فساد اقتصادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
==جایگاه اقتصاد==
===رابطه ظلم و فساد===
{{اصلی|اقتصاد}}
«[[ظلم]]» - که به معنای قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اختصاصی و مناسب خودش است - به اشکال مختلفی چون کم کردن یا زیاد کردن و یا [[تغییر]] [[زمان]] و مکان در امور و مسایل گوناگون ظهور و بروز می‌کند. از این رو حوزه مصداقی آن، دایره وسیعی را در بر می‌گیرد.
«[[اقتصاد]]» مایه قوام جامعه است. [[اقتصاد سالم]] در [[تحقق عدالت]] بسیار کمک می‌‌کند؛ چنان که تحقق بخشی از مؤلفه‌های [[سعادت]] و [[خوشبختی]] نیز به عهده اقتصاد سالم است؛ چراکه [[انسان]] نیازمند [[آسایش]] است و تحقق آسایش در [[سایه]] اقتصاد سالم در جامعه میسر است. هرگونه فسادی در فعالیت‌های اقتصادی به معنای فقدان [[عدالت]] و سلب آسایش از انسان و جامعه است. از این رو ارتباط تنگاتنگی با سلب [[امنیت]] و [[آرامش]] پیدا می‌‌کند؛ چراکه فقدان آسایش و عدالت به معنای [[تهدید]] [[زندگی]] از جهات گوناگون است و آرامش را از انسان و جامعه می‌‌گیرد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عدالت شالوده سلامت اقتصادی (مقاله)|عدالت شالوده سلامت اقتصادی]].</ref>.


اگر ظلم را به معنای [[تجاوز]] از حقی بدانیم که به منزله نقطه مرکزی دایره است، می‌توان برای آن سه نوع مصداق کلی ظلم بین [[انسان]] و [[خدا]]؛ ظلم بین خود و [[مردم]] و [[ظلم به خود]]<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۵۳۷</ref> [[شناسایی]] و ده‌ها مصداق جزیی برای آن پیدا کرد.یکی از مصادیق مهم و اساسی آن، ظلمی است که در حوزه [[اقتصادی]] [[اعمال]] می‌شود. البته هرگونه [[ستم]] در [[حق خدا]] و یا مردم، به نحوی به ظلم به خود باز می‌گردد؛ زیرا آثار و نتایج [[ظلم و ستم]] پیش از آنکه گریبانگیر دیگری شود، گریبان [[ستمگر]] را می‌گیرد. بنابراین ستمی که در حوزه اقتصادی نسبت به [[جامعه]] و مردم روا داشته می‌شود [[دود]] آن پیش از دیگری به چشم خود ستمگر می‌رود<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>.
== خطر فساد اقتصادی==
{{همچنین|فساد}}
«[[فساد اقتصادی]]» یکی از بزرگ‌ترین معضلات [[جوامع بشری]] است؛ زیرا [[اقتصاد]] برای [[اکثریت]] [[مردم]]، همه چیز است و [[سعادت]] را تنها گرو آن می‌دانند؛ برای همین، [[ظلم]] و [[فساد]] در این حوزه بیشتر از حوزه‌های دیگر [[زندگی]] [[بشر]] خودنمایی می‌کند و حجم عظیمی از [[ظلم‌ها]] و بیدادها که در جوامع بشری رخ می‌دهد، ناظر به این حوزه است، تا جایی که وقتی از [[عدالت]] سخن به میان می‌آید بیشتر مردم جلوه‌های اصلی را در عدالت و بهره‌مندی از مواهب و [[ثروت‌ها]] به شکل مناسب می‌دانند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد اقتصادی و علل پیدایش آن (مقاله)|فساد اقتصادی و علل پیدایش آن]].</ref>.


===عدالت‌ستیزی با ستمگری===
=== شاخصه‌های سلامت جامعه ===
از آنجا که [[ستمگران]] انسان‌های [[حق‌ستیز]] هستند نسبت به [[عدالت]] نیز ستیزه‌جو می‌باشند و [[اجازه]] نمی‌دهند تا شرایطی برای [[تحقق عدالت]] در جامعه فراهم آید. اصولا ستمگری ضد مفهوم و مصداق عدالت‌گری است؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه اختصاصی و مناسب آن می‌باشد و ستمگری ضد این معنا است. بنابراین، ستمگر با هرگونه اموری که عدالت را در جامعه نهادینه می‌کند سرستیز و [[جنگ]] دارد و اجازه نمی‌دهد تا شرایطی برای [[اجرای عدالت]] در جامعه مهیا شود.
[[اقتصاد]]، ستون اصلی [[جامعه]] است، همان‌گونه که [[نماز]] ستون [[دین]] است. این بدان معناست که اگر اقتصاد در جامعه‌ای شکل نگرفته یا به [[درستی]] شکل نگرفته باشد، آن جامعه در معرض فروپاشی است؛ زیرا اقتصاد است که افراد یک جامعه را در یک جا جمع می‌کند و ساختاری به نام جامعه را موجب می‌شود. البته این بدان معنا نیست که امور دیگری چون [[آرامش]] و [[امنیت]] به‌عنوان اهداف اصلی جامعه مطرح نباشد؛ چنانکه وقتی ما از نماز به‌عنوان ستون دین یاد می‌کنیم به این معنا نیست که امور دیگری چون [[اعتقادات]] و [[باورها]] نقشی در تحقق دین ندارد، بلکه به این معناست که [[خیمه]] و چادر جامعه یا دین با اقتصاد و نماز راست می‌ایستد و اگر این دو چیز نباشد،‌ جامعه یا دین در معرض فروپاشی و [[تباهی]] است.
هر [[انسانی]] به سبب تضاد قوای [[شر]] و خیر و [[الهامات]] تقوایی و فجوری در ذات خویش، گرفتار [[گرایش]] به [[بی‌عدالتی]] است. از این رو با کوچک‌ترین عاملی ممکن است در مسیر [[فجور]] و خروج از [[عدالت]] قرار گیرد. به همین دلیل است که [[خداوند]] بر [[لزوم]] [[پناه بردن به خداوند]] و دور ماندن از [[ظلم]] را در همه زمان‌ها و برای همه [[انسان‌ها]] سفارش می‌کند.<ref>{{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}} «گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافته‌ایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>


بسیاری از [[مردم]] ناخواسته از [[حق]] و عدالت به سوی [[ظلم و ستم]] گرایش می‌یابند و وسوسه‌های درونی و بیرونی، آنان را به سوی آن می‌کشاند. از این رو از انسان‌ها خواسته شده تا همواره نسبت به ظلم و ستم [[استغفار]] و [[توبه]] کنند تا به سوی حق و عدالت باز گردند.<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا * وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا}} «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند * و هر کس کار بدی کند یا بر خود ستم روا دارد سپس از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده‌ای بخشاینده خواهد یافت» سوره نساء، آیه ۶۴ و ۱۱۰ و {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}} «گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز! و (خداوند) او را آمرزید که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.</ref>
پس هرگونه خلل و نقصی در [[امور اقتصادی]] یک جامعه به معنای [[بحران]] در جامعه است و می‌بایست عوامل بحران به سرعت [[شناسایی]] و [[اصلاح]] شود. این‌گونه است که [[مبارزه با فساد]] [[اقتصادی]] و ایجاد [[اصلاحات]] در آن، از مهم‌ترین دغدغه‌های [[پیامبران]] بوده است؛ زیرا آنان همان اندازه که در [[اندیشه]] اصلاح افراد [[انسانی]] بودند، در اندیشه [[اصلاح جامعه]] بودند، بلکه این دومی‌از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است؛ زیرا جامعه صالح و سالم، امکان [[رشد]] افراد سالم بیشتری را فراهم می‌آورد و پیامبران در [[حقیقت]] در اندیشه اصلاح جامعه بشری و ایجاد جامعه مبتنی بر [[عدالت]] در سطح [[زمین]] بی‌توجه به ویژگی نژادی و [[دینی]] و مذهبی و جنسیتی بوده‌اند،چنانکه [[خداوند]] در [[آیه]] ۲۵ [[سوره حدید]] بیان کرده است.
اگر [[انسان]] بتواند از [[ظلم و ستم]] در همه اشکال و مصادیق آن اجتناب کند می‌تواند [[امید]] داشته باشد که به [[امنیت]] و آرامشی دست یابد که بسیاری [[حسرت]] آن را دارند<ref>{{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بهراسم در حالی که خود نمی‌هراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار داده‌اید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدام‌یک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.</ref> و همچنین به [[هدایتی]] خاص دست یافته<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا}} «خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸ و انعام آیه ۸۲</ref> و در [[سایه]] [[مغفرت]] و [[آمرزش الهی]] به سوی کمال و [[حق]] و [[عدالت]] رهنمون شود؛ زیرا [[تعدی]] و [[ظلم]] به هر شکلی و با مصداقی از نظر [[خداوند]] و [[عقل]] و [[قرآن]]، عملی [[ناشایست]]، [[قبیح]] [[عقلانی]]، [[حرام]] [[شرعی]] و گناهی نابخشنودنی است.<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمی‌تابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پست‌تر را به جای چیز بهتر می‌خواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانه‌های خداوند را انکار می‌کردند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، می‌گذشتند * و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناخته‌اید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده * ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)‌اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۶۱ و ۶۵ و ۱۷۸ و ۱۹۰.</ref> بنابراین کسی که از [[ظلم و ستم]] اجتناب می‌کند در [[حقیقت]] در [[مسیر حق]] و [[عدالت]] گام برمی‌دارد و همین خود عامل مهمی در جهت جلب [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] می‌باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>.


