شیخیه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

شرح حال بنیانگذار فرقه

تکفیر شیخ احمد احسایی

جانشینی سید کاظم رشتی

عقاید شیخیه

  1. معاد و بدن هورقلیایی: معروف‌ترین رأی احسایی، درباره کیفیت "معاد جسمانی" است که باعث تکفیر او توسط برخی از دانشمندان شد. به عقیده او، انسان دارای یک بدن عنصری و یک بدن هورقلیایی است. جسم هورقلیایی در جسم عنصری است و به هنگام معاد تنها همین جسم هورقلیایی باز می‌‌گردد، نه جسم عنصری. احسایی تأکید می‌‌کند بدن اخروی انسان، همان بدن دنیوی اوست، با این تفاوت که بدن دنیوی متراکم است؛ اما بدن اخروی، از تصفیه‌های متعدد عبور کرده و لطیف و خالص شده و قابل لمس و دیگر آثار مادی در دنیا نیست. این نظریه، خود مبنای فکری برخی دیگر از اندیشه‌های شیخ احمد شد[۱۰].
  2. جسم ظاهری معصومین (ع): براساس مبنای شیخ احمد، جسم عنصری پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) با مرگ تجزیه می‌‌شود و اگر در احادیث از بقایای اجساد امامان در قبر سخن رفته، مقصود جسد هورقلیایی است که آن جسد تنها برای امامان دیگر قابل مشاهده است[۱۱].
  3. معراج پیامبر (ص): به اعتقاد احسایی پیامبر اسلام (ص) با جسد هورقلیایی به معراج رفته و در هر فلکی، جسمی متناسب با آن داشته است[۱۲].
  4. زندگی هورقلیایی امام زمان (ع): احسایی معتقد است، امام زمان (ع) هنگام غیبت در عالم هورقلیاست و هرگاه بخواهد به اقالیم تشریف بیاورد، صورتی از صورت‌های اهل این اقالیم را می‌‌پوشد و کسی او را نمی‌شناسد. جسم و زمان و مکان ایشان از عالم اجسام لطیف‌تر بوده و از عالم مثال است. روح امام دوازدهم، قابل انتقال و از بدن یک نفر به بدن دیگری منتقل می‌‌شود و به این طریق زندگی‌اش را می‌‌گذراند و زنده است [۱۳].
  5. غلو درباره اهل بیت (ع): شیخ احمد معتقد بود خداوند هرچه را که در هستی وجود دارد، از قبیل خلق، رزق، حیات و مرگ را به ائمه (ع) تفویض کرده و علم ائمه (ع) به آنچه واقع شده و یا واقع خواهد شد، علم حضوری است، نه حصولی[۱۴].
  6. رکن رابع یا شیعه کامل: بنیادی‌ترین و مهم‌ترین اعتقاد فرقه شیخیه، مسئله "رکن رابع" است یعنی در میان شیعیان و در تمام دوران، شیعه کاملی وجود دارد که واسطه فیض میان امام عصر (ع) و مردم است و با وجود چنین واسطه‌ای هیچ‌کدام از علما نباید ادعای استقلال و اجتهاد نمایند[۱۵]. سه شخصیت معروف شیحیه که نظریه رکن رابع تا حد زیادی به آنها منسوب است، عبارتند از: شیخ احمد احسایی، سید کاظم رشتی و محمد کریم‌خان کرمانی که بنا به نقلی، پدیدآورنده این اصل است.. طرح رکن رابع، سبب اختلاف و انشعاب در شیخیه گردید و پس از اندکی، دستاویزی برای ادعای جدید به نام بابیت از سوی علی محمد شیرازی، یکی از شاگردان سید کاظم رشتی شد[۱۶].

فرقه‌های شیخیه

  1. شیخیه کریمخانیه: یکی از شاگردان سیدکاظم و شیخ احمد احسایی به نام محمد کریم‌خان کرمانی، مدعی رهبری این فرقه شد و برخی نیز دور او جمع شدند و او سومین رهبر این فرقه شد. پدر او، ظهیرالدوله پسر عمو و داماد فتحعلی‌شاه و حاکم خراسان و کرمان بوده است. از این‌رو، محمد کریم‌خان، با عنایت به این موقعیت ویژه، توانست برای این فرقه، جایگاه محکمی فراهم کند و به تبلیغ آن بپردازد. طرف‌داران محمد کریم‌خان، به "شیخیه کرمانیه" معروفند و به فرقه "کریم‌خانیه" نیز خوانده می‌‌شوند. اکثر شیخیه کرمانیه، پس از مرگ محمدخان، برادرش زین‌العابدین‌خان را به رهبری خویش برگزیدند. پس از او، ابوالقاسم‌خان و سپس عبدالرضاخان به ریاست شیخیه برگزیده شدند[۱۷].
  2. شیخیه آذربایجان: در آذربایجان ایران، علمای زیادی به تبلیغ و ترویج آرای شیخ احمد پرداختند. مهم‌ترین گروه‌های آنان عبارتند از:
    1. خاندان حجت‌الاسلام: بزرگ این خاندان، میرزا محمد مامقانی، معروف به حجت الاسلام است. او نخستین عالم و مجتهد شیخی آذربایجان، مدتی شاگرد شیخ احمد احسایی بود و نماینده وی در تبریز شد. او همان شخصی است که حکم تکفیر و اعدام علی‌محمد باب(مؤسس فرقه بابیه) را در تبریز صادر کرد[۱۸].
    2. خاندان ثقة‌الاسلام: میرزا شفیع تبریزی، معروف به ثقةالاسلام، بزرگ این خاندان، از شاگردان شیخ احمد احسایی بوده است[۱۹].
    3. خاندان احقاقی: بزرگ این خاندان، میرزا محمد باقر اسکویی است که پس از درگذشت سید کاظم جانشینی او را ادعا کرد. فرزند میرزا محمد باقر، میرزا موسی از علما و مراجع شیخیه، کتابی به‌نام احقاق الحق و ابطال الباطل دارد که پس از این تاریخ، او و خاندانش به احقاقی مشهور شدند[۲۰].
  3. شیخیه باقریه: به پیروان میرزا محمد باقر خندق‌آبادی دُرچه‌ای گفته می‌‌شود که بعداً به میرزا باقر همدانی معروف شد. وی نماینده حاج محمد کریم‌خان در همدان بود و پس از وی، جانشینی او را ادعا کرد و سلسله باقریه را در همدان تأسیس کرد[۲۱].


منابع

پانویس

  1. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۵۰؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ درسنامه مهدویت، ص۱۸۴؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۴.
  2. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ – ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵-۳۰۷.
  3. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ – ۲۸۰؛ درسنامه مهدویت، ص۱۸۵-۱۸۷؛ احسائی، عبدالله، شرح احوال شیخ احمد احسائی، ص۲۳؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵.
  4. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ – ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵-۳۰۷.
  5. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۶-۳۰۷.
  6. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ – ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۷.
  7. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ – ۲۸۰؛ درسنامه مهدویت، ص۱۸۷، ۱۸۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۷.
  8. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۷.
  9. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
  10. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۹.
  11. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۹-۳۱۰.
  12. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۰.
  13. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۰-۳۱۱.
  14. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۱.
  15. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۱-۳۱۲.
  16. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۱-۳۱۲؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
  17. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۴-۳۱۵.
  18. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۵-۳۱۶.
  19. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶.
  20. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶-۳۱۷.
  21. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱۶-۳۱۷.