بحث:عدالت اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
موانع و آسیبهای تحقق عدالت اجتماعی
عدالت به حسب ظاهر مفهومی ساده دارد. همه از عدالت صحبت میکنند اما در مصداق و در عمل رسیدن به عدالت بسیار دشوار است؛ چنانکه امیرالمؤمنین در توصیف حق میفرمایند: «الْحَقُ أَوْسَعُ الْأَشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ»[۱]. عدل هم عیناً همانند حق است. به یک معنا، حق همان عدل و عدل همان حق است؛ وصف عدالت آسان است؛ اما در عمل، رسیدن به عدالت مشکل است؛ حتی شناختن موارد عدالت و مصادیق عدالت هم گاهی خیلی مشکل است؛ کجا عدالت است، کجا بیعدالتی است[۲]. با تعمق در مباحث مقام معظم رهبری در بحث دلایل و علل عدم تحقق عدالت اجتماعی، میتوان مطالب آسیبشناسی ایشان را ذیل دو محور موانع و آسیبهای داخلی و موانع خارجی مورد بررسی قرار داد.
موانع و آسیبهای داخلی
ارائه مفهوم غلط از حقیقت اسلام
رهبر فرزانه انقلاب در خصوص برداشت جاهلانه از مفهوم عدالت میفرمایند: «اگر فهم چیستی عدالت، تشخیص مصادیق و تصمیمگیری در اختیار کسانی باشد که عالم به مبانی دینی و ارزشهای اسلامی نباشند، فهم عدالت با مشکل مواجه میشود. بیتردید اگر فهم عدالت غلط باشد اجرای عدالت و نتیجه اجرای عدالت عکس قضیه اتفاق خواهد افتاد». مقام معظم رهبری تأکید دارند که هر کس از هر گوشهای پیدا میشود، راجع به مفاهیم عالی و مذهبی و اسلامی که فهم، ادراک، تشخیص آنها احتیاج به مایههای علمی در منابع دین دارد بنا میکند به اظهار نظر کردن و از خود عدالت را معنا میکند. معلوم هم نیست مستندشان کجاست، کدام اسلام؟! موضوع در جامعه اسلامی تلخ است. انسانهایی بدون داشتن صلاحیتهای لازم وارد در یک مقولهای بشوند و اظهار نظرهایی بکنند که آن اظهار نظرها اگر فرض کنیم که هیچ شائبه غرض و مرضی نباشد، تازه میشود جاهلانه از صدر اسلام تا عصر حاضر برداشتها و تفسیرهای مختلفی از اسلام ارائه شده است. عدهای اسلام را در امور فردی و اعتقادات شخصی منحصر میکنند و عدهای دیگر از اسلام چهرهای خشونت طلب ارائه میدهند. تلاش استکبار جهانی معرفی اسلام با چهرهای ارتجاعی و متحجر و یا تندرو و خشونت طلبت است؛ بنابراین جداسازی اسلام از مبارزه با ظلم و ستم در اشکال مختلف آن جزء برنامه آنهاست؛ چنانکه مقام معظم رهبری میفرمایند اسلامی که در آن، تلاش برای عدالت و مبارزه با ظلم نباشد، چه طور میتواند اسلام باشد و بشریت به سمت آن حرکت کند؟ این نوع برداشت از اسلام مقبول دنیای استکبار و عدم رغبت مسلمانان و مستضعفان جهان میباشد[۳].[۴]
عدم استقلال قوه قضایی
مقام معظم رهبری، عدم استقلال قوه قضائیه را موجب بدبینی جامعه به حاکمیت دانسته و معتقدند روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوه قضائیه به معنای حقیقی کلمه حفظ شود. اگر این استقلال محقق شد، یعنی معلوم گردید که نفوذ و وجهه و دست داشتن در دستگاهها، هیچ گونه تأثیری بر حکم کسی نمیگذارد، مردم خوشحال و امیدوار میشوند و مثل بچهای که به دامن مادرش پناه میبرد، به دامان قوه قضاییه پناه میبرند.[۵]
عدم اعتماد به قوه قضاییه
نظر به اینکه قوه قضائیه، مأمن و ملجاء مردم برای دادرسی و دادخواهی است؛ بنابراین تخلف در این قوه و تخلف قاضی خطای مضاعف دارد؛ چراکه علاوه بر اینکه قاضی خودش میلغزد دیگران هم به دنبال او میلغزند. بنابراین، قوه قضائیه باید در بین آحاد مردم از نظر عملکرد قابل اعتماد و مورد وثوق باشد[۶].[۷]
فرصتطلبان وسوء استفاده کنندگان
