اسامة بن زید بن حارثه کلبی
اسامة بن زید بن حارثه کلبی | |
---|---|
نام کامل | اسامة بن زید بن حارثة بن شراحیل |
جنسیت | مرد |
کنیه |
|
لقب | محبّ الرسول |
از قبیله | بنیکلب |
پدر | زید بن حارثه کلبی |
مادر | ام ایمن |
محل زندگی | |
تاریخ شهادت | ۵۸ هجری |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | جنگ بنی قریظه |
اسامة بن زید، آزاد کرده رسول خدا (ص) است و چون پیامبر اکرم (ص) به وی بسیار علاقهمند بودند، او را «محبّ الرسول» مینامیدند. وی به همراه پدر و مادرش به مدینه هجرت کرد. مهمترین داستان مربوط به زندگی او بحث جیش اسامه است که در اواخر عمر بابرکت پیامبر اکرم (ص) به وقوع پیوست. اسامه در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) بعد از کش و قوسهایی با آن حضرت بیعت نمود و سرانجام در سال ۵۸ یا ۵۹ و به نقلی در سال ۵۴ هجری از دنیا رفت و پیکر پاک او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
مقدمه
اسامة بن زید بن حارثة بن شراحیل[۱]، آزاد کرده رسول خدا (ص)[۲] و کنیه او «ابومحمد»، «ابوزید»، «ابویزید» و «ابوخارجه» است[۳] و از قبیله بنی کلب بن وبره بود[۴]. چون پیامبر اکرم (ص) به وی بسیار علاقهمند بودند، او را «محبّ الرسول» مینامیدند[۵][۶] وی به همراه پدر و مادرش به مدینه هجرت کرد[۷]. روایاتی درباره محبّت پیامبر (ص) به اسامه در منابع ذکر شده[۸][۹]
پدر و مادر اسامه
زید، پدر اسامه و کنیه او ابو اسامه بود[۱۰]. او در دوران کودکی هنگامی که همراه مادر برای دیدار بستگانش به قبیله بنیمعن رفته بود، با شبیخون طایفه قین مواجه شد و آنها زید را اسیر کرده و برای فروش به بازار عُکاظ آوردند. حکیم بن حزام برادرزاده حضرت خدیجه او را برای خدیجه خریداری کرد و خدیجه هم زید را به پیامبر (ص) بخشید لذا زید به مولى رسول الله معروف گردید. زید از همان اوایل بعثت، به اسلام روی آورد و جزو سابقین در اسلام قرار گرفت و سرانجام در جنگ موته سال هشتم هجری[۱۱]، قبل از فتح مکه به شهادت رسید.
نام مادر اسامه (ام ایمن) برکه بود و او کنیز عبدالله بن عبدالمطلب، پدر پیامبر (ص) بود که از او و یا از آمنه به پیامبر (ص) به ارث رسید[۱۲]. امایمن، پرستار پیامبر (ص) بود. پیامبر (ص) در این باره میفرمود: «بعد از آمنه امایمن مادر من است». زمانی که پیامبر (ص) به دنیا آمد امایمن از آن حضرت پرستاری کرد تا پیامبر بزرگ شد و او را آزاد کرد. پیامبر اکرم (ص) او را به همسری زید (پسر خوانده خود) درآورد و اسامه از این ازدواج متولد شد[۱۳][۱۴]
اسامه و شرکت در جنگها
جنگ بدر
در اینکه اسامه در جنگ بدر شرکت نکرده شکی نیست. واقدی مینویسد: پیامبر (ص) روز یکشنبه دوازدهم رمضان با همراهان خود از مدینه بیرون آمد و چون به ناحیۀ نقب بنی دینار رسید، در بقع[۱۵] مستقر شد و لشکر را آماده کرد و از سپاه سان دید. از میان ایشان عبدالله بن عمر، اسامة بن زید، رافع بن خدیج، براءة بن عازب، اسید بن ظهیر، زید بن ارقم، و زید بن ثابت را به مدینه باز گرداند و اجازه شرکت در سپاه نداد[۱۶][۱۷]
اسامه و جنگ بنی قریظه
