز خود مؤمنان به جهت برخی شادیها سرزنش شدهاند، چنانکه در جنگ حنین شمار مؤمنان فراوان بود و ایشان از فراوانی شمار خود مسرور و شگفتزده بودند؛ ولی این کثرت هیچ سودی برایشان نداشت و مسلمانان با پذیرش شکست به دشمن پشت کردند وگریختند تا اینکه در نهایت با یاری خدا پیروز شدند: ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴾[۱۵۸].[۱۵۹] برپایه آیهای نیز، پس از آنکه موسی (ع) از گوسالهپرستی بنیاسرائیل خشمگین شد و الواح تورات را افکند و سر برادرش هارون (ع) را گرفته، او را به سوی خود میکشید، هارون (ع) از وی خواست با این کار موجب شادی دشمنان نشود: ﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۱۶۰] شماتت به معنای خوشحالی دشمنِ کسی است به جهت مشکلی که برای وی پیش آمده است [۱۶۱] و از این آیه برداشت میشود کاری که موجب شادی دشمنانِ مؤمنان شود نیز ناپسند است.[۱۶۲]
پیامدها
ناگوارترین پیامد سرورِ برخاسته از کفر و دنیازدگی، عذاب آخرت است، چنانکه در آیاتی با اشاره به عذاب کسی که نامه عملش از پشت سر به وی داده میشود و او فریاد میزند که "هلاک شدم" و در آتش سوزان وارد میشود ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا وَيَصْلَى سَعِيرًا ﴾[۱۶۳]، چنین آمده که او در دنیا، در میان خانوادهاش - به سبب مخالفت با فرمان خدا و پیروی از هوای نفس و به مال و جاه - مسرور بود: ﴿إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا﴾[۱۶۴].[۱۶۵]
همچنین کسانی که در آیات الهی مجادله و کتاب آسمانی و فرستادگان خدا را تکذیب کنند، در قیامت با غل و زنجیر و آب جوشان و آتش، عذاب میشوند ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ إِذِ الأَغْلالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ﴾[۱۶۶] و به آنان خطاب میشود که این عذاب بدان سبب است که در زمین به ناروا شادی میکردید و شادمانه به ناز و سرمستی میخرامیدید: ﴿ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ﴾[۱۶۷]. "مَرَح" در لغت به معنای شدت شادی و تجاوز از حدّ در آن است [۱۶۸] و پیوسته در معنای ناپسند به کار میرود، از این رو در آیه، فَرَح به «غیر حق» مقید شده؛ ولی مَرَح مطلق آمده است. [۱۶۹] گفته شده: شادی آنان به معصیت خداوند و مخالفت با رسولان خدا و کتابهای ایشان،[۱۷۰] یا به شرک و عبادت بتها [۱۷۱] بود.
به گفته برخی نیز گمراه شدن کافران با اضلال الهی که پیش از این آیه به آن اشاره شده: ﴿مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَيْئًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ﴾[۱۷۲] پیامد اینگونه سرور آنان است. [۱۷۳] براساس آیهای دیگر، کسانی که از کارهای زشت خویش خوشحال میشوند، یا از کارهای نیک خود سروری عُجبآور دارند،[۱۷۴] از عذاب خدا نجات نخواهند یافت و برای آنان عذابی دردناک خواهد بود: ﴿لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۷۵] بر پایه شأن نزولهای گزارش شده، این آیه یا به یهودیانی اشاره دارد که به اعمال زشتی همچون کتمان حقایق، تکذیب نبوت پیامبر اکرم (ص)، برگزیدن دنیای فانی بر ثواب الهی، گمراه کردن مردم و اظهار دروغین ایمان شادی میکردند، یا به منافقانی اشاره دارد که از شرکت در جنگ سرباز میزدند و به این امر مسرور بودند. [۱۷۶] در آیاتی نیز با اشاره به گنهکارانی که با مسخره کردن مؤمنان، به خنده و شوخی و خوشحالی میپردازند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ ﴾[۱۷۷].[۱۷۸] یادآور شده که در قیامت مؤمنان به آنان میخندند ﴿فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ﴾[۱۷۹]، زیرا پاداش مؤمنان، ثواب و نعمت الهی، و جزای کافران، عذاب و دوزخ است و مؤمنان از عذاب شدن آنان که دشمنان خدا و دشمنان ایشاناند، مسرور میشوند. [۱۸۰]
در ریشه "فَ - کَ - ه" گاه معنای شادی نهفته است و "فَکِه" در لغت به معنای کسی است که بیش از حدّ و ناپسند، شاد است. [۱۸۱] سرور ناپسند و برخاسته از کفر، گاه زمینهساز عذاب در دنیا نیز میشود، چنانکه قرآن کریم از امتهایی یاد کرده که خداوند آنان را به تنگی معیشت و سختی دچار ساخت تا تضرع کنند؛ ولی دلهای آنان سخت شد ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴾[۱۸۲]، پس چون پند الهی را فراموش کردند، خداوند درهای همه چیز را بر آنان گشود و نعمتهای دنیا را به آنان داد و چون به نعمتهای خدا شادمان شدند، ناگهان عذاب الهی آنان را فراگرفت و همان دم از نجات و رحمت ناامید شدند: ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ﴾[۱۸۳].[۱۸۴] نیز ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ﴾[۱۸۵].[۱۸۶]؛ ﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ﴾[۱۸۷].[۱۸۸] و شاد بودن به نعمتهای فراوان الهی نتوانست آنان را از عذاب خدا برهاند، چنانکه فرعون و لشکریانش با آنکه به نعمتهای زیاد خدا مسرور بودند، پس از رسیدن فرمان خدا در رودخانه غرق شدند: ﴿وَاتْرُكْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ ﴾[۱۸۹].[۱۹۰].[۱۹۱]
پیشگیری و درمان