فرصتطلبان و سوء استفاده کنندگان از اموال عمومی کسانی هستند که در مقابل تحقق عدالت اجتماعی دست به اعتراض میزنند. بیتردید این افراد کسانی هستند که امکانات و ثروت لازم جهت مقابله با مجریان عدالت را به کار خواهند بست و برای کارگزاران و مجریان عدالت مسألهسازی خواهند کرد[۸].[۹]
ضعف جهتگیری در عدالت
اگر جهتگیری عدالت اجتماعی در کشور ضعیف شود، هر کاری در کشور انجام گیرد، به زیان طبقات ضعیف و عامه مردم و به سود یک عده معدود زرنگها، گردنکلفتها و قانوندانهای قانونشکن که راههای قانون را بلدند و قانونشکنی را هم میدانند تمام خواهد شد؛ بنابراین لازم است جهتگیری عدالت دقیق و مبتنی بر موازین ارزشهای اسلامی باشد[۱۰].[۱۱]
شعاری کردن عدالت
از معضلات مهم سیاسیون کشور، برخورد سیاسی با مقولات و مفاهیم ارزشی به خصوص تحقق عدالت اجتماعی است که متأسفانه عامه مردم به جهت حسن ظنی که به نظام و سیاسیون دارند به شعارها و وعدههای داده شده اعتماد میکنند؛ در حالی که عدالت اجتماعی با شعار، وعده وعید محقق نمیشود بلکه نیازمند تلاش و همت سترگ است[۱۲].[۱۳]
رشد و توسعه نامتوازن
در دوران سازندگی و رشد و توسعه کشور به جهت اینکه پول در جامعه زیاد است و امکانات نظام برای توسعه کشور بسیج میشود، بیملاحظهها، بیقانونترها، بیخداها، کسانی که دلشان به هزاران شهیدی که در راه برپایی این نظام مقدس ریخته شده است، نمیتپد در چنین شرایطی سوء استفاده میکنند. اما کسانی که بار نظام اسلامی بر دوش آنهاست، سرشان بیکلاه میماند؛ یعنی اکثریت کشور، که طبقه مستضعفین، پابرهنهها، کسانی که بار تورم بر روی دوش آنهاست و گرانیها بر آنها فشار میآورد؛ یعنی طبقه کارمند، کارگر، کسبه ضعیف، قضات پاکدامن، فشارها روی اینهاست؛ اینها عقب میمانند. این خلاف عدالت است و در چنین شرایطی اگر نسبت به امور نظارت قاطع و دقیقی اعمال نشود، عدالت محقق نخواهد شد و رشد و توسعه در راستای ظلم به آحاد جامعه خواهد شد[۱۴].[۱۵]
فقدان معنویت
رهبر معظم انقلاب، گسترش فسادهای اخلاقی و اعتیاد و بیبندوباری و ویرانی بنیان خانواده و نیز رشد استثمار و افزایش فاصله میان ملتهای فقیر و غنی و دوری روزافزون از عدالت اجتماعی و بیاعتنایی به کرامت انسان و تولید سلاحهای مرگبار و افزایش کشتارهای دسته جمعی را نتیجه حذف معنویت و ارزشهای الهی انسانی در زندگی جوامع بشری میدانند که توسط قدرتهای مستکبر در عصر معاصر بر این جوامع تحمیل شده است. ایشان معتقدند اگر عدالت از معنویت جدا شود و معنویت همراه عدالت نباشد عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوی عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد مثل نظامهای کمونیستی که شعارشان عدالت بود اما در عمل بین شعار و واقعیت بیرونی شکاف عمیقی وجود داشت. کسانی که علم مبارزه با بیعدالتی را برداشتهاند، باید برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشند؛ در این صورت میتوان با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کرد. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بعضیها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمیشود. اسلام، معنویت بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «مَنْ أَصْبَحَ وَ لمْ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۱۶]. آدم معنویای که با ظلم میسازد، با طاغوت میسازد، با نظام ظالمانه و سلطه میسازد، این چطور معنویتی است؟ بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است[۱۷].[۱۸]
ایجاد تقابل بین مفهوم عدالت و عقلانیت
اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، لازم است با دو مفهوم عقلانیت و معنویت به شدت در هم تنیده شود. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که دنبالش هستیم، محقق نخواهد شد. اگر محقق شود. اصلاً عدالت مطلوب نخواهد بود. اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود؛ خیال کند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمیبیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است[۱۹]. از طرف دیگر، اگر معنویت از عدالت جدا شود به ریاکاری، دروغ، انحراف، ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد[۲۰].[۲۱]
اغراض شخصی و هوی و هوس
رهبر معظم انقلاب، افتادن حاکمیت جامعه اسلامی در دست افراد غیر مهذب را از آسیبهای مهم عدالت میدانند که باعث میشود عدالت دستخوش هوی و هوس شود. بنابراین شخص یا دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه اسلامی و همه جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصی متکی به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند؛ لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس - از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی - نباید حکومت کند»[۲۲].[۲۳]
اغراض سیاسی
چنانچه در فهم چیستی عدالت، تشخیص مصادیق و تصمیمگیری و قانونگذاری و اجرای عدالت، اغراض شخصی و هوی و هوس و جهل و نادانی حاکم شود، عدالت آسیب میبیند؛ اما اگر اغراض سیاسی در میان باشد آسیب وارده به عدالت به مراتب بیشتر میشود؛ لذا ایشان در باب کسانی که درباره مفاهیم دینی مثل عدالت اظهار نظر میکنند و مفاهیم عالی و ارزشی اسلام را اساس تمایلات و اغراض سیاسی تبیین میکنند خطری مهم برای تحقق عدالت میدانند و میفرمایند اگر شائبه اغراض سیاسی و جناحی و سودجویانه و اغراض خائنانه در تبیین مفاهیم ارزشی باشد بسیار حادثه و پدیده زشتی است که متأسفانه در جامعه ما وجود دارد[۲۴].[۲۵]
حاکمیت طاغوت، مستکبر و آلوده
در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری، تحقق عدالت اجتماعی بر مبنای ارزشهای اسلامی ارتباط ناگسستنی با نوع حاکمیت دارد. اگر حاکمیت در دستان حاکمان عادل باشد، پاکیزهترین و زیباترین پدیده بشری رخ خواهد داد، اما اگر حاکمیت در اختیار حاکمان آلوده و مستکبر قرار گیرد، تحقق عدالت امکان پذیر نخواهد بود حاکمان طاغوت و آلوده تمام همتشان، ایجاد فساد در زمین است وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ[۲۶]. بنابراین حاکمیت طاغوت فساد و تباهی است[۲۷].[۲۸]
سرپیچی از قوانین الهی
بر اساس آموزههای اسلامی و فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری اگر به قوانین اسلام عمل شود، بیعدالتیها، تبعیضها، بیصفایی و فقر میان انسانها از بین میرود، علم، تحقیق و استعدادهای ذهنی بشر پرورش مییابد. از طرفی عوارضی که گریبان دنیای امروز را گرفته است و روشهای غلطی که بر مردم تحمیل میشود از قبل روشهای غیر اسلامی و غیر دینی و غیر الهی آن دردها بر مردم تحمیل نخواهد شد. حیرت، سرگشتگی، خودخواهی، فردپرستی، خود پرستیهایی که امروز بر دنیا حاکم است، اینها ناشی از روشهای غیر الهی است، از رها کردن راه خدا است که با حاکمیت الهی اصلاح میشود.[۲۹]
تبلیغات اغواکننده
واقعیت امروز دنیا این است که تبلیغات اغواکننده یکی از موانع جدی در راه فهم و تحقق عدالت محسوب میشود و تا زمانی که چنین قدرت تبلیغاتی وجود دارد، نظم ظالمانه حکمفرماست. امور دستگاههای تبلیغاتی مراکز استکباری دنیا و روشنفکران وابسته به آنها، آنچنان در سطح عالم تبلیغ میکنند که هیچ حرکتی در مقابل نظم ظالمانه کنونی ممکن نیست. با فکر انقلاب و آرمانگرایی مبارزه میکنند، میخواهند ملتها را متقاعد کنند که به همین وضعیت کنونی ظالمانه دنیا بسازند، در مقابل آن هیچ عکسالعملی نشان ندهند. قبول وضع موجود در حقیقت ادامه حیات استکبار جهانی و ستمگران عالم است.[۳۰]