پیامبر (ص) روز چهارشنبه سال پنجم هجرت هفت روز از ماه ذی قعده باقی مانده بود که به سوی بنی قریظه حرکت و پانزده روز ایشان را محاصره کرد و روز پنج شنبه هفتم ذی حجه بازگشت و ابن ام مکتوم را در مدینه جانشین فرمود. پیامبر (ص) فرمان دادند مردان اسیر را به خانه اسامة بن زید منتقل کنند و زنان و کودکان را به خانه دختر حارث بردند. همچنین دستور فرمود تا چندین بار خرما میان آنها توزیع شود. گروهی از ایشان آن شب را به خواندن تورات مشغول بودند و برخی از ایشان برخی دیگر را به استقامت و پایداری در دین و تمسک به تورات توصیه میکردند[۱۸][۱۹]
اسامه و فتح مکه
روز فتح مکه پیامبر (ص) در حالی که سوار بر شتر اسامة بن زید بود و اسامه هم عقب سر آن حضرت بر شتر سوار بود، وارد مکه شد، و بلال و عثمان بن طلحه هم همراه آن حضرت بودند. چون کنار دروازه رسیدند، عثمان بن طلحه کسی را فرستاد تا کلید را بیاورد و آن را به رسول خدا تسلیم کرد[۲۰]. از اسامة بن زید نقل شده: من همراه رسول خدا (ص) وارد کعبه شدم. پیامبر (ص) تصاویری دیدند و به من دستور دادند تا سطل آبی بیاورم، سپس پارچهای را در آن خیس فرمود و با آن به چهرهها مالید و فرمود: خداوند بکشد مردمی را که تصویر چیزهایی را که نیافریدهاند، میکشند[۲۱][۲۲]
اسامه در شأن نزول
- در بازگشت از سریّه غالب بن عبدالله لیثی، یکی از مسلمانان، که بر اساس نقلی اسامة بن زید بوده است؛ شخصی را که کلمه توحید بر زبان جاری ساخته بود، به قتل رساند؛ و به اظهار اسلام او توجهی نکرد سپس آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾[۲۳] نازل شد و اسامه مورد سرزنش پیامبر (ص) واقع شد[۲۴][۲۵]
- بنا به گزارش برخی مفسران آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ﴾[۲۶] در پی آن نازل شد که دو تن از صحابه اسامه را به بخلورزی متهم و از سلمان نیز بدگویی کردند که با نزول آیه از این کار نهی شدند[۲۷][۲۸]
لشکر اسامه
پیامبر اکرم (ص) در محرم سال یازدهم هجری[۲۹]، فرمان آماده شدن سریع مردم برای جنگ با روم را صادر فرمود. آن حضرت، اسامه پسر زید را به فرماندهی این لشکر برگزید و دستور داد لشکر را تا مرز بلقاء[۳۰] و ارزوم در فلسطین ببرد و با دشمنان خدا بجنگد. حضرت به اسامه فرمود با لشکر خود از مدینه بیرون رفته، در «جرف» (در یک فرسخی مدینه) اردو بزند و به مردم نیز دستور فرمود همراه اسامه بروند و از ماندن در مدینه خودداری کنند[۳۱]. حضرت قصد داشت سران مهاجر و انصار به غیر از بنی هاشم را همراه او بفرستد تا هنگام وفاتش در زمامداری و پیشوایی مسلمانان طمع نکنند[۳۲]. اما مخالفان به بهانههای مختلف مانند بیماری حضرت و کم سن و سالی اسامه (که هفده یا هیجده سال داشته است) از انجام این مأموریت شانه خالی میکردند. لشکریان آنقدر در این امر سستی کردند و از دستور حضرت سرباز زدند تا اینکه پیامبر (ص) رحلت کرد و لشکریان نیز به مدینه برگشتند[۳۳][۳۴]
گرچه سپاه اُسامه پیش از رحلت رسول خدا (ص) به علت کوتاهی و عدم حرکت اصحاب از هم گسیخت اما اُسامه پس از مدتی که از رحلت رسول خدا (ص) گذشت در زمان خلافت ابوبکر با همان لشکر روانه موته شد و عده زیادی از قاتلان پدرش را کشت و نیز جمعیتی را اسیر کرد و پس از چهل روز با پیروزی به مدینه مراجعت کرد و مورد استقبال ابوبکر و اهالی مدینه قرار گرفت[۳۵][۳۶]
موضوع «تخلّف از جیش اسامه» مورد بحث فراوان میان مورخین و متکلّمین است. سرپیچی از دستور پیامبر، پس از آن همه اصرار برای پیوستن افراد به سپاه اسامه، خطایی نابخشودنی است و نشان برنامهریزی قدرتطلبان برای به دست گرفتن حکومت و کنار زدن علی (ع) به شمار میرود[۳۷].
