حقوق اقلیت‌ها در معارف و سیره نبوی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۴۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

  • اقلیت یا گروه اقلیت، یک مفهوم جامعه شناسی است. گروه اقلیت، گروهی است که درباره اعضای آن تبعیض صورت می‌گیرد و آنها در وضع نامناسب‌تری قرار دارند. اعضای گروه‌های اقلیت نوعی حس همبستگی گروهی به یکدیگر دارند، در نتیجه، احساسات وفاداری و علایق مشترک بین آنها معمولاً زیاد است. اعضای گروه اقلیت معمولاً کمی از اجتماع بزرگ تر، جدا و در محله‌ها، شهرها یا مناطق خاصی از کشور حضور دارند. ازدواج میانْ گروهی، بین کسانی که در گروه اکثریت هستند، با اعضای گروه اقلیت، بسیار اندک است و افراد گروه اقلیت، ممکن است به طور جدی به ازدواج‌های درون گروهی اعتقاد داشته باشند، همچنین، اعضای گروه اقلیت عموماً سهم کم‌تری از مزیت‌های اجتماعی چون قدرت، ثروت و احترام دارند[۱][۲].

انواع اقلیت‌ها

  1. اقلیت‌های قومی و نژادی : اقلیت‌ها نژادی، به دلیل ویژگی‌های نژادی، مانند رنگ پوست از گروه اکثریت شناخته می‌شوند و مسلمانان هیچ‌گونه مشکل مهمی با این دسته نداشته‌اند؛ زیرا اسلام با اجرای طرح مساوات و اخوت اسلامی هرگونه تبعیض و برتری نژادی را از میان برد. طبق آیه ۱۳ سوره حجرات، گرامی‌ترین انسان‌ها نزد خدا با تقواترین آنهاست[۳]؛ به این سبب، افرادی چون سلمان از ایران، صهیب از روم و بلال از حبشه، عضو فعال و اصلی جامعه اسلامی بودند.
  2. اقلیت‌های مذهبی‌: اقلیت‌های مذهبی گروهی هستند که به مذهبی غیر از مذهب اکثریت اعتقاد دارند و به این دلیل، نسبت به اکثریت از مزایای نابرابری بهره‌مندند. دین مبین اسلام به دلیل محترم شمردن پیامبران الهی، ‌ به فرد یا گروه‌هایی که ادعای پیروی از این پیامبران عظیم الشأن را دارند نیز به دیده احترام می‌نگرد[۴][۵].

پیامبر و حقوق اقلیت‌ها

انواع حقوق اقلیت‌های دینی

احترام به شریعت و آداب و رسوم اقلیت‌ها‌

اقلیت‌ها و حقوقشان در عرصه اجتماعی‌

اقلیت‌ها و حقوق قضایی‌

اقلیت‌ها و امنیت اجتماعی

اقلیت‌ها و پرداخت مالیات‌

آزادی در تفکر و اظهار رأی

رعایت حقوق اقلیت‌ها

یکی از مصداق‌های مهرورزی اسلام به پیروان ادیان دیگر، حمایت قانونی از آنان در برابر هر گونه ستم و تعدی است. بر اساس قانون اسلام، اگر آنان به شرایط ذمّه عمل کنند، جان و مال و آبرویشان در امان است. اسلام برای حفظ حقوق اقتصادی و مالی غیرمسلمانان، دست‌درازی به اموال آنها را به سرقت، غضب، غش و حیله، حرام دانسته و تنها جزیه را بر آنان واجب کرده است. از آنجا که اهل کتاب و غیرمسلمانان، خمس و زکات و دیگر حقوق مالی اسلامی را نمی‌پردازند، جزیه جایگزین شده است تا آنان نیز به عنوان شهروندان سرزمین اسلامی، در برابر خدماتی که دریافت می‌کنند، عوارض مالیاتی بپردازند. به گفته شیخ مفید: «خداوند متعال، جزیه را به جهت حفظ خون اهل کتاب و منع به بردگی کشاندن آنان و حفظ اموالشان قرار داده است»[۴۲]. باید دانست اسلام حتی در گرفتن جزیه از اهل کتاب به تفاوت‌های اقتصادی آنان توجه داشته است و کسانی را که از پرداختن جزیه ناتوانند، به همراه کودکان، زنان، بردگان، پیرمردان و بیماران جسمی و عقلی، از پرداخت آن معاف کرده است[۴۳].

