آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ (پرسش)
آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | آیه ولایت |
مدخل اصلی | ولایت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد مرتضوی در کتاب «آیات ولایت در قرآن ج۱» در اینباره گفته است:
«گفتهاند؛ اگر مقصود از «ولیّ» حاکم و متصرف در امور باشد، ذکر ﴿اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ در آیه بیهوده است؛ زیرا مسلمانان یقین داشتند که خدا و رسول (ص) حق تصرف در امور آنان را دارند؛ پس نیازی به ذکر آنان نیست. به این شبهه توجه کنید: و ايضا انّهم كانوا قاطعين بانّ المتصرف فيهم هو اللّه و رسوله، فلا حاجة بهم إلى ذكر ذلك این شبهه دست کم در منبعی ذکر شده است[۱].
نقد الف - این قضاوت درباره مسلمانان صدر اسلام یا به تعبیر دیگر، صحابه رسول خدا (ص) -که آنان به تصرف خدا و رسول او در امور آنان یقین داشتند و در برابر خدا و رسول تسلیم بودند - قضاوتی بسیار خوشبینانه و برخلاف قرآن، سنت و تاریخ و عقل بوده که بحث مشروح جایگاه صحابه در کتاب و سنت و تاریخ و عملکرد آنان خارج از این نوشتار است، ولی برای روشن شدن مبنای این اشکال،تنها در دو محور زیر مسئله را بررسی میکنیم: ۱- صحابه در قرآن ۲- مقاومت صحابه در برابر رسول خدا (ص)
سیمای صحابه در آینه قرآن: خداوند در قرآن در مواردی از بعضی از صحابه تجلیل نموده، اخلاص و تلاش آنان را مورد تأیید قرار داده است؛ از این رو تلاش آنان در حمایت از رسول خدا (ص) و گسترش اسلام قابل انکار نیست، ولی این بدین معنی نیست که هر کس عنوان صحابه بر او صدق میکند، عملکرد او مورد تأیید خدا و رسول باشد. خداوند در قرآن گروههای متعددی از صحابه را تخطئه کرده اندیشه و عمل آنان را مورد نقد قرار داده است که برای پرهیز از طولانی شدن تنها به ذکر عنوان و آوردن آیهای بدون شرح آن اکتفا میکنیم:
۱- منافقان شناخته شده: بدون شک در میان اصحاب رسول خدا (ص) عدهای بودند که هیچ اعتقادی به خدا و رسول خدا (ص) نداشتند، ولی به ظاهر مسلمان بودند و مسلمانان نیز به عنوان صحابه رسول خدا (ص) به آنان مینگریستند. عملکرد این گروه به حدی خطرناک بود که خداوند در نقد اندیشه و عمل آنان یک سوره نازل کرده است که با این آیه شروع میشود: ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۲].
۲- منافقان ناشناس: گروه دیگر از اصحاب، کسانی بودند که در زمره منافقان بودند، ولی هیچ کس حتی رسول خدا (ص) هم آنان را به نفاق نمیشناخت؛ چنان که قرآن تصریح میکند شما آنان را نمیشناسید، ولی ما میشناسیم: ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ﴾[۳].
۳- بیماردلان گروه دیگری از اصحاب کسانی بودند که انحراف روحی داشتند و از اعتقادات درستی نسبت به خدا و رسول برخوردار نبودند، تاآنجا که بر این باور بودند که خدا و رسول به آنان وعده خلاف دادهاند. به این آیه توجه کنید: ﴿وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴾[۴].
۴- همکاران و جاسوسان دشمن گروه دیگری از اصحاب رسول خدا (ص) کسانی بودند که نه تنها از اعتقاد درستی برخوردار نبودند و برای گسترش اسلام تلاش نمیکردند، بلکه برای ضربه زدن به رسول خدا |و اسلام با دشمنان رسول خدا (ص) همکاری میکردند و در برابر آنان بیشتر تسلیم بودند تا در برابر رسول خدا (ص). به این آیه توجه کنید: ﴿لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۵].
۵- معترفان به فساد: گروه دیگری از اصحاب رسول خدا (ص) کسانی بودند که خود نیز قبول داشتند که عملکرد آنان مورد رضایت خدا و رسول خدا (ص) نیست. به این آیه توجه کنید: ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا﴾[۶].
۶- بدبینان در حال ارتداد: گروه دیگری از اصحاب رسول خدا (ص) کسانی بودند که در رویارویی با مشکلات به قدری از خود ضعف نشان میدادند که نسبت به خدا ووعدههای او بدبین میشدند و در آستانه ارتداد از اسلام قرار میگرفتند؛ گرچه این مسائل را هرگز اظهار نمیکردند. به این آیه توجه کنید: ﴿وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا﴾[۷].
