شهادت در راه خدا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

«شهادت» واژه‌ای عربی است که در اصل به معنای گواه‌ بودن و گواهی دادن است[۱] و در منابع و فرهنگ اسلامی در معنای کشته‌ شدن و جان‌ دادن در راه خداوند به کار می‌رود.[۲] برای کاربرد مفهوم شهادت دربارهٔ کسی که در راه خداوند کشته می‌شود، عللی ذکر شده‌است؛ مانند اینکه چون خدا و فرشتگان گواهی به بهشتی‌ شدن وی داده‌اند یا چون گواه دیگران است یا چون زنده و شاهد است[۳]. مفهوم کلی این واژه در ادیان و ملل مختلف نیز نوعی خاص از جان‌ دادن است که در مسیر، هدف و آرمانی برتر مانند دین، ملت و میهن صورت می‌گیرد[۴].[۵]

پیشینه

یهودیان پیش از میلاد مسیح(ع) با فرهنگ شهادت آشنا شدند. خشم، شورش و آمادگی یهودیان برای مقابله و کشته‌ شدن در برابر ظلم پادشاه سلوکی (سوریه)[۶] تا آنجا رسید که یک زن و هفت پسر او در معبد کشته شدند.[۷] یهودیان این زن و پسرانش را همچون «شهید» دانستند و بیان کردند شهیدان پس از مرگ به زندگی جاوید می‌رسند[۸].

در مسیحیت نیز مفهوم شهادت با عروج حضرت عیسی(ع) شکل گرفت. مسیحیان که معتقد به ایستادگی مسیح(ع) در برابر ظلم، انتخاب مرگ در راه خدا[۹] و رستاخیز و بازگشت حضرت عیسی(ع) هستند،[۱۰] آویختن صلیب را به معنای انکار خویشتن و اعلام آمادگی برای فداکاری و ایثار تا حد کشته‌ شدن در راه خدا می‌دانند و باور دارند مسیح(ع) واژه «تعمید» را برای بیان آرزوی شهادت در راه خدا (تعمید در خون) به کار می‌برد.[۱۱] بعدها این مفهوم تکامل بیشتری یافت. شهیدان مسیحی خود را مقلد عیسی(ع) می‌دانستند و در تحمل رنج و مشقت و پذیرش شهادت از او تقلید می‌کردند. در نظر آنان، شهید کسی بود که در تحمل مشقت از عیسی(ع) تقلید کند[۱۲].

با ظهور اسلام و با شهادت تازه‌ مسلمانان مانند سمیه و یاسر[۱۳] و حمزه عموی پیامبر(ص)[۱۴] به دست کفار، مردم با واژه‌هایی چون شهادت و شهید بیشتر آشنا شدند.[۱۵] با شروع حکومت اسلامی و جنگ‌های صدر اسلام می‌شد فرهنگ شهادت‌طلبی را در شهادت یاران نزدیک پیامبر(ص) مانند حارث‌ بن‌ عدی، ابی‌امیه، قیس و عبدالله‌ بن‌ عامر[۱۶] به‌خوبی مشاهده کرد.

پیامبر اکرم(ص) با کمک آموزه‌های اسلامی توانسته بود تحولی بزرگ در میان مردم ایجاد کند؛ چنان‌که یاران ایشان بی‌قرار شهادت بودند.[۱۷] بسیار یافت می‌شد که در این راه زنان داغ‌دیده، برای داغ عزیزانشان خداوند را شاکر بودند[۱۸]. از بارزترین نمونه‌های تاریخی ایثار و شهادت در سال‌های بعد را می‌توان حرکت و قیام امام‌ حسین(ع) و یارانش دانست که نقطه عطف و سرچشمه حرکت‌های بعدی شد.

در فرهنگ‌های غیر دینی نیز شهادت با مفهوم کشته‌ شدن در راه وطن معنا پیدا می‌کند. آنان شهادت را مرگ سرخ قهرمانان، سربازان و فداکارانی می‌دانند که در نبردهای خونین به دست دشمن کشته شده و قربانی عقیده و مرام خود یا فدایی آرمان و سرزمین خویش گردیده‌اند[۱۹].

