سوره اسراء

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

این سوره به اتفاق مکی است [۱] و در نقل‌های مختلف تا ۲۱ آیه آن را به سبب وجود حکم شرعی یا شأن نزولی که در ذیل آن گزارش شده از آیات مدنی برشمرده‌اند.[۲] محققان وجود احکام شرعی در سوره‌های مکی، نظیر اعراف و انعام و ضعف روایات شأن نزولی و سیاق آیات را دلیل بر سستی این استثنا دانسته‌اند.[۳] وجود شباهت‌هایی در آیات این سوره با سوره‌های مدنی سبب شده که برخی این سوره را در ردیف سوره‌های مکی شبیه به مدنی قرار دهند.[۴] بنا به مشهورترین روایت پنجاهمین سوره‌ای است [۵] که در سال یازدهم بعثت پس از سوره قصص و پیش از سوره یونس نازل شده است.[۶] نامگذاری آن به "إسراء" به سبب اولین آیه آن است که به رخداد إسراء و معراج پیامبر(ص) اشاره دارد [۷] و چون بخش قابل توجهی از این سوره در آغاز و پایان به داستان بنی‌اسرائیل پرداخته است به سوره «بنی‌اسرائیل» شهرت یافته [۸] و در روایات به این نام خوانده شده است.[۹]

اطلاق نام "سبحان" بر آن نیز به سبب کلمه آغازین آن است. در روایتی از امیرمؤمنان، امام علی(ع) نیز از این سوره به سوره "سبحان" یاد شده است.[۱۰] این سوره ۱۱۱ آیه دارد. بسیاری با ادغام آیات ۱۰۷ ـ ۱۰۸ شمار آیاتش را ۱۱۰ دانسته‌اند.[۱۱] شمار کلمات این سوره را ۱۵۵۸ [۱۲] و شمار حروفش را ۶۴۶۰ حرف دانسته‌اند.[۱۳]

در تقسیم‌بندی سوره‌ها در گروه سوره‌های مئین (سوره‌هایی که حدود ۱۰۰ آیه دارد) و مسبّحات (۷ سوره‌ای که با تسبیح آغاز شده) قرار دارد.[۱۴] فواصل آیاتش به جز اوّلین آیه، الف و از آهنگ یکسانی برخوردار است.[۱۵] جمعی از مفسّران درباره پیوند این سوره با سوره نحل که قبل از آن قرار دارد گفته‌اند: چون خداوند در آیات پایانی سوره نحل به پیامبرش فرمان داد تا در برابر اذیت و آزار و نسبت‌های ناروای مشرکان به وی بردباری کند، این سوره را با یادآوری ماجرای معراجش که نشانه‌ای از تعظیم و تکریم او از جانب خداست آغاز کرد [۱۶] تا آرامش بخش دردها و رنجهایش باشد[۱۷].[۱۸]

محتوای سوره

محور اصلی بحث در این سوره شخص پیامبر(ص) و موضع‌گیری مشرکان در برابر وی و قرآن است؛ همچنین بحث درباره قرآن، رسالت و رسولان، به ویژه امتیازی که در رسالت پیامبر(ص) وجود داشت و معجزه آن حضرت، مانند سایر پیامبران(ع) مادی محض نبود و هلاکت جمعی مکذّبان را در پی نداشت. در این سوره بارها تسبیح، حمد و شکر خداوند تکرار شده است،[۱۹] به هر روی این سوره در نخستین آیه به ماجرای معراج پیامبر(ص) اشاره دارد. (معراج) سپس در آیات ۲ ـ ۸ درباره نبوت حضرت موسی و دعوت بنی‌اسرائیل به توحید و عوامل انحطاط و پیشرفت آنان سخن می‌گوید و فساد و استکبار را سبب ذلّت آنان معرفی می‌کند و در آیات ۹ ـ ۲۱ ضمن بر شمردن برخی آیات الهی به هدایتگری قرآن و حسابرسی از اعمال نیک و بد انسان در قیامت و آزادی وی در گزینش راه خیر و شرّ و بازگشت نتایج اعمال انسان به خود او تصریح می‌کند.

در آیات ۲۲ ـ ۳۹ مردم را به توحید، نیکی به پدر و مادر و فروتنی در برابر آنان، صله رحم، کمک به تهیدستان و بینوایان و درماندگان، میانه روی در انفاق، وفای به عهد دعوت می‌کند و از تبذیر و اسراف، کشتن فرزند به سبب فقر، آدم کشی، زنا، کم فروشی، خوردن مال یتیم، پیروی از غیر علم (گمان) و تکبّر و غرور نهی می‌کند و این احکام و آداب را از حکمتهایی معرّفی می‌کند که خداوند به پیامبرش وحی کرده است: ﴿ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ[۲۰].

در آیات ۴۰ ـ ۵۵ ضمن پاسخگویی به پاره‌ای از اوهام و اندیشه‌های خرافیِ مشرکان جاهلی، نظیر فرشتگان را دختران خدا دانستن، شریک برای خدا قرار دادن، بعید شمردن قیامت و زندگی پس از مرگ و مسحور (سحرشده) دانستن پیامبر(ص) بر این نکته تأکید می‌کند که در قرآن همه لوازم هدایت آمده؛ ولی عناد و لجاجت آنها سبب شد تا بر نفرت و دوریشان از حق بیفزاید و خداوند به سبب لجاجت و تعصبشان در برابر آیات الهی بر دلهای آنان مهرزده و بر گوشهایشان سنگینی قرار داده است.

