امام جواد در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

محمد بن علی ملقب به جواد امام نهم مسلمانان، فرزند امام رضا(ع) است. در حدود 8 سالگی به امامت رسید که 19 سال به طول انجامید. مأمون شیفته علم و فضل آن حضرت بود و او را افقه الناس می‌‌دانست. در زمان آن حضرت شیعیان در جاهای مختلف بلاد اسلامی پراکنده بودند و به وسیله نامه و از طریق وکلا و نمایندگان با آنان ارتباط داشت. پس از مأمون معتصم به خلافت عباسیان رسید و امام را زیر نظر داشت و بالاخره او را مسموم و به شهادت رساند و در شهر کاظمین مدفون گردید.

ولادت

سال تولد امام جواد(ع) در همه منابع، سال ۱۹۵ق، ذکر شده است[۱]. در کتاب المقالات و الفرق، نوشته سعد اشعری (م ۳۰۱ق)، سال تولد امام جواد(ع) به سهو یا تصحیف، سال ۱۷۵ ق، آمده است[۲]، همچنین حمویی (م ۷۳۰ق) در فرائد السمطین سال ولادت را ۱۷۰ق، ذکر کرده است[۳] که درست نیست و کسی چنین تاریخی را بیان نکرده است.

درباره ماه و روز ولادت امام اختلاف است؛ برخی ولادت آن امام را در ماه رمضان و برخی در ماه رجب ذکر کرده‌اند که این تاریخ‌ها هر دو مستند به دو روایت مرسل‌اند؛ در روایت اول که از امام عسکری(ع) است، ولادت امام جواد(ع) روز جمعه، نیمه ماه رمضان سال ۱۹۵ق، ذکر شده است[۴] و در روایت دوم که ابن عیاش به نقل از ناحیه مقدسه گزارش کرده، ولادت امام در ماه رجب دانسته شده است. این روایت را نخستین بار شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده است. بر اساس این روایت، ابن عیاش نقل می‌کند که دعایی از ناحیه مقدسه به واسطه حسین بن روح نوبختی به دست آمده که چنین است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ‌- مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرْبِ...»[۵].

اینکه امام جواد(ع) در نیمه ماه رمضان متولد شده در گزارش کتاب المقالات و الفرق، از سعد بن عبدالله اشعری (م. ۳۰۱ق) که معاصر امام حسن عسکری(ع) (م ۲۶۰ق) بود، نیز آمده است[۶] و این قول می‌تواند نزدیک‌ترین قول به صواب باشد. روایت تولد امام جواد(ع) در ماه رجب از سوی بزرگان پذیرفته نشده است[۷].[۸]

مولود مبارک

ولادت امام جواد(ع) برای شیعیان و جریان امامت بسیار مهم و بابرکت بود. با ولادت امام جواد(ع)، نگرانی شیعه درباره استمرار امامت رفع شد، تردیدآفرینی واقفیان که بر اساس فرزند پسر نداشتن امام رضا(ع) بود، باطل و امامت امام رضا(ع) تثبیت شد و تحیر شیعیان به ثبات و یقین بدل گشت و جلوی انحرافات احتمالی، به ویژه در خاندان امام موسی بن جعفر(ع) گرفته شد. به همین جهات از این مولود گرانقدر که همچون چراغی فروزان آینده شیعیان را روشن ساخت، در روایات به «مولود مبارک» تعبیر شده و برکت وجودی امام بسیار برجسته و بزرگ دانسته شده است[۹].[۱۰]

نسب و نیاکان

پدر امام جواد (ع)، علی بن موسی الرضا(ع)، هشتمین پیشوای شیعان بود. منابع کهن دو نام سَبیکه[۱۱] یا دُرّه[۱۲] را برای مادر امام جواد(ع) برشمرده‌اند. امام رضا(ع)، پس از خریدن این کنیز، نامش را به خَیْزُران تغییر داد[۱۳]. کنیه مادر امام جواد(ع)، اُم الحسن بود[۱۴]. او کنیزی ام ولد[۱۵] و از خاندان ماریه قبطیه همسر رسول الله(ص) بود[۱۶]. بیشتر منابع، او را نُوبیّه[۱۷] و برخی مَرِیسَیه[۱۸] و یا حَبَشیّه[۱۹] معرفی کرده‌اند. این سه انتساب منافاتی با یکدیگر ندارد؛ زیرا خاستگاه وی منطقه نوبه در جنوب مصر بود، مریسه نیز منطقه‌ای در نوبه بود[۲۰]. حبشیه خواندن وی نیز به اعتبار کنار هم بودن منطقه حبشه و نوبه است[۲۱]. سخن رسول خدا(ص) «بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ ابْنُ النُّوبِيَّةِ»: «پدرم فدای پسر بهترین کنیزان، پسر کنیز نوبیه باد» را بر امام جواد(ع) و مادرش حمل کرده‌اند[۲۲].[۲۳]

