میانهروی و [[اقتصاد]] به معنای رعایت اعتدال و [[پرهیز]] از [[افراط]] و [[تفریط]] است. مقتصد کسی است که در وسط و طریق ـ نه حواشی و کنارههای آن ـ طی مسیر میکند. رعایت اعتدال معمولاً [[شیوه]] مقبول، مطبوع و سازگار با اقتضائات [[فطری]] [[بشر]] و متناسب با ضرورتهای ناشی از [[حیات]] جمعی شمرده شده است و معمولاً در همه نظامهای [[فرهنگی]] و [[تربیتی]] بدان توصیه میشود. معنای دیگر میانهروی، اتخاذ موضع متوسط و [[متعادل]] به معنای [[رهایی]] از تمرکز صرف بر یک جنبه همچون مادیگری و [[دنیاگرایی]] و متقابلاً ترک معنویتگرایی و [[آخرتگرایی]] یا عکس آن است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] و ابعاد وسط بودن [[امت اسلام]] مینویسد: [[امت اسلامی]] را یک [[امت]] میانه و [[معتدل]] نامیده است، معتدل از نظر [[عقیده]] که نه راه [[غلو]] را میپیماید و نه راه [[تقصیر]] و [[شرک]]، نه طرفدار [[جبر]] است و نه [[تفویض]]، نه درباره صفات [[معتقد]] به تشبیهاند و نه تعطیل. [[معتدل]] از نظر ارزشهای [[معنوی]] و مادی، نه به کلی در [[جهان]] ماده فرو میروند که [[معنویت]] به [[فراموشی]] سپرده شود، و نه آنچنان در عالم معنی فرو میروند که از [[جهان مادی]] به کلی بیخبر گردند. معتدل از نظر [[دانش]]، نه آنچنان بر دانستههای خود [[جمود]] دارند که [[علوم]] دیگران را پذیرا نشوند، و نه آنگونه خودباختهاند که به دنبال هر صدایی برخیزند. معتدل از نظر [[روابط اجتماعی]]، نه اطراف خود حصار میکشند که از جهانیان به کلی جدا شوند، و نه اصالت و [[استقلال]] خود را از دست میدهند که همچون غربزدگان و شرقزدگان در این [[ملت]] و آن ملت ذوب شوند. معتدل از نظر شیوههای [[اخلاقی]]، از نظر [[عبادت]]، از نظر [[تفکر]] و خلاصه معتدل در تمام جهات [[زندگی]] و [[حیات]]<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸۷؛ برای آگاهی بیشتر از اهمیت و آثار فردی و اجتماعی این ویژگی تربیتی اخلاقی، ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، رسنگاران، ص۲۴۱-۲۵؛ محمد جمالی خلیلیان اشکذری، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، ح۱۷۷-۱۹۸.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۳۸.</ref>
میانهروی و [[اقتصاد]] به معنای رعایت اعتدال و پرهیز از [[افراط]] و تفریط است. مقتصد کسی است که در وسط و طریق ـ نه حواشی و کنارههای آن ـ طی مسیر میکند. رعایت اعتدال معمولاً شیوه مقبول، مطبوع و سازگار با اقتضائات [[فطری]] [[بشر]] و متناسب با ضرورتهای ناشی از [[حیات]] جمعی شمرده شده است و معمولاً در همه نظامهای [[فرهنگی]] و [[تربیتی]] بدان توصیه میشود. معنای دیگر میانهروی، اتخاذ موضع متوسط و [[متعادل]] به معنای [[رهایی]] از تمرکز صرف بر یک جنبه همچون مادیگری و [[دنیاگرایی]] و متقابلاً ترک معنویتگرایی و آخرتگرایی یا عکس آن است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] و ابعاد وسط بودن [[امت اسلام]] مینویسد: [[امت اسلامی]] را یک [[امت]] میانه و [[معتدل]] نامیده است، معتدل از نظر [[عقیده]] که نه راه [[غلو]] را میپیماید و نه راه [[تقصیر]] و [[شرک]]، نه طرفدار [[جبر]] است و نه [[تفویض]]، نه درباره صفات [[معتقد]] به تشبیهاند و نه تعطیل. [[معتدل]] از نظر ارزشهای [[معنوی]] و مادی، نه به کلی در [[جهان]] ماده فرو میروند که [[معنویت]] به فراموشی سپرده شود، و نه آنچنان در عالم معنی فرو میروند که از جهان مادی به کلی بیخبر گردند. معتدل از نظر [[دانش]]، نه آنچنان بر دانستههای خود [[جمود]] دارند که [[علوم]] دیگران را پذیرا نشوند، و نه آنگونه خودباختهاند که به دنبال هر صدایی برخیزند. معتدل از نظر [[روابط اجتماعی]]، نه اطراف خود حصار میکشند که از جهانیان به کلی جدا شوند، و نه اصالت و [[استقلال]] خود را از دست میدهند که همچون غربزدگان و شرقزدگان در این [[ملت]] و آن ملت ذوب شوند. معتدل از نظر شیوههای [[اخلاقی]]، از نظر [[عبادت]]، از نظر [[تفکر]] و خلاصه معتدل در تمام جهات [[زندگی]] و [[حیات]]<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸۷؛ برای آگاهی بیشتر از اهمیت و آثار فردی و اجتماعی این ویژگی تربیتی اخلاقی، ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، رسنگاران، ص۲۴۱-۲۵؛ محمد جمالی خلیلیان اشکذری، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، ح۱۷۷-۱۹۸.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۳۸.</ref>
== [[آیات قرآنی]] مرتبط ==
# توصیه به [[میانهروی]] در زندگی: {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ}}<ref>«و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref>.
