وظایف امت نسبت به قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

وظایف امت در برابر قرآن

با ویژگی‌های ارجمندی که برای قرآن یاد شد، تکلیف ما، در برابر کتاب خدا چیست؟ بخش مهمی از آموزه‌ها و سخنان مولای متقیان، بیان وظیفه خطیر امت اسلامی در برابر یادگار گران‌سنگ نبی مکرم اسلام(ص) است. در این فصل می‌کوشیم گوشه‌ای از بیانات آن حضرت را در این زمینه گزارش کنیم. به طور کلی وظایف امت را در برابر قرآن به شرح زیر می‌توان دسته‌بندی کرد:

فراگیری

نخستین وظیفه ما در قبال قرآن مجید، یادگیری آن است. همۀ مسلمانان باید متن قرآن را فرا بگیرند. تلاوت و عمل به قرآن، مستلزم فراگیری آن است. آموزش قرآن، فرایندی دوسویه است: از سویی کسانی که با قرآن - متن و معانی و مفاهیم آن - آشنا نیستند، موظف به یادگیری‌اند؛ چنان که امام علی(ع) می‌فرماید: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ»؛ «قرآن را بیاموزید که بهترین سخن است و آن را نیک بفهمید که بهار دل‌ها است»[۱]. همچنین می‌فرماید: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ‌»[۲]؛ «قرآن را فرا گیرید که بهار دل‌ها است». درباره ارزش و ارجمندی متعلمان قرآن در پیشگاه الهی می‌فرماید: «گاه باشد که خداوند عذاب تمامی اهل زمین را می‌خواهد؛ به گونه‌ای که کسی را فرو نگذارد؛ پس زمانی که به پیرمردانی که برای نماز خواندن به سوی مساجد گام بر می‌دارند، و کودکانی که قرآن فرا می‌گیرند، می‌نگرد، به ایشان رحم می‌کند و آن عذاب را به تأخیر می‌اندازد»[۳]. از سوی دیگر، تعلیم قرآن نیز بر عالمان قرآن ضروری است. حضرت علی(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «خِيَارُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ‌»[۴]؛ «بهترین شما کسی است که قرآن را فراگیرد و به دیگران یاد دهد».

ناگفته نماند که بر آموزش قرآن به فرزندان، بیش‌تر تأکید شده است؛ چنان‌که حضرت علی(ع) در نامه خود به امام حسن(ع) می‌نویسد: «چونان پدری دلسوز که در کار فرزند خود می‌نگرد، در کار خود نگریستم... مصمم شدم که نخست کتاب خدای عزیز و بزرگ و تأویل آن را به تو بیاموزم»[۵]. در کلامی دیگر، یکی از حقوق فرزند را بر پدر، تعلیم قرآن دانسته است: «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»[۶]؛ «حق فرزند بر پدر این است که برای او نامی نیکو برگزیند و نیکو ادبش کند و قرآنش بیاموزد». باید توجه داشت که فراگیری قرآن در گام نخست، فراگیری متن آن است. گام مهم‌تر یادگیری معانی و مفاهیم قرآن است. هر مسلمانی باید ژرفای معانی و آموزه‌ها و اهداف و احکام قرآن را بشناسد. تعبیر «تفقه» که در سخن امام به کار رفته، بر ضرورت فهم عمیق قرآن تأکید دارد. در فرهنگ دینی، از اصطلاح «حاملان قرآن» سخن رفته است؛ یعنی کسانی که افزون بر متن قرآن، آموزه‌های روشن‌گر و احکام انسان‌ساز و شناخت‌های راستین آن را فرا گرفته‌اند و حقایق و معارف و مفاهیم بلند قرآن در جان و دلشان جای گرفته است. چنین کسانی از مقام ارجمندی نزد خداوند برخوردارند؛ چنان‌که حضرت امیر(ع) به نقل از پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: حاملان قرآن به رحمت خدا اختصاص یافته‌اند. لباس نور خدایی بر تن دارند. آموزگاران کلام خدا و مقربان آستان اویند؛ هر که آنان را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، هر که با ایشان دشمنی کند با خداوند دشمنی ورزیده است[۷].[۸]

قرائت

وظیفه دوم، قرائت و تلاوت قرآن کریم است. در سخنان حضرت علی(ع) بر این امر تأکید بسیار شده و آداب و احکامی برای آن مطرح گشته است.