کنیز خریداری شده در شهر مکه

یزید بن سلیط از پیروان مکتب زید، می‌گوید: به قصد زیارت بیت الله و به جای آوردن اعمال عمره به راه افتادم. در میانه راه با حضرت موسی بن جعفر (ع) ملاقات نمودم و عرض کردم: در همین مکان به همراه پدرم محضر پدر بزرگوارت، حضرت صادق (ع) رسیدیم در حالی که شما و دیگر برادران‌تان در کنار وی بودید.

پدرم عرض کرد: شما اولاد رسول خدا (ص) پاک و پاکیزه هستید و از مرگ هم نمی‌توان فرار کرد؛ چنان چه حادثه‌ای برای شما پیش آید، به چه کسی مراجعه کنم؟ پدر بزرگوارتان فرمود: اینها همه فرزندان من هستند؛ ولی علم، دانش، حکمت، جود، سخاء و آگاهی از احتیاجات مردم در وجود فرزندم موسی جمع است. بدان که نطفه امامی در صلب او قرار دارد که پناهگاه درماندگان و مشکل‌گشای دردمندان خواهد بود.

سپس فرمود: ای یزید، در آینده‌ای نه چندان دور در همین مکان با او ملاقات خواهی نمود. به او بشارت ده که خداوند از دامن کنیزی پاکدامن و از خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم و فرزند رسول خدا (ص) فرزندی امین و مبارک به او عنایت خواهد فرمود و سلام مرا به او برسان. یزید بن سلیط می‌گوید: پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) به زیارت امام رضا (ع) رفتم، فرمود: آیا میل داری برای انجام اعمال عمره به مکه برویم؟ گفتم: نفقه و مخارج سفر برای من سنگین است.

فرمود: سبحان الله! کسی که دعوت می‌کند، مخارج سفر را نیز می‌پردازد. با اشتیاق فراوان پیشنهاد حضرت را قبول نمودم و به طرف سرزمین و دیار محبوب حرکت کردیم. در میان راه به سرزمینی رسیدیم که پیش‌تر پدر و جد وی را در همان‌جا ملاقات کرده بودم. فرمود: در این مکان افراد زیادی را ملاقات کرده‌ای!

عرض کردم: آری و سپس ایشان را از ملاقات‌ها و خبردادن حضرت کاظم (ع) از ولادت فرزندی برای حضرت رضا (ع)، و نام مادرش خبر دادم. وقتی به شهر مکه وارد شدیم، حضرت آن کنیز را خرید و فرزندش، امام جواد (ع) از همان کنیز به دنیا آمد[۲۴].[۲۵]

کنیه و القاب

امام محمد بن علی بن موسی الرضا(ع) بیش از ده لقب دارد[۲۶]. کهن‌ترین منبعی که القاب ایشان را آورده، تاریخ اهل البیت(ع) نصر جَهضَمی (م ۲۵۰ق) است که سه لقب: مرتضی، قانع و وصی را برای امام جواد(ع) بر شمرده است[۲۷]، هرچند منابع کهن، مانند بصائر الدرجات، المقالات و الفرق، فرق الشیعه و کافی، لقبی برای آن حضرت نیاورده‌اند.

لقب «جواد» که اینک مشهورترین لقب نهمین امام شیعیان است[۲۸] در ضمن مطالبی که مربوط به القاب آن حضرت نیستند، یاد شده است. ابن بابویه قمی (م ۳۲۹ق) در کتاب الامامة و التبصرة من الحیرة، دو بار در میان مطالب مربوط به آن حضرت از او با عنوان «جواد» یاد کرده است[۲۹]. نخستین بار طبری شیعی (م حدود ۴۶۰ق) در ضمن شمارش القاب امام نهم، لقب جواد را بیان کرده است[۳۰]. سپس طبرسی (م ۵۴۸ق) در اعلام الوری و پس از او ابن شهر آشوب (م ۵۸۸ق) در مناقب آل ابی طالب هنگام شمارش القاب امام نهم، لقب جواد را ذکر کرده‌اند[۳۱] و پس از آن به این لقب مشهور شده و کاربرد یافته است. ابن الرضا، لقب عامی بود که به گفته طبرسی (م ۵۴۸ق)، امام جواد، امام هادی و امام عسکری(ع) بدان شناخته می‌شدند[۳۲]. در برخی روایات موجود در کافی و ارشاد از امام جواد(ع)، با تعبیر «ابن الرضا» یاد شده است[۳۳]. این لقب با توجه به مشهور بودن امام علی بن موسی(ع) به «رضا»، به فرزندان و نسل وی داده می‌شد، با این حال در شمارش القاب امام جواد(ع) در منابع کهن از این لقب یادی نشده است.

