مقام برهان الهی به چه معناست؟ (پرسش)
مقام برهان الهی به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم |
مدخل اصلی | مقام معصوم |
مقام برهان الهی به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط با بحثهای مقام معصوم، برهان الهی و مقام برهان الهی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیت الله سید احمد خاتمی در کتاب «در آستان امامان معصوم» در اینباره گفته است:
«برهان واژهای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان اختلاف است؛ برخی آن را مصدر ثلاثی مجرد «بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً» به معنای سفید شدن[۱] و برخی دیگر آن را مشتق از ریشه رباعی مجرّد "بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً" و به معنای حجّت و دلیل دانستهاند[۲]؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر "بَرِهَ یَبْرَه" به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر کلام آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده و سپس به طور اشتقاق انتزاعی فعل رباعی "بَرْهَنَ" از آن اشتقاق یافته است، بنابراین نونِ برهان با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفتهاند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است[۳]، به هر تقدیر برهان در لغت اخص از دلیل و به معنای حجّت و بیان واضح[۴] و دلیل قاطع[۵] است. برخی واژه "برهن" که ریشه "برهان" است را رباعی مجرّد دانسته و "نون" را اصلی میدانند و بعضی دیگر آن را از ریشه "بره، یبره" دانسته و "نون" را زاید میدانند. این دو قول را مصباح المنیر فیّومی آورده است[۶] آمده است. این تفاوت در ریشه، تأثیری در معنای آن ندارد؛ زیرا اکثر اهل لغت "برهان" را به معنای "دلیل روشن" گرفتهاند[۷].راغب اصفهانی آن را "محکمترین دلیل گرفته است"[۸]آمده است. در صورتی که واژه "برهان" را از "بره، یبره" بگیریم -آنچنان که مؤلّف "التحقیق" به آن گرایش دارد[۹]، برگرفته از سفید و روشن گشتن است[۱۰]. و اشتقاق "برهان" از آن روست که با آن، مدّعا روشن میگردد آمده است.
"برهان" به عنوان یکی از صناعات خمس در منطق، عبارت است از قیاسی که تشکیل یافته از یقینیّات است و قهراً نتیجه یقینی را هم در پی خواهد داشت آمده است. خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس گوید: "برهان، قیاسی بُوَد مؤلّف از یقینیّات تا نتیجه یقینی از او لازم آید بالذات و به اضطرار؛ چه لازم از مقدّمات یقینی که مؤلّف باشد به تألیفی یقینی بالذات و بالاضطرار هم یقین بُوَد"[۱۱].
این واژه در قرآن به معنای "دلیل روشن و روشنگر است، چه برگرفته از مقدّمات یقینی باشد یا نه"، با این خصوصیّت، "برهان" در قرآن وسیعتر از آن است که در منطق مطرح است، گرچه در نتیجه - که مفید علم قطعی بودن است- با آن یکسان است. این واژه هشت بار در قرآن آمده است[۱۲]. در پنج آیه "برهان" به معنای "حجّت" است؛ به عنوان نمونه: ﴿ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ﴾[۱۳] مشرکان، استناد به دلایل واهی همچون تقلید کورکورانه از نیاکان و خرافات دیگر دارند و برهان ندارند: ﴿ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ﴾[۱۴] در برخی آیات، "برهان" به معنای "معجزه" است که خود دلیلی بزرگ و یقینآور است؛ به عنوان نمونه: ﴿ اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ﴾[۱۵] این دو معجزه عصا و ید بیضا برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافیان اوست که آنان قومی فاسقاند. در این آیه، از دو معجزه حضرت موسی(ع) به صراحت به عنوان ﴿«بُرْهَانَانِ﴾ یاد شده است[۱۶] در برخی از آیات، از "علم شهودی" به عنوان "برهان" یاد شده است: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ﴾[۱۷] "برهان رب" یوسف را از غلتیدن در وادی گناه رهانید، این برهان همان دلیل روشن الهی است که نوعی "علم شهودی" است.
