ابورزین الاسدی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*ابورزین درباره [[حضرت علی]]{{ع}} میگوید: "بهترین لباسی که در بر [[حضرت علی]]{{ع}} دیدم، پیراهنی پشمینه و دو برد قطری بود"<ref>جامع الرواه، اردبیلی، ج۲، ص۳۸۵.</ref>. وی همچنین درباره [[سخنرانی امام]] [[حسن]]{{ع}} پس از [[شهادت]] [[پدر]] بزرگوارش، میگوید: [[حسن بن علی]]{{ع}} پس از [[رحلت]] پدرش، در [[جامه]] سیاه بر [[منبر]] [[کوفه]] برای ما [[سخنرانی]] فرمود<ref>الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۱۲ و المناقب، موفق بن احمد، ص۱۲۰.</ref><ref>[[فاطمه کرمی|کرمی، فاطمه]]، [[ابورزین الاسدی (مقاله)|ابورزین الاسدی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۵۳-۱۵۴.</ref>. | *ابورزین درباره [[حضرت علی]]{{ع}} میگوید: "بهترین لباسی که در بر [[حضرت علی]]{{ع}} دیدم، پیراهنی پشمینه و دو برد قطری بود"<ref>جامع الرواه، اردبیلی، ج۲، ص۳۸۵.</ref>. وی همچنین درباره [[سخنرانی امام]] [[حسن]]{{ع}} پس از [[شهادت]] [[پدر]] بزرگوارش، میگوید: [[حسن بن علی]]{{ع}} پس از [[رحلت]] پدرش، در [[جامه]] سیاه بر [[منبر]] [[کوفه]] برای ما [[سخنرانی]] فرمود<ref>الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۱۲ و المناقب، موفق بن احمد، ص۱۲۰.</ref><ref>[[فاطمه کرمی|کرمی، فاطمه]]، [[ابورزین الاسدی (مقاله)|ابورزین الاسدی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۵۳-۱۵۴.</ref>. | ||
== | ==ابورزین از دیدگاه دیگران== | ||
*[[ابن ابوحاتم]] میگوید: از ابوزرعه درباره | *[[ابن ابوحاتم]] میگوید: از ابوزرعه درباره ابورزین پرسیده شد؛ گفت: نامش، مسعود و خود، [[کوفی]] و [[ثقه]] است<ref>مقتل الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.</ref>. [[ابنحبان]] نیز او را در زمره ثقات آورده است<ref>مقتل الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن أبی الدنیا، ص۹۵. </ref>. [[عجلی]] میگوید: [[مسعود ابورزین اسدی]] [[کوفی]] [[ثقه]] است<ref>مقتل الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.</ref>. [[ذهبی]] از او با عنوان [[فقیه]] مسن یاد کرده است<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۷.</ref>. مؤلف [[تهذیب]] الأسماء میگوید: ابورزین، [[فقیه]]، عالم و فهیم بود و افراد بر [[وثاقت]] او همنظر بودند<ref>{{عربی| و کان ابورزین فقیها عالما فهما و اتفقوا علی توثیقه}}؛ تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، ج۲، ص۴۱۰. </ref>. | ||
*[[محمد هادی امینی]] درباره وی مینویسد: او [[محدث]]، عالم و از ثقات است و عده زیادی از او [[روایت]] کردهاند و در سال ۸۵ ق در گذشته است. نام فرزندش، [[عبدالله]] است که در [[صفین]] نیز حضور داشته است. در کتابهای [[فقه]] نیز احادیثی از او [[نقل]] شده است. [[ابوحمزه ثمالی]] هم از او [[روایت]] کرده است. او [[کوفی]] و [[ثقه]] است<ref>اصحاب امیر المؤمنین{{ع}}، محمد هادی امینی، ج۲، ص۵۳۵.</ref>. | *[[محمد هادی امینی]] درباره وی مینویسد: او [[محدث]]، عالم و از ثقات است و عده زیادی از او [[روایت]] کردهاند و در سال ۸۵ ق در گذشته است. نام فرزندش، [[عبدالله]] است که در [[صفین]] نیز حضور داشته است. در کتابهای [[فقه]] نیز احادیثی از او [[نقل]] شده است. [[ابوحمزه ثمالی]] هم از او [[روایت]] کرده است. او [[کوفی]] و [[ثقه]] است<ref>اصحاب امیر المؤمنین{{ع}}، محمد هادی امینی، ج۲، ص۵۳۵.</ref>. | ||