کرامت انسانی که در قرآن مجید بر آن تأکیده شده است، به انسان مسلمان اختصاص ندارد، بلکه همه مردم با هرگونه دیدگاه را دربرمی‌گیرد. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که: «إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَكُمْ‌»؛ «هرگاه شخصی کریم از قومی نزد شما آمد، او را اکرام کنید، گرچه با شما مخالف باشد»[۴۴].

اسلام برای تکمیل مکارم اخلاق و اجرای فضیلت‌های اخلاقی آمده است. رفتار کریمانه رسول الله (ص) نیز در برخورد با مسلمانان و غیرمسلمانان یکسان بود. در روایتی آمده است که پیامبر همسایه‌ای یهودی داشت که وقتی بیمار شد، به عیادتش رفت[۴۵]. رسول اعظم (ص) وظیفه داشت جامعه‌ای را پایه‌گذاری کند که یک پارچه، منظم و امن باشد. او تنها راهنمای مردم منطقه خود یا کمک سان مسلمانان نبود، بلکه در برابر همگان مسئولیت داشت: ﴿مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا[۴۶].

حضرت محمد (ص) در رفتار با اهل کتاب می‌کوشید با استدلال و منطق و حتی بر اساس کتاب خودشان با آنها گفت‌وگو کند. با نگاهی گذرا به تاریخ اسلام درمی یابیم که علمای ملت‌های مختلف از یهودی، مسیحی، دهری و مشرک، به مدینه، مرکز حاکمیت اسلام می‌آمدند و در کمال آزادی به اظهار عقاید خویش می‌پرداختند. آنان ساعت‌ها با پیامبر گفت وگو می‌کردند. آن حضرت نیز با سعه صدر کامل و به دور از تنگ‌نظری و حساسیت بی‌مورد، به سخنان آنان گوش می‌داد و با استفاده از باورهای خود آنان، برای حقانیت اسلام و رسالت خویش دلیل می‌آورد. علی (ع) در این مورد می‌فرماید: روزی علمای یهود، نصاری، دهریه، زرتشتیان و مشرکان عرب نزد پیامبر جمع شدند. یهودیان گفتند: ای محمد! ما معتقدیم عزیز، پسر خداست. آمده ایم ببینیم تو چه می‌گویی. اگر از ما پیروی کنی پس ما به حق از تو پیشی داریم و اگر مخالفت کنی، با تو دشمنی می‌کنیم. علمای دیگر نیز پس از بیان عقاید خود، جمله‌هایی همانند یهودیان به زبان آوردند و آن حضرت را به مناظره دعوت کردند. پس از آن، پیامبر با کمال متانت به هر یک از آنان پاسخ گفت بدون اینکه در مقابل عقاید باطل آنان، تندی و خشونت نشان دهد یا اظهار ناراحتی کند[۴۷].

رسول گرامی اسلام به همه مسلمانان سفارش می‌کند که با اقلیت‌های دینی مهربان باشند و هرگز با آنها به خشونت رفتار نکنند. ازاین رو، فرموده است: کسی که فردی از اقلیت‌های دینی را که با دولت اسلامی پیمان بسته است بکشد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد[۴۸]. ایشان همچنین می‌فرمود: «بدانید که هر کس به معاهدی (اهل ذمه) ستم کند یا حقش را کم بدهد یا بیش از توانش، او را مکلف سازد یا بدون رضایتش، چیزی از او بگیرد، در روز قیامت، من طرف مخاصمه و مدعی او هستم».[۴۹].

