سوره شرح در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

سوره انشراح نود و چهارمین سوره قرآن کریم در ترتیب مصحف و به اعتقاد بیشتر مفسران مکّی است. بعضی از متأخّرین با توجه به سیاق و محتوای آیات که به شماری از نعمت‌های ویژه خداوند به پیامبر اشاره می‌کند و به ویژه آیه ﴿وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ[۱] که از بلند آوازه شدن نام پیامبر سخن می‌گوید و این امر در مدینه و در سال‌های پایانی دعوت آن حضرت به وقوع پیوست احتمال مدنی بودن این سوره را داده و حتی مدنی بودن آن را ترجیح داده‌اند؛[۲] ولی با توجه به روایات ترتیب نزول و ارتباط معنایی روشن سوره با سوره ضحی، به حدی که برخی آن را ادامه یا کامل کننده سوره ضحی دانسته‌اند مکی بودن سوره انشراح قوی‌تر به نظر می‌رسد.[۳] برحسب روایات ترتیب نزول، سوره انشراح یازدهمین[۴] (بدون احتساب سوره حمد) یا دوازدهمین [۵] سوره مکی است و بعداز سوره ضحی و قبل از سوره عصر نازل شده است [۶] و ۸ آیه و ۲۷ کلمه [۷] دارد.

این سوره را از صدر اسلام در تفاسیر، مصاحف، کتب حدیث و کتاب‌های فقهی سوره «الم نشرح» می‌نامیدند؛ ولی در چند قرن اخیر در بعضی از تفاسیر و مصحف‌ها نام «انشراح» را که مصدر باب انفعال از فعل «نَشْرَح» است و معنای حاصل مصدری دارد برای آن برگزیده‌اند؛ نیز در قرن اخیر در مصاحف و تفاسیر نام «شرح» برای این سوره متداول گردیده است.[۸]

ارتباط معنایی سوره انشراح با سوره قبل (سوره ضحی) چنان آشکار است که همه مفسران به آن اشاره کرده‌اند. سوره ضحی با امتنان بر رسول مکرم اسلام (ص) و بیان بخشی از مواهب بزرگ الهی به آن حضرت پایان گرفته است. سوره انشراح نیز با امتنان بر رسول گرامی و بیان قسمتی دیگر از مواهب الهی به ایشان آغاز شده است.[۹] این پیوند شدید در کنار روایاتی که شیعه از امامان اهل بیت (ع) و اهل سنت از برخی صحابه و تابعان نقل کرده‌اند سبب شده است که گروهی از اهل سنت و بسیاری از عالمان شیعه به وحدت این دو سوره حکم کنند. نقل شده است که اُبیّ در مصحف خود این دو سوره را با بسمله از هم جدا نکرده بود؛[۱۰] نیز روایت شده است که طاووس و عمر بن عبد العزیز سوره‌های انشراح و ضحی را یک سوره محسوب می‌کردند و آن‌دو را بدون فاصله بسمله در یک رکعت از نماز واجب می‌خواندند.[۱۱] گرایش مشهور مفسران و فقهای شیعه چون شیخ صدوق،[۱۲] سید مرتضی، [۱۳] شیخ طوسی،[۱۴] شیخ طبرسی،[۱۵] محقق حلّی [۱۶] و... براساس روایات اهل بیت (ع) [۱۷] به وحدت دو سوره با حذف بسمله بین آن دو بوده است؛[۱۸] امّا ابن ادریس با پذیرش وحدت دو سوره، حذف بسمله میان آن دو را به دلیل وجود آن در مصحف و تواتر مصحف نپذیرفته است.[۱۹] سپس علامه حلّی با ناتمام دانستن دلالت روایات بر وحدت دو سوره و با استناد به روایاتی که بر تعدّد دو سوره دلالت دارد در وحدت دو سوره تشکیک کرده است.[۲۰] غالب علمای پس از وی، مانند شهید اول،[۲۱]شهید ثانی،[۲۲] محقق کرکی [۲۳] و محقق عاملی [۲۴] نیز نظریه او را تأیید و دلالت روایات بر وحدت دو سوره را رد کردند. صاحب جواهر نیز اگر چه نظر صریحی در این مسئله نمی‌دهد؛ ولی در دلایل قائلان به وحدت مناقشه می‌کند.[۲۵] البته در همین دوره نیز اخباریان[۲۶] و گروهی از علمای غیر اخباری[۲۷] نظریه وحدت را پذیرفته و از آن دفاع کرده‌اند. با وجود همه این اختلافات، از نظر حکم فقهی بیشتر فقهای شیعه به وجوب یا وجوب احتیاطی قرائت این دو سوره با هم و با ثبوت بسمله در یک رکعت از نماز واجب فتوا داده‌اند،[۲۸] مگر آنان که قرائت کمتر از یک سوره کامل در یک رکعت از نماز واجب را جایز می‌دانند.[۲۹] به نظر می‌رسد رأی صحیح در این باب عدم وحدت این دو سوره است و روایات نیز بر بیش از جواز خواندن این دو سوره با هم در یک رکعت از نماز واجب دلالتی ندارد، حتی از بعضی روایات عدم وحدت این دو سوره استفاده می‌شود.[۳۰]