ترغیب به قرائت

در این باره به ذکر چند حدیث اکتفا می‌شود. ایشان می‌فرمایند. «لِيَكُنْ سَمِيرُكَ الْقُرْآنَ‌»[۹]؛ «باید سخن‌گوی تو در دل شب قرآن باشد». از نظر امام، تلاوت قرآن مایه لقاح ایمان است[۱۰] و سبب نهراسیدن انسان از تنهایی می‌شود[۱۱]. برترین اعمال نیز هست: باید تمام سخن شما، یاد خدا و خواندن قرآن باشد؛ زیرا از پیامبر خدا(ص) سؤال شد: کدام یک از اعمال، نزد خدا برتر است؟ فرمود: «خواندن قرآن و اینکه در حال مرگ زبانت به ذکر خدا‌تر باشد»[۱۲]. همچنین به نقل از پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: خواندن قرآن در نماز، برتر از قرائت آن در غیر نماز است، و قرائت قرآن در غیر نماز برتر از ذکر خدای متعال است، و ذکر خدای متعال از صدقه، و صدقه از روزه برتر است، و روزه سپر آتش است[۱۳]. در حدیثی دیگر از آن حضرت می‌خوانیم: خانه‌ای که در آن قرآن خوانند و خدای والا و عزیز در آن یاد می‌شود، برکتش فراوان است، و فرشتگان در آنجا حاضر می‌گردند و شیطان‌ها از آن می‌گریزند. آن خانه برای اهل آسمان نور می‌افشاند؛ چنان‌که ستارگان به اهل زمین، روشنایی می‌بخشند. خانه‌ای که در آن قرائت قرآن نمی‌شود و ذکر خدای برین و والا گزارده نمی‌شود، برکتش، اندک است و فرشتگان از آن دوری کرده شیطان‌ها در آنجا حضور می‌یابند[۱۴].[۱۵]

آداب و احکام قرائت

۱. آداب ظاهری: از آداب ظاهری قرائت قرآن، طهارت و داشتن وضو است. حرمت و قداست قرآن مستلزم آن است که پاکیزه، مصحف را به دست گیریم و بخوانیم. از سوی دیگر، قرآن سرچشمه نور و روشنایی است. برای ارتباط با منبع نور، قاری قرآن با ساختن وضو که خود نور است، نورانی می‌شود و سنخیتی با کلام خدا پیدا کرده، با آن ارتباط برقرار می‌سازد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «لا يقرأ العبد القرآن على غير طهور، حتى يتطهّر»[۱۶]؛ «بنده خدا نباید قرآن را در حال ناپاکیزگی بخواند، تا اینکه پاکیزگی به دست آورد». همچنین فرمود: قاری قرآن در حالی که به نماز ایستاده است، برای هر حرفی که می‌خواند، صد حسنه و در حال نشسته پنجاه حسنه و با طهارت در غیر نماز، بیست و پنج حسنه و بدون طهارت ده حسنه دارد. بدانید که من نمی‌گویم المر یک حرف است، بلکه برای قاری الف ده، و لام ده، و میم ده، و راء ده حسنه است[۱۷]. در جای دیگری فرموده‌اند: هیچ امری جز جنابت، پیامبر خدا(ص) را از قرائت قرآن بازنمی‌داشت»[۱۸]. ادب دوم قرائت قرآن، خواندن از روی مصحف است که بسی برتر از خواندن از حفظ است. در این باره می‌فرماید «الْقِرَاءَةُ فِي الْمُصْحَفِ أَفْضَلُ مِنَ الْقِرَاءَةِ ظَاهِراً»[۱۹]؛ «خواندن قرآن از روی مصحف برتر از خواندن آن از حفظ است». دیگر ادب ظاهری قرائت، خواندن با صوت نیکو است: «أَحْسِنُوا تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ‌»[۲۰]؛ «قرآن را نیکو تلاوت کنید که نافع‌ترین گفتارها است».

