اجرای دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۷: خط ۵۷:
# [[شئون امام]] در صورت عدم [[تصدی]] [[حکومت]]؛
# [[شئون امام]] در صورت عدم [[تصدی]] [[حکومت]]؛
# [[حفظ مذهب]] و برخی راهکارهای آن در [[سیره امامان]].<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.</ref>
# [[حفظ مذهب]] و برخی راهکارهای آن در [[سیره امامان]].<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.</ref>
==اجرای احکام شریعت==
در [[حکومت اسلامی]] که تفاوت و تمایز آن، در عمل به آموزه‌های [[وحیانی]] و [[تعالیم اسلامی]] است، غرض از حکومت، عمل به این آموزه‌ها، بلکه تحقق آن در عرصه [[اجتماع]] و [[جامعه]] کلان بوده است. از این روی باید تحقق [[آموزه‌های اسلامی]] و [[شریعت]] را از محوری‌ترین [[اهداف حکومت]] دانسته و طبیعتاً [[مبارزه]] با [[حاکمان]] [[طاغوت]] نیز می‌بایست از باب مقدمه‌ای جهت نیل به [[تشکیل حکومت اسلامی]] مورد [[عنایت]] قرار بگیرد:
[[ملت ایران]] و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود؛ [[رژیم]] سلطنتی از بین برود. دست [[اجانب]] کوتاه بشود؛ اینها همه مقدمه بود؛ مقصد اسلام است. ما می‌خواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت؛ [[احکام اسلام]] در این مملکت جریان پیدا بکند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱.</ref>.
تحقق اسلام و آموزه‌های آن در [[کشور اسلامی]] نیز در این میان می‌باید هدفی میان مدت ارزیابی شده، و به عنوان [[هدف]] نهایی می‌بایست عرضه [[دین حق]] به همه جهانیان و انتشار [[توحید]] در همه اقصا نقاط عالم باشد. و این امر روی تحقق به خود نخواهد گرفت، جز به این که [[حکومتی]] مبتنی بر اسلام و [[آموزه‌های قرآنی]] بر امور [[زندگی]] [[مردم]] حکم‌فرما بوده باشد: مع ذلک این [[نهضت]] چون یک نهضت [[الهی]] بود... مسأله اساسی ما این نبود که رژیم سلطنتی برود... مقصد اصلی این بود که توحید را در عالم منتشر کنند؛ دین حق را در عالم منتشر کنند... مقصد این بود که [[دین اسلام]] را منتشر کنند؛ و حکومت، حکومت [[قرآن]] باشد؛ حکومت اسلام باشد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۰ – ۴۱.</ref>.
علاوه بر موارد فوق الذکر، اهداف دیگری نیز برای حکومت اسلامی وجود دارد که یا به همین امور برگشته و یا از اهداف نزدیک و نه اهداف غایی محسوب می‌شود. که از آن جمله می‌توان به [[دفاع]] در مقابل [[تجاوز]] به نوامیس [[مسلمانان]] و [[کشور اسلامی]] و [[رفع اختلافات]] اشاره کرد، که در [[منطق]] [[امام خمینی]] هم به عنوان یکی از اهداف نزدیک [[تشکیل حکومت]] و [[نهادهای اجرایی]] برشمرده شده است: [[عقل]] هم به ما [[حکم]] می‌کند که تشکیلات لازم است، تا اگر به ما [[هجوم]] آوردند بتوانیم جلو‌گیری کنیم، اگر به نوامیس [[مسلمین]] تهاجم کردند، دفاع کنیم. [[شرع]] [[مقدس]] هم [[دستور]] داده که باید همیشه در برابر اشخاصی که می‌خواهند به شما تجاوز کنند برای دفاع آماده باشید. برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم [[حکومت]] و [[دستگاه قضایی]] و اجرایی لازم است<ref>ولایت فقیه، ص۵۰.</ref><ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۰۱


این مدخل از زیرشاخه‌های بحث فلسفه بعثت و مرتبط با مباحث وظایف پیامبر و وظایف امام است. "اجرای دین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اجرای دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