===تأثیر رفاه‌زدگی بر ستمگری===
جامعه سالم جامعه‌ای است که اصول عقلانی و قوانین و مقررات آن مراعات و اجرا می‌شود. از جمله اینکه به [[عقود]] و عهود وفا‌دار باشد یا [[پیمان شکنی]] نکند یا [[دروغ]] نگوید و [[صداقت]] و [[راستی]] داشته باشد. چنین جامعه‌ای همان جامعه‌ای است که بر اساس اصول [[عقلانی]] سامان یافته است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد اقتصادی و آثار آن از نگاه قرآن (مقاله)|فساد اقتصادی و آثار آن از نگاه قرآن]].</ref>.
{{همچنین|رفاه‌زدگی}}
[[آیات قرآن]] تبیین می‌کند که ریشه [[حق‌ستیزی]] و [[ستمگری]] در اموری چند نهفته است از جمله علل و عواملی که موجب می‌شود تا شخص [[گرایش]] به [[ظلم و ستم]] یابد، [[رفاه زدگی]] و [[اتراف]] است. [[ثروت]] و [[سرمایه]] همان گونه که در تحلیل [[قرآنی]]، عامل قوام [[جامعه]] و [[شکوفایی اقتصادی]] و [[تمدنی]] و دست‌یابی [[انسان]] به کمال و انجام ماموریت [[آبادانی زمین]] در نقش [[خلافت الهی]] است، همچنین می‌تواند عامل بسیاری از مسائل نابهنجار و ضداخلاقی و [[دینی]] در جامعه شود؛ زیرا قرار گرفتن سرمایه و ثروت در دست برخی از [[انسان‌ها]] موجب می‌شود تا گرفتار اتراف و رفاه‌زدگی شده و [[خلق و خوی]] [[انسانی]] خویش را از دست دهند.
بدین ترتیب بخشی از جامعه با بهره‌مندی از [[رفاه]] و [[اشرافیت]] خویش بر انبوهی از [[نعمت‌ها]] و روزی‌های [[الهی]] مسلط می‌شوند و با خوشگذارنی و غوطه‌وری در [[زندگی دنیا]] و ستمگری در [[حق]] [[مردمان]]، [[جامعه انسانی]] را نیز دچار [[بحران]] [[اخلاقی]] و [[سیاسی]] می‌کنند و آن را تا [[مرز]] [[فروپاشی]] و نیستی می‌کشانند.<ref>{{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ * لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}} «و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم * و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند * مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۴.</ref>
همین ‌آیات این مطلب را نیز تبیین می‌کند که [[خوشگذرانی]] [[افراطی]] و [[ظالمانه]] این بخش از اقشار جامعه چگونه اسباب نیستی و [[هلاکت]] آنان و جامعه را سبب می‌شود و [[فرصت]] [[رشد]] و [[تکامل]] را از [[جامعه]] می‌ستاند؛ زیرا [[بینش]] و نگرش آنان زمینه مساعدی برای [[غفلت]] از [[خدا]] و [[اهداف]] [[آفرینش]] می‌شود که در این صورت بر پایه [[سنت‌های الهی]] و [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، [[قدرت]] و [[مکنت]] آنان عامل نابودی و [[سقوط]] خودشان و جامعه می‌شود به طوری که زمانی نسبت به آثار [[ظلم و ستم]] خویش [[آگاه]] می‌شوند که [[فرصت]] گذشته و [[قیامت]] و [[رستاخیز]] برپا شده است.<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ}} «و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی می‌گزینند و آنها را چنان دوست می‌دارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بت‌ها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) می‌نگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵ و {{متن قرآن|وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ}} «و آن وعده راستین نزدیک شود و ناگاه دیدگان کافران خیره گردد (و بگویند:) وای بر ما که از این (امر) در ناآگاهی به سر می‌بردیم بلکه ستمکاره بودیم» سوره انبیاء، آیه ۹۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>.


==[[ستمگری]] با تخلفات [[اقتصادی]]==
==شاخصه جامعه [[بیمار]]==
تخلفات اقتصادی که از مصادیق بارز ظلم و ستم در [[حق]] خویش و جامعه و نسبت به [[نعمت‌های الهی]] و [[ناسپاسی]] به آن است، دارای اشکال و انواع متعددی می‌باشند.
همان‌گونه که رشد اقتصادی و [[آرامش]] و [[آسایش]] فراگیر، مهم‌ترین شاخصه سلامت جامعه است، فساد اقتصادی، بیانگر وجود [[بیماری]] در جامعه است. جامعه سالم در چارچوب اصول [[عقلانی]] [[اخلاقی]] بر [[عدالت]] و [[صداقت]] است و [[مردمان]] در چارچوب [[قوانین]] اخلاقی نسبت به یکدیگر [[ظلم]] و بیدادی را روا نمی‌دارند و بر [[پیمان]] و قراردادهای خود پایبند هستند و هرگز بر خلاف قول و قرار که داده‌اند عمل نمی‌کنند. این‌گونه است [اعتماد در همه سطوح جامعه حضور جدی دارد و معاملات و داد و ستدها بدرستی انجام می‌گیرد.
البته [[قرآن]] در برخی از [[آیات]] تبیین می‌کند که گاه ستمگری در حوزه‌های دیگر موجب می‌شود تا آثار آن در حوزه اقتصادی آشکار شود. به عنوان نمونه ظلم و ستم برخی از [[یهودیان]] نسبت به [[آموزه‌های وحیانی]] [[تورات]] موجب شد تا [[خداوند]] برخی از نعمت‌های [[پاک]] و [[پاکیزه]] و [[حلال]] را بر آنان [[حرام]] کند و [[اجازه]] بهره‌مندی از آن را به آنها ندهد.<ref>{{متن قرآن|فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا}} «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰ و {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}} «و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوان‌هاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجویی‌شان کیفر دادیم و بی‌گمان ما راست‌گفتاریم» سوره انعام، آیه ۱۴۶ و {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و هرچه را پیش‌تر برای تو بازگفتیم بر یهودیان حرام کردیم و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم می‌ورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.</ref>
بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که [[ستمگری]] در حوزه‌ای می‌تواند آثار و پیامدهایی در حوزه‌های دیگر که در ظاهر ارتباطی به هم ندارد داشته باشد.
به عنوان نمونه در [[آیات]] و [[روایات]] بیان شده است که [[پرداخت حقوق مالی]] چون [[زکات]] و [[خمس]] می‌تواند زمینه [[ریزش باران]] و دیگر نزولات آسمانی را فراهم آورد و فراخی و [[گشایش]] [[نعمت]] را برای [[جامعه]] به دنبال آورد، چنانکه عدم [[پرداخت زکات]] و خمس می‌تواند [[بیماری‌ها]] را نیز به دنبال آورد و [[هلاکت]] گروهی را سبب شود. در برخی از روایات به تاثیر [[صله رحم]] و ترک آن در افزایش و کاهش [[عمر]] [[آدمی]] توجه داده شده است تا به این وسیله ارتباط عمر با عملی چون صله رحم را به [[اثبات]] برساند. بنابراین نمی‌توان به بی‌ارتباطی امور نسبت به هم بی‌توجه بود؛ زیرا چنانکه این دسته از [[آیات]] و [[روایات]] و همچنین [[تجربه]] [[عارفان]] و [[دانش]] آنان نشان می‌دهد [[جهان]] چنان به هم پیوسته است که حرکت برگی در درون چاهی می‌تواند آثار بزرگ و مهم در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] به جا گذارد.


[[خداوند]] در بیان علت نابودی [[قوم شعیب]] در [[شهر مدین]] گزارش می‌کند که چگونه تخلفات [[اقتصادی]] [[مردم]] این منطقه موجب شد تا گرفتار [[هلاکت]] شوند و [[جامعه]] آنان به کلی نیست و نابود شود. آنان در رفتارهای اقتصادی خویش به جای [[عدالت]] و [[حق‌گرایی]] به سوی [[بی‌عدالتی]] [[گرایش]] یافته و در هنگام [[خرید و فروش]]، از پیمانه کم می‌گذاشتند و [[حقوق]] دیگران را به [[ظلم و ستم]] ضایع می‌کردند. این‌گونه است که به سبب تخلفات اقتصادی راه نیستی و نابودی خویش و جامعه خود را فراهم آورده و [[عبرت]] برای دیگران شدند.<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمین‌های زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهان‌ها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌ورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰ و {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ}} «و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴ و {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الآخِرَ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ * فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ * وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ * وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ * فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید * پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند * و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بی‌گمان این از (آثار) زیستگاه‌هایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل بودند * و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهان‌ها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردن‌کشی پیشه کردند و پیشرو نبودند * پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌کردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۶-۴۰.</ref>
اما جامعه بیمار و [[فاسد]]،‌ جامعه‌ای است که مهم‌ترین اصول عقلانی اخلاقی در آن رعایت نمی‌شود و ظلم و [[بیداد]] در ‌اشکال گوناگون نمود دارد و [[هنجارها]] و [[ارزش‌ها]] جای خود را به [[نابهنجاری]] داده است. این‌گونه است که شاخصه‌های [[سلامت]] [[اجتماعی]] مانند [[رشد]] و [[شکوفایی اقتصادی]] نیز در آن جامعه دیده نمی‌شود.
[[رباخواری]] نیز عملی ستمگرانه است که نوعی [[تخلف]] [[اقتصادی]] بشمار می‌رود که [[فرصت]] برابر را از افراد [[جامعه]] سلب می‌کند و [[اجازه]] [[رشد]] و شکوفایی به شخص و بلکه جامعه در حوزه اقتصادی و دیگر حوزه‌های [[انسانی]] و کمالی را نمی‌دهد. از این رو [[خداوند]] هرگونه [[رفتار]] ربوی در حوزه اقتصادی را ستمگرانه برمی‌شمارد و به شدت از آن [[نهی]] می‌کند و حتی آن را به عنوان [[اعلان]] [[جنگ]] رسمی با خداوند معرفی می‌نماید.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.</ref>
از جمله تخلفات [[اقتصادی]] می‌توان به شیوه نادرست [[مصرف]] اشاره کرد. عدم بهره‌مندی بهینه و درست از [[نعمت]] و روزی‌های [[خدادادی]] موجب می‌شود تا شخص و [[جامعه]] به عنوان مصداقی از مصادیق [[ستمگران]] مورد [[خشم]] و [[غضب الهی]] قرار گیرند.


