بحث:انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
نویسنده: آقای ظرافتی
پاسخ اجمالی
جایگاه انتظار
- عقیده به ظهور مصلح جهانی و ایجاد آمادگی در کل عالم و در یک عبارت "انتظار داشتن" امر حیاتی و لازمی است که پیشوایان دینی آن را راهبردی مهم در دوران غیبت دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به وجوب انتظار هم اشاره کردهاند[۱]. در تفکر شیعی انتظار مهدی موعود (ع) همواره به عنوان یکی از اصول مسلّم اعتقادی مطرح و انتظار آن منجی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از معارف شیعی را به خود اختصاص داده است[۲].
دلایل ضرورت انتظار
توجه به معنا و حقیقت انتظار
- انتظار یک دورۀ آمادهسازی و زمینهسازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. این خاصیت انتظار است که منتظر را وادار میکند تا کمبودها را حدس بزند و مانعها را بشناسد و برای زدودن آنها، برنامه بریزد. بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دورۀ انتظار ضرورت است و هر قدر اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دورۀ انتظار آن هم گستردهتر خواهد بود[۳].
بررسی اوراق زرین تاریخ
- همۀ ادیان و اکثر ملل در انتظار شخصی به سر میبرند که با قیام خود جهان را از ظلم و فساد و گناه پاک، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در زمین حاکم خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان پیروان ادیان گذشته و اکثر ملتها و اقوام و نیز نوابغ و فلاسفه غرب ـ با وجود تعدد ادیان و فاصله بسیار میان باورها و اختلاف افکار آنان ـ بر اصل ایدۀ منجی باوری و انتظار منجی هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانهای استوار و اصیل باشد؛ زیرا نظایر چنین وحدت نظر جهان شمولی عادة بدون وجود سند و دلیل عقلپسند و معتبر صورت نمیپذیرد[۴]. همچنین ضرورت و اهمیت دورۀ انتظار را از لابه لای صفحات تاریخ نیز میتوان به دست آورد. پس از رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهداء(ع) تا امروز، ریشۀ تمام حرکتها و نهضتهای شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفۀ اجتماعی انتظار و عقیده به ادامۀ مبارزه تا پیروزی حق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آنجا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال نامیده شده است[۵].
فلسفۀ بعثت انبیاء
- هدف اساسی بعثت پیامبران، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسانهاست و نیز به گواهی قرآن مأموریت بنیادین پیامبران، اشاعۀ توحید و پرستش خداست، منتها برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق جامعۀ توحیدی فراهم نگردیده و در نتیجه، غایت خلقت انسان و بعثت انبیا تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی تاریخ قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنانکه برخی میپندارند بشر آینده با قدرت فوقالعاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفتۀ خویش، سعادت و زندگی انسان را در معبد خودپرستی و هوای نفس قربانی خواهد کرد، که در این صورت بعثت انبیا لغو خواهد بود و یا اینکه سرانجام تاریخ، با ارادۀ قاهرۀ خداوند بزرگ و با مشیت او رقم خواهد خورد و برای همیشه، زمین از آن صالحان خواهد بود و این اراده با دست با کفایت وارث انبیا و ذخیره الهی و منجی آخرالزمان محقق خواهد شد[۶].
بشارتهای قرآن
- قرآن کریم با بشارتهای متعددی که درباره آینده جهان داده است همۀ تشنگان فضیلت را به آمادگی برای رسیدن به وضعیت ایدهآل جهان که از آن بندگان صالح خداست دعوت مینماید و به این وسیله روح حرکت و پویایی را در رگهای بشریت به جریان انداخته است. در قرآن کریم وعدۀ روزی داده شده است که حق پرستان و صالحان جهان، وارثان زمین خواهند شد. این وعده در آیاتی چند از جمله در آیات به چشم میخورد مانند: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۷]. با این بیان نورانی قرآن کریم به همه صالحان بشارت میدهد که از وجود فساد و تباهی در عالم مأیوس نگردید و منتظر باشید که عاقبت این دنیا از آن پاکان و صالحان است و با آمدن منجی الهی، زمین گلستان خواهد شد[۸].