۲. آداب باطنی: افزون بر آداب ظاهری، قرائت قرآن دارای آداب و احکام باطنی است که به مواردی از آنها اشاره می‌شود. نخستین آدب باطنی قرائت، خواندن همراه با تدبر در آیات قرآن است. چنان که امام فرمود: «در آیات قرآن تدبر کنید و از آن پند بگیرید که قرآن رساترین پندها است»[۲۱]. اهمیت تدبر در قرآن به گونه‌ای است که قرائت بدون تدبر بی‌ارزش شمرده شده است: «آگاه باشید که هیچ خیری در قرائتی که در آن تدبر نباشد، نیست. بدانید که عبادت بدون آگاهی ارزشی ندارد»[۲۲]. قرائت قرآن، مرور الفاظ آیات قرآن است، و تدبر پلی است که انسان را از ظاهر به باطن و از الفاظ به معانی قرآن می‌رساند، و راز هدایت قرآنی در معانی آن نهفته است. از جمله آداب و احکام تلاوت قرآن تلاوت به شیوه ترتیل است که در قرآن کریم نیز بدان تأکید شده است ﴿وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا[۲۳] حضرت علی(ع) در تفسیر آیه یادشده برخی از آداب ظاهری و باطنی قرآن را چنین برشمرده‌اند: آن را کاملاً روشن اداکن، و مانند شعر آن را به شتاب مخوان، و مانند ریگ (بیابان) پراکنده مساز. دل‌های سخت خود را به وسیله قرآن به هراس افکنید و همت هیچ یک از شما این نباشد که سوره را به آخر رساند[۲۴].

در حدیثی دیگر آن حضرت ترتیل را رعایت وقف‌ها و ادای نیک حروف قرآن دانسته‌اند: «أَنَّهُ حِفْظُ الْوُقُوفِ وَ بَيَانُ الْحُرُوفِ‌»[۲۵]. همچنین می‌فرماید: «هر که روزی صد آیه از مصحف را با ترتیل و خشوع و آرامش بخواند، خداوند برای او پاداشی به اندازه اعمال تمامی اهل زمین می‌نویسد. هر که هر روز دویست آیه بخواند، خداوند برای او ثوابی به اندازه اعمال اهل آسمان و زمین می‌نویسد»[۲۶]. آن حضرت در مقام توصیف پرهیزگاران، یکی از اوصاف آنان را تلاوت قرآن با حزن و اندوه و با تأمل و تدبر دانسته و فرموده‌اند: ... اما شب‌ها، همچنان بر پای ایستاده‌اند تا جزء جزء قرآن را بخوانند. آرام و با تأنی و تدبر می‌خوانند. به هنگام خواندنش خود را اندوهگین می‌سازند و داروی درد خویش را در آن می‌جویند. چون به آیتی رسند که در آن بشارتی باشد، بدان میل کنند و در آن طمع ورزند، و جان‌هایشان به شوق دیدار سر می‌کشد؛ چنان‌که گویا در برابر چشمانشان قرار دارد. و چون به آیتی رسند که در آن وعید عذاب باشد، گوش دل بدان می‌سپارند و گویی بانگ جوش و خروش جهنم در گوششان پیچیده است[۲۷]. قاری حقیقی قرآن کسی است که جز رضایت خدا انگیزه دیگری در تلاوت قرآن ندارد. رسیدن به اهداف دنیوی، کسب موقعیت اجتماعی و اخذ اجرت در برابر قرائت قرآن ناروا است. مولای متقیان می‌فرماید: «هر که قرآن خواندن را مایه خوردن اموال مردم قرار دهد، روز قیامت با چهره استخوان بی‌گوشت مبعوث می‌شود»[۲۸].

ج. قرائت همراه شناخت و عمل: از نگاه حضرت علی(ع) لازمه قرائت قرآن، شناخت معانی و عمل به مضمون آیات الهی است. آن حضرت پس از حکمیت، ضمن تأکید بر پیمان شکنی، جنگ‌گریزی و اهل عمل نبودن اصحاب خود، از قاریان اهل دانش و عمل، چنین یاد می‌کنند: «أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هُيِّجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا...»[۲۹]؛ «کجایند آن مردمی که چون به اسلام دعوتشان کردند، آن را پذیرفتند و قرآن را می‌خواندند و نیکو در می‌یافتند و چون به جنگ بسیج می‌شدند، چنان با شوق به حرکت در می‌آمدند گویی که ماده شتری، مشتاقانه به سوی فرزندش می‌شتابد».