به سخن دیگر، [[ستمگری]] تنها نسبت به شخص و یا جامعه نیست بلکه گاه نسبت به [[نعمت‌ها]] و روزی‌های [[خداوند]] است که در [[حقیقت]] همان [[ظلم به خدا]] نیز می‌تواند باشد. کسی که با مصرف بی‌رویه و [[زیاده‌روی]] در مصرف، [[نعمت‌های الهی]] را از میان می‌برد و [[اجازه]] مصرف درست و بهینه آن را به دیگران نمی‌دهد در حقیقت نسبت به خود و دیگری [[ظلم]] روا داشته است. خداوند در [[آیات قرآن]] از جمله ۲۴۶ [[سوره بقره]]<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}} «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> و ۱۰۳ [[سوره اعراف]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}} «سپس بعد از آنان موسی را با نشانه‌هایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۱۰۳.</ref> و ۸۳ و ۸۵ [[سوره یونس]]<ref>{{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ * وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ * فَقَالُواْ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود * و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید * گفتند: بر خداوند توکّل داریم؛ پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای گروه ستمگران مگردان!» سوره یونس، آیه ۸۳-۸۵.</ref> و ۹۷ تا ۱۰۱ [[سوره هود]]<ref>{{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ * ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ * وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ}} «نزد فرعون و سرکردگان وی؛ آنگاه، آن (سرکرده) ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود * او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند * و در این (جهان) و روز رستخیز با لعنت بدرقه شده‌اند؛ بد دهشی است که به آنان می‌دهند * این از اخبار شهرهاست که داستان آن را برای تو می‌گوییم برخی از آنها (هنوز) بر پایند و (برخی دیگر از روی زمین) برچیده شده‌اند * و ما به آنان ستم نکردیم که خود به خویش ستم کردند و چون فرمان پروردگارت دررسید خدایان ایشان که به جای خداوند (به پرستش) می‌خواندند هیچ به کارشان نیامدند و جز نابودی  چیزی بر آنان نیفزودند» سوره هود، آیه ۹۷-۱۰۱.</ref> و ۳۳ و ۴۴ [[سوره مؤمنون]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}} «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌آشامید می‌آشامد * سپس پیامبران خویش را پی‌درپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را  در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانه‌ها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمی‌آورند نفرین باد!» سوره مؤمنون، آیه ۳۳ و ۴۴.</ref>، با اشاره به [[رفتار]] [[ظالمانه]] و خوشگذرانی‌های اشراف و از میان بردن [[ثروت]] و نعمت‌های الهی، آنان را مردمانی [[ستم]] پیشه معرفی می‌کند و به آنها هشدار می‌دهد که این‌گونه رفتار سبب گمراهی‌شان و [[هلاکت]] خودشان و جامعه می‌شود.
هنگامی‌که ما از [[فساد]] در جامعه‌ای سخن می‌گوییم به معنای خارج شدن هر چیزی از حد اعتدال و عدالت است. البته گاه این خروج به سوی [[کاستی]] و گاه زیادی است<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۶۳۶، ذیل واژه فسد.</ref>. هر دو نوع خروج به معنای فساد دانسته می‌شود؛ چراکه [[جهان]] و جامعه بر عدالت و اعتدال بنیانگذاری شده است و خروج از اعتدال و عدالت به معنای خروج از قوانین [[حاکم]] بر هستی است. برای [[اصلاح]] امر فساد لازم است تا به‌گونه‌ای عمل شود تا دوباره آن چیز به [[تعادل]] برسد.


کنز اندوزی و جلوگیری از گردش سالم [[سرمایه]] و ثروت از دیگر تخلفات اقتصادی است که خداوند آن را مصداقی از مصادیق [[ظلم و ستم]] برمی‌شمارد؛ زیرا نعمت‌های الهی برای [[ذخیره‌سازی]] و [[تکاثر]] و کنز نیست بلکه [[خداوند]] این [[نعمت‌ها]] را در [[اختیار]] [[بشر]] قرار داده تا همگان از آن بهره گیرند و اگر در دست کسی ثروتی انباشته شده با به گردش درآوردن صحیح آن از راه مجاری معتبر و سالم [[اجازه]] بهره‌مندی گروه‌های بیشتر مردمی را فراهم آورد. بخشی را [[انفاق]] و [[صدقه]] نماید و [[حقوق مالی]] بینوایان و سائلان را به آنان پرداخت کند و در [[حق]] [[انسان‌ها]] [[احسان]] و [[ایثار]] نماید.
در جامعه بیمار و فاسد، [[سرقت]] و [[دزدی]] مستقیم و غیرمستقیم از [[مال]] دیگری یا [[اموال عمومی]] رشد می‌یابد و بر خلاف قوانین جاری و [[حاکم]] بر هستی، [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] رواج می‌یابد. از مصادیق این خروج از [[قوانین]] و [[بی‌عدالتی]] می‌توان به [[کم‌فروشی]] و [[گران‌فروشی]]<ref>سوره هود، آیه ۸۴-۸۵؛ ‌سوره شعراء، آیه ۸۵.</ref> اشاره کرد که [[سلامت]] [[داد و ستد]] [[اقتصادی]] را به هم می‌ریزد و [[اعتماد]] عمومی را به قول و قرارها و [[معاملات]] سلب می‌کند.


اما برخلاف این [[قانون]] و حق، شماری از انسان‌ها چون [[قارون]] در [[اندیشه]] کنز و [[تکاثر]] [[اموال]] و [[ثروت]] [[جامعه]] هستند و با رفتارهای تجاوزکارانه و [[ظالمانه]] خویش، [[سد]] راه بهره‌گیری [[مردم]] از [[نعمت‌های خداوند]] می‌شوند. این‌گونه است که [[خشم الهی]] را به [[جان]] می‌خرند و گرفتار [[عذاب الهی]] می‌شوند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}} «بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن ‌های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶ و {{متن قرآن|وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ * فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهان‌ها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردن‌کشی پیشه کردند و پیشرو نبودند * پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌کردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۹-۴۰.</ref>
به جامعه‌ای که [[ربا خواری]] و [[کم‌فروشی]] و [[گران فروشی]] و [[اختلاس]] و [[دزدی]] و [[رشوه]] در آن فراوان است، نمی‌توان امیدی بست؛ زیرا چنین جامعه‌ای ستون‌های بقا و [[استواری]] خود را با فساد و تباهی در معرض خطر قرار داده است.
[[ناسپاسی]] و [[کفران نعمت]] به اشکال مختلف چون [[اسراف]] و [[تبذیر]]، از تخلفات [[اقتصادی]] [[ظالمانه]] است که [[آیات قرآن]] به آن اشاره کرده است. [[خداوند]] در آیاتی چون ۳۴ [[سوره ابراهیم]]<ref>{{متن قرآن|وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}} «و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد؛ بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref> و ۱۵ و ۱۷ و ۱۹ [[سوره سبا]]<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ * فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}} «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟ * اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۵ و ۱۷ و ۱۹.</ref> از ناسپاسی و کفران نعمت [[مردم]] [[گلایه]] می‌کند و گزارش می‌کند که چگونه مردم منطقه [[سبا]] با ناسپاسی و [[کفران]] [[نعمت‌های الهی]]، خود را گرفتار [[خشم]] کرده و [[جامعه]] [[تمدنی]] و شکوفای خویش را به نیستی و نابودی سوق دادند.


[[آیات]] ۱۱۶ [[سوره هود]] و ۱۱ تا ۱۳ [[سوره]] [[انبیا]] و ۳۳ و ۳۸ و ۴۱ [[سوره مؤمنون]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌آشامید می‌آشامد * او جز مردی نیست که بر خداوند دروغی می‌بندد و ما به او ایمان نمی‌آوریم * آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!» سوره مؤمنون، آیه ۳۳ و ۳۸ و ۴۱.</ref> و ۴۹ و ۵۱ [[سوره زمر]]<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ * فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ}} «و چون به آدمی گزندی می‌رسد ما را می‌خواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم می‌گوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشته‌ام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمی‌دانند * پس بدی‌های کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدی‌های کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند» سوره زمر، آیه ۴۹ و ۵۱.</ref> و ۲۷ [[سوره شوری]]<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ}} «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ می‌داشت در زمین سرکشی می‌ورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازه‌ای فرو می‌فرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.</ref>، به وضعیت [[مرفهان]] بی‌درد و برخورداران سرمست [[جامعه]] اشاره می‌کند که با رفتارهای ضداقتصادی و تخلفات [[اقتصادی]] در حوزه‌های مختلف از جمله [[مصرف]]، موجبات [[تباهی]] خود و جامعه را فراهم می‌آورند و برخود و [[جامعه ظلم]] می‌کنند.
به هر حال، [[فساد اقتصادی]] هر اندازه که مانع [[رشد]] و شکوفایی اقتصادی جامعه است می‌تواند عامل نابودی و نیستی آن نیز باشد؛ زیرا جامعه‌ای که گرفتار [[فجور]] و [[فساد اقتصادی]] است در زمینه‌های دیگر چون [[اعتقادات]] نمی‌تواند به [[سلامت]] باشد؛ زیرا سلامت روحی و روانی [[جامعه]] در رفتارهای عملی از جمله رفتارهای [[اقتصادی]] آن خودنمایی می‌کند و جامعه‌ای که دچار [[فساد]] و [[بیماری]] اقتصادی است، نشان می‌دهد که از سلامت [[عقلانی]] و روانی برخوردار نیست. پس چنین جامعه‌ای جز نابودی از درون یا [[عذاب]] [[خشم]] و استیصال [[سرنوشت]] دیگری نخواهد داشت<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد اقتصادی و آثار آن از نگاه قرآن (مقاله)|فساد اقتصادی و آثار آن از نگاه قرآن]].</ref>.
در تحلیل [[قرآنی]] مسرفان<ref>{{متن قرآن|مَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ * وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}} «سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را می‌خواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم * و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۹ و ۱۱.</ref> و مترفان<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}} «پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>


