نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۴ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
چه راههایی برای شناختمهدی نماها وجود دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«تنها اصلی که میتوان برای شناخت مدعیان دروغگویمهدویت، بدان اعتماد کرد، تایید و امداد الهی است که توسط مدعی راست گوی مهدویت نشان داده میشود. وی نبوت خاتم و جنبش اوصیای پیامبر را که پدرانش بودند، تصدیق میکند. این کاری لازم برای مدعی نبوت و رسالت است. امداد و تایید الهی، با ظهورعیسی بن مریم نشان داده میشود که قرآن، قصه وی را گفته است که مردگان را زنده میکرد و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی را شفا میداد[۱]. این اصل، راه را بر هر مدعی دروغینی میبندد، خواه شخص به عمد دروغ گوید یا قربانیمکاشفه عرفانی پنداری شود.
به تصور شیعه، مهدی، انسان مشخصی است که فرزند امامحسن عسکری است و در ۲۵۵ (یا ۲۵۶) هجری زاده شده و از قرن سوم تا پانزدهم هجری با مردم زندگی میکند، تا هر وقت که خدا بخواهد. پس باید این مطلب را با دلیل ثابت کند؛ یعنی معجزه داشته باشد، چنان که آصف بن برخیا، وزیرسلیمانمعجزه نشان داد، در حالی که پیامبر نبود. وی تخت ملکه سبا را در کمتر از چشم بر هم زدنی حاضر کرد. در آیات ۳۸- ۴۰ سوره نمل آمده است: سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما، تخت او را برای من میآورد، پیش از آن که به حال تسلیم نزد من آیند؟ عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو میآورم، پیش از آن که از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر توانا و امینم. اما کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت، گفت: پیش از آن که چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد! هنگامی که سلیمان، تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید، گفت: "این از فضلپروردگار است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا میآورم یا کفران میکنم و هر کسی شکر کند، به نفع خود شکر میکند و هر کس کفران کند به زیان خویش نموده است، که پروردگار من غنی و کریم است!".
طریق دیگر اثبات امامتمهدی (ع) این است که راههای عادی را به کار گیرد که نشان دهنده عمر بسیار وی و هویتش باشد. مثلا به اهالی لندن بگوید: در قرن دهم میلادی، از کشورشان عبور کرده و نامهای را به خط خود بر پوست آهو در فلان منطقه نهاده که در آن زمان کتاب خانه شهر بوده است، اما بر اثر عوامل مختلف، کتاب خانه از بین رفته است. سپس به انگلیسیها بگوید: میتوانید چند متر بکنید تا بر کتاب خانه از بین رفته، دست یابید که در آن اسناد قابل قبولی است. میتوانید فلان پرونده را باز کنید و نامه مرا بیابید و این، نسخه دوم آن است»[۲].
«اعتقاد به مهدی موعود (ع) در بین مردم به خاطر تأکیداتی که پیشوایان دینی ما داشتند از زمان پیامبر (ص) رواج داشته است[۳] و آن حضرت بارها و بارها[۴] در مناسبتهای گوناگون از حضرت مهدی (ع) و از ظهور و قیام و غیبت طولانی و دیگر ویژگیهای آن حضرت خبر دادهاند و بسیاری از اصحابپیامبر (ص)[۵] از این موضوع خبر داشتند و شعرای مسلمان از جمله کمیت اسدی (متوفای ۱۲۶) و اسماعیل حمیری (متوفای ۱۷۳) و دعبل خزاعی (م ۲۴۶) در شعرهایشان از آن یاد کردهاند.
همین مسأله سبب شده که در طول این مدّت افرادی پیدا شوند که یا خود ادّعای مهدویت کردهاند و یا عدّهای از مردم، انتساب مهدویت به آنها دادهاند. مثلاً عدّهای محمّد حنفیه پسر امیر المؤمنین (ع) را امام مهدی میپنداشتند و میگفتند او غیبت کرده است، در حالی که در سال ۸۱ ه.ق وفات یافته است[۶]. یا "مهدی عباسی" خود را مهدی موعود مینامید[۷].
