فساد در آخرالزمان

آخر الزمان دوره پايانى دنيا و مرتبط با بعثت پیامبر خاتم(ص) و ظهور منجى موعود(ع) است. تاريخ دقيق آخر الزمان نامعلوم است و تنها مى توان آن را به بخش واپسين روزگار كه به قيامت متّصل مى گردد تعريف نمود.

مقدمه

مفاسدی که در آستانه انقلاب حضرت مهدی(ع) فراگیر می‌شود، بسیار است. از امام صادق(ع) این مفاسد حکایت شده است، نوع مفاسدی که در آخرالزمان رایج می‌شود و بعضی از آنها جنبه اجتماعی و سیاسی، و بعضی جنبه اخلاقی دارد. در این روایت حضرت می‌فرماید:

  1. آن‌گاه که دیدی حق مرده و اهل حق از میان رفتند.
  2. ستم همه جا را فرا گرفته است.
  3. قرآن فرسوده شده، و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است.
  4. دین بی‌محتوا شده، همانند ظرفی که آن را واژگون می‌سازند.
  5. اهل باطل بر اهل حق بزرگی می‌جویند.
  6. و دیدی که شر آشکار است و از آن نهی نمی‌شود، و هرکه کار زشت انجام دهد، معذورش می‌دارند.
  7. فسق آشکار گردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء می‌کنند.
  8. شخص مؤمن، سکوت اختیار کرده و سخنش را نمی‌پذیرند.
  9. شخص فاسق دروغ می‌گوید، و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نمی‌گرداند.
  10. بچه‌ کوچک، مرد بزرگ را خوار می‌شمارد.
  11. پیوند خویشاوندی بریده می‌شود.
  12. هر که را به کار بد بستایند، خوشحال می‌گردد.
  13. پسر بچه همان می‌کند که زن می‌کند.
  14. زنان با زنان تزویج می‌نمایند.
  15. مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.
  16. مرد، مال خود را در غیر راه طاعت خدا خرج می‌کند و کسی از او جلوگیری نکند.
  17. چون شخص مؤمنی را ببیند از کوشش و تلاش او به خدا پناه برد.
  18. همسایه، همسایه خودرا اذیت می‌کند و مانعی برای او در این کار نباشد.
  19. کافر خوشحال است، از آن‌چه در مؤمن می‌بیند و شاد است از این که در روی زمین فساد و تباهی بیند.
  20. آشکارا شراب بنوشند و برای نوشیدنش گرد هم آیند، کسانی که از خدای عزوجل نمی‌‌ترسند.
  21. امر به معروف کننده خوار است.
  22. فاسق در آن‌چه خدا دوست ندارد، نیرومند و ستوده است.
  23. اهل قرآن و هرکه آنان را دوست دارد، خوار است.
  24. راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.
  25. خانه کعبه تعطیل شده و دستور به ترک آن داده می‌شود.
  26. مرد به زبان می‌گوید، آن‌چه را که عمل به آن نمی‌کند.
  27. مردان خود را برای استفاده مردان فربه می‌کنند و زنان برای زنان.
  28. زندگی مرد از پس او اداره می‌گردد و زندگی زن از فرج او.
  29. زنان مانند مردان برای خود انجمن‌ها ترتیب می‌دهند.
  30. در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته (و خود را مانند زنان زینت می‌کنند، همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می‌کند)
  31. به مردها پول می‌دهند که با آنها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.
  32. شخص متمول از شخص باایمان عزیزتر است.
  33. رباخواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی‌گیرد.
  34. زن‌ها به عمل زنا افتخار می‌کنند.
  35. زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می‌کند.
  36. بیشتر مردم و بهترین خانه‌ها آن باشد که به زنان در هرزگی‌شان کمک می‌کنند.
  37. مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می‌گردد.
  38. بدعت و زنا آشکار می‌گردد.
  39. مردم به شهادت ناحق اعتماد می‌کنند.
  40. دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر می‌گردد.
  41. حلال تحریم شود و حرام مجاز.
  42. مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده‌اند که منتظر رسیدن شب نیستند.
  43. مؤمن نمی‌تواند کار بد را نکوهش کند، جز با قلب.
  44. مال کلان در راه غضب الهی خرج می‌شود.
  45. زمامداران به کافران نزدیک می‌شوند و از نیکان دوری می‌گزینند.
  46. والیان در داوری رشوه می‌گیرند.
  47. پست‌های حساس دولتی به مزایده گذارده می‌شود.
  48. مردم با محارم خود نزدیکی می‌کنند.
  49. به تهمت و سوءظن مرد به قتل می‌رسد.