از مصادیق بارز و آشکار متخلفان اقتصادی و مصداق بارز [[ظالمان]] می‌باشند و هرگونه [[خوشگذرانی]]<ref>{{متن قرآن|لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}} «مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۳-۱۴.</ref> و رفتارهایی از این دست می‌تواند [[مردم]] و جامعه را با خطر نیستی مواجه سازد.
== علل و عوامل ==
[[خداوند]] درباره علت تحقق «فساد» ـ از جمله: فساد اقتصادی ـ به نکاتی توجه می‌دهد که می‌تواند بیانگر چرایی این پدیده شوم و [[پلید]] در [[جوامع انسانی]] باشد. همچنین قرآن به شیوه‌ها و رویه‌های آنان در فساد اقتصادی نیز توجه می‌دهد تا مردم افزون بر [[شناخت]] علل، به چگونگی رفتارهای فساد انگیز [[مفسدان اقتصادی]] توجه پیدا کنند. از نظر قرآن برخی از علل و عواملی که مفسدان اقتصادی را پدید می‌آورد و فساد اقتصادی را موجب می‌شود، اموری چند است که به آنها اشاره می‌شود:
# '''[[اعراض]] از [[توحید]] محض''': [[اعتقاد]] و [[ایمان]] به توحید یکی از مهم‌ترین عوامل [[اصلاح]] [[رفتار]] [[انسانی]] است؛ در مقابل، هر کسی که فاقد ایمان به توحید باشد و [[گرایش]] به [[شرک]] و [[کفر]] داشته باشد، نه تنها [[رفتاری]] [[صالح]] در [[زندگی]] نخواهد داشت، بلکه دنبال انواع و اقسام [[فسادها]] از جمله [[فساد اقتصادی]] می‌رود و بی‌توجه به [[اخلاق]] و اصول [[فطری]] [[عدالت خواهی]]، به [[ظلم]] و [[فساد]] می‌پردازد.
# '''[[اعراض]] از [[قوانین الهی]] و [[شریعت]]''': [[قوانین]] [[فطری]] و [[تشریعی]] که با عقل سلیم و نقل [[وحیانی]] [[کشف]] می‌شود، مجموعه‌ای مهم است که در راستای ایجاد شرایط مناسب برای زیست [[اجتماعی]] وضع شده است. بنابراین، [[عدالت]]، [[صداقت]]، [[وفا]]، [[امانت]] و مانند آنها موجب می‌شود تا هر چیزی در جایی مناسب و [[حق]] خود قرار گیرد و صاحبان حق به حق خویش برسند، بی‌آنکه [[ظلم]] و ستمی به آنان شود. این قوانین در راستای تأمین سعادت فردی و جمعی و شخصی و اجتماعی وضع شده است و می‌بایست به شکل کامل مراعات شود تا نتایج و آثار مثبت خود را به جا گذارد. اما کسانی که به هر دلیل از جمله [[کفر]] و شرک و [[نفاق]] و سست ایمانی، به این قوانین شریعت بی‌توجهی کنند، عامل [[فساد در زمین]] و [[اجتماع]] بوده و [[رفتاری]] مفسدانه در حوزه‌های گوناگون از جمله [[اقتصادی]] خواهند داشت.
# '''ترک فرایض الهی''': همان طور که نادیده گرفتن اصل [[شرایع]] و قوانین الهی می‌تواند فساد‌انگیز باشد و [[مفسدان]] را به وجود آورد، ترک [[فرائض]] مهم همچون فرائض [[جهاد]] که [[ظالمان]] و [[متجاوزان]] را دفع می‌کند<ref>سوره محمد، آیه ۲۰-۲۲.</ref> و ترک [[نصرت]] [[مظلومان]] و [[مستضعفان]] در برابر [[ظالمان]] و [[مستکبران]]<ref>سوره انفال، آیه ۷۲-۷۳.</ref> و ترک [[فریضه]] مهم [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref>سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref> و مانند آنها موجب می‌شود تا حتی در [[جوامع اسلامی]] به دلیل عمل نیم بند به [[شرایع]] و [[قوانین الهی]]، انواع [[فساد]] و [[ظلم]] گسترش یابد و [[مفسدان اقتصادی]] و غیر [[اقتصادی]] پدیدار شوند و [[جامعه]] را به [[تباهی]] و فساد کشانند و با رفتارهای ضد ارزشی و ضد هنجاری [[فسق]] و [[فجور]] و [[بی‌حیایی]] و فحشاء را گسترش دهند و [[اقتصاد]] را به چالش بکشند.
# '''تسلط اشرار''': هرگاه‌ [[اشرار]] و ناصالحان مردمی بر آنان مسلط شوند، انواع و اقسام ظلم و فساد ایجاد و گسترش می‌یابد. این نیز پیامد [[انتخاب]] غلط مردم و کوتاهی در [[اجرا]] و اقامه فرائض الهی در قالب [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. وقتی مردمی اجازه می‌دهند که مفسدان بزرگ به نام [[مصلحان]] بر آنان [[حاکم]] شوند و با شعارهای زینتی خویش آنان را [[فریب]] دهند و بر گرده آنان همچون [[شیطان]] سوار شده و افسار انداخته و به هر سو بکشند، می‌بایست این [[مردم]] [[منتظر]] انواع و اقسام [[فساد]] و [[ظلم]] نهادینه شده و حتی قانونی باشند که بر آنان [[اعمال]] می‌شود؛ زیرا از نظر [[قرآن]] حکومت‌اشرار که به سبب پشت کردن مردم به [[صالحان]] [[مصلح]] [[واقعی]] است، موجب می‌شود تا [[اقتصاد]]، کشاوزی، [[حرث]] و [[نسل]] [[فاسد]] شود و [[مفسدان]]، انواع فساد را در این حوزه‌ها نهادینه کنند.
# '''[[رفاه زدگی]]''': [[اشرافیت]] و [[ثروت]]، [[انسان‌ها]] را [[تغییر]] می‌دهد، تا جایی که [[جرم]] و [[فساد]] برای آنان امری طبیعی می‌شود؛ از همین رو [[خدا]] می‌فرماید بزرگ‌ترین [[مجرمان]] همان مترفان هستند که از نظر [[اقتصادی]] به سبب زیادت در [[ثروت]]، آن را به شکل درست به کار نمی‌گیرند و با فحشاء و زشتکاری و [[اسراف]] و [[تبذیر]] و مانند آنها به خود و [[اجتماع]] ضربه می‌زنند، تا جایی که نابودی و [[تباهی]] اجتماع را به دنبال دارد<ref>اعراف، آیه ۷۴؛ اسراء، آیات ۴ و ۶ و ۷؛ هود، آیه ۱۱۶.</ref>.
# '''زراندوزی و [[عُجب]]''': دو روحیه خطرناک برای فرد و اجتماع آن است که [[اموال]] به جای [[تولید]] در کنزاندوزی به کار رود و افراد [[ثروتمند]] [[گمان]] کنند که تافته جدا بافته‌ای از دیگران هستند. این دو روحیه می‌تواند ارزش‌های [[فرهنگی]] و اقتصادی یک [[جامعه]] را تباه سازد؛ زیرا [[فرهنگ]] و [[اقتصاد]] دو مولفه اصلی هر جامعه است که قوام اجتماع و بنیاد آن بر این دو عنصر است.
# '''[[ظلم]]''': خاستگاه ظلم از نظر [[قرآن]] می‌تواند اموری چند باشد؛ با این همه کسی که گرفتار روحیه ظلم باشد، هیچ [[گرایش]] به [[عدالت]] [[عقلی]] و [[نقلی]] نخواهد داشت. بنابراین، بر خلاف اصول اخلاقی دنبال فتنه‌گری، [[جاسوسی]]، ایجاد یاس و [[نومیدی]] در دیگران و مانند آن می‌رود؛ زیرا این گونه می‌تواند [[سلطه]] خویش را [[حفظ]] نماید و اهداف مادی و [[دنیوی]] خویش را تأمین کند. جاسوسی [[اقتصادی]] و ایجاد فضایی که در آب گل‌آلود بتواند ماهی‌گیری کند و ایجاد جو روانی در قالب جنگ روانی و مانند آنها برای دستیابی به مقاصد مادی و دنیوی از جلوه‌های چنین افراد ظالمی است که باید مواظب و مراقب آنان در هر [[اجتماعی]] بود.
# '''[[فسق]]''': [[فاسق]] کسی است که به ظاهر [[اعتقاد]] به چیزی دارد ولی در عمل از آن فاصله می‌گیرد و به گونه‌ای دیگر عمل می‌کند. بسیاری از [[مفسدان]] [[اجتماع]] را همین گروه [[فاسقان]] تشکیل می‌دهند که به ظاهر با مردم و در [[باطن]] علیه آنان هستند. رفتارهای زشت و [[پلید]] خودشان را در لباسی [[زیبا]] و کلمات شیوا [[نهان]] می‌کنند. و با فریب افکار عمومی [[مفاسد]] [[اقتصادی]] و غیر اقتصادی خویش را پنهان می‌کنند. به هیچ [[عهد]] و [[پیمان]] و قول و قراری پایبند نیستند و [[پیمان شکنی]] و [[دروغگویی]] در [[خون]] آنان جاری و ساری است.‌ [[اشرار]] [[مردم]] هستند و با [[دروغ]] بر آنان [[حاکم]] می‌شوند و با [[وعده]] آب آنان را به سراب می‌کشانند. این گونه [[اقتصاد]] مردم را به [[غارت]] می‌برند و لقمه نان را از دهان [[مظلومان]] بیرون می‌کشند. به امور [[حق]] [[آگاهی]] و [[بصیرت]] و [[یقین]] کامل دارند، ولی در مقام عمل بر ضد آن بوده و انکار عملی دارند.
# '''[[گناه]] [[حاکمان]] و [[معصیت]] [[مردمان]]''': یک [[اجتماع]] زمانی گرفتار [[مفسدان]] و [[فساد]] نهادینه و قانونی می‌شود که [[مردم]] اهل معصیت باشند و برای دستیابی به [[شهوت]] و [[آزادی جنسی]] و مانند آنها، دست حاکمان را باز گذارند تا هر گونه که خواهند فساد و [[شرارت]] کنند. این گونه است که ترکیبی از گناه و شرارت حاکمان در کنار معصیت مرد می‌تواند یک [[جامعه]] را به [[تباهی]] کشاند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد اقتصادی و علل پیدایش آن (مقاله)|فساد اقتصادی و علل پیدایش آن]].</ref>.