بحرانها و بنبستها
- بشریت امروزه به هر محوری که در زندگی پیش روی دارد نظر میافکند، خود را در حصار ناکامی و سرخوردگی میبیند و برای نجات از این گرفتاری به هر سوی سر میکشد و به فکر چارهای میافتد. چون این راه چارهها و تدابیر به منبع فیض الهی متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمیسازند. بنبستهایی که بشریت را مضطر میکند تا به ظهور یک منجی و مصلح جهانی دل ببندد بدین قرار است:
- بنبست علم و صنعت: بشر با انقلاب صنعتی در این خیال بود که بر همۀ مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و رفاه و آسایش خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد علم و صنعت بدون توجه به ارزشهای انسانی، تولید سلاحهای کشتار جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر جهان آن را به دست گرفتند و در این بین آنچه شکست میخورد انسانیت است.
- بنبست سیاسی: بشر برای اصلاح حاکمیت سیاسی و نجات از گرفتاری حکومتهای ملوک الطوایفی به حکومتهای پادشاهی و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع حکومتها به دیکتاتورهای خون آشامی تبدیل شدهاند که حق آزادی و حیات را از انسانها سلب میکنند و برای رهایی از این مشکل به چارهاندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد اندیشه بشری حکومتهای مبتنی بر دموکراسی بود که در تجربه ثابت گشت مردم از این نوع مترقی حکومت نیز سرخورده و دل سرد شدهاند[۹].
ارتباط انسان با هستی
- مطلب دیگری که ظهور منجی و لزوم انتظار آن را ثابت میکند این است که انسان با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچکترین حرکتهایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار میکند. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ انسان را به جستجوی ضابطهای میکشاند و در این مسیر آشکار میشود نه علم و نه غریزه کفایت لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند و از طرفی دیگر، حرکت آدمی با آن بلند پروازیهای بیحسابش بدون عکسالعمل نمیماند. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده انسان با جهان و هستی ناچار باید انتظار طلایهداری الهی را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را رهبری کند[۱۰].
بررسی مواضع دشمنان
روایات ضرورت انتظار
- در بسیاری از روایات بر لزوم و ضرورت بلکه وجوب انتظار حضرت مهدی موعود(ع) در دوران غیبت تصریح شده است[۱۲]:
- امام جواد(ع) میفرماید: «همانا قیام کنندۀ از ما اهل بیت همان مهدی است که انتظار او در زمان غیبتش واجب است».[۱۳]
- از ابوبصیر روایت شده است، روزی امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند[۱۴]: «...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که خداوند عزوجل هیچ عملی را جز به وسیله آن از بندگان قبول نمیکند؟! گفتم: آری. فرمود: گواهی دادن به اینکه هیچ کس شایسته پرستش، جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستادۀ اوست، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما ـ اهل بیت(ع) ـ و تسلیم شدن در برابر دستورات آنان و پرهیزگاری و اجتهاد (کوشش) و صبر و انتظار برای آمدن قائم(ع)..».[۱۵].
- در روایتی از امام صادق(ع) یکی از ملاکهای قبولی اعمال بندگان، انتظار مهدی قائم آل محمد(ع)، عنوان شده است[۱۶]. از این روایات روشن میشود دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق انتظار قائم، امکان ندارد[۱۷].
نتیجهگیری
- بنابراین، انتظار به عنوان یکی از اصول مسلّم اعتقادی، امری لازم و حیاتی است که با توجه به حقیقت انتظار، بررسی تاریخ و مواضع دشمنان ضرورت آن معلوم میشود و در بسیاری از روایات بر وجوب آن تصریح شده است.
پاسخ تفصیلی
جایگاه انتظار
- عقیده به ظهور مصلح جهانی و ایجاد آمادگی در کل عالم و در یک عبارت "انتظار داشتن" امر حیاتی و لازمی است که پیشوایان دینی آن را راهبردی مهم در دوران غیبت دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به وجوب انتظار هم اشاره کردهاند[۱۸]. در تفکر شیعی انتظار مهدی موعود (ع) همواره به عنوان یکی از اصول مسلّم اعتقادی مطرح و انتظار آن منجی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از معارف شیعی را به خود اختصاص داده است[۱۹].