با ورود اسلام به ایران صفات پهلوانی که در میان ایرانیان ارزش بود، با مفهوم شهادت در دو حوزه مفهومیِ کشته‌ شدن در راه خدا و دین[۲۰] و از جان گذشتگی و آمادگی برای شهادت به منظور دفاع از استقلال و رسیدن به آزادی کشور در هم آمیخته شد و به‌آسانی جامعه ایران آن را پذیرفت.[۲۱] حضور مردم برای دفاع از استقلال کشور و مبارزه با استبداد و استعمار در قیام‌ها و نهضت‌هایی که گاه منجر به شهادت گروهی می‌شد، در تاریخ به چشم می‌خورد؛ ازجمله این قیام‌ها نهضت تنباکو،[۲۲] انقلاب مشروطه، قیام محمد تقی خان پسیان و قیام تنگستانی‌ها[۲۳] است. پس از روی‌کار آمدن رضاخان پهلوی، می‌توان به شهادت سید حسن مدرس نماینده مجلس شورای ملی به دستور وی[۲۴] و شهادت عده‌ای از مردم در مسجد گوهرشاد مشهد پس از مخالفت با قانون یکسان‌سازی لباس[۲۵] اشاره کرد.

در زمان محمدرضا پهلوی و با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی روحیه شهادت‌طلبی گسترش یافت؛ از نمونه‌های آن، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تظاهرات بعدی آن،[۲۶] تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و ۱۳ آبان ۱۳۵۷[۲۷] است. میل به شهادت که در دوران انقلاب اسلامی به شکل ارزش اجتماعی مطرح بود با پیروزی انقلاب و آغاز دوران دفاع مقدس تبدیل به فرهنگ جهاد و شهادت شد.[۲۸] امام خمینی که مقابله با ستمکاران و به‌ شهادت‌ رسیدن را در دوران پهلوی مایه خوشبختی می‌دانست،[۲۹] پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهادت را احیاکننده اسلام شمرد.[۳۰] این موضع‌گیری‌های ایشان در سال‌های سخت اوایل پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی، عامل مهمی در جهت گسترش فرهنگ شهادت‌طلبی در میان ملت بود[۳۱].

شهادت در اسلام

اسلام نگاه ویژه‌ای به شهادت دارد. اندیشمندان مسلمان، فداکردن جان در کمال هوشیاری و آزادی برای رسیدن به هدفی والاتر و بهتر از زندگی دنیوی را شهادت می‌نامند.[۳۲] از منظر اسلام مرگی شهادت خوانده می‌شود که انسان تنها برای هدفی مقدس و به تعبیر قرآن کریم «فی سبیل الله» انتخاب کند.[۳۳] در این حالت کسی که به درجه شهادت می‌رسد، چنان‌که در برخی روایات آمده[۳۴] به عالی‌ترین و راقی‌ترین مراتبی دست پیدا کرده که انسان می‌تواند در سیر صعودی خود به آن برسد.[۳۵] علمای دین منشأ قداست شهدا را جهاد در راه خدا[۳۶] و آگاهانه‌ بودن عمل آنان[۳۷] می‌دانند. در این راه نویددادن قرآن به «اجر عظیم» فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۳۸]، «بهشت ابدی» أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۳۹]، «رضایت الهی» يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ[۴۰]، «فوز عظیم» إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۴۱] و رسیدن به إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ؛ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ[۴۲] مؤمنان را مشتاق شهادت می‌کند.[۴۳]

«شهید و شهادت» به معنای «کشته‌ شدن در راه خدا»، در تعدادی از آیات قرآن به‌کار رفته‌است. این کلمات غالباً ذیل آیات جهاد به‌کار رفته‌اند كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۴۴]، وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۴۵]، أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ [۴۶] قرآن تأکید دارد که کشته‌شدگان در راه خدا را نباید مرده پنداشت وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۴۷] و به جهادگران وعده می‌دهد اگر در راه خدا کشته شوند مورد رحمت و عنایت او قرار خواهند گرفت وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۴۸]، وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ[۴۹] قرآن پاداش آنان را وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ[۵۰] و شهادت را مایه بخشش گناهان می‌داند[۵۱]؛ زیرا آنان جان و مال خود را با متاع برتر معامله کرده‌اند إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۵۲]