امام به کنیه ابوجعفر مشهور بود[۳۴] که با افزودن قید ابوجعفر ثانی، میان کنیه وی و کنیه امام محمدباقر(ع) تمایز داده‌اند[۳۵]. دو کنیه ابوعلی و ابوعبدالله را نیز برای امام جواد(ع) برشمرده‌اند[۳۶]. نزدیکان آن حضرت، ایشان را به کنیه ابوعلی می‌خواندند[۳۷].[۳۸]

همسران

امام جواد(ع) دو همسر داشت:

  1. ام ولدی مغربی که نام‌های مختلفی برای وی گفته شده است. این نام‌ها چنین است: سمانه[۳۹]، سوسن[۴۰]، غزاله، جُمانه، حدیث، مُدنب[۴۱]. شکل ظاهری و نگارشی این نام‌ها به گونه‌ای است که زمینه تصحیف را فراهم آورده است. این نام‌ها از یک سو به عنوان همسر امام جواد(ع) و از سوی دیگر به عنوان نام مادر امام هادی(ع) ذکر شده‌اند[۴۲]، از این رو می‌توان به این نتیجه رسید که همه این نام‌ها دارای یک مصداق بیشتر نیست و دلالت بر افراد مختلف نمی‌کند.
  2. دختر مأمون که نام او را زینب ذکر کرده‌اند[۴۳]. بر اساس قول رایج و مشهور کنیه او ام فضل بود. ام عیسی[۴۴] و ام الخیر[۴۵] نیز برای او به کار رفته است. اطلاعات مربوط به ام فضل به جهت اینکه دختر مأمون بود، در قیاس با سمانه مغربیه بیشتر است.

درباره زمان ازدواج امام جواد(ع) با ام فضل، سه تاریخ مختلف گزارش شده است: پس از ولایتعهدی امام رضا(ع)؛ پس از شهادت امام رضا(ع) و در سال ۲۱۵ ق. طبری ذیل حوادث سال ۲۱۵ ق، می‌نویسد: در سال ۲۱۵ ق، در اواخر ماه محرم، مأمون برای جنگ با رومیان، بغداد را ترک کرد. چون به تکریت رسید، محمد بن علی بن موسی (امام جواد(ع)) در شب جمعه از مدینه نزد او رفت. مأمون به او هدایایی داد و از او خواست با ام فضل که پیش از این به عقد او در آمده بود زفاف کند. مراسم ازدواج در خانه احمد بن یوسف در ساحل دجله برگزار شد. امام جواد(ع) (حدود نه ماه) در آنجا ماند و چون ایام حج فرا رسید، همراه خانواده و عیالش به مکه آمد، سپس به خانه خویش در مدینه رفت و همان جا ماندگار شد[۴۶]. ازدی (م ۳۳۴ق)، در تاریخ الموصل همین تاریخ را به عنوان زمان ازدواج رسمی ثبت کرده است[۴۷]. در این تاریخ امام بیست سال داشت و در سفرش به مدینه تنها نبود و همراهانی با او بودند.

زمان یاد شده در گزارش طبری مناسب‌ترین زمان برای ازدواج به نظر می‌رسد. دو تاریخ دیگر را می‌توان مربوط به مراحل مقدماتی و پیشین ازدواج رسمی دانست. روایات نخست که به تاریخ ۲۰۲ ق، یا تاریخ‌های نزدیک به آن اشاره می‌کند، مربوط به پیشنهاد ازدواج و نشان کردن ام فضل برای امام جواد(ع) بوده است. تاریخ دوم که از سال ۲۰۴ تا ۲۱۰ق، متغیر است مربوط به عقد امام جواد(ع) با ام فضل و محرمیت میان آن دو است و تاریخ سوم، سال ۲۱۵ق، مربوط به ازدواج رسمی امام جواد(ع) و ام فضل است.

