بحث:قوم یهود در کلام اسلامی
مقدمه
- نام آیین حضرت موسی (ع) از پیامبران بزرگ آسمانی است. موسی (ع) در خانوادهای از سبط لاوی به دنیا آمد. مادرش از بیم فرعون او را در سبدی نهاد و به نیل انداخت. همسر فرعون سبد را یافت و به موسی (ع) علاقهمند گشت و پرورش او را بر عهده گرفت. مادر موسی (ع) به خواست خداوند، در پی ماجرایی، دایه فرزند خویش شد. "موسی" را در زبان عربی "موشه" تلفظ میکنند به معنای از آب گرفته شده. موسی (ع) در دربار فرعون پرورش یافت و اندک اندک به اصل خویش پی برد. روزی مردی قبطی را دید که مردی سبطی از بنی اسرائیل را میزند و چیزی نمانده است که او را بکشد. به یاری مرد سبطی برآمد و مرد قبطی را کشت. آن گاه از بیم انتقام فرعونیان گریخت و به مدین رفت. موسی (ع) سالها در مدین ماند و با دختر حضرت شعیب (ع) ازدواج کرد و سرانجام به مقام پیامبری رسید و مأموریت یافت تا به مصر بازگردد و فرعون و پیروان او را به دین الهی بخواند. فرعون دعوت او را نپذیرفت و سرانجام موسی (ع) بنا به فرمان خداوند، بنیاسرائیل را از شهر بیرون برد. فرعون و لشکریان او به تعقیب بنیاسرائیل پرداختند؛ اما به معجزه الهی در رود نیل غرق گشتند[۱][۲].
ده فرمان
- سه ماه از خروج بنیاسرائیل از مصر گذشته بود که موسی (ع) مأموریت یافت برای سخن گفتن با خدا به کوه طور رود. در آنجا دو لوح بدو دادند که فرمانهای خداوند بر آن بود. این فرمانهای مهم را "ده فرمان" گویند که عبارتاند از:
- برای خود، خدایی جز من نگیرید؛
- بر بتان سجده مکنید؛
- نام مرا به باطل بر زبان میاورید؛
- شنبه را گرامی بدارید؛
- پدر و مادر خویش را احترام بگزارید؛
- کسی را به ناحق مکشید؛
- زنا مکنید؛
- دزدی مکنید؛
- بر همسایه شهادت به دروغ مدهید؛
- به مال و ناموس همسایه خویش طمع مکنید[۳].
عهد عتیق
- تورات و دیگر متون مقدس پیامبران بنیاسرائیل را عهد عتیق گویند. عهد عتیق نزد یهودیان و مسیحیان مقدس است. اساس این متون، اسفار پنجگانهاند که یهودیان معتقدند همه آنها به موسی (ع) نازل گشته است. تورات در زبان عبری به معنای قانون و شریعت است. اسفار پنجگانه عبارتاند از: سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، سفر تثنیه[۴][۵].
تلمود
- پس از ویرانی اورشلیم به دست لشکریان تیئوس رومی، گروهی از احبار یهود گریختند و در اطراف فلسطین، محافلی دینی بنیان نهادند که آنها را به زبان عبری "مدارش" گویند. این کسان، اخبار و روایات و احادیث شفاهی را که از هنگام نزول تورات به صورت پراکنده نزد خویش داشتند، گرد آوردند و کتاب میشناه را تألیف کردند که المثنای تورات بود. گویند که صد و پنجاه عالم یهودی در این کار شرکت داشتند. اینان، ابواب مختلف فقهی را در نماز، روزه، ازدواج، طلاق و ... در شش جلد نگاشتند. گروهی دیگر، حاصل مطالعات خویش را درباره تورات و میشناه به زبان آرامی گرد آوردند و آن را گمارا نام نهادند که به معنای "تکمله" است. آن گاه از مجموعه میشنا و گمارا، تلمود- به معنای تعلیم- پدید آمد[۶][۷].
حکومت بنی اسرائیل
- پس از موسی (ع)، یوشع بن نون رهبری بنیاسرائیل را به دست گرفت. او از رود اردن گذشت و بر فلسطین دست یافت و سرانجام داوود (ع) و پس از او سلیمان (ع) حکومتی قدرتمند بر پا کردند. تورات کنونی نسبتهایی ناروا به این دو پیامبر آسمانی میدهد؛ ولی قرآن کریم، آنان را پیامبرانی بزرگ شمرده و به نیکی ستوده است[۸][۹].