همانند این سخن را در جای دیگری که حاکی از تأسف عمیق آن حضرت است، بیان فرموده‌اند: «دریغا بر برادران من که قرآن تلاوت کردند و آن را نیکو آموختند، و در واجبات اندیشیدند و بر پایش داشتند، و سنت را زنده ساختند و بدعت را میراندند»[۳۰]. بر اساس همین اهمیت عمل در کنار قرائت قرآن است که ایشان در حدیثی، از عذاب شدید جهنم برای قاریان فاسق خبر داده‌اند[۳۱]. از نظر امام قاری و عالم قرآن، نباید به بهانه قاری بودن، خود را موحد حقیقی و دیگران را مشرک و ملحد بپندارد. سلیم بن قیس از امیرمؤمنان(ع) نقل می‌کند: از سه نفر، دین خود را نگه دارید: مردی که قرآن می‌خواند و شمشیر اتهام از نیام بر می‌کشد و همسایه خود را به شرک متهم می‌سازد. گفتم: ای امیرمؤمنان، کدام یک از آن دو سزاوارتر به شرک است؟ فرمود: آن‌که تهمت زند[۳۲]. هرگاه قرائت قرآن با شناخت و عمل به محتوای آن توأم باشد، سبب رستگاری انسان است، و قرائت بدون عمل استهزای آیات الهی است؛ چنان‌که سرور مؤمنان فرماید: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ يَتَّخِذُ آياتِ اللَّهِ هُزُواً»[۳۳]؛ «هر که قرآن خواند و مرد و به جهنم رفت، آیات خدا را استهزا می‌کرده است». بنابراین تلاوت قرآن، عمل بسیار ارزشمندی است؛ به شرط آن‌که واجد آداب ظاهری و باطنی بوده و همراه شناخت و عمل به آن باشد. اهمیت شناخت و عمل چنان است که می‌توان گفت ارزش هر تلاوتی تابع میزان شناخت و عمل شخص قاری و تالی است.

بالاترین درجه تلاوت، «حق تلاوت»[۳۴] و «تلاوتسزاوار» نامیده می‌شود[۳۵]. در زیارت حضرت امیر در شب و روز مبعث می‌خوانیم «وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ‌»[۳۶]؛ «کتاب خدا را چنان که شایسته و بایسته است، تلاوت کردی». این بخش را با کلامی از امام علی(ع) که در آن به قرائت و عمل به قرآن تأکید فرموده‌اند، به پایان می‌بریم. امام خطاب به پسرش محمد حنفیه می‌فرماید: بر تو باد خواندن قرآن و عمل به محتوای آن، و التزام به واجبات شرایع، و حلال و حرام و امر و نهی آن و نیز شب زنده‌داری به قرآن و تلاوت آن؛ زیرا قرآن پیمان خداوند متعال با بندگان او است. و بر هر مسلمان بایسته است که هر روز در پیمان خدا بنگرد و بخواند گر چه پنجاه آیه. بدان که درجات بهشت به شماره آیات قرآن است. پس در روز قیامت، به حفظ قاری قرآن گفته شود: «بخوان و بالا برو». بدین‌سان، پس از پیامبران و صدیقان، هیچ کس در بهشت، درجه‌ای بالاتر از قاری قرآن نخواهد داشت[۳۷].[۳۸]

حفظ

سومین وظیفه امت در برابر قرآن، حفظ آیات و سور قرآن کریم است. در سخنان حضرت علی(ع) بر این امر تأکید شده است: «مَنِ اسْتَظْهَرَ الْقُرْآنَ وَ حَفِظَهُ وَ أَحَلَّ حَلَالَهُ وَ حَرَّمَ حَرَامَهُ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ»؛ «هر کس قرآن را پشتیبان خود کرده، آن را حفظ کند و حلالش را حلال و حرامش را حرام، بداند خداوند او را وارد بهشت خواهد کرد»[۳۹]. در حدیث دیگری از آن حضرت چنین نقل شده است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يُعَذِّبُ قَلْباً وَعَى الْقُرْآنَ‌»؛ «بی تردید خداوند متعال، قلبی را که در آن قرآن است، عذاب نمی‌کند»[۴۰].[۴۱]