یکی از راههای پیشگیری از سرور ناپسند و درمان آن، توجه و باور به قضا و قدر الهی است، چنانکه قرآن با اشاره به اینکه هیچ مصیبتی به انسان نمیرسد، مگر آنکه پیش از وقوع، در کتابی نوشته شده است ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾[۱۹۲]، غرض از این بیان را آن دانسته که انسانها بر آنچه از دست آنان رفته، اندوه مخورند و بدانچه بدیشان داده شده، شادمان نشوند: ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾[۱۹۳]، زیرا انسان اگر بداند خیری برای وی نوشته شده و بدون شک به او خواهد رسید، از رسیدن آن بیش از حدّ و به گونه ناپسند خوشحال نخواهد شد. [۱۹۴] در آیهای دیگر پس از اشاره به حال انسانهای ظاهربین و سطحینگر [۱۹۵] که با رسیدن رحمتی از سوی خدا شاد میشوند، چنانکه با رسیدن بدی و رنجی که دستاورد خودشان است، ناامید میگردند: ﴿وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ﴾[۱۹۶]، توجه مؤمنان را به مشیت خدا معطوف کرده و فرموده است: آیا ندیدهاند که خدا روزی را برای هر که بخواهد، فراخ یا تنگ میگرداند: ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۹۷]، بنابراین آسانی و سختی هر دو از سوی خدا و براساس حکمت و برای تربیت بندگاناند و انسان باید هنگام آسانی، سپاسگزار خدا باشد و هنگام سختی به سوی او تضرع کند،[۱۹۸] چنانکه در جایی دیگر پس از اشاره به دو حالت ناپسند پیشگفته برای انسان معمولی ﴿وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ﴾[۱۹۹]، اهل صبر و اعمال صالح را که در سختیها پایداری میورزند و در آسانیها شکرگزارند، استثنا کرده و به آنان آمرزش و پاداش بزرگ وعده داده است: ﴿إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ﴾[۲۰۰].[۲۰۱] در آیهای نیز بنا بر قولی، با توجه دادن انسانها به ناتوانیشان، از سرور ناپسند نهی شده و آمده است که با سرمستی و شادی بیش از حد در زمین راه مرو که زمین را نتوانی شکافت و در بلندی به کوهها نتوانی رسید: ﴿وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا﴾[۲۰۲].[۲۰۳].[۲۰۴]
سرور در آخرت
در آخرت سرورِ ناپسند نیست و تنها مؤمنان به نعمتهای خدا مسرورند. این سرور از زمان مرگ آغاز میشود و در برزخ، قیامت و بهشت ادامه مییابد، چنانکه بنابر تفسیری، مقصود از ﴿نَّاشِطَاتِ﴾ در آیه ﴿وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا﴾[۲۰۵] جان مؤمنان است که در هنگام مرگ، با دیدن بهشت و نعمتهای آن به سرعت از بدن خارج میشود و مراد از ﴿سَّابِقَاتِ﴾ در آیه ﴿فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا﴾[۲۰۶] نیز جان ایشان است که به شوق لقاء و رحمت الهی با شادی به سوی فرشتگان قبض روح میشتابد؛[۲۰۷] همچنین در آیات پایانی سوره واقعه که درباره محتضر و احوال وی پس از مرگ و در آخرتاند ﴿فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ فَسَلامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴾[۲۰۸] از جمله پاداشهای مقربان، ﴿رَوْحٌ﴾ دانسته شده: ﴿ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ﴾[۲۰۹] که برخی آن را به شادی تفسیر کردهاند. [۲۱۰] از جمله کسانی که در قرآن، به سرور آنان در برزخ تصریح شده، شهیدانیاند که در راه خدا جنگیده و به شهادت رسیدهاند. ایشان هم به سبب نعمتهای فراوانی که خدا از فضل خود به آنان داده، شادماناند: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾[۲۱۱]، هم برای برادران مجاهدشان که هنوز به آنان ملحق نشدهاند، زیرا میدانند که برای ایشان هیچ ترس و اندوهی نخواهد بود: ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۲۱۲] در ادامه این دو آیه، بر عوامل شادی شهیدان در برزخ تأکید شده و آمده است که آنان به نعمت و فضل خدا و تباه نشدن مزدشان نزد خدا، مسرورند: ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۲۱۳].[۲۱۴]
در آیات فراوانی به شادی اهل ایمان در قیامت و بهشت اشاره شده است؛ مثلاً کسی که در روز قیامت نامه عملش به دست راستش داده شود ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ﴾[۲۱۵] با خوشحالی به سوی خانوادهاش باز میگردد: ﴿وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا﴾[۲۱۶] در آن روز چهره مؤمنان به سبب ثوابی که خدا به آنان میدهد، درخشان، خندان و شادمان است: ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ ﴾[۲۱۷].[۲۱۸] ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ﴾[۲۱۹]؛ ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ﴾[۲۲۰]؛ ﴿تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ﴾[۲۲۱] به گفته برخی، ﴿نَاعِمَةٌ﴾ کنایه از بهجت و سروری است که اثر آن در چهره ظاهر شود [۲۲۲] و ﴿نَاضِرَةٌ﴾ به معنای شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست میدهد و توأم با سرور و زیبایی و نورانیت است؛[۲۲۳] همچنین ایشان در بهشت، به خوشی و شادمانی مشغولاند: ﴿إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ﴾[۲۲۴].[۲۲۵]
قرآن کریم، عامل بهرهمندی از سرور آخرت را ایمان و انجام دادن اعمال صالح دانسته است: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ﴾[۲۲۶]. ﴿يُحْبَرُونَ﴾ از "حُبور" یا "حَبره"، در منابع لغوی [۲۲۷] و تفسیری [۲۲۸] به معنای سرور یا سروری دانسته شده که اثر آن در انسان ظاهر شود.