دلایل ضرورت انتظار
توجه به معنا و حقیقت انتظار
- توجه به معنا و حقیقت انتظار: انتظار یک دورۀ آمادهسازی و زمینهسازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را میبینیم که به پا ایستادهاند و راه افتادهاند، ولی دورۀ انتظاری نداشتهاند، گویا چیزی نمیخواستهاند و تنها بر اساس جو محیط و جریان حاکم به رفتن وادار شدهاند. اینها بدون انتظار و بدون آماده باش در گامهای نخست گرفتار شدهاند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیدهاند و سرانجام زیر فشار ابهامها و اشکالها، در مرحلۀ فکر و اعتقاد، ظرفیت و تحمل، طرح و برنامه، اجرا و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیازهای تخصصی و علمی، حتی آمادگی بدنی و توانایی جسمی، به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آوردهاند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، فلسفه زده و علم زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال پناه گاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند[۲۰].
- بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دورۀ انتظار ضرورت است و هر قدر اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دورۀ انتظار آن هم گستردهتر خواهد بود. سنت تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات اصلاح گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینههای خارجی است و تا همۀ آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به هدف وجود ندارد[۲۱].
- بدین جهت، آیین اسلام پس از یک دورۀ طولانی و چندین قرن، ظهور کرد. جهان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد، آنگاه آخرین پیام آسمانی به واسطه رسول گرامی اسلام (ص) فرستاده شد[۲۲].
- این خاصیت انتظار است که تو را وادار میکند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت انتظار است که تو را به آمادگی و حضوری میرساند که مانعها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آنجا که انسان افراد استخوانداری را میبیند که پس از سالها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمیدانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شدهاند، به این نتیجه میرسد که علت انزوا و خستگی اینها نداشتن دورۀ انتظار است. اینها ندیده آمدهاند و طبیعی است با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا اینکه تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند[۲۳].
بررسی اوراق زرین تاریخ
- بررسی اوراق زرین تاریخ: همۀ ادیان و اکثر ملل در انتظار شخصی به سر میبرند که با قیام خود جهان را از ظلم و فساد و گناه پاک، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در زمین حاکم خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان پیروان ادیان گذشته و اکثر ملتها و اقوام و نیز نوابغ و فلاسفه غرب ـ با وجود تعدد ادیان و فاصله بسیار میان باورها و اختلاف افکار آنان ـ بر اصل ایدۀ منجی باوری و انتظار منجی هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانهای استوار و اصیل باشد؛ زیرا نظایر چنین وحدت نظر جهان شمولی عادة بدون وجود سند و دلیل عقلپسند و معتبر صورت نمیپذیرد[۲۴]. همچنین ضرورت و اهمیت دورۀ انتظار را از لابه لای صفحات تاریخ نیز میتوان به دست آورد. پس از رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهداء(ع) تا امروز، ریشۀ تمام حرکتها و نهضتهای شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفۀ اجتماعی انتظار و عقیده به ادامۀ مبارزه تا پیروزی حق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آنجا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال نامیده شده است[۲۵]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ:... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع)»[۲۶]
- از مهمترین رازهای نهفتۀ بقای تشیع همین روح انتظاری است که کالبد هر شیعه را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامیدارد و از نومیدی و بیتابی و افسردگی و درماندگی او را باز میدارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که اسلام پژوهان غربی نیز از آن گفتوگو کردهاند[۲۷]. "هانری کربن" اسلام شناس شهیر فرانسوی میگوید: «...مفهوم غیبت، اصل و حقیقت غیبت هرگز در چارچوب درخواستهای دنیای امروز در معرض تفکر عمیق قرار نگرفته است... معنای این امر به عقیدۀ این جانب، چشمهای بینهایت و ابدی از معانی و حقایق است... معنویت اسلام تنها با تشیع، امکان حیات و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که جوامع اسلامی دستخوش آن باشند، پایداری خواهد کرد. امام زمان، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم غیبت است، ولی کاملا به شخصیت امام غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم امام غایب را با روح غربی خودم به گونهای نو و بکر، احساس و درک میکنم و چنین به تفکر و دلم الهام میشود که رابطه حقیقی آن را با حیات معنوی بشر، وابسته میدانم»[۲۸].