در روایات نیز شهادت در راه خدا بسی بزرگ داشته شده‌است؛ چنان‌که شرافتمندانه‌ترین مرگ خوانده شده‌ است[۵۳] و محبوب‌ترین قطره در نزد خداوند قطرات خون شهید شمرده شده‌ است [۵۴] و امیرالمؤمنین علی(ع) هزار ضربه شمشیر را که در راه خدا بر او فرود آید، گواراتر از مرگ در بستر دانسته است.[۵۵] شهادت کفاره گناهان و عامل از میان‌بردن آنهاست.[۵۶] در فقه اسلامی شهید میدان جنگ، با لباس خود و بدون غسل به خاک سپرده می‌شود. از سوی دیگر، در فرهنگ اسلامی کسی که در راه شناخت حق یا در حال صدقه‌ دادن[۵۷] یا برای دفاع از خانواده و مالش کشته شود نیز در شمار شهدا شمرده شده‌است[۵۸].

امام خمینی در تاریخ معاصر ایران نقش اساسی در احیای فرهنگ شهادت‌طلبی دارد. ایشان با پرداختن به فرهنگ شهادت‌طلبی تحولی شگرف در حیات فردی و اجتماعی جامعه ایجاد کرد.[۵۹] ایشان که به فراوانی به تجلیل شهدا و شهادت می‌پرداخت، شهادت را سعادت همیشگی[۶۰] و رسیدن به آن را توفیق و عزت می‌خواند.[۶۱] ایشان باور داشت شهادت در اسلام همواره یک سیره و روش بوده‌است[۶۲] و مسلمانان صدر اسلام با قدرت ایمان و روحیه شهادت‌طلبی در کمتر از نیم قرن دنیا را تسخیر کردند.[۶۳] ایشان شهادت را عامل پیشبرد[۶۴] و زنده نگه‌داشتن مکتب اسلام[۶۵] و افتخار اولیا[۶۶] می‌دانست و معتقد بود کسانی که به این آرمان پایبندند تا آخرین نفس در برابر ظلم ایستاده و طالب شهادت‌اند.[۶۷] ایشان شهادت را هدیه‌ای از جانب خدا[۶۸] و کشته‌ شدن در راه حضرت حق را در رأس برنامه‌های اسلام می‌دانست و پیشرفت اسلام را از آغاز بر پایه قدرت شهادت توأم با شهامت بیان می‌کرد.[۶۹] از نگاه ایشان اسلام با شهادت ترویج یافته[۷۰] و یکی از فرق‌های مکتب اسلام با مکاتب انحرافی، استقبال مسلمانان از شهادت و اعتقاد آنان به عالم بالاتر و نورانی‌تری از عالم مادی است[۷۱].

امام خمینی، تشیع را مذهب شهادت معرفی می‌کرد؛ زیرا این مذهب با شهادت تحقق پیدا کرده و ادامه خواهد یافت.[۷۲] ایشان رمز پیروزی مسلمانان را در شهادت و بی‌اعتنایی به حیات مادی و حیوانی می‌دانست[۷۳] و باور داشت مؤمنان واقعی از شهادت هراسی ندارند،[۷۴] آن را حیات ابدی می‌دانند[۷۵] و زندگی در عالم مادی را همانند زندان تصور می‌کنند و باور دارند پس از شهادت از این زندان رها شده،[۷۶] به حیات جاودان خواهند رسید[۷۷].[۷۸]