برپایه آیاتی دیگر، کسانی که به آیات خدا ایمان آورند و تسلیم باشند، به همراه همسرانشان شادمانه وارد بهشت میشوند: ﴿ الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ ﴾[۲۲۹] و اهل تقوا در بهشت به جهت پاداشی که از سوی پروردگارشان به آنها عطا میشود، شادمانی و مزاح میکنند: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴾[۲۳۰] و بر تختهایی روبهروی یکدیگر مینشینند: ﴿ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ادْخُلُوهَا بِسَلامٍ آمِنِينَ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ﴾[۲۳۱] گفته شده: ﴿سُرُرٍ﴾ جمع "سَریر" و برگرفته از سرور به معنای جایگاه رفیعی است که برای شادی آماده شده است؛[۲۳۲] همچنین خداوند برای کسانی که به آیات او ایمان آورده، اهل شبزندهداری، دعا و انفاق باشند ﴿إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ﴾[۲۳۳] چنان پاداشهای عظیمی پنهان کرده که مایه چشمروشنی آنان است و هیچکس از ژرفا و حقیقت آنها آگاه نیست: ﴿فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۳۴].[۲۳۵] و اهل ایمان در بهشت جام شرابی را از دست یکدیگر میستانند که در نوشیدن آن نه بیهودهگویی باشد و نه گناهکاری: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾[۲۳۶]، ﴿يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ﴾[۲۳۷] تنازع بهشتیان و ربودن جام شراب از یکدیگر، نه از روی خصومت و دشمنی، بلکه برای شوخی و افزودن شادمانی است؛[۲۳۸] همچنین در سوره انسان، از برخی بندگان ویژه الهی یاد شده که به نذر خود وفا میکنند و از روز قیامت میترسند و به بینوا و یتیم و اسیر از روی اخلاص و بدون توقع پاداش و سپاسی، غذا میدهند و از پروردگارشان در روز قیامت میترسند ﴿إِنَّ الأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ﴾[۲۳۹]، در نتیجه خدا نیز آنان را از آسیب آن روز حفظ میکند و به ایشان تازگی و شادمانی ارزانی میدارد: ﴿فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا﴾[۲۴۰] مفسران ﴿نَضْرَةً﴾ را به شادابی چهره و ﴿سُرُورًا﴾ را به شادمانی قلب تفسیر کردهاند. [۲۴۱] به اجماع اهلبیت (ع) و پیروانشان و به گفته بسیاری از اهل سنت، این آیات درباره امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) نازل شدهاند[۲۴۲].[۲۴۳]
خنده شادی
بهشتیان در سرای دیگر از غم و اندوه به دور و خندان و شادمان هستند: ﴿ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ﴾[۲۴۴] این آیه و آیات پس از آن نشان میدهند که در قیامت هر دسته با نشانهای که در چهرههایشان هست شناخته میشوند: عدهای اهل سعادت هستند و چهرههایی شاد و نورانی دارند و دستهای اهل شقاوت و دارای صورتهایی زشت و تاریکاند[۲۴۵].[۲۴۶]
سرور در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
منظور از سرور به صورت کلی نیست، بلکه خوشحالیهای ارزش گذاری شده و یا حب و دوستی برای دعوت به خوبیها و یا مذمت از دستهای از دوستیها
- ﴿وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ﴾[۲۴۷]
- ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ * فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۲۴۸]
- ﴿إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ﴾[۲۴۹]
- ﴿تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا﴾[۲۵۰]
- ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ﴾[۲۵۱]* ﴿لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۲۵۲]
- ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۲۵۳]؛ ﴿فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا﴾[۲۵۴]
- ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۲۵۵]
نکات: درآیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- نزول قرآن بر پیامبر، مایه سرور گروهی از اهل کتاب ﴿وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ﴾[۲۵۶]
- سرور وشادمانی متخلفان از همراهی پیامبر در جنگ تبوک و پایان غم انگیز عمل آنان: ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ﴾[۲۵۷].... ﴿فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۲۵۸]
- سرور منافقان در همراهی نکردن پیامبر و ترک جهاد هنگام مواجه شدن مسلمانان با شکست و آسیب در جنگ ﴿وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ﴾[۲۵۹]
- تقسیم اوقات پیامبر در معاشرت خانوادگی در اختیار آن حضرت و مجاز بودن پیامبر به باز گرداندن همسران مطلقهاش، مایه شادمانی آنان ﴿وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ﴾[۲۶۰][۲۶۱]
- سرور یهود از کتمان نبوت محمد (ص) ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ﴾[۲۶۲].... ﴿لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا﴾[۲۶۳].
- شادمانی و شادابی اهل بیت پیامبر در قیامت، به جهت اطعام خالصانه آنان به نیازمندان: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۲۶۴]؛... ﴿وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا﴾[۲۶۵]
- خداوند میفرماید ای محمد (ص) به این مردمانی که بدنیا دل خوش کرده و شادمان هستند، و بدان تکیه کرده و جمعآوری میکنند، به اینها بگو: اگر خواستید بچیزی دل خوش شوید و شادمان گردید بفضل و رحمت خدا دلخوش شوید که قرآن را بر شما نازل فرموده و محمد را بهسوی شما فرستاده است، زیرا شما بهوسیله آن دو میتوانید نعمت دائمی و جاویدانی را برای خود تحصیل کنید که بهتر از این دنیای ناپایدار است: ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۲۶۶]» (ترجمه مجمع البیان، ج ۱۱، ص: ۳۱۶)[۲۶۷].
منابع
پانویس
- ↑ العین، ج۷، ص۱۹۰؛ الصحاح، ج۲، ص۶۸۲، «سر»؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۶۳، «سرر».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۶۷، «سر».