برای اینکه مهدینماها را تشخیص بدهیم لازم است شناخت کامل از امام زمان (ع) داشته باشیم. در روایات ما آمده است که زرارة بن اعین از امام صادق (ع) سؤال کرد که در زمان غیبتامام زمان (ع) امام را چگونه از امامهای بدلی تشخیص بدهیم، امام (ع) فرمودند: این دعا را یاد بگیر و تکرار کن: "اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِينِي"[۸]؛ خدایا! خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت؛ خدایا! پیامبرت را به من بشناسان، اگر پیامبرت را نشناسانی حجّت تو را نخواهم شناخت؛ خدایا! حجّت و امام زمان را به من بشناسان، اگر امام را نشناسم در دینم گمراه خواهم شد.
بنابراین بر ما لازم است امام زمان (ع) را از چند جهت شناسایی کنیم، هم شناسنامهای و هم اعتقادی و قلبی و اوصاف و ویژگیها. روایات ما به همه اینها اشاره کردهاند و فرمودهاند امام زمان (ع) از بنی هاشم و از اولاد فاطمه (س) و از سلاله سیدالشهداء امام حسین (ع) و نام پدرش حسن، همنام پیامبر... بعد خصوصیات شخصی و جسمی امام دوازدهم (ع) را بیان فرمودهاند که شبیهترین مرد به پیامبر، پیشانی حضرت فراخ، سفید و تابان و اثر سجده در آن آشکار است، ابروها بهم پیوسته، چشم سیاه و سرمهگون، در طرف راست صورت، خالی وجود دارد[۹]. و وقت ظهور با شمشیرقیام میکند و از ایشان کرامتهای بیشماری ظهور میکند و برای ظهور نیز علائمی حتمی و غیر حتمی بیان کردهاند. مثلاً ندای آسمانی، خروج سفیانی، خروج خراسانی، قتل نفس زکیه، فرو رفتن لشکر سفیان در بیابانی ما بین مکه و مدینه...[۱۰].
از طرفی انسان باید آنقدر قدرت تشخیص داشته باشد تا بتواند امام مهدی (ع) را (با اوصافی که بعضی از آنها ذکر شد) از مهدینماها تمییز دهد. چون بدیهی است که در هر زمان برخی عناصر فرصتطلب و بازیگر از موضوع مهدویت سوء استفاده نمودهاند. چنانکه مدّعیان الوهیت یا نبوّت و سایر مقامات معنوی، در دنیا کم نبودهاند، ولی اینها هرگز دلیل بر این نمیشود که کسی منکر اصل وجود خدا و نبوتانبیاء و مهدویت شود. از اینرو دانایان و اهل تشخیص از پیامبران درخواست معجزه نموده و پیامبران نیز با معجزه، رسالت خود را ثابت میکردند. به همین دلیل در کتب روایی[۱۱] مشاهده میکنیم که برای شناخت امام هر عصری، برای اصحاب خود علائمی از امام پسین را نشان میدادند، تا در مسأله هیچ شکی باقی نماند و امام بعد را به صورت واضح شناسایی کنند. برای شناختامام زمان (ع) نیز چنین حالتی پیش آمده بود.»[۱۲].
2. آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
«در سالهای اخیر، ادعاهای دروغین در حوزه مهدویت بسیار گسترش یافته است و هر از چندگاه از یکی از کشورهای اسلامی اعم از "ایران"، "عراق"، بحرین"، "مصر"، "عربستان" و... کسی برمیخیزد و با این ادعا که سید حسنی، سید خراسانی، یمانی، نماینده مخصوص امام زمان (ع) یا حتی خود مهدی موعود (ع) است، جمعی بیاطلاع را با خود همراه و آتش فتنهای جدید را برپا میکند. در چنین فضایی، به طور طبیعی، این پرسش برای بسیاری از افراد مطرح میشود که چگونه میتوانیم مهدی موعود (ع) را از مدعیان دروغین بازشناسیم؟ آیا راهی برای جلوگیری از تشخیصها و تطبیقهای نادرست وجود دارد؟ آیا اساساً ظهورامام مهدی (ع) و رویدادهای پیش از آن، به حدی روشن است که مردم در مورد آن دچار هیچگونه تردید و سردرگمی نشوند؟ برای یافتن پاسخ پرسشهای یاد شده، توجه به چند نکته ضروری است:
روشن بودن امر ظهور: در روایات متعددی بر این نکته تأکید شده است که امر ظهورامام مهدی (ع) از آفتاب نیز درخشانتر است و به همین دلیل، این امر بر هیچ کس مشتبه نخواهد شد و هیچ کس در حقانیت آن تردید نخواهد کرد. در این زمینه از امام محمد باقر (ع) چنین نقل شده است: تا آسمان و زمین ساکن است، شما نیز ساکن و بیجنبش باشید -یعنی بر هیچ کس خروج نکنید- که کار شما پوشیدگی ندارد. بدانید که آن نشانهای از جانب خدای عزوجل است، نه از جانب مردم. بدانید که آن از آفتاب روشنتر است و بر نیکوکار و زشتکار پنهان نخواهد ماند. آیا صبح را میشناسید؛ امر شما همانند صبح است که پنهان ماندن در آن راه ندارد[۱۳]. ابتدای روایت یاد شده، هشدار به کسانی است که با پیش افتادن بر امامانمعصوم (ع) و با امید تشکیل دولتاهل بیت (ع) به دست به قیامهای نابههنگام و حساب نشده میزدند و سرانجام خود و گروهی از شیعیان ناآگاه را به هلاکت میانداختند. در روایت دیگری، میمون البان از آن حضرت چنین نقل میکند: من در خیمهامام باقر -درود خدا بر او باد- نشسته بودم که امام یک طرف خیمه را بالا زد و فرمود: امر ما از این آفتاب روشنتر است سپس فرمود: نداکنندهای از آسمان ندا میکند که امام فلان پسر فلان است و نام او را میبرد و ابلیس -لعنت خدا بر او باد- نیز از زمین ندا کند همچنان که در شب عقبه بر رسول خدا -درود خدا بر او و خاندانش باد- ندا کرد[۱۴]. در همین زمینه مفضل بن عمر از امام صادق (ع) چنین روایت میکند: از ابی عبداللهامام صادق (ع) شنیدم که میفرمود: فریاد نکنید. به خدا سوگند، امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتما مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که بگویند: او مرده یا هلاک شده و به کدام وادی سلوک کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنان که کشتی در امواج دریا واژگون شود و تنها کسی نجات یابد که خدای تعالی از او میثاق گرفته و در قلبش ایمان نقش کرده و او را به روحی از جانب خود مؤید کرده باشد و دوازدهپرچم مشتبه برافراشته شود که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود. راوی گوید: من گریستم، آنگاه فرمود: ای اباعبدالله! چرا گریه میکنی؟ گفتم: چگونه نگریم در حالی که شما میگویید: دوازدهپرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری باز شناخته نشود، پس ما چه کنیم؟ راوی گوید: امام به پرتوی آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و فرمود: ای اباعبدالله! آیا این آفتاب را میبینی؟ گفتم: آری، فرمود: به خدا سوگند، امر ما از این آفتاب روشنتر است[۱۵]. با توجه به روایات یاد شده میتوان گفت پدیده ظهور و مقدمات آن، چنان روشن است که هنگام وقوع آن، همه مردم از آن آگاه میشوند و به حقانیت آن پی میبرند. اینگونه نیست که تنها جمعی محدود از شیعیان از آن باخبر شوند و به همراهی با آن برخیزند. این که میبینیم هر از چند گاه کسی در گوشهای از کشور "عراق" یا "ایران" خود را به عنوان یکی از شخصیتهای مطرح در عصر ظهور معرفی میکند و عده ناچیزی از مردمان ناآگاه یا فریب خورده نیز با او همراهی میکنند، اصلا با واقعیتهای ظهور که پدیدهای جهانی و قابل درک برای همگان است، همخوانی ندارد.