جایگاه و نقش شهادت در انقلاب اسلامی

مردم مسلمان ایران همواره و در طول تاریخ با فرهنگ شهادت و جان‌فشانی در راه اعتقاداتشان آشنا بوده‌اند. در بطن فرهنگ شهادت‌طلبی الگوپذیری مردم از اسطوره‌های مذهبی شیعه مانند حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام‌ حسین(ع) کاملاً وابسته به اعتماد بالایی است که آنان به این الگوها داشتند[۷۹]؛ ولی در انقلاب اسلامی این موضوع تجلی تازه‌ای پیدا کرد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم مسلمان ایران در مبارزات خود علیه رژیم پهلوی از مذهب و شعائر مذهبی بهره می‌گرفتند.[۸۰] تأثیر مذهب بر نگاه جامعه به شهادت چنان عمیق بود که حتی برخی مبارزان چپ‌گرا نیز شهادت را نماد زندگی می‌دانستند.[۸۱] به باور میشل فوکو، هم‌زمانی ماه محرم که ایرانیان به عزاداری برای امام خود می‌پردازند با تحرکات انقلابی، عامل مهمی بود تا انقلابیان برای شهادت و ازخودگذشتگی در راه هدفشان باکی نداشته باشند.[۸۲] انقلاب ایران برای رسیدن به پیروزی نیاز به ازخودگذشتگی و ازجان‌گذشتگی در مقابل ظلم داشت که این تنها از عهده مردمی ساخته بود که به زندگی جاودان معتقد بودند و خود را پس از شهادت زنده می‌دانستند.[۸۳] جسارت و شجاعت انقلابیان در تظاهرات برای پیروزی انقلاب اسلامی، شهادت بسیاری را در پی داشت و این شهادت‌ها خود عامل بسیاری از رخدادهای بعدی شد؛ از آن جمله می‌توان به قیام ۱۹ دی مردم قم، تظاهرات‌های چهلم برای شهدای قم و شهدای یزد در ۹ و ۱۰ فروردین ۱۳۵۷[۸۴] اشاره کرد.

نگاه ویژه امام خمینی به شهادت تأثیر بسزایی بر پیروزی انقلاب داشت. ایشان همواره مردم را به فرهنگ شهادت دعوت می‌کرد و شهادت‌های رخ‌داده در دوران صدر اسلام را الگوی مسلمانان در این امر می‌دانست و باور داشت امامان‌ معصوم(ع) نیز برای مقابله با بدخواهان اسلام و زنده نگه‌داشتن دستورهای الهی به شهادت رسیده‌اند.[۸۵] امام خمینی شهادت امامان شیعه(ع) را در راه مبارزه سیاسی با ستمگران و فعالیت‌های سیاسی را جزئی از مسئولیت دینی می‌خواند[۸۶] و معتقد بود عید و شادی واقعی برای مسلمان، روز رسیدن به شهادت است.[۸۷] ایشان شهادت در راه اسلام و آزادی و مبارزه با ظلم را افتخار می‌دانست[۸۸] و رسیدن به فیض شهادت را از آرزوهای خود می‌خواند[۸۹].

امام خمینی میل به شهادت در میان انقلابیان ایران را ناشی از قدرت اسلام می‌دانست[۹۰] و باور داشت این تمایل در ایران رنگ دینی دارد نه دنیایی.[۹۱] ایشان در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی، قیام ۱۵ خرداد را نقطه عطف می‌خواند؛ زیرا حکومت ظلم امکان غلبه بر ملت شهادت‌طلب را نیافت.[۹۲] ایشان یکی از رموز پیروزی انقلاب را نترسیدن ملت از شهادت[۹۳] و سعادت‌ دانستن آن معرفی می‌کرد[۹۴] و از جوانانی یاد می‌کرد که در راه پیروزی انقلاب، آرزوی شهادت داشتند و مادرانی که بر شهادت فرزندانشان مفتخر بودند.[۹۵] ایشان باور داشت ملت ایران همانند سربازان صدر اسلام به استقبال شهادت رفته، مردن در راه خدا را فناشدن ندانسته‌اند و برای رسیدن به این سعادت کوشش می‌کردند.[۹۶] ایشان شهادت در راه اسلام را یکی از اهداف مردم در انقلاب اسلامی می‌دانست و دلیل غلبه مشت و خون بر تانک، مسلسل و ابرقدرت‌ها را نیروی برآمده از اعتقاد به شهادت می‌خواند[۹۷] و باور داشت از هر قطره خونی که به زمین ریخته می‌شود، انسان‌های مصمم و مبارز دیگری به‌وجود می‌آید.[۹۸] طبق برخی آمارهای موجود در جریان انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ مجموعاً ۲۸۳۸ نفر به دست رژیم پهلوی به شهادت رسیدند[۹۹].