- ↑ مفردات، ص۴۰۴، «سرر».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۶۸.
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۰۵، «سرر».
- ↑ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۷۷، «فرح».
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۶۲، «بشر».
- ↑ الصحاح، ج۲، ص۶۲۰، «حبر».
- ↑ مفردات، ص۴۶۵؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۹۱، «مرح».
- ↑ مفردات، ص۱۴۸-۱۴۹؛ لسان العرب، ج۲، ص۲۱۷، «بهج».
- ↑ لسان العرب، ج۲، ص۴۵۹؛ تاج العروس، ج۴، ص۶۶، «روح».
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۸۴؛ تاج العروس، ج۱۷، ص۶۹۴، «نعم».
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۱۷۵.
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۲۷۷.
- ↑ الکلیات، ص۵۰۸.
- ↑ «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
- ↑ «در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴.
- ↑ مقالات فلسفی، ج۲، ص۶۶-۶۷.
- ↑ منازل السائرین، ص۱۱۴.
- ↑ شرع و شادی، ص۱۸-۲۴.
- ↑ انسان و ادیان، ص۴۳۵-۴۳۶.
- ↑ شادی و آرامش، ص۱۱-۱۲.
- ↑ جامعالسعادات، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۱۸۹.
- ↑ الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۰۶، «سر».
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ سوره انسان، آیه ۱۱.
- ↑ سوره انشقاق، آیه ۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۶۹.
- ↑ سوره شوری، آیه ۴۸.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۳۷.
- ↑ سوره دخان، آیه ۲۷.
- ↑ سوره نمل، آیه ۶۰.
- ↑ سوره قصص، آیه ۹.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
- ↑ سوره قمر، آیه ۲۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۰۴.
- ↑ سوره انفال، آیه ۴۷.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ سوره قیامه، آیه ۲۲.
- ↑ سوره غاشیه، آیه ۸.
- ↑ سوره روم، آیه ۱۵.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ «عیسی پسر مریم گفت: خداوندا! ای پروردگار ما! خوانی از آسمان بر ما فرو فرست تا برای ما، برای آغاز و انجام ما عیدی و نشانهای از سوی تو باشد و به ما روزی ده و تو بهترین روزی دهندگانی» سوره مائده، آیه ۱۱۴.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶۹۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۵۰؛ الصافی، ج۲، ص۹۸.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۴؛ البحر المحیط، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ «گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او میفرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی میبخشد» سوره بقره، آیه ۶۹.
- ↑ «اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره یونس، آیه ۲۲.
- ↑ روض الجنان، ج۱۰، ص۱۲۵؛ زبدة التفاسیر، ج۳، ص۲۰۰.
- ↑ «خداوند است که بادها را میفرستد که ابرها را برمیانگیزد و آن را در آسمان هر گونه خواهد میگسترد و آن را پارهپاره میگرداند و آنگاه باران پیاپی را مینگری که از لابهلای آن بیرون میزند و چون (خداوند) آن را به کسانی از بندگانش که بخواهد برساند ناگهان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴۸.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ «و زمین را گستردیم و در آن کوهسارهایی گماردیم و در آن از هر گونه زیبا گیاهی رویاندیم» سوره ق، آیه ۷.
- ↑ «(آیا بتها بهترند) یا آن کسی که آسمانها و زمین را آفرید و برایتان از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن باغهایی شادیانگیز رویاندیم که شما را توان رویاندن درختان آنها نیست، آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ (نه) بلکه اینان قومی کجروند» سوره نمل، آیه ۶۰.
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۶۱-۶۲، «بشر».
- ↑ مفردات، ص۱۲۵، «بشر».
- ↑ البحر المحیط، ج۹، ص۲۰۸؛ زبدة التفاسیر، ج۶، ص۸۶؛ التحریر والتنویر، ج۲۴، ص۱۰۴.
- ↑ مفردات، ص۱۴۸-۱۴۹، «بهج».
- ↑ الکشاف، ج۳، ص۱۴۵؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۲۵۶، «بهج».
- ↑ «و کاروانی از راه رسید و آبکش خود را (سر چاه) فرستادند، او دلو خود را افکند (و چون یوسف را بالا کشید) گفت: مژده! این یک پسر بچّه است و او را چون سرمایهای پنهان داشتند و خداوند به آنچه انجام میدادند دانا بود» سوره یوسف، آیه ۱۹.
- ↑ التفسیر الوسیط، ج۷، ص۳۳۲-۳۳۳؛ التحریر و التنویر، ج۱۲، ص۳۸-۳۹.
- ↑ مجمعالبحرین، ج۳، ص۴۸۳، «قرر»؛ التحریر و التنویر، ج۱۶، ص۲۸؛ التفسیر الوسیط، ج۱۰، ص۳۸۲.
- ↑ «و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.
- ↑ مفردات، ص۶۶۳؛ معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۷؛ المصباح، ص۴۹۷، «قر».
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۴۹؛ فتحالقدیر، ج۳، ص۴۳۲.
- ↑ «پس (بدینگونه) او را به مادرش باز گرداندیم تا چشمش (بدو) روشن گردد و اندوهگین نباشد» سوره قصص، آیه ۱۳.
- ↑ «تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود» سوره طه، آیه ۴۰.
- ↑ «پس (از این خرما) بخور و (از آب آن جویبار) بنوش و دیده (به فرزند) روشن دار» سوره مریم، آیه ۲۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۷۹۰-۷۹۱؛ التحریر و التنویر، ج۱۶، ص۲۸.
- ↑ «اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره یونس، آیه ۲۲.
- ↑ «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در داراییها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آنگاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آمرزش و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و زندگانی این جهان جز مایه فریب نیست» سوره حدید، آیه ۲۰.