هدف این سوره آرامش دادن به رسول خدا (ص) و دعوت آن حضرت به پایداری است، ازاین‌رو خداوند نعمت‌های بزرگی را که به آن حضرت ارزانی کرده است یادآور می‌شود و او را به پیروزی بر مشکلات بشارت و به عبادت و دعا فرمان می‌دهد.[۳۱].[۳۲]

محتوای سوره

سوره انشراح با بیان سه موهبت بزرگ از مواهب الهی ویژه پیامبر (ص) آغاز می‌شود. ابتدا شرح صدر پیامبر (ص) به‌گونه‌ای که آمادگی پذیرش وحی و ادای حقرسالت و صبر در برابر سختیها و تحمل آزار و اذیت مردم را داشته باشد، مطرح گردیده است. سپس به سبک کردن بار سنگین رسالت و مسئولیت دشوار نبوت و هدایت مردم اشاره می‌کند و در چهارمین آیه به بیان سومین نعمت یعنی بلند آوازه کردن نام آن حضرت می‌پردازد که از مصادیق آن، این است که خدای سبحان نام پیامبر (ص) را در اذان و اقامه و تشهّد نماز در کنار نام خویش قرار داده است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: خداوند عزّوجلّ به رسولش می‌فرماید: «هرگاه نام من برده شود نامت با نام من ذکر می‌شود».[۳۳] در پنجمین آیه به پیامبر مژده آسانی پس از دشواری می‌دهد: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا[۳۴] و در آیه بعد این مطلب را تکرار می‌کند. گروهی از مفسران تکرار ﴿الْعُسْرِ را به صورت معرفه دلیل بر یکی بودن آن دو دانسته و تکرار ﴿يُسْرًا را به صورت نکره دلیل بر تعدد و مغایرت آن دو با هم می‌دانند، بنابراین، مقصود آیه چنین است که در برابر هر عسر دو یسر وجود دارد: یک یُسر در دنیا و یسری دیگر در آخرت. این نظر با روایات نیز سازگاری دارد. برای نمونه از پیامبر (ص) روایت شده است: «خداوند یک عسر و دو یسر آفرید. یک عسر نمی‌تواند بر دو یسر غلبه کند»؛[۳۵] اما علامه طباطبایی این تکرار را صرفاً تأکید معنای آیه پیشین می‌داند و سه نعمت ذکر شده در ابتدای سوره را از مصادیق یسر پس از عسر به شمار می‌آورد.[۳۶] در نهایت خداوند خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: هرگاه از واجبات فارغ شدی خود را در عبادت و دعا به سختی بینداز: ﴿فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ[۳۷]، ﴿وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ[۳۸]. در تفسیر این دو آیه مفسران وجوه دیگری نیز ذکر کرده‌اند که بعضی از باب بیان مصداق و برخی نیز ضعیف و بدون دلیل است [۳۹] از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: از خداوند متعالی سؤالی کردم که‌ای کاش نمی‌کردم؛ گفتم: پروردگارا پیغمبرانی قبل از من آمده‌اند. برای بعضی از ایشان باد را مسخّر گردانیدی و بعضی، مردگان را زنده می‌کردند. فرمود: آیا یتیم نبودی و من پناهت دادم؟ گفتم: بلی. فرمود: آیا گمشده نبودی و من هدایتت کردم؟ گفتم: بلی. فرمود: آیا سینه‌ات را گشاده نساختم و سنگینی روی دوشت را برداشتم؟ گفتم: آری ای پروردگار من.[۴۰].[۴۱]

فضیلت سوره

بنا به روایتی پیامبر(ص) فرمود: یا علی! کسی که این سوره را قرائت کند گویا فقیران امت مرا سیر کرده است و در برابر هر آیه در روز قیامت تن‌پوشی بهشتی به او می‌دهند[۴۲].[۴۳]

سوره انشراح در دانشنامه معاصر قرآن کریم

نود و چهارمین سوره قرآن و دوازدهمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع توضیح نعمت‌های خداوند نسبت به پیامبر (ص) و تسلی خاطر دادن به آن حضرت.