فلسفۀ بعثت انبیاء
- هدف اساسی بعثت پیامبران، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسانهاست که با قرار گرفتن وحی در دسترس مردم، تحقق مییابد. تاریخ دراز دامن بشری و نیز منابع دینی، گواه تلاش جدی و خالص پیامبران در انجام وظیفۀ تبلیغ و تعلیم و هدایت است، لکن اوضاع جامعۀ بشری نشان میدهد آنان در دستیابی به مقصد رسالت توفیق چندانی نیافتهاند و نیز به گواهی قرآن مأموریت بنیادین پیامبران، اشاعۀ توحید و پرستش خداست، برای نیل به این هدف مقدس، انبیای الهی باید نبرد سختی را علیه همۀ موانع یکتاپرستی آغاز میکردند، آنان در ازالۀ این موانع و بسط اندیشۀ توحیدی زحمات طاقتفرسایی را متحمل شدند و هر یک به تناسب شرایط زمانی و مکانی و نوع مخاطبان و امکانات و غلظت موانع موجود، به توفیقاتی دست یافتند، اما برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق جامعه توحیدی فراهم نگردیده و در نتیجه، غایت خلقت انسان و بعثت انبیا تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی تاریخ قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنانکه برخی میپندارند بشر آینده با قدرت فوقالعاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفته خویش، سعادت و زندگی انسان را در معبد خودپرستی و هوای نفس قربانی خواهد کرد، که در این صورت بعثت انبیا لغو خواهد بود، و یا اینکه سرانجام تاریخ، با ارادۀ قاهرۀ خداوند بزرگ و با مشیت او رقم خواهد خورد و برای همیشه، زمین از آن صالحان خواهد بود، و این اراده با دست با کفایت وارث انبیا و ذخیره الهی و منجی آخرالزمان محقق خواهد شد. آری امتها باید منتظر باشند تا موعودشان به هدف انبیا جامه عمل بپوشاند و مأموریت الهی که ایشان موفق به انجام آن نشدند، تتمیم و تکمیل نماید، پس از منظری خاص میتوان حرکت انبیا را بستر ساز قیام دادگستر غایب از نظر دانست[۲۹].
بشارتهای قرآن
- قرآن کریم با بشارتهای متعددی که دربارۀ آیندۀ جهان داده است همۀ تشنگان فضیلت را به آمادگی برای رسیدن به وضعیت ایدهآل جهان که از آن بندگان صالح خداست دعوت مینماید و به این وسیله روح حرکت و پویایی را در رگهای بشریت به جریان انداخته است و انسانها را از رکود و یأس و ناامیدی در آورده و به حرکت و تلاش و امیدواری سوق داده است. در قرآن کریم وعدۀ روزی داده شده است که حق پرستان و صالحان جهان، وارثان زمین خواهند شد. قدرت و حکومت جهان را به دست خواهند گرفت و اسلام بر همۀ ادیان چیره خواهد شد. این وعده در آیاتی چند از جمله در آیات زیر به چشم میخورد: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۳۰]. با این بیان نورانی قرآن کریم به همۀ صالحان بشارت میدهد از وجود فساد و تباهی در عالم مأیوس نگردید و منتظر باشید عاقبت این دنیا از آن پاکان و صالحان است و با آمدن منجی الهی، زمین گلستان خواهد شد. ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾[۳۱]. خداوند در این آیۀ شریفه به طور صریح وعده داده که مؤمنان صالح را که تحت انواع ظلمها و شکنجهها در طول تاریخ بوده و از خود فداکاریهای زیادی داشتهاند در روی کرۀ زمین حاکم گرداند[۳۲].
