غلو

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

غلوّ به معنای زیاده‌روی و تجاوز از قدر و منزلت هر چیز، در اصطلاح یعنی انسان چیزی را که به آن اعتقاد دارد، از حد خود بالاتر ببرد. غالی در اصطلاح شیعه شخصی است که مقامات و فضائلی را درباره اهل بیت (ع) ادعا می‌کند که واقعیت ندارند و اهل بیت(ع) هم آنها را مطرح نکرده‌اند، مانند ادعای نبوت و الوهیت. جهل و ناآگاهی مردم و احساس محبت زیاد نسبت به اهل‌بیت از عوامل اصلی گرایش افراد به غلو بوده است، هرچند موضع امامان شیعه در مقابل جریان غلات، همواره مخالفت شدید و ابراز برائت از ایشان و پرهیز دادن شیعیان از تعامل با آنها بوده است.

معناشناسی

غلوّ در لغت جمع «غالی» و در فارسی، معادل «گزافه‌گو» است، به معنای زیاده‌روی، افراط، ارتفاع، بالارفتن و تجاوز از قدر و منزلت هر چیز است[۱].

و در اصطلاح یعنی انسان چیزی را که به آن اعتقاد دارد، از حد خود بالاتر ببرد. غالی در اصطلاح شیعه شخصی است که مقامات و فضائلی را درباره اهل بیت (ع) ادعا می‌کند که واقعیت ندارند و خود اهل بیت (ع) هم آنها را مطرح نکرده‌اند، مانند ادعای نبوت و الوهیت و تفویض برای امامان. گاهی غلوّ در دین است، گاهی در محبت اهل بیت، گاهی نسبت به امیر المؤمنین (ع). برای نمونه شخصی از امام باقر (ع) پرسید: غالی کیست؟ امام باقر (ع) فرمود: «قومی هستند که درباره ما مطالبی می‌گویند که ما درباره خود نگفته‌ایم»[۲].[۳]

پیشینه افکار غلوآمیز

بر اساس مطالعات تاریخ ادیان، از دیرباز در فرهنگ‌ها و ادیان مختلف، غلو و رفتارها و باورهای غلوآمیز وجود داشته است. به عنوان نمونه به پرستش فرعون در مصر قدیم، پرستش ارواح پیشینیان در چین باستان، پرستش امپراتور در ژاپن، بت‌پرستی و پرستش موجوداتی همچون آفتاب، ماه، ستارگان و حیوانات و خدانگاشتن مسیح می‌توان اشاره کرد. در قرآن[۴] مواردی از غلو در ادیان پیش از اسلام ذکر شده است.

بنا به مستندات تاریخی، در اسلام نیز باورهای غلوآمیز درباره شخصیت‌های دینی به خصوص برخی صحابه، از همان صدر اسلام وجود داشته است. گرچه تمرکز مباحث در کتاب‌های «ملل و نحل» و نیز در مباحث کلامی بر غالیان منتسب به شیعه و عقاید غلوآمیز نسبت به امامان شیعه بوده است[۵].

گروه‌های غالی در شیعه

مهم‌ترین گروه‌های غالیان که در دوره امامان شیعه فعالیت داشتند عبارت‌اند از: «سبائیه» (منسوب به عبد الله بن سبا)، «کیسانیه» (منسوب به کیسان)، «مغیریه» (منسوب به مغیرة بن سعید بجلی)، «بیانیه» (منسوب به بیان بن سمعان تمیمی)، «منصوریه» (منسوب به ابومنصور عجلی)، «خطابیه» (منسوب به ابوالخطاب) و «بشیریه» (منسوب به محمد بن بشیر). بعضی از این گروه‌ها، خود به چند فرقه منشعب شدند؛ به عنوان مثال از خطابیه فرقه‌هایی همچون «بزیعیه»، «عمیریه» و«معمریه» پدید آمد. همچنین برخی گروه‌های غالی با نام عقاید خود معروف شده‌اند؛ مانند «اثنینیه» که به دلیل اعتقاد به امامت پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) بدین نام معروف شدند. برخی گروه‌های غالیان نیز در دوره «غیبت صغرا» تشکیل شدند؛ از جمله: «نُمیریه»، «شَلمَغانیه»، «هلالیه» و «بلالیه»[۶].