این سوره را «شرح» و همچنین «انشراح» می‌نامند، به این مناسبت که در آغاز آن از «انشراح» یعنی «شرح صدر» پیامبر (ص) به نور ایمان، سخن گفته است. نام سوم آن، سوره «﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» است که هر سه نام، به آیه اول این سوره ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ[۴۴] مربوط است. دارای ۸ آیه، ۲۷ کلمه و ۱۰۲ حرف است. از نظر حجم از سوره‌های «مفصلات» و گروه «اوساط» یعنی از سوره‌های کوچک است.

در این سوره، خداوند برای تسلی خاطر پیغمبر (ص)، نعمت‌های خود را از انشراح دل و سبک کردن بار و بلند کردن نام او یادآور می‌شود و می‌گوید بی‌گمان با هر دشواری آسانی خواهد بود. همان طور که در سوره پیش[۴۵] خداوند نعمت‌ها و الطافش را نسبت به رسول خدا برمی‌شمارد، این سوره نیز الطاف و عنایات دیگر الهی را که شامل حال رسول خدا شده و مهم‌ترین آنها شرح صدر است بیان می‌کند. از نظر برخی مفسرین سوره انشراح ادامه سوره ضحی است[۴۶]. در این سوره، رسول خدا (ص) را امر می‌کند به این که در راه خدا کمر خدمت ببندد و به سوی او رغبت کند و به این منظور نخست منت‌هایی که بر او نهاده تذکر می‌دهد. این سوره هم می‌تواند مکی باشد و هم مدنی، ولی سیاق آیاتش به مدنی بودن سازگارتر است[۴۷].

در فضیلت خواندن این سوره در تفسیر کشف الأسرار آمده است: «هر که این سوره هر روز برخواند، خدای تعالی همه دشواری‌ها و سختی‌ها بر او آسان کند و از همه اندوهان او را فرج دهد»[۴۸].