بی‌گمان نقش [[دولت‌ها]] را در این زمینه نمی‌توان نادیده گرفت، بسیاری از رفتارهای [[ظالمانه]] در حوزه تخلفات اقتصادی ریشه در [[قدرت]] دارد. بنابراین با توجه به اینکه ریخت و پاش در رفتارهای [[دولت‌ها]]، بیش از حد تصور است باید توجه داشت که [[مرفهان]] بی‌درد و مسرفان تنها در افراد و رفتارهای آنان نمود ندارد بلکه بروز و ظهور آن در [[دولتمردان]] و رفتارهای دولتی بیش از دیگر جاهاست.
==مصادیق و جلوه‌ها ==
اگر بخواهیم جلوی بسیاری از تخلفات [[اقتصادی]] و رفتارهای [[ظالمانه]] را بگیریم باید به [[اصلاح قوانین]] و کنترل دقیق مجریان توجه شود.
[[فساد]] شامل همه [[گناهان]] و جرائمی می‌‏شود که در ابعاد مختلف فردی، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و اقتصادی گسترده است.  
شاید بسیاری از اسراف‌ها در بخش‌های دولتی از آن رو انجام می‌شود که به عنوان نمونه در ساخت و سازها دقت کافی مبذول نشده است. ساختمان‌ها به‌گونه‌ای ساخته می‌شود که به جای [[نور]] طبیعی [[خورشید]] به برق و برای تأمین [[گرما]] و سرما به هزینه‌های هنگفت نیازمند است.
در حالی که می‌توان با بهینه‌سازی سازه از [[مصرف]] بسیاری از موارد پیش گفته کاست و از ریخت و پاش‌ها جلوگیری کرد.
این‌گونه تخلفات هرچند که به طور مستقیم صورت نمی‌گیرد ولی در واقع امر، [[رفتاری]] ظالمانه تلقی می‌شود؛ زیرا شرایط را بگونه‌ای فراهم آورده‌اند که نیاز دایمی به [[روشنایی]] و یا ابزارها و وسایل گرمایشی و سرمایشی و در نتیجه صرف هزینه‌های گزاف باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>.


==بسترهای فساد اقتصادی==
=== نخست: [[رشوه]] ===
{{اصلی|بسترهای فساد اقتصادی}}
از جرایم اقتصادی می‌توان به [[رشوه]] دادن و رشوه گرفتن‌ اشاره کرد. که در قبال انجام یا عدم انجام وظیفه‌ای در [[سازمان]] و شرکت دولتی و توسط کارمندان آن انجام می‌شود. رشوه دادن و رشوه گرفتن هر دو، [[فساد]] در سازمان‌ها را به دنبال دارد. یکی از مشکلاتی که امروز بسیاری از کشورها با آن مواجه هستند و [[مجرمان]] اقتصادی به ‌اشکال گوناگون بر آن هستند تا [[حقوق مردم]] و دولت را نادیده گیرند، جرمی ‌به نام فرار مالیاتی است. فرار مالیاتی، هر نوع عمل یا اعمالی است که به قصد عدم پرداخت مالیات یا کمتر پرداختن [[مالیات]] از سوی‌ اشخاص [[حقیقی]] یا [[حقوقی]] صورت می‌گیرد. شکی نیست که با چنین عملی به‌عنوان جرم اقتصادی می‌بایست بشدت [[مبارزه]] و مقابله شود. این جرم می‌تواند از طریق [[جعل]] اظهارنامه مالیاتی یا عدم ثبت تمامی درآمدها و گزارش‌های [[مالی]] و یا [[تغییر]] آنها انجام شود به نحوی که بتوان مالیات کمتری پرداخت کرد. قاچاق کالا و ارز و مانند آنها نیز از جرم‌های اقتصادی است. بر‌اساس ماده یک [[قانون]] مبارزه با قاچاق کالا و ارز، قاچاق عبارت است از هرگونه فعل یا ‌ترک فعلی که سبب نقض قوانین مربوط به واردات یا صادرات کالا و ارز می‌شود. بر اساس [[قانون]] با متخلفان برخورد می‌شود و برای آنها [[مجازات]] در نظر گرفته می‌شود. قاچاق کالای مجاز و یا ممنوع و یا مجاز مشروط و ارز و کالای یارانه‌ای همگی شامل قاچاق ارز و کالا می‌شوند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[مجازات مفسدان و محاربان اقتصادی از نگاه قرآن (مقاله)|مجازات مفسدان و محاربان اقتصادی از نگاه قرآن]].</ref>.
 
===دوم: [[اختلاس]]===
[[اختلاس]] از [[اموال عمومی]] و [[بیت‌المال]] از [[اعمال]] مجرمانه است که [[اقتصاد]] را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. اختلاس به برداشتن و کم کردن غیرقانونی اموال دولتی یا غیردولتی که توسط کارمندان و کارکنان [[دولت]] یا وابسته به دولت انجام می‌گیرد، گفته می‌شود. این [[جرم]] یعنی اختلاس در [[ایران]] در خلال [[تحریم]] و در شرایط نامتعادل [[اقتصادی]] رخ می‌دهد و بیشتر اختلاس‌ها با [[برنامه‌ریزی]] از پیش تعیین شده، [[منظم]] و پنهان و توسط سران مقبول و دولتی انجام می‌شود<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[مجازات مفسدان و محاربان اقتصادی از نگاه قرآن (مقاله)|مجازات مفسدان و محاربان اقتصادی از نگاه قرآن]].</ref>.
 
==مبارزه با فساد اقتصادی==
{{اصلی|مبارزه با فساد اقتصادی}}
==== [[کیفر]] [[مفسدان اقتصادی]] ====
[[خدا]] در [[قرآن]] از دو دسته اصلی کیفر و مجازات [[دنیوی]] و [[اخروی]] سخن به میان آورده است. از نظر قرآن، برخی از مجرمان می‌‌بایست در [[دنیا]] مجازات داده شوند؛ زیرا این دسته از جرم‌ها [[نظام اجتماعی]] را در معرض خطر قرار می‌‌دهد و [[حقوق]] ابتدایی [[بشر]] را سلب می‌‌کند؛ بنابراین، تاخیر در مجازات و کیفر این دسته از جرم‌ها به معنای نابودی [[بشریت]] و نظام اجتماعی خواهد بود.
 
با نگاهی به [[نظام‌های حقوقی]] [[جوامع بشری]] می‌‌توان دریافت که جرم‌های خطرناک برای نوع بشر و [[نظامات اجتماعی]]، جرم‌هایی است که حقوق ابتدایی و طبیعی بشر را در معرض خطر قرار می‌‌دهد؛ زیرا هر فرد [[انسانی]] برای بقای خویش نیازمند اموری است که از آن به حقوق طبیعی و ابتدایی یاد می‌‌شود. سلب و تعرض به هر یک از این حقوق ابتدایی و طبیعی موجب می‌‌شود تا نسل انسانی در معرض خطر انقراض قرار گیرد. از این روست که در همه [[جوامع]] حتی ابتدایی‌ترین آنها، می‌‌توان حقوقی را یافت که برای یکایک افراد [[اجتماع]] بیان شده و افراد [[اجتماع]] می‌‌بایست نسبت به آن [[تکلیف]] داشته و [[اجازه]] ندهند تا این [[حقوق]] ابتدایی و طبیعی از کسی سلب شود. بر همین اساس، [[قوانین]] سخت گیرانه‌ای برای حفاظت و صیانت از حقوق طبیعی و ابتدایی وضع شده است، به طوری که [[مخالفت]] با آن مجازات‌های سنگینی را به دنبال دارد.


برخی از مهم‌ترین بسترهای فساد اقتصادی عبارتند از:
از جمله مهم‌ترین حقوق ابتدایی و طبیعی که در همه [[جوامع]] مجازات‌های [[سختی]] برای سلب کنندگان و [[متجاوزان]] در چارچوب [[عدالت]] [[عقلی]] و [[مقابله به مثل]] مطرح شده است<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ سوره احزاب، آیه ۵۸.</ref>، می‌‌توان به [[حق حیات]]، [[حق مسکن]]، [[حق امنیت]] و [[آرامش]]، [[حق]] [[آسایش]] و مانند آنها اشاره کرد. به طوری که اگر کسی عضوی یا [[زندگی]] کسی دیگر را بگیرد او را بر اساس [[اصل مقابله به مثل]]، [[قصاص]] می‌‌کنند، یا سارقان را به سختی [[مجازات]] کرده و نیز کسانی که [[امنیت روانی]] اجتماع را با [[شایعات]] [[تهدید]] می‌‌کنند، طرد و [[تبعید]] می‌‌کنند<ref>سوره احزاب، آیه ۶۱.</ref>.