استماع

گوش دادن به قرآن، عمل ارزشمندی است که در قرآن کریم و آموزه‌های مولای متقیان از آن سخن رفته است. در قرآن مجید می‌خوانیم ﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۴۲]. حضرت علی(ع) نیز درباره ارزش استماع قرآن، می‌فرماید: «هر که به یک آیه قرآن گوش فرا دهد، برای او از طلایی به اندازه ثبیر (نام کوهی بزرگ در یمن) بهتر است»[۴۳]. همچنین به نقل از پیامبر می‌فرماید: «قَارِئُ الْقُرْآنِ وَ الْمُسْتَمِعُ فِي الْأَجْرِ سَوَاءٌ»[۴۴]؛ «قاری و مستمع قرآن پاداشی برابر دارند». در سخن دیگری، پس از بیان فضیلت و پاداش بسیار قرائت سوره حمد، می‌افزاید: «هر که به قرائت قاری سوره حمد گوش فرا دهد، به اندازه ثلث قاری پاداش دارد»[۴۵]. در کلامی دیگر به نقل از پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «خداوند از گوش دهنده قرآن سختی دنیا، و از خواننده آن سختی آخرت را دور کند». سپس پیامبر گرامی اسلام(ص) پاداش‌های فراوان دیگری برای قاری و مستمع قرآن یاد می‌کنند و در پایان می‌فرمایند: آیا می‌دانید چه زمانی به این مستمع و قاری، پاداش‌های بزرگ پیش‌گفته کاملاً داده می‌شود؟ زمانی که در باره قرآن غلو و زیاده‌روی نکند، و بدان ستم روا ندارد، و به وسیله آن اموال مردم را نخورد و ریا نورزد»[۴۶]. امام صادق(ع) نیز می‌فرماید: «ابن الکواء پشت سر امیرالمؤمنین(ع) این آیه را خواند: ﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۴۷] امیر مؤمنان(ع) ساکت شد و بدان گوش فرا داد[۴۸]. در حقیقت، گوش دادن به آیات قرآن، انسان را در آستانه حقایق آن قرار می‌دهد، و چون قرآن، کلام جاودانه و همیشه با طراوت خدا است و شگفتی‌ها و حقایق ناشناخته آن پایان پذیر نیست، کثرت قرائت و استماع از تازگی آن نمی‌کاهد. چنان که علی(ع) فرمود: «لَا تَخْلُقُهُ كَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ»[۴۹]؛ «هر چند قرآن بر زبان‌ها تکرار شود و در گوش‌ها فرو شود، کهنه نگردد».[۵۰]

عمل و تمسک

پنجمین و مهم‌ترین وظیفه امت در برابر کتاب آسمانی، پند گرفتن از این اندرز گویا و رسای ربانی و چنگ زدن به این رشته محکم الهی و عمل کردن به احکام و آموزه‌های حیات‌بخش آن است. پیشوای مؤمنان در سخنان خود، این امور خطیر را به گونه‌های مختلف مطرح کرده و همگان را به آنها توجه داده است. درباره پندپذیری و عبرت‌آموزی فرموده است. «ای بندگان خدا، از عبرت‌های سودمند پند گیرید، و از نشانه‌های آشکار عبرت پذیرید. از آن‌چه شما را با هشدارهای بلیغ منع کرده‌اند، خود را نگه دارید و از یادآوری و موعظه‌ها بهره‌مند شوید»[۵۱]. در سخن دیگری می‌فرماید: «از سخن خدا سود برید، و از مواعظش پند گیرید، و اندرز خدا را بپذیرید»[۵۲]. همچنین درباره تمسک به قرآن می‌فرماید: «تَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ انْتَصِحْهُ وَ حَلِّلْ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ وَ اعْمَلْ بِعَزَائِمِهِ وَ أَحْكَامِهِ»[۵۳]؛ «به رشته قرآن چنگ بزن و پند آن را پذیرا باش. حلال آن را حلال و حرام آن را حرام شمار، و به واجبات و احکام آن عمل کن».

