اقسام مقاومت در سیره اهل بیت چیست؟ (پرسش)
اقسام مقاومت در سیره اهل بیت چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی معصومان |
مدخل بالاتر | مقاومت |
مدخل اصلی | مقاومت در سیره معصوم |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
اقسام مقاومت در سیره اهل بیت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره سیاسی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین محمد ملکزاده در کتاب «سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور» در اینباره گفته است:
«فعالیتها و آموزشهای عقیدتی - سیاسی پیشوایان معصوم در تربیت امت مبارز از راه آموزش درس مقاومت و پایداری به ایشان در دو روش کلی مقاومت و مبارزه مثبت و مقاومت منفی قابل تبیین است.
- مقاومت مثبت: پیشوایان معصوم به روشهای گوناگون امت اسلامی را به مقاومت و مبارزه مثبت بر ضد حاکمانی جائر فراخواندهاند.
- ایجاد تنفر و انزجار از ستم و ستمگران تربیت امت بر تنفر و انزجار از ستم و ستمگران، نخستین شیوه پیشوایان معصوم به منظور بارورساختن رشد سیاسی امت و تعمیق درک سیاسی ایشان در راستای تهاجم بر ستمکاران، ایجاد تحرک و مبارزه با جمود و رکود بوده است. در روایات وارده از اهلبیت (ع) که از حکومت و مسئولیت حاکم اسلامی سخن میگوید، به طور آشکار جایگاه دین در نفی ستم و مقابله با ظلم بیان شده است[۱].
- تربیت نیروهای شجاع و مبارز: دومین روش تربیتی پیشوایان معصوم در راستای آموزش مقاومت و مبارزه مثبت به امت اسلامی، تربیت نیروهای شجاع و مبارز است تا در شرایط سخت و درگیریهای طاقتفرسا استوار و ثابت قدم باشند. بدیهی است این امر زمانی تحقق مییابد که بر ایمان و یقین مسلمانان افزوده شود، زیرا به فرموده امیرمؤمنان علی (ع): «شِدَّةُ الْجُبْنِ مِنْ عَجْزِ النَّفْسِ وَ ضَعْفِ الْيَقِينِ»[۲]؛ ترس زیاد از ناتوانی نفس و ضعف یقین نشئت میگیرد. از این سخن مشخص میشود که شجاعت، یک امر قلبی است و در اعماق روح انسان ریشه دارد؛ چه بسا ممکن است شخصی به لحاظ قدرت بدنی و جسمانی بسیار نیرومند و قوی باشد و بتواند در برابر چندین حریف ایستادگی کند اما به لحاظ معنوی، ارادهای ضعیف داشته و به راحتی نتواند در برابر خواهشهای نفسانی خود مقاومت کند[۳]. از اینرو پیشوایان معصوم در دانشگاه تربیتی خود شیعیانی با ایمان، متعهد و شجاع تربیت میکردند. از همان ابتدا دلاورمردانی چون سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، مالک اشتر، میثم تمار، معلی بن خنیس، زید بن علی بن الحسین، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله (نفس زکیه)، حسین بن علی (شهید فخ) و دیگران وجود داشتهاند که تربیتیافتگان این مکتب بودند. اینان، کسانی بودند که سراپای وجودشان سرشار از ایمان و اعتقاد و تبلوری عالی از شجاعت و شهامت بود. چنین نیروهای شجاع و مبارز در طول دوران غیبت نیز فراوان به چشم میخورند که با الهام از سیره سیاسی پیشوایان معصوم (ع) به ویژه نهضت تاریخی امام حسین (ع) دلاوریها و مبارزات فراوانی از خود به یادگار نهادهاند.
