قیامهای پیش از ظهور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امام مهدی | | موضوع مرتبط = امام مهدی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = امام مهدی (پرسش) | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | |||
در [[روایات]] فراوانی، [[خاندان]] [[امامان]] {{عم}}، به پرهیز از [[قیام]] [[پیش از ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} سفارش شدهاند. | |||
از جمله روایاتی که برای [[مشروع]] نبودن [[تشکیل حکومت]] در [[عصر غیبت]]، مورد استفاده واقع شده، روایاتی است که به ظاهر [[قیام]] مسلحانه را [[پیش از ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} منع میکند و تأکید دارد که این گونه قیامها به ثمر نمیرسد. [[روایات]] یاد شده را [[شیخ]] [[حر عاملی]] در "وسائل الشیعه" گرد آورده است. | |||
== | == نخست: روایات طاغوت بودن پرچمداران قیامهای پیش از ظهور == | ||
برخی از این [[روایات]]، به طور عام، هر نوع [[قیام]] و برافراشتن هر پرچمی را پیش از ظهور [[امام مهدی|حضرت حجّت]] {{ع}} محکوم و [[پرچمدار]] آن را [[طاغوت]] یا [[مشرک]] معرفی میکنند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "هر پرچمی پیش از [[قیام قائم]] بر افراشته شود، [[صاحب]] آن، طاغوتی است که برابر [[خدا]] [[پرستش]] میشود"<ref>{{عربی|" كُلُ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ "}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵، ح ۴۵۲</ref>. برافراشتن [[پرچم]]، کنایه از اعلان [[جنگ]] با [[نظام]] [[حاکم]] و تلاش برای [[تأسیس حکومت]] جدید است. واژه "[[طاغوت]]" و جمله {{عربی|" يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ "}} در این [[حدیث]] به خوبی بیانگر آن است که مقصود از "[[پرچم]] برافراشته شده پیش از [[قیام قائم]]" پرچمی است که مقابل [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|رسول]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} برافراشته شود و برافرازنده آن، مقابل [[حکومت]] [[خدا]]، حکومتی تأسیس کند و در پی آن باشد که به خواستههای خود جامه عمل بپوشاند. بنابراین، نمیتوان شخص صالحی را که برای [[حاکمیت]] [[دین]]، [[قیام]] و [[اقدام]] کرده است، [[طاغوت]] خواند؛ زیرا در این صورت، چنین پرچمی نه فقط مقابل [[پرچم]] [[قائم]] برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت او خواهد بود. افزون بر این، اگر با استناد به این [[روایات]]، هرگونه [[قیام]] و نهضتی را محکوم و غیر [[مشروع]] بدانیم، اینگونه برداشت، با روایتهای [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نیز با [[سیره]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} تعارض دارد و در [[مقام]] تعارض، باید از این [[روایات]] صرف نظر کرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.</ref>. | |||
از این [[روایت]] نتیجه گرفتهاند که [[قیام]] برای [[تشکیل حکومت اسلامی]]، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و ناراحتی [[اهل بیت]]{{عم}} را نیز در پی دارد؛ بنابراین باید از [[تشکیل حکومت اسلامی]] پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چشم پوشید. | بعضی از این [[روایات]]، به طور عام، هرگونه [[شورش]] و برافراشتن هر پرچمی را پیش از [[قیام]] [[حضرت حجت]] {{ع}}، محکوم کرده و [[پرچمدار]] آن را [[طاغوت]] و یا [[مشرک]] معرفی میکنند<ref>روایات یاد شده را شیخ حر عاملی در "وسائل الشیعه" و محدث نوری در "مستدرک الوسائل" در بابی با عنوان {{عربی|"بابُ حکمِ الخروج بالسیف قبل قیام القائم {{ع}}"}} گرد آوردهاند.</ref>. دو [[روایت]] در این بحث مطرح میشود: | ||
# [[کلینی]] با ذکر [[سند]] از [[ابو بصیر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ عَزوَجَل"}}<ref>{{عربی|"عَنْهُ [محمد بن یحیی] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمادِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی بَصِیر"}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵، ح ۴۵۲.</ref>؛ هر پرچمی پیش از [[قیام قائم]] بر افراشته شود، [[پرچم]] دار آن طاغوتی است که در برابر [[خدا]] [[پرستش]] میشود. اگر چه [[علامه مجلسی]]، این [[روایت]] را [[موثق]] دانسته<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۲۶، ص ۳۲۵.</ref>، ولی [[سند]] آن خالی از اشکال نیست؛ زیرا در این [[سند]]، "[[حسین بن مختار]]" است که برخی وی را توثیق و عدهای او را تضعیف کردهاند<ref>نک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۶، ص ۸۶.</ref>. درباره محتوای آن میتوان گفت: واژه "[[طاغوت]]" و جمله {{عربی|"یُعْبَدُ مِنْ دوُنِ اللهِ"}}، در این [[حدیث]] بیانگر آن است که مقصود از "[[پرچم]] برافراشته شده پیش از [[قیام قائم]]، پرچمی است که در مقابل [[خداوند متعال]] و [[رسول]] و [[امام]] {{ع}} برافراشته شود و برافرازنده آن در برابر [[حکومت]] [[خدا]]، [[حکومتی]] تأسیس کند و در پی آن باشد که به خواستههای خود، جامه عمل بپوشاند. بنابراین، نمیتوان شخص صالحی را که برای [[حاکمیت]] [[دین]]، [[قیام]] و [[اقدام]] کرده است؛ [[طاغوت]] خواند؛ زیرا چنین پرچمی، نه فقط در مقابل [[پرچم]] [[قائم]] {{ع}} برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت اوست. | |||
# روایتی که [[ابن ابی زینب]] در [[کتاب الغیبه]] به [[نقل]] از [[مالک بن اعین جهنی]] از [[امام باقر]] {{ع}} با مضمون [[روایت]] نخست و با سه [[سند]] متفاوت [[نقل]] کرده است: | |||
## [[مالک بن أعین جهنی]] [[نقل]] کرده که [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رایه القائِمِ صاحِبُها طاغُوتٌ"}}<ref>{{عربی|"وَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اَلْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ رَبَاحٍ اَلزُّهْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عِيسَى اَلْحُسَيْنِيُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ اَلْجُهَنِيِّ"}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۱۴.</ref>؛ هر پرچمی پیش از [[قیام قائم]] بر افراشته شود، [[صاحب]] آن [[طاغوت]] است. در [[سند]] این [[روایت]]، "[[علی بن ابی حمزه بطائنی]]" وجود دارد که "از ارکان واقفیه است" و [[دانشمندان علم رجال]] او را توثیق نکردهاند. [[علامه]] در کتاب خلاصه وی را به شدت تضعیف کرده است<ref>{{عربی|"لِأَنَّ ابْنَ أبی حمزه البطائنی ضعیف جِدّاً"}}؛ علامه حلی، الخلاصه، ص۹۶، شماره ۲۹.</ref>. او از وکلای مشهور و مورد [[اعتماد]] [[امام کاظم]] {{ع}} بود که پس از زندانی شدن آن [[حضرت]]، [[اموال]] فراوانی از [[شیعه]] به دست او و دیگر [[وکلا]] رسید؛ ولی آنان پس از [[شهادت امام]] هفتم، [[طمع]] ورزیدند و آن [[حضرت]] را [[آخرین حجت خدا]] و همان [[مهدی موعود]] {{ع}} معرفی کرده و [[امامت]] فرزندش [[حضرت رضا]] {{ع}} را منکر شدند تا [[اموال]] را تصاحب کنند!! مرحوم خوئی پس از [[نقل]] [[کلام]] موافقان و [[مخالفان]]، نتیجه میگیرد که نمیتوان به [[وثاقت]] او [[حکم]] کرد<ref>{{عربی|" فَلَا یمکن الحکم بوثاقته وَ بالنتیجه یعامل مَعَهُ معامله الضعیف "}}؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>. بنابراین به [[دلیل]] [[ضعف]] [[سند]]، نمیتوان به این [[روایت]] [[اعتماد]] کرد. | |||
## [[مالک بن أعین جهنی]] [[نقل]] کرده که [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ صاحِبُها طاغُوتٌ"}}<ref>{{عربی|" وَ أَخْبَرَنَا علی بْنِ الحسین قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یحیی الْعَطَّارُ بِقُمَّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرازی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ علی الکوفی عَنْ علی بْنِ الحسین عَنِ ابْنِ مسکان عَنْ مالک بْنِ أعین الجهنی"}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۱۵.</ref>؛ هر پرچمی پیش از [[قیام قائم]] بر افراشته شود، [[صاحب]] آن [[طاغوت]] است. در این [[سند]] "[[محمد بن حسان رازی]]" است، [[نجاشی]] وی را [[راوی]] از [[ضعفا]]<ref>{{عربی|"أبو عبد الله الزینبی یعرف و ینکر بین بین یروی عن الضعفاء کثیرا"}}؛ نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۳۸، ش۹۰۳؛ و نیز: احمد بن حسین غضایری، رجال [[ابن غضائری]]، ج۱، ص۹۵.</ref> دانسته و ابن [[داود]] از وی با عنوان "ضعیف جداً" یاد کردهاند<ref>ابن داود، رجال ابن داود، ص ۵۰۲، شماره ۴۲۷.</ref>. با توجه به تضعیف "رازی" توسط این دو نفر به این [[روایت]] نیز [[اعتماد]] نمیشود؛ اگرچه مرحوم خویی پس از [[نقل]] سخن [[نجاشی]] و [[ابن غضائری]]، وی را بنابر "اظهر" ثقه دانسته است<ref>ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۵، ص ۱۹۰، شماره ۱۰۴۴۳.</ref>. | |||
## و [[علی بن أحمد بندنیجی]] از [[عبید الله بن موسی علوی]] از [[علی بن إبراهیم بن هاشم]] از پدرش از [[عبد الله بن المغیره]] از [[عبد الله بن مسکان]] از [[مالک بن أعین جهنی]] [[نقل]] کرده که [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ او قال تخرج قَبْلَ قِیامِ القائِمِ صاحِبُها طاغُوتٌ"}}<ref>{{عربی|" وَ أَخْبَرَنَا علی بْنِ أَحْمَدَ البندنیجی عَنْ عبید اللَّهِ بْنِ موسی العلوی عَنْ علی بْنِ إبراهیم بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أبیه عَنْ عبدالله بْنِ المغیره عَنْ عبدالله بْنِ مسکان عَنْ مالک بْنِ أعین الجهنی"}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ۱۱۵.</ref>؛ هر پرچمی پیش از [[قیام قائم]] بر افراشته شود، [[صاحب]] آن [[طاغوت]] است. در [[سند]] آن، "[[علی بن أحمد بندنیجی]]" آمده است که در کتابهای رجالی [[شیخ طوسی]] و [[شیخ]] [[نجاشی]] مطرح نگشته و از سوی آنان چیزی در مورد او گزارش نشده است. برخی محققان او را همان [[ابوالحسن علی بن احمد بن نصر بندنیجی]] دانستهاند که [[نعمانی]] از او به [[نقل]] [[روایت]] پرداخته است<ref>علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۰۲.</ref>. در این صورت این استاد [[نعمانی]]، همان کسی خواهد بود که [[ابن غضائری]] دربارهاش مینویسد: "در [[رمله]] ساکن بود، ضعیف و ساقط است. به او توجه نمیشود"<ref>احمد بن حسین غضایری، رجال ابن الغضایری، ص۸۲.</ref>. حتی اگر [[ابن غضائری]] را در بیان اوصاف و احوال [[راویان]]، دچار تند روی بدانیم و سخن او را در مورد [[علی بن احمد بندنیجی]] نپذیریم، در مورد او توثیقی نداریم تا با [[اعتماد]] بر آن [[روایات]] وی را بپذیریم. بنابراین این [[نقل]] نیز قابل [[اعتماد]] نیست. | |||
یکی از محققان در بررسی دلالت این [[روایت]] مینویسد: [[دعوت]]، دو گونه است: | |||
# [[دعوت]] [[حق]]؛ یعنی؛ [[دعوت]] [[مردم]] برای به پا داشتن [[حق]] و بازگردانیدن زمام امور [[حکومت]]، به دست [[اهل بیت]] {{ع}} که چنین دعوتی مورد تأیید [[امامان معصوم]] {{ع}} است. | |||
# [[دعوت]] [[باطل]]؛ یعنی، [[دعوت]] [[مردم]] برای مطرح کردن خود و مقصود از "کل رایه" همین بخش دوم در مقابل بخش نخست است؛ یعنی [[دعوت]]، در عرض و مقابلِ دعوتِ [[اهل بیت]] {{ع}} باشد، نه در طول و مسیر آن. بنابراین، قیامهایی که بر مبنای [[دفاع]] از [[حریم]] [[اهل بیت]] {{ع}} و [[دعوت]] [[مردم]] به سوی آنان، صورت گرفته است، به طور کلی، از دائره مصادیق این [[روایت]]، خارجاند. ممکن است گفته شود: این [[حدیث]]، در بطلان تمام قیامهای پیش از [[قیام قائم]] {{ع}}، [[ظهور]] دارد؛ یعنی، ملاک بطلان، این نیست که [[دعوت]] برای خود و در عرض [[نهضت]] [[امامان معصوم]] {{ع}} صورت بگیرد؛ بلکه ملاک، پیشی گرفتن آن، بر [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} است؛ خواه دعوتِ [[حق]] باشد و یا دعوتِ [[باطل]]! اولا: به احتمال [[قوی]] این [[روایت]]، ناظر به بعضی از قیامهای آن زمان است و به اصطلاح، "قضیه خارجیه" است، نه [[حقیقی]] و ناظر به تمام [[قیامها]] نیست و [[ملاک حق]] و [[باطل]] بودن، همان [[دعوت]] به راه راست است. ثانیاً: [[روایات]] بسیاری از [[امامان معصوم]] {{ع}} وارد شده که برخی از قیامهایی را که بعدها و [[پیش از ظهور امام زمان]] اتفاق میافتد، کاملا تأیید کرده و [[مردم]] را برای پیوستن به آنان [[تشویق]] نمودهاند؛ همانند "رایه الیمانی" و اگر آن [[روایت]] را قضیه خارجیه ندانیم، با این [[روایات]]، در [[تعارض]] خواهد بود<ref>نک: نجم الدین طبسی، تا ظهور، ج۱، ص۷۸.