====نخست: ظلم و فساد و نابرابری مالی و اقتصادی====
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، کسانی که [[اذیت]] و [[آزار]] می‌‌رسانند، می‌‌بایست [[امنیت]] نداشته باشند و از سوی [[دولت]] و نهادهای انتظامی و [[امنیتی]] [[تهدید]] شوند تا دست از آزار و اذیت [[مردم]] بردارند.
# ارتکاب مصادیق ظلم و فساد و عدم [[پایبندی مذهبی]] و [[پایبندی اخلاقی|اخلاقی]]
# [[تبعیض]] و [[سوءاستفاده از روابط شخصی]] در امور اقتصادی
# نابرابری در توزیع [[ثروت]] و [[قدرت]]:
## عدم [[توازن قدرت]] بین [[نهادهای کشور]]
## مرکز بسیار قدرت در دستان افراد یا نهادهای محدود
## امتیازهای غیر منطقی و [[اختیارات]] بسیار برخی [[مقامات دولتی]]


====دوم: ضعف در قانون‌گذاری و مدیریت مالی و اقتصادی====
[[مفسدان]] و [[ظالمان]] هر کسی باشد می‌‌بایست [[مجازات]] و [[کیفر]] شود و از امنیت بهره‌ای [[نبرد]]. این کیفر و مجازات با توجه به [[میزان]] [[فساد]] و [[افساد]] و درجه آن متفاوت خواهد بود. بر اساس آموزه‌های وحیانی قرآن، میزان و درجه مجازات مفسدان و ظالمان، بستگی به میزان [[ظلم]] و فساد و تاثیر آن دارد. از این روست که مجازات و کیفرهایی که در این باره وضع و اقامه می‌‌شود شامل بازداشت تا [[قتل]] است<ref>سوره مائده، آیه ۳۳-۳۴؛ سوره کهف، آیه ۸۳-۸۶.</ref>.
# فقدان یا ضعف شفافیت [[قوانین]] و مقررات مربوط به امور اقتصادی و [[مالی]]
# پیچیدگی بیش از حد [[قوانین مالیاتی]] و [[اداری]] (قوانین و مقررات دست و پا گیر و پیچیده)
# فقدان یا ضعف قانون‌گذاری مناسب در زمینه [[آزادی بیان]] برای [[مقابله با فساد اقتصادی]]
# ضعف مکانیزم‌های گزارش و پیگرد فساد اقتصادی
# فقدان [[اراده]] جدی [[مسئولان]] و عدم سرعت، [[قاطعیت]] و [[جدیت]] در برخوردها
# عدم [[استقلال قضات]] و برخورد [[قضایی]]
# مجازات‌های ضعیف برای [[متخلفان اقتصادی]]


====سوم: ضعف در نظارت و کنترل مالی و اقتصادی====
[[خدا]] در [[قرآن]]، مجازات‌هایی چون اعدام، به دار آویختن، قطع دست راست و پای چپ و یا [[تبعید]] از سرزمین خود را، به عنوان [[عذاب]] و [[کیفر]] [[دنیایی]] [[محاربان با خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} وضع کرده است.<ref>مائده، آیه ۳۳.</ref> از همین روست که آواره‌سازی [[بنی نضیر]] از کاشانه خود، به عنوان کیفر [[مخالفت]] و [[دشمنی]] آنان با خدا و پیامبر{{صل}} انجام می‌‌شود<ref>سوره حشر، آیه ۲-۴. اسباب النزول، واحدی، ص۲۷۸.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[مجازات قانونی مفسدان اقتصادی (مقاله)|مجازات قانونی مفسدان اقتصادی]].</ref>
# وجود خلأهای قانونی و ضعف [[حاکمیت قانون]]  
# ضعف [[نهادهای نظارتی]] و نظارت [[ضعیف]] بر [[فعالیت‌های اقتصادی]]
# [[حسابرسی]] و حسابداری ضعیف


====چهارم: ضعف در برنامه‌ریزی یا اقدامات پیشگیرانه ====
==بسترهای فساد اقتصادی==
# عدم ریشه‌یابی عوامل و [[بسترهای فسادزا]] و از بین بردن آن‎ها
{{اصلی|بسترهای فساد اقتصادی}}
# عدم [[تأمین نیازهای اقتصادی]] [[کارگزاران]] [[صالح]]
برخی از مهم‌ترین بسترهای فساد اقتصادی عبارت‌ند از: ظلم و فساد و نابرابری مالی و اقتصادی؛ ضعف در قانون‌گذاری و مدیریت مالی و اقتصادی؛ ضعف در نظارت و کنترل مالی و اقتصادی و ضعف در برنامه‌ریزی یا اقدامات پیشگیرانه.


==مصادیق فساد اقتصادی==
==مصادیق فساد اقتصادی==

نسخهٔ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۶

جایگاه اقتصاد

«اقتصاد» مایه قوام جامعه است. اقتصاد سالم در تحقق عدالت بسیار کمک می‌‌کند؛ چنان که تحقق بخشی از مؤلفه‌های سعادت و خوشبختی نیز به عهده اقتصاد سالم است؛ چراکه انسان نیازمند آسایش است و تحقق آسایش در سایه اقتصاد سالم در جامعه میسر است. هرگونه فسادی در فعالیت‌های اقتصادی به معنای فقدان عدالت و سلب آسایش از انسان و جامعه است. از این رو ارتباط تنگاتنگی با سلب امنیت و آرامش پیدا می‌‌کند؛ چراکه فقدان آسایش و عدالت به معنای تهدید زندگی از جهات گوناگون است و آرامش را از انسان و جامعه می‌‌گیرد[۱].

خطر فساد اقتصادی

«فساد اقتصادی» یکی از بزرگ‌ترین معضلات جوامع بشری است؛ زیرا اقتصاد برای اکثریت مردم، همه چیز است و سعادت را تنها گرو آن می‌دانند؛ برای همین، ظلم و فساد در این حوزه بیشتر از حوزه‌های دیگر زندگی بشر خودنمایی می‌کند و حجم عظیمی از ظلم‌ها و بیدادها که در جوامع بشری رخ می‌دهد، ناظر به این حوزه است، تا جایی که وقتی از عدالت سخن به میان می‌آید بیشتر مردم جلوه‌های اصلی را در عدالت و بهره‌مندی از مواهب و ثروت‌ها به شکل مناسب می‌دانند[۲].

شاخصه‌های سلامت جامعه

اقتصاد، ستون اصلی جامعه است، همان‌گونه که نماز ستون دین است. این بدان معناست که اگر اقتصاد در جامعه‌ای شکل نگرفته یا به درستی شکل نگرفته باشد، آن جامعه در معرض فروپاشی است؛ زیرا اقتصاد است که افراد یک جامعه را در یک جا جمع می‌کند و ساختاری به نام جامعه را موجب می‌شود. البته این بدان معنا نیست که امور دیگری چون آرامش و امنیت به‌عنوان اهداف اصلی جامعه مطرح نباشد؛ چنانکه وقتی ما از نماز به‌عنوان ستون دین یاد می‌کنیم به این معنا نیست که امور دیگری چون اعتقادات و باورها نقشی در تحقق دین ندارد، بلکه به این معناست که خیمه و چادر جامعه یا دین با اقتصاد و نماز راست می‌ایستد و اگر این دو چیز نباشد،‌ جامعه یا دین در معرض فروپاشی و تباهی است.

پس هرگونه خلل و نقصی در امور اقتصادی یک جامعه به معنای بحران در جامعه است و می‌بایست عوامل بحران به سرعت شناسایی و اصلاح شود. این‌گونه است که مبارزه با فساد اقتصادی و ایجاد اصلاحات در آن، از مهم‌ترین دغدغه‌های پیامبران بوده است؛ زیرا آنان همان اندازه که در اندیشه اصلاح افراد انسانی بودند، در اندیشه اصلاح جامعه بودند، بلکه این دومی‌از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است؛ زیرا جامعه صالح و سالم، امکان رشد افراد سالم بیشتری را فراهم می‌آورد و پیامبران در حقیقت در اندیشه اصلاح جامعه بشری و ایجاد جامعه مبتنی بر عدالت در سطح زمین بی‌توجه به ویژگی نژادی و دینی و مذهبی و جنسیتی بوده‌اند،چنانکه خداوند در آیه ۲۵ سوره حدید بیان کرده است.

جامعه سالم جامعه‌ای است که اصول عقلانی و قوانین و مقررات آن مراعات و اجرا می‌شود. از جمله اینکه به عقود و عهود وفا‌دار باشد یا پیمان شکنی نکند یا دروغ نگوید و صداقت و راستی داشته باشد. چنین جامعه‌ای همان جامعه‌ای است که بر اساس اصول عقلانی سامان یافته است[۳].

شاخصه جامعه بیمار

همان‌گونه که رشد اقتصادی و آرامش و آسایش فراگیر، مهم‌ترین شاخصه سلامت جامعه است، فساد اقتصادی، بیانگر وجود بیماری در جامعه است. جامعه سالم در چارچوب اصول عقلانی اخلاقی بر عدالت و صداقت است و مردمان در چارچوب قوانین اخلاقی نسبت به یکدیگر ظلم و بیدادی را روا نمی‌دارند و بر پیمان و قراردادهای خود پایبند هستند و هرگز بر خلاف قول و قرار که داده‌اند عمل نمی‌کنند. این‌گونه است [اعتماد در همه سطوح جامعه حضور جدی دارد و معاملات و داد و ستدها بدرستی انجام می‌گیرد.

اما جامعه بیمار و فاسد،‌ جامعه‌ای است که مهم‌ترین اصول عقلانی اخلاقی در آن رعایت نمی‌شود و ظلم و بیداد در ‌اشکال گوناگون نمود دارد و هنجارها و ارزش‌ها جای خود را به نابهنجاری داده است. این‌گونه است که شاخصه‌های سلامت اجتماعی مانند رشد و شکوفایی اقتصادی نیز در آن جامعه دیده نمی‌شود.

هنگامی‌که ما از فساد در جامعه‌ای سخن می‌گوییم به معنای خارج شدن هر چیزی از حد اعتدال و عدالت است. البته گاه این خروج به سوی کاستی و گاه زیادی است[۴]. هر دو نوع خروج به معنای فساد دانسته می‌شود؛ چراکه جهان و جامعه بر عدالت و اعتدال بنیانگذاری شده است و خروج از اعتدال و عدالت به معنای خروج از قوانین حاکم بر هستی است. برای اصلاح امر فساد لازم است تا به‌گونه‌ای عمل شود تا دوباره آن چیز به تعادل برسد.

در جامعه بیمار و فاسد، سرقت و دزدی مستقیم و غیرمستقیم از مال دیگری یا اموال عمومی رشد می‌یابد و بر خلاف قوانین جاری و حاکم بر هستی، ظلم و بی‌عدالتی رواج می‌یابد. از مصادیق این خروج از قوانین و بی‌عدالتی می‌توان به کم‌فروشی و گران‌فروشی[۵] اشاره کرد که سلامت داد و ستد اقتصادی را به هم می‌ریزد و اعتماد عمومی را به قول و قرارها و معاملات سلب می‌کند.

