نظام عبادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
اسلام دارای مبانی و اصول جامع انسانشناختی، جهانشناختی و جامعهشناختی و... است. از این رو به همه قلمروها و زوایای مادی، معنوی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، عبادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انسان توجه کرده است. در این راستا مبانی مسأله عبادت را در قالب و ساختار وحی و اصول ارزشی الهی و عقلی معرفی کرده و هیچ نیازی را فروگذار نکرده است. نکته مهم این است که در این نظام، همه اجزاء و قلمروها به هم مرتبطاند، طوری که نه تنها نظام عبادی در پیوستگی و تنیدگی با دیگر نظامهای اسلامی است، بلکه جهت و سمت و سوی غایت دیگر نظامها را تعیین و تبیین میکند. از این رو نظام عبادی دیگر نظامها را به شدت تحت تأثیر خود قرار داده است. بدون تردید فرض گسستگی و انفصال نظامهای دیگر از نظام عبادی به شکلگیری جریانهای انحرافی از جمله عرفانهای کاذب و نوظهور، خرافهگرایی، رهبانیت، سکولاریسم، فمینیسم و... منجر خواهد شد. از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی بزرگترین خطاها در عصر حاضر را تفکیک دنیا از آخرت و گسستگی زندگی مادی از عبادت و دین از سیاست میداند[۱].
بدین ترتیب، این نظام از یک سو در معناداری و ارائه صبغه دینی بر دیگر نظامها نقش دارد و سوی دیگر اهداف و راهبردها را نشان میدهد، از سوی سوم ضمن نقد و به چالش کشیدن نظامهای رقیب، قدرت ظهور و بروز و مدیریت جهان را متناسب با نیازها و مدلهای نو به منصه ظهور میرسانده و طرحی نو در نگرش به عالم و آدم میاندازد. تجربه انقلاب اسلامی ایران گواهی زنده بر این ادعاست. تردیدی نیست که علیرغم وجود مشکلات گوناگون به ویژه مانعتراشی و مقابله عملی و همه جانبه استکبار جهانی با انقلاب اسلامی، گفتمان این انقلاب در تغییر نوع نگرشها و تلقی از دین و مقولههایی همچون عبادت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، خانواده، زن، جوان و... به توفیقهای غیر قابل انکاری دست یافته و موجب تحول در نوع نگرشها و حتی حذف بسیاری از گفتمانهای رقیب شده است. امام خمینی به عنوان معمار انقلاب اسلامی ادعای فوق را به مرحله تحقق رساند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تثبیت، تعالی و ارتقاء این گفتمان و همچنین در توسعه و گسترش روزافزون آن و ارائه نظریهها و تحدی با گفتمانهای دیگر و پیشنهاد راهکارهای جدید در دنیای مدرن، افقهای تازهای را گشود، که در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش اصلی را ایفا کرده و بیش از همه غرب را به چالش جدی کشیده است. روشن است که تحول در همه این قلمروها به نوع نگرش انسان به پروردگار خود بر میگردد به همین جهت همواره بر تأثیر و اهمیت عبادت و به تبع آن نظام عبادی گوشزد کردهاند زیرا جوهره تحول و تعالی در همه عرصهها و نظامها وقتی معنیدار است که در دل منظومه عبادی جای گرفته و در پرتو آن تعریف شوند.
انقلاب اسلامی ثابت کرد که تکیه بر نظامهایی که فاقد پشتوانه نظام عبادی هستند ناکار آمد بوده و رشد همه جانبه فرد و اجتماع را به دنبال نخواهد داشت. این مسأله در نظام اقتصادی، سیاسی و فرهنگی - اجتماعی بلوک شرق و غرب به وضوح نمایان است، از این رو نظامهای موجود در این کشورها به شکلگیری نظامهای فرد محور خودبنیاد، اصالت سود، اصالت ماده، سکولاریسم، نهیلیسم، فمینیسم و... منتهی شد. در واقع این نظامها با حذف فطریترین و اساسیترین خواست و نیاز بشر یعنی پرستش خالق و پروردگار، انسان بریده از مبدأ را موضوع گفتمان خود قرار داده و به دستآورهای نادرست و نارسا رسیدند، دستآوردهایی که آدمی را در چنبره تکنیک گرفتار کرده و آدمی را جز به دیده ابزار و سود نمینگرد و عدالت، معنویت، اخلاق و در یک کلام خدامحوری کنار گذاشته شده است.