عرفا این سوره را در شأن و عظمت رسول خدا (ص) برشمرده‌اند و آیه ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا[۴۹] را از اذکار رافع سختی‌ها بر شمرده‌اند و آیات ﴿فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ[۵۰]، ﴿وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ[۵۱] را دستور خداوند نسبت به اشتغال به ذکر و ورد دانسته‌اند. خواجه عبدالله انصاری می‌نویسد: درنگر در منشور مجد و نامه اقبال او، تا هیچ پیغمبر را آن تخصیص و تنصیص بینی که این مهتر کون را و با هیچ کس جز وی چنین خطاب کرامت و رفعت رفت که: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ[۵۲] ای مهتر عالم، ای گزیده محترم، ای رسول مقدم، ای بزرگوار مکرم، ای سید مکه و حرم، نه دل تو را به نور معرفت روشن کردیم؟ به لطائف مشاهدت و مکاشفت مؤدب و مهذب کردیم، به کرائم عزت و رفعت مطیب و مقرب کردیم، طینت تو را کسوت زینت و خلعت رفعت دادیم، ای سید، مقصود آفرینش، کشف کردن آیت کمال و رایت جلال و صورت جمال تو بود. «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ لولاك لَمَّا كَانَ سَمَكٍ وَ لَا سَمَّاكٍ ». ای سید، اول تو بودی در نبوت، آخر تو بودی در بعثت، ظاهر تو بودی در وصلت، باطن تو بودی در نعمت، اول همه خلائق تو بودی در زلفت و الفت، آخر تو بودی در سیاست و سعادت، ظاهر تو بودی در عصمت و حشمت، باطن تو بودی در جلالت حالت. در اخبار معراج آورده‌اند که: مصطفی (ص) گفت: «شب قرب و کرامت، شب زلفت و الفت که ما را به معراج بردند، چون به حضرت عزت رسیدم از حضرت جبروت ندا آمد که: «ای محمد بگو تا نیوشم، بخواه تا بخشم»، گفتا: چون این خطاب کرامت و نواخت بی‌نهایت به من رسید، زبان من جری سعادت گرفت، دل من فر سیادت یافت، سر من عز زیادت دید، بستاخ حضرت گشتم انس سلوت و خلعت دولت یافتم. گفتم: خداوندا! هر پیغامبری از تو عطایی یافت. ابراهیم را خلت دادی، با موسی بی‌واسطه سخن گفتی، ادریس را به مکان عالی رسانیدی، داوود را ملک عظیم دادی و زلت وی بیامرزیدی، سلیمان را ملکی دادی که بعد از وی کس را سزای آن ندادی، عیسی را در شکم مادر تورات و انجیل در آموختی و مرده زنده کردن بر دست وی آسان کردی». چون مصطفی (ص) سخن به پایان برد از درگاه عزت خطاب و جواب آمد که: «یا محمد! اگر ابراهیم را خلت دادم، تو را محبت دادم، اگر او را خلیل خواندم، تو را حبیب خواندم و گر با موسی سخن گفتم بی‌واسطه، حجاب در میان بود، سخن شنید گوینده ندید و با تو سخن گفتم بی‌واسطه و بی‌حجاب، سخن شنیدی و گوینده دیدی. ور ادریس را به آسمان رسانیدم، تو را به آسمان‌ها برگذاشتم. به حضرت ﴿قَابَ قَوْسَيْنِ[۵۳]، به منزل ﴿ثُمَّ دَنَا[۵۴]، به خلوت ﴿أَوْ أَدْنَى[۵۵] رسانیدم. ور داوود را ملک عظیم دادم و زلت وی بیامرزیدم، امت تو را ملک قناعت دادم و گناهان ایشان به شفاعت تو بیامرزیدم. ور سلیمان را مملکت دادم، تو را سبع مثانی و قرآن عظیم دادم و خاتمه سورة البقرة که به هیچ پیغامبر ندادم به تو دادم و دعاهای تو در آخر سورة البقرة اجابت کردم. و بیرون ازین تو را سه خصلت کرامت کردم و تو را به این سه خصلت بر اهل آسمان و زمین فضل دادم. یکی ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ[۵۶] دیگر ﴿وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ[۵۷] سیم ﴿وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ[۵۸]. سینه خالی تو و دل صافی تو بازگشادیم و فراخ کردیم، قبول آثار قدرت را و استوار داشت غیب و ضمان حق را و نگه‌داشت علم و وحی منزل را ﴿وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ بار گناهان امت که پشت تو بدان گرانبار شده و سست گشته و در غم عاصیان بی‌قرار و بی‌آرام گشته، آن بار از تو فرو نهادیم و گناهان ایشان جمله آمرزیدیم و دل تو را سکون و سکوت دادیم. ﴿وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ و نام و ذکر تو و آوای تو، بلند برداشتیم که در نام خود بستیم و شطر سطر توحید کردیم. ای محمد، آفتاب رفعت تو بر هر که تافت از شعاع او بهره‌ای یافت. آدم صفی به جاه و رفعت تو منزلت صفوت یافت. ادریس به سبب تو رتبت ریاست یافت، خلیل به نسب تو دولت خلت یافت. موسی به مهر تو عز مکالمت یافت. عیسی به حاجبی تو تأیید و نصرت یافت»![۵۹].

از جهت ساختاری سوره انشراح، به دو بخش تقسیم می‌شود:

بخش اول آیات: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ [۶۰]

بخش دوم آیات: ﴿ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ[۶۱].

بخش اول وصف شأن و منزلت برجسته حضرت محمد (ص) در دستگاه الهی است و بخش دوم، دستور عام به پیروان رسول الله است که اگر می‌خواهید همچون حضرت مصطفی (ص) شأن الهی پیدا کنید رنج و سختی را پیشه خود قرار دهید و به ذکر، دعا، تضرع و عمل صالح مشغول شوید.[۶۲]