بحرانها و بنبستها
- بشریت امروزه به هر محوری که در زندگی پیش روی دارد نظر میافکند، خود را در حصار ناکامی و سرخوردگی میبیند و برای نجات از این گرفتاری به هر سوی سر میکشد و به فکر چارهای میافتد. چون این راه چارهها و تدابیر به منبع فیض الهی متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمیسازند. بنبستهایی که بشریت را مضطر میکند تا به ظهور یک منجی و مصلح جهانی دل ببندد بدین قرار است:
- بنبست علم و صنعت: بشر با انقلاب صنعتی در این خیال بود که بر همۀ مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و رفاه و آسایش خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد علم و صنعت بدون توجه به ارزشهای انسانی، تولید سلاحهای کشتار جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر جهان آن را به دست گرفتند و در این بین آنچه شکست میخورد انسانیت است.
- بنبست سیاسی: بشر برای اصلاح حاکمیت سیاسی و نجات از گرفتاری حکومتهای ملوک الطوایفی به حکومتهای پادشاهی و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع حکومتها به دیکتاتورهای خون آشامی تبدیل شدهاند که حق آزادی و حیات را از انسانها سلب میکنند و برای رهایی از این مشکل به چارهاندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد اندیشه بشری حکومتهای مبتنی بر دموکراسی بود که در تجربه ثابت گشت مردم از این نوع مترقی حکومت نیز سرخورده و دل سرد شدهاند[۳۳].
ارتباط انسان با هستی
- مطلب دیگری که ظهور منجی و لزوم انتظار آن را ثابت میکند این است که انسان با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچکترین حرکتهایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار میکند. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ انسان را به جستجوی ضابطهای میکشاند و در این مسیر آشکار میشود نه علم و نه غریزه کفایت لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند و از طرفی دیگر، حرکت آدمی با آن بلند پروازیهای بیحسابش بدون عکسالعمل نمیماند و هستی نظاممند به وسیلۀ انعکاس رفتارها انسان را تنبیه میکند چه بسا در لحظاتی کوتاهمدت، ضربهای را تجربه نکنیم ولی انحراف از نظام هستی در نهایت و درازمدت صدمهاش را خواهد زد آن هم صدمهای نه در محدودۀ زندگی دنیا بلکه با نگاهی دینی بر تمام زندگی انسان استمرار دارد. حتی بعد از مرگ نیز این ضرر و زیان دامنگیر انسان خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده انسان با جهان و هستی ناچار باید انتظار طلایهداری الهی را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را رهبری کند[۳۴].
بررسی مواضع دشمنان
- در اهمیت دوران انتظار همین بس که دشمنان، آن را مانع تسلط خود بر مسلمانان برشمردهاند: "میشل فوکو، کلر بریر" در بحث مبارزه با تفکر مهدی باوری، نخست امام حسین(ع)، سپس امام زمان(ع) را مطرح میکند و دو نکته را عامل پایداری شیعه میدانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس "تل آویو" هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکلام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه میکنند. آنها در تحلیل انقلاب اسلامی، به "نگاه سرخ" شیعیان، یعنی عاشورا و "نگاه سبز" شان یعنی انتظار میرسند. جملۀ مشهوری دارند: "اینها به اسم امام حسین قیام میکنند و به اسم امام زمان(ع)، قیام شان را حفظ میکنند"[۳۵]. دشمن به اهمیت مدیریت شیعه، آن هم زمانی که رهبر آن غایب و از نظرها پنهان است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه مقدس طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است[۳۶].