اشکالی که بر تاریخ اخیر وارد است مربوط به زمان ازدواج امام جواد(ع) با سمانه مغربیه همسر دیگرش و مادر امام هادی(ع) می‌شود. اخبار چنین است که پس از این ازدواج، اختلاف میان ام فضل و امام جواد(ع) آغاز شده است. بر اساس این گزارش‌ها ازدواج با سمانه مغربیه پس از ازدواج با ام فضل بوده است و حال آنکه تاریخ تولد امام هادی(ع) سال ۲۱۲ و یا ۲۱۴ق، ثبت شده[۴۸] و بنابراین، ازدواج با سمانه مغربیه دست‌کم در سال ۲۱۳ ق، رخ داده که پیش از ازدواج رسمی با ام فضل بر اساس تاریخ‌گذاری طبری است. در صورتی که ازدواج با ام فضل در سال ۲۱۱ ق، رخ داده باشد، این اشکال وارد نیست و می‌تواند از عوامل بروز اختلاف میان امام جواد(ع) و ام فضل را ازدواج با همین کنیز دانست چنان که در گزارش‌های ام فضل به پدرش نیز مشاهده می‌شود.

با این حال به نظر می‌رسد، ام فضل همسر اول امام جواد(ع) نبوده است و امام پس از عقد با ام فضل و قبل از ازدواج رسمی با وی که میان این دو تاریخ نُه سال فاصله زمانی بوده است، با سمانه مغربیه ازدواج کرده و از وی صاحب فرزند شده است، بنابراین، زمانی که ام فضل رسماً به خانه امام جواد(ع) آمد، وی دارای همسر بوده است[۴۹].

فرزندان

فرزندان امام همه از ام‌ولد بوده‌اند[۵۰] و نسل امام جواد(ع) از طریق امام هادی(ع) و موسی مُبَرقَع استمرار یافته است. شیخ مفید (م ۴۱۳ق) تصریح می‌کند که امام جواد(ع) غیر از علی (امام هادی(ع)) و موسی (مُبَرقَع) فرزند ذکور دیگری نداشت[۵۱]. عُمری (م حدود ۴۵۹ق) در المجدی، مبسوط‌تر از منابع پیشین، هشت فرزند برای امام جواد(ع) بر می‌شمارد. وی می‌نویسد: امام جواد چهار پسر به نام‌های علی (امام هادی(ع))، موسی مبرقع، محمد و حسن و چهار دختر به نام‌های حکیمه، امامه، فاطمه، و بریهه از خود به جای گذاشت[۵۲].

در میان فرزندان امام جواد(ع) به غیر از امام هادی(ع) دو تن شناخته شده‌اند: نخست، ابواحمد موسی، مشهور به مُبرقع فرزند امام جواد(ع) از سمانه مغربیه در سال ۲۱۴ در مدینه متولد شد. او برادر تنی امام هادی(ع) است و پس از شهادت پدر تحت سرپرستی برادر قرار گرفت. به رغم شهرت کنونی وی به مُبرقع، منابع کهن از این لقب یاد نکرده‌اند. پس از امام جواد(ع) برخی امامت موسی را مطرح کردند، اما وی از ایشان برائت جست[۵۳]. دوم، حکیمه فرزند امام جواد(ع) از زنان مشهور در تاریخ اهل بیت است؛ زیرا برادرش امام هادی(ع)، مادر حضرت مهدی را به او سپرد تا بدو قرآن و سنت بیاموزد[۵۴] او شاهد ولادت امام عصر(ع) بود[۵۵] و پس از شهادت امام عسکری(ع) به پرسش‌هایی درباره جانشین امام پاسخ داد[۵۶].[۵۷]

جایگاه و ویژگی‌ها

پیامبر اکرم(ص) به امامت همه امامان دوازده‌گانه شیعه از جمله امام جواد(ع) تصریح کرده است[۵۸]. امام رضا(ع) نیز فرزند خود امام جواد(ع) را پس از خود امام و حجت خداوند بر مردم به یاران معرفی[۵۹] و امامت ایشان را در کودکی با نبوت عیسی بن مریم(ع) در کودکی مقایسه کرد[۶۰]. همچنین آن حضرت را مانند موسی بن عمران(ع) در مبارزه با طاغوت‌ها شمرد[۶۱] و بابرکت‌ترین مولود برای شیعه دانست[۶۲]. سن کم امام جواد(ع) پس از شهادت امام رضا(ع) موجب شد عده‌ای از شیعیان، درباره امامت ایشان تردید کنند و به چاره‌جویی برخیزند و حضرت با پاسخ به پرسش‌ها و مشکلات علمی و کلامی و فقهی آنان به ویژه شبهه‌های آنان درباره امامت خویش را برطرف کرد[۶۳].

مأمون عباسی شیفته علم و فضل امام جواد(ع) بود و ایشان را افقه و اعلم به کتاب و سنت از دیگران می‌شمرد[۶۴] و با کمی سن ایشان را در علم و حکمت و ادب و خرد با مشایخ روزگار خود برابر می‌شمرد[۶۵].