سخنرانیها، تأکیدها، سبک رفتار و سیره عملی رهبر انقلاب اهتمام ایشان را به نظام عبادی و عبادت نشان میدهد. تأکید بر همراهی و توأم بودن علم و دانش با عبادت و لحاظ نظام عبادی در تنظیم نظامهای دیگر و در تئوری پردازیها که در مجامع علمی شکل میگیرد، نشان دهنده جایگاه مهم و تعیین کننده نظام عبادی در همه عرصههاست. در همین راستاست که به عقیده ایشان دانشگاه اسلامی و شکوفا و با نشاط، دانشگاهی است که در آن علم عزیز و دانشجویی عبادت است[۲].
در نگرش و بینش رهبر معظم انقلاب اسلامی، نظام عبادی سایر نظامها را تحت تأثیر خود قرار داده و معنادار خواهد کرد: در این تأثیرگذاری انسان در همه حالات و آنات زندگی از محراب عبادت گرفته تا محیط کار، میدان جنگ، تعلیم و تعلم، سازندگی، خوردن و آشامیدن همواره به یاد خدا خواهد بود. به عقیده ایشان نتیجه و غایت چنین تربیتی علاوه بر اینکه ریشه جنگها و پلیدیها را از بین خواهد برد، به شکلگیری حیات طیبه میانجامد. حیات طیبه به این معنی نیست که انسان فقط عبادت کرده و در اندیشه زندگی و مادیات نباشد بلکه حیات طیبه به معنای با هم داشتن دنیا و آخرت و ماده و معنی است. شکلگیری حیات طیبه به معنای پدید آمدن ملت و جامعهای است که همواره در تلاش و سازندگی است، ضمن اینکه صنعت و بازرگانی و کشاورزی را به اوج رسانده و دارای قدرت علمی و تکنیکی است، در همه حالات با خداست و روز به روز نیز با خدا آشناتر میشود. چنین حیاتی هدف نظام اسلامی است[۳].
رهبر انقلاب اسلامی سمت و سوی رسیدن به این هدف یعنی شکلگیری حیات طیبه را مشخص کردهاند. به عقیده ایشان برای رسیدن به هدف یاد شده الگو و جهت حرکت لازم است و جهت حرکت علاوه بر آنچه در متون مقدس قرآن و روایات قابل استنباط است در سیره عملی معصومین نیز وجود دارد.
یکی از مهمترین الگوها که جهت حرکت را نشان داده و شاخص را معین کرده است امیرالمؤمنین علی(ع) است[۴]. همچنین رسول خدا(ص) نیز شاخص است[۵].[۶]
مبانی نظام عبادی
نظام عبادی در اسلام همانند دیگر نظامهای رفتاری دارای مبانی است. این مبانی را میتوان به دو بخش مبانی فلسفی و مبانی مکتبی دستهبندی کرد. در مبانی فلسفی نوع نگرش به هستی و انسان تعریف شده و در قالب قضایای وجودی بیان میشود. برخی از این قضایا و گزارهها عبارتاند از: واجب الوجود موجود است. انسان ممکن الوجود است، ممکن در وجود و بقا نیازمند واجب الوجود است. احتیاج و نیاز به واجب الوجود عین هستی انسان بوده و ذات انسان جز احتیاج و فقر به واجب چیز دیگری نیست. انسان مسافری است که همواره به سوی مقصد اصلی یعنی معاد در حرکت است و جز از طریق رسیدن به مقصد و غایت خود آرام و قرار نمیگیرد. عقل و نقل برنامه و چگونگی سیر انسان را تبیین مینمایند. در مبانی مکتبی نیز مبانی و عناصر نظام عبادی و چگونگی پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر، جهت حرکت و نحوه رسیدن به اهداف مشخص شده است. بسیاری از این مبانی، نه تنها با مبانی فلسفی در تعارض نیستند بلکه مؤید یکدیگرند. این مبانی در قالب کتاب و سنت بیان شدهاند. برخی از این مبانی عبارتاند از:
توحید