اسارت
- در قرن ۶ ق. م. بُختَنصر پادشاه بابل، به اورشلیم پایتخت دولت یهودا یورش برد و شهر را به تسخیر خویش درآورد و شماری را کشت و معبد سلیمان را ویران کرد و دیگران را نیز به اسارت برد و بدین سان، روزگار اسارت و آوارگی آغاز گشت. یهودیان در این روزگار، عقاید و آداب و رسوم بسیاری را از دیگر ملل پذیرفتند تا سرانجام کورش پادشاه ایران (۵۵۹- ۵۲۹ ق. م) بابل را فتح کرد و قوم بنی اسرائیل را آزاد ساخت. از این زمان بود که بنی اسرائیل به قوم یهود مشهور گشتند و با فرهنگ ایرانی نیز تماس یافتند[۱۰][۱۱].
صهیونیسم و دولت یهود
- "صهیون" تپهای بوده است در اورشلیم. گویند داوود (ع) قلعهای را که بر این تپه ساخته بودند، فتح کرد و کاخی بر آن ساخت. پس از ویرانی اورشلیم به سال ۷۰ م. و انقراض دولت یهود، یهودیان همواره در آرزوی فتح دوباره اورشلیم بودند و بدین روی نام صهیون را شعار خویش ساختند و از آن پس در کشورهای گوناگون زندگی کردند. نفوذ یهودیان به کشورهای اروپای غربی و رفتار نژادپرستانه آنان، نفرت و کینه مردم و برخی دولتها را علیه آنان برانگیخت. در سال ۱۸۹۷ نخستین کنگره جهانی صهیونیست در شهر بال سوئیس برگزار شد. در این کنگره مقرر گشت که در کشورهایی که شمار یهودیان در آنها بسیار است، سازمانهای صهیونیستی تشکیل شود. در سال ۱۹۰۵ بیشتر نمایندگان صهیونیسم ضرورت تشکیل دولت یهود را در سرزمین فلسطین تصویب کردند و به سال ۱۹۱۷ در جنگ بریتانیا و عثمانی، صهیونیستها زمینه صدور اعلامیه بالفورد را فراهم ساختند. این اعلامیه تأسیس یک کشور را در سرزمین فلسطین برای یهودیان پذیرفت. با شکست دولت عثمانی در سال ۱۹۲۳ فلسطین تحت قیومیت انگلستان درآمد. جنگ جهانی دوم و کشتار یهود به دست هیتلر راه تأسیس دولت مستقل یهودی را هموار ساخت. سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ به تجزیه خاک فلسطین رأی داد و این سرزمین را به دو بخش اسلامی غربی به نام اردن هاشمی و یهودی به نام اسرائیل تقسیم کرد[۱۲][۱۳].
دیدگاه قرآن درباره یهود
- قرآن بارها از حضرت ابراهیم یاد کرده و این ادعای یهودیان را که او را یهودی میدانند نادرست شمرده و فرموده است: "ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و از مشرکان نبود"[۱۴]. آیات قرآن درباره حضرت موسی (ع) بیش از دیگر پیامبران سخن گفته و مراحل گوناگون زندگی او را وصف کردهاند؛ دوران کودکی موسی (ع)، افکندن او به نیل، پرورش یافتن در خانه فرعون، سخن گفتن خداوند با او، سرگردانی یهود به دلیل نافرمانی از او، ورود به ارض موعود و مأموریت یافتنش برای دعوت فرعون[۱۵].
- بخشی دیگر از آیات قرآنی، از نعمتهای خداوند به یهود یاد کرده است؛ همانند بهرهمندی از پیامبران فراوان، نجات یافتن از دست ستم فرعون، جوشش دوازده چشمه آب، مبعوث گشتن دوازده نقیب، پذیرفته شدن توبه آنان و شکافته شدن رود نیل و غرق شدن فرعون[۱۶]. همچنین صفتهای زشت بنیاسرائیل را نکوهش میکند؛ همانند پیمانشکنی، اسراف، رباخواری، طمع به داراییهای دیگران، حرص به زندگی، رشوهخواری، ستمکاری، بتپرستی و تکذیب پیامبران[۱۷]. قرآن کریم، دروغگوییها و ادعاهای ناروای یهودیان را نقل میکند و مینکوهد.