منابع

پانویس

  1. «و آوازه‌ات را بلند گرداندیم،» سوره انشراح، آیه ۴.
  2. تفسیر قاسمی، ج ۱۷، ص۱۸۳؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۱۳.
  3. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۶۱۲، ۷۶۹؛ البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۰؛ الاتقان، ج۱، ص۲۹ ـ ۳۱.
  4. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۱۲؛ البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۲۹ ـ ۳۱.
  5. مفاتیح‌الاسرار، ج۱، ص۱۲۸؛ التمهید، ج۱، ص۱۳۵.
  6. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۶۱۲؛ البرهان، ج۱، ص۲۸۰؛ التمهید، ج ۱، ص۱۳۵.
  7. المعجم الاحصائی، ج ۱، ص۳۱۰.
  8. التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص۴۰۷؛ تاریخ قرآن، ص۵۹۰.
  9. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۷۶۸؛ اسرار ترتیب القرآن، ص۱۵۲.
  10. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۷۲۸.
  11. التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص۲؛ تفسیر مراغی، ج ۳۰، ص۱۸۸.
  12. الهدایه، ص۱۳۵.
  13. الانتصار، ص۱۴۷.
  14. المبسوط، ج ۱، ص۱۰۷؛ النهایه، ص۷۸.
  15. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۷۶۹.
  16. شرایع الاسلام، ج ۱، ص۶۶؛ المعتبر، ج ۲، ص۱۸۷ ـ ۱۸۸؛ المختصر النافع، ص۳۱.
  17. وسائل الشیعه، ج ۶، ص۵۴ ـ ۵۶.
  18. الحدائق، ج ۸، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۰، ص۲۰.
  19. السرائر، ج ۱، ص۲۲۰ ـ ۲۲۱.
  20. مختلف الشیعه، ج ۲، ص۱۷۰؛ تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص۱۱۶؛ منتهی المطلب، ج ۱، ص۲۷۶.
  21. الذکری، ص۱۹۱.
  22. روض‌ الجنان، ص۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ الروضة البهیه، ج ۱، ص۶۱۲ ـ ۶۱۳.
  23. جامع المقاصد، ج ۲، ص۲۶۲.
  24. مدارک الاحکام، ج ۳، ص۳۷۷.
  25. جواهر الکلام، ج ۱۰، ص۲۰ ـ ۲۴.
  26. غایة المرام، ج ۱، ص۱۵۲.
  27. الکاشف، ج ۷، ص۵۸۰؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۱۶۴؛ مستمسک العروه، ج ۶، ص۱۷۵.
  28. مستمسک العروه، ج ۶، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶؛ مجموعه مؤلفات صدر، ج ۱۴، ص۲۲۸، «منهاج الصالحین».
  29. الحدائق، ج ۸، ص۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص۱۳۴ ـ ۱۳۶.
  30. الاستبصار، ج ۱، ص۳۶۴ ـ ۳۶۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۶۵.
  31. التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص۴۰۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۱۳.
  32. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره انشراح»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص520-521.
  33. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۷۷۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۱۵، ۳۱۸.
  34. «به راستی با دشواری، آسانی همراه است،» سوره انشراح، آیه ۵.
  35. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۷۷۱ ـ ۷۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۶.
  36. المیزان، ج ۲۰، ص۳۱۶ ـ ۳۱۷.
  37. «پس چون (از کار) آسودی (به دعا) بکوش،» سوره انشراح، آیه ۷.
  38. «و به سوی پروردگارت به رغبت روی آور» سوره انشراح، آیه ۸.
  39. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۷۷۲ـ۷۷۳.
  40. اسباب‌النزول، ص۲۵۴؛ مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۷۷۰؛ کنز الدقائق، ج ۱۴، ص۳۳۲.
  41. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره انشراح»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص519-520.
  42. بصائر ذوی التمییز، ج ۱، ص۵۲۶.
  43. دشتی، سید حبیب، مقاله «سوره انشراح»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص520.
  44. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
  45. یعنی سوره ضحی.
  46. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۱۲۶۵؛ تفسیر الجلالین، ص۸۱۲-۸۱۳.
  47. المیزان.
  48. کشف الاسرار.
  49. «به راستی با دشواری، آسانی همراه است،» سوره انشراح، آیه ۵.
  50. «پس چون (از کار) آسودی (به دعا) بکوش،» سوره انشراح، آیه ۷.
  51. «و به سوی پروردگارت به رغبت روی آور» سوره انشراح، آیه ۸.
  52. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
  53. «آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.
  54. «سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۸.
  55. «آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.
  56. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
  57. «و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟» سوره انشراح، آیه ۲.
  58. «و آوازه‌ات را بلند گرداندیم،» سوره انشراح، آیه ۴.
  59. کشف الاسرار.
  60. «۱ آیا به دلت گشایش ندادیم؟ و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟ همان (بار) که برایت کمرشکن بود، و آوازه‌ات را بلند گرداندیم» سوره انشراح، آیه ۱-۴.
  61. «به راستی با دشواری، آسانی همراه است، بی‌گمان با دشواری، آسانی همراه است. پس چون (از کار) آسودی (به دعا) بکوش، و به سوی پروردگارت به رغبت روی آور» سوره انشراح، آیه ۵-۸.
  62. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره شرح»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص:۷۴۳-۷۴۴.