هستی و نظام آفرینش، خالق و پروردگار یکتا دارد و هیچ معبودی جز او نیست؛ توحید در سه مرتبه ذاتی، صفاتی و افعالی، اساسیترین مبناست. بدون اعتقاد به توحید هیچ فعل و عبادتی مستند به آفریدگار نیست. در مقابل توحید، شرک قرار دارد. شرک در همه اشکال و نمودهای خود اعم از شرک جلی و خفی با توحید منافات دارد. نظام عبادی در اسلام طوری طراحی شده است که همه اشکال شرک و رویکردهای غیر الهی را برنتافته و جز اخلاص در نظر و عمل چیز دیگر را نمیپذیرد. کلمه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾ بیانگر توحید ذاتی، و «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» بیانگر توحید افعالی است. مهمترین نتیجه توحید، نفی عبادت و اطاعت غیر خداست. بر اساس نظام توحیدی نه تنها هرگونه پرستش و عبادت غیر خدا مطرود و ممنوع است، بلکه هرگونه اطاعت و تسلیم در برابر غیر خدا و پذیرش حاکمیتهای طاغوتی نیز باطل و حرام است: ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۷][۸]؛ لذا همه نظامها و برنامههای فردی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باید در راستای توحید سامان یابند.[۹]
تقرب به خدا
مقصد و غایت همه نظام آفرینش خداوند است: ﴿أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾[۱۰]، انس و جن نیز برای عبادت و پرستش آفریده شدهاند: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۱۱] خداوند نه تنها خالق انسان بلکه خالق همه موجودات و جهان هستی است: ﴿اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ﴾[۱۲]. بنابراین همه مخلوقات در کاروان هستی به سوی او رواناند و زنجیره به هم پیوستهای را تشکیل میدهند.
رضایت پروردگار عالیترین هدف است: ﴿وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ﴾[۱۳]، نحوه و برنامه رسیدن به هدف و کسب رضایت پروردگار توسط پروردگار در قالب قرآن، سنت و سیره نبوی و ائمه اهل بیت(ع) بیان شده است.[۱۴]
معاد
معاد و رستاخیز بعد از اعتقاد به مبدأ عنصر اساسی در عبادت و پرستش خداست. انسان دارای روح مجرد است و فانی نمیشود، زندگی آدمی منحصر در این جهان نبوده و جهان آخرت در پیش بوده و مهمتر از این دنیاست: ﴿وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى﴾[۱۵]، عبادت انسان را در سمت و سویی قرار میدهد که به سعادت اخروی منتهی گردد.[۱۶]
رسالت و امامت
در نظام عبادی اسلام برنامههای مشخص و معینی وجود دارد که نیازسنجیها، راهکارها، شرایط، موانع و اهداف را در نظر گرفته است. بخشی از این برنامهها در قرآن و بخش دیگر آن در سنت نبوی و ائمه معصومین تبیین شده است. سیره عملی معصومین و راهنماییهای آنان به منزله نقشه راهاند تا انسان با تأسی و الگو گرفتن آن حضرات به سعادت ابدی نایل شود. در همین راستا اطاعت و پیروی از سخنان، روش و سیره امامان معصوم و رسول خدا(ص) در طول اطاعت از خدا قرار داشته و برخی از اعتقادات مانند شفاعت زیارت و... به معنای عبادت آنان نبوده، بلکه در راستای اطاعت و پیروی از خداوند معنی مییابند.[۱۷]
مالکیت
خداوند مالک آسمانها و زمین و انسانها و همه مخلوقات است. مالکیت او حقیقی است نه اعتباری و قراردادی: ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۱۸]، بنابراین مخلوقات و از جمله انسان با همه آنچه در اختیار دارند ملک خدا هستند و انسان مالک هیچ چیزی نیست و انسان جز ربط محض و فقر محض چیزی نیست، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ﴾[۱۹]. مالک حقیقی همواره بر مملوک قهر و استیلا دارد و بر همه شئون ظاهری و باطنی مخلوق وی احاطه دارد: ﴿وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا﴾[۲۰]. بنابراین هیچ تصور، تخیل، اندیشه و عملی نیست جز اینکه خداوند بر آن آگاه بوده و هیچ چیزی از قبضه قدرت او بیرون نیست ﴿وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ﴾[۲۱]. علی(ع) فرموده: خداوند به همه اسرار آگاه است و از آنچه در درون انسانهاست خبر دارد او به همه چیز احاطه دارد[۲۲].[۲۳]