نگرش‌های غلوآمیز

نگرش‌های غلوآمیز و افراطی دارای گونه‌های مختلفی است:

  1. غلو در مورد مقامات اهل بیت (ع) و ویژگی‌های معنوی و ظاهری ایشان[۷] که نتیجه‌اش تخریب جایگاه اهل بیت (ع) به عنوان بندگان صالح و برگزیده خداوند و هادیان به سوی سعادت بود[۸].
  2. تصور کفایت محبت به اهل بیت (ع) برای نجات انسان و جواز ارتکاب هر گناهی به صرف محبت آن بزرگواران؛ درحالی که خود اهل بیت‌(ع) از طریق عبودیت خداوند متعال و تقوا و عمل به چنین مقاماتی رسیده‌اند و پیروان خودشان را به عمل و کسب تقوا امر می‌کرده‌اند[۹].
  3. جعل کرامت دروغین برای اهل بیت (ع)؛ عده‌ای از دوستان نادان اهل بیت (ع) با تمسک به این اندیشه نادرست که در دستگاه با عظمت اهل بیت (ع) استفاده از هر ابزاری حتی نامشروع؛ برای جلب محبت مردم مجاز است و برخی دشمنان به قصد تخریب چهره ایشان داستان‌هایی را پیرامون کرامات اهل بیت (ع) جعل کردند.
  4. نسبت کفر به قاصران در ولایت اهل بیت (ع)؛ عده‌ای گمان می‌کنند اگر کسی نسبت به اهل بیت (ع) با آنها هم عقیده نباشد ولو محب اهل بیت (ع) باشد و به خاطر قصور فکری، به امامت اهل بیت (ع) اعتقاد نداشته باشد؛ از جرگه مسلمین خارج است و باید از آنها بیزاری جست[۱۰].
  5. کافی دانستن روایات اهل بیت (ع) در کسب معارف دینی؛ از جمله افراط‌های خطرناک نسبت به اهل بیت (ع) جریان اخباری‌گری افراطی بود که گمان می‌کردند تنها حجت شرعی، روایات اهل بیت (ع) است و ظواهر قرآن فقط برای معصومین حجت است و غیر ایشان حق مراجعه به قرآن را ندارند. عقل نیز حجیت شرعی ندارد و اجتهاد و تقلید از مجتهدین نامشروع است[۱۱].[۱۲]

عقاید غالیان

مهم‌ترین عقاید غلوآمیز نزد فرقه‌های مختلف بدین قرار است:

  1. الوهیت و خدابودن امامان شیعه و برخی اشخاص دیگری به عنوان مثال سبائیه، بشاریه و ازدریه به خدا بودن علی (ع) عقیده داشتند، خطابیه امام صادق (ع) را خدا می‌دانستند و نمیریه به الوهیت امام هادی (ع) معتقد بودند.
  2. حلول روح خدا یا جزء الهی در اشخاص؛ به عنوان مثال بیانیه ادعا می‌کردند که روح خدا در امام علی (ع) و پس از او در محمد بن حنفیه و سپس در ابوهاشم و سرانجام در بیان بن سمعان حلول کرده است یا شلمغانیه معتقد بودند که روح خدا در آدم و پس از او در دیگر انبیا و اوصیا تا امام عسکری (ع) و سرانجام در شلمغانی حلول کرده است.
  3. تناسخ؛ به عنوان نمونه بشیریه به تناسخ عقیده داشتند و بر این باور بودند که ائمه همگی یک شخص بوده‌اند که از جسمی به جسم دیگر منتقل شده‌اند. سبائیه، کیسانیه، جناحیه، معمریه و بشاریه نیز به تناسخ باور داشتند.
  4. تفویض؛ به عنوان مثال تفویضیه بر این باور بودند که خدا، پیامبر (ص) و امام علی (ع) را آفریده و امر خلقت، رزق دادن، میراندن و زنده‌کردن سایر موجودات را به آنها واگذار کرده است.
  5. رجعت؛ مثلاً مغیریه قائل به بازگشت همه مردگان به دنیا بود.
  6. اباحه‌گری؛ جناحیه، منصوریه، معمریه، بشاریه، بشیریه و برخی دیگر از گروه‌های غالی همه محرمات را بر خود حلال می‌دانستند. بعضی از این گروه‌ها تا آنجا زیاده‌روی می‌کردند که ازدواج با محارم یا پسران را نیز جایز می‌دانستند یا به اشتراک اموال و زنان حکم می‌کردند.
  7. تأویل آیات قرآن؛ بیشتر فرقه‌های عالی برای اثبات باورهای خود به تأویل ناروای آیات قرآن روی می‌آوردند[۱۳].