امام جواد(ع) در مکارم اخلاق ممتاز و از کودکی دارای کمالات و اعتماد به نفس بود[۶۶]. مردم امام جواد(ع) را به عبادت[۶۷]، پارسایی و شایستگی[۶۸] می‌شناختند و دانش و پرهیزکاری و زهد و بخشندگیِ ایشان را همانند پدر ایشان شمرده‌اند[۶۹].[۷۰]

دوران امامت

نخستین مقطع زندگانی امام جواد(ع)، دوران خردسالی آن حضرت است که از هنگام تولد در سال ۱۹۵ق تا پیش از رسیدن به امامت در سال ۲۰۳ ق، ادامه داشت. دوران خردسالی امام در محل تولدش، شهر مدینه، سپری شد.

در سال ۲۰۱ ق، هنگامی که امام جواد(ع) شش سال داشت، امام رضا(ع) به اجبار مأمون عباسی مدینه را به سوی مرو ترک کرد. امام جواد(ع) در مدینه ماند و خادمان و همکاران پدر، امام جواد(ع) را در مدینه یاری می‌کردند. امام رضا(ع) در خراسان امور فرزند خویش را پیگیری کرده و با نگارش نامه با فرزند خود ارتباط داشت و راهنمایی‌های لازم را انجام می‌داد[۷۱].

یک سال پس از حضور امام رضا(ع) در خراسان، امام جواد(ع) در سال ۲۰۲ق، هنگامی که هفت سال داشت، به دیدار پدر به مرو رفت[۷۲]. منابع کهن سفر امام جواد(ع) را به خراسان ثبت نکرده‌اند، تنها ابن فندق (م ۵۶۵ق)، گزارش سفر او به خراسان را نوشته است. با توجه به اینکه بر اساس گزارش‌ها مأمون دو دختر خویش را به عقد امام رضا(ع) و امام جواد(ع) در آورد، می‌توان حدس زد که این اتفاق در همین سفر صورت گرفته است و مأمون در همین سفر دختر خود را به نامزدی امام در آورده است. در سال ۲۰۳ق، چون خبر رحلت پدر به مدینه رسید، امام جواد(ع) برای آن حضرت مجلس ماتم و عزا برگزار کرد[۷۳] و امور مربوط به وی را به سامان رساند و دیون وی را پرداخت کرد[۷۴] و به ابوطالب قمی اجازه داد که برای پدرش مرثیه سروده و برایش ندبه کند[۷۵].[۷۶]

امام جواد(ع) پس از شهادت امام رضا(ع) به رغم سن کم خود به رهبری و هدایت شیعیان رسید. از زندگی راویان به دست می‌آید شیعیان در زمان ایشان در نقاط مختلف جهان اسلام از جمله مصر[۷۷]، بغداد[۷۸]، همدان، کوفه، ری، قم، بصره[۷۹]، بُست، سجستان[۸۰]، خراسان و مرو[۸۱] و اهواز[۸۲] پراکنده بودند و به ویژه در بغداد شمار زیادی را تشکیل می‌دادند و از اقتدار و شوکت برخوردار بودند[۸۳]. حضرت جواد(ع) با مردم به ویژه شیعیان به روش‌های گوناگون از جمله دیدار حضوری در مدینه[۸۴] و به ویژه در مسجد پیامبر(ص)[۸۵] و به وسیله نامه و از طریق وکلا و نمایندگان ارتباط داشت و در ارتقای دانش دینی آنان می‌کوشید[۸۶]. ایشان با استفاده از فرصتی که در اختیار داشت افراد نخبه و برجسته بسیاری را در علوم دینی تربیت کرد. شمار راویان از امام جواد(ع) را ۱۲۱ تا ۱۳۰ نفر ثبت کرده‌اند[۸۷].

امام جواد(ع) برای اداره امور دینی شیعیان در مناطق گوناگون جهان اسلام از جمله بغداد، کوفه، اهواز، همدان، قم، ری، سیستان دارای وکیل بود[۸۸]، خیران خادم[۸۹]، ایوب بن نوح[۹۰]، عبدالعزیز مهتدی[۹۱] و ابراهیم بن محمد همدانی[۹۲] از وکلای آن حضرت بودند و نیز احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی از اصحاب اجماع از خواص امام جواد(ع) بوده است[۹۳].

امام جواد(ع) در دفاع از کیان اسلام و قرآن و تفسیر درست کتاب خدا و سیره پیامبر(ص) فعالیت‌های علمی بسیاری از خود به جای گذاشت و به شبهه‌های فکری مردم پاسخ گفته و روایات نبوی(ص) تحریف شده را بر آنان آشکار و واقعیت‌ها را بیان کرده است[۹۴].