اسامه و بیعت با ابوبکر
از امام باقر (ع) نقل شده عمر بن خطاب به ابوبکر گفت: نامهای به اسامة بن زید بفرست تا نزد تو بیاید، زیرا حضور او نزد تو موجب قطع منازعه قوم خواهد بود. ابوبکر نیز نامهای بدین مضمون به او نوشت: از ابوبکر خلیفه رسول خدا به اسامة بن زید، امّا بعد؛ چون نامه من به دستت رسید با همه اطرافیانت به سوی من حرکت کن، زیرا همه مسلمانان اطراف من اجتماع نموده و مرا امیر و پیشوای خود قرار دادهاند، پس شما نیز مخالفت نکنید که کارتان به سرکشی و عصیان کشد در این صورت از من به تو آن رسد که انتظارش را نداری، والسّلام. اسامه نیز در جواب؛ این نامه را نوشت: از اسامة بن زید کارگزار و عامل رسول خدا در غزوه شام، نامهات به من رسید ولی اول آن با آخرش متناقض است؛ در آغاز نامه نوشتهای من خلیفه رسول خدا (ص) هستم و سپس ادعای تو چنین است که مسلمین اطراف تو اجتماع کرده و تو را امیر نمودهاند، ولی از این نکته غفلت ورزیدی من و کسانی که همراه من هستند از مسلمین هستیم و به خدا قسم، هرگز به ولایت تو رضایت ندهیم؛ پس متوجه باش و حق را به صاحب حق واگذار و آنان را از حق خودشان محروم مکن. آیا عهد و پیمان رسول خدا (ص) را در روز غدیر فراموش کردهای؟ مگر رسول اکرم (ص) اطاعت مرا بر تو و دوستانت واجب نکرد، پس چگونه مخالفت امر نمودید و از حوزه فرماندهی من خارج شده و به شهر مدینه مراجعت کردید؟ مگر نه آنکه پیامبر (ص) تا آخرین ساعت مرا بر کنار نکرد، پس چرا بدون اجازه من در مدینه اقامت نمودهاید؟
وقتی ابوبکر نامه اسامه را خواند، سخت تکان خورد و خواست کنار برود اما عمر بن خطاب به او گفت: «پیراهنی را که خدا بر قامت تو آراسته از تن بیرون مکن وگرنه پشیمان خواهی شد و نمیتوانی چارهای برای آن داشته باشی لازم است به وسیله نامههای متعدد و پیامهای پی در پی در این باره اصرار کنی و بلکه دیگران را وادار کن که به وی نامه بنویسند تا اختلاف به وجود نیاید». ابوبکر و جمعی دیگر نامههایی به همین مضمون به اسامه نوشته و یادآور شدند که از برانگیختن فتنه و اختلاف دوری کند و حال افرادی را که تازه مسلمان هستند رعایت کرده و با نظر سران قوم مخالفت نکند.
زمانی که این نامهها به اسامه رسید با همراهان خود به شهر مدینه بازگشت و به سوی خانه علی بن ابی طالب (ع) رفت و به ایشان گفت: «جریان چیست؟ » علی بن ابی طالب (ع) فرمود: «چنان است که میبینی». اسامه پرسید: آیا شما هم بیعت کردهاید؟ امام (ع) فرمود: «آری، من بیعت کردهام». اسامه گفت: «آیا بیعت شما از روی اختیار بود یا اجبار و کراهت؟ » امام (ع) فرمود: «مجبور شدم». سپس اسامه به خانه ابوبکر آمد و به او به عنوان خلیفه مسلمین سلام گفت. ابوبکر در جواب گفت: «سلام بر تو ای امیر»[۳۸][۳۹]
اسامه و بیعت با امام علی (ع)
پس از آنکه مردم با امیرالمؤمنین (ع) برای خلافت بیعت کردند، عدهای از جمله سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، صهیب، زید بن ثابت، محمد بن مسلمة، سلمة بن وقش و اسامة بن زید از بیعت سرباز زدند[۴۰]. سلیم بن قیس مینویسد: سه نفر با علی (ع) بیعت کردند ولی در جنگ به همراه ایشان شک کردند و خانهنشینی اختیار کردند که عبارت بودند از: محمد بن مسلمه، سعد بن ابی وقاص و پسر عمر. اما اسامة بن زید بعد از آن تسلیم شد و رضایت خود را اعلام کرد و برای علی (ع) دعا و استغفار کرد و از دشمن آن حضرت بیزاری جست و شهادت داد آن حضرت بر حق است و هر کس با او مخالفت کند ملعون و خونش حلال است[۴۱][۴۲]
سرانجام اسامه
اسامه در زمان خلافت معاویه در سال ۵۸ یا ۵۹ و به نقلی در سال ۵۴ هجری از دنیا رفت[۴۳]. به نقل دیگری بعد از مرگ عثمان در «جرف» درگذشت و پیکر پاک او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۴۴]. از امام محمد باقر (ع) روایت شده اسامه را امام حسن (ع) کفن کردند[۴۵] و سه فرزند به نامهای محمد، حسن و زید از او به یادگار ماند[۴۶].