عوامل گرایش به غلو

جهل و ناآگاهی مردم و احساس محبت زیاد نسبت به اهل‌بیت از عوامل اصلی گرایش افراد به غلو بوده است. در کنار این عوامل، سودجویی و سوء استفاده رهبران غلات از باورهای دینی مسلمانان و نیز منافع سیاسی حکومت‌ها نیز در گسترش غالیان مؤثر بوده است[۱۴].

مقابله ائمه(ع) با غلات

موضع امامان شیعه در مقابل جریان غلات، همواره مخالفت شدید و ابراز برائت از ایشان و پرهیز دادن شیعیان از تعامل با ایشان بوده است؛ گرچه به دلیل محدودیت‌های سیاسی ـ اجتماعی، در مواردی شیعیان از نظر مخالف ایشان مطلع نمی‌شدند و غلات در سایه همین بی‌اطلاعی به فعالیت و ترویج عقاید خود می‌پرداختند. در علل‌الشرایع از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «خداوند لعنت کند غلات و مفوضه را. آنها عصیان و نافرمانی خداوند را کوچک شمردند و به او کافر شدند و شرک به خدا ورزیدند و گمراه شدند و گمراه کننده مردمان بودند و نسبت به اقامه واجبات و ادای حقوق بی‌مبالات بودند». همچنین در روایتی در عیون اخبارالرضا غلات از جمله کفار و اهل تفویض از جمله مشرکان دانسته شده‌اند. در همان منبع از امام علی (ع) روایت شده است: «درباره من دو گروه هلاک می‌گردند و مرا گناهی نیست. یک گروه آنهایی که در محبت من افراط می‌کنند و گروه دیگر کسانی که نسبت به من بغض بی‌دلیل دارند. من بیزاری می‌جویم به سوی خدا از کسانی که غلو می‌کنند در حق ما و ما را از حد خودمان تجاوز می‌دهند مانند بیزاری جستن عیسی بن مریم از نصارا».

همچنین در منابع شیعی، روایات بسیاری از امامان شیعه متضمّن لعن و طرد و اعلام برائت از غلات و رهبرانشان وارد شده است. از جمله از امام صادق (ع) درباره مغیرة بن سعید روایت شده است: «خدا لعنت کند مغیرة بن سعید را. او بر پدرم دروغ می‌بست. و خدا بر او گرمی آتش را چشانید. خدا لعنت کند هر کسی را که کلامی را می‌گوید که ما آن را نمی‌گوییم و از رحمت خدا به دور باد کسی که ما را از عبودیت و بندگی خداوندی که ما را خلق کرده است و بازگشت ما به او و جان ما در دست اوست محروم و زایل می‌نماید و ما را به جای خدا معرفی می‌کند».

امامان شیعه می‌کوشیدند با غلات از طریق آوردن برهان و بیان عقاید صحیح مبارزه کنند. در مواردی که این روش مؤثر نبود، حتی به اقدامات شدید علیه آنان دستور می‌دادند. در روایتی از امام هادی (ع) درباره یکی از غلات معاصر وی به نام فارس بن حاتم قزوینی آمده است: «هرکس مرا از دست او راحت کند و او را بکشد، من بهشت را برای او تضمین می‌کنم»[۱۵].