در آیات ۵۶ ـ ۶۵ ضمن اقامه دلیل بر توحید پروردگار و اینکه آلهه مشرکان به رساندن سود به آنها و دفع زیان از آنها قادر نیستند و این تنها خداست که سود و زیان در دست اوست، به مشرکان هشدار می‌دهد که سرانجامِ این جهان فنا و نابودی است و آنان باید از لجاجت در برابر حق دست بردارند، زیرا معجزات و دلایل کافی بر صدق پیامبر(ص) وجود دارد و معجزات پیشنهادی آنان چیزی جز بهانه جویی نیست و بر فرض که با آنها موافقت شود پس از مشاهده آنها باز ایمان نخواهند آورد، چنان که امت‌های گذشته چون قوم ثمود به پیامبرانشان معجزاتی پیشنهاد دادند و با تحقق آنها ایمان نیاوردند و طبق سنّت الهی مستحق کیفر شدند.

در آیات ۶۶ ـ ۷۲ با پیگیری مباحث پیشین در زمینه توحید و مبارزه با شرک این حقیقت را یادآور می‌شود که انسان به هنگام برخورد با مشکلات به یاد خداوند می‌افتد و هر چیزی جز او را از یاد می‌برد؛ امّا وقتی از آنها رهایی یافت از خدا اعراض کرده، او را فراموش می‌کند. سپس به انسان هشدار می‌دهد که از مجازات الهی در امان نباشد و در ادامه، نعمت‌های الهی را به انسان یادآور می‌شود که او را گرامی داشت و بر همه آفریده‌ها برتری داد و جهان هستی را در خدمت وی مسخّر گردانید، تا با عقل خود بیندیشد و او را بر بسیاری از آفریدگان برتری داد، پس آن‌که در این دنیا به راه راست هدایت شود در قیامت نامه عمل او به دست راستش داده می‌شود و کسی که گمراه شود و چشمش از دیدن حق نابینا گردد در قیامت گمراه‌تر و نابیناتر است.

در آیات ۷۳ ـ ۸۲ نیرنگ مشرکان را نسبت به پیامبر(ص) برای منحرف ساختن آن حضرت یاد آور می‌شود و خطاب به وی می‌فرماید: اگر ما تو را به وسیله نیروی عصمت ثابت قدم نمی‌داشتیم نزدیک بود به آنها اندکی گرایش پیدا کنی، و نیز تلاش مشرکان را برای بیرون کردن آن بزرگوار از مکه مطرح می‌کند، آنگاه به آن حضرت فرمان می‌دهد تا قرآن را بخواند و به ادای نماز قیام کند و پاسی از شب را به تهجّد و نافله برخیزد، تا به مقام محمود برسد و از خدا بخواهد که راه ورود و خروج را در برابرش هموار سازد، آنگاه می‌افزاید که ما قرآن را نازل کردیم تا برای مؤمنان شفا و رحمت باشد.

در آیات ۸۳ ـ ۱۰۰ به‌بعضی دیگر از ویژگی‌های انسان اشاره می‌کند و می‌گوید: هنگامی که به انسان نعمت می‌بخشیم مغرور می‌شود و به پروردگار خویش پشت می‌کند و هنگامی که نعمتی از او گرفته می‌شود مأیوس می‌شود. سپس به پرسش کافران درباره روح اشاره می‌کند و نعمت وحی بر پیامبر(ص) را یادآور می‌گردد و خطاب به آن حضرت می‌گوید: به مشرکان بگو: اگر همه جن و انس جمع شوند تا همانند قرآن را بیاورند توان چنین کاری را ندارند، هرچند یکدیگر را در این کار یاری دهند. سپس برخی از کارهای نامعقولی که مشرکان از پیامبر(ص) به عنوان معجزه درخواست می‌کردند و نیز بهانه‌جوییها و فرجام شومشان را یادآوری می‌کند و به بهانه‌گیریهای کسانی که زندگی پس از مرگ را بعید می‌شمردند با بیانی روشن پاسخ می‌دهد.