- بیدارساختن وجدان انقلابی مردم: یکی دیگر از روشهای تربیتی پیشوایان معصوم (ع) در راستای مبارزه و مقاومت مثبت، بیدارسازی وجدانهای انقلابی مردم و برانگیختن احساسات و عواطف انسانی در آنها است. در مقاطعی که تبلیغات مسموم دستگاه حاکم، فضا را آلوده و تمییز حق از باطل را برای گروهی از مردم مشتبه میساخت، پیشوای معصوم از طریق برانگیختن احساسات و عواطف انسانی، وجدانهای انقلابی مردم را به سوی اهداف مقدس و الهی معطوف میکرد. پس از شهادت امام حسین (ع) مردمان کوفه و شام آنچنان گرفتار غبار غفلت و جهالت شده بودند که خطبههای آتشینی چون خطبه امام سجاد (ع) و عمه بزرگوارش زینب کبری (س)، نمیتوانست آنان را از خواب غفلت و جهالت بیدار سازد. در این مقطع، امام سجاد (ع) با برانگیختن احساس ندامت و گناه از سوی مردم، آنان را به سمت نفرت از بنیامیه و مبارزهجویی با آنان سوق داد و از این عامل روانی، برای مبارزه با دستگاه جور و زنده نگه داشتن حماسه عاشورا به خوبی بهره برد[۴]. احساس گناهی که امام چهارم در این مقطع بسیار حساس تاریخ اسلام در میان مسلمانان برانگیخت، عامل قدرتمندی بود که جرقه انتقام از ظالمان را شعلهور ساخت و مردم را برای شورش و انتقامخواهی به حرکت واداشت. آن حضرت با سخنان گرم و انقلابی، احساس واقعی مردم را برانگیخت و وجدانهای خفته ایشان را بیدار ساخت تا مسئولیت کار انقلابی برضد بنیامیه را بپذیرند و از این طریق امت اسلام را در مقابل حکام گمراه از تنازل شخصیت و سقوط کرامت انسانی محفوظ داشت؛ اگرچه ایشان در واقع رهبری سیاسی این حرکت را عهدهدار بود، اما به لحاظ مصالح جامعه اسلامی به صورتی مستقیم و رسمی نمیتوانست عهدهدار این نهضت شود. آن حضرت، در ظاهر شیوه دعا را برگزید و مواضع سیاسی خود را در جامه اشارات بیاراست و در این قالب، آنچه از شورش و تحریک به قیام شایسته بود، گنجانید.
- تأیید جنبشهای انقلابی و مکتبی: پس از شهادت جانسوز امام حسین (ع)، در طول تاریخ حضور اهلبیت (ع) جنبشها و قیامهای کوچک و بزرگی روی داد که برخی از آنها با هدف دفاع از خاندان اهلبیت (ع) و مظلومیت ایشان و برخی دیگر با اهداف دنیاخواهانه و رسیدن به جاه و مقام بود. موضع سیاسی پیشوایان معصوم در برابر قیامها، تأیید جنبشهای انقلابی و مکتبی بود؛ ولی همواره بدون پذیرش رهبری و دخالت مستقیم در آنها صورت میپذیرفت. میتوان ادعا کرد بسیاری از این جنبشها که توسط خاندان و فرزندان اهلبیت (ع) هدایت میشدند، به نوعی به اذن امام و موافقت ایشان انجام میگرفت[۵]؛ زیرا این اقدامات در راستای مبارزه و مقاومت مثبت و از اهداف مورد تأیید ائمه اطهار (ع) بود.
- رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح: امر به معروف و نهی از منکر در بینش سیاسی اهلبیت (ع) ضروریترین گامی است که باید به منظور حفظ سلامت و صلاح جامعه و اصلاح آن برداشته شود. در منطق اسلامی، پیش از هر اقدام انقلابی و قهرآمیز باید از طریق منطق و استدلال، اهداف، خواسته و ارزشها را مطرح کرد و زمینه تحول فکری و فرهنگی را پدید آورد. رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح مفاسد اجتماعی و مبارزه با کجرویها و استبداد و ظلم حاکمان همواره پیش از هر اقدام انقلابی مورد تأیید بوده و یکی از شیوههای سیاسی پیشوایان معصوم شمرده میشود. چنانکه امام باقر (ع) فرموده است: امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیا و شیوه صالحان است در پرتو این تکلیف بزرگ، تکالیف و ارزشهای ضروری تحقق میپذیرد. اندیشهها از گزند بدخواهان ایمن میماند، راهها امن شده و روابط اقتصادی سالم شکل میگیرد و حق مظلومان از ظالمان گرفته میشود...[۶].