- یهودیان به ناروا مدعی بودند که هدایت تنها از آن آنان است[۱۸] و آنان در دوزخ نمیمانند[۱۹] و دست خدا بسته است[۲۰] و تنها کتاب خویش را میپذیرند و به همان عمل میکنند. به بخشی از تورات که به سود خود میپندارندش ایمان دارند و بخش دیگر را وامینهند[۲۱]. کتاب خدای را تحریف کردهاند[۲۲]. تورات را پنهان ساخته و تورات دیگری برنوشتهاند[۲۳] و در آن به اختلاف افتادهاند[۲۴][۲۵].
سرانجام یهود
- قرآن کریم از فرجام یهود پرده برداشته و آینده آنان را بازنموده و فرموده است که آنان تا قیامت به کینه و دشمنی گرفتار خواهند گشت[۲۶]، به خواری ابدی درخواهند لغزید[۲۷] و تا ابد به لعنت خدا و پیامبرانش دچار خواهند بود[۲۸]. عذاب دنیا و آخرت بر آنان فرود میآید[۲۹] و سرگذشت این قوم، پیوسته، عبرتی است برای پرهیزگاران[۳۰]. با این همه، میان یهودیان، مؤمنان و صالحانی را نیز میتوان یافت که قرآن از آنان گاه با عنوان "صالحان قوم یهود" یاد کرده است[۳۱][۳۲].
یهودیت در فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- اولین دین در میان ادیان ابراهیمی "دین یهود" است، که در عین کم بودن پیروان آن نسبت به دیگر ادیان الهی، فراز و فرودهای فراوانی را در طول حیات خود دیده و بهجای گذاشته است[۳۳].
- یهودیان مانند اعراب و آشوریان از نژاد سامی هستند. ازاینرو زبان، ادبیات، فرهنگ و اعتقادات آنها به هم شباهت زیادی دارند[۳۴].
تأسیس یهودیت
- در باب سوم سفر خروج، میخوانیم حضرت موسی(ع) در بیابان حوریب در دامنه کوه، صدای خدای متعال را از میان آتشی از بوته خار شنید که با او سخن میگوید.
- در قرآن مجید نیز در سوره طه آیات ۱۱ تا ۱۶ نخستین سخنان خداوند با موسی(ع) از درختی در بیابان طوی أمده است.
- تورات میگوید: خداوند به حضرت موسی(ع) وعده داد بنیاسرائیل را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین کنعان و حدود آن را که اماکن پربرکتی بودند، به ایشان عطا کند. ازاینرو، حضرت موسی(ع) رسالت یافت نزد فرعون برود و از او بخواهد بنیاسرائیل را رها کند. وی با معجزاتی عازم مصر شد و مقرر گردید حضرت هارون(ع) به وی کمک کند.
- به گفته تورات، خداوند متعال به حضرت موسی(ع) قدرت داد تا به اعجاز، عصای خود و برادرش را به اژدها تبدیل کند و نیز از دست خود نوری ساطع نماید. فرعون، جمعی از جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسی(ع) مسابقه بدهند. اژدهای مزبور تمام آلات و ادوات آنها را بلعید و آنان دانستند که کار آن حضرت جادو نیست. به فرموده قرآن مجید، آنان بدون ترسی از فرعون به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند. پس از این معجزات، چند عذاب بر مصریان فرود آمد و هربار فرعون قول میداد بنیاسرائیل را مرخص کند؛ اما به قول خود عمل نمیکرد. تورات در این مورد ده نوع عذاب را برمیشمارد:
- تبدیل شدن آب مصریان به خون؛
- زیاد شدن قورباغه میان آنها؛
- زیاد شدن پشه؛
- زیاد شدن مگس؛
- مرگ حیوانات مصریان براثر وبا؛
- مبتلا شدن مصریان و چهارپایان به دمل؛
- فرود آمدن تگرگ بر آنها و تلف شدن مقدار زیادی از حیوانات و مزارع؛
- زیاد شدن ملخ؛
- تاریک شدن مساکن مصریان تا سه روز؛
- هلاک شدن نخستزادگان انسان و حیوان همه مصریان، حتی نخستزاده خود فرعون[۳۵].
