امام جواد علیه‌السلام

بدون لینک‌دهی دستی
بدون عکس
شناسه ناقص
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

امام جواد (ع)
حرم امام کاظم و امام جواد علیهما السلام در کاظمین
نقشامام نهم شیعیان
ناممحمد بن علی
کنیهابوجعفر • ابوعلی
زادروز۱۰ رجب، سال ۱۹۵ ق
زادگاهمدینه
مدت امامت۱۷ سال (۲۰۳-۲۲۰ ق)
شهادتآخر ذی‌القعده، ۲۲۰ ق
مدفنکاظمین، عراق
محل زندگیمدینه، بغداد
لقب(ها)جواد • تقی
پدرامام رضا علیه السلام
مادرسبیکه
فرزند(ان)امام هادی (علیه السلام) و ...
طول عمر۲۵ سال
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام جواد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام جواد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (زاده ۱۰ رجب ۱۹۵ق در مدینه - شهادت ۲۲۰ق در بغداد) نهمین امام و پیشوای مسلمانان است. پدرشان امام رضا (ع) و مادرش خیزران (سَبیکه) بود. جواد و تقی از القاب ایشان است. حضرت در ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامت او ۱۷ سال بوده است. دوران امامت حضرت مصادف با خلافت مامون و معتصم عباسی بود و در این دوران با استفاده از مناظرات حقانیت اهل بیت را به اثبات می‌رساندند. سرانجام معتصم، همسر امام را تحریک کرد تا حضرت جواد(ع) را مسموم کند. ایشان که جوان‌ترین امام شیعه بود روز آخر ذی قعده سال ۲۲۰ هجری به شهادت رسید.

ولادت و نسب

امام جواد(ع) محمد بن علی بن موسی (ع)، نهمین پیشوای مسلمانان در سال ۱۹۵ هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود[۱]. در مورد روز ولادت ایشان اختلاف وجود دارد، برخی آن را پانزدهم رمضان[۲] می‌دانند و شیخ طوسی ١٠ رجب ذکر کرده است[۳].

پدر ارجمندش امام رضا (ع) هشتمین امام معصوم و مادرش خیزران (سَبیکه) بود که از نظر فضایل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و از برترین زنان زمان خود بوده[۴] و امام رضا(ع) او را بانوی منزه و پاکدامن و با فضیلت نامیده است[۵].

القاب امام

از القاب مشهور امام نهم(ع): جواد و تقی و کنیه گرامی‌اش ابو جعفر ثانی است[۶].[۷]

فضائل و مناقب

امام محمد تقی (ع) همانند دیگر امامان معصوم (ع) در خصال نیک و اخلاق پسندیده همچون جد خویش، پیامبر اسلام (ص) بود. در عبادت و طاعت شهرتی تمام داشت و بیش‌تر روزها در روزه بود و شب‌ها به عبادت و راز و نیاز. پیوسته این حدیث پیامبر (ص) را بر زبان داشت که "هر کس نماز شب بخواند، چهره‌اش در روز زیبا و نورانی می‌گردد"[۸]. فروتنی امام محمد تقی (ع) از صفات برجسته او است.

در برخورد با مردم بسیار متواضع و مهربان بود و می‌فرمود: "فروتنی، زینت و شرافت حسب و نسب است"[۹]. جود و بخشش او زبانزد همه بود و امروزه نیز آن امام (ع) را بدین صفت می‌شناسند و بدین روی از القاب مشهورش "جواد الائمه" است. هر کس نیازی به او می‌آورد، حاجت روا بازمی‌گشت[۱۰]. آنچه از موقوفات بنی‌هاشم و پدران معصومش به دست می‌آورد، میان نیازمندان تقسیم می‌کرد[۱۱].

علم و فضیلت جوادالائمه(ع) نیز همچون پدرش، فراوان بود و در مجالس بحثی که خلیفه ترتیب می‌‌داد تا از موقعیت اجتماعی او بکاهد، حضرت جواد(ع) با آنکه کم سن و سال و جوان بود، ولی همه را مغلوب می‌‌کرد و در همه علوم و فنون، سرآمد بود.