- دعوت به صبر و استقامت در طریق حق: لازمه هر مبارزه حقطلبانهای مواجهه با مشکلات و مصائب متعدد است. پیشوایان معصوم در راستای تربیت امت مبارز همواره به پیروان خود هشدار میدادند که مبادا به خاطر سختیهای راه حق، از تداوم مسیر منصرف شوند بهترین الگو در این زمینه عملکرد سیاسی ائمه (ع) در مواجهه با مشکلات و استقامت ورزیدن در برابر سختیها است. ایشان با درس عملی خویش به پیروانشان میآموختند که هرگز به خاطر مشکلات راه حق، آن را انکار نکنند باطل را بر حق ترجیح ندهند[۷].
- مقابله با روحیه عافیتطلبی و توجیهگری: یکی از تلاشهای مستمر ائمه اطهار (ع)، تلاش برای مقابله با روحیه عافیتطلبی و توجیهگری امت مسلمان بوده است. امام علی (ع) بارها قوم خود را به خاطر همین روحیه عافیتطلبانه و توجیهگرانه که با هر بهانهای همچون گرمی تابستان، فرا رسیدن ایام برداشت محصول و امثال آن از همراهی با آن حضرت سرباز میزدند، سرزنش میکرد. امام باقر (ع) در نکوهش عافیتطلبان و کسانی که امر به معروف و نهی از منکر و احقاق حق را به خاطر حفظ منافع مادی ترک میکنند، میفرماید: در آخرالزمان، مردمی میآیند که... امر به معروف و نهی از منکر را لازم نمیشمرند؛ مگر زمانی که ایمن از ضرر باشند. آنان همواره در تلاشند تا برای اعمال و آرزوهای خود راه توجیه و عذر و بهانهای پیدا کنند و در این راستا میکوشند تا لغزشها و فساد عالمان را بیابند و افشا کنند. از میان تکالیف دینی به نماز و روزه و اموری که خدشهای به جان و مالشان وارد نیاورد روی میآورند، چه اگر نماز هم مایه آسیب به سایر امور اقتصادی و رفاهی ایشان شود، از آن نیز روی بر خواهند تافت. همانگونه که از بارزترین واجبات - امر به معروف و نهی از منکر - روی برگرداندهاند.... امام در بخشی دیگر از این سخنان میفرماید: خداوند به شعیب پیامبر (ص) وحی کرد: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد؛ چهل هزار نفر از بدان و ناصالحان و شصت هزار نفر از نیکان. شعیب گفت: پروردگارا! عذاب و کیفر بدکاران علتش روشن است، اما چرا نیکان باید عذاب شوند؟ خداوند به او فرمود: نیکان از آن جهت عذاب میشوند که در برابر گنهکاران چرب زبانی کردند و نرمش نشان دادند و به خاطر خشم الهی، بر اهل معصیت خشم نگرفتند[۸].
- ترویج مکتب جهاد و شهادت: با وجود آنکه بعد از نهضت انقلابی امام حسین (ع) در هیچ مقطعی از عصر ائمه اطهار (ع) شرایط برای قیام مسلحانه بر ضد زمامداران و حاکمان جائر مساعد نبود، آنان در این رهگذر از تبلیغ ارزش جهاد و شهادت و زنده نگه داشتن روحیه غیرت، ایثارگری و شهادتطلبی در امت اسلامی غفلت نورزیدند. پس از شهادت امام حسین (ع) و تصدی منصب امامت توسط امام سجاد (ع) آن حضرت از رسول خدا (ص) در زمینه بزرگداشت امر جهاد و ارزش شهادت چنین روایت فرمود: هیچ گامی نزد خداوند محبوبتر از دو گام نیست: قدمی که پیش نهاده شود و صفی از صفهای جهاد در راه خدا را پر کند و قدمی که در راه صلهرحم برداشته شود و به دیدار خویشاوندی پیش رود که قطع دیدار کرده است... و هیچ قطرهای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در ظلمت شب از بیم خدا فرو افتد[۹]. آن حضرت همچنین در تشویق پیروان خویش به تلاش و جهاد در راه حق و دفاع از ارزشها میفرمود: شیعه راستین ما کسی است که در راه اهداف و برنامههای ما جهاد و تلاش کند و با کسانی که بر ما ستم میکنند درگیر شود و جلو ظلم آنان را بگیرد تا اینکه خداوند حق ما را از ستمکاران بازگیرد[۱۰]. فرزند امام سجاد (ع) - امام محمدباقر (ع) - نیز در اهتمام به نقش جهاد و دفاع از ارزشهای الهی فرمودهاند: ارزشها همه و همه در سایه شمشیر و جهاد نهفته است[۱۱]. امام باقر (ع) در بیانی دیگر با دائمی توصیف کردن ارزش جهاد و شهادت میفرمایند: تمام خوبیها و همه ارزشها بر پیشانی مرکبهای میدان نبرد نقش بسته است و این حقیقت تا پایان عمر جهان ثابت و تغییر ناپذیر خواهد بود[۱۲]. امام با این بیان اعلام میدارند که در هیچ زمانی از تاریخ بشر، حفظ ارزشها و حیات دین و تحقق عدالت، از مبارزه و درگیری با عناصر فاسد و ستمگر بینیاز نخواهد بود.