- ↑ مفردات، ص۵۴۷؛ لسان العرب، ج۱، ص۵۸۱؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۲۹۲، «عجب».
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۴۰۸؛ تفسیر مراغی، ج۲۷، ص۱۷۷؛ التفسیر الوسیط، ج۱۴، ص۲۱۹.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۵۳۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۵۷.
- ↑ مفردات، ص۷۱۴؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۲، «کفر».
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۸۹؛ زبدة التفاسیر، ج۶، ص۶۰۲.
- ↑ «همان کسان که در شادی و رنج میبخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۳؛ الکشاف، ج۱، ص۴۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۳۶۶.
- ↑ «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میدارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۵۶۱؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۵۸۳؛ البحر المحیط، ج۲، ص۴۱۸-۴۱۹.
- ↑ «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
- ↑ روض الجنان، ج۱۶، ص۱۰-۱۱؛ روح البیان، ج۷، ص۲۱۰؛ نمونه، ج۱۷، ص۳۹۰-۳۹۵.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
- ↑ زاد المسیر، ج۲، ص۳۳۵-۳۳۶.
- ↑ روح البیان، ج۴، ص۵۴.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۶، ص۱۹۵۹؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۱۲۱؛ البحر المحیط، ج۶، ص۷۴-۷۵.
- ↑ فتح القدیر، ج۲، ص۵۱۶؛ نمونه، ج۸، ص۳۲۲-۳۲۳.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۸۲.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۴.
- ↑ «و چون سورهای نازل شود برخی از ایشان میگویند: «این (سوره) به ایمان کدامیک از شما افزود؟» ولی به ایمان کسانی که ایمان آوردهاند میافزاید و آنان شاد میشوند» سوره توبه، آیه ۱۲۴.
- ↑ التبیان، ج۵، ص۳۲۵؛ روح المعانی، ج۶، ص۴۷؛ المیزان، ج۹، ص۴۱۰.
- ↑ «و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی میکنند؛ و از گروهها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار میکند؛ بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگشت من به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۶.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۵۳۳؛ روح المعانی، ج۷، ص۱۵۶؛ نمونه، ج۱۰، ص۲۳۳.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۲۹۵؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۲۵؛ التحریر و التنویر، ج۱۲، ص۱۹۶.
- ↑ «داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ روح البیان، ج۹، ص۵۸-۵۹.
- ↑ من هدی القرآن، ج۱۳، ص۳۴۷.
- ↑ «رومیان شکست خوردند در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز میگردند ...در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند به یاری خداوند که هر کس را بخواهد یاری میرساند و او پیروزمند بخشاینده است» سوره روم، آیه ۲-۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۴۶۰؛ التسهیل، ج۲، ص۱۳۰؛ نمونه، ج۱۶، ص۳۶۳.
- ↑ «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۵۱۲؛ روح البیان، ج۶، ص۲۵۲؛ الصافی، ج۴، ص۲۶.
- ↑ «(اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیکتر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنان دادهای خشنود شوند و خداوند آنچه در دلهایتان میگذرد میداند و خداوند دانای بردبار است» سوره احزاب، آیه ۵۱.
- ↑ جامعالبیان، ج۲۲، ص۲۰؛ الکشاف، ج۳، ص۵۵۲؛ نمونه، ج۱۷، ۳۸۵-۳۸۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۹۵.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۳۶.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ «پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم، بر تو جز پیامرسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کردهاند گزندی به آنان برسد بیگمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است» سوره شوری، آیه ۴۸.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۶۸.
- ↑ «خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ میدارد یا تنگ میگرداند و (آنان) به زندگانی این جهان شادند و زندگانی این جهان در برابر (زندگانی) جهان واپسین جز بهرهای (اندک) نیست» سوره رعد، آیه ۲۶.
- ↑ «بگو ناپاک و پاک برابر نیستند حتی اگر بسیاری ناپاک، تو را به شگفتی آورد پس ای خردمندان! از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۱۰۰.
- ↑ کشف الاسرار، ج۳، ص۲۴۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۸۳.
- ↑ زاد المسیر، ج۱، ص۵۹۰.
- ↑ «و چون خداوند را به یکتایی یاد کنند دلهای آنان که به رستخیز ایمان ندارند میرمد و چون جز او را (که به پرستش گرفتهاند) نام برند ناگهان شاد میشوند» سوره زمر، آیه ۴۵.
- ↑ جامعالبیان، ج۲۴، ص۸.
- ↑ «آنگاه چون پیامبرانشان برهانهای روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۳۵۶.
- ↑ «ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کاری شایسته کنید که من به آنچه میکنید دانایم و این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم پس، از من پروا کنید» سوره مؤمنون، آیه ۵۱-۵۲.
- ↑ روح البیان، ج۶، ص۸۸-۸۹.
- ↑ المنیر، ج۱۸، ص۵۹.
- ↑ «آنگاه کار (دین) خود را در میان خویش پارهپاره کردند؛ هر گروهی بدانچه خود دارد شادمان است» سوره مؤمنون، آیه ۵۳.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۷۵.
- ↑ «و مردم شهر شادیکنان باز آمدند» سوره حجر، آیه ۶۷.
- ↑ التبیان، ج۶، ص۳۴۶-۳۴۷.
- ↑ «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ البحر المحیط، ج۸، ص۳۲۴-۳۲۵؛ فتح القدیر، ج۴، ص۲۱۵؛ المیزان، ج۱۶، ص۷۶.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۶۱.
- ↑ روح المعانی، ج۱۰، ص۱۹۵؛ روح البیان، ج۶، ص۳۴۶.
- ↑ «پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد میرسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی میورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.
- ↑ «آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکندهاند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتنخواه است» سوره قمر، آیه ۲۵.
- ↑ العین، ج۶، ص۲۸۴؛ مفردات، ص۷۷-۷۸؛ لسان العرب، ج۴، ص۲۰، «اشر».