*[[یحیی بن آدم]] از [[ابوبکر بن عیاش]]، از [[عاصم]]، [[نقل]] کرده است که [[ابووائل]] به من گفت: اینک از [[پیری]] و شکستگی | *[[یحیی بن آدم]] از [[ابوبکر بن عیاش]]، از [[عاصم]]، [[نقل]] کرده است که [[ابووائل]] به من گفت: اینک از [[پیری]] و شکستگی ابورزین [[تعجب]] میکنی! در زمان [[عمر]] او نوجوان و من مردی بودم. او حدیثهایی [[نقل]] کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر ۱۰، ص۱۱۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸؛ الإصابه، ابن حجر ۷، ص۱۲۶.</ref>. [[احمد بن عبد الله بن یونس]]، از [[ابوبکر بن عیاش]]، از [[عاصم]] [[نقل]] کرده است که میگفته است: هرگاه کسی پیش [[ابووائل]] میآمد و از او [[فتوا]] میخواست، میگفت: پیش ابورزین برو و از او بپرس؛ سپس پیش من بیا و خبر بده که چه پاسخی به تو داده است. ابورزین با او در همان [[خانه]] ساکن بود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۸۱.</ref>. | ||
*آیا دو نفر، نام [[ابورزین اسدی]] داشتهاند؟ [[عبدالعزیز بن صهیب]] از [[ابوصفیه]] [[نقل]] کرده که [[ابن زیاد]]، | *آیا دو نفر، نام [[ابورزین اسدی]] داشتهاند؟ [[عبدالعزیز بن صهیب]] از [[ابوصفیه]] [[نقل]] کرده که [[ابن زیاد]]، ابورزین را کشت؛ [[ابوبکر بن ابوداوود]] نیز میگوید، نام ابورزین است و [[اسدی]]، عبید بود و گردنش در [[بصره]] زده شد. او از [[علی]]{{ع}} [[روایت]] کرده [[دوستدار]] او بود و ابوزرین اسدی دیگری نیز از [[سعید بن جبیر]] [[روایت]] کرده که اسمش [[مسعود بن مالک]] بوده است. اما [[حاکم]] ابواحمد، آن دو را یک نفر دانسته که نامشان [[مسعود بن مالک]] بوده، در حالی که این، [[اشتباه]] است. | ||
*برخی در رد سخن کسانی که [[گمان]] کردندهاند، این دو، یک نفر بوده گفتهاند، علت [[اشتباه]] این بوده که نام هر دو و نام پدرشان و نسبتشان به [[قبیله]] و [[شهر]]، یکی بوده و اعمش از هر دو [[روایت]] کرده است، در حالی که نامشان و [[تاریخ]] ولادتشان متفاوت است و کسی که از [[سعید بن جبیر]] [[روایت]] کرده، از دیگری خیلی کوچکتر است. | *برخی در رد سخن کسانی که [[گمان]] کردندهاند، این دو، یک نفر بوده گفتهاند، علت [[اشتباه]] این بوده که نام هر دو و نام پدرشان و نسبتشان به [[قبیله]] و [[شهر]]، یکی بوده و اعمش از هر دو [[روایت]] کرده است، در حالی که نامشان و [[تاریخ]] ولادتشان متفاوت است و کسی که از [[سعید بن جبیر]] [[روایت]] کرده، از دیگری خیلی کوچکتر است. | ||
*ابورزین اسدی که نامش عبید بوده، در زمان [[عبیدالله بن زیاد]] بعد از سال ۶۰ ق یا قبل از آن کشته شده است، در حالی که | *ابورزین اسدی که نامش عبید بوده، در زمان [[عبیدالله بن زیاد]] بعد از سال ۶۰ ق یا قبل از آن کشته شده است، در حالی که ابورزین، که نامش [[مسعود بن مالک]] بوده، تا حدود سال ۹۰ ق زنده بوده است و ابن قانع [[تاریخ]] وفاتش را سال ۸۵ ق میداند و [[خلیفه]] گفته که او بعد از [[جماجم]] [[وفات]] یافته است. [[ابن ابوحاتم]] در مراسیل از شعبه حکایت کرده که او سماع ابورزین از [[ابنمسعود]] را [[انکار]] کرده است؛ [[ابن قطان]] نیز سماعش را از [[ابن ام مکتوم]] منکر شده است<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۰، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۶.</ref><ref>[[فاطمه کرمی|کرمی، فاطمه]]، [[ابورزین الاسدی (مقاله)|ابورزین الاسدی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۵۴-۱۵۶.</ref>. | ||