- زنده نگهداشتن نهضت عاشورا توسط ائمه (ع): یکی از روشهای مبارزاتی که توسط پیشوایان معصوم پس از شهادت امام حسین (ع) برگزیده شد، زنده نگه داشتن نهضت عاشورا و احیای فرهنگ این قیام خونین در میان مسلمانان بود. این روش، برگرفته از روش قرآن کریم است که برای ماندگاری فرهنگ انبیاء، قصص ایشان را یادآوری کرده و از این راه فرهنگ پیامآوران الهی را که فرهنگ توحید و مبارزه با طاغوتیان است، زنده نگهداشته است. ائمه اطهار (ع)، با الگو گرفتن از این روش الهی، با شیوههای مختلف یاد اسوههای نهضت عاشورا را گرامی میداشتند که در این بخش به عمدهترین آنها اشاره میشود.(...)
- مقاومت منفی: دومین شیوه مبارزاتی و ایستادگی در برابر جائران در مکتب تربیتی اهلبیت (ع) استفاده از استراتژی مقاومت منفی بود. مقاومت منفی نیز در اشکال گوناگون قابل تبیین است که به طور عمده در دو شیوه “قطع رابطه با ظالمان و بیدادگران” و “بهکارگیری اصل تقیه” قابل توضیح و تبیین است.
- قطع رابطه با ظالمان و بیدادگران: پیشوایان معصوم برای اتخاذ این استراتژی، به هواداران و طرفداران خود فرمان میدادند که با دستگاه حکومت قطع رابطه کرده و هیچ معاملهای در هیچ سطحی با آنان نداشته باشند. این استراتژی به طور عمده از عصر امام سجاد (ع) به بعد یعنی دوره پس از شهادت امام حسین (ع) با جدیت بیشتری دنبال شد[۱۳]، زیرا از این دوره فشارها، تهدیدات و تبعیدها نسبت به اهلبیت (ع) و خاندان و پیروان ایشان شدت یافت. در این شرایط، زمینه اتخاذ سیاست قطع رابطه و مقاومت منفی در برابر حاکم ستمگر فراهم شد. مورخان مینویسند: منصور خلیفه عباسی که به قساوت و خونخواری و ستم در حق اولاد امیرالمؤمنین علی (ع) معروف است، نامهای به محضر امام صادق (ع) نوشت و از ایشان به دلیل عدم معاشرت و مصاحبت با حکومت شکایت کرد. امام در پاسخ وی چنین نوشت: ما کاری نکردیم که به جهت آن از تو بیمناک باشیم و نزد تو در کار آخرت چیزی نیست که بدان امیدوار باشیم و تو را نعمتی نمیبینم که تهنیت بگوییم و نه در مصیبتی که تسلیت دهیم.... آن حضرت همچنین در جواب منصور که خواسته بود امام او را نصیحت کند فرمود: آن کسی که در پی دنیاست تو را نصیحت نمیکند و آن کسی که آخرت را بخواهد با تو همنشین نمیشود[۱۴]. بر همین اساس فقهای اسلام در طول تاریخ عصر غیبت هر نوع اعانت به ظالمان و تصدی امور آنان را حرام دانسته و بدان فتوا دادهاند. چنان که شهید اول “معونه الظالمین بالظلم” (کمک به ستمکاران در ستمکاری) را در ردیف کسبهای حرام توصیف کرده و شهید ثانی در توضیح این مطلب به نگارش برای آنان، احضار و جلب مظلوم و امثال اینها مثال آورده است[۱۵]. از نظر اسلام پذیرش مسئولیت در دستگاه ظلم یا پیوستن به آنها در هر مسئولیتی حرام است، مگر آنکه هدف، خدمت به اسلام و دفع ظلم از دیگران باشد و کمک به ظالم در آن منصب، بیش از خدمت و مصلحت موردنظر نباشد.