سؤال: آیا "معجزه" و "علم شهودی"، از مقدّمات یقینی نیست؟! پس چرا این موارد را "برهان منطقی" ننامیم؟! پاسخ: "آنچه قابل نقل و انتقال ذهنی و صالح برای نقد و گفتگوی علمی است و میتواند در مواجهه با دیگران، مطلبی را اثبات یا ابطال کند، دانشی است که از راه مبادی عقلی، یا مبانی نقلی، یا تلفیقی از این دو حاصل شود و به صورت "برهان منطقی" با "جدال احسن" درآید، اما اگر به صورت علم شهودی، تجربه باطنی و مانند آن حاصل شود و واجد شرایط باشد، تنها میتواند مطلب را برای خود مشاهدهگر و تجربه کننده، مبرهن و مستدل کند و بدون تبدیل به علم حصولی، قابل نقل و انتقال نیست؛ یعنی نمیتوان به دیگری گفت: چون من در مشاهدات عرفانی و تجربیّات باطنیام چنین یافتم، پس تو نیز بدان معتقد باش. آری، خودش میتواند پس از عرضه مشاهدات و تجربیّات خود بر وحی قرآنی، یا سنّت قطعی معصومان(ع) به محتوای آن، یقین حاصل کند و به مضمون آن معتقد شود[۱۸].[۱۹]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله حسینی میلانی؛ |
---|
آیتالله سید علی حسینی میلانی در کتاب «با پیشوایان هدایتگر» در اینباره گفته است:
«وَ برُهانِهِ» و (سلام بر) برهان خدا و رحمت و برکات خد بر شما باد. ائمّه(ع) برهان خدا هستند. راغب اصفهانی عبارتی دقیق دربارۀ برهان مینویسد: "البرهان أوکد الأدلّة و هو الّذی یقتضی الصدق أبداً لا محالة"؛ [۲۰] برهان محکمترین دلیلی است که برای همیشه صدق را اقتضا میکند. چند کلمه تأکید در این عبارت وجود دارد: "أوکد"؛ افعل التفضیل از تأکید، "الصدق"، "ابداً" و "لا محاله". از آنجا که راغب اصفهانی در فهم الفاظ قرآن و حدیث جامعیت داشت و از فلاسفه و حکما نیز به شمار میرفته و از فرق بین برهان و دلیل در منطق نیز آگاه بوده، چنین عبارتی قوی را در مورد برهان بیان میکند. بنابراین معنا، ائمه(ع) برای خداوند متعال چنین هستند که سرتاپا صدقند؛ وجودشان، کلامشان، فعلشان، تعلیمشان صدق است، آن هم صدق ابدی و قطعی که هرگز منقلب و عوض نمیگردد. تمام حرکات، سکنات و افعالشان برای خداوند متعال برهان است و واقع تاریخ زندگانی آن بزرگواران این معنا را به خوبی اثبات میکند و اگر کسی تردید دارد، به روایات ما مراجعه کند و منابع مخالفان را بررسی کند تا ببیند آنان درباره ائمه(ع) چه میگویند. باید دید که متوکل عباسی با آن همه ناصبی بودنش دربارۀ امام هادی(ع) چه سخنانی گفته؟ پیش از او مأمون و.... تا عمر بن خطّاب درباره امیر مؤمنان علی(ع) چه سخنانی اظهار کردهاند؟ این نیست جز آنکه ائمه(ع) برهان خداوند متعال هستند»[۲۱]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین بحرینی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی بحرینی در کتاب «جامعه در حرم» در اینباره گفته است:
««وَ برُهانِهِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرکاتُه» جملۀ و برهانه در متن من لا یحضره الفقیه و کتاب تهذیب نیامده، ولی در نقل در عیون اخبار الرضا(ع) موجود است. برهان به معنای حجّت است[۲۲] یا بیا واضح و حجّت روشن. فرق میان برهان و دلیل آن است که دلیل عام است و برهان خاصّ.[۲۳] و یا مشتق از بر هرهه است که به معنای جاریۀ سفید و روشن است و لذا به هر دلیل که سفید و روشن و واضح باشد برهان گویند.[۲۴] و یا حجّت و دلیلی که قاطع و مفید علم بوده باشد.[۲۵] بنابراین وقتی گفته میشود: خاندان رسالت(ع) برهان خدا هستند یعنی حجّت و دلیل واضح و آشکار حقّ متعالند. هر کس آنان را ببیند یا سخنشان را بشنود یا به کمالات و اوصاف آنان آشنایی پیدا کند عذری برای او اثبات صانع باقی نمیماند؛ خدایی که چنین بندگانی دارد چه خدایی است؛ خالقی که چونان مخلوقی دارد چه خالقی است. بنابراین وجود این دودمان برهانی قاطع و حجّتی برّنده بر ذات واجب الوجود است. بعضی گفتهاند: برای ذوات مقدّسه و صفات مکرّمه و افعال محترمۀ حضرات معصومین(ع) اضافه و نسبتی است به عالم الهی، و اضافه و نسبتی به عالم خلق. این پنج فقره سلام، که قسمت نخست زیارت جامعه را فراهم آورده و در طیّ این چند شب موفّق به توضیحش شدیم، متضمّن این شش جهت میباشد. فقرۀ اوّل که به جملۀ «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ» آغاز شده، ناظر به ذوات مقدّسۀ آنان نسبت به عالم الهی است. فقرۀ دوم که مُصَدَّر به جملۀ «اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى» است عنایت به ذوات مطهّرۀ حضراتشان نسبت به عالم خلق دارد. فقره سوم که مطلع آن «السَّلام عَلى محالِّ مَعْرِفَةِ اللّه» است بیانگر صفات این خاندان نسبت به عالم الهی است. فقره چهارم که شروعش به جملۀ «اَلسَّلامُ عَلَي الدُّعاة اِلَي اللهِ» است مربوط به اوصافشان در ارتباط با عالم خلق است. و آخرین فقره که جملۀ نخستش «السَّلامُ عَلَى الأْئِمَّةِ الدُّعاةِ» است تا عبارت و اهل الذکر، ناظر به افعال حضراتشان با خلق. از جملۀ اهل الذکر تا آخر، بیانگر افعال آنان است نسبت به خودشان به همین جهت به پنج فقرۀ سلام اکتفا شده است.