مقدمه

ضرورت وجود امام و رهبر سیاسی از دیدگاه قرآن و سنت

رهبری سیاسی امام معصوم در آینه قرآن

گفته شد در قرآن کریم آیه‌ای که به صراحت از ضرورت وجود رهبر در جامعه سخن به میان آورده باشد، وجود ندارد؛ اما آیاتی وجود دارند که ناظر به مسئله رهبری سیاسی‌اند و به کمک روایات می‌توان مصادیق متعلق این آیات را همان وجود پاک امامان(ع) دانست. برخی از این آیات عبارت‌اند از:[۱۵](...)[۱۶]

رهبری سیاسی امامان در آینه روایات

روایاتی پرشمار در متون معتبر ### 313### شیعه وجود دارند که یکی از شئون امام را رهبری سیاسی ایشان می‌دانند؛ به‌گونه‌ای که در صدور این روایات از معصوم تردیدی نیست. از‌این‌رو به بررسی سندی تک‌تک این روایات نیازی نیست. روایات یادشده را می‌توان در دو دسته کلی به بحث گذاشت:

١. حسین بن ابی العلاء در روایتی صحیح نقل می‌کند که دیدگاه خود را درباره اوصیا و امامان بیان کرد که به باور وی ایشان مفترض‌الطاعة هستند. امام صادق(ع) با استناد به آیات اولی‌الامر و ولایت دیدگاه وی را تأیید فرمودند؛[۳۰][۳۱]

۲. برید عجلی در روایتی صحیح از امام باقر(ع) درباره آيه ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا پرسید. ایشان با گلایه از کسانی که «ملک عظیم» را برای آل‌ابراهیم(ع) قبول دارند، اما در حق آل‌محمد(ص) انکار می‌کنند، این مقام را مساوی با مقام امامت، و مقصود از آن را مفترض‌الطاعة بودن امامان(ع) دانستند؛[۳۲][۳۳]

٣. امام صادق(ع) در روایت صحیح دیگری، خودشان را مصداق کسانی دانستند که باید امانات را به آنها سپرد. آن‌گاه با تلاوت آیه اولی‌الامر، وظیفه مردم مبنی بر لزوم اطاعت از ایشان را یادآور شدند.[۳۴] افزون بر آن، دو تعبير «قادة الامم» و «ساسة العباد» نیز که در زیارت جامعه کبیره وجود دارد،[۳۵] بیانگر شأن رهبری اجتماعی برای امامان معصوم(ع) است؛ زیرا تعبیر اول به معنای رهبران امت‌هاست و تعبیر دوم به معنای کسانی است که امر بندگان را مدیریت می‌کنند.[۳۶]

برخی شئون رهبری سیاسی امام

تا بدین‌جا اصل این مطلب، که یکی از شئون امام(ع)، رهبری اجتماعی و سیاسی است، اثبات شد. بی‌گمان متصدی این منصب، وظایفی بر عهده دارد. برخی از این وظایف (مانند ایجاد نظم و انضباط در کشور، نگه‌داری از مرزهای کشور اسلامی و...) بسیار روشن است و به بحث نیاز ندارد. در روایات رسیده از امامان(ع) وظایفی مرتبط با این شأن برای امام برشمرده شده است که به اختصار به آنها خواهیم پرداخت:

  1. برخی شئون رهبری سیاسی امام؛
  2. حفظ نظام اجتماعی مسلمانان؛
  3. امام و مسئله حج؛
  4. امام و امر جهاد؛
  5. قضاوت؛
  6. قضاوت به عنوان شأنی از شئون حاکم اسلامی؛
  7. نصوص خاص بر شأن قضاوت امامان؛
  8. امام و امر اجرای حدود؛
  9. شئون اقتصادی امام؛
  10. انفال؛
  11. خراج زمین احیاشده؛
  12. گرفتن جزیه از اهل کتاب؛
  13. خمس و زکات؛
  14. مالکیت امام نسبت به دنیا؛
  15. شئون امام در صورت عدم تصدی حکومت؛
  16. حفظ مذهب و برخی راهکارهای آن در سیره امامان.[۳۷]

منابع

  1. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
  2. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی