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۸؛ فتح القدیر، ج۵، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج۲۷، ص۴۹۲.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۶۶؛ جوامع الجامع، ج۴، ص۲۱۱.
- ↑ «فردا خواهند دانست که دروغزن خویشتنخواه، کیست؟» سوره قمر، آیه ۲۶.
- ↑ «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۲۹۶؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۸۵-۸۶.
- ↑ «و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین میگویند: ما تنها (در گفتوگو) فرو میرفتیم و بازی میکردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند میکردید؟» سوره توبه، آیه ۶۵.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ «اگر خیری به تو رسد ناخشنود میشوند و اگر بلایی به تو رسد میگویند: ما از پیش (صلاح) کار خود را (در نظر) گرفته بودیم و با شادی رو میگردانند» سوره توبه، آیه ۵۰.
- ↑ فتح القدیر، ج۲، ص۴۲۱؛ المیزان، ج۹، ص۳۰۶.
- ↑ «چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۲۹۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۴۷.
- ↑ «از تو از برپا شدن رستخیز میپرسند که چه هنگام است؟ بگو: دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد؛ (بار آن) در آسمانها و زمین، سنگین است، جز ناگهان به سراغتان نمیآید؛ از تو میپرسند گویی تو از آن نیک آگاهی بگو: دانش آن، تنها نزد خداوند است اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.
- ↑ روض الجنان، ج۹، ص۳۳؛ زبدة التفاسیر، ج۲، ص۶۳۳؛ روح المعانی، ج۵، ص۱۲۴.
- ↑ «با بازگشتن به سوی او؛ و از او پروا کنید و نماز را بپا دارید و از مشرکان نباشید، از آن کسانی که دین خود را پراکندند و گروه گروه شدند؛ هر گروهی بدانچه نزد آنهاست شادمانند» سوره روم، آیه ۳۱-۳۲.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۱۸۲.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۳، ص۴۱۴.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون میآیند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۲۲۷؛ المیزان، ج۹، ص۹۶.
- ↑ الصحاح، ج۲، ص۵۹۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۶۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۶۸-۶۹، «بطر».
- ↑ التبیان، ج۹، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۸۲۷.
- ↑ مفردات، ص۷۷، «اشر».
- ↑ «بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.
- ↑ التبیان، ج۵، ص۱۹۷-۱۹۹؛ روح البیان، ج۳، ص۴۰۵-۴۰۸.
- ↑ «و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
- ↑ العین، ج۶، ص۲۴۷؛ مفردات، ص۴۶۳؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۵۴۰، «شمت».
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ «و اما آنکه کارنامهاش را از پس پشت وی به او دهند، به زودی (به لابه)، مرگ (خود) را فرا میخواند، و بر آتشی افروخته درمیآید» سوره انشقاق، آیه ۱۰-۱۲.
- ↑ «بیگمان، او در میان خانوادهاش شادان بود،» سوره انشقاق، آیه ۱۳.
- ↑ جامع البیان، ج۳۰، ص۷۵؛ زاد المسیر، ج۴، ص۴۲۰؛ زبدة التفاسیر، ج۷، ص۳۷۶.
- ↑ «آیا در کار کسانی که در آیات خداوند چالش میورزند نیندیشیدهای که چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟ همان کسانی که این کتاب (آسمانی) و آنچه را که پیامبرانمان را بدان فرستادهایم دروغ شمردند و زودا که بدانند. آن هنگام که بندها و زنجیرها بر گردنهایشان (بر زمین) کشیده میشوند ...در آب جوشان سپس در آتش سوزانده میشوند» سوره غافر، آیه ۶۹-۷۲.
- ↑ «این (عذاب) از آن روست که شما در زمین ناحقّ (و نابجا) شادمانی میکردید و از آن رو که سرمستی میورزیدید» سوره غافر، آیه ۷۵.
- ↑ العین، ج۳، ص۲۲۵؛ مفردات، ص۷۶۴؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۹۱، «مرح».
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۸۲۸.
- ↑ فتح القدیر، ج۴، ص۵۷۵؛ المنیر، ج۲۴، ص۱۶۳.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۱۷۹؛ روح المعانی، ج۱۲، ص۳۳۹.
- ↑ «در برابر خداوند میآوردید؟ میگویند: از (چشم) ما ناپدید شدند بلکه پیشتر هم چیزی را (به پرستش) نمیخواندیم؛ بدینگونه است که خداوند کافران را در گمراهی وا مینهد» سوره غافر، آیه ۷۴.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۱۷۹؛ جوامع الجامع، ج۴، ص۱۹.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۴۵۲؛ الصافی، ج۱، ص۴۰۷؛ نمونه، ج۳، ص۲۰۹.
- ↑ «آنان را که برای آنچه کردند شادمانی میکنند و دوست دارند برای آنچه نکردند ستایش ببینند رسته از عذاب مپندار و آنها عذابی دردناک خواهند داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۸۸.
- ↑ روض الجنان، ج۵، ص۲۰۳-۲۰۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۳۵۸-۳۵۹.
- ↑ «بیگمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان میخندیدند و چون از کنار آنان میگذشتند به یکدیگر با چشم اشاره میکردند، و چون به نزد خویشان خود میرفتند، خندهزنان میرفتند» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۳-۶۹۴؛ الفرقان، ج۳۰، ص۲۳۱-۲۳۲.
- ↑ «اما امروز این مؤمناناند که به کافران میخندند» سوره مطففین، آیه ۳۴.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۳۰۵.
- ↑ نک: العین، ج۳، ص۳۸۱؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۴۲۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۵۲۵، «فکه».
- ↑ «و به یقین برای امّتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۲-۴۳.
- ↑ «آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.
