حبه بن جوین
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حبه بن جوین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
نسب شناسی
- حبه[۱] از اصحاب امام علی[۲] و امام حسن[۳](ع) دانسته و کنیهاش، ابوقدامه[۴]، ابن حویه[۵] یا ابن جویه[۶] نقل شده است. نام پدرش را به اختلاف، جویه[۷]، حویه[۸]، حوبه[۹]، جویر[۱۰] نقل کردهاند.
- حبه، به بجلی عرنی[۱۱] کوفی[۱۲] و حتی یمنی[۱۳] معروف است[۱۴].
حبه صحابی یا تابعی؟
- طبرانی نقل میکند: گفته شده که حبه پیامبر(ص) را دیده است[۱۵]. ابن اثیر در این باره نوشته است: حبه بن جوین از اصحاب علی(ع) است. ابوعباس بن عقده وی را از صحابه شمرده و با واسطه از حبة بن جوین عرنی بجلی خبر روز غدیر را نقل کرده است[۱۶]. ابن حجر مینویسد: طبرانی میگوید: گفته شده که او پیامبر(ص) را دیده و ابن عقده در کتاب موالاة، به اسناد بسیار ضعیف از حبه بن جوین حدیث غدیر را نقل کرده است. اگر بودن صحابی صحیح باشد، باید بگوییم، او به طور اتفاقی پیامبر(ص) را دیده و قصد حج نداشته است و لیکن سندش ضعیف است[۱۷]. اما بنا بر اقوالی، حبه از کسانی است که داستان سد الأبواب را نقل کرده است؛ که در این صورت او بایست در آن زمان زنده بوده و از صحابه پیامبر(ص) باشد[۱۸]. اما طبق نقل مشهور، حبه عرنی از شیعیان و یاران خاص امام علی(ع) بوده است[۱۹]. یعقوبی، نام او را در زمره اصحاب دانشمند آن حضرت آورده، مینویسد: صحابه علی(ع) که علم از او فرا میگرفتند؛ حارث اعور، ابوالطفیل عامر بن واثله، حبه عرنی، رشید هجری، جویریة بن مسهر، اصبغ ابن نباته، میثم تمار و حسن بن علی(ع) بودند[۲۰]. شیخ طوسی نیز نام وی را در شمار اصحاب امام حسن(ع) نقل کرده است[۲۱]. ابن اثیر مینویسد: ابوموسی گوید: حبة بن جوین صحابی نیست و وی از اصحاب علی(ع) و ابن مسعود است [۲۲]. ابن درید هم مینویسد: حبة بن جوین از اصحاب علی(ع) بود و در جنگهای او شرکت داشت[۲۳]. خطیب بغدادی نیز گفته است که حبه بن جوین از تابعین است[۲۴][۲۵].
حبه از دیدگاه علمای رجال
- برخی از رجالیون اهل سنت حبه را از یاران علی بن ابی طالب(ع) میشمارند که درباره منقبتهای مولایش باورهای غلو آمیزی داشته است. ذهبی[۲۶] و ابن حجر[۲۷] تصریح کردهاند، او در شیعه از غلو کنندگان است. ابن حبان هم با اینکه نام حبه را در کتاب الثقات خود آورده، او را ضعیف دانسته است [۲۸]. ذهبی در جای دیگری مینویسد: یحیی بن معین او را ضعیف شمرده است و نسایی نیز مینویسد: او قوی نیست[۲۹]. ابن حجر مینویسد: ساجی گوید: در ضعف او این سخنش کافی است که میگوید: در صفین هشتاد بدری با علی(ع) حضور داشتند و حدیث دیگری از جنس حدیث اول از او نقل شده که گفته است: هنگامی که رسول خدا(ص) امر کرد به درهای مشرف به مسجد بسته شود، حمزه بن عبدالمطلب را دیدم که زیر قطیفة حمراء و چشمانش گریان بود و به پیامبر(ص) میگفت عمویت را اخراج کردی...! سپس بعد از نقل ماجرای غدیر به نقل از حبه مینویسد: بر ضعف حبه همه به غیر از عجلی که او را موثق میداند، اتفاق نظر دارند [۳۰].