پس از پیروزی انقلاب، مفهوم شهادت نخست خود را در ترور و شهادت شخصیت‌های انقلاب و نظام ازجمله مرتضی مطهری، محمد مفتح و سیدمحمد حسینی بهشتی نمایاند.[۱۰۰] امام خمینی در واکنش به ترور و شهادت شخصیت‌های انقلاب تأکید کرد با شهادت شخصیت‌های بزرگ، صفوف فداکاران در راه اسلام فشرده‌تر و عزم آنان مصمم‌تر می‌شود و دشمنان نمی‌توانند با شهیدکردن مهره‌های مهم کشور، ملت را از صحنه بیرون کنند.[۱۰۱] ایشان شهادت هر یک از عزیزان این کشور را سند رسوایی گروه‌های ملحد و منافق می‌دانست[۱۰۲] و معتقد بود برای استوار ماندن انقلاب اسلامی و اسلام باید به سوی شهادت حرکت کرد.[۱۰۳] در اوایل انقلاب نیروهای مخالف نظام اسلامی ازجمله سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق با ایجاد درگیری و اقدام به ترور بسیاری از مردم عادی و مسئولان را در نقاط مختلف ایران به شهادت رساندند[۱۰۴]. واکنش کلی امام خمینی با یادآوری شهدای صدر اسلام، این بود که اگر مرگ در راه خدا باشد، ملت از آن هراسی ندارد و با آن روبه‌رو خواهد شد.[۱۰۵].[۱۰۶]

شهادت در دوران دفاع هشت‌ساله

در فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم بعث عراق به ایران حمله کرد. برجستگی جایگاه دفاع و جهاد و به‌کاربردن واژه «دفاع مقدس» برای جنگ تحمیلی در جبهه‌های ایران حکایت از پیوند اندیشه‌های اسلامی با جنگ در ایران داشت. در جنگ تحمیلی رزمندگان ایران با الهام‌ گرفتن از مفاهیم کربلا و عاشورا دامنه قدرت خود را گسترش دادند و با تکیه بر مفاهیم ایثار و شهادت‌طلبی که در متن رفتار جامعه انقلابی کشور بود، تحمل شرایط جنگ را آسان‌تر کردند.[۱۰۷] امام خمینی شهادت را نشانه عنایت خداوند به ملت ایران می‌خواند[۱۰۸] و مرگ سرخ را بهتر از زندگی سیاه می‌نامید و با آغاز جنگ تحمیلی از ملت دعوت کرد تا خود را آماده جنگ تا پیروزی کامل کنند.[۱۰۹] ایشان جهاد فی سبیل اللَّه، دفاع از حریم قرآن کریم، اسلام و میهن اسلامی تا مرز شهادت را وظیفه‌ای الهی و آرمانی می‌دانست[۱۱۰] و باور داشت عشق به شهادت و لقاءاللَّه پیروزی می‌آورد[۱۱۱].

امام خمینی معتقد بود دشمنان مفهوم شهادت را نمی‌فهمند[۱۱۲]؛ ولی ملت ایران خوگرفته با شهادت و فداکاری است[۱۱۳] و هیچ قدرتی نمی‌تواند با ملتی که برای جانفشانی آماده است و طلب شهادت می‌کند مقابله کند.[۱۱۴] ایشان با الگو دانستن سیدالشهدا(ع) اظهار می‌کرد در میدان نبرد نباید از تعداد دشمنان[۱۱۵] و کمک‌های مادی و نظامی ابرقدرت‌ها به دشمن[۱۱۶] ترسید. ایشان پشتیبانی مردم ایران از قوای مسلح و پیشی‌گرفتن آنان را در ایثارگری، فداکاری و شهادت در دنیا بی‌سابقه می‌دانست[۱۱۷] و باور داشت فریاد شهادت‌طلبی مردم، فضای ایران و جهان را به هیجان و لرزه درآورده است[۱۱۸] و ملتی که استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده، هر روز تحرکش برای ادامه راه بیشتر می‌شود[۱۱۹].