  50. مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می‌کند و خود و اموالش را در اختیار او می‌گذارد.
  51. مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار می‌گیرد (که چرا با مردان آمیزش نمی‌کند).
  52. مرد از کسب زنش از هرزگی نان می‌خورد و آن را می‌داند و به آن تن می‌دهد.
  53. زن بر مرد خود مسلط می‌شود و کاری را که مرد نمی‌خواهد انجام می‌دهد، و به شوهر خود خرجی می‌دهد.
  54. مرد، زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه می‌دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می‌دهد.
  55. سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می‌گردد.
  56. قمار آشکار می‌گردد.
  57. شراب را بدون مانع علناً می‌فروشند.
  58. زنان مسلمان خود را در اختیار کافران می‌گذارند.
  59. لهو و لعب آشکار می‌گردد و کسی که از کنار آن عبور می‌کند از آن جلوگیری نمی‌کند (و کسی جرأت جلوگیری را ندارد)
  60. مردم شریف را خوار می‌کند، کسی که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند.
  61. نزدیک‌ترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنام گویی ما خانواده ستایش شود.
  62. هرکس ما را دوست دارد، دروغ گویش می‌دانند و شهادت او را نمی‌پذیرند.
  63. برگفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت می‌کنند.
  64. شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می‌آید و در عوض، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است.
  65. همسایه، همسایه را گرامی می‌دارد از ترس زبانش.
  66. حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می‌کنند.
  67. مساجد طلاکاری می‌شود.
  68. راستگوترین مردم پیش آنها، مفتریان دروغگو می‌باشند.
  69. شر و سخن چینی آشکار می‌گردد.
  70. ستمکاری شیوع یافته.
  71. غیبت را سخن نمکین می‌شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می‌دهند.
  72. برای غیر خدا به حج و جهاد می‌روند.
  73. سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار می‌کند.
  74. خرابی و ویرانی بیش از عمرانی و آبادی است.
  75. زندگی مرد از کم‌فروشی اداره می‌شود.
  76. خونریزی را آسان می‌شمارند.
  77. مرد برای غرض دنیایی ریاست می‌طلبد و خود را به بدزبانی مشهور می‌سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.
  78. نماز را سبک می‌شمارند.
  79. مرد مال بسیار دارد، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده زکات آن را نپرداخته است.
  80. قبر مرده‌ها را می‌شکافند و آنها را می‌آزارند و کفن‌های‌شان را می‌فروشند.
  81. آشوب بسیار می‌شود.
  82. مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب می‌برد و شب را به مستی صبح می‌کند.
  83. با حیوانات عمل زشت انجام می‌دهند.
  84. حیوانات همدیگر را می‌درند.
  85. مرد به مصلی می‌رود، ولی چون برمی‌گردد جامه در تن ندارد.
  86. دل مردم سخت و چشمان‌شان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین می‌آید.
  87. کسب‌های حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت می‌کنند.
  88. نماز خوان برای ریا و خود نمایی نماز می‌خواند.
  89. فقیه برای غیر دین فقه می‌آموزد و دنیا و ریاست طلب می‌کند.
  90. مردم دور کسی را گرفته‌اند که قدرت دارد.
  91. هرکس روزی حلال می‌جوید، مورد سرزنش قرار می‌گیرد و جوینده‌ حرام، مورد ستایش و تعظیم است.
  92. در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آنها را از این اعمال زشت باز نمی‌دارد.
  93. آلات لهو و لعب (حتی) در مکه و مدینه آشکار می‌گردد.
  94. مرد سخن حق می‌گوید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند؛ دیگران او را نصیحت می‌کنند و می‌گویند: این کار بر تو لازم نیست.
  95. مردم به همدیگر نگاه می‌کنند و به مردم بدکار اقتداء می‌نمایند.
  96. راه خیر به کلی خالی است و کسی از آن راه نمی‌رود.
  97. مرده را به مسخره می‌گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی‌شود.