- قرآن مجید در آیه ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ...﴾[۳۶]، نشانههای حضرت موسی(ع) را نه عدد میداند و ظاهراً مقصود تنها نشانههایی است که برای فرعون آورده بود؛ وگرنه به نص قرآن کریم و تورات، معجزات آن حضرت بیش از این عدد بوده است. برخی از این عذابها در قرآن مجید در سوره اعراف، آیات ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾[۳۷] و ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ﴾[۳۸] بهگونهای آمده است.
- به گفته تورات، فرعون سرانجام تسلیم شد و حضرت موسی(ع) و هارون را شبانهطلبید و به آنان گفت با بنیاسرائیل به هرجا که میخواهید، بروید. پس، آنان به سوی دریای سرخ در شرق مصر کوچ کردند و آنجا اردو زدند. پس از چندی، فرعون پشیمان شد و با لشکر خود به تعقیب آنان شتافت. قوم موسی از دور، آمدن فرعونیان را مشاهده کردند. در آن هنگام، حضرت موسی(ع) دست خود را به طرف دریا دراز کرد و دریا شکافته شد و خشک گردید و بنیاسرائیل به آسانی از آن عبور کردند[۳۹]. آنگاه لشکریان فرعون وارد شدند و حضرت موسی(ع) به امر خدا با اشاره دست، آنان را غرق کرد.
- از قرآن مجید سوره شعراء، آیه ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ﴾[۴۰] و احادیث اسلامی برمیآید که بنیاسرائیل به امر خدا از مصر خارج شدند، نه به اذن فرعون. همچنین به نص قرآن کریم، حضرت موسی(ع) به فرمان الهی عصای خود را به دریا زد، نه اینکه دستتش را به سوی دریا دراز کند.
- بنیاسرائیل، در حوالی شبه جزیره سینا توقف کردند و در آنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین که در عربی "سلوا" نامیده میشود، فرود میآمد و بنیاسرائیل آنها را میخوردند. این جریان تا چهل سال یعنی در تمام مدت سرگردانی بنیاسرائیل در بیابان ادامه داشت. تورات میگوید: آن غذای شبنمگونه، "من" نام شد؛ زیرا بنیاسرائیل با دیدن آن به زبان عبری پرسیدند: "مان هوء؟"، یعنی "آن چیست؟"[۴۱].
الواح و ده فرمان
- هنگامی که سه ماه از خروج بنیاسرائیل از مصر گذشته بود، حضرت موسی(ع) مأموریت یافت برای گفتگو با خداوند به بالای طور سینا یعنی "کوه سینا" برود. وی در آنجا دو لوح دریافت کرد که فرمانهای خداوند بر آن نقش بسته بود. قرآن کریم در سوره اعراف، آیه ﴿وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ...﴾[۴۲] از "الواح" (به صیغه جمع) نام میبرد؛ از جمله آن فرمان، ده حکم بسیار مهم است که به "ده فرمان" معروف شده است:
- برای خود، خدایی جز من نگیرید؛
- به بت سجده نکنید؛
- نام خدا را به باطل نبرید؛
- شنبه را گرامی بدارید؛
- پدر و مادر را احترام بدارید؛
- کسی را به قتل نرسانید؛
- زنا نکنید؛
- دزدی نکنید؛
- بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛
- به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید[۴۳].
عهد عتیق
- "عهد عتیق"، نامی است که مسیحیان در مقابل "عهد جدید" خود به کتاب یهودیان دادهاند. مسیحیان به هر دو عهد اعتقاد دارند. عهد عتیق به زبان عبری و اندکی از آن به زبان کلدانی نوشته شده است. این دو زبان، مانند عربی از زبانهای سامی هستند. کتاب تورات در آغاز عهد عتیق قرار دارد.
- "تورات"، واژهای عبری بهمعنای قانون است؛ زیرا در آن، احکام و قوانین زیادی وجود دارد.