== | ==ابورزین [[صحابی]] یا [[تابعی]]؟== | ||
*[[ابنشاهین]] او را در زمره [[صحابه]] آورده و از [[سفیان]]، از [[اسماعیل بن سمیع]]، از أبورزین اسدی [[روایت]] کرده است که او گفت: مردی گفت: "یا [[رسول الله]]! طبق قول [[خدای تبارک و تعالی]]: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>؛ اما از کجای [[آیه طلاق]] سوم استفاده میشود؟" [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "با [[نیکی]] او را رها کردن همان [[طلاق]] سوم است"<ref>تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج۲، ص۴۱۹؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۱، ص۴۶۱.</ref>. | *[[ابنشاهین]] او را در زمره [[صحابه]] آورده و از [[سفیان]]، از [[اسماعیل بن سمیع]]، از أبورزین اسدی [[روایت]] کرده است که او گفت: مردی گفت: "یا [[رسول الله]]! طبق قول [[خدای تبارک و تعالی]]: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>؛ اما از کجای [[آیه طلاق]] سوم استفاده میشود؟" [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "با [[نیکی]] او را رها کردن همان [[طلاق]] سوم است"<ref>تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج۲، ص۴۱۹؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۱، ص۴۶۱.</ref>. | ||
*[[علامه]] [[محمد تقی شوشتری]] در توضیح این [[روایت]] میفرمایند: "ولی این خبر [[شاهد]] آن نیست و [[دلیل]] [[طلاق]] سوم، [[آیه]] بعد است که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref><ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۱، ص۳۲۸.</ref>، [[ابوموسی]] همین مطلب را آورده و گفته است که | *[[علامه]] [[محمد تقی شوشتری]] در توضیح این [[روایت]] میفرمایند: "ولی این خبر [[شاهد]] آن نیست و [[دلیل]] [[طلاق]] سوم، [[آیه]] بعد است که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref><ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۱، ص۳۲۸.</ref>، [[ابوموسی]] همین مطلب را آورده و گفته است که ابورزین از [[تابعین]] است و غیر از [[ابنشاهین]] کسی او را جزء [[صحابه]] ندانسته است<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref>. [[ابنحجر عسقلانی]]<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۵.</ref> و مؤلف [[تهذیب]] الاسماء<ref>تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، ج۲، ص۴۰۹.</ref> او را از [[تابعین]] دانستهاند<ref>[[فاطمه کرمی|کرمی، فاطمه]]، [[ابورزین الاسدی (مقاله)|ابورزین الاسدی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۵۶.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۶
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابورزین الاسدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- نامش، مسعود بن مالک[۱] و خود، برده آزاد کرده ابووائل بوده است[۲]. وی از اصحاب حضرت علی(ع) [۳] و امام حسن(ع) است و احمد بن محمد بن خالد برقی[۴]، شیخ طوسی[۵]، شیخ مفید[۶] و ابن شهر آشوب[۷]، او را جزء اصحاب امام حسن(ع) به شمار آوردهاند.
