آیاتی که معیار و مکانیسم نصرت الاهی را بیان میکنند. با دستیابی به این معیارها میتوان به وظایف خود در جهت رسیدن به نصرت الاهی یعنی ظهور[۱] آشنا شد و برای تسریع در تحقق آن زمینهسازی کرد.
چند دسته از روایات، با مضامین مختلف و گاه نزدیک به هم، بر لزوم یا اهتمام به زمینهسازی دلالت دارند:
۱. دستهای از روایات به صورت کبرای کلی، نصرت و یاری هر امام حقی را بر مردمواجب میداند:امام علی(ع) به ابوالدرداء میفرماید: امام، یا امام هادی است یا امام ضالّ. در صورت اول، واجب النصر است و در صورت دوم، یاری او حرام است: «...إِمَّا إِمَامَ هُدًى حَرَامَ الدَّمِ وَاجِبَ النُّصْرَةِ لَا تَحِلُّ مَعْصِيَتُهُ وَ لَا يَسَعُ الْأُمَّةَ خِذْلَانُهُ...» سپس میفرماید: «كَانَ إِمَاماً وَاجِباً عَلَى النَّاسِ طَاعَتُهُ وَ نُصْرَتُهُ»[۲].
برخی روایات، با صیغه امر به ضرورتآمادگی جهت برای ظهور امام مهدی(ع) دستور میدهد: «لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»[۳]. طبق این روایت، یاورمهدی(ع) بودن در زمان ظهور«فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ» به آمادهسازی خود جهت یاوری امام عصر(ع) در زمان غیبتنیازمند است «لَيُعِدَّنَّ». ناصرِ زمانِ ظهور باید در زمان غیبت مشق یاوری نماید. مهدییاور، با یاوری در زمان غیبت، زمینه ظهور را فراهم میسازد و با یاوری زمان ظهور، زمینه حکومت امام و اصلاحجوامع را مهیا میگرداند و چه زیبا این روایت، میان یاوری زمینهسازانه قبل از ظهور و یاوری پس از ظهور، جمع میکند! امام صادق(ع) در روایت دیگر میفرماید: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ»[۴]. در این روایت نیز، بین یاوری زمان ظهور«يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ» و تلاش زمینهسازی برای ظهور«فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا» ارتباط برقرار میکند[۵].
عبارت «مَنْ أَعَانَهُمْ عَلَى حَقِّهِمْ» در روایت اول، گویای این مطلب است که یاری باید زمینه گرفتن حقامامان(ع) و حکومت آنان را فراهم سازد «الْقَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ». این امر در زمان غیبت با تسریع به ظهور (زمینهسازی ظهور) امکانپذیر است. نیز عبارت «مَنْ أَعَانَنَا بِلِسَانِهِ عَلَى عَدُوِّنَا»، بر شیوهای از یاری تأکید میکند که غایت آن، یاری رساندن به ائمه تا پیروزی بر دشمنان میباشد. در زمان غیبت، یاوران، زمینه غلبه نهایی حق بر باطل را ایجاد یا به اندازه توان خود در نزدیک شدن ظهور تلاش میکنند[۹].
در قسمت سوم «نَاصِرُنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ»)، عنوان "رحمت" مراتبی دارد که بالاترین مرتبه رحمت الاهی با ظهور محقق میشود. آری؛ در زمان ظهور است که جلوه تام رحمت الاهی نمایان میگردد. با این بیان، هم خود ظهور میتواند جلوه تام رحمت الاهی باشد و با چنین رحمتی مزیّن گردد.
۵. برخی از روایات، نصرتِ امام را به عنوان میثاق الاهی بیان مینماید؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «...أَخَذَ مِيثَاقَ الْأَنْبِيَاءِ بِالْإِيمَانِ وَ النُّصْرَةِ لَنَا»[۱۸].
۶. دعاهایی که معصوم(ع) به ما میآموزد تا از خدای متعال درخواست یاری امام را داشته باشیم: در دعای عهد، از خدا میخواهیم ما را از یاوران مهدی قرار دهد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ» و سپس گونههای یاری (عون) تا سرحد شهادت را برمیشمارد:
گونههای یاری ایجابی: سرعتگیری در برآوردن حوایج امام«الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ»، فرمانبرداری از اوامر«الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ» و سبقتگیری در تحقق اراده او «السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ».