</ref>. | |||
البته با توجه به عنوانی که [[نعمانی]] به باب این [[روایات]] داده؛ یعنی {{عربی|" بَابُ مَا روی فیمن ادعی الإمامه وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ إِمَامُ وَ لیس بِإِمَامٍ وَ أَنَّ کل رایه تُرْفَعُ قَبْلَ قیام الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتُ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۱۱.</ref> میتوان گفت: او به عنوان نخستین [[نقل]] کننده این [[روایات]]، چنین فهمیده که مقصود از [[صاحب]] [[پرچم]]، کسی است که خود را به عنوان [[امام]] و یا [[قائم]] معرفی کند. افزون بر آنچه درباره [[سند]] [[روایات]] گفته شد، اگر با استناد به این [[روایات]]، هرگونه [[قیام]] و نهضتی را محکوم و غیر [[مشروع]] بدانیم، این گونه برداشت، با روایتهای [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نیز با [[سیره پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه معصومین]] {{ع}} [[تعارض]] دارد و در [[مقام]] [[تعارض]]، باید از این [[روایات]] صرف نظر کرد. [[امام خمینی]] در برابر کسانی که با [[تمسک]] به روایتهای یاد شده به بهانه جویی میپردازند، میفرماید: "این [[احادیث]]، هیچ مربوط به [[تشکیل حکومت]] خدایی عادلانه که هر خردمند لازم میداند نیست؛ بلکه در [[روایت]] اول، دو احتمال است: یکی آنکه راجع به خبرهای [[ظهور ولی عصر]] {{ع}} باشد و مربوط به علامات [[ظهور]] باشد و بخواهد بگوید علمهایی که به عنوان [[امامت]] قبل از [[قیام قائم]] بر پا میشود، [[باطل]] است چنانچه در ضمن همین [[روایات]] علامتهای [[ظهور]] هم ذکر شده است و احتمال دیگر آنکه از قبیل [[پیشگویی]] باشد از این حکومتهایی که در [[جهان]] تشکیل میشود تا [[زمان ظهور]] که هیچ کدام به [[وظیفه]] خود عمل نمیکنند و همین طور هم تا کنون بوده…"<ref>سید روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص ۲۲۵.</ref>. ایشان در جای دیگر میفرماید: "آن [[روایات]] [اشاره دارد] که هر کس عَلَم بلند کند با عَلَم [[مهدی]]، به عنوان "[[مهدویت]]" بلند کند [[باطل]] است]"<ref>همو، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۴.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۶۷-۷۱.</ref> | |||
== دوم: روایات شکست قیامهای پیش از ظهور == | |||
روایاتی که بیانگر ناکامی و موفق نشدن قیامهای پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} است. این دسته از [[روایات]]، در ضمن، به [[مشروع]] نبودن [[تلاش]] برای [[ایجاد حکومت اسلامی]] اشاره دارد؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه [[عقل]] و عقلا ناپسند است. [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! هیچیک از ما پیش از [[قیام قائم]] [[خروج]] نمیکند؛ مگر اینکه مثل او، مانند جوجهای است که پیش از محکم شدن بالهایش از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی میپردازند"<ref> {{عربی|" و اللّه لا يخرج منّا واحد قبل خروج القائم إلاّ كان مثله مثل فرخ طار من و كره قبل أن يستوي جناحاه فأخذه الصبيان فعبثوا به "}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی،، ج ۸، ص ۲۶۴؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۹۹، ح ۱۴</ref>. | |||
از این [[روایت]] نتیجه گرفتهاند که [[قیام]] برای [[تشکیل حکومت اسلامی]]، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و ناراحتی [[اهل بیت]] {{عم}} را نیز در پی دارد؛ بنابراین باید از [[تشکیل حکومت اسلامی]] پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} چشم پوشید. | |||
استناد به این [[روایت]] و مانند آن از جهاتی [[باطل]] است: | استناد به این [[روایت]] و مانند آن از جهاتی [[باطل]] است: | ||
#این [[روایت]]، در صدد این نیست که اصل جواز [[قیام]] را رد کند؛ بلکه [[پیروزی]] را نفی میکند. اگر نفی جواز کند، [[قیام]] [[امام حسین]]{{ع}} برابر [[یزید]] و نیز [[قیام]] [[زید بن علی]] و [[حسین بن علی شهید فخ]] و ... را محکوم کرده است، با اینکه بدون [[تردید]]، این قیامها مورد تأیید [[امامان]]{{عم}} بوده است. | # این [[روایت]]، در صدد این نیست که اصل جواز [[قیام]] را رد کند؛ بلکه [[پیروزی]] را نفی میکند. اگر نفی جواز کند، [[قیام]] [[امام حسین]] {{ع}} برابر [[یزید]] و نیز [[قیام]] [[زید بن علی]] و [[حسین بن علی شهید فخ]] و ... را محکوم کرده است، با اینکه بدون [[تردید]]، این قیامها مورد تأیید [[امامان]] {{عم}} بوده است. | ||
#عدم [[پیروزی]] [[قیام]]، [[دلیل]] نفی [[تکلیف]] به [[قیام]] نیست؛ برای نمونه در [[جنگ صفین]]، شایع شد که [[معاویه]] مرده است. این خبر باعث شادی [[مردم]] شد. اما [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در مقابل شادی [[مردم]]، فرمود: "[[سوگند]] به آن [[خدا]] که [[جان]] من در قبضه [[قدرت]] او است! [[معاویه]] هلاک نمیشود تا [[مردم]] بر او هماهنگ شوند. از آن حضرت پرسیدند: بنابراین، چرا با او میجنگید؟ [[امام]] فرمود: میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم"<ref> | # عدم [[پیروزی]] [[قیام]]، [[دلیل]] نفی [[تکلیف]] به [[قیام]] نیست؛ برای نمونه در [[جنگ صفین]]، شایع شد که [[معاویه]] مرده است. این خبر باعث شادی [[مردم]] شد. اما [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} در مقابل شادی [[مردم]]، فرمود: "[[سوگند]] به آن [[خدا]] که [[جان]] من در قبضه [[قدرت]] او است! [[معاویه]] هلاک نمیشود تا [[مردم]] بر او هماهنگ شوند. از آن حضرت پرسیدند: بنابراین، چرا با او میجنگید؟ [[امام]] فرمود: میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم"<ref> ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۲، ص ۲۵۹</ref>. این [[روایت]] و مانند آن، بیانگر این معنا است که [[انسان]] [[مسلمان]]، باید به [[تکلیف]] خود عمل کند و نباید [[انتظار]] داشته باشد به نتیجه مطلوب برسد. | ||
#امکان دارد مقصود از جمله {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت "}} فقط [[امامان معصوم]]{{عم}} باشد؛ زیرا [[شیعیان]]، از آنان [[انتظار]] [[خروج]] مسلحانه داشتند و ایشان با توجّه به شرایط [[حاکم]] بر آن زمان، میخواستند با [[اخبار غیبی]]، آنان را قانع کنند که هرکس از ما پیش از [[قیام قائم]] [[خروج]] کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نخواهد شد و [[مصلحت]] اقتضا میکند [[خروج]] مسلحانه نداشته باشند. | # امکان دارد مقصود از جمله {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت "}} فقط [[امامان معصوم]] {{عم}} باشد؛ زیرا [[شیعیان]]، از آنان [[انتظار]] [[خروج]] مسلحانه داشتند و ایشان با توجّه به شرایط [[حاکم]] بر آن زمان، میخواستند با [[اخبار غیبی]]، آنان را قانع کنند که هرکس از ما پیش از [[قیام قائم]] [[خروج]] کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نخواهد شد و [[مصلحت]] اقتضا میکند [[خروج]] مسلحانه نداشته باشند. | ||
#در برخی [[روایات]]، به قیامهای پیش از [[قیام قائم]] [[بشارت]] داده شده است که زمینهساز [[حکومت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} هستند. بدون [[تردید]]، زمینهسازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیامها است. افزون بر اینکه ایجاد [[آمادگی]]، خود بزرگترین ثمره این قیامها میباشد. | # در برخی [[روایات]]، به قیامهای پیش از [[قیام قائم]] [[بشارت]] داده شده است که زمینهساز [[حکومت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} هستند. بدون [[تردید]]، زمینهسازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیامها است. افزون بر اینکه ایجاد [[آمادگی]]، خود بزرگترین ثمره این قیامها میباشد. | ||
#اگر بگوییم این [[روایات]] در بیان [[نهی]] از [[مبارزه]] با [[ستم]] و [[فساد]] است، با [[آیات]] [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نیز با [[سیره]] [[امامان معصوم]]{{عم}} ناسازگار است؛ از اینرو باید به دور افکنده شود. | # اگر بگوییم این [[روایات]] در بیان [[نهی]] از [[مبارزه]] با [[ستم]] و [[فساد]] است، با [[آیات]] [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نیز با [[سیره]] [[امامان معصوم]] {{عم}} ناسازگار است؛ از اینرو باید به دور افکنده شود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.</ref>. | ||
روایاتی که بیانگر ناکامی و [[شکست]] قیامهای پیش از [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} است. این دسته از [[روایات]]، در ضمن، به [[مشروع]] نبودن تلاش برای [[ایجاد حکومت اسلامی]] اشاره کرده است؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه [[عقل]] و عقلا [[ناپسند]] است. بعضی از روایاتی که در اینباره [[نقل]] میشود از این قرار است: [[کلینی]] از [[علی بن ابراهیم]] از پدرش از [[حماد بن عیسی]] از [[ربعی]]… [[نقل]] کرده که [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|وَاللهِ لایَخْرُجُ واحِدٌ مِنا قَبْلَ خُرُوجِ القائِمِ {{ع}} اِلا کانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طارَ مِنْ وَکْرِهِ قَبْلَ اَنْ یَسْتَوِی جَناحاهُ فَاَخَذَهُ الصبْیانُ فَعَبَثُوا بِهِ}}<ref> {{عربی|"علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن حماد بن عیسی، عن ربعی، رفعه عن علی بن الحسین {{ع}} قال:"}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۶۴، ح ۳۸۲؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۹۹، ح ۱۴.</ref>؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! هیچ یک از ما پیش از [[قیام قائم]] [[خروج]] نمیکند؛ مگر اینکه مَثَل او، مانند جوجهای است که پیش از محکم شدن بالهایش، از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه کودکان او را گرفته و با او به بازی میپردازند. | |||
روایاتی که | |||
از | از این [[روایت]] نتیجه گرفتهاند که: [[قیام]] برای [[تشکیل حکومت اسلامی]]، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و [[ناراحتی]] [[اهل بیت]] را نیز در پی دارد. بنابراین باید از [[تشکیل حکومت اسلامی]]، پیش از [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} چشم پوشید! یکی از اشکالات این است که این [[روایت]]، مرسل است و در [[سند]] آن شخصی به نام [[ربعی بن عبدالله بن الجارود]] قرار دارد که هر چند ثقه است؛ ولی از [[اصحاب امام]] [[صادق]] و [[امام کاظم]] {{ع}} به شمار میآید. بنابراین از نظر طبقه و سال، نمیتواند بدون واسطه، از [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده باشد. | ||
البته این [[روایت]] را [[نعمانی]] با اندکی تفاوت، از [[امام باقر]] {{ع}} با [[سند]] دیگری این چنین [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|مَثَلُ مَنْ خَرَجَ مِنا أَهْلَ الْبَیْتِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ مَثَلُ فَرْخٍ طَارَ وَ فوَقَعَ من وکره فَتَلَاعَبَتْ بِهِ الصبْیَانُ}}<ref>{{عربی|"حدثنا محمد بن همام قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک قال حدثنی أحمد بن علی الجعفی عن محمد بن المثنی الحضرمی عن أبیه عن عثمان بن زید عن جابر"}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۹۹، ح۱۴.</ref>؛ مَثَلِ [[خروج قائم]] ما [[خاندان]]، مانند [[خروج]] [[رسول خدا]] {{صل}} است و مثل آن کس که از ما [[خاندان]] قبل از [[قیام قائم]] به پا خیزد، بسان جوجهای است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد و [[کودکان]] با آن به بازی پردازند (یعنی دستخوش بازیچه [[کودکان]] شود). این [[روایت]] هم به [[دلیل]] مجهول و یا مهمل بودن [[احمد بن علی جعفی]] و [[محمد بن مثنی حضرمی]] و [[عثمان بن زید جهنی]] در آن، غیر قابل قبول است. افزون بر آن اینکه [[جعفر بن محمد بن مالک]]، (فزاری) به تصریح [[نجاشی]]، ضعیف الحدیث و [[فاسد]] المذهب است<ref>{{عربی|"کان ضعیفا فی الحدیث قال: أحمد بن الحسین کان یضع الحدیث وضعا و یروی عن المجاهیل"}}؛ نجاشی، رجال نجاشی، ص۱۲۲، شماره ۳۱۳.</ref>. | |||
اضافه بر اشکال در [[سند]] که به آن اشاره شد؛ استناد به این [[روایت]] و مانند آن از جهاتی [[باطل]] است: | |||