امام خمینی یادآور شده‌ است ملت ایران با شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» نشان دادند شهادت در راه خداوند را با آغوش باز پذیرا هستند[۱۲۰] و در راه عقیده تا مرز شهادت پیش می‌روند.[۱۲۱] ایشان اشخاصی را که در راه هدف و آرمان اسلامی به شهادت رسیدند، موجب سرافرازی و افتخار هم‌میهنان و قوای مسلح و خانواده‌های خود می‌دانست [۱۲۲] و قلب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت‌طلبی مردم ایران را موجب افتخار و غرور می‌خواند.[۱۲۳] ایشان معتقد بود از آنجایی که ایران پُر از انسان‌هایی است که شعور شهادت دارند[۱۲۴] و شهادت را با آغوش باز می‌پذیرند[۱۲۵] و حاضرند در برابر کفر ایستادگی کنند و بار مسئولیت استقلال واقعی را به دوش کشند،[۱۲۶] کشور از گزند آسیب‌ها بیمه است[۱۲۷].

طبق یک برآورد در جریان دفاع مقدس ۲۱۴۶۵۱ نفر به شهادت رسیدند که ۱۷۲۰۵۶ تن جزو شهدای جبهه و بقیه شهدای بمباران شهرها بودند[۱۲۸] و برخی ۱۸۸۰۰۰ نفر شمرده‌اند[۱۲۹].[۱۳۰]