نبود ابهام در شخصیت و نشانههای مهدی موعود: در روایات فراوانی که از پیامبر اعظم(ص) و امامانمعصوم (ع) و وارد شده، همه ویژگیها و نشانههای منجی موعوداسلام مشخص شده است و هیچ ابهامی در مورد شخصیت او و چگونگی ظهورش وجود ندارد. بنابراین، میتوان گفت اگر کسی به درستی به مطالعه معارف مهدوی بپردازد و روایات نشانههای ظهور را با دقت و تأمل بررسی کند، هرگز به تشخیصها و تطبیقهای نادرست دچار نمیشود و فریبمدعیان دروغین را نمیخورد[۱۶]. این که در گذشته و امروز کسانی به طرح ادعاهای دروغین پرداخته و کسانی هم با آنها همراهی کردهاند، دلیلی جز نادانی و سادهلوحی پیروان و شهرتطلبی و دنیاخواهی مدعیان نداشته است. افزون بر این، باید توجه داشت که نشانههای ظهور -چنانکه در روایات هم آمده است- مانند دانههای تسبیح به هم پیوستهاند و در ارتباط باهم معنا و مفهوم مییابند[۱۷]. به بیان دیگر، نشانههای ظهور به ترتیبی خاص، در فاصله زمانی معین و با شرایطی مشخص رخ میدهند و اینگونه نیست که رویدادی مانند خروج خراسانی یا یمانی رخ دهد، بی آن که زمینهها، شرایط و مقدمات آنها که در روایات به آنها اشاره شده است، فراهم شده یا دیگر رویدادها و نشانههای مرتبط با آنها رخ داده باشد.
لزوم مراجعه به فقیهان و عالمان حوزه مهدویت: افزون بر آنچه گفته شد، راه دیگری نیز برای در امان ماندن از تشخیصها و تطبیقهای نادرست و مواجه نشدن با خطر پیروی از مدعیان دروغین وجود دارد و آن، مراجعه به فقیهان، عالمان و صاحب نظران حوزه مباحث مهدوی است. تجربه تاریخی نشان میدهد. هرگاه اشخاص به دلیل غرور و خودپسندی و باور بیش از حد به خود از فقیهان و عالمان فاصله گرفتهاند، به طرح ادعاهای واهی و بی اساس پرداخته و خود و جماعتی را به هلاکت انداختهاند. بنابراین، به محض مواجهه با فردی که خود را از یارانامام زمان (ع) و از زمینه سازانظهور آن حضرت معرفی میکند، پیش از هر گونه تطبیق و تصدیق، باید به سراغ فقیه و عالمی سرشناس رفت و موضوع را با او در میان گذاشت تا دچار گمراهی و سرگردانی نشویم.
ضرورت مطالعه در سرگذشت مدعیان مهدویت: مطالعه سرگذشت کسانی که از صدر اسلام تا عصر حاضر ادعای بابیت، وکالت، سفارت و مهدویت کردهاند و آشنایی با عوامل، زمینهها و انگیزههای طرح چنین ادعاهایی، میتواند ما را از بسیاری از تشخیصها و تطبیقهای نادرست و در افتادن در دام مدعیان دروغین در امان نگه دارد. نویسنده کتاب امام مهدی (ع) از از ولادت تا ظهور، مدعیان مهدویت در طول تاریخ را اینگونه تقسیم میکند:
کسانی که دیگران روی انگیزههای خاصی، آنان را "مهدی" نجاتبخش خواندند.
کسانی که به انگیزه جاهطلبی و قدرتخواهی چنین ادعای دروغینی نمودند.
کسانی که طبق نقشه استعمار و به اشاره بیدادگران، به چنین دجالگری و فریب دست یازیدند و بیشرمانه خود را مهدینجات بخش، معرفی کردند[۱۸].
بیتردید، مطالعه در احوال هر یک از این گروهها، در عصر حاضر که ادعاهای دروغین بیش از هر عصر دیگری به چشم میخورد، نقش بسیار مهمی در تشخیص مهدی موعود راستین از مدعیان دروغین مهدویت دارد [۱۹].