قوانین غلط
تصویب قوانین غلط در مواقع بسیاری زمینهساز شکافهای اجتماعی و ایجاد فاصله طبقاتی میشود. در تفکر سیاسی و اجتماعی مقام معظم رهبری این شکاف اجتماعی از موانع جدی تحقق عدالت است. لازم است نمایندگان مجلس از تصویب قوانینی که زمینه ایجاد بیعدالت و ظهور شکافهای اجتماعی را در جامعه فراهم مینماید خودداری نمایند و با تصویب قانونِ ناصواب شکاف بین فقیر و غنی را عمیقتر نکنند. نمایندگان مجلس باید دنبال این باشند که فاصله را کم و این شکاف را پر کنند.[۳۱]
غفلت
حضرت آیتالله العظمی خامنهای به عنوان واعظ و معلم اخلاق جامعه اسلامی ضمن بیان این مطلب که وظیفه مهم انبیاء غفلتزدایی از جامعه است میفرماید وظیفه انبیاء الهی ایجاد جامعهای الهی، جامعهای با دل انسانی، جامعهای با احساسات و عواطف صحیح و سالم، جامعهای که در آن کسی به کسی و آن جامعه به جوامع دیگر ظلم نکند، هر کاری با احساس اینکه خدا میبیند و خدا مؤاخذه میکند، با این احساس انجام بگیرد؛ جامعهای که مردم آن جامعه دچار غفلت نباشند، غرق در مادیت نباشند، غرق در خودخواهی و خودپرستی نباشند. کار برای خدا، کار برای رسیدن به آستان لقاء ربوبیت. در چنین جامعهای این انسان کامل است. این جامعه کامل است. انبیاء مبعوث شدهاند تا چنین جامعهای محقق شود. آن وقت اگر جامعهای که انسانهایش و مردمش درست فکر و عمل میکنند، دارای رحم و مروتاند، دارای احساس مسئولیت در پیش خدای بزرگاند، دارای احساس معنویتاند، غرق در مادیات نیستند، وقتی این جامعه قدرت پیدا کند و به ثروت برسد، پیشرفت و رفاه مادی پیدا بکند، آن وقت پول، قدرت، پیشرفت و رفاه مادی، برای بشریت خیر میآورد؛ همچنانی که در صدر اسلام، اسلام آمد و چراغ علم را در دنیا روشن کرد. چراغ معنویت را در دنیا روشن کرد. عدالت اجتماعی را در سطح عظیمی از دنیا مستقر کرد، انسانها را در سطح دنیا تربیت کرد، به همان اندازهای که جوامع فاتح صدر اسلام از معنویات اسلام برخوردار بودند، به همان میزان نیز از مواهب دنیوی استفاده میکردند. این همه به جهت توجه به خداوند بود غفلت از خداوند ظلم و ستم و و تعدی را به وجود میآورد.[۳۲]
نادیده گرفتن جایگاه آرمانی عدالت
در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری، در نظام اسلامی تشکیل حکومت هدف و آرمان نیست بلکه حکومت وسیلهای برای تحقق آرمانهاست. بنابراین اگر حکومت در جهت تحقق آرمانها پیش نرفت و منحرف شد حکومت ارزشی ندارد سمتگیری و شعارهای حاکمیت باید بر اساس متن قرآن و احکام اسلام باشد تا عدالت اجتماعی به وجود بیاید تا نظم متکی بر قانون و مقررات الهی همه جا مستقر بشود[۳۳]. ایشان در توصیه دلسوزان به جوانان و به خصوص دانشجویان تأکید دارند که آرمانگرایی جوانان و چالش مسئولان با واقعیتها جریان معتدل و مطلوبی را پیش خواهد آورد. بنابراین نباید جوانان همانند مسئولان گرفتار مصلحتگرایی شوند. اگر جوانان هم دنبال مصلحتگرایی رفتند و گرایش مصلحت اندیشانه یعنی صددرصد با واقعیتها وارد محیط فکری و روحی دانشجو و جوان شد، آن وقت بعضی آرمانها از ریشه قطع و گم خواهد شد؛ بنابراین نباید جوانان و دانشجویان آرمانگرایی را رها کنند؛ توقع از آنها این است که پایههای معرفتی خود را در سه زمینه علم، عدالتخواهی و آزاداندیشی بالا برده و با کار تئوریک میتوانند در زمینه جنبش تولید علم یا در زمینه عدالتخواهی حرکتهای تأثیرگذاری انجام دهند[۳۴].