- وی از علی بن ابیطالب(ع)، معاذ بن جبل، ابن مسعود کرده، عمرو بن اممکتوم، ابن عباس، مصدع ابویحیی، فضل بن بندار و... روایت نقل است و اسماعیل بن ابی خالد، عاصم، عطاء بن سائب، اعمش، منصور و موسی بن ابیعایشه، اسماعیل بن سمیع، مغیره بن مقسم، زبیر بن عدی، علقمه بن مرثد و گروهی دیگر نیز از او روایت نقل کردهاند[۸]. مؤلف جامع الرواه نیز روایت ابوحمزه ثمالی را از او در کتاب روضه کافی بعد از حدیث نوح(ع) در روز قیامت[۹]، نقل کرده است.
- ابورزین درباره حضرت علی(ع) میگوید: "بهترین لباسی که در بر حضرت علی(ع) دیدم، پیراهنی پشمینه و دو برد قطری بود"[۱۰]. وی همچنین درباره سخنرانی امام حسن(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش، میگوید: حسن بن علی(ع) پس از رحلت پدرش، در جامه سیاه بر منبر کوفه برای ما سخنرانی فرمود[۱۱][۱۲].
ابورزین از دیدگاه دیگران
- ابن ابوحاتم میگوید: از ابوزرعه درباره ابورزین پرسیده شد؛ گفت: نامش، مسعود و خود، کوفی و ثقه است[۱۳]. ابنحبان نیز او را در زمره ثقات آورده است[۱۴]. عجلی میگوید: مسعود ابورزین اسدی کوفی ثقه است[۱۵]. ذهبی از او با عنوان فقیه مسن یاد کرده است[۱۶]. مؤلف تهذیب الأسماء میگوید: ابورزین، فقیه، عالم و فهیم بود و افراد بر وثاقت او همنظر بودند[۱۷].
- محمد هادی امینی درباره وی مینویسد: او محدث، عالم و از ثقات است و عده زیادی از او روایت کردهاند و در سال ۸۵ ق در گذشته است. نام فرزندش، عبدالله است که در صفین نیز حضور داشته است. در کتابهای فقه نیز احادیثی از او نقل شده است. ابوحمزه ثمالی هم از او روایت کرده است. او کوفی و ثقه است[۱۸].
- یحیی بن آدم از ابوبکر بن عیاش، از عاصم، نقل کرده است که ابووائل به من گفت: اینک از پیری و شکستگی ابورزین تعجب میکنی! در زمان عمر او نوجوان و من مردی بودم. او حدیثهایی نقل کرده است[۱۹]. احمد بن عبد الله بن یونس، از ابوبکر بن عیاش، از عاصم نقل کرده است که میگفته است: هرگاه کسی پیش ابووائل میآمد و از او فتوا میخواست، میگفت: پیش ابورزین برو و از او بپرس؛ سپس پیش من بیا و خبر بده که چه پاسخی به تو داده است. ابورزین با او در همان خانه ساکن بود [۲۰].
- آیا دو نفر، نام ابورزین اسدی داشتهاند؟ عبدالعزیز بن صهیب از ابوصفیه نقل کرده که ابن زیاد، ابورزین را کشت؛ ابوبکر بن ابوداوود نیز میگوید، نام ابورزین است و اسدی، عبید بود و گردنش در بصره زده شد. او از علی(ع) روایت کرده دوستدار او بود و ابوزرین اسدی دیگری نیز از سعید بن جبیر روایت کرده که اسمش مسعود بن مالک بوده است. اما حاکم ابواحمد، آن دو را یک نفر دانسته که نامشان مسعود بن مالک بوده، در حالی که این، اشتباه است.