# '''جهت نخست:''' این [[روایت]] در صدد این نیست که اصل جواز [[قیام]] را رد کند؛ بلکه [[پیروزی]] را نفی میکند. اگر چنانچه قائل شویم این [[روایت]] نفی جواز میکند، پس [[قیام امام حسین]] {{ع}} در برابر [[یزید]] و نیز [[قیام]] [[زید بن علی]] و [[حسین بن علی]] ([[شهید فخ]]) و… را نیز محکوم کرده است! با اینکه بدون [[تردید]]، این [[قیامها]] مورد تأیید [[ائمه]] {{ع}} بوده است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[قیام]] [[زید شهید]] فرمود: {{متن حدیث|وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِن زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَی نَفْسِهِ إِنمَا دَعَاکُمْ إِلَی الرضَا مِنْ آلِ مُحَمدٍ {{ع}} وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَی بِمَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ إِنمَا خَرَجَ إِلَی سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِیَنْقُضَه}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۶۴، ح۳۸۱.</ref>؛ [[قیام]] [[زید]] را به رخ نکشید؛ زیرا او مردی عالم و راستگو بود و شما را به سوی خود [[دعوت]] نکرد؛ بلکه به سوی [[آل محمد]] {{ع}} و [[رضایت]] آنان [[دعوت]] نمود. هر آینه، اگر پیروز میشد، به [[وعده]] خود وفا میکرد. او در برابر [[سلطنت]] و [[حکومتی]] [[قیام]] کرد که محکم و یک پارچه بود و میخواست ارکان آن را متلاشی کند. | |||
# '''جهت دوم:''' پیروز نشدن [[قیام]]، [[دلیل]] بر نفی [[تکلیف]] به [[قیام]] نیست؛ به عنوان نمونه "در [[جنگ صفین]]، شایع شد که [[معاویه]] مرده است. این خبر باعث [[شادی]] [[مردم]] شد؛ اما [[حضرت علی]] {{ع}} در مقابل [[شادی]] [[مردم]]، فرمود: [[سوگند]] به آن خدایی که [[جان]] من در قبضه [[قدرت]] او است! [[معاویه]] هلاک نمیشود تا [[مردم]] با او هماهنگ شوند. از آن [[حضرت]] پرسیدند: بنابراین پس چرا با او میجنگید؟ [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|اَلْتَمِسُ العُذْرَ بَینی وَ بَیْنَ اللهِ}}<ref>ابنشهرآشوب، المناقب، ج ۲، ص ۲۵۹.</ref>؛ "میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم". این [[روایت]] و مانند آن بیانگر این معنا است که [[انسان]] [[مسلمان]]، باید به [[تکلیف]] خود عمل کند و نباید [[انتظار]] داشته باشد، حتماً به نتیجه مطلوب برسد. | |||
# '''جهت سوم:''' شاید مقصود از جمله {{عربی|"مِنا اَهْل البَیْت"}} فقط [[ائمه معصومین]] {{ع}} باشند؛ زیرا [[شیعیان]] از آنان، [[انتظار]] [[خروج]] مسلحانه را داشتند و ایشان با توجه به شرایط [[حاکم]] بر آن زمان، میخواستند با [[اخبار غیبی]]، آنان را قانع کنند که هرکس از ما، پیش از [[قیام قائم]] [[خروج]] کند، به [[علت]] نبود امکانات لازم، پیروز نمیشود و [[مصلحت]] اقتضا میکند که [[خروج]] مسلحانه نکند. | |||
# '''جهت چهارم:''' در برخی از [[روایات]]، به قیامهای پیش از [[قیام قائم]] [[بشارت]] داده شده است که زمینهساز [[حکومت]] [[مهدی]] {{ع}} هستند. بدون [[تردید]] [[زمینهسازی]] آنها، به لحاظ موفقیت آن [[قیامها]] است. افزون بر اینکه ایجاد [[آمادگی]]، خود بزرگترین ثمره آنها میباشد. یکی از بارزترین این [[قیامها]] [[خروج یمانی]] است که در [[روایات]] فراوانی، از [[پرچم]] او به عنوان [[هدایت]] یافتهترین [[پرچم]] یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} در اینباره میفرماید: {{متن حدیث|خُرُوجُ الثلَاثَهِ الْخُرَاسَانِی وَ السفْیَانِی وَ الْیَمَانِی فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَهٌ بِأَهْدَی مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِی یَهْدِی إِلَی الْحَق}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۶.</ref>؛ [[خروج]] سه نفر [[خراسانی]] و [[سفیانی]] و [[یمانی]] در یک سال و یک ماه و یک روز است. در میان این [[قیامها]]، پرچمی [[هدایت]] کنندهتر از [[پرچم یمانی]] نیست. آن [[پرچم هدایت]] به [[حق]] [[دعوت]] میکند. [[امام باقر]] {{ع}} نیز به این مهم اشاره کرده، [[دعوت]] [[یمانی]] را به [[حضرت مهدی]] {{ع}} دانسته است<ref>این نکته میتواند شاهدی بر آن باشد که صاحب پرچمهای طاغوت، نه به حق و نه به امام مهدی {{ع}} دعوت میکنند.</ref>. {{عربی|"… وَ لَیْسَ فِی الرایَاتِ أَهْدَی مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِی هِیَ رَایَهُ هُدًی لِأَنهُ یَدْعُو إِلَی صَاحِبِکُم"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۵۶، ح۱۳.</ref>؛ در میان [[پرچمها]]، هدایتگرتر از [[پرچم یمانی]] نیست. آن [[پرچم هدایت]] است، چون به [[صاحب]] شما فرا میخواند. [[کلینی]] با ذکر [[سند]] از [[عمر بن حنظله]] [[نقل]] کرده که: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ الصیْحَهُ وَ السفْیَانِی وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النفْسِ الزکِیهِ وَ الْیَمَانِی}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸،ص۳۱۰، ح ۴۸۳.</ref>؛ پنج نشانه پیش از [[قیام قائم]] است: [[صیحه]]، [[سفیانی]]، فرو رفتن، [[کشته شدن نفس زکیه]] و [[یمانی]]. در این [[روایات]] تأکید بر حتمی بودن آنها پیش از [[قیام قائم]] {{ع}} است که به طور روشن با جمله {{عربی|"قبل قیام القائم"}}، وقوع آن را پیش از [[قیام]] [[حضرت]] دانسته است. | |||
# '''جهت پنجم:''' این [[روایات]] اگر در صدد [[نهی]] از [[قیام]] و [[مبارزه]] با [[ستم]] و [[فساد]] باشد، با [[آیات]] [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نیز با [[سیره]] [[پیشوایان معصوم]] {{ع}} ناسازگار خواهد بود؛ از این رو باید به دور افکنده شود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۷۷-۸۱.</ref>. | |||
بدون [[تردید]] سخنان [[امام علی]]{{ع}} در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نیز از [[امامان]]{{عم}} [[نقل]] شده که در آن، بسیاری از قیامهای [[علویان]] و غیر آن، تأیید شده است. همچنین قیامهایی صورت گرفته است که [[شیعیان]] و [[عالمان]] معروف، در آن شرکت داشتهاند. این دسته از [[روایات]]، [[روایات]] پیشین را توضیح میدهند و [[تفسیر]] میکنند؛ از جمله [[محمد بن ادریس]]، در کتاب سرائر آورده است: فردی در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخن از [[قیام]] به میان آورد و از [[خروج]] کسانی پرسید که از [[اهل بیت]] [[قیام]] میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیامکننده از [[آل محمد]]{{عم}} [[قیام]] کند. چقدر [[دوست]] دارم که شخصی از [[آل محمد]]{{عم}} [[قیام]] کند و من مخارج [[خانواده]] او را بپردازم{{عربی|" لَا أَزَالُ أَنَا وَ شِيعَتِي بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَ الْخَارِجِيَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَ نَفَقَةُ عِيَالِهِ"}}. | == سوم: روایات سکوت و خانهنشینی در راه ایجاد حکومت اسلامی == | ||
روایاتی که برای [[مشروع]] نبودن تلاش در راه [[ایجاد حکومت اسلامی]] در [[دوره غیبت]]، بدانها استناد شده است. این [[روایات]] [[مردم]] را به [[سکوت]] و سکون، فرا میخواند و از مشارکت در هر [[قیام]] و مبارزهای، پیش از تحقق [[نشانههای ظهور]] باز میدارد. [[جابر بن یزید جعفی]] میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"یا جابر! الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرکْ یَداً وَ لَا رِجْلًا حَتیتری عَلَامَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ وَ مَا أَرَاکَ تُدْرِکُهَا اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ وَ مُنَادٍ یُنَادِی مِنَ السمَاءِ وَ یَجِیئُکُمُ الصوْتُ مِنْ نَاحِیَهِ دِمَشْقَ"}}<ref>{{عربی|" أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سعید عَنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ الأربعه عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یعقوب الکلینی أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حدثنی علی بْنِ إبراهیم بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أبیه قَالَ وَ حدثنی مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عیسی قَالَ وَ حدثنی علی بْنِ مُحَمَّدٍ وَ غیره عَنْ سَهْلِ بْنِ زیاد جمیعا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ وَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الموصلی عَنْ أبی علی أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبی نَاشِرَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أبی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یزید الجعفی"}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، ح۶۷.</ref>؛ بر [[زمین]] بنشین ([[خانه]] نشین باش) و دست و پا نجنبان (فعالیتی نکن)، تا نشانههایی را که برایت یاد میکنم، ببینی و بدانها برسی: نخستین آنها [[اختلاف بنی عباس]] است و من در تو نمیبینم که آن را دریابی ولی پس از من آن را از من [[روایت]] کن و [[آواز]] دهندهای از [[آسمان]] ندا کند و شما را آوازی از جانب [[دمشق]] به فتح برسد. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} به [[سدیر]] میفرماید: {{متن حدیث|"یا سَدیرُ اِلْزَمْ بَیْتَکَ وکُنْ حِلْساً مِن اَحْلاسِهِ وَاسْکُنْ ما سَکَنَ اللیْلُ وَالنهارُ فَاِذا بَلَغَکَ اَن السفْیانِی قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ اِلَیْنا وَلَوْ عَلی رِجْلِکَ"}}<ref>{{عربی|"عِدهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ سَدِیر"}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص۲۶۴، ح ۳۸۳.</ref>؛ ای [[سدیر]]! در [[خانه]] بنشین و به [[زندگی]] بچسب و [[آرامش]] داشته باش تا آن هنگام که شب و [[روز]] آرام هستند؛ اما هنگامی که خبر رسید [[سفیانی]] خروج کرده، به سوی ما بیا، اگرچه با پای پیاده باشد. | |||
از دیدگاه برخی، مقتضای این [[روایات]] منحصر به جابر و سدیر نیست؛ بلکه بر همه [[واجب]] است تا [[خروج سفیانی]] و… [[قیام قائم]]{{ع}}، [[سکوت]] کرده و از [[قیام]] و خروج خودداری کنند! در پاسخ به این دیدگاه باید گفت [[تعمیم حکم]] به همه افراد، در همه زمانها، متوقف است بر اینکه ما [[علم]] داشته باشیم به اینکه شخص یا زمینه خاصی، مورد نظر [[امام]] نبوده است. برخی از بزرگان، مدعی شدهاند: این گونه روایات، از ساخته و پرداختههای [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] است و انگیزه آنان، بازداشتن [[علویان]] از قیام و [[شورش]] بر ضد [[فرمانروایان]] است<ref>نک: نجم الدین طبسی، تا ظهور، ج۱، ص۷۳.</ref>. البته این سخن را به عنوان احتمال میتوان پذیرفت؛ زیرا [[جعل احادیث]] از سوی فرمانروایان بالأخص [[امویان]] امری عادی و رایج بوده است؛ ولی ادعای قطع و [[یقین]] مشکل است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۸۲، ۸۳؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.</ref>. | |||
== چهارم: روایات سرزنش شتاب برای نابود کردن دشمنان == | |||
از روایاتی که بر [[مشروع]] نبودن [[ایجاد حکومت اسلامی]] در دوره [[غیبت]] بدان استناد شده، روایاتی است که به [[صبر]] [[دعوت]] کرده و از شتاب، [[نهی]] کرده است. در برخی از این [[روایات]]، آمده است که [[انسان]] [[مسلمان]]، پیش از فرارسیدن موعد [[فرج]] و زوال ملک [[ستمگر]]، نباید خود را به زحمت بیندازد و دنبال برقراری [[حکومت عدل]] باشد. [[امام علی]] {{ع}} فرمود: "به [[زمین]] بچسبید و بر بلاها [[صبر]] کنید. دستها و شمشیرهایتان را در جهت خواستهای زبانتان به حرکت درنیاورید و در آنچه [[خداوند]] سبحانه و تعالی برای شما در آن عجله قرار نداده، عجله نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، ولی به [[خدا]] و [[رسول]] و [[اهل بیت]] [[رسول]]، [[شناخت]] و [[معرفت]] داشته باشد، [[شهید]] از [[دنیا]] رفته و اجر او با [[خدا]] است و آنچه را از اعمال نیک [[نیت]] داشته، پاداشش را خواهد برد و همان [[نیت]] خیر او در ردیف به کار گرفتن [[شمشیر]] است. بدانید که برای هرچیز مدّت و سرآمدی است<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳</ref>. | |||
بدون [[تردید]] سخنان [[امام علی]] {{ع}} در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نیز از [[امامان]] {{عم}} [[نقل]] شده که در آن، بسیاری از قیامهای [[علویان]] و غیر آن، تأیید شده است. همچنین قیامهایی صورت گرفته است که [[شیعیان]] و [[عالمان]] معروف، در آن شرکت داشتهاند. این دسته از [[روایات]]، [[روایات]] پیشین را توضیح میدهند و [[تفسیر]] میکنند؛ از جمله [[محمد بن ادریس]]، در کتاب سرائر آورده است: فردی در محضر [[امام صادق]] {{ع}} سخن از [[قیام]] به میان آورد و از [[خروج]] کسانی پرسید که از [[اهل بیت]] [[قیام]] میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیامکننده از [[آل محمد]] {{عم}} [[قیام]] کند. چقدر [[دوست]] دارم که شخصی از [[آل محمد]] {{عم}} [[قیام]] کند و من مخارج [[خانواده]] او را بپردازم{{عربی|" لَا أَزَالُ أَنَا وَ شِيعَتِي بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَ الْخَارِجِيَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَ نَفَقَةُ عِيَالِهِ"}}. | |||