- ابن ابی حاتم به نقل از یحیی بن معین مینویسد: حبه عرنی ضعیف بوده است[۳۱]. خطیب بغدادی هم به نقل از یحیی بن معین مینویسد: شعبی، رشید هجری، حبه عرنی و اصبغ بن بنانه را دیده و میگوید، این سه نفر یکسان نیستند و حبه عرنی هم ثقه نیست.
- ابراهیم بن یعقوب جوزجانی میگوید: حبه بن جوین غیر ثقه است و عبدالرحمن بن یوسف بن خراش گوید: حبه بن جوین ضعیف است[۳۲]. در حالی که در کتب اهل سنت چنین آمده است سلمة بن کھیل از پدرش چنین نقل میکند: من هر زمان که حبة بن جوین را میدیدم، به یکی از این سه امر مشغول بود: یا ذکر خدا بر لب داشت؛ به ویژه ذکر «سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ »؛ یا در حال خواندن نماز بود؛ و یا به بازگویی احادیث میپرداخت[۳۳].
- برخی علمای اهل سنت هم به تکریم حبه پرداخته، گفتهاند که او انسانی با صداقت، راستگو و موثق است. ابن حجر مینویسد: حبة بن جوین عرنی، مردی راستگو است، اگر چه اغلاطی دارد[۳۴]. و عجلی او را ثقه میداند[۳۵]. ابن عدی گفته است: در روایت حبه به ندرت حدیث منکری دیده است و با اینکه علی در ضعف او اجماع دارند، ولی روایاتش نوشته میشده است[۳۶]. حافظ هیثمی[۳۷]و طبرانی[۳۸] حبه را موثق و قابل اعتماد معرفی کردهاند و خطیب بغدادی موثق بودن حبه را از صالح بن احمد، به نقل از پدرش؛ در تاریخ خود آورده است[۳۹].
- از دیدگاه رجالیون شیعه، حبه، محدثی والامقام و موجه بوده است. ابن داوود حلی به نقل از رجال شیخ طوسی و کشی، او را ممدوح دانسته است؛ هر چند در رجال کشی موجود، از وی ذکری نیامده است [۴۰]. سید ابن طاوس در کتاب فلاح السائل پس از نقل ماجرای حبه و نوف بکالی، مینویسد: این مسئله بر نزدیکی او به امام(ع) و عطوفت امام نسبت به او دلالت دارد[۴۱]. علامه مجلسی هم ایشان را ممدوح دانسته است[۴۲].
- درباره غالی بودن حبه و اینکه چرا علمای عامه حبه را غالی گفتهاند، در کتابهای اهل سنت چنین آمده است: از حبه بن جوین نقل شده است که: هشتاد نفر از کسانی که در غزوه بدر با علی(ع) شرکت داشتند، در جنگ صفین هم بودند. ذهبی پس از نقل این حدیث، آن را محال دانسته، به همین دلیل حبه را از غلاه شیعه معرفی کرده است[۴۳] و ابن حجر به نقل از ابن جوزی آورده که او به دلیل حدیث یاد شده حبه را دروغگو پنداشته است[۴۴]. ابن حجر عسقلانی نیز همین روایت را عامل ضعف وی شمرده است[۴۵]. ثقفی کوفی مینویسد: علمای رجال اهل سنت هم نام او را در کتابهای رجال آوردهاند ولی به خاطر اینکه او فضائل علی(ع) را نقل میکرده است، طبق روش خود به او نسبت غلو دادهاند و اخبار او را مردود اعلام کردهاند[۴۶]. سید محسن امین عاملی نیز پس از نقل قول علمای اهل سنت، مینویسد: این مرد (حبه(گناهی جز شیعه بودن ندارد و برای علی(ع) نیز بلند مقامی نیست که گفته شود هشتاد بدری با او در صفین بودهاند؛ بلکه این حدیث مقام و مرتبه کسانی را بالا میبرد که با علی(ع) در صفین بودهاند؛ زیرا علی(ع) بر حق است و حق با علی(ع) است و هر کجا علی(ع) باشد، حق هم با او در گردش خواهد بود و علی(ع) در فضائل و مناقب فقیر نیست تا با بودن بدریون در صفین فضیلتش زیاد شود؛ مگر غزوه بدر با حضور او به پیروزی نرسید[۴۷][۴۸].