ایشان با سران غالیان به شدت برخورد می‌کرد، از جمله ابوالخطاب (محمد بن ابی‌زینب) و پیروان او را لعن کرد و به اصحاب خود نیز دستور داد آنان را لعن کنند[۹۵].[۹۶]

مناظرات

از موضوعات قابل توجه در زندگی امام جواد(ع)، مناظرات آن حضرت به ویژه درباره مسائل امامت و احکام شرعی بوده است. ایشان در این‌باره گفتگوهایی با شیعیان و نیز بزرگان دیگر مذاهب اسلامی انجام داده است. از جمله مناظره با یحیی بن اکثم، درباره محرمات احرام در حج[۹۷] و نیز مناظره کلامی درباره روایات منسوب به پیامبر(ص) در فضایل خلفا که حضرت با استناد به قرآن و سنت مسلم پیامبر(ص)، تحریف و ساختگی‌بودن آن گزارش‌ها را اثبات کرد[۹۸].[۹۹]

مواضع سیاسی

امام جواد(ع) همانند دیگر ائمه(ع) و پیروان آنان، امامت و رهبری و خلافت از پیامبر(ص) را حق امام معصوم(ع) می‌دانست و دیگر حاکمان را نامشروع می‌شمرد[۱۰۰] و همواره در راه معرفی ائمه(ع) به مردم و احقاق حقوق آنان تلاش می‌کرد[۱۰۱]. ایشان درخواست کرد شیعیان واجبات مالی از جمله خمس را به ایشان بپردازند[۱۰۲].

مأمون عباسی از جایگاه امامت در میان شیعیان و جایگاه ویژه حضرت به عنوان جانشین امام رضا(ع) در میان پیروان اهل بیت(ع) آگاه بود؛ از این‌رو به اقتضای سیاست، به حمایت از آن حضرت تظاهر کرد. وی پس از شهادت امام رضا(ع)، امام جواد(ع) را در بغداد ساکن کرد و زیرنظر قرار داد[۱۰۳] و دخترش امّ‌الفضل را به ازدواج ایشان درآورد[۱۰۴]؛ اما امام جواد(ع) مرعوب وی نشد و با تحمل شرایط دشوار توانست نقاب تزویر را از چهره مأمون بزداید و ماهیت وی را برای مردم آشکار سازد[۱۰۵]. پس از مرگ مأمون، معتصم عباسی، امام جواد(ع) را به بغداد فراخواند[۱۰۶]. وی گاه امام جواد(ع) را زیر فشار قرار می‌داد و گاه عرصه را برای حضرت باز می‌گذاشت و گاه علما را برای احتجاج با حضرت گرد می‌آورد؛ ولی همه کوشش‌های وی به ابراز منزلت و اظهار کرامت‌های حضرت انجامید[۱۰۷]؛ از این‌رو نقشه قتل حضرت را کشید[۱۰۸].

شهادت

امام جواد(ع) در سن ۲۵ سالگی، در ذی‌القعده یا ذی‌الحجه سال ۲۲۰ق[۱۰۹] به دستور معتصم عباسی به دست جعفر بن مأمون و امّ‌الفضل همسر امام جواد(ع)، مسموم شد و به شهادت رسید و در مقبره قریش بغداد کنار قبر جدش موسی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد[۱۱۰]؛ جایی که اینک به کاظمین شهره است.

امام جواد(ع) چهار فرزند به نام‌های علی(ع)، «موسی»، «فاطمه» و «امامه» داشت[۱۱۱]. ایشان فرزند خود علی(ع) را به جانشینی خود معرفی کرد[۱۱۲]. [۱۱۳].[۱۱۴]