- توصیه به تقیه و رازداری سیاسی: مقصود از تقیه و رازداری سیاسی، ترک مخاصمه و تعطیل کردن مبارزه و مقاومت در برابر جائران و ستمگران نیست؛ بلکه مراد، مبارزه انسان به صورت مخفیانه و پنهانی است تا بهانهای به دست دشمنان داده نشود. این روش، روشی معقول و منطقی است که در جوامع بشری کاربرد فراوان دارد و پیشوایان معصوم نیز برای حفظ تشیع، حفظ خود و شاگردانشان از این روش بسیار استفاده کرده و دیگران را نیز به پیروی از آن توصیه میکردند تا آنجا که امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید: «التَّقِيَّةُ مِنْ أَفْضَلِ أَعْمَالِ الْمُؤْمِنِ، يَصُونُ بِهَا نَفْسَهُ وَ إِخْوَانَهُ عَنِ الْفَاجِرِينَ»[۱۶]؛ تقیه از بهترین کارهای مؤمن است که در پرتو آن، خود و برادران دینیاش را از گزند مجرمان حفظ میکند. امام حسین (ع) در جای دیگر فرمودهاند: اگر تقیه نبود، دوست ما از دشمن شناخته نمیشد[۱۷]. تقیه در جای خود نه تنها دلیل بر عجز، تسلیم و عقبنشینی نیست، بلکه یک نوع رازداری سیاسی و عقیدتی شمرده میشود و نوعی سپر دفاعی برای ذخیرهسازی نیروها و تغییر شکل مبارزه است. از این روی امام صادق (ع) تقیه را سپر و نگهدار مؤمن دانستهاند[۱۸]. از این تشبیه امام صادق (ع) (تشبیه تقیه به سپر) نقش تقیه و راز داری در جایگاه جهاد و مبارزه برجسته میشود، زیرا سپر، وسیلهای است که در میدان جهاد و مبارزه با دشمن به کار میرود نه در حالت صلح و عدم مبارزه. بنابراین تقیه، نشانه ضعف و سستی در برابر خصم نیست؛ بلکه وسیلهای دفاعی است که با کمک آن انسان مؤمن در برابر دشمن خود تقویت شده و با قدرت بیشتری به مبارزه ادامه میدهد.
ائمه اطهار (ع) در راستای خطمشی ویژه مبارزاتی خود، همواره پیروانشان را به مبارز اصل تقیه و رازداری سیاسی فرا میخواندند. آنان به حدی بر این اصل تأکید داشتند که گاه از شیعیان خود به دلیل عدم اهتمام به این امر شکوه میکردند[۱۹]. امام باقر (ع) در روایتی تأکید فرمودهاند: اگر مؤمن در برابر زمامداران جور ناگزیر شود سوگند یاد کند، میتواند سوگند بخورد و در مواردی که قدرت در اختیار افراد نادان و عناصر سبکسر باشد، در صورت ضرورت باید به ظاهر با عناصر حکومت همراه بوده و در باطن به وظیفه واقعی خود عمل کند[۲۰]. بنابر مطالب پیشگفته موضوع تقیه و رازداری سیاسی یکی از موضوعات بسیار مهم در فرهنگ سیاسی و تربیتی پیشوایان معصوم است که به واسطه آن امتی صبور، رازدار، بصیر و مبارز پرورش میدادند[۲۱]»[۲۲]
منبعشناسی جامع
پانویس
- ↑ امام صادق (ع) در روایتی از رسول خدا (ص) نقل میکند: از ستم بپرهیزید که همانا تاریکی روز قیامت را در پی دارد، همچنین آن حضرت در روایتی دیگر فرموده است: خداوند متعال به یکی از انبیای خود که در حکومت یکی از جباران میزیست وحی فرمود که نزد آن جبار ستمگر برو و بگو: من تو را برای خونریزی و چپاول اموال به کار نگماشتم، بلکه بدین منظور تو را گماردم که ناله ستمدیدگان را پاسخ دهی، زیرا من از کیفر ستم نخواهم گذشت؛ اگر چه ستمدیدگان کافر باشند. و باز از آن حضرت است که فرمود: ستمگر و کسی که یاور ستمگر و راضی به آن است، هر سه شریک جرمند (ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج۲، باب الظلم).