- برخی در رد سخن کسانی که گمان کردندهاند، این دو، یک نفر بوده گفتهاند، علت اشتباه این بوده که نام هر دو و نام پدرشان و نسبتشان به قبیله و شهر، یکی بوده و اعمش از هر دو روایت کرده است، در حالی که نامشان و تاریخ ولادتشان متفاوت است و کسی که از سعید بن جبیر روایت کرده، از دیگری خیلی کوچکتر است.
- ابورزین اسدی که نامش عبید بوده، در زمان عبیدالله بن زیاد بعد از سال ۶۰ ق یا قبل از آن کشته شده است، در حالی که ابورزین، که نامش مسعود بن مالک بوده، تا حدود سال ۹۰ ق زنده بوده است و ابن قانع تاریخ وفاتش را سال ۸۵ ق میداند و خلیفه گفته که او بعد از جماجم وفات یافته است. ابن ابوحاتم در مراسیل از شعبه حکایت کرده که او سماع ابورزین از ابنمسعود را انکار کرده است؛ ابن قطان نیز سماعش را از ابن ام مکتوم منکر شده است[۲۱][۲۲].
ابورزین صحابی یا تابعی؟
- ابنشاهین او را در زمره صحابه آورده و از سفیان، از اسماعیل بن سمیع، از أبورزین اسدی روایت کرده است که او گفت: مردی گفت: "یا رسول الله! طبق قول خدای تبارک و تعالی: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ﴾[۲۳]؛ اما از کجای آیه طلاق سوم استفاده میشود؟" رسول خدا(ص) فرمود: "با نیکی او را رها کردن همان طلاق سوم است"[۲۴].
- علامه محمد تقی شوشتری در توضیح این روایت میفرمایند: "ولی این خبر شاهد آن نیست و دلیل طلاق سوم، آیه بعد است که خداوند میفرماید: ﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ﴾[۲۵][۲۶]، ابوموسی همین مطلب را آورده و گفته است که ابورزین از تابعین است و غیر از ابنشاهین کسی او را جزء صحابه ندانسته است[۲۷]. ابنحجر عسقلانی[۲۸] و مؤلف تهذیب الاسماء[۲۹] او را از تابعین دانستهاند[۳۰].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۲، ص۳۵۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۷.
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۸۸.
- ↑ رجال البرقی، برقی، ص۷.
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۹۶.
- ↑ الاختصاص، شیخ مفید، ص۷.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۰.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۷؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر ۱۱۸، ص۱۰؛ الإصابه، ابن حجر ۱۲۶، ص۷.
- ↑ روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۲۸۱.
- ↑ جامع الرواه، اردبیلی، ج۲، ص۳۸۵.
- ↑ الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۱۲ و المناقب، موفق بن احمد، ص۱۲۰.
- ↑ کرمی، فاطمه، ابورزین الاسدی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۳-۱۵۴.
- ↑ مقتل الامام امیرالمؤمنین(ع)، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.
- ↑ مقتل الامام امیرالمؤمنین(ع)، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.
- ↑ مقتل الامام امیرالمؤمنین(ع)، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۷.
- ↑ و کان ابورزین فقیها عالما فهما و اتفقوا علی توثیقه؛ تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، ج۲، ص۴۱۰.
- ↑ اصحاب امیر المؤمنین(ع)، محمد هادی امینی، ج۲، ص۵۳۵.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر ۱۰، ص۱۱۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸؛ الإصابه، ابن حجر ۷، ص۱۲۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۸۱.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۰، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۶.
- ↑ کرمی، فاطمه، ابورزین الاسدی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۴-۱۵۶.
- ↑ «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج۲، ص۴۱۹؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
- ↑ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۱، ص۳۲۸.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۱۰۹-۱۱۰.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۵.
- ↑ تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، ج۲، ص۴۰۹.
- ↑ کرمی، فاطمه، ابورزین الاسدی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۶.