- همچنین نسخهای از عهد عتیق به زبان یونانی وجود دارد که از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه "سبعینیه" (ترجمه هفتاد) مینامند. گفته میشود این ترجمه حدود سال ۲۵۸ م. به امر بطلیموس فیلادلفوس پادشاه مصر، توسط ۷۲ تن انجام گرفته است. این نسخه با اصل عبری تفاوتهایی دارد و از همه مهمتر آنکه مشتمل بر قسمتهایی است که در نسخه عبری موجود یافت نمیشود. این بخشها "اپوکریفا"، یعنی "پوشیده"، نام دارد و از قدیمالایام مورد شک بوده است؛ اما مسیحیان معمولاً آن را میپذیرفتهاند. حدود پنج قرن پیش، در جریان نهضت اصطلاح دین، اعتبار این قسمتها مورد سوءظن جدی مسیحیان پروتستان واقع شد. پس از مدتی، به سال ۱۸۲۶ م. جمعیت بریتانیایی و جمعیت آمریکایی طبع و نشر کتاب مقدس، به طور رسمی آنها را از کتاب مقدس حذف کردند. کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذکور را بخشی از عهد عتیق میشمارند.
- عهد عتیق ۳۹ کتاب دارد که از نظر موضوع به سه بخش تقسیم میشوند:
تلمود
- علاوه بر عهد عتیق که تورات مکتوب نامیده میشود، کتاب "تلمود" به عنوان تورات شفاهی از کتابهای مقدس و مهم یهودیان است که محتوای آن، زیر بنای فکری و اعتقادی بنیاسرائیل قرار گرفت.
- کلمه تلمود به معنی "آموزش" با کلمه "تلمیذ" در زبان عربی همریشه و هممعناست. تلمود کتاب بسیار بزرگی است که احکام و احادیث یهود را دربر دارد.
- تلمود همان تورات شفاهی گفتههای حکیمانه دانشمندان یهود است که به عقیده آنان نسل به نسل از زمان حضرت موسی(ع) برای آنان باقی مانده است.
- این کار اولینبار از سوی "عزیر" که دومین شخصیت بزرگ یهودیان پس از موسی(ع) است، با نیت بارورسازی شریعت یهود و در جهت برآورده ساختن نیازهای جامعه یهود با تفسیر عهد عتیق آغاز شد و مراحل متعددی را پس از آن تا تدوین آن به وضعیت موجود طی نمود.
- امروزه تلمود به عنوان دائرةالمعارف گسترده و منبع قوانین فقه یهودیت محافظت از این آئین را برعهده دارد. البته مسیحیان به علت بدگویی این کتاب از حضرت مسیح(ع) همواره با آن مخالف بودند، تا جایی که با تمام احتیاط یهودیان در عدم تحریک احساسات مسیحیان، از سال ۱۲۳۹ م. بود که تلمودسوزی شروع شد، و یا اینکه برای استفاده از چرم آن، به سازندگان کفش سپرده میشد![۴۵].
خدا در دین یهود
- نام خاص خدا در دین یهود "یهوه"، یعنی "باشنده" (موجود) است. این نام بسیار احترام دارد و بر زبان آوردن آن حتی از طریق قرائت تورات حرام است. براثر این تحریم، کسی تلفظ حقیقی آن را نمیداند و گاهی در کتابهای علمی مغربزمین، از باب احتیاط آن را بدون حرکت "YHWH" ثبت میکنند[۴۶].
پیدایش کنیسه
- پس از بازگشت یهود از بابل، جامعه دینی، نظام تازهای یافت و معابدی ساخته شد که بعداً "کنیسه" نامیده شد. این معابد، مانند سایر معبدها معماری خاصی داشتند و در آنها قربانگاه و اماکن ویژه دیگری وجود داشت. هماکنون نیز معبد یهودیان "کنیسه" نامیده میشود.
- قبله یهود، معبد سلیمان (مسجد الاقصی) است[۴۷].
اعیاد یهود
- یهود، عیدهایی دارند که از این قرارند:
- روز شنبه: در این روز افراد خانواده دستهجمعی غذا میخورند و طی آن، بزرگ خانواده جام شرابی در دست میگیرد و با خواندن دعا، آن را تبرک میکند و افراد خانواده از آن شراب میخورند. تعطیلی شنبه یکی از ده فرمان است[۴۸].[۴۹]
- عید اول ماه: به عبری به آن روش "حودشمی" گویند که به معنای "آغاز ماه" است.