پانویس

  1. برای نمونه به چند منبع از فرقه‌های معتزله، اشاعره و زیدیه اشاره می‌کنیم: ر.ک: عبدالجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحيد والعدل، ج۲۰، ص۱۶-۵۵؛ محمد بن عمر فخر رازی، الاربعين فی اصول الدين، ج۲، ص۲۵۵؛ قاسم بن محمد بن علی زیدی، الاساس لعقائد الاكياس، ص۱۴۴.
  2. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  3. در تدوین این بخش، از بحث از کتاب رهبری در اسلام، نوشته محمد محمدی ری شهری کمک گرفته شده است.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
  5. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  6. عبدالله بن محمد بن ابی شیبة، مصنف ابن ابی شیبة، ج۱۵، ص۳۲۷.
  7. ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۱۳۵؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدين، ص۱۸۵.
  8. "اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَام‏" (شیخ مفید، الامالی، ص۱۴).
  9. امام رضا(ع) فرمود: "الْإِمَامُ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ" (محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۱، ص۲۴۶).
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶.
  11. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  12. "فَفَرَضَ... الطَّاعَةَ نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ الْإِمَامَةَ لَمّاً مِنَ الْفُرْقَةِ...‏" (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۸؛ همو، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۸). گفتنی است این سخن حضرت زهرا(س) در منابع قدیمی‌تر چنين نقل شده است: "طاعتنا نظاماً و إمامتنا أمناً من الفرقة" (ر.ک: احمد بن ابی طاهر بن طيفور، بلاغات النساء، ص۲۸). ضمن آنکه در نهج البلاغه به عنوان سخن امام على(ع) نقل شده است: نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲.
  13. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۲.
  14. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  15. گفتنی است این مطلب با آنچه در صفحات پیشین اشاره شد که در قرآن کریم به صراحت از ضرورت وجود رهبر به‌طور مطلق در جامعه سخنی به میان نیامده است، منافات ندارد؛ زیرا در آیاتی که برای رهبری امام معصوم آورده‌ایم، بحث ضرورت وجود رهبر معصوم بیان نشده است. نکته دیگر آنکه به دلیل رعایت اختصار به بررسی دو آیه بسنده کرده‌ایم. آیه سی‌ام سوره بقره نیز می‌تواند بیانگر شأن رهبری سیاسی امامان(ع) باشد. در‌این‌باره، ر.ک: محمد حسین فاریاب، معنا و چیستی امامت در قرآن، سنت و آثار متکلمان مسلمان، ص۱۵۱ و ۱۵۲.
  16. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  17. گفتنی است برخی اندیشمندان اهل سنت از جاده انصاف خارج شده، حدیث غدیر را خبر واحد دانسته‌اند (محمد بن عمر فخر رازی، الاربعين فی اصول الدين، ج۲، ص۲۹۸؛ سیف الدین آمدی، ابکار الافکار، ج۵، ص۱۸۱؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴؛ میرسیدشریف جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۱). با وجود این، توجه به نظریات دیگر اندیشمندان اهل سنت نیز در‌این‌باره ضروری است؛ چنان‌که ذهبی پس از نقل حدیث غدیر می‌نویسد: هذا حديث حسن عال جدا ومتنه فمتواتر (محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۳۳۴). ابن حجر عسقلانی می‌نویسد: فأخرجه من حديث سبعين صحابياً أو اكثر (احمد بن علی بن حجر عسقلانی، تهذيب التهذیب، ج۷، ص۲۹۷). ابن حجر هیتمی نیز می‌نویسد: انه حديث صحيح لا مرية فيه. وقد اخرجه جماعة کالترمذی والنسائی واحمد وطرقه كثيرة جداً... وكثير من اسانیدها صحاح وحسان. ولا التفات لمن قدح فی صحته ولا لمن ردّه بان علياً كان باليمن لثبوت رجوعه منها وادراكه الحج مع النبی(ص)... (احمد بن حجر هیتمی المکی، الصواعق المحرقه، ص۴۲ و ۱۲۲). جالب آنکه فخر رازی نیز در کتاب تفسیری خود بیان می‌کند که روایت غدیر و تهنیت عمر به على(ع) را بسیاری نقل کرده‌اند (محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۰۱).
  18. نکته‌ای که در تثبیت نظریه شیعه درباره حدیث غدیر می‌تواند کمک شایانی کند و به حسب تتبع نگارنده کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بازخوانی تاریخی این حدیث در عصر خلفاست. بدین بیان که امیرالمؤمنین(ع) و نیز اصحاب ایشان در مواضع فراوانی از این حدیث برای اثبات ولایت امیرالمؤمنین(ع) بهره برده‌اند، که سخنان حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه یکی از آن نمونه‌هاست. با وجود این، به لحاظ تاریخی - به حسب تتبع نگارنده – هیچ‌یک از ایرادهای اهل سنت مبنی بر اینکه «مولی» به معنای محبوب است، از سوی خلفا یا دیگر صحابه گزارش نشده است، بلکه به نظر می‌رسد چنین تلاش‌های نافرجامی در ادوار بعدی برای تصحیح فعل صحابه صورت گرفته است (برای نمونه، ر.ک: عبدالجبار معتزلی، تثبیت دلائل النبوة، ج۱، ص۲۱۹؛ محمد بن عمر فخر رازی، الاربعين فی اصول الدين، ج۲، ص۲۹۸؛ مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴).