  98. هر سال بدعت و شرارت بیشتر می‌شود.
  99. مردم و انجمن‌ها پیروی نمی‌کنند مگر از توانگران.
  100. به فقیر چیزی می‌دهند، در حالی که به او می‌خندند و برای غیر خدا به او ترحم می‌نمایند.
  101. نشانه‌های آسمانی پدید می‌آید، ولی کسی از آن هراس ندارد.
  102. مردم در حضور جمع، همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی می‌شوند و هیچ کس از ترس، کار زشت را انکار نمی‌کند.
  103. مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می‌کند، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می‌ورزد.
  104. آزار به پدر و مادر آشکار می‌گردد و مقام آنها را سبک می‌شمارند و حال آنها در پیش فرزند از همه بدتر باشد، و از اینکه به آنها افترا زده شود، خوشحال می‌شوند.
  105. زن‌ها بر حکومت غالب گشته و پست‌های حساس را قبضه می‌کنند، و کاری پیش نمی‌رود، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.
  106. پسر به پدر خود افتراء می‌زند و به پدر و مادر خود نفرین می‌کند و از مرگ‌شان خوشحال می‌شود.
  107. اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد، مانند هرزگی یا کم‌فروشی یا انجام کار حرام یا میخوارگی، آن روز غمگین است و خیال می‌کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بی‌خود تلف شده است.
  108. سلطان مواد غذایی را احتکار می‌کند.
  109. حق خویشاوندان پیامبر (خمس) به ناحق تقسیم می‌شود و بدان قمار بازی می‌کنند و میخوارگی می‌نمایند.
  110. با شراب مداوا می‌کنند و بدان بهبودی می‌جویند.
  111. مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی‌عقیدگی یکسان می‌شوند.
  112. منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق بی‌سر و صدا و خاموشند.
  113. برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می‌گیرند.
  114. مسجدها پر است از کسانی که ترس از خدا ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می‌آیند و در مساجد، از شراب مست کننده توصیف می‌کنند.
  115. شخص مست که از خرد تهی گشته بر مردم پیشنمازی می‌کند و به مستی او ایراد نمی‌گیرند و چون مست گردد، گرامیش می‌دارند.
  116. هرکه مال یتیمان را بخورد، شایستگی او را می‌ستایند.
  117. قضات به خلاف دستور خدا داوری می‌کنند.
  118. زمامداران از روی طمع خیانتکاران را امین خود می‌سازند.
  119. میراث (یتیمان) را فرمانروایان به دست و افراد بدکار و بی‌باک نسبت به خدا داده‌‌اند، از آنها حق و حساب می‌گیرند و جلوی آنها را رها می‌سازند تا هرچه می‌خواهند انجام دهند.
  120. بر فراز منبرها مردم را به پرهیزکاری دستور می‌دهند، ولی خود گوینده به آن دستور عمل نمی‌کند.
  121. وقت نمازها را سبک می‌شمارند.
  122. صدقه به وساطت دیگران به اهل آن می‌دهند و به خاطر رضای خدا نمی‌دهند، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آنها می‌پردازند.
  123. تمام همّ و غمّ مردم شکم و عورت‌شان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.
  124. دنیا به آنها روی آورده است.
  125. نشانه‌های حق مندرس گشته است.

امام صادق(ع) پس از پیش‌بینی این حوادث خطاب به راوی فرمود: در چنین موقعی مواظب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزدیک است) و بدان که مردم با این نافرمانی‌ها مستحق عذابند. اگر عذاب بر آنها فرود آمد و تو در میان آنها بودی، باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می‌بینند، بیرون بیایی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌گرداند ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ[۱].

لازم به یادآوری است که وجود این مفاسد بدان معنا نیست که ما آنها را انجام دهیم تا امام عصر(ع) زودتر ظهور کند، بلکه وظیفه ما پاک ماندن و مبارزه با مفاسد و آماده شدن برای یاری امام مهدی|امام عصر(ع) است»[۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. روضه کافی، حدیث ۷، ص۳۶ و ۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۵۴، ۲۶۰.
  2. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص۸۱-۹۱.