نیز روایاتی که درباره سنگینی [[مسئولیت]] [[مسلمانان]] [[راستین]] و [[ارزش]] آنان در [[دوران غیبت]] وارد شده است که [[روایات]] پیشین را که در [[نهی]] از [[قیام]] مسلحانه وارد شده بود رد میکند. | نیز روایاتی که درباره سنگینی [[مسئولیت]] [[مسلمانان]] [[راستین]] و [[ارزش]] آنان در [[دوران غیبت]] وارد شده است که [[روایات]] پیشین را که در [[نهی]] از [[قیام]] مسلحانه وارد شده بود رد میکند. | ||
افزون بر آنچه گفته شد، تأیید برخی از قیامها- از جمله [[قیام]] [[زید]]، [[قیام]] [[حسین بن علی شهید فخ]] و [[قیام]] توابین- خود دلیلی بر [[تأویل]] روایات ناهی از [[قیام]] است<ref>ر. ک: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی{{ع}}، مقاله | افزون بر آنچه گفته شد، تأیید برخی از قیامها- از جمله [[قیام]] [[زید]]، [[قیام]] [[حسین بن علی شهید فخ]] و [[قیام]] توابین- خود دلیلی بر [[تأویل]] روایات ناهی از [[قیام]] است<ref>ر. ک: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی {{ع}}، مقاله «حکومت اسلامی در عصر انتظار»، محمد صادق مزینانی، ص ۱۱۹- ۱۳۸</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.</ref>. | ||
برای اثبات [[مشروع]] نبودن برپایی [[حکومت اسلامی]] در دوره [[غیبت]]، گاهی روایاتی استناد میشود که به [[صبر]] [[دعوت]] کرده و از شتاب، [[نهی]] کرده است. در اینها آمده است: [[انسان]] [[مسلمان]]، پیش از فرا رسیدن موعد [[فرج]] و زوال [[ملک]] [[ستمگر]]، نباید خود را به زحمت بیندازد و به دنبال برقراری [[حکومت عدل]] باشد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[امام علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"یَا عَلِی إِن إِزَالَهَ الْجِبَالِ الروَاسِی أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَهِ مُلْکٍ لَمْ تَنْقَضِ أَیامُهُ"}}<ref>{{عربی|اندازه=120%|"رَوَی حَمادُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدهِ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ {{ع}} عَنِ النبِی {{صل}} أَنهُ قَالَ لَه:"}}؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۲، ح۵۷۶۲.</ref>؛ ای [[علی]]! برکندن کوههای بزرگ آسانتر است از برچیدن پادشاهیای که زمانش به سر نرسیده است. | |||
[[امام علی]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|"الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَی الْبَلَاءِ وَ لَا تُحَرکُوا بِأَیْدِیکُمْ وَ سُیُوفِکُمْ فِی هَوَی أَلْسِنَتِکُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ یَعْجَلِ اللهُ لَکُمْ فَإِنهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَی مَعْرِفَهِ حَق رَبهِ وَ حَق رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَی مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النیهُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ بِسَیْفِهِ فَإِن لِکُل شَیْ ءٍ مُدهً وَ أَجَلًا"}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳.</ref>؛ به [[زمین]] بچسبید و بر [[بلاها]] [[صبر]] کنید؛ دستها و شمشیرهایتان را در جهت خواستهای زبانتان به حرکت در نیاورید و نسبت به آنچه [[خداوند]] برای شما در آن عجله قرار نداده، شتاب نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، اما نسبت به [[خدا]] و [[رسول]] و [[اهل بیت]] او، [[شناخت]] و [[معرفت]] داشته باشد، [[شهید]] از [[دنیا]] رفته و اجر او با [[خدا]] است و آنچه را از [[اعمال نیک]] [[نیت]] داشته، پاداشش را خواهد برد و همان [[نیت]] خیر او در ردیف به کار گرفتن [[شمشیر]] است. بدانید که برای هر چیز مدت و سرآمدی است. | |||
این [[روایت]] دلالتی بر مدعای [[اندیشه]] نفی [[مشروعیت حکومت]] ندارد؛ زیرا در بیشتر این گونه [[احادیث]]، شتاب قبل از موعد و [[قیام]] در مواردی که شرایط زمان مهیا نیست، مورد [[نهی]] قرار گرفته است، اما اگر زمینههای [[قیام]] و [[تشکیل حکومت]] فراهم باشد، آیا باز هم [[مبارزه]] و [[قیام]]، همان [[حکم]] را دارد؟! این [[احادیث]]، در این مورد ساکت است و در صدد بیان چنین حکمی نیست و ممکن است در [[مقام]] [[تقیه]] صادر شده باشند. بدون [[تردید]] [[سخن امام علی]] {{ع}} نیز در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی [[نقل]] شده که در آن بسیاری از قیامهای [[علویان]] وغیرآن مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین قیامهایی صورت گرفته که [[شیعیان]] وعالمان معروف در آن شرکت داشتهاند. این دسته از [[احادیث]]، [[روایات]] پیشین را توضیح داده وتفسیر میکنند. [[صاحب]] وسائل الشیعه به [[نقل]] از محمدبن ادریس، آورده است: "فردی در محضر [[امام صادق]] {{ع}} سخن از [[قیام]] به میان آورد و از [[خروج]] کسانی که از [[اهل بیت]] [[قیام]] میکنند، سؤال کرد. [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"لا اَزالُ اَنَا وَ شِیعَتی بِخَیْرٍ مَا خَرَجَ الخارِجی مِنْ آلِ مُحَمدٍ وَ لَوَدِدْتُ اَن الخَارِجِی مِنْ آلِ مُحَمدٍ خَرَجَ وَ عَلَی نَفَقَهُ عِیالِهِ"}}<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۵۴، ح ۱۹۹۷۵.</ref>؛ پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم تا هنگامی که [[قیام]] کنندهای از [[آل محمد]] {{ع}} [[قیام]] کند. چقدر [[دوست]] دارم که شخصی از [[آل محمد]] {{ع}} [[قیام]] کند و من مخارج [[خانواده]] او را بپردازم. | |||
نکته قابل توجه اینکه [[حر عاملی]] این [[روایت]] را در همان بابی که [[روایات]] منع از [[قیام]] را آورده، [[نقل]] کرده است. افزون بر آن، تأیید برخی از [[قیامها]] از جمله [[قیام]] [[زید]]، [[قیام]] [[حسین بن علی شهید فخ]] و [[قیام]] [[توابین]] خود دلیلی بر [[تأویل]] [[روایات]] ناهی از [[قیام]] است<ref>نک: محمدصادق مزینانی، "حکومت اسلامی در عصر انتظار"، چشم به راه مهدی {{ع}}، ص ۱۱۹ ۱۳۸.</ref>. بنابراین بر فرض صحیح بودن اسناد بعضی از [[احادیث]]، هیچ یک از آنها نمیتواند [[مشروعیت]] [[قیام]] و [[حکومت]] در [[عصر غیبت]] را زیر سؤال ببرد؛ بلکه این گونه [[روایات]]، قیامهایی را [[ممنوع]] و محکوم به بطلان میداند که دارای شرایط لازم نیست و یا جهت اهداف [[فاسد]] و هواها و [[هوسها]] انجام میشود. پس اگر قیامی با شرایط بیان شده در [[شرع]]، زیر نظر [[حاکم]] [[عادل]] ([[فقیه]]) انجام پذیرد و اهداف آن نیز بر اساس [[شریعت]] شکل گرفته باشد، زمینهساز [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود و نه تنها از آن [[نهی]] نخواهد شد؛ بلکه در برخی از موارد، تلاش برای برپایی آن، [[واجب]] خواهد بود. به نظر میرسد برخی با مطرح کردن این بحثها پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، به نوعی حرف [[دشمن]] را بیان میکنند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۸۳-۸۶.</ref>. | |||
== قیامهای پیش از ظهور در فرهنگنامه آخرالزمان == | |||
ما میدانیم [[قبل از ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}}، قیامهایی در [[سرزمینهای اسلامی]] به وقوع خواهد پیوست. برخی از این [[قیامها]] در [[روایات]] [[پیشگوئی]] شده است، و برخی نیز به طور مجمل به آنها اشاره شده است. از جمله قیامهایی که حتی قبل از به [[دنیا]] آمدن آن [[حضرت]] برپا شده است، میتوان [[قیام]] توابین و [[قیام]] [[زید بن علی]] {{ع}} و [[قیام]] [[شهید فخ]] را که به [[خونخواهی]] [[حضرت]] [[سیدالشهدا]] و مطالبه [[حقوق اهل بیت]] {{عم}} بوده نام برد. در دوران [[امامت]] سایر [[اهل بیت]] {{عم}} نیز مکرر قیامهای متعددی صورت میگرفته که تعدادی از آنها توسط [[بنیهاشم]] و تعدادی توسط غیر [[بنیهاشم]] بوده است. زمانی که از [[ائمه]] {{عم}} درباره این [[قیامها]] سؤال میشد، ایشان با تعابیر مختلفی آن را توصیف میفرمودند. مثلاً درباره [[قیام]] ابومسلم [[خراسانی]] که بر علیه [[بنیامیه]] [[قیام]] کرد و سلسله آنان را برانداخت، [[ائمه]] نظر مثبتی نداشتند و زمانی که [[نامه]] ابومسلم نزد [[امام صادق]] {{ع}} آمد و از [[امام]] {{ع}} تقاضای [[همراهی]] کرده بود، [[حضرت]] [[نامه]] او را جواب نداد و نامهرسان را نیز از محضر خود بیرون راند<ref>روضة کافی: ح ۴۱۲.</ref>. این واضح است، زیرا [[حکومت]] را کسی نمیتواند به [[ائمه هدی]] {{عم}} بدهد بلکه [[حکومت]]، حقی است که [[خدا]] برای آنان مقرر ساخته است و افرادی نظیر ابومسلم گویا به واسطه این [[قیام]] و دادن [[حکومت]] به [[ائمه]] {{عم}}، خود را در آن [[حکومت]] سهیم میدانستهاند، بنابراین [[حضرت]] با رد کردن [[دعوت]] او، فهماند که او [[نیت]] درستی ندارد. بعد از آن که [[حضرت]] ابومسلم را رد کرد، او هم به نزد [[بنی العباس]] رفت و [[حکومت]] را [[تسلیم]] ایشان کرد و با این کار درستی [[کلام]] [[امام صادق]] {{ع}} مشخص شد که او به دنبال [[قدرتطلبی]] است نه دنبال [[حقیقت]] و درستی. علاوه بر اینکه اینگونه افراد بدون اجازه [[امام]] [[حی]] و حاضر به اینگونه [[اعمال]] دست میزند و گویا خود را در مقابل [[امام]] [[صاحب نظر]] میدانستند! | |||
نمونه دیگر [[زید بن علی بن الحسین]] {{ع}} است که [[امام صادق]] {{ع}} درباره ایشان به [[یاران]] خویش فرمود: [[قیام]] خود را با [[قیام]] [[زید بن علی]] {{ع}} مقایسه نکنید، زیرا [[زید]] مردی عالم و راستگو و درست [[کردار]] بود و [[مردم]] را به [[اطاعت]] از خود [[دعوت]] نمیکرد (و از [[قیام]] کردن، [[خیال]] [[حکومت]] برای خود در سر میپروراند) بلکه او [[یاران]] خود را [[دعوت]] به [[اطاعت]] از شخصی میکرد که از [[آل محمد]] {{عم}} باشد و مورد [[رضایت]] [[خدا]] باشد (یعنی [[امام]] [[معصوم]] {{ع}}) و اگر در [[قیام]] خویش پیروز میشد قطعاً به [[وعده]] خود وفا مینمود (و [[حکومت]] را [[تسلیم]] [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} میکرد) سپس فرمودند: ما شما را [[شاهد]] میگیریم که به [[قیام]] کسانی که برای [[دعوت]] [[مردم]] به سوی ما [[قیام]] میکند [[راضی]] نیستیم... <ref>روضة کافی: ح ۳۸۱.</ref>. | |||
[[امام | بنابراین در [[روایات]] ما [[شاهد]] احادیثی هستیم که ما را به شدت از [[قیام]] کردن بازداشتهاند و همواره ما را به خودداری توصیه نمودهاند. البته این [[احادیث]] در میان [[فقها]] محل بحثهای بسیار مفصلی بوده و هست. برخی از دانشمندان به این [[روایات]] عمل مینمایند و دستهای آن را حمل بر [[تقیه]] نموده یا به واسطه [[مخالفت]] مضمون این [[احادیث]] با دیگر مضامین [[دینی]] آن را مسکوت عنه گذاشته و به آن عمل نمیکنند<ref>ر. ک: تقیه.</ref>. مثلاً در مقدمه صحیفة [[مبارکه]] سجادیه [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[پیش از ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} هیچ شخصی از ما [[اهل بیت]] برای دفع [[ظلم]] یا گرفتن [[حق]]، [[قیام]] نکرده و [[قیام]] نخواهد کرد مگر اینکه [[بلاها]] بنیان او را برکند و باعث بیشتر شدن [[ناراحتی]] ما و [[شیعیان]] ما شود. | ||
[[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! هیچ یک از ما [[اهل بیت]] پیش از [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}}، به پا نمیخیزد مگر اینکه همانند جوجهای میباشد که پیش از قوت گرفتن بالهایش از آشیانه پرواز کند، و بنابراین به دست بچهها افتاده که با او بازی خواهند کرد<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۶.</ref>. | |||
امیرالمؤمنین علی {{ع}} خطبهای خواند و فرمود: ای [[مردم]]! پس از من آرام گیرید و از گروهی اندک و خاص که از میان [[خاندان رسول خدا]] هستند [[پیروی]] نکنید<ref>در روایت عبارت "شذاذ من آل محمد" آمده که به معنی گروهی اندک از میان جمعی است که خلاف عرف عمل میکنند و در عقیده و رفتار تکروی دارند و از نسبتی که به اهل بیت دارند سوء استفاده نموده و دنبال به دست آوردن اهدافی دست نایافتنی هستند و در این میان گروهی را نیز با خود گمراه میکنند.</ref>، زیرا آنان در کار خود به مقصودشان نخواهند رسید، چون به توصیه من عمل نکردند و [[پیمان]] مرا شکستند. فردی از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} بر سرکردگی أمیه در [[کوفه]] به پا میخیزد و [[بلا]] تمامی [[مردم]] را فرا خواهد گرفت. [[خداوند]] [[بهترین]] شخص از مخلوقات خود را [[مبتلا]] میسازد تا اینکه [[پاک]] و [[ناپاک]] از یکدیگر جدا شوند. در آن روز [[مردم]] از یکدیگر بیزاری میجویند و این [[بلا]] تا جایی بر آنها طولانی خواهد شد که مردی از [[خاندان رسول خدا]] {{صل}} آمده و آن [[بلا]] را برطرف میسازد. هر کس که از [[فرزندان]] من [[خروج]] کند و چون من [[رفتار]] نکند و به روش من عمل ننماید، من از او بیزار خواهم بود و [[قبل از ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} هر کسی از [[خاندان]] من [[خروج]] نماید کشته خواهد شد... <ref>ملاحم، ص ۱۲۲.</ref>. | |||