استادان
- أسلم مشهور به أبو رافع القبطی
- بلال بن رباح مشهور به بلال بن رباح الحبشی
- خولة بنت قیس بن قهد بن قیس بن ثعلبة مشهور به خولة بنت قیس الأنصاریة
- دحیة بن خلیفة بن فروة بن فضالة بن زید مشهور به دحیة الکلبی
- زید بن حارثة بن شراحیل بن کعب مشهور به زید بن حارثة الکلبی
- سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف مشهور به سعد بن أبی وقاص الزهری
- عبد الله بن رواحة بن ثعلبة بن امرئ القیس مشهور به عبد الله بن رواحة الأنصاری
- هند بنت حذیفة بن المغیرة بن عبد الله مشهور به أم سلمة زوج النبی
شاگردان
- أبان بن عثمان بن عفان مشهور به أبان بن عثمان الأموی
- أفلح مشهور به أفلح مولی أبی أیوب الأنصاری
- إبراهیم بن سعد بن مالک بن وهیب مشهور به إبراهیم بن سعد الزهری
- حسن بن یسار مشهور به الحسن البصری
- حسن بن أسامة بن زید بن حارثة بن شراحیل مشهور به الحسن بن أسامة الکلبی
- زبرقان بن عبد الله بن عمرو بن أمیة مشهور به الزبرقان بن عمرو الضمری
- مسور بن مخرمة بن نوفل بن أهیب مشهور به المسور بن مخرمة القرشی
- جابر بن زید مشهور به جابر بن زید الأزدی
- جابر بن عبد الله بن عمرو بن حرام بن ثعلب مشهور به جابر بن عبد الله الأنصاری
- حبیب بن قیس بن دینار مشهور به حبیب بن أبی ثابت الأسدی
- حرملة مشهور به حرملة الکلبی
- حصین بن جندب بن عمرو بن الحارث بن وحشی مشهور به الحصین بن جندب المذحجی
- خارجة بن زید بن ثابت مشهور به خارجة بن زید الأنصاری
- خلاد بن السائب بن خلاد بن سوید بن ثعلبة مشهور به خلاد بن السائب الأنصاری
- زهرة بن معبد بن عبد الله بن هشام بن زهرة مشهور به زهرة بن معبد القرشی
- زیاد بن علاقة بن مالک مشهور به زیاد بن علاقة الثعلبی
- زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان مشهور به زید بن ثابت الأنصاری
- سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف بن زهرة مشهور به سعد بن أبی وقاص الزهری
- سعد بن مالک بن سنان بن عبید بن ثعلبة مشهور به أبو سعید الخدری
- سعید بن کیسان مشهور به سعید بن أبی سعید المقبری
- سعید بن المسیب بن حزن بن أبی وهب بن عمرو مشهور به سعید بن المسیب القرشی
- سلمة بن وردان مشهور به سلمة بن وردان اللیثی
- سلیم بن أسود بن حنظلة مشهور به سلیم بن أسود المحاربی
- سلیم مشهور به سلیم اللیثی
- سلیمان بن حبیب مشهور به سلیمان بن حبیب المحاربی
- سلیمان بن طرخان مشهور به سلیمان بن طرخان التیمی
- سلیمان بن موسی مشهور به سلیمان بن موسی القرشی
- شرحبیل بن سعد مشهور به شرحبیل بن سعد الخطمی
- شقیق بن سلمة مشهور به شقیق بن سلمة الأسدی
- شمر بن عطیة بن عبد الرحمن مشهور به شمر بن عطیة الأسدی
- عامر بن أسامة بن عمیر بن عامر بن الأقیشر مشهور به أبو الملیح بن أسامة الهذلی
- عامر بن سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف مشهور به عامر بن سعد القرشی
- عامر بن شراحیل مشهور به عامر الشعبی
- عباد بن عبد الله بن الزبیر بن العوام مشهور به عباد بن عبد الله القرشی
- عبد الرحمن بن یسار مشهور به عبد الرحمن بن أبی لیلی الأنصاری
- عبد الرحمن بن جابر بن عبد الله مشهور به عبد الرحمن بن جابر الأنصاری
- عبد الرحمن بن صخر مشهور به أبو هریرة الدوسی
- عبد الرحمن بن مل بن عمرو بن عدی بن وهب مشهور به أبو عثمان النهدی
- عبد الرحمن بن هرمز مشهور به عبد الرحمن بن هرمز الأعرج