ابو هاشم جعفری گوید: "در مسجد مسیّب به امامت حضرت نماز گزاردیم...، آن‌گاه یادآور شد که در مسجد درخت سدر خشک و بی‌برگ و بار بود، حضرت زیر آن درخت وضو گرفت، پس آن درخت تازه شد و برگ در آورد و در همان سال میوه داد"[۱۲].[۱۳]

امامت امام جواد

امام جواد(ع) در ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامت او حدود ۱۷ سال بوده است. شیخ مفید نوشته است: "حضرت رضا (ع) از دنیا رفت و سراغ نداریم فرزندی از او مانده باشد جز پسر ارجمندش، ابوجعفر محمد (ع) که پس از او امامت را به دست گرفت[۱۴]. همچنین از امام رضا (ع) نقل شده است که به صراحت فرزند گرامی خویش حضرت محمد تقی (ع) را به وصایت و امامت خوانده است[۱۵]. افزون بر این، برتری آشکار امام محمد تقی (ع) بر مردم روزگار خویش دلیلی دیگر بر امامت او است[۱۶][۱۷].

امام محمد تقی (ع) از سال ۲۰۳ تا ۲۲۰ ه. امامت کرد. خلفای معاصر آن امام همام (ع) عبارت‌اند از: مأمون و معتصم[۱۸]. مأمون، خلیفه عباسی چون از نفوذ باطنی و معنوی او در میان مردم بیمناک بود، آن حضرت را تحت مراقبت خویش گرفت و از همین رو دخترش را به ازدواج حضرت جواد(ع) درآورد، تا یک مراقب دائمی و خانگی نسبت به او داشته باشد.

در دوران امامت امام رضا(ع) شیعه توانایی تجربه قدرت سیاسی را به دست آورده بود و همین امر مأمون را مجبور کرد که حضرت را به اجبار وارد دستگاه حکومت کند؛ ولی موفّق نشد و رفتار امام طوری بود که حتّی برگزاری یک نماز از سوی حضرت را برنتافت؛ از این پس این موضع قدرت توسّط ائمه بعدی حفظ شد. امام محمد جواد(ع) مواضع پدر خود را ادامه داد. مأمون نیز توطئه خود را برای از بین بردن شیعه همچنان ادامه داد. او می‌خواست امام را از پایگاه‌های مردمی خود جدا کند و این توطئه را به‌گونه‌ای اجرا کند که مردم تحریک نشوند.

مهم‌ترین برنامه امامت امام محمد تقی (ع) ادامه راه پدر و پیگیری برنامه‌های ایشان برای گسترش مذهب تشیع و هدایت امت بود. نخستین گام امام (ع) در این راه آن بود که پایتخت عباسیان را ترک کرد و به مدینه رفت. این کار به معنای رد مشروعیت حکومت عباسی و نوعی مقابله با آن تلقی می‌گشت. با حضور امام (ع) در مدینه، فقیهان و عالمان بسیاری پیرامونشان گرد آمدند و از محضر ایشان کسب فیض کردند. امام (ع) برای پیگیری برنامه‌های خود، دانشمندانی را به [بلاد اسلامی گسیل کرد که با عنوان "ثقات" مشهورند. آنان وظیفه داشتند مردم را از علوم آل محمد (ع) بهره‌مند سازند و تعالیم اصیل دینی را گسترش دهند[۱۹].

در آغاز امامت حضرت جواد(ع)، مأمون تشکیل مجالس مناظره را ـ که در دوره امام رضا (ع) همگی به نفع اهل بیت تمام شد ـ دوباره تجربه کرد، به این دلیل که امام نهم خردسال است و تجربه پدر را ندارد بلکه بتواند به موقعیّت علمی او لطمه وارد کند؛ ولی نتیجه برعکس شد. در مجلسی که بزرگان علمای اهل سنت از جمله یحیی بن اکثم ـ قاضی القضاة ـ حضور داشتند، امام جواد را به مناظره فرا خواند؛ امّا شکست و انقطاع همگی، باعث ناکامی مأمون شد. به نقل مجلسی در فصل حجّ فقیهان بغداد و شهرهای دیگر و سایر دانشمندان بلاد که هشتاد تن بودند، به حجّ رفتند و سپس برای دیدار با امام راهی مدینه شدند[۲۰].