هدفدار بودن هستی
جهان آفرینش مجموعه هدفدار است که در آن چیزی بیهوده و بیهدف آفریده نشده است: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ * مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۴]؛ زیرا قانون علی و معلولی بر نظام آفرینش حکمفرماست و هیچ عمل و اندیشهای خارج از نظام تأثیر و تأثر نیست، در نتیجه فرمانبرداری و عبادت، طغیان و استکبار، فسق و ایمان از تأثیر و تأثر مخصوص به خود برخوردارند.[۲۵]
اختیار
انسان مسئول اعمال خویش است، هم در برابر خود و هم جامعه و خدا؛ لذا اگر از حدود الهی تجاوز کند مؤاخذه خواهد شد. اهدافی که مبانی فلسفی و دینی عبادت را ترسیم کرده است با بخشها و اجزاء جزئی نظام عبادی رابطه منطقی دارند. یعنی طوری طراحی شدهاند که به طور منطقی هدف اصلی نظام عبادی که تقرب به خداست تأمین میشود. بنابراین همه شئون انسان در راستای تأمین این هدف لحاظ شده و هیچ شأنی از شئون او فروگذار نشده است. بدیهی است که تأمین این هدف جز با شناسایی دقیق اجزاء نظام عبادی از متن قرآن و سنت قطعی معصومین و مراقبت از ورود هرگونه انحراف، بدعت، خرافه و مانند آنها میسر نخواهد بود.[۲۶]
اهداف نظام عبادی
اهداف نظام عبادی، مقاصدی هستند که نظام عبادی برای تحقق عملی آن تنظیم شده است. برخی از این اهداف نقش وسیله و یا واسطه را برای رسیدن به آن مقاصد ایفا میکنند و برخی دیگر خودشان و فی نفسه عبادتاند. در تعابیر فقهی و در قلمرو واجبات از آنها به واجبات تعبدی و توصلی تعبیر شده است. اما مقصود ما از نظام عبادی تنها انحصار آن در واجبات نیست، بلکه قلمرو آن همه احکام پنجگانه را در برمیگیرد.
بحث از جزئیات این مسأله و تبیین اقسام عبادات و طبقهبندی آنها مجال دیگری میطلبد. اما به طور میتوان گفت: اهداف نظام عبادی مقاصدی هستند که نظام عبادی برای رسیدن به آنها از طرف شارع مقدس طراحی شده است. ساماندهی این نظام طوری است که همه اجزاء و شاخههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، فردی، اجتماعی و... را شامل شده و همگی هدف واحدی را دنبال میکنند و آن تقرب به خداست.
دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی اهداف و غایاتی برای عبادت ترسیم شده است که این اهداف و غایات در سطح کلان خود همان اهداف و غایات نظام عبادی است. مهمترین این اهداف عبارتاند از:
- ایجاد حیات طیبه امت اسلامی[۲۷].
- نجات امت اسلامی از زنجیرها و غلهای استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور. تزریق روح عزت و عظمت به امت اسلامی و زدودن کسالت و ملالت از آن[۲۸].
- شکستن بت درون (بت من)[۲۹].
- انس با خدا و تسلیم در مقابل او[۳۰].
- مبارزه با مشتهیات نفسانی[۳۱].[۳۲]
نظام عبادی
عبادت و پرستش خداوند یکتا و ترک پرستش هر موجود دیگر، یکی از اصول تعلیمات پیامبران الهی است. تعالیم هیچ پیامبری خالی از عبادت نبوده است. دین اسلام نیز عبادت را سرلوحه همه تعلیمات خود قرار داده است و صددرصد مورد تأیید اسلام و جزء متون آن بهشمار میآید[۳۳]. اگر عبادت درست باشد، تعلیمات اخلاقی و اجتماعی هم درست خواهد بود و واقعیت پیدا میکند. نمیتوان کسی را پیدا کرد که در مسائل اخلاقی و اجتماعی مسلمان خوبی باشد، ولی در مسائل عبادی مسلمان خوبی نباشد[۳۴]. البته برخلاف ادیان دیگر، عبادت در اسلام به صورت یک سلسله تعلیمات جدای از زندگی که صرفاً به دنیای دیگر تعلق دارد نیست، بلکه عبادتهای اسلامی با فلسفههای زندگی توأم بوده و در متن زندگی قرار دارد.