  19. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  20. برای آشنایی با منابع اهل سنت که حدیث ولایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: سید علی حسینی میلانی، نگاهی به حدیث ولایت، ص۱۸-۲۰.
  21. برای نمونه، ر.ک: احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۴۳۷ و ۴۳۸؛ سليمان بن داوود طیالسی، المسند، ص۳۶۰؛ محمد بن عیسی ترمذی، سنن ترمذی، ج۵، ص۲۹۶ و ۲۹۷؛ احمد بن علی تمیمی، مسند ابویعلی موصلی، ج۱، ص۲۹۳؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۱۵۳.
  22. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  23. محمد بن محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۳۳ و ۱۳۴؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۱۵۶ و ۱۵۷؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۵۵۹؛ يوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۱؛ علی بن محمد بن اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۶۰۴؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، البداية و النهاية، ج۷، ص۳۳۸؛ عبدالحميد بن هبة الله بن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۷۰.
  24. احمد بن علی بن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۸، ص۵۲؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۸.
  25. محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۷۰، ۷۵ و ۸۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۲؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۳۵۱ و ۵۶۱.
  26. جای شگفتی است که با وجود نقل این روایت در بسیاری از متون روایی اهل سنت، ابن تیمیه - که دشمنی او با شیعه انکارناشدنی است - درباره حدیث ولایت می‌نویسد: ان هذا موضوع لم يروه احد من اهل العلم بالحديث فی كتاب يعتمد عليه لا الصحاح ولا السنن ولا المساند المقبولة (منهاج السنة النبوية، ج۷، ص۳۸۷). ناصرالدین البانی از دانشمندان سرشناس وهابی، درباره این اظهار نظر ابن تیمیه می‌نویسد: فمن العجيب حقاً أن يتجرأ شيخ الإسلام ابن تيمية على إنكار هذا الحديث وتكذيبه. وی پس از پذیرش تأويل ابن تیمیه درباره این روایت نیز می‌نویسد: فلا أدری بعد ذلك وجه تكذيبه للحديث إلا التسرع والمبالغة فی الرد على الشيعة (محمد ناصرالدين الباني، السلسلة الصحيحة، ج۵، ص۲۲۲).
  27. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۶۶؛ علی بن محمد بن اثیر جزری، اسد الغابة، ج۱، ص۳۶۴؛ احمد بن يحيى بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۶؛ محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۶۲۹.
  28. سید علی حسینی میلانی، نگاهی به حدیث ولایت، ص۴۴.
  29. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  30. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷. نظیر این سخن را ابی الصباح کنانی در روایتی صحیح نقل کرده است (همان، ص۱۸۶).
  31. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  32. "جَعَلَ مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ فَكَيْفَ يُقِرُّونَ فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ(ع) وَ يُنْكِرُونَهُ فِي آلِ مُحَمَّدٍ(ص)... الْمُلْكُ الْعَظِيمُ أَنْ جَعَلَ فِيهِمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ فَهُوَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ" (همان، ص۲۰۶؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۶).
  33. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  34. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶.
  35. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰. برای دیدن دیگر روایات در‌این‌باره، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۹۳ و ۹۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۱؛ همو، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۸؛ علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۲۰-۵۰.
  36. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.
  37. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۵ تا ۲۸۰.