ابوسعید عقیصا دینار تیمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوسعید عقیصا دینار تیمی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

نسب

عقیصا؛ همراه امام علی(ع) در کربلا

  • وی نقل می‌کند: “وقتی با امیر المؤمنین(ع) از صفین به سوی کوفه میرفتیم، در کربلا فرود آمدیم و در وسط روز با عطش شدیدی روبه‌رو شدیم؛ مردم به آن حضرت گفتند: “ما از تشنگی میترسیم (که تلف شویم)”؛ حضرت فرمود: “خداوند شما را سیراب می‌کند”؛ پس آن حضرت به مکانی آمد و فرمود: “اینجا را بکنید!” و طبق روایت دیگر، خود، آستین بالا زد و خاک را کنار زد تا اینکه سنگ سفیدی را دیدیم و به کمک آن حضرت آن سنگ را جا به جا کردیم که چشمه‌ای خنک و گوارا نمایان شد؛ پس، از آن نوشیدیم و به حیوانات خود نیز آب دادیم و سپس حرکت کردیم. پس از ساعتی، دوباره تشنه شدیم و برای نوشیدن آب به سوی آن چشمه برگشتیم، اما اثری از آن نیافتیم. پس درباره آن چشمه از راهبی که در آن حوالی بود، پرسیدیم؛ در جواب گفت: “آن، آشکار نمی‌شود مگر برای نبی یا وصی او”[۸].

این روایت با تفاوت‌های فراوانی درباره حرکت به سوی صفین، اشاره امیرالمؤمنین(ع) به محل شهادت امام حسین(ع)، اسلام آوردن راهب و همراهی او با امام علی(ع) و شهادتش در نبرد صفین از عقیصا نیز نقل شده است[۹]. توجه امام علی(ع) به بازار عقیصا نقل می‌کند: حضرت(ع) به بازار میآمد و بازاریان را به پرهیزکاری و سو گند نخوردن دعوت میکرد و میفرمود: “تاجر، فاجر است، مگر کسی که به حق بگیرد و به حق بدهد”. و پس از چند روز دوباره میآمد و سخنانی شبیه آن سخنان را برای اصناف دیگر بیان میفرمود؛ گرچه جمعی با دیدن امام(ع) میگفتند: شکم بزرگ آمد؛ اما امام(ع) میفرمود: “بالای آن، علم و پایین آن غذا است”[۱۰]. اهمیت نماز از احادیثی که تنها عقیصا آن را نقل کرده، این سخن نبی اکرم(ص) است؛ او از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کند که آن حضرت(ص) فرمودند: «مهما ضیعتم فلا تضیعوا الصلاة»؛ هر چه را ضایع میکنید، نماز را ضایع نکنید[۱۱]. عقیصا و صلح امام حسن(ع) ابوسعید نقل می‌کند: “به حسن بن علی(ع) گفتم: ای پسر رسول خدا چرا با معاویه سازش کردی، با آنکه میدانستی حق با شماست و نه او که گمراه و یاغی است؟ امام(ع) فرمود: “ای ابا سعید! آیا من حجت خدای متعال بر خلق او نیستم و پدرم پیشوای آنان نبود؟” گفتم: چرا؛ فرمود: پس فرمود: “آیا من کسی نیستم که رسول خدا(ص) درباره من و برادرم حسن و حسین امام‌اند؛ چه قیام کنند یا ساکت بمانند؟” گفتم: بله؛ سپس امام(ع) به خطاب به من او فرمود: “علت صلح من همان است که پیامبر(ص) به خاطر آن با مشرکان صلح کرد. اکنون که من به امر خدا امام هستم، نباید رأی من خطا شمرده شود؛ چه صلح کنم یا بجنگم”. سپس امام(ع) از مخفی بودن حکمت عمل خضر(ع) برای موسی(ع) و رضایت او بعد از بیان علت یاد می‌کند و میفرماید: “شما نیز از من به سبب ندانستن حکمت صلح ناراضی بودید، درحالی که اگر آن نبود، کسی از شیعیان ما را زنده نمی‌گذاشتند”[۱۲]. عقیصا همچنین مطالبی را درباره سرزنش کردن مردم امام حسن(ع) را در زمان سازش با معاویه و جواب مشابه امام(ع) به ایشان، افزون بر نکات ارزشمند دیگر نقل کرده است[۱۳]. پرسش درباره عقل بر اساس نقل عقیصا، روزی شخصی از امام حسن(ع) درباره عقل پرسید و آن حضرت با توجه به اوضاع پیش آمده، و درک منظور پرسشگر که سازش امام(ع) را عاقلانه نمی‌دانست، فرمود: «التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ وَ مُدَاهَنَةُ الْأَعْدَاءِ»؛ یعنی؛ جرعه جرعه خوردن غصه و سازش با دشمنان؛ کنایه از اینکه تصمیم من کاملاً عقلانی بوده است[۱۴]. شنا کردن حسنین(ع) و انتقاد عقیصا نقل شده است، روزی ابوسعید، حسن و حسین‌(ع) را در حال شنا با لباس در فرات دید؛ پس به آنان گفت: “ای فرزندان رسول خدا لباستان را ضایع کردید!” پس ایشان در جواب او فرمودند: “ضایع کردن لباس، نزد ما محبوب‌تر از فاسد کردن دین است؛ چرا که این آب نیز اهل و ساکنانی دارد...” [۱۵]. ملاقات ابن زبیر با امام حسین(ع) عقیصا این ملاقات را که هنگام خروج امام(ع) از مکه صورت گرفت، طبق نقل ابومخنف و از طریق بعضی دوستان خود نقل می‌کند، ولی در کامل الزیارات و منابع بعد از آن، واسطه حذف شده است. در این گفتگو ابن زبیر از امام حسین(ع) می‌خواهد که در حرم بماند و امام(ع) دلیل خود را برای خروج از حرم بیان میفرماید[۱۶]. عقیصا جامع‌ترین حدیث را درباره فضائل امیرمؤمنان علی(ع) از سیدالشهدا(ع)، به نقل از علی(ع) و رسول خدا(ص) روایت کرده است[۱۷]. سرانجام اگرچه در نقلی به کشته شدن وی در جنگ صفین اشاره شده[۱۸]، اما گزارش‌های یاد شده به خوبی خطا بودن آن را ثابت می‌کند؛ لذا تاریخ وفات وی مشخص نیست. همچنین خطای آشکار دیگری در یکی از تحقیق‌ها رخ داده و اسامی و القاب دو شخصیت تاریخی (ابوسعید دینار او کیسان او عقیصا المقبری!) یکی دانسته شده است[۱۹] و راوی در پی آن، با استناد به منابع تاریخی به توجیه کارهای “المقبری” پرداخته و تاریخ مرگ مقبری را که سال ۱۰۰ یا ۱۲۵ ق بوده، به عقیصا نسبت داده است، حال آنکه “سعید بن ابی سعید و اسمه کیسان المقبری ابوسعید المدنی”[۲۰] از راویان اهل سنت بوده، از عایشه، معاویة بن ابوسفیان، ابوهریره و امثال ایشان روایت نقل کرده است و خود، به قبیله لیث منسوب است. اما عقیصای کوفی و تیمی از ائمه(ع) و عمار روایت نقل کرده است و رجال اهل سنت او را “کوفی[۲۱] من جملة شیعتهم” و دینار شیعی خوانده‌اند[۲۲].