منابع

پانویس

  1. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۶۵–۴۶۶؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۳/۲۴۲.
  2. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۹.
  3. ابن‌منظور، لسان العرب، ۳/۲۴۲؛ صدر، ماوراء الفقه، ۱/۱۹۹–۲۰۰.
  4. شاعری، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و انگیزه‌های شهیدان، ۸۱–۸۲.
  5. زاهدین لباف، مهیا، مقاله «شهادت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۵۱۹ ـ ۵۲۷.
  6. خیراندیش، عشق و شهادت در عرفان، ۲۹.
  7. دقیقیان، نردبانی به آسمان، ۱۶۳.
  8. خیراندیش، عشق و شهادت در عرفان، ۲۹–۳۰.
  9. تنهایی، جامعه‌شناسی در ادیان، ۱/۳۸۰.
  10. ویر، جهان مذهبی ادیان در جهان امروز، ۲/۶۹۸.
  11. جمعی از نویسندگان، ادیان‌شناسی، ۱۰۳.
  12. عزتی، مقایسه بین مفهوم شهادت در اسلام و مسیحیت، ۱۶۷–۱۶۸.
  13. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۶۷.
  14. واقدی، المغازی، ۱/۲۸۶–۲۸۸.
  15. نوروزی، فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت، ۱۸۴.
  16. ابن‌هشام، عبدالملک، ۲/۴۸۶–۴۸۷.
  17. شاعری، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و انگیزه‌های شهیدان، ۴۰.
  18. مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۳۱۱.
  19. رضوانی، فلسفه شهادت، ۱۱۶.
  20. شاعری، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و انگیزه‌های شهیدان، ۳۶.
  21. شاعری، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و انگیزه‌های شهیدان، ۳۶.
  22. رحمتی، نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو، ۹۴–۹۵.
  23. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۱۶۲.
  24. مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس، ۲۶.
  25. قاسم‌پور، قیام مسجد گوهرشاد، ۷۷.
  26. کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۵۰–۱۵۱.
  27. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۵۰ و ۳۸۹.
  28. شاعری، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و انگیزه‌های شهیدان، ۳۷–۳۸.
  29. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳.
  30. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۵۷–۲۵۸.
  31. زاهدین لباف، مهیا، مقاله «شهادت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۵۱۹ – ۵۲۷.
  32. جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ۶/۳.
  33. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۹.
  34. کلینی، الکافی، ۲/۳۴۸.
  35. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۴.
  36. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰ و ۴۹۷.
  37. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۸.
  38. «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
  39. «خداوند برای آنان باغ‌هایی آماده کرده است که از بن آنها جویباران روان است، در آن جاودانند، این است رستگاری سترگ» سوره توبه، آیه ۸۹.
  40. «پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.
  41. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  42. «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.
  43. ملامحمدعلی، مبانی فقهی عملیات استشهادی، ۱۲.
  44. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  45. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  46. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند. آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند. پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد. در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۱۹-۲۲.
  47. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  48. «اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
  49. «و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
  50. «و آنان را به بهشتی درمی‌آورد که به آنان شناسانده است» سوره محمد، آیه ۶.
  51. آل عمران، ۱۹۵.
  52. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  53. مجلسی، بحار الانوار، ۹۷/۸.
  54. کلینی، الکافی، ۵/۵۴.
  55. کلینی، الکافی، ۵/۵۳.
  56. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۸/۳۲۶.
  57. کلینی، الکافی، ۵/۵۲.
  58. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۵/۱۲۰.
  59. دهشیری، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، ۱۱۱.
  60. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۱۱.
  61. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۱۲.
  62. امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۷۶.
  63. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۷۳ و ۹/۳۸–۳۹.
  64. امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۹۰.
  65. امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۰.
  66. امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۱.
  67. امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۲۸.
  68. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۰.
  69. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹.
  70. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱.
  71. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲ و ۲۴.
  72. امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۸.
  73. امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳.
  74. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲.
  75. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱.
  76. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲.
  77. امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۵۱.
  78. زاهدین لباف، مهیا، مقاله «شهادت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۵۱۹ ـ ۵۲۷.
  79. بشیریه و حسینی، فرهنگ شیعی و کاریزما در انقلاب ایران، ۱۳۷–۱۳۸.
  80. قادری، قرائت‌ها و چالش‌های سیاسی فکری دوران گذار، ۶.
  81. گلسرخی، دفاعیات، ۱۳۶۴.
  82. نظری و سازمند، گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۹–۱۷۰.
  83. کاتوزیان، گذری بر انقلاب ایران، ۵۴–۵۵.
  84. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۲۵–۳۲۷.
  85. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.
  86. امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.
  87. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳.
  88. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۵۹.
  89. امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۳۹–۵۴۰ و ۶/۲.
  90. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۱ و ۴۷۸.
  91. امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۰۱.
  92. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰.
  93. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۷۱.
  94. امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۹.
  95. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰–۳۶۱.
  96. امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۳.
  97. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷.
  98. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹.
  99. کریمی‌پور و کامران، تحلیل آماری از شهیدان جنگ، ۲۶۳.
  100. دهشیری، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، ۱۱۱–۱۱۶.
  101. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲.
  102. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۸.
  103. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۳.
  104. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۴۲۷.
  105. امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۰.
  106. زاهدین لباف، مهیا، مقاله «شهادت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۵۱۹ ـ ۵۲۷.
  107. درزی کلایی و آقاحسینی، جنگ تحمیلی و شکل‌گیری هویت جدید معنوی، ۱۶.
  108. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۲.
  109. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۸.
  110. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۳۱.
  111. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۹۰.
  112. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶.
  113. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۸۷.
  114. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۲۸.
  115. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۵.
  116. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۹۶.
  117. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۳.
  118. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۶۶.
  119. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۲.
  120. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۸.
  121. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵.
  122. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۴.
  123. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۹۵.
  124. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۴۰.
  125. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۴.
  126. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۸.
  127. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵.
  128. کریمی‌پور و کامران، تحلیل آماری از شهیدان جنگ، ۲۶۳.
  129. سالمی‌نژاد، دانستنی‌های دفاع مقدس، ۱۲۹.
  130. زاهدین لباف، مهیا، مقاله «شهادت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۵۱۹ ـ ۵۲۷.