از نظر آن حضرت، ضرورت تمسک به قرآن از آن رو است که قرآن، رشته محکم، داروی شفابخش و مایه حفظ و نجات است: «بر شما باد کتاب خدا که ریسمان محکم است و نور آشکار و داروی شفابخش، و فرونشاننده تشنگی‌ها. هر که به آن چنگ زند، او را نگه دارد و هر که بدان در آویزد، او را رهایی بخشد»[۵۴]. اهمیت عمل به قرآن به گونه‌ای است که مولای متقیان در آخرین وصیت خود بدان تأکید کرده و اهل بیت خود و همه انسان‌ها را به عمل به قرآن فرا خوانده است؛ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ»[۵۵]؛ «خدا را، خدا را، درباره قرآن، مباد که دیگران در عمل کردن به آن بر شما پیشی گیرند». لازمه ایمان به قرآن، باور داشتن حلال و حرام آن است؛ یعنی در مقام اعتقاد و عمل، حلال قرآن را حلال و حرام آن را حرام بشماریم؛ «مَا آمَنَ بِمَا حَرَّمَهُ الْقُرْآنُ مَنِ اسْتَحَلَّهُ‌»[۵۶]؛ «ایمان نیاورده است به آن‌چه قرآن حرام کرده، کسی که آن را حلال بشمارد». امام علی(ع) پس از یادآوری استقلال علمی قرآن کریم، همگان را به شفاجستن از آن و روی آوردن به خدا به وسیله آن، امر فرموده است؛ ... شفای دردهای خود را در قرآن بجویید. چون سختی پیش آید، از قرآن یاری خواهید. قرآن شفادهنده بزرگ‌ترین دردها است؛ درد کفر و نفاق و تباهی و گمراهی. با توسل به قرآن از خدا حاجت خواهید و با محبت قرآن، روی به خدای آورید و قرآن را وسیله خواهش از مردم قرار مدهید؛ زیرا بندگان خدا، برای روی آوردن به خدا، قرآن را نیکوترین وسیله یافته‌اند[۵۷]. سپس در ادامه همان خطبه از مسئله شفاعت قرآن در روز قیامت سخن می‌گوید و اینکه در روز جزا قرآن در پیشگاه خدای متعال از برخی شفاعت خواهد کرد و از برخی دیگر شکایت و سعایت. شفاعت او پذیرفته و شکایت او قبول خواهد شد. پر واضح است که شفاعت قرآن، کسانی را سود خواهد رساند که قرآن را به درستی شناخته و بدان عمل کرده‌اند: بدانید قرآن شفاعت کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته آید و گوینده‌ای است که سخنش گواهی شود. آن را که در روز قیامت قرآن شفاعت کند، مشمول شفاعت می‌شود و از هر که در روز قیامت شکایت کند، گواهی‌اش علیه او پذیرفته می‌شود[۵۸].

در ادامه خطبه، همگان را به پیروی و عمل به قرآن دعوت کرده و پیروان قرآن را به رهایی و نیک فرجامی بشارت داده است: «منادی در روز محشر چنین ندا می‌دهد: هر عمل کننده‌ای در دنیا، در این جهان گرفتار عاقبت عمل خویش است، مگر عاملان به قرآن. پس، از عاملان و پیروان قرآن باشید.»..[۵۹]. برخی دیگر از وظایف عملی امت در برابر قرآن، با عنایت به ویژگی‌های قرآن - که در بخش یکم بدان‌ها اشاره شد - آشکار می‌شود؛ یعنی اگر قرآن کتاب هدایت و منبع علم و حکمت است، وظیفه انسان‌ها هدایت‌پذیری و گردن نهادن و عمل کردن به آموزه‌های حکیمانه و هدایت‌گر آن - در عرصه اعتقاد و عمل- است؛ همان‌گونه که حضرت علی(ع) در نامه خود به حارث همدانی تأکید کرده‌اند: «وَ تَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ»[۶۰]؛ «به ریسمان قرآن چنگ بزن و از آن نصیحت بجوی. حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام». اگر قرآن معیار داوری و ملاک ارزیابی اندیشه و رفتار است، وظیفه ما پذیرش داوری قرآن، تطبیق اندیشه و اعتقاد و رفتار و کردار خود با آن است؛ چنان‌که پیشوای موحدان در نامه خود به معاویه فرمود: «تو، ما را به حکم قرآن فراخواندی، با آن‌که خود اهل قرآن نیستی. ما دعوت تو را نپذیرفتیم، بلکه حکم قرآن را گردن نهادیم»[۶۱]. اگر میان قرآن و عترت، ملازمت همیشگی وجود دارد، نباید به بهانه تمسک به یکی، دیگر حجت خدا و جانشین پیامبر را فرو گذاریم؛ زیرا لازمه هدایت و نجات واقعی، پذیرش جانشینی ثقلین و جدا نساختن آن دو از یکدیگر است؛ چنان‌که امام علی(ع) بر بالای منبر، مصحف شریف را بر سر مبارک نهاد و از سر سوز به درگاه الهی عرضه داشت: «اللَّهُمَّ قَدْ مَنَعُونِي مَا فِيهِ فَأَعْطِنِي مَا فِيهِ»[۶۲]؛ «بار خدایا، مرا از آن‌چه (حقوق) در قرآن بود، باز داشتند؛ پس آن‌چه را در آن است، به من بازده».[۶۳]