درآیات ۱۰۱ ـ ۱۱۱ ماجرای حضرت‌موسی(ع) و فرعون را یاد آوری می‌کند که چگونه فرعون و همفکران وی با وجود دیدن انواع معجزات ملموس و مادّی باز هم بهانه‌گیری کردند و راه انکار حق را در پیش گرفتند و سرانجام دچار هلاکت شدند. سپس حقانیت قرآن و حکمت نزول تدریجی آن را بیان می‌کند و به مشرکان می‌گوید: ایمان بیاورید یا نیاورید حقانیت قرآن چنان مبرهن و آشکار است که صاحبان علم و دانش آنگاه که آیات نورانیش بر ایشان تلاوت می‌شود در برابر عظمت آن بی‌اختیار به سجده می‌افتند و سرانجام، سوره اسراء که با تسبیح پروردگار آغاز شده بود با حمد و تکبیر پایان می‌پذیرد. علامه طباطبایی این نکته را از لطایف این سوره می‌داند.[۲۱]

آیه ۸۸ این سوره از آیات تحدّی است که خداوند در آن مخالفان وحیانی بودن قرآن را به آوردن همانند آن فراخوانده [۲۲] و آیه ۱۰۹ آن از آیات سجده، و مستحب است قاری هنگام تلاوت آن سجده کند.[۲۳] از آخرین آیه آن در روایات با عنوان "آیة العزّ" یاد شده است[۲۴].[۲۵]

فضیلت تلاوت

از عایشه روایت شده است که پیامبر(ص) هر شب سوره بنی‌اسرائیل و زمر را تلاوت می‌کرد.[۲۶] از امام صادق(ع) نقل شده است: هرکس سوره بنی‌اسرائیل را در شب‌های جمعه بخواند از دنیا نمی‌رود تا اینکه قائم آل محمد(ع) را درک کند و از یارانش خواهد بود.[۲۷] شیخ طوسی تلاوت آن را در شب‌های جمعه مستحب می‌داند.[۲۸] فیروز آبادی نیز از آن حضرت روایت کرده است که هر کس این سوره را تلاوت کند از دنیا نمی‌رود تا اینکه به درجه ابدال و اولیای خدا برسد. [۲۹] به نظر می‌رسد این همان روایت پیشین است که فیروزآبادی به نحوی تفسیر کرده است که با مبانی فکریش سازگار باشد. از امام امیرالمؤمنین(ع) نیز نقل است که هرکس سوره سبحان را تلاوت کند از دنیا نمی‌رود تا از میوه‌های بهشتی بخورد و از نهرهایش بنوشد و در برابر هر آیه‌ای که تلاوت می‌کند نخلی در بهشت برایش می‌کارند.[۳۰] بی‌تردید دستیابی به چنین ثواب‌هایی مربوط به تلاوتی است که با اخلاص، تدبّر و عمل همراه باشد[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بصائر ذوی التمییز، ج ۱، ص ۲۸۸؛ المکی و المدنی فی القرآن، ج ۱، ص ۳۶۰.
  2. التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص ۶؛ روح المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۳؛ المکی والمدنی فی‌القرآن، ج ۲، ص ۷۴۴ ـ ۸۱۱، ۸۴۶.
  3. التمهید، ج ۱، ص ۱۸۷ ـ ۱۹۴؛ التفسیر الحدیث، ج ۳، ص ۳۵۱.
  4. الموسوعة القرآنیه، ج ۵، ص ۶۱.
  5. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۴، ۱۳۶.
  6. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۸۱؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۴، ۱۳۶؛ الموسوعة القرآنیه، ج ۵، ص ۶۹.
  7. المنیر، ج ۱۵، ص ۵.
  8. بصائر ذوی‌التمییز، ج۱، ص۲۸۸؛ المنیر، ج۱۵، ص۵.
  9. ثواب‌الاعمال، ص۱۰۷؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۱۸۱.
  10. بصائر ذوی التمییز، ج ۱، ص ۲۸۸، ۲۹۶.
  11. البیان فی عد آی القرآن، ص ۱۷۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۰۷؛ روض‌الجنان، ج ۱۲، ص ۱۲۲.
  12. المعجم‌الاحصائی، ج ۱، ص ۲۹۰، ۳۰۱.
  13. کشف الاسرار، ج ۵، ص ۴۷۹؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۱، ص ۲۸۸؛ البیان فی عد آی القرآن، ص ۱۷۷.
  14. معجم علوم‌القرآن، ص ۲۳۸، ۲۶۸.
  15. البیان فی عد آی‌القرآن، ص۱۷۷؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج ۱، ص ۲۸۸.
  16. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۰۷؛ البحر المحیط، ج ۷، ص ۷؛ المنیر، ج ۱۵، ص ۶.
  17. روح‌المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۴؛ المنیر، ج ۱۵، ص ۶.
  18. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «سوره اسراء»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  19. فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۲۰۸.
  20. «این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.
  21. المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۷.
  22. التمهید، ج ۴، ص ۲۳.
  23. الخلاف، ج۱، ص۴۲۷؛ کلمه‌التقوی، ج۱، ص ۴۵۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۰، ص ۱۱۱.
  24. مسند احمد، ج ۳، ص ۴۳۹؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۵۲؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۳۱.
  25. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «سوره اسراء»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  26. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳؛ جامع الاخبار و الآثار، ج ۲، ص۲۱۳.
  27. تفسیر عیاشی، ج ۳، ص ۳۱؛ ثواب الاعمال، ص ۱۰۷.
  28. مصباح المتهجد، ص ۲۶۵.
  29. بصائر ذوی التمییز، ج ۱، ص ۲۹۶.
  30. بصائر ذوی التمییز، ج ۱، ص ۲۹۶.
  31. البرهان فی علوم‌القرآن، ج ۲، ص ۶۶.
  32. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «سوره اسراء»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.