از آسیبهای دیگر تحقق عدالت اجتماعی در جامعه موضوع فقدان قانون عادلانه فقدان مجری عادل و عدم اجرای عدالت است.؛ چراکه عدالت اجتماعی بر سه پایه استوار است. پایه اول قوانین عادلانه است که به نظر معتقدان به اسلام این قوانین عادلانه فقط قوانین اسلام است زیرا اسلام قوانین خود را از وحی خدا میگیرد و خدا که دانای همه اسرار و رموز عالم است، قوانین جامعه اسلامی را منطبق با قوانین فطرت و طبیعت جهان قرار میدهد و اگر قوانین الهی اجرا بشود عدل به معنای واقعی در جامعه مستقر خواهد شد. پایه دوم: نیروی اجرا کننده این قوانین است اگر قوانین عادلانه باشد اما نیروی اجرای کننده عادل نداشته باشد از عدل اجتماعی خبری نخواهد بود. بهترین قوانین اگر مجریان شایستهای نداشته باشد همیشه معطل خواهند ماند. همچنانی که قرنهایی گذشت و قوانین اسلام در جامعههایی که مسلمانها در آن زندگی میکردند اجرا نشد. به همین جهت است که از نظر اسلام مجری قوانین، یعنی آن مقامی که در رأس قوه اجرایی قرار میگیرد باید انسانی عادل باشد، با تقوا و مراقبت کامل بر قوانین و اجرای آن نظارت کند. در این دو پایه تقریباً بحثی میان صاحب نظران نیست. یعنی همه طرفداران عدل اجتماعی میپذیرند که برای اجرای عدالت احتیاج به قوانین عادلانه و به مجریان پرهیزگار و با تقوا هست. اما نکته بسیار مهم در مورد پایه سوم اجرای عدالت است و آن مردماند. اگر بخواهیم در جامعه عدالت به معنای واقعی اجرا بشود باید مردم در صحنه اجتماع حضور کامل داشته باشند، حقوق خود را بفهمند و اجرای عدالت را که تأمین عادلانه آن حقوق است، بخواهند. به همین جهت اسلام بر روی فهم و درک مردم تکیه میکند[۳۵].[۳۶]
تقلید از فرهنگ غرب
در اندیشه مقام معظم رهبری دنباله روی فرهنگ غربی در همه عرصههای حکومتی و اجتماعی مذموم و مترود است. ایشان بارها تأکید کردهاند که لازم است از یافتههای علمی غرب استفاده کرد اما نباید مقلد بیچون و چرای آنها بود. بر همین اساس در خصوص مباحث اقتصادی نیز نظرشان بر این است که علاج این است که ما خودمان را از دنبالهروی فرهنگ غربی در زمینه مسایل اقتصاد کاملاً خلاص کنیم، نجات ببخشیم. عدالت اجتماعی منبعث از فرهنگ غرب با ماهیت عدالت اجتماعی مبتنی بر آموزهای اسلام همسنخ و همراه نیست و این دو تفاوت ماهوی دارند[۳۷].[۳۸]
تکبعدینگری به توسعه اقتصادی
اگر رونق اقتصادی باشد، پیشرفت صنعتی و اقتصادی باشد اما عدالت اجتماعی نباشد، تازه مثل کشورهای صنعتی خواهیم شد که توسعه نامتوازن شکل گرفته و از عدالت اجتماعی خبری نیست. ایشان میفرمایند ما رونق اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی را میخواهیم. البته نمیگوییم عدالت اجتماعی باشد، رونق اقتصادی نباشد، عدل اجتماعی همراه با پیشرفت اقتصادی، این دو تا با هم که باشد جامعه شکوفا خواهد شد. نمیشود که ما عدالت اجتماعی را رعایت نکنیم. مسئولین که متولی امور اقتصادی جامعه هستند، ضمن اینکه نسبت به سرمایهگذاری، صاحبان سرمایه برنامهریزی میکنند تا طبق قانون حرکت اقتصادی داشته باشند در عین حال باید نسبت به تحقق عدالت توجه داشته باشند تا