آخرت: تفاوت میان نسخهها
برچسب: برگرداندهشده |
(←منابع) برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | ||
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[علی باقریفر|باقریفر، علی]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «آخرت»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | # [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[علی باقریفر|باقریفر، علی]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «آخرت»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[غلامرضا رضایی|رضایی؛ غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۳
آخرت در مقابل دنیا بهمعنای واپسین، به جهان پس از دنیا که جاودانه است گفته میشود و برای آنچه در دنیا انجام داده، پاداش و یا کیفر میبیند. ایمان به آخرت از آموزههای بنیادین ادیان الهی است. بیش از یک سوم آیات قرآن به آخرت مربوط میشود و گفته شده که زندگی دنیا مقدمهای برای زندگی جاودانی در آخرت است.
معناشناسی
آخرت در لغت گاهی در مقابل اُولی قرار میگیرد و اُولی مؤنث اول است[۱] و گاهی در مقابل دنیا[۲] و دنیا یا از ماده دنوّ است (نزدیکی) و یا از مادّه دنّی (پست و ناچیز). قهراً آخرت به معنای زندگی دورتر، یا در سطح بالاتر است. آنجا که در مقابل اولی است به معنای آخر کار است[۳].
آخرت در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی عالم پس از دنیا که عالم برزخ و قیامت را شامل میشود و عبارت از جهانی است که انسانها پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن زندگی خواهند کرد و دیگری به معنای قیامت است و انسان برای آنچه در دنیا کرده است، پاداش و کیفر میبیند[۴].
آخرت به معنای واپسین، به جهان پس از دنیا که جاودانه است گفته میشود و بر اساس وعده الهی در کتابهای آسمانی به ویژه قرآن تحقّق یافتنی است، تا اینکه همه انسانها نتیجه اعمال خود را در آن ببینند. ایمان به آخرت از آموزههای بنیادی دین اسلام و ادیان پیشین است[۵].[۶]
آخرت در قرآن
حدود یک چهارم آیات قرآن درباره معاد و عالم آخرت است. واژه آخرت که ۱۴۳ بار در قرآن به کار رفته، در نُه مورد با کلمه "دار" آمده است، مانند: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۷]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[۸]، در پنج مورد در برابر واژه "الاولی" و هشتاد بار برابر "الدنیا" به کار رفته است؛ ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۹].
واژه "آخرت" محور اصلی کلماتی چون: "بعث"، "قیامت"، "میزان"، "صراط"، "نشر"، المیزان"، "یوم الدین"، "یوم الحساب"، "یوم الحسره"، "یوم الفرقان"، "یوم الساعه"، "یوم الآخر"، "یوم القیامه"، "یوم التغابن"، "یوم عظیم"، "[یوم یقوم الاشهاد"، "یوم البعث" و "برزخ" است[۱۰].
ارتباط دنیا و آخرت
باور به پیوستگی دنیا و آخرت و تأثیر و تأثّر متقابل این دو بر یکدیگر، ایجاب میکند آخرت را در امتداد دنیا ببینیم و صلاح و فساد یکی را مایه صلاح و فساد دیگری به حساب آوریم[۱۱]. از روایات فراوانی به دست میآید اعمال دنیایی ما دارای صورتهای آخرتی است که در آخرت به صورت نعمت و یا عذاب ظاهر میشود[۱۲]. بنابراین میان دنیا و آخرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. دنیا رَحِمِ آخرت و محل تربیت انسانها و پرورش استعدادهاست. عقاید، اخلاق و اعمال ما در دنیا، تعیین کننده سرنوشتمان در آخرت بوده، چهره آن جهانی ما همان صورتی است که در دنیا برای خویش میسازیم. آخرت، چیزی جز باطن دنیا نیست: ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾[۱۳]. به همین جهت در روایتی از رسول خدا (ص) دنیا، کشتزار آخرت دانسته شده است[۱۴]. از اینرو انسان باید در دنیا زمینه برخورداری از نعمتهای آخرت را فراهم نماید؛ ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ﴾[۱۵].[۱۶]
تفاوت دنیا و آخرت
میان دنیا و آخرت تفاوتهایی وجود دارد:
- ثبات و تغییر: در این جهان حرکت و تغییر وجود دارد، کودک به نوجوانی و میانسالی و آنگاه به پیری میرسد، ولی در جهان آخرت، پیری و فرسودگی و کهنگی وجود ندارد؛ مرگی در آن جهان نیست، بلکه آن عالم، عالم بقا و ثبات است.