[۲۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. میزان الاعتدال، ذهبی، ج۱، ص۴۳۳.
  2. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۱۵؛ همان، ج۳، ص۸۸؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۸۰.
  3. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۷؛ انساب الاشراف، بلاذری، ص۱۲۶.
  4. وقعة الطف، یوسفی غروی، ص۳۹؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۶۳.
  5. رجال الطوسی، طوسی، ج۱، ص۶۳ و ۱۰۲.
  6. الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۱۹؛ ج۵، ص۲۸۶؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۲۰۱.
  7. عباسی، مهدی، ابوسعید عقیصا دینار تیمی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۸۱.
  8. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۲۰۲؛ الاختصاص، شیخ مفید، ص۲۱۹.
  9. الخرائج والجرائح، قطب الدین الراوندی ۱، ص۲۲۲.
  10. الغارات، ثقفی کوفی، ۱، ص۱۱۰ و ۲، ص۷۱۵.
  11. مقتل الحسین(ع)، ابومخنف، ص۱۰۲.
  12. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۱.
  13. کفایة الاثر، خراز قمی رازی، ص۲۲۵.
  14. الامالی، شیخ صدوق، ص۷.
  15. فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۳۹۰. البته ظاهراً منظور از لباس، شلوار است و الا کسی درباره استحباب شنا کردن با لباس یا کراهت داشتن برهنه شنا کردن فتوا نداده است. (یوسفی غروی).
  16. مقتل الحسین(ع)، ابومخنف، ص۶۷؛ کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، ص۱۵۱.
  17. الامالی، شیخ صدوق، ص۴۱۲؛ التفسیر لأبی حمزة الثمالی، ابوحمزه ثمالی، ص۱۵۹.
  18. وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری، ص۲۶۷.
  19. وقعة الطف، یوسفی غروی، ص۳۹. البته این سهو بعدها استدراک و تصحیح شده است. (یوسفی غروی).
  20. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۴، ص۳۴؛ التعدیل و التجریح، سلیمان بن خلف الباجی، ج۳، ص۱۲۲۳.
  21. پس در مدینه و در اواخر رجب نبوده و همان ابوسعید مدنی که در چاپ بعدی وقعه الطف آمده، راوی این خبر است. (یوسفی غروی).
  22. لسان المیزان، ابن حجر، ج۲، ص۴۳۴؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۸۸.
  23. عباسی، مهدی، ابوسعید عقیصا دینار تیمی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۶.