[۲۶] هر چند آنچه نقل کردیم قابل احتمال هست ولی یقین و حتمیّتی در آن نیست، و چون در این زمینه سخنی از خود این خاندان نرسیده است بهتر است ردّ علم به خود حضراتشان بنماییم که خود، آگاه به کمّ و کیف و حکمت گفتار و کردار خود میباشند»[۲۷]. |
پرسشهای وابسته
- مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام باب الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام وعد الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام سبیل الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام صاحب الزمان به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام میثاق الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اجتباء به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اختیار به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اصطفاء به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام شهادت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام امین الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام تأیید الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام ارتضاء به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام طهارت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام ولی نعمت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام امانت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام خلافت الهی به چه معناست؟ (پرسش):
- مقام انسان کامل به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام حجت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ مفردات، ص۱۲۱، «بره».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۳۹۴، «برهن».
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۶۲، «برهن».
- ↑ منتهی الارب، ج۱، ص۷۷.
- ↑ لغت نامه، ج۳، ص۴۰۴۵، «برهان».
- ↑ المصباح المنیر، ج۱، ص۴۶؛ والبرهان الحجّة وایضاحها وقیل النون زائدة وقیل اصلیّة.
- ↑ به عنوان نمونه ر.ک: اساس البلاغه، ص۳۸؛ والبرهان بیان الحجّة وایضاحها؛ کتاب العین، ج۴، ص۴۹؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰۱.
- ↑ المفردات، ص۴۵؛...فالبرهان اوکد الأدلّة.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ المفردات، ص۴۵. نیز ر.ک: المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۳۳؛ المنطق، ص۱۳؛ فرهنگ علوم عقلی، ص۱۲۲.
- ↑ اساس الاقتباس، ص۳۶۰.
- ↑ سوره نساء، آیه۱۷۴؛ سوره یوسف، آیه۲۴؛ سوره مؤمنون، آیه۱۱۷؛ سوره بقره، آیه۱۱۱؛ سوره انبیاء، آیه۲۴؛ سوره نمل، آیه۶۴؛ سوره قصص، آیه۷۵ و ۳۲.
- ↑ و هرکس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت؛ سوره مؤمنون، آیه۱۱۷.
- ↑ آیا آنان جز خدا معبودانی برای خود انتخاب کردهاند؟ بگو:دلیل خود را بیاورید؛ سوره انبیاء، آیه۲۴؛ نیز ر.ک: سوره نمل:، آیه۶۴؛ سوره بقره، آیه۱۱۱؛ سوره قصص، آیه۷۵.
- ↑ دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه۳۲.
- ↑ نیز ر.ک: سوره نساء، آیه۱۷۴.
- ↑ و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد؛ سوره یوسف، آیه۲۴.
- ↑ ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص۱۱۹.
- ↑ خاتمی سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص۱۲۴ تا ۱۲۷.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن: ۴۵.
- ↑ ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر ج۱؛ ص۴۳۸.
- ↑ المنجد – بره.
- ↑ لغت نامۀ دهخدا – بره.
- ↑ المصباح المنیر – بره.
- ↑ الفروق اللغویّه ۵۸.
- ↑ الشموس الطالعه ۲۲۸.
- ↑ ر.ک: بحرینی، سید مجتبی، جامعه در حرم؛ ص۲۴۰.