منابع

پانویس

  1. مجلسی، جلاءالعیون، ص۹۵۹.
  2. اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۹۹.
  3. حمویی، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۰۹.
  4. طبری، دلائل الامامة، ص۳۸۳.
  5. طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۹۱.
  6. اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۱۹۹.
  7. ر.ک: مقدسی، باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص۳۷۵.
  8. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۳؛ رضوی، سید عباس، مقاله «محمد بن علی»، دانشنامه امام خمینی ج۹ ص ۱۴۴؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۷.
  9. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۱؛ ج۶، ص۳۶۰.
  10. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۳.
  11. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۱۶؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۷۳.
  12. نوبختی، فرق الشیعه، ص۹۱؛ اشعری، المقالات و الفرق، ص۹۹؛ قمی، تاریخ قم، ص۲۰۰؛ کاشی، تاریخ محمدی، ص۶۹.
  13. نوبختی، فرق الشیعه، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۹۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  14. طبری، دلائل الامامة، ص۳۹۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  15. کنیزی که از مولای خود باردار شود را ام ولد گویند.
  16. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، تاج الموالید، ص۱۲۸؛ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۸۵۹.
  17. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۲.
  18. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  19. کلبی، مثالب العرب، ص۱۰۴؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۰۸.
  20. حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۸.
  21. ر.ک: طیبی، مادر امام جواد(ع) خوانش و بررسی روایات مربوط به خیزران، ج۱، ص۲۰۰.
  22. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۳.
  23. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۳.
  24. «عَنْ يَزِيدَ بْنِ سَلِيطٍ قَالَ: لَقِيتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ (ع) وَ نَحْنُ نُرِيدُ الْعُمْرَةَ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ... ثُمَّ قَالَ لِي أَبُو إِبْرَاهِيمَ (ع): إِنِّي أُوخَذُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ وَ الْأَمْرُ هُوَ إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ (ع).... ثُمَّ قَالَ لِي يَا يَزِيدُ وَ إِذَا مَرَرْتَ بِهَذَا الْمَوْضِعِ وَ لَقِيتَهُ وَ سَتَلْقَاهُ فَبَشِّرْهُ أَنَّهُ سَيُولَدُ لَهُ غُلَامٌ أَمِينٌ مَأْمُونٌ مُبَارَكٌ وَ سَيُعْلِمُكَ أَنَّكَ قَدْ لَقِيتَنِي فَأَخْبِرْهُ عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّ الْجَارِيَةَ الَّتِي يَكُونُ مِنْهَا هَذَا الْغُلَامُ جَارِيَةٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مَارِيَةَ جَارِيَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أُمِّ إِبْرَاهِيمَ فَإِنْ قَدَرْتَ أَنْ تُبَلِّغَهَا مِنِّي السَّلَامَ فَافْعَلْ. قَالَ يَزِيدُ فَلَقِيتُ بَعْدَ مُضِيِّ أَبِي إِبْرَاهِيمَ (ع) عَلِيّاً (ع) فَبَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا يَزِيدُ مَا تَقُولُ فِي الْعُمْرَةِ؟ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي ذَلِكَ إِلَيْكَ وَ مَا عِنْدِي نَفَقَةٌ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا كُنَّا نُكَلِّفُكَ وَ لَا نَكْفِيكَ. فَخَرَجْنَا حَتَّى انْتَهَيْنَا إِلَى ذَلِكَ الْمَوْضِعِ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ يَا يَزِيدُ إِنَّ هَذَا الْمَوْضِعَ كَثِيراً مَا لَقِيتَ فِيهِ جِيرَتَكَ وَ عُمُومَتَكَ. قُلْتُ نَعَمْ ثُمَّ قَصَصْتُ عَلَيْهِ الْخَبَرَ فَقَالَ لِي أَمَّا الْجَارِيَةُ فَلَمْ تَجِئْ بَعْدُ فَإِذَا جَاءَتْ بَلَّغْتُهَا مِنْهُ السَّلَامَ. فَانْطَلَقْنَا إِلَى مَكَّةَ فَاشْتَرَاهَا فِي تِلْكَ السَّنَةِ فَلَمْ تَلْبَثْ إِلَّا قَلِيلًا حَتَّى حَمَلَتْ فَوَلَدَتْ ذَلِكَ الْغُلَامَ...»؛ (کافی، ج۱، ص۳۱۳، ح۱۴).
  25. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۴۸.
  26. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  27. نصر جهضمی، تاریخ اهل البیت، ص۱۳۲.
  28. شبلنجی، نور الابصار، ص۳۲۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۲.
  29. ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ج۲، ص۹۹.
  30. طبری، دلائل الامامة، ص۳۹۶.
  31. طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۹۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  32. طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵؛ تستری، رسالة فی تواریخ النبی و الآل، ص۸۷.
  33. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۴؛ ج۲، ص۵۴۷؛ ج۴، ص۴۳۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۱ و۲۸۲.
  34. نصر جهضمی، تاریخ اهل البیت، ص۱۳۸؛ ابن همام اسکافی، منتخب الانوار، ص۸۱؛ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۱.
  35. طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۹۱؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  36. طبری، دلائل الامامة، ص۳۹۶؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۲۱.
  37. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  38. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۴.
  39. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۸؛ ابن همام، منتخب الانوار، ص۸۴.
  40. نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۳۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۱.
  41. جهضمی، تاریخ اهل البیت، ص۱۲۳، ۱۲۴.
  42. جهضمی، تاریخ اهل البیت، ص۱۲۴؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص۹۳؛ ابن همام، منتخب الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار، ص۸۴؛ قم، تاریخ قم، ص۵۲۳.
  43. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۶، ص۶۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۳۸۲.
  44. ابن طاوس، مهج الدعوات، ص۳۶.
  45. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۳۰۴.
  46. طبری، تاریخ، ج۸، ص۶۲۳.
  47. ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۶۴۱.