- این جهان مخلوط است و آن جهان خالص: در این عالم، مرگ و زندگی، جماد و نبات با هم آمیخته و پیوستهاند؛ ولی آن جهان، سراپا حیات و زندگی است و تبدیل و تبدّلی در آن وجود ندارد: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۱۷]. اعضای بدن در آن جهان، همه درک و شعور دارند و کارهای خود را که در دنیا مرتکب شدهاند، بازگو میکنند: ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۱۸]. ﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۹].
- این جهان، خانه کشت است و آخرت، خانه بهرهبرداری: امیرمؤمنان میفرماید: "امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست، و فردا روز حساب است و امکان عمل نیست"[۲۰].
- در آخرت هر کسی سرنوشتی جداگانه دارد: در این دنیا کارهای خوب و بد دیگران در دیگر افراد اثرگذار است ولی در آخرت محال است کسی در عمل دیگری سهیم گردد: ﴿وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾[۲۱]، ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾[۲۲].[۲۳]
ویژگیهای عالم آخرت
آخرت وجهه ملکوتی و ظهور تام دنیا محسوب شده و همچون سکه ای دو رو، مجموعاً یک واحد به شمار میآیند[۲۴] آن عالم حدّ وسط جهان مجردات عقلیه و جسمانیات مادیّه قرار دارد[۲۵].
آخرت دارای زمین و آسمانهاست، اگر چه با زمین و آسمانهای دنیا از بعضی جهات متفاوت است[۲۶]. نعمتهای آخرت خالص از نقمت و سعادت آن خالص از شقاوت است؛ چنان که نقمت و شقاوت آن نیز همین گونه است[۲۷]. در آن سرا، انسان درمییابد که مؤثر راستین در وقایع جهان، تنها خدا بوده و دیگر علل و اسباب تأثیر مستقل نداشتهاند[۲۸].[۲۹]
ویژگیهای اهل آخرت
- عدم تکلیف: اهل آخرت از تکلیف معافاند[۳۰]
- آزادی و اختیار: اهل آخرت در انجام اعمال آزاد و مختار بوده و هیچ گونه اجبار و اضطراری برای آنها نیست[۳۱].
- معرفت به ذات الهی: اهل آخرت عارف به ذات الهی بوده و تمام حوادثی را که در دنیا بر آنان گذشته است نیز به یاد میآورند[۳۲]
- تناسب پاداش با عمل: پاداش اهل آخرت متناسب با اعمال آنان[۳۳] و ملازم آنهاست: از این رو جایی برای عذرخواهی باقی نمیماند، زیرا عذرخواهی در جایی مفید است که پاداش، قابل انفکاک از عمل باشد[۳۴].
- رابطه صمیمی بهشتیان: در آخرت بین نیکوکاران انس و الفت، صفا و صمیمیت برقرار است[۳۵]، امّا در اجتماع بدکاران تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکمفرماست[۳۶].
- سرنوشت جداگانه: در آنجا هر کس سرنوشت جداگانه دارد، زیرا آن جهان، جهان فعلیتهای محض است و فعلیتهای محض از یکدیگر تأثیر نپذیرفته و با یکدیگر ترکیب نمیشوند[۳۷].