شاگردان و اصحاب عظیم الشأنی همچون: ابن ابی عمیر بغدادی، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری، احمد بن ابی نصر برنظی کوفی، ابوتمام حبیب بن اوس طائی، علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری از جمله دست پروردگان حضرت ابوجعفر امام جواد(ع) هستند. این شاگردان نیز همچون امام خود تحت تعقیب و گرفتاری بودند.

علاوه بر موضع علنی، حضرت در بُعد سیاسی نیز به مبارزات خود ادامه می‌داد و طرح مأمون برای سکونت در بغداد و دربار در جهت مشروعیّت بخشیدن به حکومت خود را نپذیرفت و این توطئه را خنثی نمود[۲۱].

کرامات امام جواد (ع)

از امام جواد (ع) کرامت‌ها و امور خارق العاده‌ای دیده شده که هر یک می‌تواند به عنوان نشانه و علامت مقام و منصب الهی آن حضرت باشد مانند اینکه "ابن حجر هیتمی" کرامت عجیبی را از امام جواد (ع) نقل کرده است: مأمون بازهای شکاری داشت و هنگامی که از شهر خارج شد یکی از آنها را برای شکار فرستاد و باز از چشم‌ها دور شد و از هوا برگشت در حالی که در منقارش ماهی کوچکی بود که هنوز زنده بود. مأمون بسیار تعجب کرد و به سمت شهر برگشت و بچه‌ها هنوز مشغول بازی بودند و امام جواد (ع) نیز نزد آنها بود و باز هم بچه‌ها فرار کردند جز امام جواد (ع). مأمون به او نزدیک شد و گفت: در دستت چیست؟ امام فرمود: خداوند متعال در دریای قدرت خود، ماهیان کوچکی را آفریده است که بازهای شکاری پادشاهان و خلفا آنها را شکار می‌کند و به وسیله این ماهی‌ها سلاله اهل بیت رسول خدا (ص) را آزمایش می‌کنند. مأمون گفت: "أَنْتَ ابْنُ الرِّضَا حَقّاً"؛ تو به‌راستی که فرزند علی بن موسی الرضا هستی![۲۲].[۲۳]

افضلیت امام جواد (ع)

برتری و تقدیم امام جواد (ع) بر دیگران در کمالاتی که لازمه امامت است مستند به سخنان امام رضا (ع) و اعتراف دیگران است. در این زمینه صنعانی می‌گوید: خدمت امام رضا (ع) بودم که پسر کودکش ابی جعفر (ع) را آوردند فرمود: این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به شیعیان ما متولد نشده است[۲۴].

همچنین ابن حجر هیتمی درباره امام جواد (ع) جریان برخورد زیرکانه آن حضرت در سن کودکی با مأمون را نقل می‌کند: پس از شهادت امام رضا (ع)، روزی مأمون از یکی از کوچه‌های بغداد عبور می‌کرد و امام جواد که کودک ۹ ساله بود، ایستاده بود و دیگر بچه‌ها بازی می‌کردند. همین که مأمون رسید غیر از امام جواد (ع) دیگر کودکان فرار کردند ولی او همچنان باقی بود مامون از او پرسید تو چرا فرار نکردی؟ امام به سرعت جواب داد: راه تنگ نبود تا برای شما راه باز می‌کردم و جرمی مرتکب نشده بودم تا از شما می‌ترسیدم و در حق شما نیز حسن ظن داشتم که به کسی که جرمی ندارد آسیبی نمی‌رسانید. مأمون از سخنان و صورت زیبای او خیلی خوشش آمد و از او پرسید: اسمت چیست و فرزند چه کسی هستی؟ امام جواب داد: من محمد بن علی بن موسی الرضا (ع) هستم. مأمون برای علی بن موسی الرضا (ع) از خداوند طلب مغفرت کرد و به راه خود ادامه داد[۲۵].[۲۶]

شبهه خردسالی امام

امام جواد(ع) نخستین امام از دوازده امام شیعه بود که در خردسالی به امامت رسید. پس از ایشان، امام هادی (ع) و امام مهدی (ع) نیز در خردسالی به امامت رسیدند. برخی این موضوع را به عنوان شبهه مطرح ساخته و کوشیده‌اند مسئله امامت ایشان را به ابهام بکشانند. هر چند در تاریخ، کسانی را می‌توان یافت که در کودکی از نبوغ ذاتی فوق‌العاده‌ای بهره‌مند بوده‌اند و بدین ترتیب، نمی‌توان خردسالی امام (ع) را دلیلی بر رد امامت ایشان به شمار آورد، اما شیعیان دلایل دیگری نیز بیان کرده‌اند:

  1. ایمان به خدا مستلزم آن است که آدمی به این نیز ایمان آوَرَد که همه افعال خداوند از روی مصلحت است و باید بی چون و چرا به آن تن در داد. خداوند، قادر و حکیم است و بنابر مصلحت، بنده برگزیده خویش را در خردسالی به امامت رسانده است و این هیچ تناقضی در پی ندارد و امر محالی با خود نمی‌آورد.
  2. بنابر نص قرآن، حضرت عیسی (ع) و یحیی (ع) در خردسالی به نبوت رسیده‌اند[۲۷].
  3. در تاریخ اسلام، نمونه‌هایی در دست است که مسئولیت‌هایی بزرگ و کارهایی سترگ به خردسالان سپرده شده است؛ مانند بیعت امام علی (ع) با پیامبر اسلام (ص) در کودکی، نقش داشتن امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در ماجرای مباهله و نیز گواهی آنان در ماجرای فدک نزد خلیفه اول.
  4. امامت حضرت جواد (ع) در خردسالی، ذهن مسلمانان را برای پذیرفتن امامت حضرت مهدی (ع) و غیبت ایشان در خردسالی آماده ساخت.
  5. چنان که‌ از تاریخ نیز برمی‌آید، امامت حضرت جواد (ع) در خردسالی آزمایشی سخت برای شیعیان بود تا مؤمنان راستین خویش را نشان دهند و به مقامی والاتر رسند. در این ماجرا، برخی کسان ـ که سست ایمان و مردد بودند ـ از راه به در رفتند و بازشناخته گشتند[۲۸].[۲۹]

شهادت

پس از مأمون، معتصم خلیفه شد و همسر امام را تحریک کرد تا حضرت جواد(ع) را مسموم کند. همسر امام، ام الفضل، با وسوسه او شوهر جوانش را با انگور مسموم کرده و به شهادت رساند. حضرت جواد(ع) جوان‌ترین امام شیعه بود و هنگام شهادت ۲۵ سال داشت. روز آخر ذی قعده سال ۲۲۰ هجری، روز شهادت اوست. قبر مطهرش در کاظمین، از شهرهای عراق، زیارتگاه شیعیان است[۳۰].[۳۱].

منابع

پانویس

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۲۹۵؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۰.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۲.
  3. طوسی، محمد بن حسنف مصباح المتهجد، ص۸۰۵.
  4. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۰۹.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۳۱۶.
  6. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مصنفات الشیخ المفید، ج۱۱، ص۲۷۳؛ شیخ عباس قمی، الانوار البهیة، ص۲۲۵.
  7. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۲۳-۴۲۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۸؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۷.
  8. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع‌، ج۲، ص۳۶۳.
  9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۳۳.
  10. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۰۲ و ۱۰۳.
  11. قزوینی، سید محمد کاظم، زندگانی امام جواد، ص۴۴.
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۳.
  13. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۰۶؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۳.
  14. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مصنفات الشیخ المفید، ج۱۱، ص۲۷۱.
  15. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی‌، ج۱، ص۳۲۲؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۴۲.
  16. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری‌، ص۳۳۵.
  17. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۲۳-۴۲۴؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۹.
  18. امین، سید محسن، اعیان الشیعه‌، ج۲، ص۳۲.
  19. عطاردی، شیخ عزیزالله، مسند الامام الجواد، ص۴۳، ۸۸ و ۸۹.
  20. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۰.
  21. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۴۶-۱۴۷؛ فرهنگ شیعه، ص۱۲۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۳.
  22. الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج ۲، ص ۵۹۷.
  23. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۸۰.
  24. «فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ»؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.
  25. ر.ک: الصواعق، ج ۲، ص ۵۳۱.
  26. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۷۷-۷۹.
  27. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ؛ سوره مریم؛ آیه ۳۰، ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ؛ سوره مریم؛ آیه ۱۲.
  28. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل‌، ج۱، ص۱۶۹.
  29. فرهنگ شیعه، ص۱۲۰-۱۲۱.
  30. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۱۱؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷؛ نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۱۰۰.
  31. فرهنگ شیعه، ص۱۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۳؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۷.