- سال هفتم یا سال انفکاک: طبق تورات هر هفت سال یکبار، باید وامها را بخشید و کارهای انسانی، از قبیل آزاد کردن بردگان اسرائیلی و مانند آن انجام داد[۵۰]. نام عبری این سال "شمیطا" به معنای "رها کردن" است.
- سال یوبیل: این عید هر پنجاه سال یکبار میآید که اعمال انسانی و اخلاقی بسیاری در آن انجام میشود[۵۱].
- عید فصح: "فصح"، در لغت به معنای "چشمپوشی" است که به مناسبت چشمپوشی خداوند از قتل نخستزادگان بنیاسرائیل، هنگام نزول این بلا چنین نامی به آن داده شده است. این عید، هفت روز طول میکشد و آغاز آن چهاردهم ماه نیسان در فصل بهار است و مراسم آن در تورات (خروج باب ۱۲) آمده است. این عید مهمترین عید است و مسیحیان نیز بهخاطر تقارن آن با خاکسپاری حضرت عیسی(ع) آن را گرامی میدارند. از دو سه قرن پیش تاکنون، گاهی یهودیان متهم شدهاند که یک کودک یا بزرگسال مسیحی را کشته و از خون آنان در مراسم عید فصح استفاده کردند.
- عید هفتهها: این عید پنجاه روز پس از عید فصح به مناسبت گذشتن هفت هفته و آماده شدن محصول برگزار میشود. نام عبری آن "شاووعوت" یعنی "هفته ها" است.
- عید اول سال: این عید که به عبری "روشهاشانا" (رأس السنة) نامیده میشود، در اوایل مهر (اعتدال خریفی) قرار دارد. در آن روز به نشانه آمادگی برای ده روز ایام توبه، بوق مینواختند. روز دهم اهمیت خاصی داشت و به آن "یوم هاکیپور" میگفتند.
- یوم کیپور: یعنی "روز کفاره". این عید مهم در دهمین روز ماه "تشری" واقع است و آن را "عاسور"، یعنی "عاشورا" مینامند. یهودیان از غروب روز قبل تا شبانگاه این روز، به منظور کفاره گناهان، روزه میگیرند و از خوردن، آشامیدن، استحمام و کار پرهیز میکنند و در کنیسهها به عبادت و استغفار مشغول میشوند. در آن روز، یهودیان بنیادگرا لباس ویژهای بر تن میکنند و از پوشیدن کفش چرمی خودداری میکنند.
- عید سایبانها: در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن بنیاسرئیل در "خیمههای تیه" در عصر حضرت موسی(ع)، به مدت یک هفته در خیمه زندگی میکنند. نام این عید به زبان عبری "سکوت"، یعنی "سایبانها" است.
- عید گشایش: در عبری "حنوکا" نامیده میشود و یادبود پیروزی یهود بر استعمارگران یونانی، در سال ۱۶۸ ق. م. است. در این روز، معبد سلیمان بهدست یهود، از پلیدیها و خرابیهای دشمن تطهیر شد. این عید یک هفته بعد از عید سایبانهاست.
- عید قرعهها: در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتلعام یهودیان به توطئه هامان، وزیر خشایار شاه، عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در عهد عتیق آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. عید مزبور در ماه اسفند قرار دارد[۵۲].
فرقههای یهودی
- درباره فرقههای قدیمی یهودیان، اطلاع چندانی در دست نیست، اما فرقههای شناخته شده آن که پس از بازگشت از بابل پدید آمدند، عبارتند از:
- فریسیان: این فرقه، دو قرن قبل از میلاد پدید آمده و موقعیت خوبی به دست آوردند و تاکنون اکثر یهود را تشکیل میدهد. آنها خداوند را از جسم و صفات جسمانی منزه دانسته و درباره اراده آدمی راه میانه را پذیرفتند. رستاخیز مردگان و دادگاه عدل الهی را قبول دارند و به عبادات، مانند نماز و روزه بها میدهند. فریسیان علاوه بر عهد عتیق، به تلمود معتقدند. از دیگر اعتقادات آنان، اعتقاد به عدم تحریف تورات، مخالفت با حضرت مسیح و تلاش برای تصلیب او میباشد.