- عبد الله بن حبیب بن ربیعة مشهور به عبد الله بن حبیب السلمی
- عبد الله بن عباس بن عبد المطلب بن هاشم مشهور به عبد الله بن العباس القرشی
- عبد الله بن عبد الرحمن بن عوف بن عبد عوف مشهور به أبو سلمة بن عبد الرحمن الزهری
- عبد الله بن عمر بن الخطاب بن نفیل مشهور به عبد الله بن عمر العدوی
- عبد الله بن عمرو بن العاص بن وائل مشهور به عبد الله بن عمرو السهمی
- عبد الله بن معقل بن مقرن مشهور به عبد الله بن المغفل المزنی
- عبد الملک بن عمیر بن سوید بن حارثة مشهور به عبد الملک بن عمیر اللخمی
- عبید الله بن عبد الله بن عتبة بن مسعود مشهور به عبید الله بن عبد الله الهذلی
- عبیدة بن خلف مشهور به عبیدة بن خلف المحاربی
- عروة بن الزبیر بن العوام بن خویلد بن أسد مشهور به عروة بن الزبیر الأسدی
- عطاء بن أسلم مشهور به عطاء بن أبی رباح القرشی
- عطاء بن یسار مشهور به عطاء بن یسار الهلالی
- عطاء بن یعقوب مشهور به عطاء بن یعقوب المدنی
- عکرمة مشهور به عکرمة مولی ابن عباس
- علی بن حسین بن علی بن أبی طالب مشهور به علی زین العابدین
- عمر بن أبی سلمة بن عبد الرحمن بن عوف مشهور به عمر بن أبی سلمة القرشی
- عمر بن الحکم بن ثوبان بن فطیون مشهور به عمر بن الحکم الحجازی
- عمرو بن عثمان بن عفان بن أبی العاص مشهور به عمرو بن عثمان الأموی
- عمیر بن عبد الله مشهور به عمیر بن عبد الله الهلالی
- عیاض بن الضبری مشهور به عیاض بن ضبری الکلبی
- عیسی بن عبد الرحمن بن أبی لیلی مشهور به عیسی بن عبد الرحمن الأنصاری
- کریب بن أبی مسلم مشهور به کریب بن أبی مسلم القرشی
- کلثوم بن علقمة بن ناجیة بن المصطلق مشهور به کلثوم بن المصطلق الخزاعی
- کیسان بن سعید مشهور به کیسان المقبری
- مجاهد بن جبر مشهور به مجاهد بن جبر القرشی
- محمد بن أسامة بن زید بن حارثة بن شراحیل مشهور به محمد بن أسامة الکلبی
- محمد بن إبراهیم بن الحارث بن خالد بن صخر مشهور به محمد بن إبراهیم القرشی
- محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب مشهور به محمد الباقر
- محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبد الله مشهور به محمد بن شهاب الزهری
- مولی قدامة بن مظعون مشهور به مولی قدامة بن مظعون
- مولی أسامة بن زید مشهور به مولی لأسامة بن زید
- نافع مشهور به نافع مولی ابن عمر
- یحیی بن عبد الرحمن بن حاطب بن أبی بلتعة مشهور به یحیی بن عبد الرحمن اللخمی
- أحمد بن جعفر بن حمدان بن مالک بن مشهور به أحمد بن جعفر القطیعی
- أسامة بن محمد بن أسامة بن زید بن حارثة مشهور به أسامة بن محمد الکلبی
- زهرة مشهور به زهرة
- سلمة بن السائب مشهور به سلمة بن السائب الکلبی
- عمرو بن الزبیر مشهور به عمرو بن الزبیر الصراف
- عیاض بن صبری مشهور به عیاض بن صبری الکلبی
- عیسی بن موسی بن محمد بن إیاس بن بکیر مشهور به موسی بن عیسی اللیثی
- محمد بن أفلح مشهور به محمد بن أفلح الأنصاری
- محمد بن أفلح مشهور به محمد بن أفلح
- محمد بن بسطام مشهور به محمد بن بسطام الحنظلی
- ریطة مشهور به ریطة مولاة أسامة بن زید
جستارهای وابسته
- لشکر اسامه
- بنی کلب بن وبره (قبیله)
- قضاعه (قبیله)
- زید بن حارثه کلبی (پدر)
- حارثة بن شراحیل کلبی (جد)
منابع
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۷۵؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۷۹.