غلات و شیعیان

شاید برای برخی که در تاریخ، مطالعاتی دارند این سؤال به وجود آمده باشد که چرا در برخی از منابع تاریخی، غلات از شمار شیعیان ذکر شده‌اند؟

در پاسخ باید گفت که اولاً در روزگاران اخیر، این مسأله بیشتر از سوی مستشرقان و غربیان که معمولاً اطلاعات اسلامی خود را از منابع مخالف شیعه می‌گیرند، دامن زده شده است. آنان پیوند نزدیکی بین عقاید شیعه و دیدگاه‌های غلات زده‌اند و تا آنجا پیش رفته‌اند که شیعه بودن را مترادف غالی بودن دانسته‌اند، به عنوان مثال در دائرة المعارف اسلام ذیل کلمه «غلات» آمده است: «تفکر مربوط به غیبت امام (مهدویت) برای نخستین بار توسط غلات مطرح شد و نیز مسأله «عصمت امام» و مخالفت با ابوبکر و عمر را برای اولین بار، غلات مطرح کردند»[۱۶].

و یا مستشرقی که کتاب تاریخ شیعه را نوشته است مهمترین طوایف و فرقه‌های شیعه را «سبائیه» و «کیسانیه» دانسته است و وقتی به بررسی تاریخ شیعه می‌پردازد تنها از دو طایفه فوق و سایر غلات یاد می‌کند و از فرقه‌های دیگر همچون امامیه و زیدیه هیچ نامی نمی‌برد.

وی در خصوص مذهب شیعه می‌گوید: «شیعه از حزب سیاسیی که اموی‌ها آن را در «بحرورا» مغلوب کردند متفرع شد و توسعه پیدا کرد تا توانست اقدام به یک جنبش سیاسی و اجتماعی و دینی و جهانی کند!»[۱۷].

بنابراین، اولاً آوردن نام غلات در ردیف شیعیان کار مستشرقین و غربی‌ها بوده است. ثانیاً نسبت دادن غلات به شیعه ناشی از این است که غلات عموماً تفکرات و اندیشه‌های خود را در مورد ائمه شیعه ابراز کرده‌اند؛ لذا همین باعث شده که آنها را در شمار شیعیان آورند. ثالثاً نسبت غلات به شیعه، همواره در طول تاریخ، حربه‌ای در دست مخالفان شیعه بوده است. آنان هرگاه که خواسته‌اند شیعه را بکوبند و اندیشه‌های والای این مذهب را بایکوت نمایند، از این تهمت بهره جسته‌اند. در این ماجرا دو گروه دخالت داشته‌اند: دسته اول، حکام جور و سلاطین و پادشاهان ستمگر بوده‌اند که برای سرکوبی شیعیان و خاموش کردن ندای حق‌طلبی آنان، غلات را به شیعه نسبت می‌دادند و دسته دوم، علمای مخالف شیعه بودند که برای غیر اسلامی نشان دادن افکار شیعه و رواج مذهب خود به این تهمت، دست می‌زدند[۱۸].

آثار سوء غلو

غلو دارای آثار و عوارض منفی و مخرب فراوانی است:

  1. نخستین اثر آن، شریک قرار دادن برای خداوند متعال است؛ زیرا غالیان، اولیای الهی را شریک صفات خدا و همپایه خدا قرار می‌دهند.
  2. دومین اثر غلو، اساطیری نمودن ذهن و زبان مردمان است که این امر سبب می‌شود مردم، بر بال اوهام و خیالات قرار گیرند و از واقعیات به دور بمانند.
  3. سومین اثر منفی غلو، القای شخصیت کاذب به کسانی است که مورد مدح و ستایش غالیان قرار می‌گیرند که به نوعی آنان را از خود تهی نموده و از مسیر خودشناسی دور میسازند.
  4. چهارمین اثر غلو، آلوده نمودن محیط فرهنگی به اباطیل و خرافات و غیر واقعی جلوه دادن چهره‌های واقعی است. در واقع غالیان، سراب را آب و آب را سراب می‌نمایانند[۱۹].