  48. دو تاریخ: سال ۲۱۲ و ۲۱۴ق، برای ولادت امام هادی(ع) ذکر شده است. ر.ک: زندگانی امام هادی(ع) در همین نوشتار.
  49. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۵.
  50. قمی، تاریخ قم، ص۵۲۱.
  51. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۵.
  52. عمری، المجدی، ص۳۲۴.
  53. اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۰۰؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص۹۱.
  54. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۱۳.
  55. جهضمی، تاریخ اهل البیت، ص۱۲۵؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۱؛ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۲۸؛ طوسی، الغیبة، ص۲۳۵.
  56. طوسی، الغیبة، ص۲۳۰.
  57. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۸.
  58. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۱۸۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۲۳، ص۲۸۹.
  59. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۰ ـ ۳۲۳؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۳۸۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۱۸.
  60. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۱؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۳۸۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۳۷.
  61. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۱۶.
  62. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۱.
  63. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۲۰ ـ ۲۲۳؛ مفید، الاختصاص، ص۱۰۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۸۵ – ۹۱ و ۹۹ ـ ۱۰۰.
  64. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول، ص۴۵۱.
  65. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۶؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۳۹۱ ـ ۳۹۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۷۵ ـ ۷۸.
  66. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۲۳ ـ ۲۲۴؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۳، ص۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۱۰۸.
  67. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۹۵، ص۲۱۵.
  68. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۲.
  69. سبط بن جوزی، یوسف، تذکره الخواص من الأمة من ذکرخصائص الائمه، ص۳۲۱.
  70. رضوی، سید عباس، مقاله «محمد بن علی»، دانشنامه امام خمینی ج۹ ص ۱۴۴.
  71. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۷؛ عیاشی، تفسیر، ج۱، ص۱۳۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۹۶.
  72. ابن فندق، تاریخ بیهق، ص۴۶.
  73. طبری، دلائل الامامة، ص۴۰۱.
  74. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۷؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۲.
  75. طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۶۸.
  76. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۱.
  77. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۳۷.
  78. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۲۷۵.
  79. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۲۵۲ ـ ۲۶۲.
  80. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۱۱.
  81. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۲۵۸.
  82. طوسی، الفهرست، ص۵۸.
  83. مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ص۱۲۰.
  84. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۱۱.
  85. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۱۰۸.
  86. طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۱؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۳۳.
  87. طوسی، الرجال، ص۳۷۳ ـ ۳۸۰؛ عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۲۴۹ ـ ۳۳۲.
  88. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۳۷ ـ ۳۸؛ حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۷۹.
  89. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۶۷.
  90. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۴۱.
  91. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۲۹۸.
  92. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۲۵۱ ـ ۲۵۲.
  93. نجاشی، ص۷۵.
  94. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۸۰ ـ ۸۳.
  95. طوسی، اختیارمعرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۱.
  96. رضوی، سید عباس، مقاله «محمد بن علی»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۱۴۵.
  97. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۲۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۷۶ ـ ۷۷.
  98. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص۴۴۷.
  99. رضوی، سید عباس، مقاله «محمد بن علی»، دانشنامه امام خمینی ج۹ ص ۱۴۷.
  100. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۱۰۸؛ ادیب، ص۲۴۶ ـ ۲۵۵.
  101. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی، ص۹۶ ـ ۱۰۳.
  102. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۳۸۹.
  103. حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۸۰؛ عاملی، سیدجعفر مرتضی، الحیاة السیاسیه للامام الجواد، ص۹۲ ـ ۹۵.
  104. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۸۲؛ حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۸۰.
  105. خامنه‌ای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۸۴.
  106. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۳۸۴.
  107. مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.
  108. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۰، ص۳ ـ ۷، ۱۷، ۴۵ ـ ۴۶.
  109. ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، ص۱۵؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۵.
  110. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۲۷؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  111. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۵.
  112. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۵؛ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۲۲۷.
  113. روحانی، سیدحمید، نهضت امام خمینی، ج۲، ص۱۶۱ ـ ۱۶۴.
  114. رضوی، سید عباس، مقاله «محمد بن علی»، دانشنامه امام خمینی ج۹ ص ۱۴۷؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۷.