کسانی از روشهای غیرقانونی، استفاده از راههای تقلب و خدعه و مکر، سوءاستفاده از ثروتهای عمومی، نسبت به افزایش سرمایه اقدام نکنند؛ اینها ممنوع است، باید جلوگیری شود تا فاصله بین غنی و فقیر کم شود[۳۹]. بنابراین توسعه اقتصاد و تولید در کشور باید عدالت محور باشد. نباید صرفاً پیرو مدل توسعه غرب باشیم. اینکه توسعه بر اساس اقتصاد غربی طرفداران زیادی دارد دلیل بر پذیرش بیچون و چرا نیست. متأسفانه برخی صرفاً به رشد تولیدات و ثروت توجه میکنند اما توجهی به عدالت ندارند. نظام اسلامی به رشد و توسعه در کنار عدالت اجتماعی توجه دارد. عدالت اجتماعی در همه امور باید دیده شود؛ در کاهش حجم دولت، در مسأله خصوصیسازی، در نگاه کلی به مسائل اقتصادی، در تقسیم منابع میان بخش خصوصی و بخش تعاونی و بخش دولتی[۴۰].[۴۱]
فقدان برنامه اجرایی
نهضت مشروطه برای تحقق عدالت آغاز شد اما فقدان برنامه مناسب این نهضت را با ناکامی مواجه کرد. مقام معظم رهبری در سخنرانیهای متعددی ضمن اشاره به جریان عدالتخواهی در نهضت مشروطیت دو عیب را دلیل ناکامی نهضت بیان میکنند؛ یکی این که طرح مشخصی نداشتند. عدالت میخواستند اما آن وقتی که بنا بود یک طرحی برود و تثبیت بشود و امضاء بشود، برنامه مدون آمادهای نداشتند؛ دوم اینکه سرچیزهای کم اهمیت با هم اختلاف میکردند[۴۲].[۴۳]
بخشینگری
از اصول مهم توسعه و رشد متوازن در کشورها همراهی همه بخشهای جامعه در رسیدن به اهداف است. بخشی نگری در تحقق عدالت امکان تحقق آن را به حداقل میرساند. بنابراین اجرای عدالت صرفاً وظیفه قوه قضائیه نیست بلکه همه دستاندرکاران حکومت اسلامی به سهم خود در اقامه عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوه قضائیه است. باید از شخص رهبری تا آحاد مردم و مابین همه مسئولان حکومتی عدالت را هدف اصلی و غیر قابل اغماض دانست[۴۴].[۴۵]
فرهنگ تجملاتی
رهبر معظم انقلاب به مثابه یک کارشناس خبره امور فرهنگی، نقش فرهنگ در رفتارهای فردی و اجتماعی را مورد توجه قرار میدهند و از شکل گرفتن فرهنگ و فضای تجملاتی و تجملگرایی و عادت کردن به تجمل در بین مردم را خطر جدی برای کارگزاران و آحاد جامعه میدانند و اعلام میدارند تجملگرایی و گرایش به اشرافیگری در زندگی، ضررها و خطرهای زیادی دارد. بنابراین با این فرهنگ هیچ وقت عدالت اجتماعی تأمین نخواهد شد و در نتیجه هیچ وقت روحیه برادری و الفت انس و همدلی پیش نخواهد آمد[۴۶].[۴۷]
ثروتاندوزی و رفاهطلبی
رهبر معظم انقلاب به سیره مولی و مقتدای خویش همیشه با نگاه تیز بینشان ضمن رصد زندگی مسئولان به موضوع رفاهطلبی و زندگی مرفه برخی از کارگزاران نظام توجه دارند. ایشان ضمن بیان این مطلب که از شیوع رفاهطلبی در بین مسئولان واقعاً رنج میبرند تذکر میدهند روند کار نباید به سمت تنعم روزافزون مسئولان و تظاهر به این معنا باشد؛ این غلط است. معظم له نوع انعکاس مسافرتها، کارها، زندگیها و جلسات کارگزاران برای مردم را مهم میدانند به گونهای که موجب دلسرد شدن مردم نسبت به نظام میشود و به طور عمیق روی آنها اثر میگذارد[۴۸]. مقام معظم رهبری معتقدند در نظام