حبه و نقل روایت
- حبه عرنی از امام علی(ع)[۴۹]، عبداللّه بن مسعود[۵۰]، حذیفه بن یمان[۵۱]، عمار یاسر[۵۲] و ابن عباس[۵۳] روایاتی نقل کرده است و سلمة بن کھیل[۵۴]، ابوالمقدام ثابت بن هرمز[۵۵]، مسلم ملائی[۵۶]، حکم بن عتیبه[۵۷] یا عتبه[۵۸] ابوحیان التیمی[۵۹] و مسلم الأعور[۶۰] نیز از او روایت نقل کردهاند. حبه روایات زیادی از امام علی(ع) نقل کرده است[۶۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نسب کامل حبه چنین نقل شده است: حبه بن جوین بن علی بن فهم (عبدنهم) بن مالک بن غانم بن مالک بن هوازن بن عرینه بن نذیر بن قسر (مالک) بن عبقر بن أنمار بن اراش بن عمر بن الغوث بن نبت بن مالک بن زید بن کهلان بن سبأ. (تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰(و نیز ر.ک: اسدالغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۴۴۰؛ الإصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۴۱؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۵، ص۳۵۱؛ جمهره انساب العرب، ابن حزم، ص۳۸۸؛ طبقات خلیفه، خلیفه بن خیاط، ص۲۵۴؛ المسترشد فی الإمامة، طبری، ص۹۶. نام پدرش را اغلب، جوین نقل کردهاند. نیز ر.ک: رجال الطوسی، طوسی، ص۶۰؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۴۰۱؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۷۷؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال البرقی، برقی، ص۶؛ رجال ابن داوود، ابن داوود، ص۹۸؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.
- ↑ رجال الطوسی، ص۹؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۵، ص۱۹۲.
- ↑ رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال البرقی، ص۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۴۰۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۴۵۹؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۳۶۹؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم الطوسی رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ لسان المیزان، ابن حجر، ص۱۹۳.
- ↑ رجال الطوسی، ص۶۰؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۷۶-۷۷؛ نقد الرجال، تفرشی، ج۱، ص۳۹۶ (پاورقی).
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲.
- ↑ رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال ابن داود، ص۹۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲؛ منهج المقال، استرآبادی، ج۳، ص۳۰۸؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۷۴. البته شوشتری در جای دیگری مینویسد: و قول شیخ که میگوید: و کنیه حبه ابوقدامه نیست؛ زیرا به روشنی بیان نمیکند که کنیهاش چیست؛ اگر میگفت: و کنیته ابوقدامه؛ کنیته زائد بود، ولی اگر میگفت: حبه بن جوین العرنی ابوقدامه، مراد را خوب میرساند و اما درباره این قولش: و قیل جویه العرنی که مصنف نقل کرده و این قولش: و قیل: ابن حویه العرنی که وسیط نقل کرده است؛ باید بگوییم، اگر نقل اول، صحیح باشد؛ معنایش این است که اسمش حبه و به نقلی جویه است و اگر نقل دوم، صحیح باشد؛ معنایش این است که کنیهاش ابوقدامه یا ابن حویه است.(ر.ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۷۶-۷۷).
- ↑ رجال الطوسی، ص۶۰؛ جامع الرواه، اردبیلی، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ المعیار و الموازنه، اسکافی، ص۱۳۶ (با عنوان حرمه بن حوبه العرنی آورده است).
- ↑ رجال الطوسی، ص۹۴، پاورق؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۵، ص۱۹۲.