۷- فاسقان: گروه دیگری از اصحاب رسول خدا (ص) کسانی بودند که انحراف و فسق آشکار داشتند. به این آیه توجه کنید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾[۸].
۸ - تسلیم شدگان، نه مؤمنان: گروه دیگری از اصحاب رسول خدا (ص) کسانی بودند که چون قدرت مقابله با اسلام را نداشتند و تسلیم شده بودند، نه آنکه اعتقاد و ایمان در روح آنان تأثیر گذاشته باشد. به این آیه توجه کنید: ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[۹].
۹- فراریان از جبهه جنگ: گروه دیگری از اصحاب رسول خدا (ص) کسانی بودند که هرگاه در برابر دشمن قرار میگرفتند، با اینکه فرار از جنگ حرام و حمایت از رسول خدا (ص) واجب بود، با این حال از صحنه نبرد میگریختند و به تقاضای کمک رسول خدا (ص) نیز توجهی نمیکردند. به این آیه - که فرار اصحاب رسول خدا (ص) از جنگ «احد» و تقاضای کمک رسول خدا (ص) از آنان را به تصویر میکشد - توجه کنید: ﴿إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۱۰].
مقاومت صحابه در برابر رسول خدا (ص): عملکرد اصحاب رسول خدا (ص) در تاریخ بسیار تیرهتر و تأسف بار بوده که گوشههایی از آن در قرآن ذکر شده است. بعضی از آنان به گونهای عمل میکردند که نه تنها اعتقادی به حاکمیت رسول خدا (ص) در امور خویش نداشتند، بلکه در مواردی نیز به رسول خدا (ص) اعتراض میکردند و تسلیم نمیشدند. این نوع مقاومتها در تاریخ اسلام فراوان است که تنها به ذکر چند نمونه از آن بسنده میکنیم:
- بعد از آنکه پیمان صلح حدیبیه با همه مشکلات و مسائل آن میان رسول خدا (ص) و سهیل بن عمرو به عنوان نماینده قریش بسته شد، رسول خدا (ص) فرمود: «قوموا فانحروا و احلقوا، فلم یجبه منهم رجل الی ذلک فقالها رسول اللّه صلی علیه و سلّم ثلاث مراّت کل ذلک، یأمرهم فلم یفعل واحد منهم ذلک، فانصرف رسول اللّه صلی الله علیه و سلّم، حتی دخل علی امّ سلمه زوجته مغضبا شدید الغضب و کانت معه فی سفره ذلک، فاضطجع فقالت: مالک یا رسول الله؟ مرارا لا تجیبی ثم قال: عجبا یا ام سلمه! انّی قلت للناس انحروا و احلقوا و حلّوا مرارا، فلم یجبنی احد من الناس الی ذلک و هم یسمعون کلامی و ینظرون فی وجهی!»[۱۱]. «برخیزید! قربانیها را بکشید و سرهایتان را بتراشید، ولی با اینکه رسول خدا (ص) این دستور را سه بار تکرار کرد، حتی یک نفر هم اطاعت نکرد. پیامبر (ص) با عصبانیت زیاد نزد ام سلمه - که در سفر همراهش بود - برگشت و در خیمه دراز کشید. ام سلمه گفت: ای رسول خدا (ص) چه شده است؟ چندین بار «ام سلمه» این جمله را تکرار کرد، ولی رسول خدا (ص) به او پاسخی نداد، تا اینکه فرمود: ام سلمه! شگفتآور است من چندین بار به مردم گفتم: قربانی کنید و سرهایتان را بتراشید. با اینکه سخن مرا میشنیدند و به من نگاه میکردند، هیچ کس به سخنم گوش نداد»!
- در جریان فتح مکه مسلمانان روزهدار بودند. پیامبر دستور داد که آنان افطار کنند، ولی عدهای نپذیرفتند! به این جریان توجه کنید: عن جابر بن عبد الله قال: كنّا بالكدير بين الظهر و العصر، اخذ رسول اللّه (ص) اناء من ماء في يده حتى رآه المسلمون ثم افطر تلك الساعة و بلغ رسول اللّه (ص) انّ قوما صاموا، فقال اولئك العصاة[۱۲]. «جابر بن عبدالله میگوید: در جریان فتح مکه میان نماز ظهر و عصر در منطقه کدیر بودیم. رسول خدا (ص) ظرف آبی را در دست گرفت، به طوری که همه مسلمانان او را دیدند و آنگاه روزهاش را افطار کردند. بعد از آن به رسول خدا (ص) گزارش رسید که عدهای از اصحاب روزهدارند. حضرت فرمود: آنان معصیتکارند!».