[[امام باقر]] {{ع}} در روایتی به [[ابوجارود]] فرمود: تو را توصیه میکنم که [[پرهیزکاری]] پیشه کنی و آرام در خانهات بنشینی و در فتنههای [[مردم]] شرکت نکنی و از کسانی که از میان [[خاندان]] [[رسول الله]] (بدون [[دوراندیشی]] و [[بینش]] [[سیاسی]] و [[دینی]] بر ضد [[بنی امیه]]) [[قیام]] میکنند دوری بجوی زیرا این گونه افراد نه درست عمل میکنند و نه به سوی [[حق]] [[هدایت]] میکنند. همانا [[بنی امیه]] چند سالی را [[حکومت]] نخواهند نمود و تا وقتی [[اجل]] آنان سر نیاید، کسی نمیتواند [[حکومت]] آنان را زایل کند. برای [[اهل حق]] (یعنی [[اهل بیت]] [[رسول خدا]] {{صل}}) هم سلطنتی خواهد بود و هرگاه زمان آن فرا رسد، [[خداوند]] آن را به شخصی از ما [[اهل بیت]] (یعنی [[حضرت مهدی]] {{ع}}) خواهد داد. هر کس در زمان برپایی آن [[سلطنت]] زنده باشد پس با [[دولت ما]] همراه خواهد بود و اگر زنده نباشد و آن [[حکومت حق]] را [[درک]] نماید، به خیر و [[مصلحت]] [[خداوند]] [[وفات]] یافته است. بدان هر گروهی که برای [[عزت]] [[دین]] و برطرف کردن ستمی [[قیام]] کند گرفتار [[بلا]] و [[مرگ]] شده، مگر آن دسته از ملائک که با [[رسول خدا]] {{صل}} در [[جنگ بدر]] شرکت نمودند، که نه مجروح شده، نه کشته میشوند و نه مدفون میگردند<ref>غیبت نعمانی، ص ۱۹۴.</ref>. | |||
در زمان [[اهل بیت]] {{عم}} برخی از [[فرزندان امام حسن]] مجتبی {{ع}} بر ضد [[حکومت]] [[بنی امیه]] و [[بنی العباس]] [[قیام]] میکردند. مقداری از این افراد علاوه بر [[مخالفت]] با غاصبین [[حقوق اهل بیت]] {{عم}} اعتراضهایی نیز به [[ائمه]] {{عم}} داشتند و گویا خود را از ایشان آگاهتر بر زمانه و شرایط دوران میدانستند. | |||
در [[حدیثی]] [[امام | به [[امام صادق]] {{ع}} خبر [[قیام]] "[[محمد بن عبدالله بن حسن]]" را دادند، [[حضرت]] در ضمن بیان [[حدیثی]] [[قیام]] او را تأیید ننمودند و فرمودند تا [[آسمان]] و [[زمین]] در [[آرامش]] هستند قیامی به وقوع نمیپیوندد. در ادامه این [[حدیث]] که از زبان [[مبارک]] [[امام رضا]] {{ع}} صادر شده است، [[حضرت]] به [[تفسیر]] بیان [[امام صادق]] {{ع}} میپردازند. از محتوای [[حدیث]] میتوان فهمید که [[محمد بن عبدالله بن حسن]] گویا با این [[قیام]] قصد برپایی [[قیام]] کلی جهانی را داشته است. [[حضرت]] در بیان فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "تا [[آسمان]] و [[زمین]] ساکن هستند خروجی در کار نخواهد بود" بدین معنا نیست که هیچ قیامی رخ نخواهد داد، بلکه بدین معناست که تا وقتی [[ندای آسمانی]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] (که دو علامت از نشانهای حتمی [[ظهور]] است) اتفاق نیفتد [[حضرت قائم]] {{ع}} [[قیام]] نخواهد کرد. بنابراین (اگر دنبال شرکت در [[قیام جهانی]] [[منجی آخرالزمان]] هستی) در خانهات بنشین و ساکت باش تا زمانی که خبر [[خروج سفیانی]] و [[ندای آسمانی]] را بشنوی، آنگاه اگر چه پیاده هم بودی، به سوی ما بشتاب<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۸ و روضه کافی: ۴۵۳ و یأتی، ص ۳۳۷.</ref>. | ||
[[امام | در [[حدیثی]] [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: به زودی [[زمین]] از [[خون]] جوجهگانی از [[آل محمد]] {{صل}} رنگین خواهد شد زیرا پیش از وقت پرواز میکنند و چیزی را میطلبند که هنوز وقت آن فرا نرسیده است (یعنی [[قیام جهانی]])<ref>غیبت نعمانی، ص ۱۹۹.</ref>.میبینید که در این [[روایات]] سخن [[حضرت]] در منع از [[قیام]]، صریح و [[قاطع]] است. اما آن دسته از علمایی که به اینگونه [[روایات]] عمل نمیکنند بر آنند که اگر [[حدیثی]] با [[قرآن]] و سایر [[احکام]] [[مسلم]] [[اسلامی]] موافق نبود باید کنار گذاشته شود و [[علم]] آن را به [[اهل بیت]] {{عم}} واگذار کنیم و آن [[حدیث]] جزو [[احادیث متشابه]] خواهد بود. البته این بحث بسیار دقیق و مفصل میباشد که این مجال جای پرداختن به آن نیست و برای اطلاع بیشتر میتوان به کتابهایی که در این باره خصوصاً نوشته شده [[رجوع]] نمود<ref>ر. ک: پرچم.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | [[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: میبینم روزی را که گروهی از شرقِ دور از شهری به نام شیلا [[قیام]] میکنند و [[حق]] خویش را از چینیها طلب میکنند، ولی چینیها از آن امتناع میکنند. دوباره آن گروه [[حق]] خود را میطلبند اما چینیها باز هم امتناع میورزند. سپس آن گروه [[شمشیر]] از نیام میکشند و زمانی که چینیها این را میبینند قبول میکنند که آنچه را مطالبه نمودهاند، بدهند اما آن گروه قبول نکرده و بسیاری از چینیها را خواهند کشت و پس از آن به سوی سرزمین ترک (شاید منظور ترکمنها باشد) و [[هند]] میروند و آنجا را به [[تصرف]] درآورده و سپس به سوی [[خراسان]] روان میشوند. [[مردم]] [[خراسان]] در مقابل ایشان [[ایستادگی]] میکنند و آنان با [[زور]] بر آنها [[غلبه]] خواهند کرد و [[خراسان]] را به [[تصرف]] خود درمیآورند و در پایان میخواهند که [[سلطنت]] خود را به [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[تسلیم]] کنند<ref>یأتی، ص ۱۸۴ و الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۰.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]. ص ۵۰۹.</ref>. | ||
== پرسش مستقیم == | |||
* [[آیا روایت صحیحی داریم که بگوید هر پرچمی یا حکومتی که قبل از قیام امام مهدی برپا شود باطل یا طاغوت است؟ (پرسش)]] | * [[آیا روایت صحیحی داریم که بگوید هر پرچمی یا حکومتی که قبل از قیام امام مهدی برپا شود باطل یا طاغوت است؟ (پرسش)]] | ||
خط ۷۰: | خط ۱۰۴: | ||
{{پرسمان اقامه حکومت اسلامی در عصر غیبت}} | {{پرسمان اقامه حکومت اسلامی در عصر غیبت}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] | # [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] | ||
# [[پرونده:136865.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۳''']] | |||
# [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']] | # [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۸۲: | خط ۱۱۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:امام مهدی]] | [[رده:امام مهدی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۳
مقدمه
در روایات فراوانی، خاندان امامان (ع)، به پرهیز از قیام پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) سفارش شدهاند.
از جمله روایاتی که برای مشروع نبودن تشکیل حکومت در عصر غیبت، مورد استفاده واقع شده، روایاتی است که به ظاهر قیام مسلحانه را پیش از ظهور مهدی (ع) منع میکند و تأکید دارد که این گونه قیامها به ثمر نمیرسد. روایات یاد شده را شیخ حر عاملی در "وسائل الشیعه" گرد آورده است.
نخست: روایات طاغوت بودن پرچمداران قیامهای پیش از ظهور
برخی از این روایات، به طور عام، هر نوع قیام و برافراشتن هر پرچمی را پیش از ظهور حضرت حجّت (ع) محکوم و پرچمدار آن را طاغوت یا مشرک معرفی میکنند. امام صادق (ع) فرمود: "هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود، صاحب آن، طاغوتی است که برابر خدا پرستش میشود"[۱]. برافراشتن پرچم، کنایه از اعلان جنگ با نظام حاکم و تلاش برای تأسیس حکومت جدید است. واژه "طاغوت" و جمله " يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ " در این حدیث به خوبی بیانگر آن است که مقصود از "پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم" پرچمی است که مقابل خدا و رسول (ص) و امام (ع) برافراشته شود و برافرازنده آن، مقابل حکومت خدا، حکومتی تأسیس کند و در پی آن باشد که به خواستههای خود جامه عمل بپوشاند. بنابراین، نمیتوان شخص صالحی را که برای حاکمیت دین، قیام و اقدام کرده است، طاغوت خواند؛ زیرا در این صورت، چنین پرچمی نه فقط مقابل پرچم قائم برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت او خواهد بود. افزون بر این، اگر با استناد به این روایات، هرگونه قیام و نهضتی را محکوم و غیر مشروع بدانیم، اینگونه برداشت، با روایتهای جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره پیامبر (ص) و امامان (ع) تعارض دارد و در مقام تعارض، باید از این روایات صرف نظر کرد[۲].
بعضی از این روایات، به طور عام، هرگونه شورش و برافراشتن هر پرچمی را پیش از قیام حضرت حجت (ع)، محکوم کرده و پرچمدار آن را طاغوت و یا مشرک معرفی میکنند[۳]. دو روایت در این بحث مطرح میشود:
- کلینی با ذکر سند از ابو بصیر نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود: «"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ عَزوَجَل"»[۴]؛ هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود، پرچم دار آن طاغوتی است که در برابر خدا پرستش میشود. اگر چه علامه مجلسی، این روایت را موثق دانسته[۵]، ولی سند آن خالی از اشکال نیست؛ زیرا در این سند، "حسین بن مختار" است که برخی وی را توثیق و عدهای او را تضعیف کردهاند[۶]. درباره محتوای آن میتوان گفت: واژه "طاغوت" و جمله "یُعْبَدُ مِنْ دوُنِ اللهِ"، در این حدیث بیانگر آن است که مقصود از "پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم، پرچمی است که در مقابل خداوند متعال و رسول و امام (ع) برافراشته شود و برافرازنده آن در برابر حکومت خدا، حکومتی تأسیس کند و در پی آن باشد که به خواستههای خود، جامه عمل بپوشاند. بنابراین، نمیتوان شخص صالحی را که برای حاکمیت دین، قیام و اقدام کرده است؛ طاغوت خواند؛ زیرا چنین پرچمی، نه فقط در مقابل پرچم قائم (ع) برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت اوست.
- روایتی که ابن ابی زینب در کتاب الغیبه به نقل از مالک بن اعین جهنی از امام باقر (ع) با مضمون روایت نخست و با سه سند متفاوت نقل کرده است:
- مالک بن أعین جهنی نقل کرده که امام باقر (ع) فرمود: «"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رایه القائِمِ صاحِبُها طاغُوتٌ"»[۷]؛ هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود، صاحب آن طاغوت است. در سند این روایت، "علی بن ابی حمزه بطائنی" وجود دارد که "از ارکان واقفیه است" و دانشمندان علم رجال او را توثیق نکردهاند. علامه در کتاب خلاصه وی را به شدت تضعیف کرده است[۸]. او از وکلای مشهور و مورد اعتماد امام کاظم (ع) بود که پس از زندانی شدن آن حضرت، اموال فراوانی از شیعه به دست او و دیگر وکلا رسید؛ ولی آنان پس از شهادت امام هفتم، طمع ورزیدند و آن حضرت را آخرین حجت خدا و همان مهدی موعود (ع) معرفی کرده و امامت فرزندش حضرت رضا (ع) را منکر شدند تا اموال را تصاحب کنند!! مرحوم خوئی پس از نقل کلام موافقان و مخالفان، نتیجه میگیرد که نمیتوان به وثاقت او حکم کرد[۹]. بنابراین به دلیل ضعف سند، نمیتوان به این روایت اعتماد کرد.
- مالک بن أعین جهنی نقل کرده که امام باقر (ع) فرمود: «"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ صاحِبُها طاغُوتٌ"»[۱۰]؛ هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود، صاحب آن طاغوت است. در این سند "محمد بن حسان رازی" است، نجاشی وی را راوی از ضعفا[۱۱] دانسته و ابن داود از وی با عنوان "ضعیف جداً" یاد کردهاند[۱۲]. با توجه به تضعیف "رازی" توسط این دو نفر به این روایت نیز اعتماد نمیشود؛ اگرچه مرحوم خویی پس از نقل سخن نجاشی و ابن غضائری، وی را بنابر "اظهر" ثقه دانسته است[۱۳].
- و علی بن أحمد بندنیجی از عبید الله بن موسی علوی از علی بن إبراهیم بن هاشم از پدرش از عبد الله بن المغیره از عبد الله بن مسکان از مالک بن أعین جهنی نقل کرده که امام باقر (ع) فرمود: «"کُل رایَهٍ تُرْفَعُ او قال تخرج قَبْلَ قِیامِ القائِمِ صاحِبُها طاغُوتٌ"»[۱۴]؛ هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود، صاحب آن طاغوت است. در سند آن، "علی بن أحمد بندنیجی" آمده است که در کتابهای رجالی شیخ طوسی و شیخ نجاشی مطرح نگشته و از سوی آنان چیزی در مورد او گزارش نشده است. برخی محققان او را همان ابوالحسن علی بن احمد بن نصر بندنیجی دانستهاند که نعمانی از او به نقل روایت پرداخته است[۱۵]. در این صورت این استاد نعمانی، همان کسی خواهد بود که ابن غضائری دربارهاش مینویسد: "در رمله ساکن بود، ضعیف و ساقط است. به او توجه نمیشود"[۱۶]. حتی اگر ابن غضائری را در بیان اوصاف و احوال راویان، دچار تند روی بدانیم و سخن او را در مورد علی بن احمد بندنیجی نپذیریم، در مورد او توثیقی نداریم تا با اعتماد بر آن روایات وی را بپذیریم. بنابراین این نقل نیز قابل اعتماد نیست.