غربت قرآن

در قرآن کریم از زبان پیامبر اسلام(ص) می‌خوانیم: ﴿وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۶۴]. در کلام امام علی(ع) از دوری قرآن از صحنه اجتماع و انزوای احکام و آموزه‌های آن، گزارش‌ها و پیش‌گویی‌هایی آمده است. آن حضرت از گروهی سخن می‌گوید که نزد ایشان تفسیر درست قرآن، بی‌ارزش و معانی دگرگون آن ارجمند است: به خداوند شکوه می‌کنم از مردمی که در جهل زندگی می‌کنند و با گمراهی می‌میرند. در نظر آنان هیچ متاعی بی‌رواج‌تر از کتاب خدا نیست، اگر به گونه شایسته تلاوت شود، و هیچ متاعی رایج‌تر و گران‌بهاتر از آن نیست، اگر از معانی واقعی خود دگرگون شده باشد. هیچ چیز را زشت‌تر از کار نیک نمی‌دانند و هیچ چیز را نیکوتر از زشت‌کاری نمی‌شمارند[۶۵].

در خطبه‌ای دیگر، خبر از آمدن روزگاری می‌دهد که در آن، قرآن و اهل آن از جامعه طرد خواهند شد: بی‌تردید، پس از من بر شما روزگاری خواهد آمد... که حاملان قرآن، قرآن را واگذارند، و حافظان قرآن، آن را فراموش کنند. پس قرآن و اهل آن رانده شدگان باشند و از جمع مردم به دور. قرآن و اهل قرآن هر دو در یک راه روان باشند و کسی آن دو را احترام و حفظ نکند. در این روزگار، قرآن و اهل قرآن در میان مردمند و در میان مردم نیستند؛ با مردمند و با مردم نیستند؛ زیرا گمراهی و هدایت را با هم سازگاری نباشد؛ هر چند در کنار هم آیند. آن قوم اجتماع را بر آن نهاده‌اند که از قرآن جدایی جویند و از اهل قرآن خود را به یک سو کشند. گویی که آنها پیشوای قرآنند، نه قرآن پیشوای آنان. در نزد ایشان، از قرآن جز نامی باقی نماند، و از آن جز خط و نوشته‌هایش را نشناسند[۶۶]. با عنایت به سخنان امام علی(ع)، عوامل و نشانه‌های غربت قرآن را می‌توان چنین برشمرد:

  1. بهره نجستن از علم و هدایت قرآنی؛
  2. نفی معانی و تفسیرهای حقیقی قرآن و استقبال و ارج نهادن به تفسیرهای ناروا؛
  3. فراموشی و بی‌توجهی به قرآن از سوی حافظان و حاملان آن؛
  4. طرد قرآن و اهل قرآن (ائمه و پیروان راستین قرآن) از جامعه و بی‌حرمتی به آنان؛
  5. دستاویز قرار دادن قرآن در جهت اهداف و مقاصد شخصی؛
  6. یادگیری الفاظ قرآن و عمل نکردن به دستورها و احکام والای آن؛