- میان زبیر و مرد انصاری - که در مزرعه، همسایه بودند - بر سر استفاده از آب اختلاف بروز کرد، برای حل مشکل نزد رسول خدا (ص) رفتند. رسول خدا (ص) به زبیر فرمود: «اسق ثم ارسل إلى جارك، فغضب الأنصاري و قال يا رسول اللّه آن كان ابن عمتك فتلون وجه رسول اللّه (ص) فنزل»[۱۳]: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۱۴] «از آب استفاده کن و سپس برای همسایهات رها کن که مرد انصاری ناراحت شد و عرض کرد: ای رسول خدا (ص) چون زبیر پسر عمهات بود به نفع او و بر ضرر من حکم کردی؟! با شنیدن این سخن رنگ چهره رسول خدا (ص) تغییر کرد و در پی این جریان آیه زیر نازل شد: «چنین نیست، به پروردگارت سوگند که آنها ایمان نمیآورند مگر آنکه در اختلافات خود تو را به داوری بخوانند و از قضاوت تو دلگیر نشوند و کاملاً تسلیم باشند».
- آیا با وجود چنین نمونههایی در تاریخ میتوان پذیرفت که همه مسلمانان بر این باور بودند که رسول خدا (ص) سرپرست و متصرف در امور آنان است، تا ذکر آن در آیه لغو باشد؟ پس ساده اندیشی است که ادعا شود همه مسلمانان یقین داشتند که خدا و رسول خدا (ص) متصرف در امور آنان هستند.
- آیه درصدد بیان حاکمیت و ولایت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ است که با توجه به شأن نزول و زمان نزول، مسئله رهبری بعد از رسول خدا (ص) را مشخص میکند.
- همان طور که پیشتر بیان کردیم، آیه درصدد بیان این نکته نیز هست که ﴿وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ در طول هم هستند نه در عرض هم؛ یعنی ولایت «اصاله» و «بالذات» ازآنِ خداوند و سپس به رسول خدا (ص) و پس از او به ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ میرسد. بنابر این نه تنها ذکر ﴿اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ لغو نیست، بلکه ضرورت ذکر آن نیز بیش از پیش روشن است.»[۱۵]
پرسشهای وابسته
- واژه ولی و ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- مراد از واژه إنما در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
- آیه ولایت چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
- چگونه عبارت «الذین آمنوا» در آیه ولایت تنها شامل امام علی میشود؟ (پرسش)
- با توجه به آیه ولایت آیا حمل ولی بر امام علی خلاف روش قرآن است؟ (پرسش)
- شأن نزول آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
- آیا ولی در آیه ولایت به معنای محبت و نصرت است؟ (پرسش)
- آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز به فقیر تأخیر در پرداخت زکات و معصیت بود؟ (پرسش)
- آیا اجرای حدود الهی از ارکان معنای ولایت است؟ (پرسش)
- آیا انحصار ولایت امام علی با عقاید شیعه منافات دارد؟ (پرسش)
- چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات ولایت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
- دلایل منکرین شأن نزول آیه ولایت درباره امام علی چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ولایت را میتوان بدون قرینه بر امام علی تطبیق داد؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز با آداب نماز منافات دارد؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی با حضور قلب در نماز منافات دارد؟ (پرسش)
- مراد از ولایت در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
- چرا شیعه ولی در آیه ولایت را به معنای ولایت در سیره و رهبری میداند؟ (پرسش)
- چه اشکالاتی بر شأن نزول آیه ولایت گرفته شده است؟ (پرسش)
- آیا آیه ولایت درباره ابوبکر نازل شده است؟ (پرسش)
- آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)
- با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟ (پرسش)
- آیا سیاق آیات قبل از ولایت بر عدم نزول در شأن امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی که ثابت میکند آیه ولایت در شأن امام علی نازل شده است جعلی است؟ (پرسش)
- آیا آیه ولایت بر بلافصل نبودن جانشینی امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز لازمهاش فعل کثیر و عدم جواز است؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر در نماز لازمهاش سخن گفتن در نماز است؟ (پرسش)
- آیا مقصود از ولایت در آیه ولایت حاکمیت و مالکیت است؟ (پرسش)
- چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات امامت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
- آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۴، ص۲۸۴.
- ↑ «چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ «و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده ندادهاند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.
- ↑ «اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
- ↑ «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
- ↑ «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان میدارند که بر تو آشکار نمیکنند، میگویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههایتان (نیز) میبودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاههای خویش بیرون میآمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
- ↑ «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ «یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا میگریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمیکردید و پیامبر شما را از پی فرا میخواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.
- ↑ مغازی، واقدی، ج۲، ص۶۱۳.
- ↑ مغازی، واقدی، ج۲، ص۸۰۲.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۲۶۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص۶۹.
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص ۳۲۷-۳۳۸.