اسلامی، مراکز قدرت و کسانی که دستگاههای مختلف و مدیریتها و امضاها را در اختیار دارند، باید به جمع ثروت شخصی برای خود، به عنوان یک گناه نگاه کنند. اگر این طور شد، آنگاه دستها و دامنها پاک خواهد ماند؛ والا اگر مسئولی که مناقصههای بزرگ تجاری و اقتصادی در اختیار اوست؛ و یا پروژه مهم و پرخرج زیر امضای اوست برای منافع شخصی خود و نزدیکانش به جمعآوری ثروت که متعلق به کشور و مردم است اقدام کند، همان چیزی اتفاق خواهد افتاد که در کشورهای دچار سیستمهای ظالمانه اتفاق میافتد؛ یعنی ثروت در یک نقطه متمرکز خواهد شد و جمع کثیری دچار محرومیت و فقر خواهند گردید. این تبعیض است؛ این مسألهای است که اسلام حقیقی با آن مبارز میکند ما هم که مدعی اسلام هستیم، باید با آن مبارزه کنیم[۴۹]. معظم له معتقدند در جامعه کسانی هستند که حرفشان، اقدامشان، عملشان، نوشتههایشان روی مردم اثر میگذارد. این نوع افراد باید مراقب باشند؛ چراکه خطر خسته شدن از مبارزه، خطر راحتطلبی، خطر میل به سازش، چسبیدن به منافع اینها را در مسیر مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی تهدید مینماید. ایشان ضمن هشدار به خواص جامعه تأکید میکنند اگر خواص میل به سازش، راحتطلبی، زندگی مرفه و خوشگذرانی پیدا کنند و از حضور در میدانهای خطر خسته شوند، آن وقت خطر تهدید میکند؛ لذاست که شما میبینید امیرالمؤمنین(ع) در دوران خلافت کوتاه خود، بیشترین خطابش، بیشترین ملامتش، بیشترین توصیهاش و بیشترین تذکرش، به کسانی است که به آنها مسئولیت داده بود تا بخشهای مختلفی را در آن کشور بزرگی که در اختیار آن حضرت بود، اداره کنند. معظم له اشاره میکنند که شیوه حضرت امام هم چینین بود. مکرراً به مسئولان کشور، به شاگردان خودش، تذکر میداد که مبادا به چرب و شیرین زندگی راحت، خودشان را عادت بدهند و از مجاهدت در راه خدا باز بمانند[۵۰]. علمای اسلامی به جهت نفوذ کلامی که دارند از اثربخشی زیادی در جامعه بهره میبرند و به خاطر همین نفوذ در جامعه بود که توانستند بزرگترین انقلاب ظلم ستیز را در عصر حاضر شکل دهند و شعار تحقق عدالت در جامعه و جهان را طرح کنند. رهبر فرزانه انقلاب در جمع علماء، ضمن تذکر و موعظه به قشر معزز روحانیت اعلام میدارند سخن علما زمانی در جامعه نافذ خواهد بود که عملاً به زخارف دنیا بیاعتنا باشند و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است بر او حاکم نیست. روحانیت در سایه پارسایی بود که این حیثیت و آبرو را پیدا کرد. بنابراین باید پارسایی و بیاعتنایی به دنیا و به زخارف دنیا حفظ شود؛ چراکه ساده زیستنی و دوری از تجملات دنیوی، رمز علاقمندی و عشق ملت به روحانیت است[۵۱].[۵۲]
موانع خارجی
برخی از عوامل تحقق عدالت اجتماعی بر میگردد به اموری که منشاء خارجی دارد و این کشورهای بیگانه هستند که با ایجاد مزاحمت به نظام اسلامی امکانات و فرصتها را از نظام گرفتند تا حاکمیت نتواند آن گونه که شایسته و بایسته بود به اجرای عدالت اجتماعی، به خصوص در حوزه اقتصاد و رفع شکاف اجتماعی و فاصله طبقاتی اقدام قاطعی انجام دهد. در ذیل به اهم موارد اشاره میشود.