یکی از محققان در بررسی دلالت این روایت مینویسد: دعوت، دو گونه است:
- دعوت حق؛ یعنی؛ دعوت مردم برای به پا داشتن حق و بازگردانیدن زمام امور حکومت، به دست اهل بیت (ع) که چنین دعوتی مورد تأیید امامان معصوم (ع) است.
- دعوت باطل؛ یعنی، دعوت مردم برای مطرح کردن خود و مقصود از "کل رایه" همین بخش دوم در مقابل بخش نخست است؛ یعنی دعوت، در عرض و مقابلِ دعوتِ اهل بیت (ع) باشد، نه در طول و مسیر آن. بنابراین، قیامهایی که بر مبنای دفاع از حریم اهل بیت (ع) و دعوت مردم به سوی آنان، صورت گرفته است، به طور کلی، از دائره مصادیق این روایت، خارجاند. ممکن است گفته شود: این حدیث، در بطلان تمام قیامهای پیش از قیام قائم (ع)، ظهور دارد؛ یعنی، ملاک بطلان، این نیست که دعوت برای خود و در عرض نهضت امامان معصوم (ع) صورت بگیرد؛ بلکه ملاک، پیشی گرفتن آن، بر قیام حضرت مهدی (ع) است؛ خواه دعوتِ حق باشد و یا دعوتِ باطل! اولا: به احتمال قوی این روایت، ناظر به بعضی از قیامهای آن زمان است و به اصطلاح، "قضیه خارجیه" است، نه حقیقی و ناظر به تمام قیامها نیست و ملاک حق و باطل بودن، همان دعوت به راه راست است. ثانیاً: روایات بسیاری از امامان معصوم (ع) وارد شده که برخی از قیامهایی را که بعدها و پیش از ظهور امام زمان اتفاق میافتد، کاملا تأیید کرده و مردم را برای پیوستن به آنان تشویق نمودهاند؛ همانند "رایه الیمانی" و اگر آن روایت را قضیه خارجیه ندانیم، با این روایات، در تعارض خواهد بود[۱۷].
البته با توجه به عنوانی که نعمانی به باب این روایات داده؛ یعنی " بَابُ مَا روی فیمن ادعی الإمامه وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ إِمَامُ وَ لیس بِإِمَامٍ وَ أَنَّ کل رایه تُرْفَعُ قَبْلَ قیام الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتُ"[۱۸] میتوان گفت: او به عنوان نخستین نقل کننده این روایات، چنین فهمیده که مقصود از صاحب پرچم، کسی است که خود را به عنوان امام و یا قائم معرفی کند. افزون بر آنچه درباره سند روایات گفته شد، اگر با استناد به این روایات، هرگونه قیام و نهضتی را محکوم و غیر مشروع بدانیم، این گونه برداشت، با روایتهای جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) تعارض دارد و در مقام تعارض، باید از این روایات صرف نظر کرد. امام خمینی در برابر کسانی که با تمسک به روایتهای یاد شده به بهانه جویی میپردازند، میفرماید: "این احادیث، هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمند لازم میداند نیست؛ بلکه در روایت اول، دو احتمال است: یکی آنکه راجع به خبرهای ظهور ولی عصر (ع) باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید علمهایی که به عنوان امامت قبل از قیام قائم بر پا میشود، باطل است چنانچه در ضمن همین روایات علامتهای ظهور هم ذکر شده است و احتمال دیگر آنکه از قبیل پیشگویی باشد از این حکومتهایی که در جهان تشکیل میشود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفه خود عمل نمیکنند و همین طور هم تا کنون بوده…"[۱۹]. ایشان در جای دیگر میفرماید: "آن روایات [اشاره دارد] که هر کس عَلَم بلند کند با عَلَم مهدی، به عنوان "مهدویت" بلند کند باطل است]"[۲۰].[۲۱]
دوم: روایات شکست قیامهای پیش از ظهور
روایاتی که بیانگر ناکامی و موفق نشدن قیامهای پیش از قیام مهدی (ع) است. این دسته از روایات، در ضمن، به مشروع نبودن تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی اشاره دارد؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه عقل و عقلا ناپسند است. امام سجاد (ع) فرمود: "به خدا سوگند! هیچیک از ما پیش از قیام قائم خروج نمیکند؛ مگر اینکه مثل او، مانند جوجهای است که پیش از محکم شدن بالهایش از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی میپردازند"[۲۲].
از این روایت نتیجه گرفتهاند که قیام برای تشکیل حکومت اسلامی، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و ناراحتی اهل بیت (ع) را نیز در پی دارد؛ بنابراین باید از تشکیل حکومت اسلامی پیش از قیام مهدی (ع) چشم پوشید.
استناد به این روایت و مانند آن از جهاتی باطل است:
- این روایت، در صدد این نیست که اصل جواز قیام را رد کند؛ بلکه پیروزی را نفی میکند. اگر نفی جواز کند، قیام امام حسین (ع) برابر یزید و نیز قیام زید بن علی و حسین بن علی شهید فخ و ... را محکوم کرده است، با اینکه بدون تردید، این قیامها مورد تأیید امامان (ع) بوده است.
- عدم پیروزی قیام، دلیل نفی تکلیف به قیام نیست؛ برای نمونه در جنگ صفین، شایع شد که معاویه مرده است. این خبر باعث شادی مردم شد. اما حضرت علی (ع) در مقابل شادی مردم، فرمود: "سوگند به آن خدا که جان من در قبضه قدرت او است! معاویه هلاک نمیشود تا مردم بر او هماهنگ شوند. از آن حضرت پرسیدند: بنابراین، چرا با او میجنگید؟ امام فرمود: میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم"[۲۳]. این روایت و مانند آن، بیانگر این معنا است که انسان مسلمان، باید به تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد به نتیجه مطلوب برسد.
- امکان دارد مقصود از جمله " مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت " فقط امامان معصوم (ع) باشد؛ زیرا شیعیان، از آنان انتظار خروج مسلحانه داشتند و ایشان با توجّه به شرایط حاکم بر آن زمان، میخواستند با اخبار غیبی، آنان را قانع کنند که هرکس از ما پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نخواهد شد و مصلحت اقتضا میکند خروج مسلحانه نداشته باشند.
- در برخی روایات، به قیامهای پیش از قیام قائم بشارت داده شده است که زمینهساز حکومت مهدی (ع) هستند. بدون تردید، زمینهسازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیامها است. افزون بر اینکه ایجاد آمادگی، خود بزرگترین ثمره این قیامها میباشد.
- اگر بگوییم این روایات در بیان نهی از مبارزه با ستم و فساد است، با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره امامان معصوم (ع) ناسازگار است؛ از اینرو باید به دور افکنده شود[۲۴].
روایاتی که بیانگر ناکامی و شکست قیامهای پیش از قیام حضرت مهدی (ع) است. این دسته از روایات، در ضمن، به مشروع نبودن تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی اشاره کرده است؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه عقل و عقلا ناپسند است. بعضی از روایاتی که در اینباره نقل میشود از این قرار است: کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از حماد بن عیسی از ربعی… نقل کرده که امام سجاد (ع) فرمود: «وَاللهِ لایَخْرُجُ واحِدٌ مِنا قَبْلَ خُرُوجِ القائِمِ (ع) اِلا کانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طارَ مِنْ وَکْرِهِ قَبْلَ اَنْ یَسْتَوِی جَناحاهُ فَاَخَذَهُ الصبْیانُ فَعَبَثُوا بِهِ»[۲۵]؛ به خدا سوگند! هیچ یک از ما پیش از قیام قائم خروج نمیکند؛ مگر اینکه مَثَل او، مانند جوجهای است که پیش از محکم شدن بالهایش، از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه کودکان او را گرفته و با او به بازی میپردازند.
از این روایت نتیجه گرفتهاند که: قیام برای تشکیل حکومت اسلامی، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و ناراحتی اهل بیت را نیز در پی دارد. بنابراین باید از تشکیل حکومت اسلامی، پیش از قیام حضرت مهدی (ع) چشم پوشید! یکی از اشکالات این است که این روایت، مرسل است و در سند آن شخصی به نام ربعی بن عبدالله بن الجارود قرار دارد که هر چند ثقه است؛ ولی از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) به شمار میآید. بنابراین از نظر طبقه و سال، نمیتواند بدون واسطه، از امام زین العابدین (ع) روایت نقل کرده باشد.
البته این روایت را نعمانی با اندکی تفاوت، از امام باقر (ع) با سند دیگری این چنین نقل کرده است: «مَثَلُ مَنْ خَرَجَ مِنا أَهْلَ الْبَیْتِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ مَثَلُ فَرْخٍ طَارَ وَ فوَقَعَ من وکره فَتَلَاعَبَتْ بِهِ الصبْیَانُ»[۲۶]؛ مَثَلِ خروج قائم ما خاندان، مانند خروج رسول خدا (ص) است و مثل آن کس که از ما خاندان قبل از قیام قائم به پا خیزد، بسان جوجهای است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد و کودکان با آن به بازی پردازند (یعنی دستخوش بازیچه کودکان شود). این روایت هم به دلیل مجهول و یا مهمل بودن احمد بن علی جعفی و محمد بن مثنی حضرمی و عثمان بن زید جهنی در آن، غیر قابل قبول است. افزون بر آن اینکه جعفر بن محمد بن مالک، (فزاری) به تصریح نجاشی، ضعیف الحدیث و فاسد المذهب است[۲۷].
اضافه بر اشکال در سند که به آن اشاره شد؛ استناد به این روایت و مانند آن از جهاتی باطل است:
- جهت نخست: این روایت در صدد این نیست که اصل جواز قیام را رد کند؛ بلکه پیروزی را نفی میکند. اگر چنانچه قائل شویم این روایت نفی جواز میکند، پس قیام امام حسین (ع) در برابر یزید و نیز قیام زید بن علی و حسین بن علی (شهید فخ) و… را نیز محکوم کرده است! با اینکه بدون تردید، این قیامها مورد تأیید ائمه (ع) بوده است. امام صادق (ع) درباره قیام زید شهید فرمود: «وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِن زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَی نَفْسِهِ إِنمَا دَعَاکُمْ إِلَی الرضَا مِنْ آلِ مُحَمدٍ (ع) وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَی بِمَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ إِنمَا خَرَجَ إِلَی سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِیَنْقُضَه»[۲۸]؛ قیام زید را به رخ نکشید؛ زیرا او مردی عالم و راستگو بود و شما را به سوی خود دعوت نکرد؛ بلکه به سوی آل محمد (ع) و رضایت آنان دعوت نمود. هر آینه، اگر پیروز میشد، به وعده خود وفا میکرد. او در برابر سلطنت و حکومتی قیام کرد که محکم و یک پارچه بود و میخواست ارکان آن را متلاشی کند.
- جهت دوم: پیروز نشدن قیام، دلیل بر نفی تکلیف به قیام نیست؛ به عنوان نمونه "در جنگ صفین، شایع شد که معاویه مرده است. این خبر باعث شادی مردم شد؛ اما حضرت علی (ع) در مقابل شادی مردم، فرمود: سوگند به آن خدایی که جان من در قبضه قدرت او است! معاویه هلاک نمیشود تا مردم با او هماهنگ شوند. از آن حضرت پرسیدند: بنابراین پس چرا با او میجنگید؟ امام فرمود: «اَلْتَمِسُ العُذْرَ بَینی وَ بَیْنَ اللهِ»[۲۹]؛ "میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم". این روایت و مانند آن بیانگر این معنا است که انسان مسلمان، باید به تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد، حتماً به نتیجه مطلوب برسد.
- جهت سوم: شاید مقصود از جمله "مِنا اَهْل البَیْت" فقط ائمه معصومین (ع) باشند؛ زیرا شیعیان از آنان، انتظار خروج مسلحانه را داشتند و ایشان با توجه به شرایط حاکم بر آن زمان، میخواستند با اخبار غیبی، آنان را قانع کنند که هرکس از ما، پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نمیشود و مصلحت اقتضا میکند که خروج مسلحانه نکند.
- جهت چهارم: در برخی از روایات، به قیامهای پیش از قیام قائم بشارت داده شده است که زمینهساز حکومت مهدی (ع) هستند. بدون تردید زمینهسازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیامها است. افزون بر اینکه ایجاد آمادگی، خود بزرگترین ثمره آنها میباشد. یکی از بارزترین این قیامها خروج یمانی است که در روایات فراوانی، از پرچم او به عنوان هدایت یافتهترین پرچم یاد شده است. امام صادق (ع) در اینباره میفرماید: «خُرُوجُ الثلَاثَهِ الْخُرَاسَانِی وَ السفْیَانِی وَ الْیَمَانِی فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَهٌ بِأَهْدَی مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِی یَهْدِی إِلَی الْحَق»[۳۰]؛ خروج سه نفر خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. در میان این قیامها، پرچمی هدایت کنندهتر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم هدایت به حق دعوت میکند. امام باقر (ع) نیز به این مهم اشاره کرده، دعوت یمانی را به حضرت مهدی (ع) دانسته است[۳۱]. "… وَ لَیْسَ فِی الرایَاتِ أَهْدَی مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِی هِیَ رَایَهُ هُدًی لِأَنهُ یَدْعُو إِلَی صَاحِبِکُم"[۳۲]؛ در میان پرچمها، هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم هدایت است، چون به صاحب شما فرا میخواند. کلینی با ذکر سند از عمر بن حنظله نقل کرده که: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: «خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ الصیْحَهُ وَ السفْیَانِی وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النفْسِ الزکِیهِ وَ الْیَمَانِی»[۳۳]؛ پنج نشانه پیش از قیام قائم است: صیحه، سفیانی، فرو رفتن، کشته شدن نفس زکیه و یمانی. در این روایات تأکید بر حتمی بودن آنها پیش از قیام قائم (ع) است که به طور روشن با جمله "قبل قیام القائم"، وقوع آن را پیش از قیام حضرت دانسته است.