روایات ضرورت انتظار
- در اندیشۀ شیعی، انتظار موعود به عنوان اصل مسلّم اعتقادی مطرح بوده و در بسیاری از روایات بر ضرورت انتظار قائم آل محمد(ع) تصریح شده است که از جمله میتوان به روایات زیر اشاره کرد:
- شیخ مفید در کتاب "الغیبة" به سند خود از ابوبصیر روایت نموده است، روزی امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند[۳۷]: «...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که خداوند عزوجل هیچ عملی را جز به وسیله آن از بندگان قبول نمیکند؟! گفتم: آری. فرمود: گواهی دادن به اینکه هیچ کس شایسته پرستش، جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستادۀ اوست، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما ـ اهل بیت(ع) ـ و تسلیم شدن در برابر دستورات آنان و پرهیزگاری و اجتهاد (کوشش) و صبر و انتظار برای آمدن قائم(ع)...». [۳۸]
- روزی مردی بر امام باقر(ع) وارد شد و صفحهای در دست داشت. حضرت به او فرمود[۳۹]: «این نوشته، مناظره کنندهای است که پرسش دارد از دینی که عمل در آن مورد قبول است. آن مرد عرض کرد: رحمت خداوند بر تو باد. همین را خواسته ام. پس امام باقر(ع) فرمود: گواهی دادن به اینکه خدا یکی است و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و اینکه محمد بنده و رسول او است و اینکه اقرار کنی به آنچه از سوی خداوند آمده و ولایت ما خاندان و بیزاری از دشمنان ما و تسلیم به امر ما و پرهیزکاری و فروتنی و انتظار قائم ما که ما را دولتی است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد». [۴۰] در این دو روایت، انتظار مهدی موعود(ع) از مواردی شمرده شده که اعمال بندگان بدون آن پذیرفته نمیشود[۴۱].
- عبدالعظیم حسنی روایت میکند[۴۲]: بر مولای خود امام جواد(ع) وارد شدم و میخواستم از ایشان دربارۀ قائم سؤال کنم که آیا مهدی(ع) خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن حضرت، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند: «ای ابوالقاسم! به درستی که قائم (ع) از ماست و اوست مهدی؛ کسی که واجب است انتظار کشیدن او در زمان غیبتش، و واجب است اطاعتش وقتی که ظهور فرمود، و او سومین (نسل) از فرزندان من است».[۴۳] تعبیر وجوب در فرمایش حضرت جواد(ع) نشان دهندۀ ضرورت انتظار در زمان غیبت امام است و نتیجهای که از آن به دست میآید این است که دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ انتظار قائم ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال عبادت پروردگار است نباید از این امر واجب غفلت ورزد[۴۴].
- روایات یاد شده و بسیاری از روایات دیگر که در اینجا مجال طرح آنها نیست، بر لزوم و ضرورت بلکه وجوب انتظار حضرت مهدی موعود(ع) در دوران غیبت دلالت میکنند[۴۵].
نتیجه گیری
- بنابراین، انتظار به عنوان یکی از اصول مسلّم اعتقادی، امری لازم و حیاتی است که با توجه به حقیقت انتظار، بررسی تاریخ و مواضع دشمنان ضرورت آن معلوم میشود و در بسیاری از روایات بر وجوب آن تصریح شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۲۲۳؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۱۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نفش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار چیست منتظر کیست؟، ص ۱۶ ـ ۱۸.
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳ ـ ۲۷.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ ر.ک. ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸.
- ↑ «"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ"»؛ کمال الدین، ج ۲؛ ص ۲۷۷.
- ↑ «"أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم(ع)..."»؛ الغیبه(نعمانی)، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.
- ↑ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰
- ↑ ر.ک. هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۰.
- ↑ ر.ک. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۲۲۳؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۱۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نفش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار چیست منتظر کیست؟، ص ۱۶ ـ ۱۸.
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ ر.ک. ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰.
- ↑ امام صادق (ع) به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد (ع)» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
- ↑ رسالت تشیع در دنیای امروز، صص ۲۵ - ۳۵.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند، هم چنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد. و دینشان را- که خود برایشان پسندیده است- استوار سازد. و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا میپرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمیکنند. و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
- ↑ به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).
- ↑ ر.ک. حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
- ↑ «"أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم(ع)..."»؛ الغیبه(نعمانی)، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸؛ نصرآبادی، علی باقی، نفش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص ۲۲، ح ۱۳: «"دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ مَعَهُ صَحِيفَةٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع هَذِهِ صَحِيفَة مُخَاصِمٍ يَسْأَلُ عَنِ الدِّينِ الَّذِي يُقْبَلُ فِيهِ الْعَمَلُ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ هَذَا الَّذِي أُرِيدُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ص عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا"»
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸.
- ↑ «"یَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ وَ یُطَاعَ فِی ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِی..."»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸.
- ↑ ر.ک. هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۰.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۸.