تمامی این گونههای یاری، به زمینهسازی برمیگردد؛ چرا که مهمترین حاجتامام طبق آیه﴿أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾[۱۹] و روایت ذیل آن، ظهور است[۲۰] و طبق این فقره از دعا«الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ»، یاورمهدی باید برای برآوردن حاجتامامظهور تلاشی مضاعف نماید. نیز از مهمترین اوامر امام، زمینهسازی برای ظهور است («فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا»[۲۱]. براساس جمله «وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ»، مهدییاور باید به بهترین نحو در فرمانبرداری از این امر کوشش نماید. ارادهامام در جهت تعجیلظهور است؛ از اینرو خود برای فرجش دعا و تلاش مینماید و از منتظران میخواهد برای فرجش آماده شوند. عبارت «وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ»، از یاوران امام زمان(ع) میخواهد برای تحقق ارادهامام، یعنی ظهور، همت گمارند.
۷. روایاتی که به طور خاص به یارانزمینهسازی اشاره میکنند که پس از جنگ، پرچمپیروزی را به دست امام مهدی(ع) میسپارند:خداوندآخرت را بر دنیای ما اختیار کرد و اهلبیت(ع) من از من بلا و مصائب میبینند تا اینکه قومی از مشرق با پرچمهای سیاه میآیند، حق را دو یا سه بار طلب میکنند اما به دست نمیآورند میجنگند یا اینکه حق به آنان داده میشود. اما نمیپذیرند و به اهل بیت من(ع) میسپارند و او جهان پر ستم را از عدل و داد پر میگرداند. هر کس این امر را درک کرد به آنان ملحق میشود ولو خود را بر برف بکشد؛ زیرا این شخص مهدی(ع) است[۲۲].
در این روایت، به زمینهسازانِ ویژه و اهمیتِ کارِ آنان اشاره شده است؛ همانها که با فراهم آوردن آخرین زمینههای ظهور، حکومت را به جایگاه اصلیاش باز میگردانند.
این مضمون در روایات اهل سنت، به نام «مُوَطّئُون» معرفی میشوند[۲۳]. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ»[۲۴]. «يُوَطِّئُونَ»، از ماده "وطئ" به معنای تمهید و آمادهسازی است و مراد از سُلطان، سلطنت و حکومت امام زمان(ع) است.
۸. روایاتی که بین نصرت و تعجیل فرج جمع میکند:«فَعَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَكَ وَ سَهَّلَ مَخْرَجَكَ، وَ قَرَّبَ زَمَانَكَ، وَ كَثَّرَ أَنْصَارَكَ وَ أَعْوَانَكَ، وَ أَنْجَزَ لَكَ مَا وَعَدَكَ»[۲۵]. این گروه از روایات بر ارتباط تعجیلظهور و وجود یاران و نیز با در نظر گرفتن روایات دیگر، بر اثرگذاری نصرت در تعجیلظهور اشاره مینمایند؛ گویا وجود یاران لازمه ظهور است.
با دو جمله «عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَكَ وَ قَرَّبَ زَمَانَكَ» بر تغییرپذیری زمان ظهور و نزدیک شدن آن تأکید میورزد. سپس با عبارت «كَثَّرَ أَنْصَارَكَ وَ أَعْوَانَكَ» بر تأثیر یاران در ظهور اشاره میکند؛ چنانکه در جمله پایانی «أَنْجَزَ لَكَ مَا وَعَدَكَ» تحقق وعده الاهی را پس از درخواست یاران قرار میدهد؛ گویا وجود یاران، بر تحقق وعده الاهی (ظهور) اثرگذار است.
جالب توجه آنکه در این روایت، به کثرت یاران توجه میشود و این فرد و جامعهزمینهساز هستند که باید یاران لازم را فراهم آوردند.
۹. روایاتی که به صراحت بین نصرت و زمینهسازی جمع میکند:حضرت علی(ع) در روایتی به مردم میفرماید: از خدا درخواست نصرت کنید؛ ولی طلب یاری کافی نیست؛ بلکه باید زمینه آن را فراهم آورید: «اسْأَلُوا النَّصْرَ وَ وَطِّنُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الْقِتَالِ»[۲۶].
چنانکه امام عصر(ع) در اولین خطبه خود هنگام قیام، میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا نَسْتَنْصِرُ اللَّهَ وَ مَنْ أَجَابَنَا مِنَ النَّاسِ» و در آخر خطبه چنین خواهد فرمود: «لَا تَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ تَعَالَى»[۲۷].
ندای نصرتخواهی مهدی(ع)، نه تنها زمان ظهور بلند است؛ بلکه چنین ندایی همین الان نیز بلند میباشد. ما باید پنبهها را از گوشهای خود بیرون آوریم و برای یاری همهجانبه حضرت آماده باشیم.
