امانت در جامعهشناسی اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امانت | | موضوع مرتبط = امانت | ||
خط ۲۷: | خط ۲۶: | ||
[[رده:امانت]] | [[رده:امانت]] | ||
{{ارزشهای اجتماعی}} | {{ارزشهای اجتماعی}} |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۰
مقدمه
واژه “امن” در اصل برای آرامش خاطر و آرامش نفس و از بین رفتن ترس است[۱]. امانت ضد خیانت است و معنای آن سکون و آرامش قلب است و معنای دوم ماده “امن” تصدیق است[۲]. امانت مصدر است و بر عین خارجی که امنیت بر آن تعلق گرفته دلالت دارد؛ مانند ودیعه که مورد امن است[۳]. هرچند امانت در اصل مصدر است، ولی بسیاری اوقات به چیزی که سپرده شده - مال، اسرار و غیر آن - نیز گفته شده و در آیه ۵۸ سوره نساء نیز مقصود همان است و کاربرد صیغه جمع در آیه، برای آن است که همه امانتهای رایج بین مردم را شامل شود[۴]. امانتداری از ارزشهای اجتماعی است و ظاهراً از مصداقهای پایبندی به تعهد و قراردادهاست، زیرا عقد امانت بین امانتدهنده و گیرنده منعقد میشود و امانتگیرنده به حفظ و رد متعلق امانت هنگام لزوم متعهد میشود و خیانت در آن، مصداق نقض عهد میباشد؛ از اینرو، ارزش امانتداری از مستقلات عقلی است و نیازی به استدلال و تعبد ندارد و سفارشهای اسلام در این خصوص، ارشاد به حکم عقل است[۵].
ایزوتسو در توضیح جایگاه ارزشی این آموزه در اسلام مینویسد: اسلام فضیلت وفا و امانت را که از ویژگیهای اعراب بدوی بود، به عنوان یکی از عناصر قانون اخلاقی خود پذیرفته و حتی بدان مقامی بسیار مهم بخشیده است. اسلام، تنها به پذیرفتن سهل و ساده این فضیلت قناعت نکرد، بلکه این سجیه کهن را در جهتی خاص تکامل بخشید، و در مجرای دین توحید به حرکت افکند. اسلامی کردن فضیلت وفا در دو راستای متمایز، اما کاملاً وابسته به یکدیگر صورت گرفت: یکی در قلمرو روابط اجتماعی معمولی و متعارف در میان خود گروندگان به دین اسلام، و دیگری در قلمرو خاص دینی که مربوط به روابط عمودی میان انسان و خدا میباشد[۶]. در بینش اسلامی جان، مال، ناموس و عرض مردم امانتهایی است که خداوند بیواسطه یا با واسطه به حاکم شرع و مدیر جامعه سپرده و او موظف به تمهید مقدمات لازم جهت پاسداری و حفظ این امانات است. مؤمنان نیز هر یک بسته به موقعیت، در این خصوص مأمور و مکلفاند. مصداقهای دیگری نیز همچون امکانات و سرمایههای طبیعی، استعدادهای انسانی، احکام الهی، موقعیتهای اجتماعی و سیاسی، سنتها و دستاوردهای ارزشمند پیشینیان، اسرار مردم و جامعه، اموال و ثروتهای عمومی و... برای امانت ذکر شده است. تردیدی نیست که رعایت این وظیفه انسانی تأثیر بسیار مهمی در تحکیم روابط انسانها، افزایش احساس تعهد و مسئولیت اجتماعی، تقویت اعتماد متقابل، همبستگی اجتماعی و ایجاد فضای مطبوع برای زندگی جمعی خواهد داشت و اگر امانت به معنای عام و در گستره فوق، مبنای عمل آگاهانه عموم و کارگزاران جامعه باشد، قطعاً آثار و نتیجههای فوقالعاده مهمی برای اجتماع بشری در سطح ملی و فراملی خواهد داشت[۷][۸]
آیات قرآنی مرتبط
- امانتداری؛ ویژگیهای پیامبران: إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ[۹].
- برحذر داشتن مؤمنان از خیانت در امانات: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۰].
- آیاتی نیز امانتداری را از جمله ویژگیهای مؤمنان راستین[۱۱] و بلکه همه کارکنان و کارگزاران و متولیان امور اجتماعی معرفی کرده است[۱۲][۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۹۰.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۳۳.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۱.
- ↑ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، ره توشه، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۸.
- ↑ ایزوتسو توشیهیکو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ص۱۰۸.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از این آموزه متعالی، ر.ک: مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۷۳-۱۹۵.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۲۸.
- ↑ «من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷.
- ↑ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
- ↑ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ «و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.
- ↑ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۲۸.