این نوشتار را با نیایشی از رازدان بزرگ حقایق والای قرآنی و آموزگار آموزه‌های راستین ربانی و همراه و همپای کتاب آسمانی امیرالمؤمنین علی(ع) به پایان می‌بریم. ایشان این نیایش را پس از ختم قرآن به درگاه ربوبی عرضه می‌داشته‌اند: بار خدایا سینه‌ام را به قرآن گشاده ساز، و بدنم را به وسیله قرآن به کار انداز، و دیده‌ام را به نور قرآن روشنایی بخش، و زبانم را با آن گویا کن، و تا مرا زنده می‌داری، بر خواندن و عمل کردن به قرآن یاری ده که هیچ حول و قوه‌ای نیست مگر از جانب تو[۶۷].[۶۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  2. غرر الحکم، ج۳، ص۳۰۳.
  3. مجلسی، بحار الانوار، ج۹۲، ص۱۸۵، ح۱.
  4. طوسی، الأمالی، ص۳۵۷، ح۷۳۹.
  5. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  6. نهج البلاغه، حکمت ۳۹۱.
  7. بحارالانوار، ج۹۲، ص۱۸۲، ح۱۸.
  8. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۱۱.
  9. غررالحکم، ج۵، ص۵۱، ح۷۳۸۹.
  10. غررالحکم، ج۵، ص۱۳۱، ح۷۶۳۳.
  11. غررالحکم، ج۵، ص۳۶۹، ح۷۸۹۰.
  12. سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۰۸.
  13. سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص۱۱۵، ح۲۰۴.
  14. الکافی، ج۲، ص۶۱۰.
  15. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۱۳.
  16. وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۷.
  17. وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۸.
  18. بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۱۶، ح۲۱.
  19. جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۰۹.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  21. غررالحکم، ج۳، ص۲۸۴، ح۴۴۹۳.
  22. صدوق، معانی الاخبار، ص۲۲۶.
  23. «یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزمل، آیه ۴.
  24. الکافی، ج۲، ص۶۱۴، ح۱. مشابه این حدیث در دعائم الإسلام (ج ۱، ص۱۶۱) از آن حضرت نقل شده است.
  25. بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۲۳.
  26. جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۱۰.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴.
  28. قبانچی، سید حسن، مسند الامام علی(ع)، ج، ۱، ص۲۵۸، به نقل از ثواب الاعمال، ص۲۷۹.
  29. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰. گفتنی است برخی مترجمان نهج البلاغه، مانند استاد عبدالمحمد آیتی، تعبیر «فَأَحْكَمُوهُ» را به معنای «نیکو در می‌یافتند» معنا کرده‌اند و برخی مانند علامه محمدتقی جعفری آن را به معنای «با کمال قدرت و استقامت عمل کردند» گرفته‌اند. نویسنده منهاج البراعه در شرح این فراز بر «تدبر در معانی و عمل به مضامین» تأکید دارد. (ر.ک: منهاج البراعه، ج۸، ص۱۳۶).
  30. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.
  31. ر.ک: محدث نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۵۰، ج۴۶۲۳.
  32. محدث نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۵۱، ج۴۶۲۵.
  33. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.
  34. ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  35. ر.ک: حکیمی، محمدرضا، کلام جاودانه، ص۷۵ - ۷۳.
  36. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۳۸۱.
  37. صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۸، ح۳۲۱۵.
  38. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۱۴.
  39. حکیمی، محمدرضا و دیگران الحیاة، ج۲، ص۱۵۶، ح۵.
  40. حکیمی، محمدرضا و دیگران الحیاة، ج۶.
  41. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۱۸.
  42. «و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره اعراف، آیه ۲۰۴.
  43. الحیاة، ج۲، ص۱۵۶.
  44. مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۶۱، ح۴۶۴۵.
  45. مستدرک الوسائل، ج۲، ص۳۲۹، ح۴۷۹۹.
  46. بحار الأنوار، ج۹۲، ص۱۸۲، ح۱۸.
  47. «و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
  48. وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۴، ج۷۷۶۴.
  49. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۵.
  50. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۱۹.
  51. نهج البلاغه، خطبه ۸۴.
  52. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
  53. غررالحکم، ج۳، ص۳۱۳، ح۴۵۶۳. نیز ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۶۹.
  54. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۵.
  55. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
  56. غررالحکم، ج۶، ص۸۹، ح۹۶۳۱.
  57. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵ و ر.ک: خطبه ۱۸۹ و ۱۹۰.
  58. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
  59. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
  60. نهج البلاغه، نامه ۶۹.
  61. نهج البلاغه، نامه ۴۸.
  62. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۴۵۸.
  63. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۲۰.
  64. «و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
  65. نهج البلاغه، خطبه ۱۷.
  66. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.
  67. بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۰۹، ج۶.
  68. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۲۲.