ایمان به آخرت
اهمیت ایمان به آخرت
ایمان به آخرت در کنار ایمان به خدا و پیامبران و کتابهای آسمانی و فرشتگان قرار گرفته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾[۳۸].[۳۹]
آثار و برکات ایمان به آخرت
ایمان به آخرت، تأثیرات شگرفی در زندگی انسان دارد از جمله: عقیده به آخرت، چهره مرگ را که برای بشر همواره آزاردهنده بوده است، زیبا نشان میدهد. عقیده به آخرت، فضائل اخلاقی را در روح انسان پرورش میدهد و او را از قید و بند تباهیها نجات میدهد. اعتقاد به آخرت، بهترین ضامن اجرایی برای انجام صحیح و درست تمام کارهاست. دلبستگی به آخرت، امیدواری و خوشبینی به آینده انسانی و ریشه کن کردن یأس و ناامیدی است. شخص معتقد به آخرت به فکر خودسازی و اصلاح نفس خویش میافتد. آزاد زندگی میکند و استقلال خود را حفظ نموده و زیر بار ذلت نمیرود. باورمند به آخرت، با تمام تباهیها و ستمها و تبعیضها میستیزد و در مقابل رنجها و محرومیتها و گرفتاریهایی که متحمّل میشود به رحمت خدا و پاداش او امیدوار میگردد. بنابراین عقیده به عالم آخرت، بهترین تکیهگاه انسانهای مؤمن به شمار میرود. مؤمن در پناه عقیده به آخرت، خود را از هر گونه لغزشی نگه میدارد و با قوّت روح و آرامش دل به انتظار لقا و رحمت پروردگار خویش از مرگ با چهره گشاده و نیکو استقبال میکند و زبان حال و قال او این است که ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۴۰].[۴۱]
منازل آخرت
آخرت دارای منازلی است که عبارتاند از:
- لحظه مرگ، آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت است[۴۲].
- قبر یا عالم برزخ: پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو ملک وارد قبر شده و از مسائل اعتقادی خدا، پیامبر، امام، دین، کتاب و قبله سؤال میکنند[۴۳]. این مرحله برای نیکوکاران باغی از باغهای بهشت و برای بدکاران، حفره ای از حفرههای جهنم است[۴۴] و تا قیامت کبری در آن خواهند ماند.
- نشانههای قیامت (اشراط الساعه): پس از این مرحله و پایان یافتن عمر دنیا، رستاخیز فرا میرسد، که دارای نشانهها و مقدماتی است؛ از قبیل: خروج حضرت مهدی (ع)، پدیدار شدن دودی در آسمان، ظاهر شدن دجّال، بیرون آمدن جنبده ای از زمین، هجوم یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب، بازگشت حضرت عیسی (ع) و تحولات کیهانی[۴۵].
- نفخ صور: در این هنگام در صور (شیپور) دمیده شده و همه مردگان ناگهانی و وحشت زده از قبور سر برآورده و ندای الهی را لبیک میگویند[۴۶].
- میزان اعمال: آنگاه همگی در صحنه محشر برای حسابرسی گرد آمده و به انتظار به سر میبرند. در این هنگام میزانهای سنجش گذاشته شود و به حساب همگی رسیدگی میشود[۴۷].
- شاهدان اعمال و گواهان دادگاه الهی: هنگام حسابرسی در دادگاه الهی، همه شاهدان اعمال، حضور داشته و آماده گواهی دادن هستند. اولین شاهد، خودِ خداوند متعال است[۴۸]، سپس پیامبران الهی[۴۹]، فرشتگان ناظر اعمال[۵۰]، مکان انجام عمل[۵۱]، زمان انجام عمل[۵۲]، نامه اعمال[۵۳] و اعضای بدن[۵۴]،
- تطایر کتب: پس از حسابرسی، انسانها به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی که هیچ حسنهای در نامه اعمال آنان نیست و گروهی که هیچ سیّئهای در نامه اعمال ندارند، جایگاه این دو گروه مشخّص است. اما گروه سوم که اکثریت را تشکیل میدهند آنهایند که در پرونده آنان هم عمل صالح است و هم طالح[۵۵]. این گروه بی صبرانه برای دریافت نامه اعمال خود لحظه شماری میکنند. در این هنگام نامه اعمال هر کس به پرواز درآمده و به سوی او نزدیک میشود، تا اینکه یا در دست راست او قرار میگیرد و بهشتی میشود و یا به دست چپ او قرار میگیرد و جهنمی میگردد[۵۶].
- پل صراط: پس از دریافت نامه اعمال میبایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیزتر[۵۷] و روی دوزخ نصب شده است عبور کنند[۵۸].