یکی از امتیازهای اسلام، مدارا با اهل کتاب است. اسلام با قراردادی که با آنان می‌بندد، حمایت از جان و مال آنان را بر عهده می‌گیرد و کسی حق تعرض به مال و جان آنان را ندارد. البته پیروان حضرت مسیح پیشاپیش به وسیله حضرت عیسی (ع)، از رحمت و محبت رسول گرامی اسلام آگاه بودند. در انجیل برنابا در این باره آمده است: یسوع فرمود: ای برادران! همانا که قضا و قدر رازی است بزرگ. حتی اینکه به شما می‌گویم که راستی آن را نمی‌داند آشکارا جز یک نفر و بس و او آن کسی که اسرار خدا بر او آشکار می‌شود، بس آشکار شدنی و خوشا به حال کسانی که به سخن او گوش می‌دهند، وقتی که به جهان بیاید؛ زیرا رحمت خدا بر ایشان سایه خواهد افکند. آری، چنان که این درخت، ما را از حرارت سوزان آفتاب نگاه می‌دارد، همچنین رحمت خدا، ایمان آورندگان به آن اسم را از شرّ شیطان نگاه می‌دارد. شاگردان در پاسخ گفتند: ای معلم! کدام کس خواهد بود آن مردی که از او سخن می‌گویی که به جهان خواهد آمد؟ یسوع به شکفتگی دل در جواب فرمود: همانا او محمد (ص)، پیامبر خداست. وقتی که او به جهان بیاید چنان که باران، زمین را قابلیت بخشد که بار بدهد پس از آنکه باران مدت مدیدی قطع شده باشد. او وسیله اعمال صالح میان مردم خواهد شد به رحمت بسیاری که با خود می‌آورد. او ابر سفیدی است پر از رحمت خدا و آن رحمتی است که خدا آن را بر مؤمنان نثار می‌کند، نرم نرم مثل باران[۵۰].[۵۱].

منابع

پانویس

  1. آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص۲۳۸.
  2. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۱.
  3. ر. ک. سوره حجرات، آیه ۱۳.
  4. علی اصغر رضوانی، رعایت حقوق اقلیتها و ارتداد، ص ۱۴.
  5. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۱-۳۶۲.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.
  7. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۲.
  8. ر. ک: سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  9. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نهایة الأرب، ص ۳۴۸.
  10. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۲-۳۶۳.
  11. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۷۴؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۱۴، ص ۶۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۵، ص ۳۸۲ و شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۶۹۵.
  12. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۳.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۵۰.
  14. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۲۷ - ۵۷۵ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۸۲.
  15. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج، ۲، ص ۳۴۳.
  16. گوستاو لوبون می‌گوید «قوت و قدرت، عامل انتشار اسلام نبود... حق، آن است که امت‌ها فاتحانی رحیم و با گذشت‌تر از عرب ندیدند». ر. ک: حضارة العرب، ص۱۴۵-۱۴۶.
  17. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۳-۳۶۴.
  18. «الَّا مَنْ‌ ظَلَمَ‌ مُعَاهَداً أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طاقتة أَوْ انْتَقَصَتْ أَوْ اخُذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسِهِ فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ »؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۵؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۹، ص ۲۰۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۴، ص ۳۶۴.
  19. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۴.
  20. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۹۳.
  21. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۴.
  22. «پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند» سوره مائده، آیه ۴۲.
  23. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۵.
  24. «اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۲.
  25. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۵.
  26. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۰۰؛ سید هاشم بحرانی، البرهان، ج ۲، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ و ابن جمعه هویزی، تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۲۹ - ۶۳۰.
  27. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۵.
  28. السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نهایة الإرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.
  29. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶.
  30. سرزمینی در کنار دریای مدیترانه و در پایان منطقه حجاز که مردمانش مسیحی بودند.
  31. محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲۳، ص ۱۰۳۱ و ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۰.
  32. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶.
  33. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶.
  34. رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۹.
  35. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶-۳۶۷.
  36. کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۸ - ۲۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲ - ۵۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۵۶ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۳۲۸.
  37. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۲۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۹۱؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۳۰ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۳۵۴.
  38. ابن کثیر، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۳۱؛ دلائل النبوه، ۵ج، ص ۲۴۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱.
  39. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۷.
  40. رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۸.
  41. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۷.
  42. شیخ مفید، المقنعه، ص۲۶۹.
  43. ابوالصلاح الحلبی، الکافی فی الفقه، ص۲۴۹.
  44. محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص۸۱.
  45. مکارم الاخلاق، ص۳۵۹.
  46. «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.
  47. بحارالانوار، ج۹، ص۲۵۷ - ۲۶۷.
  48. جلال الدین سیوطی، جامع الصغیر، ج۲، ص۸۹۶.
  49. «أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِداً، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ، فَأَنَا حَجيجُهُ يَوْمَ القِيامَةِ»؛ میزان الحکمه، ج۹، ص۴۱۰۲.
  50. انجیل برنابا، ترجمه: حیدرقلی قزلباش سردار کابلی، فصل ۱۶۳، ص۳۱۲ و ۳۱۳.
  51. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۹۸.