۱۰. روایاتی که اهل برخی شهرها را ناصر معرفی میکند:
روایاتی که در موضوع انتظار و فضیلت آن آمده و هر چند ظاهراً جملات خبریه است اما به صورت دستوری هستند. به عبارت دیگر این روایات توصیف انتظار و پاداش آن و آثار آن نیست، بلکه توصیه و دستور به انتظار و تحصیل این حالت در خود است[۵۳] مانند:
آیا انتظار، حالت اختیاری است که بتواند متعلق وجوب قرار گیرد؟
نکتهای که به صورت سؤال یا اشکال مطرح میشود این است که: مگر حالت انتظار یک حالت اختیاری است که بتواند متعلق وجوب قرار گیرد؟ آیا اساساً امر به انتظار داشتن صحیح است؟ هر کس حال انتظار را در خودش وجدان کرده باشد، تصدیق میکند این حال بدون وجود مقدماتش در انسان ایجاد نمیشود و اگر مقدمات آن به طور کامل موجود شود، "انتظار" قهراً حاصل میشود و نیاز به امر و دستوری در مورد آن نیست. بنابراین میتوان گفت: اصل حالت انتظار داشتن بسان افعالی چون خوردن و آشامیدن، اختیاری انسان نیست. اگر کسی طالب ایجاد این حال باشد، باید مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقق آن مقدمات، حالت انتظار خو به خود به وجود میآید. پس امر به انتظار و وجوب آن، در حقیقت به ایجاد آن مقدمات بر میگردد. البته انتظار دارای شدت و ضعف است و هر درجهای از آن، مقدمات خاص خود را دارد. پایینترین درجۀ انتظار وقتی است که انسان احتمال وقوع چیزی را بدهد. شدت انتظار بستگی به قوت این احتمال دارد. احتمال بالاتر، انتظار قویتری را موجب میگردد و قوتانتظار منشأ پیدایش آثاری در فرد منتظر میشود که این آثار در مراتب پایینتر به چشم نمیخورد. بحث فعلی ما به درجات پایین انتظار که اثر چندانی در فرد ندارد، ناظر نیست[۶۴].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑در ادامه بیان میشود که وجه تام نصرت الاهی، تحقق ظهور است و با ظهور، خداوند بالاترین نوع نصرت خود را به نمایش درمیآورد؛ چنانکه در روایات نیز از نصرت الاهی، به ظهور و زمان ظهور تعبیر شده است.
↑سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ص۲۹۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۳۳، ص۱۴۴.
↑«مَنْ أَعَانَنَا بِلِسَانِهِ عَلَى عَدُوِّنَا أَنْطَقَهُ اللَّهُ بِحُجَّتِهِ يَوْمَ مَوْقِفِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ عَزَّ وَ جَلَّ»تلعکبری (شیخ مفید)، محمد، امالی، ص ۳۳، ح ۷؛ در این زمینه روایات دیگری با چنین مضمونی موجود است. ر.ک: فقیه ایمانی، آیتالله محمد باقر، شیوههای یاری قائم آل محمد(ع)، ص ۱۹-۱۵.
↑حلی، ابن طاوس، الملاحم و الفتن، ص۳۰ و ۱۱۷؛ کورانی، علی، معجم احادیث المهدی(ع)، ج۱، ص۳۸۱-۳۸۶، ح۲۴۵ و ۲۴۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۴۳.
↑این مضمون به عنوان روایات رایات سود، حدیث اهل مشرق، حدیث ما یلقی اهل بیته(ع) بعده که میان آنها روایات معتبر نیز موجود است معروف است (کورانی، علی، معجم احادیث المهدی(ع)، ص۲۲۰).
↑طبرانی، المعجم الاوسط، ج۱، ص۲۸۹؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸.
↑محمد بن مشهدی، المزار، ص۶۷۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۹۸، ص۳۷۴.
↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۸، ح۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۳۳، ص۴۴۸، ح۸.
↑ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱.
↑ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴.
↑ر.ک.. گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲ ـ ۹۳؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
↑«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.
↑«به انتظار بمانید من هم با شما به انتظار میمانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
↑«فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ» کمال الدین و تمام النعمه ۲ / ۶۴۵، باب ۵۵، ح ۵.
↑«و میگویند: چرا نشانهای (دلخواه ما) از سوی پروردگارش برای او فرو فرستاده نشده است؟ بگو که غیب، تنها از آن خداوند است پس چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه 20.
↑«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است همان کسانی که «غیب» را باور» سوره بقره، آیه 1 ـ 3.
↑ر.ک. بنیهاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴؛ گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان، ص ۹۲؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷، نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.
↑ر.ک. گوهری، عباس و دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص ۹۲-۹۳؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.
↑ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱؛ قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن، ص ۸۵-۸۶؛ گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴.
↑ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱.
↑ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن، ص ۸۵-۸۶؛ پزوهشگران مسجد مقدس جمکران، آیین انتظار، ص ۱۹۹؛ گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
↑ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.