- ↑ نک: الصافی، ج۲، ص۱۲۰؛ روح المعانی، ج۴، ص۱۴۳.
- ↑ «و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند سپس به جای خشکسالی، فراوانی آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۴-۹۵.
- ↑ روض الجنان، ج۸، ص۳۰۷؛ البحر المحیط، ج۵، ص۱۱۸.
- ↑ «و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) در زندگی خویش سرمستی میکردند و اینک این خانههای آنهاست که پس از آنها جز اندکی، خالی مانده است و ماییم که وارثیم» سوره قصص، آیه ۵۸.
- ↑ نمونه، ج۱۶، ص۱۲۷.
- ↑ «و از دریا آرام بگذر که آنان سپاهی غرق شدنیاند چه بسیار بوستانها و چشمهها که از خود باز نهادند. و کشتزارها و کاخهایی ارزشمند را، و شادخوارییی که در آن شادمان بودند» سوره دخان، آیه ۲۴-۲۷.
- ↑ نک: تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۳۵۲-۳۵۳؛ تفسیر بغوی، ج۴، ص۱۷۶.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ «هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است» سوره حدید، آیه ۲۲.
- ↑ «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۳.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۴۷۹؛ تفسیر صدر المتالهین، ج۶، ص۲۵۸-۲۵۹؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۸۹.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۱۸۴.
- ↑ «و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان میگردند و اگر برای کارهایی که کردهاند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید میگردند» سوره روم، آیه ۳۶.
- ↑ «و آیا ندیدهاند که خداوند برای هر که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میدارد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که ایمان دارند» سوره روم، آیه ۳۷.
- ↑ تفسیر مراغی، ج۲۱، ص۵۰.
- ↑ «و اگر به انسان بخشایشی از خویش بچشانیم سپس آن را از وی باز گیریم بیگمان نومید و ناسپاس خواهد شد و اگر پس از رنجی که به او رسیده است آسایشی به وی بچشانیم به یقین خواهد گفت بدیها از من دور شد؛ که او سخت شادمان و خویشتنستای است» سوره هود، آیه ۹-۱۰.
- ↑ «جز آن کسان که شکیبایی ورزیدهاند و کارهای شایسته کردهاند؛ آنانند که آمرزش و پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره هود، آیه ۱۱.
- ↑ زبدة التفاسیر، ج۳، ص۲۵۹؛ روحالمعانی، ج۶، ص۲۱۶-۲۱۷.
- ↑ «و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را میتوانی شکافت و نه به بلندای کوهها میتوانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.
- ↑ المحرر الوجیز، ج۳، ص۴۵۶؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۴۱؛ المیزان، ج۱۳، ص۹۶-۹۷.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ «و به گیرندگان (جان مؤمنان) به آرامی،» سوره نازعات، آیه ۲.
- ↑ «پس، به فرشتگان پیشگام» سوره نازعات، آیه ۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۵۲؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۲۰۴-۲۰۵؛ زاد المسیر، ج۴، ص۳۹۴.
- ↑ «پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام مینگرید، و ما به او از شما نزدیکتریم اما شما نمیبینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست میگویید- (به بدن او) باز نمیگردانید؟ اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد، پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است. و اگر از راستیان باشد؛ پس تو را از راستیان درود باد. و اما اگر از دروغانگاران گمراه باشد، پس پذیرایی از (او با) آب داغ است. و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۸۳-۹۴.
- ↑ «اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد، پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است» سوره واقعه، آیه ۸۸-۸۹.
- ↑ جامع البیان، ج۲۷، ص۱۲۲؛ فتح القدیر، ج۵، ص۱۹۵.
- ↑ «و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوستهاند شاد میشوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوستهاند شاد میشوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
- ↑ «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوستهاند شاد میشوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۴۶-۵۰؛ المیزان، ج۴، ص۶۰-۶۲؛ نمونه، ج۳، ص۱۶۸-۱۷۱.
- ↑ «اما آن کس که کارنامهاش را به دست راست وی دهند» سوره انشقاق، آیه ۷.
- ↑ «و شادان نزد خانوادهاش باز میگردد،» سوره انشقاق، آیه ۹.
- ↑ «چهرههایی در آن روز تابان است، خندان و شادان است» سوره عبس، آیه ۳۸-۳۹.
- ↑ زاد المسیر، ج۴، ص۴۰۴؛ التحریر و التنویر، ج۳۰، ص۱۲۲؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۱۰.
- ↑ «رخسارههایی (هم) در آن روز شادابند،» سوره غاشیه، آیه ۸.
- ↑ «چهرههایی در آن روز شاداب است،» سوره قیامه، آیه ۲۲.
- ↑ «شادابی نعمت را در سیمای آنان باز میشناسی،» سوره مطففین، آیه ۲۴.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۳۳۷، «نعم»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۲۷.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۲۸۷؛ نمونه، ج۲۵، ص۳۰۲.
- ↑ «بیگمان بهشتیان آن روز به شادی سرگرمند» سوره یس، آیه ۵۵.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۴۶۷؛ زبدة التفاسیر، ج۵، ص۵۲۴.
- ↑ «اما کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در بوستانی شادمان میگردانند» سوره روم، آیه ۱۵.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۱۲۷؛ مفردات، ص۲۱۶، «حبر»؛ مجمعالبحرین، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۸۵؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۰۳؛ زبدة التفاسیر، ج۵، ص۲۵۵.
- ↑ «آنان که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند؛ (به آنان گفته میشود) خود و همسرانتان شادان به بهشت درآیید!» سوره زخرف، آیه ۶۹-۷۰.
- ↑ «بیگمان پرهیزگاران در بهشتها و در نعمتی پایدارند بدانچه خداوند به آنان داده است شادمانند و پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ نگه داشته است» سوره طور، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ «اما پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) چشمهسارانند در آن با تندرستی و ایمنی درآیید! و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۵-۴۷.