- صدوقیان: این فرقه برخلاف فریسیان، قائل به جسمانیت خدا قائل بوده، قیامت را انکار کرده و درباره اراده انسان به اختیار مطلق اعتقاد دارند؛ ولی مانند آنها با حضرت عیسی(ع) مخالف بودند. پس از خرابی اورشلیم، در سال ۷۰ م. دیگر اثری از این فرقه باقی نماند.
- سامریان: این فرقه بسیار کوچک که گفته میشود مخلوطی از اسرائیلی و آشوری است؛ تنها پنج سفر از تورات و کتاب یوشع را میپذیرند. آنها برخلاف دیگر اعتقاد غالب یهودیان، قبله خود را مسجدالاقصا نمیدانند و کوه جزریم در نزدیکی بیتالمقدس را مقدس و قبله خود میدانند. آنها به مسائل مذهبی توجه خاصی دارند و مراسم ویژهای برگزار میکنند.
- اسنیان: آنها اهل غسل و عبادت بودند، اما اهل فعالیتهای گروهی بوده و مالکیت فردی و ازدواج را قبول نداشتند. قبله آنها خورشید بوده که احتمالاً از "میتراپرستان" گرفته بودند. به عقیده برخی دانشمندان، افکار این فرقه زیربنای مسیحیت فعلی گردید. از این فرقه نیز مانند صدوقیان پس از خرابی اورشلیم اثری باقی نماند.
- قانویان: در اعتقادات شبیه فریسیان بودند. آنان همچنین به شدت با تسلط رومیان بر فلسطین مخالف بودند و هواخواهان رومیان را با خنجرهایی که در زیر لباس خود مخفی میکردند، از پای در میآوردند.
- قارئون: از کلمه اقرا در عربی و عبری آمده که در مقابل تفسیرهای تکلفآمیز فریسیان، به قرائت کتابهای آسمانی اشاره دارد. این فرقه که پس از اسلام پدید آمد، با تورات شفاهی، یعنی تلمود مخالف بوده و بر معنای ظاهری تورات تعصب میورزیدند و همواره با فریسیان درگیری داشتهاند. رهبر آنان در ابتدا یک یهودی به نام "عنان" بوده که در بغداد این فرقه را با اسم "عنانیه" بنیان نهاد. او با ابوحنیفه معاصر بود و با او معاشرت داشت و برخی مسائل اسلامی را از او یاد گرفت. ازاینرو، در مباحث خود تا امروزه از اصطلاحات اصول فقه حنفی بهره میگیرند. سپس شخصی بهنام بنیامین نهاوندی این مکتب را در ایران آن روز ترویج کرد، و نام آن را به قارئون (در عبری، قرائیم[۵۳]، به معنای قرائتکنندگان) تغییر داد.
- دونمه: نام مؤسس "فرقه دونمه"، "شبتای صبی" است که ازاینرو به آن، "فرقه شبتین" نیز میگویند. او متولد ازمیر ترکیه بوده که پس از مطالعه الهیات و عرفان یهود، مدعی شد نخستین فرزند خدا و مسیحای یهود است، و برای نجات آنان آمده است. ازاینرو، جمعیت زیادی از یهودیان دنیا دعوتش را پذیرفتند.
- او پس از دستگیری از سوی سلطان عثمانی، مسلمان شد و اسم خود را به "محمد افندی" تغییر داد. وی با حفظ لقب مسیحایی خود به عنوان تبلیغ اسلام با یهودیان ارتباط برقرار و پیروان خود را به اسلام تشویق کرد. ازاینرو، پیروان فرقه او به رسم مسلمانان عمامه بر سر میگذاشتند. اما باز هم بسیاری از یهودیان و مسیحیان او را "مسیحا" میدانستند و میگفتند تنها شبحی از او مسلمان شده، او به آسمان رفته و بهزودی ظهور خواهد کرد. پس از مرگ او، برادرش پیروان او را دور خود جمع کرد.
- پیروان این فرقه که بیشتر امروزه در ترکیه به سر میبرند، در ظاهر به سنن اسلامی و در باطن به سنن یهودی عمل میکنند.
- نکته پایانی آنکه یهود از آنجا که دین خود را نعمت الهی میداند و همچنین افزایش پیروان را کمال نمیداند، برخلاف مسیحیت و اسلام تبلیغ ندارد. البته اگر کسی یهودی شود، او را میپذیرند؛ اما امروزه بیشتر یا مردم را به همکاری و همفکری با صهیونیسم دعوت نموده، مانند جذب بهائیان به فلسطین اشغالی، و یا به عرفان و تصوف یهود که "قبالا" باشد، جذب مینمایند. روش دوم بیشتر در میان نسل جوان تبلیغ و ترویج میشود[۵۴].