- جهت پنجم: این روایات اگر در صدد نهی از قیام و مبارزه با ستم و فساد باشد، با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره پیشوایان معصوم (ع) ناسازگار خواهد بود؛ از این رو باید به دور افکنده شود[۳۴].
سوم: روایات سکوت و خانهنشینی در راه ایجاد حکومت اسلامی
روایاتی که برای مشروع نبودن تلاش در راه ایجاد حکومت اسلامی در دوره غیبت، بدانها استناد شده است. این روایات مردم را به سکوت و سکون، فرا میخواند و از مشارکت در هر قیام و مبارزهای، پیش از تحقق نشانههای ظهور باز میدارد. جابر بن یزید جعفی میگوید: امام باقر(ع) فرمود: «"یا جابر! الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرکْ یَداً وَ لَا رِجْلًا حَتیتری عَلَامَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ وَ مَا أَرَاکَ تُدْرِکُهَا اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ وَ مُنَادٍ یُنَادِی مِنَ السمَاءِ وَ یَجِیئُکُمُ الصوْتُ مِنْ نَاحِیَهِ دِمَشْقَ"»[۳۵]؛ بر زمین بنشین (خانه نشین باش) و دست و پا نجنبان (فعالیتی نکن)، تا نشانههایی را که برایت یاد میکنم، ببینی و بدانها برسی: نخستین آنها اختلاف بنی عباس است و من در تو نمیبینم که آن را دریابی ولی پس از من آن را از من روایت کن و آواز دهندهای از آسمان ندا کند و شما را آوازی از جانب دمشق به فتح برسد.
امام صادق(ع) به سدیر میفرماید: «"یا سَدیرُ اِلْزَمْ بَیْتَکَ وکُنْ حِلْساً مِن اَحْلاسِهِ وَاسْکُنْ ما سَکَنَ اللیْلُ وَالنهارُ فَاِذا بَلَغَکَ اَن السفْیانِی قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ اِلَیْنا وَلَوْ عَلی رِجْلِکَ"»[۳۶]؛ ای سدیر! در خانه بنشین و به زندگی بچسب و آرامش داشته باش تا آن هنگام که شب و روز آرام هستند؛ اما هنگامی که خبر رسید سفیانی خروج کرده، به سوی ما بیا، اگرچه با پای پیاده باشد.
از دیدگاه برخی، مقتضای این روایات منحصر به جابر و سدیر نیست؛ بلکه بر همه واجب است تا خروج سفیانی و… قیام قائم(ع)، سکوت کرده و از قیام و خروج خودداری کنند! در پاسخ به این دیدگاه باید گفت تعمیم حکم به همه افراد، در همه زمانها، متوقف است بر اینکه ما علم داشته باشیم به اینکه شخص یا زمینه خاصی، مورد نظر امام نبوده است. برخی از بزرگان، مدعی شدهاند: این گونه روایات، از ساخته و پرداختههای بنی امیه و بنی عباس است و انگیزه آنان، بازداشتن علویان از قیام و شورش بر ضد فرمانروایان است[۳۷]. البته این سخن را به عنوان احتمال میتوان پذیرفت؛ زیرا جعل احادیث از سوی فرمانروایان بالأخص امویان امری عادی و رایج بوده است؛ ولی ادعای قطع و یقین مشکل است[۳۸].
چهارم: روایات سرزنش شتاب برای نابود کردن دشمنان
از روایاتی که بر مشروع نبودن ایجاد حکومت اسلامی در دوره غیبت بدان استناد شده، روایاتی است که به صبر دعوت کرده و از شتاب، نهی کرده است. در برخی از این روایات، آمده است که انسان مسلمان، پیش از فرارسیدن موعد فرج و زوال ملک ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و دنبال برقراری حکومت عدل باشد. امام علی (ع) فرمود: "به زمین بچسبید و بر بلاها صبر کنید. دستها و شمشیرهایتان را در جهت خواستهای زبانتان به حرکت درنیاورید و در آنچه خداوند سبحانه و تعالی برای شما در آن عجله قرار نداده، عجله نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، ولی به خدا و رسول و اهل بیت رسول، شناخت و معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر او با خدا است و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته، پاداشش را خواهد برد و همان نیت خیر او در ردیف به کار گرفتن شمشیر است. بدانید که برای هرچیز مدّت و سرآمدی است[۳۹].
بدون تردید سخنان امام علی (ع) در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نیز از امامان (ع) نقل شده که در آن، بسیاری از قیامهای علویان و غیر آن، تأیید شده است. همچنین قیامهایی صورت گرفته است که شیعیان و عالمان معروف، در آن شرکت داشتهاند. این دسته از روایات، روایات پیشین را توضیح میدهند و تفسیر میکنند؛ از جمله محمد بن ادریس، در کتاب سرائر آورده است: فردی در محضر امام صادق (ع) سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی پرسید که از اهل بیت قیام میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیامکننده از آل محمد (ع) قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصی از آل محمد (ع) قیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم" لَا أَزَالُ أَنَا وَ شِيعَتِي بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَ الْخَارِجِيَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَ نَفَقَةُ عِيَالِهِ".
نیز روایاتی که درباره سنگینی مسئولیت مسلمانان راستین و ارزش آنان در دوران غیبت وارد شده است که روایات پیشین را که در نهی از قیام مسلحانه وارد شده بود رد میکند.
افزون بر آنچه گفته شد، تأیید برخی از قیامها- از جمله قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخ و قیام توابین- خود دلیلی بر تأویل روایات ناهی از قیام است[۴۰][۴۱].
برای اثبات مشروع نبودن برپایی حکومت اسلامی در دوره غیبت، گاهی روایاتی استناد میشود که به صبر دعوت کرده و از شتاب، نهی کرده است. در اینها آمده است: انسان مسلمان، پیش از فرا رسیدن موعد فرج و زوال ملک ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و به دنبال برقراری حکومت عدل باشد. پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع) فرمود: «"یَا عَلِی إِن إِزَالَهَ الْجِبَالِ الروَاسِی أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَهِ مُلْکٍ لَمْ تَنْقَضِ أَیامُهُ"»[۴۲]؛ ای علی! برکندن کوههای بزرگ آسانتر است از برچیدن پادشاهیای که زمانش به سر نرسیده است.
امام علی (ع) میفرماید: «"الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَی الْبَلَاءِ وَ لَا تُحَرکُوا بِأَیْدِیکُمْ وَ سُیُوفِکُمْ فِی هَوَی أَلْسِنَتِکُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ یَعْجَلِ اللهُ لَکُمْ فَإِنهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَی مَعْرِفَهِ حَق رَبهِ وَ حَق رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَی مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النیهُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ بِسَیْفِهِ فَإِن لِکُل شَیْ ءٍ مُدهً وَ أَجَلًا"»[۴۳]؛ به زمین بچسبید و بر بلاها صبر کنید؛ دستها و شمشیرهایتان را در جهت خواستهای زبانتان به حرکت در نیاورید و نسبت به آنچه خداوند برای شما در آن عجله قرار نداده، شتاب نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، اما نسبت به خدا و رسول و اهل بیت او، شناخت و معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر او با خدا است و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته، پاداشش را خواهد برد و همان نیت خیر او در ردیف به کار گرفتن شمشیر است. بدانید که برای هر چیز مدت و سرآمدی است.
این روایت دلالتی بر مدعای اندیشه نفی مشروعیت حکومت ندارد؛ زیرا در بیشتر این گونه احادیث، شتاب قبل از موعد و قیام در مواردی که شرایط زمان مهیا نیست، مورد نهی قرار گرفته است، اما اگر زمینههای قیام و تشکیل حکومت فراهم باشد، آیا باز هم مبارزه و قیام، همان حکم را دارد؟! این احادیث، در این مورد ساکت است و در صدد بیان چنین حکمی نیست و ممکن است در مقام تقیه صادر شده باشند. بدون تردید سخن امام علی (ع) نیز در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نقل شده که در آن بسیاری از قیامهای علویان وغیرآن مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین قیامهایی صورت گرفته که شیعیان وعالمان معروف در آن شرکت داشتهاند. این دسته از احادیث، روایات پیشین را توضیح داده وتفسیر میکنند. صاحب وسائل الشیعه به نقل از محمدبن ادریس، آورده است: "فردی در محضر امام صادق (ع) سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی که از اهل بیت قیام میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: «"لا اَزالُ اَنَا وَ شِیعَتی بِخَیْرٍ مَا خَرَجَ الخارِجی مِنْ آلِ مُحَمدٍ وَ لَوَدِدْتُ اَن الخَارِجِی مِنْ آلِ مُحَمدٍ خَرَجَ وَ عَلَی نَفَقَهُ عِیالِهِ"»[۴۴]؛ پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم تا هنگامی که قیام کنندهای از آل محمد (ع) قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصی از آل محمد (ع) قیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم.
نکته قابل توجه اینکه حر عاملی این روایت را در همان بابی که روایات منع از قیام را آورده، نقل کرده است. افزون بر آن، تأیید برخی از قیامها از جمله قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخ و قیام توابین خود دلیلی بر تأویل روایات ناهی از قیام است[۴۵]. بنابراین بر فرض صحیح بودن اسناد بعضی از احادیث، هیچ یک از آنها نمیتواند مشروعیت قیام و حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال ببرد؛ بلکه این گونه روایات، قیامهایی را ممنوع و محکوم به بطلان میداند که دارای شرایط لازم نیست و یا جهت اهداف فاسد و هواها و هوسها انجام میشود. پس اگر قیامی با شرایط بیان شده در شرع، زیر نظر حاکم عادل (فقیه) انجام پذیرد و اهداف آن نیز بر اساس شریعت شکل گرفته باشد، زمینهساز قیام حضرت مهدی (ع) خواهد بود و نه تنها از آن نهی نخواهد شد؛ بلکه در برخی از موارد، تلاش برای برپایی آن، واجب خواهد بود. به نظر میرسد برخی با مطرح کردن این بحثها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، به نوعی حرف دشمن را بیان میکنند[۴۶].
قیامهای پیش از ظهور در فرهنگنامه آخرالزمان
ما میدانیم قبل از ظهور حضرت قائم (ع)، قیامهایی در سرزمینهای اسلامی به وقوع خواهد پیوست. برخی از این قیامها در روایات پیشگوئی شده است، و برخی نیز به طور مجمل به آنها اشاره شده است. از جمله قیامهایی که حتی قبل از به دنیا آمدن آن حضرت برپا شده است، میتوان قیام توابین و قیام زید بن علی (ع) و قیام شهید فخ را که به خونخواهی حضرت سیدالشهدا و مطالبه حقوق اهل بیت (ع) بوده نام برد. در دوران امامت سایر اهل بیت (ع) نیز مکرر قیامهای متعددی صورت میگرفته که تعدادی از آنها توسط بنیهاشم و تعدادی توسط غیر بنیهاشم بوده است. زمانی که از ائمه (ع) درباره این قیامها سؤال میشد، ایشان با تعابیر مختلفی آن را توصیف میفرمودند. مثلاً درباره قیام ابومسلم خراسانی که بر علیه بنیامیه قیام کرد و سلسله آنان را برانداخت، ائمه نظر مثبتی نداشتند و زمانی که نامه ابومسلم نزد امام صادق (ع) آمد و از امام (ع) تقاضای همراهی کرده بود، حضرت نامه او را جواب نداد و نامهرسان را نیز از محضر خود بیرون راند[۴۷]. این واضح است، زیرا حکومت را کسی نمیتواند به ائمه هدی (ع) بدهد بلکه حکومت، حقی است که خدا برای آنان مقرر ساخته است و افرادی نظیر ابومسلم گویا به واسطه این قیام و دادن حکومت به ائمه (ع)، خود را در آن حکومت سهیم میدانستهاند، بنابراین حضرت با رد کردن دعوت او، فهماند که او نیت درستی ندارد. بعد از آن که حضرت ابومسلم را رد کرد، او هم به نزد بنی العباس رفت و حکومت را تسلیم ایشان کرد و با این کار درستی کلام امام صادق (ع) مشخص شد که او به دنبال قدرتطلبی است نه دنبال حقیقت و درستی. علاوه بر اینکه اینگونه افراد بدون اجازه امام حی و حاضر به اینگونه اعمال دست میزند و گویا خود را در مقابل امام صاحب نظر میدانستند!
نمونه دیگر زید بن علی بن الحسین (ع) است که امام صادق (ع) درباره ایشان به یاران خویش فرمود: قیام خود را با قیام زید بن علی (ع) مقایسه نکنید، زیرا زید مردی عالم و راستگو و درست کردار بود و مردم را به اطاعت از خود دعوت نمیکرد (و از قیام کردن، خیال حکومت برای خود در سر میپروراند) بلکه او یاران خود را دعوت به اطاعت از شخصی میکرد که از آل محمد (ع) باشد و مورد رضایت خدا باشد (یعنی امام معصوم (ع)) و اگر در قیام خویش پیروز میشد قطعاً به وعده خود وفا مینمود (و حکومت را تسلیم امام معصوم (ع) میکرد) سپس فرمودند: ما شما را شاهد میگیریم که به قیام کسانی که برای دعوت مردم به سوی ما قیام میکند راضی نیستیم... [۴۸].
بنابراین در روایات ما شاهد احادیثی هستیم که ما را به شدت از قیام کردن بازداشتهاند و همواره ما را به خودداری توصیه نمودهاند. البته این احادیث در میان فقها محل بحثهای بسیار مفصلی بوده و هست. برخی از دانشمندان به این روایات عمل مینمایند و دستهای آن را حمل بر تقیه نموده یا به واسطه مخالفت مضمون این احادیث با دیگر مضامین دینی آن را مسکوت عنه گذاشته و به آن عمل نمیکنند[۴۹]. مثلاً در مقدمه صحیفة مبارکه سجادیه امام صادق (ع) فرمود: پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) هیچ شخصی از ما اهل بیت برای دفع ظلم یا گرفتن حق، قیام نکرده و قیام نخواهد کرد مگر اینکه بلاها بنیان او را برکند و باعث بیشتر شدن ناراحتی ما و شیعیان ما شود.