- ↑ التبیان، ج۶، ص۳۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۱۴۸.
- ↑ «به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمیافتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک میخوانند و گردنکشی نمیورزند» سوره سجده، آیه ۱۵.
- ↑ «پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۷.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۴.
- ↑ «و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کردهاند به آنان میپیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمیکاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.
- ↑ «در آنجا پیالهای را (از شرابی) که نه بیهودگی در آن است و نه گناهی، دست به دست میپیمایند» سوره طور، آیه ۲۳.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۶۵-۶۶؛ من هدی القرآن، ج۱۴، ص۱۱۰؛ نمونه، ج۲۲، ص۴۳۵.
- ↑ «نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند. به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است. و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند. (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۵-۱۰.
- ↑ «پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند» سوره انسان، آیه ۱۱.
- ↑ جامع البیان، ج۲۹، ص۱۳۱؛ روض الجنان، ج۲۰، ص۷۷؛ فتح القدیر، ج۵، ص۴۲۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۹۴-۴۰۵؛ الجوهر الثمین، ج۶، ص۳۳۰-۳۳۱.
- ↑ حاجیشاهولدی، حسن؛ مقاله «سرور»؛ دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۵.
- ↑ «خندان و شادان است،» سوره عبس، آیه ۳۹.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۱۰.
- ↑ رضایی، حسن؛ مقاله «خنده»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷
- ↑ «و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی میکنند؛ و از گروهها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار میکند؛ بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگ» سوره رعد، آیه ۳۶.
- ↑ «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند * (از این) پس به کیفر آنچه میکردند باید کم بخندند و بسیار بگریند» سوره توبه، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ «اگر خیری به تو رسد ناخشنود میشوند و اگر بلایی به تو رسد میگویند: ما از پیش (صلاح) کار خود را (در نظر) گرفته بودیم و با شادی رو میگردانند» سوره توبه، آیه ۵۰.
- ↑ «(اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیکتر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنا» سوره احزاب، آیه ۵۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن (کتاب آسمانی) را برای مردم، روشن بگویید و پنهانش مدارید اما آن را پس پشت افکندند و با آن بهای ناچیزی ستاندند و بد است آنچه میستاندند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۷.
- ↑ «آنان را که برای آنچه کردند شادمانی میکنند و دوست دارند برای آنچه نکردند ستایش ببینند رسته از عذاب مپندار و آنها عذابی دردناک خواهند داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۸۸.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند * (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ «پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند» سوره انسان، آیه ۱۱.
- ↑ «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
- ↑ «و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی میکنند؛ و از گروهها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار میکند؛ بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگ» سوره رعد، آیه ۳۶.
- ↑ «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
- ↑ «(از این) پس به کیفر آنچه میکردند باید کم بخندند و بسیار بگریند» سوره توبه، آیه ۸۲.
- ↑ «اگر خیری به تو رسد ناخشنود میشوند و اگر بلایی به تو رسد میگویند: ما از پیش (صلاح) کار خود را (در نظر) گرفته بودیم و با شادی رو میگردانند» سوره توبه، آیه ۵۰.
- ↑ «(اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیکتر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنا» سوره احزاب، آیه ۵۱.
- ↑ اختلاف مفسرین در معنای آیه: مفسرین در معنای این آیه اختلاف، و پنج معنی گفتهاند ۱ - قتاده گوید: که مقصود اینست که هر کدام از همسرانت را که میخواهی در ضمیمه کردن و نزدیک کردن بخود مقدم بدار (و آن فرا خواندن بهم خوابگی و هم بستریت) و عقب بدار هر کدام را که میخواهی و داخل شو به هر کدام که خواستی گوید: و پیغمبر (ص) تقسیم فرمود میان همسرانش و خدا برای او ترک این را مباح نمود ۲ - مجاهد و جبائی و ابو مسلم گویند: مقصود اینست هر کدام که خواستی بدون طلاق انزوا و عزلت اختیار کن و وارد کن بر خودت هر که را که خواستی از ایشان بعد از عزلت از او بدون تجدید عقد. ۳ - ابن عباس گوید: هر کدام از ایشان را خواستی طلاق بده و هر که را میخواهی نگهدار ۴ - حسن گوید: مقصود اینست ترک نما تزویج هر که را خواستی از زنان امتت و نکاح کن از ایشان هر که را که میخواهی گوید، و پیغمبر (ص) هر گاه زنی را خواستگاری و خطبه میکرد جایز نبود برای دیگری که او را خواستگاری کند تا آنکه پیامبر او را تزویج نموده و یا ترک گوید. ۵ - زید بن اسلم و طبری گویند: یعنی بپذیر هر کدام از مؤمنات که خود را بتو میبخشند پس او را نزد خود منزل بده و هر کدام را هم نخواستی - نپذیر، حضرت ابو جعفر باقر و حضرت ابو عبد الله صادق (ع) فرمودند: هر کس را که عقب زد تزویج نکرد و هر که را نزد خود خواند نکاح کرد (مجمع البیان، ج ۲۰، ص: ۱۵۷)
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن (کتاب آسمانی) را برای مردم، روشن بگویید و پنهانش مدارید اما آن را پس پشت افکندند و با آن بهای ناچیزی ستاندند و بد است آنچه میستاندند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۷.
- ↑ «آنان را که برای آنچه کردند شادمانی میکنند و دوست دارند برای آنچه نکردند ستایش ببینند رسته از عذاب مپندار و آنها عذابی دردناک خواهند داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۸۸.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند * (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ «پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند» سوره انسان، آیه ۱۱.
- ↑ «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۰۷.