به جامعه‌ای که ربا خواری و کم‌فروشی و گران فروشی و اختلاس و دزدی و رشوه در آن فراوان است، نمی‌توان امیدی بست؛ زیرا چنین جامعه‌ای ستون‌های بقا و استواری خود را با فساد و تباهی در معرض خطر قرار داده است.

به هر حال، فساد اقتصادی هر اندازه که مانع رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه است می‌تواند عامل نابودی و نیستی آن نیز باشد؛ زیرا جامعه‌ای که گرفتار فجور و فساد اقتصادی است در زمینه‌های دیگر چون اعتقادات نمی‌تواند به سلامت باشد؛ زیرا سلامت روحی و روانی جامعه در رفتارهای عملی از جمله رفتارهای اقتصادی آن خودنمایی می‌کند و جامعه‌ای که دچار فساد و بیماری اقتصادی است، نشان می‌دهد که از سلامت عقلانی و روانی برخوردار نیست. پس چنین جامعه‌ای جز نابودی از درون یا عذاب خشم و استیصال سرنوشت دیگری نخواهد داشت[۶].

علل و عوامل

خداوند درباره علت تحقق «فساد» ـ از جمله: فساد اقتصادی ـ به نکاتی توجه می‌دهد که می‌تواند بیانگر چرایی این پدیده شوم و پلید در جوامع انسانی باشد. همچنین قرآن به شیوه‌ها و رویه‌های آنان در فساد اقتصادی نیز توجه می‌دهد تا مردم افزون بر شناخت علل، به چگونگی رفتارهای فساد انگیز مفسدان اقتصادی توجه پیدا کنند. از نظر قرآن برخی از علل و عواملی که مفسدان اقتصادی را پدید می‌آورد و فساد اقتصادی را موجب می‌شود، اموری چند است که به آنها اشاره می‌شود:

  1. اعراض از توحید محض: اعتقاد و ایمان به توحید یکی از مهم‌ترین عوامل اصلاح رفتار انسانی است؛ در مقابل، هر کسی که فاقد ایمان به توحید باشد و گرایش به شرک و کفر داشته باشد، نه تنها رفتاری صالح در زندگی نخواهد داشت، بلکه دنبال انواع و اقسام فسادها از جمله فساد اقتصادی می‌رود و بی‌توجه به اخلاق و اصول فطری عدالت خواهی، به ظلم و فساد می‌پردازد.
  2. اعراض از قوانین الهی و شریعت: قوانین فطری و تشریعی که با عقل سلیم و نقل وحیانی کشف می‌شود، مجموعه‌ای مهم است که در راستای ایجاد شرایط مناسب برای زیست اجتماعی وضع شده است. بنابراین، عدالت، صداقت، وفا، امانت و مانند آنها موجب می‌شود تا هر چیزی در جایی مناسب و حق خود قرار گیرد و صاحبان حق به حق خویش برسند، بی‌آنکه ظلم و ستمی به آنان شود. این قوانین در راستای تأمین سعادت فردی و جمعی و شخصی و اجتماعی وضع شده است و می‌بایست به شکل کامل مراعات شود تا نتایج و آثار مثبت خود را به جا گذارد. اما کسانی که به هر دلیل از جمله کفر و شرک و نفاق و سست ایمانی، به این قوانین شریعت بی‌توجهی کنند، عامل فساد در زمین و اجتماع بوده و رفتاری مفسدانه در حوزه‌های گوناگون از جمله اقتصادی خواهند داشت.
  3. ترک فرایض الهی: همان طور که نادیده گرفتن اصل شرایع و قوانین الهی می‌تواند فساد‌انگیز باشد و مفسدان را به وجود آورد، ترک فرائض مهم همچون فرائض جهاد که ظالمان و متجاوزان را دفع می‌کند[۷] و ترک نصرت مظلومان و مستضعفان در برابر ظالمان و مستکبران[۸] و ترک فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر[۹] و مانند آنها موجب می‌شود تا حتی در جوامع اسلامی به دلیل عمل نیم بند به شرایع و قوانین الهی، انواع فساد و ظلم گسترش یابد و مفسدان اقتصادی و غیر اقتصادی پدیدار شوند و جامعه را به تباهی و فساد کشانند و با رفتارهای ضد ارزشی و ضد هنجاری فسق و فجور و بی‌حیایی و فحشاء را گسترش دهند و اقتصاد را به چالش بکشند.
  4. تسلط اشرار: هرگاه‌ اشرار و ناصالحان مردمی بر آنان مسلط شوند، انواع و اقسام ظلم و فساد ایجاد و گسترش می‌یابد. این نیز پیامد انتخاب غلط مردم و کوتاهی در اجرا و اقامه فرائض الهی در قالب جهاد و امر به معروف و نهی از منکر است. وقتی مردمی اجازه می‌دهند که مفسدان بزرگ به نام مصلحان بر آنان حاکم شوند و با شعارهای زینتی خویش آنان را فریب دهند و بر گرده آنان همچون شیطان سوار شده و افسار انداخته و به هر سو بکشند، می‌بایست این مردم منتظر انواع و اقسام فساد و ظلم نهادینه شده و حتی قانونی باشند که بر آنان اعمال می‌شود؛ زیرا از نظر قرآن حکومت‌اشرار که به سبب پشت کردن مردم به صالحان مصلح واقعی است، موجب می‌شود تا اقتصاد، کشاوزی، حرث و نسل فاسد شود و مفسدان، انواع فساد را در این حوزه‌ها نهادینه کنند.
  5. رفاه زدگی: اشرافیت و ثروت، انسان‌ها را تغییر می‌دهد، تا جایی که جرم و فساد برای آنان امری طبیعی می‌شود؛ از همین رو خدا می‌فرماید بزرگ‌ترین مجرمان همان مترفان هستند که از نظر اقتصادی به سبب زیادت در ثروت، آن را به شکل درست به کار نمی‌گیرند و با فحشاء و زشتکاری و اسراف و تبذیر و مانند آنها به خود و اجتماع ضربه می‌زنند، تا جایی که نابودی و تباهی اجتماع را به دنبال دارد[۱۰].
  6. زراندوزی و عُجب: دو روحیه خطرناک برای فرد و اجتماع آن است که اموال به جای تولید در کنزاندوزی به کار رود و افراد ثروتمند گمان کنند که تافته جدا بافته‌ای از دیگران هستند. این دو روحیه می‌تواند ارزش‌های فرهنگی و اقتصادی یک جامعه را تباه سازد؛ زیرا فرهنگ و اقتصاد دو مولفه اصلی هر جامعه است که قوام اجتماع و بنیاد آن بر این دو عنصر است.
  7. ظلم: خاستگاه ظلم از نظر قرآن می‌تواند اموری چند باشد؛ با این همه کسی که گرفتار روحیه ظلم باشد، هیچ گرایش به عدالت عقلی و نقلی نخواهد داشت. بنابراین، بر خلاف اصول اخلاقی دنبال فتنه‌گری، جاسوسی، ایجاد یاس و نومیدی در دیگران و مانند آن می‌رود؛ زیرا این گونه می‌تواند سلطه خویش را حفظ نماید و اهداف مادی و دنیوی خویش را تأمین کند. جاسوسی اقتصادی و ایجاد فضایی که در آب گل‌آلود بتواند ماهی‌گیری کند و ایجاد جو روانی در قالب جنگ روانی و مانند آنها برای دستیابی به مقاصد مادی و دنیوی از جلوه‌های چنین افراد ظالمی است که باید مواظب و مراقب آنان در هر اجتماعی بود.
  8. فسق: فاسق کسی است که به ظاهر اعتقاد به چیزی دارد ولی در عمل از آن فاصله می‌گیرد و به گونه‌ای دیگر عمل می‌کند. بسیاری از مفسدان اجتماع را همین گروه فاسقان تشکیل می‌دهند که به ظاهر با مردم و در باطن علیه آنان هستند. رفتارهای زشت و پلید خودشان را در لباسی زیبا و کلمات شیوا نهان می‌کنند. و با فریب افکار عمومی مفاسد اقتصادی و غیر اقتصادی خویش را پنهان می‌کنند. به هیچ عهد و پیمان و قول و قراری پایبند نیستند و پیمان شکنی و دروغگویی در خون آنان جاری و ساری است.‌ اشرار مردم هستند و با دروغ بر آنان حاکم می‌شوند و با وعده آب آنان را به سراب می‌کشانند. این گونه اقتصاد مردم را به غارت می‌برند و لقمه نان را از دهان مظلومان بیرون می‌کشند. به امور حق آگاهی و بصیرت و یقین کامل دارند، ولی در مقام عمل بر ضد آن بوده و انکار عملی دارند.
  9. گناه حاکمان و معصیت مردمان: یک اجتماع زمانی گرفتار مفسدان و فساد نهادینه و قانونی می‌شود که مردم اهل معصیت باشند و برای دستیابی به شهوت و آزادی جنسی و مانند آنها، دست حاکمان را باز گذارند تا هر گونه که خواهند فساد و شرارت کنند. این گونه است که ترکیبی از گناه و شرارت حاکمان در کنار معصیت مرد می‌تواند یک جامعه را به تباهی کشاند[۱۱].

مصادیق و جلوه‌ها

فساد شامل همه گناهان و جرائمی می‌‏شود که در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گسترده است.

نخست: رشوه

از جرایم اقتصادی می‌توان به رشوه دادن و رشوه گرفتن‌ اشاره کرد. که در قبال انجام یا عدم انجام وظیفه‌ای در سازمان و شرکت دولتی و توسط کارمندان آن انجام می‌شود. رشوه دادن و رشوه گرفتن هر دو، فساد در سازمان‌ها را به دنبال دارد. یکی از مشکلاتی که امروز بسیاری از کشورها با آن مواجه هستند و مجرمان اقتصادی به ‌اشکال گوناگون بر آن هستند تا حقوق مردم و دولت را نادیده گیرند، جرمی ‌به نام فرار مالیاتی است. فرار مالیاتی، هر نوع عمل یا اعمالی است که به قصد عدم پرداخت مالیات یا کمتر پرداختن مالیات از سوی‌ اشخاص حقیقی یا حقوقی صورت می‌گیرد. شکی نیست که با چنین عملی به‌عنوان جرم اقتصادی می‌بایست بشدت مبارزه و مقابله شود. این جرم می‌تواند از طریق جعل اظهارنامه مالیاتی یا عدم ثبت تمامی درآمدها و گزارش‌های مالی و یا تغییر آنها انجام شود به نحوی که بتوان مالیات کمتری پرداخت کرد. قاچاق کالا و ارز و مانند آنها نیز از جرم‌های اقتصادی است. بر‌اساس ماده یک قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، قاچاق عبارت است از هرگونه فعل یا ‌ترک فعلی که سبب نقض قوانین مربوط به واردات یا صادرات کالا و ارز می‌شود. بر اساس قانون با متخلفان برخورد می‌شود و برای آنها مجازات در نظر گرفته می‌شود. قاچاق کالای مجاز و یا ممنوع و یا مجاز مشروط و ارز و کالای یارانه‌ای همگی شامل قاچاق ارز و کالا می‌شوند[۱۲].