پانویس
- ↑ آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۳۰ و ۱۳۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 260.
- ↑ خلاصة الادیان، ۱۲۳؛ آشنایی با ادیان بزرگ، ۸۰.
- ↑ خلاصة الادیان، ۱۴۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 261.
- ↑ آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۴۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 261.
- ↑ سوره ص، آیه ۲۶- ۱۷؛ آیه ۴۰- ۳۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 262.
- ↑ آشنایی با ادیان بزرگ، ۹۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 262.
- ↑ خلاصة الادیان، ۱۴۶ و ۱۴۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 262-263.
- ↑ ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۶۸.
- ↑ سوره طه، آیه ۴۰- ۹؛ سوره قصص، آیه ۱۴- ۷؛ ۲۶- ۲۰؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۶- ۱۰۳.
- ↑ ﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۴۹، ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾، آیه ۵۶ و ﴿ وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾، آیه ۶۰؛ ﴿ وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۶۰؛ ﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاء فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُّبِينًا ﴾؛سوره نساء، آیه ۱۵۳.
- ↑ ﴿ فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِم بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۵۵ و ﴿ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴾؛ آیه ۱۶۱؛ ﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾؛ سوره مائده، آیه ۱۳، ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴾؛ آیه ۳۲؛ ﴿ وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۵۷ و ﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾؛ آیه۹۶.
- ↑ ﴿وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۳۵.
- ↑ ﴿ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
- ↑ ﴿ وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾؛ سوره مائده، آیه ۱۶۴.
- ↑ ﴿ وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۵۸ و ۵۹.
- ↑ ﴿ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ ﴿ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ﴾؛ سوره هود، آیه ۱۱۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 263.
- ↑ ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾؛ سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
- ↑ ﴿ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۸۸؛ ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۵۲؛ ﴿ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ ﴾؛ سوره مائده، آیه ۷۸.
- ↑ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۵۶.
- ↑ ﴿ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۶۶.
- ↑ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۶۲؛ ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۲؛ ﴿وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۹؛ ﴿وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾، آیه ۱۶۸ و ﴿وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ﴾، آیه ۱۷۰؛ ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾؛ سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 264.
- ↑ در تدوین مطالب مربوط به یهودیت بیشتر از کتاب آشنایی با ادیان بزرگ، استاد حسین توفیقی استفاده شده که جهت مطالعه کاملتر توصیه میشود به کتاب مذکور مراجعه شود.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲-۳۴۳.
- ↑ «و به راستی به موسی نه نشانه آشکار دادیم» سوره اسراء، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و ما فرعونیان را به خشکسالیها و کاستی فرآوردهها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.
- ↑ «ما هم بر آنان سیلاب و ملخ و شپش و وزغ و خون را به گونه نشانههایی روشن فرستادیم باز سرکشی ورزیدند و قومی گناهکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۳۳.
- ↑ از نظر اهل کتاب، دریایی که بنیاسرائیل از آن عبور کردند دریای سرخ بود که در مرز مصر قرار داشت. جمعی از مسلمانان این دریا را رود نیل دانستند.
- ↑ «و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند» سوره شعراء، آیه ۵۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲.
- ↑ «و برای او در «الواح» (تورات) در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم...» سوره اعراف، آیه ۱۴۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴-۳۴۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۵-۳۴۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶.
- ↑ خروج، ۲۰: ۸-۱۱.
- ↑ شنبه را عبری «شبات» میگویند و ریشه آن به معنای استراحت کردن و دست از کار کشیدن است؛ مانند کلمه «سبت» در عربی، واژه فارسی «شنبه» از «شبات» گرفته شده است.
- ↑ تثنیه، ۱۵.
- ↑ لاویان، باب ۲۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶-۳۴۸.
- ↑ نام شبه جزیره کریمه در اوکراین از عنوان فرقه قرائیم گرفته شده است؛ زیرا پیروان این فرقه علاوه بر روسیه و اسرائیل در اوکراین نیز زندگی میکنند.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۸-۳۵۰.