- اعراف: از دیگر منازل آخرت، اعراف است. اعراف جایگاه بلندی است که موقعیتی جدا از بهشت و دوزخ دارد[۵۹] بر آن مردانی قرار دارند که به همه بهشتیان و دوزخیان اِشراف دارند؛ آنان آگاهی خاصی دارند که همه اهل محشر را از نظر سرنوشت میشناسند[۶۰]. این گروه در واقع مجریان اراده خداوند بوده و به تنظیم امور میپردازند[۶۱].
- بهشت و جهنّم: آخرین منزل آخرت، بهشت و دوزخ است[۶۲].[۶۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ الصحاح، ج۲، ص ۵۷۶؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۱۳.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.
- ↑ رضایی؛ غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۳۴-۳۸؛ پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص۴۰.
- ↑ ر.ک: تفسیر نمونه، ۱۹/ ۷۱ و ۲۵/ ۴۰۱.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
- ↑ «و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
- ↑ «و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص:۳۱-۳۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۰.
- ↑ باقریفر، علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۷، ص۲۲۸؛ و ج۹، ص۲۲۹.
- ↑ «نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
- ↑ عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ «هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او میافزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو میدهیم و در جهان واپسین هیچ بهرهای ندارد» سوره شوری، آیه ۲۰.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳؛ باقریفر، علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص۱۶.
- ↑ «و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و از آنچه انجام میدادند دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند» سوره یس، آیه ۶۵.
- ↑ «و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه ۲۱.
- ↑ «إن اليوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل»؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۲.
- ↑ «امروز ای گنهکاران (از مؤمنان) جدا گردید!» سوره یس، آیه ۵۹.
- ↑ «و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
- ↑ سوره روم، آیه ۷؛ المیزان، ج۲، ص ۱۰۴.
- ↑ اسفار اربعه، ج۹، ص ۳۳۵.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص ۲۴، سوره ابراهیم، آیه ۴۸، مجمع البیان، ج۶، ص ۹۴؛ الکشاف، ص ۶۳۶، تفسیر کبیر، ج۱۹، ص ۱۴۶.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص ۲۰.
- ↑ سوره نور، آیه ۲۵.
- ↑ رضایی؛ غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۳۴-۳۸؛ پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۴۰.
- ↑ شرح المواقف، ص ۳۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲.
- ↑ اوائل المقالات، ص ۹۲.
- ↑ امالی سید مرتضی، ج۴، ص ۱۵؛ التبیان، ج۵، ص ۲۹.
- ↑ بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص ۱۴.
- ↑ الکشاف، ص۶۴۲.
- ↑ سوره ص، آیه ۶۴؛ الکشاف، ص۱۰۵۲.
- ↑ رضایی؛ غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۳۴-۳۸.
- ↑ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
- ↑ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
- ↑ شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱.
- ↑ اوائل المقالات، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵.
- ↑ لمعة الاعتقاد، ص ۱۳۴؛ و مجمع البیان، ج۴، ص ۴۰۵؛ شرح احقاق الحق، ج۳، ص ۲۱۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص ۳۹۱؛ الکشاف، ص ۷۶۷ و ۱۰۵۰؛ تفسیر کبیر، ج۲۳، ص ۱۲۱؛ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص ۹۸.
- ↑ شرح المواقف، ص ۳۲۱.
- ↑ سوره یونس، آیه ۴۶.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ سوره انفطار، آیه ۱۱-۱۳.
- ↑ سوره زلزال، آیه ۴.
- ↑ بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۰۵.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۱۳.
- ↑ سوره نور، آیه ۲۴.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۰۲.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۴، ص ۵۲۰ و شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴.
- ↑ شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴.
- ↑ شرح المواقف، ص ۳۲۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ کشف المراد، ص ۵۷۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱.
- ↑ تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶؛ غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.
- ↑ منشور جاوید، ج۹، ص ۳۵۸.
- ↑ کشف المراد، ص ۵۷۶؛ الاعتقادات، ص ۷۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹؛ گوهر مراد، ص ۴۸۲؛ شرح المواقف، ص ۳۰۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹.
- ↑ رضایی؛ غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۳۴-۳۸.