- ↑ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ج۱، ص۲۱.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۷۵.
- ↑ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۷۹.
- ↑ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۷۹.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۲؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۴۵ـ ۴۹؛ سیراعلامالنبلاء، ج۲، ص۴۹۷ـ۵۰۴.
- ↑ باغستانی کوزهگر، محمد، اسامة بن زید، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۹.
- ↑ به نقل از تاریخ طبری، ج۳ و کامل ابن اثیر، ج۲، جنگ موته قبل از فتح مکه و به نقل تاریخ یعقوبی، ج۲ بعد از فتح مکه ذکر شده است. ولی قول اصة همان قول اول است که قبل از فتح مکه بوده است.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۹۳؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۳.
- ↑ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۲؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۵.
- ↑ همان خانههای سقیا و در واقع متصل به مدینه است.
- ↑ المغازی، واقدی، ج۱، ص۲۱. اما در جلد ۳ صفحه ۱۱۲۵ روایت کرده که او در ایام رحلت رسول خدا نوزده ساله و بنابراین در وقت جنگ بدر حدود ده ساله بوده است، با این وصف آیا جای این بوده که در جنگ شرکت کند و رد شود. (یوسفی غروی).
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۵.
- ↑ المغازی، واقدی، ج۲، ص۵۱۲-۵۱۳.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۷.
- ↑ المغازی، واقدی، ج۲، ص۸۳۴.
- ↑ المغازی، واقدی، ج۲، ص۸۳۴.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۸.
- ↑ «ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر میروید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمتهای بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه۹۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۳۰۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۴۵؛ الطبقات، ج۲، ص۹۱.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۸۲؛ باغستانی کوزهگر، محمد، اسامة بن زید، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری» سوره حجرات، آیه۱۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۰؛ تفسیرقرطبی، ج۱۶، ص۲۱۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۳.
- ↑ باغستانی کوزهگر، محمد، اسامة بن زید، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱؛ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۸۶.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ بلقاء، جایی بود که جعفر بن ابیطالب و پدرش در آن به شهادت رسیدند. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ۱۱۱۸؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۳؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۷.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۲۰-۱۱۲۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۳۴۰-۳۴۲.
- ↑ . اعیان الشیعه، ج۳، ص۲۵۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۸۷؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸؛ باغستانی کوزهگر، محمد، اسامة بن زید، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۳۴۰-۳۴۲؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۹۳.
- ↑ الاحتجاج علی اهل اللجاج، طبرسی، ج۱، ص۸۷-۸۸.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۹۵؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۰.
- ↑ تاریخ الطبری، طبری (ترجمه: پاینده)، ج۶، ص۲۳۳۲؛ مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۱۵ (البته ایشان نامی از زید و سلمه نبرده است).
- ↑ کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس هلالی، ص۷۹۷.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۹۶؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۳.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۷۷.
- ↑ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۸۱.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ج۱، ص۱۹۲؛ رجال ابن داوود، ابن داوود، ص۴۷؛ منتقی الجمان، شیخ حسن صاحب معالم، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۳۰۰؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳؛ باغستانی کوزهگر، محمد، اسامة بن زید، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.