عدل

بدون لینک‌دهی دستی
شناسه ناقص
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عدالت و دادگری به معنای رفتار برابر نسبت به حقوق دیگران است، چه از سوی یک حاکم نسبت به مردم، یا از سوی قاضی نسبت به دو طرف نزاع و دعوا، یا از سوی داور در یک مسابقه یا آزمون. خداوند در قرآن فرمان به عدالت می‌‌دهد. عدالت، به معنای پرهیز از ظلم و تعدی به حقوق دیگران نیز به کار می‌‌رود. در بعضی موارد، مثل قاضی، پیشنماز، شاهد، "عدالت" شرط است و در اینگونه امور به معنای نداشتن هوای نفس و اهل گناه و معصیبت نبودن و رعایت تقوا است و حالتی است که کمال نفس انسان را می‌رساند و از والاترین فضایل است.در مباحث اعتقادی، "عدل" یکی از اصول دین و مذهب است، یعنی خدا را عادل دانستن و اینکه خداوند، براساس بدی‌ها و خوبی‌های بندگان و استحقاق آنان کیفر و پاداش می‌دهد و در حکم و حساب و پاداش او کم‌ترین ظلمی به بندگان انجام نمی‌شود. بر اساس این بحث‌ها فرقه‌هایی به نام معتزله و اشاعره پدید آمد. به پیروان عقیده به عدل خدا "عدلیه" هم می‌گویند. عدل و قسط گاهی با هم به کار برده می‌شود. در حکومت جهانی امام زمان(ع) عدالت اجتماعی در عالم تحقق کامل خواهد یافت و در آن دوران به کسی ظلم نخواهد شد[۱].

مقدمه

  1. نخستین وظیفه مردم نسبت به حق تعالی و آنچه بین آنها و خالق آنهاست که واهب الخیرات و منشأ فیوضات است و عدالت اقتضاء می‌کند که هر فردی به قدر طاقت و وسع بین خود و مولای خود با آنچه وظیفه بندگی است، عمل نماید.
  2. حقوقی که بعضی افراد نسبت به یکدیگر دارند که بایستی مراعات گردد.
  3. حقوقی که بایستی نسبت به آباء و گذشتگان مراعات کرد[۹].

واژه‌شناسی لغوی

  1. عدالت در برابر ستم؛ به معنای رعایت انصاف و ادای حقوق کسانی که شایستگی آن حقوق را دارند.
  2. عدالت در برابر سرکشی و فسق؛ به معنای پرهیز از گناه و به سخن دیگر، رعایت تقوای الهی در ابعاد گوناگون است.
  3. عدالت به معنای وجود ملکه و نیرویی که پرهیز از سرکشی و نابهنجاری را در پی دارد.
  4. عدالت به معنای پرهیز از دروغ‌گویی در نقل روایت و ایجاد انحراف در آن است؛ به عبارت دیگر، پرهیز از آنچه که موجب نپذیرفتن نقل روایت می‌شود[۲۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۷-۱۴۸.
  2. راغب اصفهانی، المفردات، ماده عدل.
  3. احمد نراقی، معراج السعاده، ص۳۶۲ – ۳۶۳.
  4. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۴۹.
  5. ر.ک: اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۳۳.
  6. اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۳۳. در محاورات افلاطون آمده است که سوفسطائیان به خشایارشاه حق داده‌اند که از ایران لشکر کشید و یونان را شکست داد؛ زیرا او فرد قدرتمندی بود... در بین فلاسفه اخیر هم نیچه بر این باور است و می‌گوید: «زور حق است».
  7. اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۳۳.
  8. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۰.
  9. ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ترجمه حاجیه خانم امین، ص۲۱۹ - ۲۲۰؛ احمد نراقی، معراج السعاده، ص۵۱ - ۵۳.
  10. ر.ک: نجمه کیخا، مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۳۵، ۱۳۷، ۱۳۸.
  11. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۱.
  12. السدیر مک اینتایر، فلسفه اخلاق در تفکر غرب، ترجمه حمید شهریاری، ص۸۷ – ۸۸.
  13. ر.ک: حمیدرضا حق شناس، رویکرد صحیفه سجادیه به اخلاق اجتماعی (پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۸۰.
  14. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۲.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹
  16. غرر الحکم، ج ۲ ص ۵۰۸
  17. میزان الحکمه، ج ۶ ص ۸۱
  18. غرر الحکم، ج ۶ ص ۶۸، مستدرک الوسائل، باب جهاد النفس، باب ۳۷ ح ۸
  19. «الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ»
  20. تعبیر از مرحوم نراقی در «جامع السعادات»، ج ۱ ص ۵۱
  21. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۳.
  22. النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۱۹۰؛ و ر.ک: لسان العرب، ابن‌منظور، ج۹ (واژه عدل).
  23. پاورقی تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، جلال‌الدین سیوطی، ص۳۷۸.
  24. المستصفی، ج۱، ص۱۵۷؛ و ر.ک: الاحکام، آمدی، ج۲، ص۲۴۵.
  25. تدریب الراوی، سیوطی، ص۳۷۸.
  26. تدریب الراوی، سیوطی، ص۳۷۸.
  27. تحقیق مواقف الصحابة الفتنه، ج۱، ص۱۲۹.
  28. التقریب (مقدمه ج۱).
  29. مقصود از عدل و ضابط، عادل بودن راوی است و اینکه او اگر از حفظ حدیث را میگوید، آن را فراموش نکند و یا کتابش را مصون از تحریف و تصحیف و غلط بدارد و بداند که چه عواملی موجب اخلال به معنا می‌شود و از آنها پرهیز کند. (مقباس الهدایه، مامقانی، ج۲، ص۴۳)
  30. نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ص۳۲.
  31. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۳، ص۲۴ (باب ۱۷ العداله، ح۱)؛ الاستبصار، شیخ طوسی، ج۳، ص۱۲؛ التهذیب، همو، ج۶، ص۲۴۱؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج۲۷، ص۳۹۱.
  32. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۵-۲۸.