امام سجاد (ع) فرمود: به خدا سوگند! هیچ یک از ما اهل بیت پیش از قیام حضرت مهدی (ع)، به پا نمیخیزد مگر اینکه همانند جوجهای میباشد که پیش از قوت گرفتن بالهایش از آشیانه پرواز کند، و بنابراین به دست بچهها افتاده که با او بازی خواهند کرد[۵۰].
امیرالمؤمنین علی (ع) خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! پس از من آرام گیرید و از گروهی اندک و خاص که از میان خاندان رسول خدا هستند پیروی نکنید[۵۱]، زیرا آنان در کار خود به مقصودشان نخواهند رسید، چون به توصیه من عمل نکردند و پیمان مرا شکستند. فردی از فرزندان حسین (ع) بر سرکردگی أمیه در کوفه به پا میخیزد و بلا تمامی مردم را فرا خواهد گرفت. خداوند بهترین شخص از مخلوقات خود را مبتلا میسازد تا اینکه پاک و ناپاک از یکدیگر جدا شوند. در آن روز مردم از یکدیگر بیزاری میجویند و این بلا تا جایی بر آنها طولانی خواهد شد که مردی از خاندان رسول خدا (ص) آمده و آن بلا را برطرف میسازد. هر کس که از فرزندان من خروج کند و چون من رفتار نکند و به روش من عمل ننماید، من از او بیزار خواهم بود و قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) هر کسی از خاندان من خروج نماید کشته خواهد شد... [۵۲].
امام باقر (ع) در روایتی به ابوجارود فرمود: تو را توصیه میکنم که پرهیزکاری پیشه کنی و آرام در خانهات بنشینی و در فتنههای مردم شرکت نکنی و از کسانی که از میان خاندان رسول الله (بدون دوراندیشی و بینش سیاسی و دینی بر ضد بنی امیه) قیام میکنند دوری بجوی زیرا این گونه افراد نه درست عمل میکنند و نه به سوی حق هدایت میکنند. همانا بنی امیه چند سالی را حکومت نخواهند نمود و تا وقتی اجل آنان سر نیاید، کسی نمیتواند حکومت آنان را زایل کند. برای اهل حق (یعنی اهل بیت رسول خدا (ص)) هم سلطنتی خواهد بود و هرگاه زمان آن فرا رسد، خداوند آن را به شخصی از ما اهل بیت (یعنی حضرت مهدی (ع)) خواهد داد. هر کس در زمان برپایی آن سلطنت زنده باشد پس با دولت ما همراه خواهد بود و اگر زنده نباشد و آن حکومت حق را درک نماید، به خیر و مصلحت خداوند وفات یافته است. بدان هر گروهی که برای عزت دین و برطرف کردن ستمی قیام کند گرفتار بلا و مرگ شده، مگر آن دسته از ملائک که با رسول خدا (ص) در جنگ بدر شرکت نمودند، که نه مجروح شده، نه کشته میشوند و نه مدفون میگردند[۵۳].
در زمان اهل بیت (ع) برخی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بر ضد حکومت بنی امیه و بنی العباس قیام میکردند. مقداری از این افراد علاوه بر مخالفت با غاصبین حقوق اهل بیت (ع) اعتراضهایی نیز به ائمه (ع) داشتند و گویا خود را از ایشان آگاهتر بر زمانه و شرایط دوران میدانستند.
به امام صادق (ع) خبر قیام "محمد بن عبدالله بن حسن" را دادند، حضرت در ضمن بیان حدیثی قیام او را تأیید ننمودند و فرمودند تا آسمان و زمین در آرامش هستند قیامی به وقوع نمیپیوندد. در ادامه این حدیث که از زبان مبارک امام رضا (ع) صادر شده است، حضرت به تفسیر بیان امام صادق (ع) میپردازند. از محتوای حدیث میتوان فهمید که محمد بن عبدالله بن حسن گویا با این قیام قصد برپایی قیام کلی جهانی را داشته است. حضرت در بیان فرمایش امام صادق (ع) فرمود: "تا آسمان و زمین ساکن هستند خروجی در کار نخواهد بود" بدین معنا نیست که هیچ قیامی رخ نخواهد داد، بلکه بدین معناست که تا وقتی ندای آسمانی و فرو رفتن لشکر سفیانی (که دو علامت از نشانهای حتمی ظهور است) اتفاق نیفتد حضرت قائم (ع) قیام نخواهد کرد. بنابراین (اگر دنبال شرکت در قیام جهانی منجی آخرالزمان هستی) در خانهات بنشین و ساکت باش تا زمانی که خبر خروج سفیانی و ندای آسمانی را بشنوی، آنگاه اگر چه پیاده هم بودی، به سوی ما بشتاب[۵۴].
در حدیثی امام سجاد (ع) فرمود: به زودی زمین از خون جوجهگانی از آل محمد (ص) رنگین خواهد شد زیرا پیش از وقت پرواز میکنند و چیزی را میطلبند که هنوز وقت آن فرا نرسیده است (یعنی قیام جهانی)[۵۵].میبینید که در این روایات سخن حضرت در منع از قیام، صریح و قاطع است. اما آن دسته از علمایی که به اینگونه روایات عمل نمیکنند بر آنند که اگر حدیثی با قرآن و سایر احکام مسلم اسلامی موافق نبود باید کنار گذاشته شود و علم آن را به اهل بیت (ع) واگذار کنیم و آن حدیث جزو احادیث متشابه خواهد بود. البته این بحث بسیار دقیق و مفصل میباشد که این مجال جای پرداختن به آن نیست و برای اطلاع بیشتر میتوان به کتابهایی که در این باره خصوصاً نوشته شده رجوع نمود[۵۶].
امام باقر (ع) در حدیثی فرمود: میبینم روزی را که گروهی از شرقِ دور از شهری به نام شیلا قیام میکنند و حق خویش را از چینیها طلب میکنند، ولی چینیها از آن امتناع میکنند. دوباره آن گروه حق خود را میطلبند اما چینیها باز هم امتناع میورزند. سپس آن گروه شمشیر از نیام میکشند و زمانی که چینیها این را میبینند قبول میکنند که آنچه را مطالبه نمودهاند، بدهند اما آن گروه قبول نکرده و بسیاری از چینیها را خواهند کشت و پس از آن به سوی سرزمین ترک (شاید منظور ترکمنها باشد) و هند میروند و آنجا را به تصرف درآورده و سپس به سوی خراسان روان میشوند. مردم خراسان در مقابل ایشان ایستادگی میکنند و آنان با زور بر آنها غلبه خواهند کرد و خراسان را به تصرف خود درمیآورند و در پایان میخواهند که سلطنت خود را به حضرت مهدی (ع) تسلیم کنند[۵۷][۵۸].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
- تفاوتهای حکومت اسلامی با سایر حکومتها چیست؟ (پرسش)
- آیا تشکیل حکومت اسلامی پیش از قیام امام مهدی از وظایف مسلمین است؟ (پرسش)
- آیا ایجاد حکومت اسلامی و حرکتهای اصلاحی با اعتقاد به ظهور امام مهدی سازگار است؟ (پرسش)
- دلایل مخالفان تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور چیست؟ (پرسش)
- دلایل مخالفان اهل سنت با برپایی قیام پیش از ظهور چیست؟ (پرسش)
- آیا سکوت و خانهنشینی مردم در تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور جایز است؟ (پرسش)
- آیا روایت صحیحی داریم که بگوید هر پرچمی یا حکومتی که قبل از قیام امام مهدی برپا شود باطل یا طاغوت است؟ (پرسش)
- هنگام ظهور حضرت مهدی ایران اسلامی ما در چه شرایط و موقعیت اجتماعی است؟ (پرسش)
- چرا در زمان غیبت حکومت اسلامی به دست ولی فقیه جامع الشرایط است؟ (پرسش)
- آیا انقلاب اسلامی ایران زمینهساز عدل امام مهدی است؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ " كُلُ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵، ح ۴۵۲
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.
- ↑ روایات یاد شده را شیخ حر عاملی در "وسائل الشیعه" و محدث نوری در "مستدرک الوسائل" در بابی با عنوان "بابُ حکمِ الخروج بالسیف قبل قیام القائم (ع)" گرد آوردهاند.
- ↑ "عَنْهُ [محمد بن یحیی] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمادِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی بَصِیر"؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵، ح ۴۵۲.
- ↑ محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۲۶، ص ۳۲۵.
- ↑ نک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۶، ص ۸۶.
- ↑ "وَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اَلْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ رَبَاحٍ اَلزُّهْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عِيسَى اَلْحُسَيْنِيُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ اَلْجُهَنِيِّ"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۱۴.
- ↑ "لِأَنَّ ابْنَ أبی حمزه البطائنی ضعیف جِدّاً"؛ علامه حلی، الخلاصه، ص۹۶، شماره ۲۹.
- ↑ " فَلَا یمکن الحکم بوثاقته وَ بالنتیجه یعامل مَعَهُ معامله الضعیف "؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۲۲۶.
- ↑ " وَ أَخْبَرَنَا علی بْنِ الحسین قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یحیی الْعَطَّارُ بِقُمَّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرازی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ علی الکوفی عَنْ علی بْنِ الحسین عَنِ ابْنِ مسکان عَنْ مالک بْنِ أعین الجهنی"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۱۵.
- ↑ "أبو عبد الله الزینبی یعرف و ینکر بین بین یروی عن الضعفاء کثیرا"؛ نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۳۸، ش۹۰۳؛ و نیز: احمد بن حسین غضایری، رجال ابن غضائری، ج۱، ص۹۵.
- ↑ ابن داود، رجال ابن داود، ص ۵۰۲، شماره ۴۲۷.
- ↑ ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۵، ص ۱۹۰، شماره ۱۰۴۴۳.
- ↑ " وَ أَخْبَرَنَا علی بْنِ أَحْمَدَ البندنیجی عَنْ عبید اللَّهِ بْنِ موسی العلوی عَنْ علی بْنِ إبراهیم بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أبیه عَنْ عبدالله بْنِ المغیره عَنْ عبدالله بْنِ مسکان عَنْ مالک بْنِ أعین الجهنی"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ۱۱۵.
- ↑ علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۰۲.
- ↑ احمد بن حسین غضایری، رجال ابن الغضایری، ص۸۲.
- ↑ نک: نجم الدین طبسی، تا ظهور، ج۱، ص۷۸.
- ↑ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۱۱.
- ↑ سید روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص ۲۲۵.
- ↑ همو، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۶۷-۷۱.
- ↑ " و اللّه لا يخرج منّا واحد قبل خروج القائم إلاّ كان مثله مثل فرخ طار من و كره قبل أن يستوي جناحاه فأخذه الصبيان فعبثوا به "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی،، ج ۸، ص ۲۶۴؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۹۹، ح ۱۴
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۲، ص ۲۵۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.
- ↑ "علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن حماد بن عیسی، عن ربعی، رفعه عن علی بن الحسین (ع) قال:"؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۶۴، ح ۳۸۲؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۹۹، ح ۱۴.
- ↑ "حدثنا محمد بن همام قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک قال حدثنی أحمد بن علی الجعفی عن محمد بن المثنی الحضرمی عن أبیه عن عثمان بن زید عن جابر"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۹۹، ح۱۴.
- ↑ "کان ضعیفا فی الحدیث قال: أحمد بن الحسین کان یضع الحدیث وضعا و یروی عن المجاهیل"؛ نجاشی، رجال نجاشی، ص۱۲۲، شماره ۳۱۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۶۴، ح۳۸۱.
- ↑ ابنشهرآشوب، المناقب، ج ۲، ص ۲۵۹.
- ↑ طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۶.
- ↑ این نکته میتواند شاهدی بر آن باشد که صاحب پرچمهای طاغوت، نه به حق و نه به امام مهدی (ع) دعوت میکنند.
- ↑ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۵۶، ح۱۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸،ص۳۱۰، ح ۴۸۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۷۷-۸۱.
- ↑ " أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سعید عَنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ الأربعه عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یعقوب الکلینی أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حدثنی علی بْنِ إبراهیم بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أبیه قَالَ وَ حدثنی مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عیسی قَالَ وَ حدثنی علی بْنِ مُحَمَّدٍ وَ غیره عَنْ سَهْلِ بْنِ زیاد جمیعا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ وَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الموصلی عَنْ أبی علی أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبی نَاشِرَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أبی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یزید الجعفی"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، ح۶۷.
- ↑ "عِدهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ سَدِیر"؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص۲۶۴، ح ۳۸۳.
- ↑ نک: نجم الدین طبسی، تا ظهور، ج۱، ص۷۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۸۲، ۸۳؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳
- ↑ ر. ک: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی (ع)، مقاله «حکومت اسلامی در عصر انتظار»، محمد صادق مزینانی، ص ۱۱۹- ۱۳۸
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.
- ↑ "رَوَی حَمادُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدهِ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) عَنِ النبِی (ص) أَنهُ قَالَ لَه:"؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۲، ح۵۷۶۲.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۵۴، ح ۱۹۹۷۵.
- ↑ نک: محمدصادق مزینانی، "حکومت اسلامی در عصر انتظار"، چشم به راه مهدی (ع)، ص ۱۱۹ ۱۳۸.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۸۳-۸۶.
- ↑ روضة کافی: ح ۴۱۲.
- ↑ روضة کافی: ح ۳۸۱.
- ↑ ر. ک: تقیه.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۶.
- ↑ در روایت عبارت "شذاذ من آل محمد" آمده که به معنی گروهی اندک از میان جمعی است که خلاف عرف عمل میکنند و در عقیده و رفتار تکروی دارند و از نسبتی که به اهل بیت دارند سوء استفاده نموده و دنبال به دست آوردن اهدافی دست نایافتنی هستند و در این میان گروهی را نیز با خود گمراه میکنند.
- ↑ ملاحم، ص ۱۲۲.
- ↑ غیبت نعمانی، ص ۱۹۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۸ و روضه کافی: ۴۵۳ و یأتی، ص ۳۳۷.
- ↑ غیبت نعمانی، ص ۱۹۹.
- ↑ ر. ک: پرچم.
- ↑ یأتی، ص ۱۸۴ و الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۰.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۵۰۹.