دوم: اختلاس

اختلاس از اموال عمومی و بیت‌المال از اعمال مجرمانه است که اقتصاد را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. اختلاس به برداشتن و کم کردن غیرقانونی اموال دولتی یا غیردولتی که توسط کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت انجام می‌گیرد، گفته می‌شود. این جرم یعنی اختلاس در ایران در خلال تحریم و در شرایط نامتعادل اقتصادی رخ می‌دهد و بیشتر اختلاس‌ها با برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده، منظم و پنهان و توسط سران مقبول و دولتی انجام می‌شود[۱۳].

مبارزه با فساد اقتصادی

کیفر مفسدان اقتصادی

خدا در قرآن از دو دسته اصلی کیفر و مجازات دنیوی و اخروی سخن به میان آورده است. از نظر قرآن، برخی از مجرمان می‌‌بایست در دنیا مجازات داده شوند؛ زیرا این دسته از جرم‌ها نظام اجتماعی را در معرض خطر قرار می‌‌دهد و حقوق ابتدایی بشر را سلب می‌‌کند؛ بنابراین، تاخیر در مجازات و کیفر این دسته از جرم‌ها به معنای نابودی بشریت و نظام اجتماعی خواهد بود.

با نگاهی به نظام‌های حقوقی جوامع بشری می‌‌توان دریافت که جرم‌های خطرناک برای نوع بشر و نظامات اجتماعی، جرم‌هایی است که حقوق ابتدایی و طبیعی بشر را در معرض خطر قرار می‌‌دهد؛ زیرا هر فرد انسانی برای بقای خویش نیازمند اموری است که از آن به حقوق طبیعی و ابتدایی یاد می‌‌شود. سلب و تعرض به هر یک از این حقوق ابتدایی و طبیعی موجب می‌‌شود تا نسل انسانی در معرض خطر انقراض قرار گیرد. از این روست که در همه جوامع حتی ابتدایی‌ترین آنها، می‌‌توان حقوقی را یافت که برای یکایک افراد اجتماع بیان شده و افراد اجتماع می‌‌بایست نسبت به آن تکلیف داشته و اجازه ندهند تا این حقوق ابتدایی و طبیعی از کسی سلب شود. بر همین اساس، قوانین سخت گیرانه‌ای برای حفاظت و صیانت از حقوق طبیعی و ابتدایی وضع شده است، به طوری که مخالفت با آن مجازات‌های سنگینی را به دنبال دارد.

از جمله مهم‌ترین حقوق ابتدایی و طبیعی که در همه جوامع مجازات‌های سختی برای سلب کنندگان و متجاوزان در چارچوب عدالت عقلی و مقابله به مثل مطرح شده است[۱۴]، می‌‌توان به حق حیات، حق مسکن، حق امنیت و آرامش، حق آسایش و مانند آنها اشاره کرد. به طوری که اگر کسی عضوی یا زندگی کسی دیگر را بگیرد او را بر اساس اصل مقابله به مثل، قصاص می‌‌کنند، یا سارقان را به سختی مجازات کرده و نیز کسانی که امنیت روانی اجتماع را با شایعات تهدید می‌‌کنند، طرد و تبعید می‌‌کنند[۱۵].

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، کسانی که اذیت و آزار می‌‌رسانند، می‌‌بایست امنیت نداشته باشند و از سوی دولت و نهادهای انتظامی و امنیتی تهدید شوند تا دست از آزار و اذیت مردم بردارند.

مفسدان و ظالمان هر کسی باشد می‌‌بایست مجازات و کیفر شود و از امنیت بهره‌ای نبرد. این کیفر و مجازات با توجه به میزان فساد و افساد و درجه آن متفاوت خواهد بود. بر اساس آموزه‌های وحیانی قرآن، میزان و درجه مجازات مفسدان و ظالمان، بستگی به میزان ظلم و فساد و تاثیر آن دارد. از این روست که مجازات و کیفرهایی که در این باره وضع و اقامه می‌‌شود شامل بازداشت تا قتل است[۱۶].

خدا در قرآن، مجازات‌هایی چون اعدام، به دار آویختن، قطع دست راست و پای چپ و یا تبعید از سرزمین خود را، به عنوان عذاب و کیفر دنیایی محاربان با خدا و پیامبر(ص) وضع کرده است.[۱۷] از همین روست که آواره‌سازی بنی نضیر از کاشانه خود، به عنوان کیفر مخالفت و دشمنی آنان با خدا و پیامبر(ص) انجام می‌‌شود[۱۸].[۱۹]

بسترهای فساد اقتصادی

برخی از مهم‌ترین بسترهای فساد اقتصادی عبارت‌ند از: ظلم و فساد و نابرابری مالی و اقتصادی؛ ضعف در قانون‌گذاری و مدیریت مالی و اقتصادی؛ ضعف در نظارت و کنترل مالی و اقتصادی و ضعف در برنامه‌ریزی یا اقدامات پیشگیرانه.

مصادیق فساد اقتصادی

۱. استفاده غیرقانونی از منصب

۱-۱. کسب منافع شخصی نامشروع

۱-۱-۱. دریافت رشوه به عنوان‌های مختلف (رشوه‌خواری)
۱-۱-۲. سوء استفاده اقتصادی از قدرت و اختیارات (رانت‌خواری)

۱-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات

۱-۳. دوست‌گماری و خویشاوندسالاری

۲. تخلفات و فساد مالی

۲-۱. رباخواری

۲-۲. دزدی و اخاذی

۲-۳. غصب

۲-۴. اختلاس

۲-۵. پول‌شویی

«پول‌شویی» شامل فرد یا شرکتی از طریق نامشروع یا غیر‌قانونی مانند فروش مواد مخدر و یا فروش مشروبات الکلی و یا فروش کالای قاچاق شود و درآمد بالایی به دست می‌آورد. سپس این درآمد یا سود را در راه قانونی سرمایه‌گذاری می‌کند یا به عبارت دیگر پول کثیف و غیر قانونی را تبدیل به پول تمیز و قانونی می‌کند[۲۰].

۲-۶. قاچاق

۲-۷. گران‌فروشی

۲-۸. کم‌فروشی (تطفیف و بخس)

۲-۹. اسراف و تبذیر

۴. تقلب و جعل (احتیال و کلاهبرداری)

۴-۱. جعل پول و ضرب سکه غیر مجاز

۴-۲. جعل مدارک و اسناد مالی

۴-۳. جعل گزارش‌های مالی

۴-۴. پنهان‌سازی حقایق با اسناد جعلی

۴-۵. جعل و تقلب در قراردادها و معاملات تجاری

۴-۶. جعل و تقلب در محصولات و خدمات

۴-۷. انتقال غیرقانونی دارایی‌ها

۴-۸. ناپدید کردن اموال

۴-۹. تدلیس و غش در معاملات

۵. توطئه و تبانی

۵-۱. توطئه و تبانی برای کنترل بازار

۵-۲. توافق غیرقانونی بر سر قیمت‌گذاری

۶. احتکار و انحصار غیر مجاز

۷. اخلال در نظام تولیدی

۸. پرداخت نکردن واجبات مالی و فرار مالیاتی

۸-۱. ترک پرداخت زکات

۸-۲. ترک پرداخت خمس

۸-۳. عدم اظهار درآمدهای واقعی در اظهارنامه مالیاتی

۸-۴. استفاده از راه‌های غیرقانونی برای کاهش مالیات

ویژه‌خواری

قاچاق

کلاهبرداری

گران‌فروشی

منابع

پانویس

  1. منصوری، خلیل، عدالت شالوده سلامت اقتصادی.
  2. منصوری، خلیل، فساد اقتصادی و علل پیدایش آن.
  3. منصوری، خلیل، فساد اقتصادی و آثار آن از نگاه قرآن.
  4. مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۶۳۶، ذیل واژه فسد.
  5. سوره هود، آیه ۸۴-۸۵؛ ‌سوره شعراء، آیه ۸۵.
  6. منصوری، خلیل، فساد اقتصادی و آثار آن از نگاه قرآن.
  7. سوره محمد، آیه ۲۰-۲۲.
  8. سوره انفال، آیه ۷۲-۷۳.
  9. سوره هود، آیه ۱۱۶.
  10. اعراف، آیه ۷۴؛ اسراء، آیات ۴ و ۶ و ۷؛ هود، آیه ۱۱۶.
  11. منصوری، خلیل، فساد اقتصادی و علل پیدایش آن.
  12. منصوری، خلیل، مجازات مفسدان و محاربان اقتصادی از نگاه قرآن.
  13. منصوری، خلیل، مجازات مفسدان و محاربان اقتصادی از نگاه قرآن.
  14. سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ سوره احزاب، آیه ۵۸.
  15. سوره احزاب، آیه ۶۱.
  16. سوره مائده، آیه ۳۳-۳۴؛ سوره کهف، آیه ۸۳-۸۶.
  17. مائده، آیه ۳۳.
  18. سوره حشر، آیه ۲-۴. اسباب النزول، واحدی، ص۲۷۸.
  19. منصوری، خلیل، مجازات قانونی مفسدان اقتصادی.
  20. منصوری، خلیل، مجازات قانونی مفسدان اقتصادی.