حکم شرعی غالی

غلات، اگر غلوشان در ربوبیت و یا بالا بردن بندگان به مرتبه خدایی و یا شریک بودن با او باشد، بدون شک، کافر و مشرک هستند؛ چنانکه اعتقاد به نبوت و پیامبری امامان (ع) نیز موجب کفر و معتقدان به آن کافراند؛ لکن اعتقاد به تفویض، بر خلاف ضرورت دین است و بر معتقد به آن، حکم منکر ضروری جاری می‏‌شود[۲۰].

ظاهر کلام جمعی از فقها ثبوت کفر غلات به سبب انکار ضروری است[۲۱]؛ لکن برخی گفته‌اند: اگر غلات منکر وجود خدا باشند، حکم آنان حکم بت پرستان است؛ اما اگر منکر وجود خدا نباشند، لکن معتقد به حلول خدا در ائمه (ع) یا اتحاد باشند، منکر ضروری به شمار رفته و محکوم به حکم آن‌اند[۲۲].[۲۳]

رابطه غلو با ایمان به علم امام

رابطه غلو با ایمان به عصمت امام

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۴۱.
  2. اصول کافی، ج۲، ص۷۵.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۱۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۴۷.
  4. از جمله در: ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷؛ ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم * آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود * هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸؛ ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ «یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰؛ ﴿أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا «آیا پروردگارتان شما را به (داشتن) پسران برگزید و برای خود از فرشتگان دخترانی برگرفت؟ بی‌گمان شما سترگ سخنی می‌گویید» سوره اسراء، آیه ۴۰.
  5. لهراسبی، احمد، مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۵۹.
  6. لهراسبی، احمد، مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۵۹.
  7. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی، ج۲۵، ص۳۴۶.
  8. صدوق، محمد بن علی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی تهرانی، ص۳۶۴؛ مفید، محمد بن محمد، الامالی، تحقیق حسین استاد ولی، ص۲۰۲؛ ر. ک: آیت الله خامنه‌ای، ۵/۵/۱۳۸۴.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۷۴، ۴۶۴؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۹۰-۹۳؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۶۷.
  10. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۴۲-۴۳؛ حسینی بهشتی، سید محمد، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، ص۳۲؛ آیت الله خامنه‌ای، ۲۳/۲/۱۳۸۸.
  11. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۱۶۸-۱۶۹.
  12. فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۲۴۷.
  13. لهراسبی، احمد، مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۵۹.
  14. لهراسبی، احمد، مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۵۹.
  15. لهراسبی، احمد، مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۵۹.
  16. دائرة المعارف اسلام، لیدن، ۱۹۳۸.
  17. فلوتن، تاریخ شیعه یا علل سقوط بنی امیه، ص۱۲۷.
  18. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۲۶.
  19. کوشا، محمد علی؛ مقاله «غلو»؛ دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  20. العروة الوثقی، ج۱، ص۱۴۰؛ التنقیح (الطهارة)، ج۲، ص۷۳ ـ ۷۴؛ بحوث فی شرح العروة، ج۳، ص۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ کتاب الطهارة (امام خمینی)، ج۳، ص۴۶۰.
  21. شرائع الاسلام، ج۱، ص۴۲؛ ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۳۹؛ البیان، ص۹۱؛ الرسائل العشر (حلّی)، ص۱۴۶.
  22. کتاب الطهارة (شیخ انصاری)، ج۵، ص۱۵۰؛ مصباح الفقیه، ج۷، ص۲۹۰ ـ ۲۹۲؛ مستمسک العروة، ج۱، ص۳۸۶.
  23. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، صفحه ۶۰۱-۶۰۲.