با توجه به نکات یاد شده در مییابیم که شناسایی مدعیان دروغین و در امان ماندن از تشخیصها و تطبیقهای نادرست در حوزه مهدویت چندان کار دشواری نیست. اگر کسی از صمیم قلب در پی هدایت و یافتن راه درست باشد، هرگز در دام شیادانی که از باور راستین مردم برای رسیدن به مقاصد دنیوی خویش، سوء استفاده میکنند، نخواهد افتاد» [۲۰].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑بیماریهایی در زمان مسیح، شیوع داشت، که درمانش مشکل بود. وی با لمس بدن و با معجزه، امراض را درمان میکرد. با ظهور دوباره مسیح، این کار تکرار میشود؛ زیرا کمی پیش از ظهورش، دنیا پر از رفتار ناهنجار اخلاقی خواهد شد، که سبب آن مثلا به کارگیری اشعه رادیوم، در جنگهاست. شاید ما در آغاز این مرحلهایم، به ویژه پس از آن که اسلحههای جدید در جنگ خلیج فارس آزمایش شد، آگاهان منتظر حالتهای ناهنجار اخلاقی به سبب آن تشعشعات هستند.
↑ر.ک: معرفت امام زمان (ع) و تکلیف منتظران، صص ۱۵-۹۷.
↑در یکی از اینروایات که از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است، چنین میخوانیم: "نشانههای ظهور چون دانههای تسبیح گردنبند است که رشته اتصالش بگسلد و دانههای آن یکی به دنبال دیگری فرو ریزید" (نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائاد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ه.ق، ج ۷، ص ۳۲۱)؛ همچنین ر.ک: سید علی بن موسی ابن طاووس، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۸ ه.ق، ص۱۱۴.
↑سید محمد کاظم قزوینی، امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقیق: علی کرمی و محمد حسینی، چاپ پنجم: قم، الهادی، ۱۳۸۳، صص ۵۶۶ و ۵۶۷.
↑برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبه، ترجمه و تحقیق مجتبی عزیزی، چاپ اول، قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۶، صص ۶۸۷ - ۷۲۱؛ اعتضاد السلطنه مدعیان نبوت: سرگذشت و احوال مردانی که از آغاز تاریخ تاکنون به دعوی مهدویت و نبوت برخاستهاند، تصحیح و حواشی: هاشم رضی، چاپ اول: تهران، آسیا، ۱۳۴۳؛ تاریخ الغیبه الصغری صص ۴۸۹ - ۵۳۸؛ علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، چاپ اول: قم، نبوغ، ۱۳۷۵، صص ۱۷۶ - ۲۱۲؛ امام مهدی (ع)، از ولادت تا ظهور، صص ۵۶۵-۵۸۰؛ سید ثامر هاشم عمیدی، در انتظار ققنوس کاوشی در قلمرو موعودشناسی و مهدیباوری، ترجمه: مهدی علیزاده، چاپ اول، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹، صص ۲۱۵ و ۲۱۶، صص ۳۱۱-۳۰۹؛ مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم، معارف مهدوی، چاپ اول، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، دبیرخانه دائمی اجلاس حضرت مهدی، ۱۳۸۵، صص ۳۷۳-۲۹۱؛ سید محمد باقر نجفی، پنهانیان، چاپ اول: تهران، مشعر، ۱۳۸۳؛ سعید زاهد و بیژن خواجه نوری، بهائیت در ایران، چاپ سوم: تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰؛ علی اصغر مستوفیان، رهبران قلات، چاپ اول: تهران، مؤلف، ۱۳۸۶؛ مجتبی السادة، النور الغائب الامام المهدی (ع) و الادعات الکاذبه فی العصر الحادیث، چاپ اول، بیروت، دار الرسول الاکرم (ص)، ۱۴۲۸ ه.ق، صص ۱۲۷-۳۳۹؛ مجتبی الساده، " مدعیان مهدویت، بابیت و سفارت" ترجمه: سید شاهپور حسینی، موعود، سال دوازدهم، ش ۸۶ - ۸۸ فروردین - خرداد ۱۳۸۷ برای آشنایی بیشتر با منابع مطالعاتی این موضوع ر.ک: علی اکبر مهدی پور، کتاب نامه حضرت مهدی (ع)، چاپ اول، قم، مؤسسه چاپ الهادی، ۱۳۷۵، ج ۲، صص ۶۳۷ و ۶۳۸.