# توصیه به میانهروی در [[مصرف]]: {{متن قرآن|وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>.
# آیاتی نیز [[مؤمنان]] را به میانهروی در [[انفاق]]<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}} «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>؛ در [[قصاص]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}} «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>؛ در واکنش به حوادث تلخ و شیرین [[روزگار]]<ref>{{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}} «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref> و در [[مبارزه]] و برخورد با [[دشمنان]]<ref>{{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}} «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref> توصیه کرده و [[مؤمنان]] را از متابعت و [[همراهی]] با افراطکاران برحذر داشته است<ref>{{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}} «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. طلب [[بخشش]] به سبب زیادهرویها و افراطکاریهای غیر قابل توجیه نیز از جمله دعاهای مؤمنان شمرده شده است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}} «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۳۸.</ref>
میانهروی و اقتصاد به معنای رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط است. مقتصد کسی است که در وسط و طریق ـ نه حواشی و کنارههای آن ـ طی مسیر میکند. رعایت اعتدال معمولاً شیوه مقبول، مطبوع و سازگار با اقتضائات فطریبشر و متناسب با ضرورتهای ناشی از حیات جمعی شمرده شده است و معمولاً در همه نظامهای فرهنگی و تربیتی بدان توصیه میشود. معنای دیگر میانهروی، اتخاذ موضع متوسط و متعادل به معنای رهایی از تمرکز صرف بر یک جنبه همچون مادیگری و دنیاگرایی و متقابلاً ترک معنویتگرایی و آخرتگرایی یا عکس آن است. علامه طباطبایی در تفسیر و ابعاد وسط بودن امت اسلام مینویسد: امت اسلامی را یک امت میانه و معتدل نامیده است، معتدل از نظر عقیده که نه راه غلو را میپیماید و نه راه تقصیر و شرک، نه طرفدار جبر است و نه تفویض، نه درباره صفات معتقد به تشبیهاند و نه تعطیل. معتدل از نظر ارزشهای معنوی و مادی، نه به کلی در جهان ماده فرو میروند که معنویت به فراموشی سپرده شود، و نه آنچنان در عالم معنی فرو میروند که از جهان مادی به کلی بیخبر گردند. معتدل از نظر دانش، نه آنچنان بر دانستههای خود جمود دارند که علوم دیگران را پذیرا نشوند، و نه آنگونه خودباختهاند که به دنبال هر صدایی برخیزند. معتدل از نظر روابط اجتماعی، نه اطراف خود حصار میکشند که از جهانیان به کلی جدا شوند، و نه اصالت و استقلال خود را از دست میدهند که همچون غربزدگان و شرقزدگان در این ملت و آن ملت ذوب شوند. معتدل از نظر شیوههای اخلاقی، از نظر عبادت، از نظر تفکر و خلاصه معتدل در تمام جهات زندگی و حیات[۱].[۲]
↑طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸۷؛ برای آگاهی بیشتر از اهمیت و آثار فردی و اجتماعی این ویژگی تربیتی اخلاقی، ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، رسنگاران، ص۲۴۱-۲۵؛ محمد جمالی خلیلیان اشکذری، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، ح۱۷۷-۱۹۸.