- ↑ ابن داوود مینویسد: به عرینه بن عرین بن بدر بن قسر منسوب است. (رجال ابن داوود، ص۹۸). زبیدی نوشته است: عرینه مثل جهینه قبیلهای از عرب در بجیله است و ایشان همان عرینه بن نذیر بن قسر بن عبقر هستند و عرنیون مرتدی از ایشان هستند که شتر پیامبر را راندند و چشم ساربان را کور کردند و پیامبر چشمشان را کور کرد(تاج العروس، ج۱۸، ص۳۷۶). فیروزآبادی مینویسد: احتمال دارد عرنی به ضم عین، نسبت به عُرنه باشد؛ مثل هُمزه و جایی در عرفات است که جزو موقف نیست. (قاموس المحیط، ص۲۴۷(. همچنین وی به عرینه (تیرهای از قبیله بجیله(منسوب، و از این رو به غرنی و بجلی مشهور است. (رجال الطوسی، ص۶۰؛ الانساب، سمعانی، ج۴، ص۱۸۲؛ جمهره انساب العرب، ابن حزم، ص۳۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۶؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۷، ص۱۹۳ ).
- ↑ وی اهل کوفه بوده و کوفی نیز لقب گرفته است ر.ک: رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال ابن داوود، ص۹۸؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۴۵۹؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۷، ص۱۹۳.
- ↑ نیاکان و تبار حبه فرزند جوین از سرزمین یمناند و بدین سبب، به او "یمنی" گفته میشود. (رجال البرقی، ص۶ (با عنوان و أصحابه من الیمن)، الخلاصة، حلی، ص۱۹۴؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ص۱۹۲(.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، حبه بن جوین، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۶۹-۲۷۰.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۴، ص۸.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۵.
- ↑ الاصابة، ج۲، ص۱۴۱؛ و نیز ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵.
- ↑ کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۱، ص۳۲۰؛ مناقب امیر المؤمنین، کوفی، ج۲، ص۴۶۳. شرح کامل این حدیث در جای خود خواهد آمد.
- ↑ رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال البرقی، ص۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۱؛ موسوعه التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۵۲۷.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.
- ↑ رجال الطوسی، ص۹۴.
- ↑ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۵.
- ↑ الاشتقاق، ابن درید، ج۱، ص۵۱۸.
- ↑ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰ (حبة العرنی کوفی تابعی) و نیز ر.ک: معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، حبه بن جوین، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۷۰-۲۷۱.
- ↑ میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۵۰ (من غلاه الشیعه).
- ↑ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲. (و کان غالیا فی التشیع).
- ↑ الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۱۸۲.
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۱.
- ↑ الاصابة، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ عبارت او درباره حبه چنین است: حبه العرنی لیس بشئ.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.
- ↑ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱. (حبه العرنی الکوفی تابعی ثقه).
- ↑ الکامل. ابن عدی جرجانی، ج۲، ص۴۳۰.
- ↑ مجمع الزواید، ج۹، ص۱۰۳.
- ↑ کتاب الاوائل، ص۷۸.
- ↑ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰.
- ↑ رجال ابن داوود، ص۹۸؛ مرحوم خویی مینویسد: نسخه کشی از ذکر و مدح حبه خالی است؛ یا سهوی اتفاق افتاده و یا در نسخهای با عنوان حبة عرنی موجود بوده است. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲(.
- ↑ فلاح السائل، ص۲۶۶.
- ↑ الوجیزه فی الرجال، ص۵۱؛ و نیز ر.ک: خاتمه المستدرک، میرزا حسین نوری، ج۱۷، ص۲۳۷؛ منهج المقال، استرآبادی، ج۳، ص۳۰۸؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۷، ص۳۲۶.
- ↑ میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۴۰.
- ↑ الغارات، ج۲، ص۷۹۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۷: و الرجل(ع) ذنب له الا تشیعه و علی(ع) یرتفع قدره بان یکون معه یوم صفین ثمانون بدریا بل یرتفع قدر من کان معه بکونه معه انی و هو مع الحق و الحق معه یدور معه کیفما دار و لیس فقیرا فی فضله و مناقبه حتی یضاف إلیها کثرة البدریین معه بصفین و هل کانت بدر الا له و به.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، حبه بن جوین، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۷۱-۲۷۴.
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، لخزرجی انصاری یمنی، ص۷۰؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴-۱۵۵؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴- ۱۵۵.
- ↑ جمهرة أنساب العرب، ابن حزم، ص۳۸۸.
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ – ۱۵۵؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۶۹؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۵، ص۱۹۲. (با عنوان ابوالمقذام بدون ذکر نام).
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ – ۱۵۵؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ – ۱۵۵.
- ↑ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، حبه بن جوین، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۷۵.