گذشته از عبادتهایی که به صورت مشترک و همکاری دستهجمعی انجام میگیرد مانند حج، جهاد و... عبادتهای فردی نیز به گونهای شکل داده شده است که دربرگیرنده انجام پارهای از وظایف زندگی است. نماز که مظهر کامل اظهار عبودیت و بندگی است در اسلام چنان شکل خاصی یافته است که حتی فردی که میخواهد در گوشه خلوت به تنهایی نماز بخواند خودبهخود به انجام پارهای از وظایف اخلاقی و اجتماعی از قبیل نظافت، احترام به حقوق دیگران، وقتشناسی، جهتشناسی، ضبط احساسها، اعلام صلح و دوستی با بندگان شایسته خدا و... مقید میشود. در فرهنگ اسلام، عبادت در کنار عوامل دیگر به عنوان یک عامل برای تربیت و کسب اخلاق فاضله است[۳۵]. با اینکه روح عبادت، ارتباط و پیوند بنده با خدا و شکستن دیوار غفلت و توجه به خدا است، اما اسلام خواسته است این روح را در لباس یک سلسله تربیتهای دیگر که آنها را برای زندگی لازم میداند پیاده کند؛ لذا در شکل آن هم که در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است، یک سلسله برنامههای تربیتی لحاظ شده است.
مثلا نمازگزار باید با بدن پاک و لباس پاک نماز بخواند و لذا مسئله غسل، وضو و طهارت در آن لحاظ شده است؛ این خود برنامه نظافت است. یا نمازگزار باید در محل غصبی نماز نخواند. لباس او حتی به اندازه یک نخ، غصبی نباشد. آبی که با آن غسل میکند و یا وضو میگیرد مباح و حلال باشد و این نیز پیاده کردن برنامه تربیتی مربوط به حقوق اجتماعی است.
یا آنجا که در هنگام نماز یا برخی عبادتهای دیگر مانند حج و روزه کارهایی را نباید انجام داد، مثلاً چیزی نخورد و نیاشامد، نخندد، برای غیر خدا گریه نکند. انسان باید بر تمایلهای خود از قبیل خوردن و آشامیدن غلبه کند و بر احساسهای خود از قبیل خندیدن و گریستن مسلط باشد و خود را نگه دارد. این یک حالت انضباط جسمی و روحی است. در نماز، هنگام سلام میگوید: «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ» و این اعلام صلح و سلمطلبی است؛ البته نه برای عموم بشر بلکه برای بندگان صالح خدا[۳۶].
به علاوه از نظر اسلام هر کار خیر و مفیدی اگر با انگیزه پاک خدایی توأم باشد عبادت است؛ لذا درس خواندن، کار و کسب و فعالیت اجتماعی اگر برای خدا و در راه خدا باشد عبادت است[۳۷]. در اسلام به روح عبادت یعنی همان نیایش و پرستش فارغ از جهنم و بهشت عنایتی ویژه و توجهی فوقالعاده شده است[۳۸].[۳۹]
منابع
پانویس
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به حجاج بیت الله الحرام، ۱۴/۴/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رؤسای دانشگاههای سراسر کشور، ۶/۱۲/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع مردم مشهد و زائران، ۲۹/۱/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۵/۸/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه، ۵/۷/۱۳۷۰.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص ۴۹۸.
- ↑ «و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ در فقه اسلامی از این آیه شریفه به عنوان قاعده نفی سبیل تعبیر میشود.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۱.
- ↑ «آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد» سوره شوری، آیه ۵۳.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ «این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید» سوره انعام، آیه ۱۰۲.
- ↑ «و در پی خشنودی خداوند بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۲.
- ↑ «و بیگمان جهان واپسین برای تو از این جهان بهتر است» سوره ضحی، آیه ۴.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۲.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۳.
- ↑ «فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۰۷.
- ↑ «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید» سوره فاطر، آیه ۱۵.
- ↑ «و خداوند به هر چیزی، نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۲۶.
- ↑ «هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست» سوره مجادله، آیه ۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۵.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۳.
- ↑ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریدهایم * ما آن دو را جز به حقّ نیافریدهایم ولی بیشتر آنان نمیدانند» سوره دخان، آیه ۳۸-۳۹.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۴.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع مردم مشهد و زائران، ۲۹/۱/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به حجاج، ۱۴/۴/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مردم، سی ام رمضان، ۳۰/۱/۱۳۶۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مردم، ۲۳ رمضان، ۳۰/۱/۱۳۶۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه، ۱۲/۱۰/۱۳۷۶.
- ↑ غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۰۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۱۱۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۱۹۷.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۷۳۷ و ۷۳۸؛ ج۲۳، ص۵۱۵.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۶۳۵-۶۴۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، صص ۴۱۳ و ۴۱۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۷۳۶.
- ↑ جبرئیلی، محمد صفر، اسلامشناسی ص ۴۹.