- ↑ عبدالواحد التمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص۱۵۰.
- ↑ در روایتی از امیر مؤمنان علی (ع) آمده است: «أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ»؛ شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود پیروز شود. (شیخ عباس قمی، سفینةالبحار، ج۱، ص۶۸۹). از اینرو در بسیاری از روایات، شجاعت در کنار صبر آمده است، زیرا غلبه بر هواهای نفسانی و لذایذ دنیوی با صبر قرین است (ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت ۴).
- ↑ امام سجاد (ع) در سخنانی مردم کوفه را مخاطب ساخت و فرمود: «ای مردم، آیا میدانید که به پدرم نامه نوشتید و او را به سوی خود دعوت کردید، اما از در نیرنگ درآمدید؟ از دل و جان با او پیمان بستید و میثاق و بیعت کردید اما او را کشتید؟ دستتان بریده باد... خاندان رسول خدا (ص) را کشتید و حرمت او را شکستید، با چه رویی رسول خدا (ص) را ملاقات خواهید کرد...؟ (ر.ک: محسن الامین عاملی، اعیانالشیعه، ص۳۲۱-۳۲۳).
- ↑ درباره سیره سیاسی پیشوایان معصوم در برابر این جنبشها و قیامها به طور مشروح در بخش چهارم این پژوهش بحث خواهیم کرد.
- ↑ ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۵۶؛ محمد بن حسن الحر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۵.
- ↑ امام باقر (ع) به پیروان خود هشدار میداد مبادا به خاطر سختیهای راه حق، از آن اعراض کنند: «نفست را بر طریق حق، شکیبا و استوار بدار، زیرا کسی که چیزی از حق را انکار کند، دو چندان آن مشکلات را در طریق باطل خواهد چشید، ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۷۶.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن الحر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۳؛ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)؛ ج۵، ص۵۶.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۵۲؛ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج۵، ص۵۳، حدیث ۳.
- ↑ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ص۲۷۶.
- ↑ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۸.
- ↑ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۸.
- ↑ استثنائاتی در این رابطه وجود دارد مانند علی بن یقطین که به دستور امام معصوم در دستگاه نفوذ داشت و رابطه برقرار میکرد که در فرازهای آتی توضیح داده خواهد شد.
- ↑ محمد ابوزهره، الامام الصادق، ص۱۳۹.
- ↑ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۲۱۳.
- ↑ محمد بن حسن الحر عاملی، وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۴۷۳.
- ↑ محمد بن حسن الحر عاملی، وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۴۷۳.
- ↑ محمد بن حسن الحر عاملی، وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۴۷۷؛ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۲۱.
- ↑ امام سجاد (ع) در روایتی با شکوه از شیعیانی که تفکرات و عقاید خاص شیعی و تشکیلات مربوط به آن را حفظ نمیکنند و اهتمامی به رازداری در این باره ندارند فرمودهاند: به خدا سوگند! دوست داشتم گوشت بازوهایم را فدا کنم تا دو خصلت در میان شیعه از میان برود: خصلت ناشکیبایی و کمحوصلگی و همچنین کمی حفظ اسرار. ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۱۴.
- ↑ ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۴۱۰ و ۴۳۶.
- ↑ در خصوص تقیه به طور مفصل در بخش سوم این پژوهش بحث خواهیم کرد.
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۰۰-۱۲۰.