تحمیل جنگ توسط استکبار جهانی
استکبار و استعمار جهانی با تحمیل جنگ به انقلاب اسلامی ملت ایران تلاش کردند تا نگذارند ملت ایران به بازسازی و زنده کردن زمینههای عمرانی کشور بپردازد؛ چراکه اگر ملت ما به کمک مسئولان و گردانندگان و مدیران دلسوز کشور بتواند ایرانی آباد و آزاد بسازد و آحاد جامعه را کاملاً مرفه و برخوردار از عدالت اجتماعی و سایر ارزشهای اسلامی کند و در زیر چتر شریعت مقدسه اسلام نگهدارد، در آن صورت انقلاب بزرگ و شکوهمند ما به خودی خود و بدون آنکه کسی تلاش کند، به همه کشورهای اسلامی صادر خواهد شد و الگوی دیگران قرار خواهد گرفت[۵۳].[۵۴]
صفآرایی مستکبران
از موانع مهم در تحقق عدالت توسط حاکمیت نظام اسلامی، صفآرایی مستکبران و ظالمان در مقابل نظام اسلامی است. انقلاب اسلامی ملت ایران در عصر تسلط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصری که عدالت خلاف قانون و ظلم، قانون و مقررات بینالمللی شده است، به حاکمت رسید. اینکه ابرقدرتها زورگویی میکنند و میخواهند نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کنند همان سلطه ظلم است. برای هر آنچه در دنیا ظلم، حقکشی و تبعیض میشود، اسمهای قانونی مثل «حقوق بشر»، «دفاع از ارزشهای انسانی» و از این قبیل میگذارند. بدترین نوع سیطره ظلم این است که ظلم به اسم عدل و ناحق به اسم حق، بر دنیا مسلط شود[۵۵]. در بینش مقام معظم رهبری، نظام استکباری غرب و در رأس آن آمریکا علاوه بر اینکه با عدالت مخالف است، بلکه عدالتستیز است. بنابراین اگر قرار باشد عدالت مطرح شود و گریبان کسی گرفته شود، اولین کسانی که زیر تازیانه عدالت قرار خواهند گرفت، سردمداران جهانی و استکبار جهانی خواهند بود[۵۶]. رهبر معظم انقلاب وجود تمام گرفتاریها و مشکلات مسلمانان دنیا را از ناحیه استکبار و قدرتهای سلطهجو میدانند که از آن سوی دنیا بر ملتهای مسلمان حکم میرانند و در زندگی آنها دخالت میکنند. آنها را در فقر و ضعف و اختلاف نگه میدارند؛ از ثروتهای آنها به شکل نامشروعی استفاده میکنند. نداشتن استقلال، نداشتن آزادی، نداشتن حیثیت انسانی، عقبماندگی علمی و عقبماندگی در شئون زندگی، از دیگر گرفتاریهای ملتهای مسلمان است. که توسط مستکبرین بر ملتهای مظلوم تحمیل شده است[۵۷].[۵۸]
منابع
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمع کثیری از پاسداران، در سالروز میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار، ۱۰/۱۲/۱۳۶۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۲.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمعی از قضات و اعضای دستگاه قضایی، ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینی، مشهد مقدس رضوی، ۱/۱/۱۳۷۶.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل نیروی انتظامی، ۲۵/۴/۱۳۷۶.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل نیروی انتظامی، ۲۵/۴/۱۳۷۶.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی کشور و خانوادههای شهدای هفتم تیر، ۷/۴/۱۳۷۷.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۵.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳؛ کتاب الایمان و الکفر، باب الاهتمام بامور المسلمین، ح۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر، ۲۰/۴/۱۳۶۹.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۷.
- ↑ «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۷/۱۲/۱۳۸۰.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۹.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۹.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران به مناسبت روز بعثت، ۱۹/۹/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار تشکلها و نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین(ع)، ۱۷/۱۰/۱۳۷۱.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم پرسش و پاسخ در دیدار با سردبیران و نویسندگان نشریات دانشجویی کشور.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگران و معلمان، ۱۴/۲/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت، ۴/۶/۱۳۸۳.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان دانشگاه صنعتی اصفهان، ۲۳/۱۲/۱۳۸۷.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس و مسئولان قوه قضائیه، ۲۰/۶/۱۳۶۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۴/۱۰/۱۳۷۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۵/۶/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران، ۳۰/۷/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ عزاداران در صحن مطهر امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمعی از روحانیون، ائمه جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور، در آستانه ماه مبارک رمضان، ۲۲/۱۲/۱۳۶۹.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت جمع کثیری از اقشار مختلف مردم جهرم و بخشهای تابعه کاشان، فریمان، سرخس، احمد آباد، نکا، بوشهر، بندر دیلم و خواهران بندر گناوه، ۱۸/۴/۱۳۶۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار روحانیون و وعاظ، در آستانه ماه محرم، ۳/۳/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۳/۸/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با میهمانان داخلی و خارجی دهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی، ۱۲/۳/۱۳۷۸.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۳۷.