بحث:ابعاد اخلاقی و تربیتی انتظار فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==نویسنده: آقای ظرافتی== | |||
==پاسخ تفصیلی== | ==پاسخ تفصیلی== | ||
==شاخصه [[جامعه منتظر]]== | ==شاخصه [[جامعه منتظر]]== | ||
*از شاخصهای اصلی کادر [[حکومت مهدوی]]، [[پارسایی]]، [[تهذیب نفس]] و [[آراستگی]] به [[مکارم اخلاق]] است<ref>ر.ک. الهینژاد، حسین،ویژگیهای منتظران و جامعه منتظر، ص ۲۶۵.</ref>. [[انسان]] با توجه به نیروی [[تفکر]] و [[توانایی]] نگهداری و انتقال تجربهها همواره میتواند در مسیر رشد [[فکری]] و تعالی [[معنوی]] و اخلاقی گام بردارد و گاه این طی طریق، جهشی و باشتاب باشد. با این حال، به [[دلیل]] ظرفیتهای بسیار فراوان انسانی میتوان توقع داشت روزگاری بیابد که با توجه به فراهم بودن زمینه، با امدادهای [[الهی]] و وجود [[رهبری الهی]]، این تعالی، جهشی بسیار فراگیر داشته باشد، به طوری که نه تنها معادل رشد تمام دورههای [[تاریخ]] [[بشر]] باشد، بلکه آنگونه که در [[احادیث]] آمده، تعالی معنوی و [[عقلی]] بشر در آن روزگار، چندین برابر کل رشد [[بشر]] در دوران حیات خود شود<ref>{{متن حدیث|"الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّی الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّی یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً"}}؛ منتخب الانوار، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶.</ref>. شاید [[ضرورت]] عینیت یافتن این تعالی همان تجلّی اسماء و [[صفات الهی]] باشد. همانگونه که هستی، جلوهای از تجلیات اوست، این جلوه ـ در مورد [[انسان]] ـ قبل از مرحلۀ [[قیامت]] کبری میتواند در حد استعداد ممکنات ظهور و بروز تامّی بیابد. در [[انتظار]] این وضعیت به سر بردن، خود عاملی است برای تلاش مضاعف در جهت رسیدن به آن. ارتقای [[عقلانیت]]، [[حکمت]] و [[معرفت]]، بسط و کمال [[علم]]، توسعۀ دیانت، [[معنویت]] و [[اخلاق]] از جمله شاخصهای [[جامعه موعود]] است<ref>ر.ک. دیرباز، عسکر، روشهای اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص ۱۱۸.</ref>. | *از شاخصهای اصلی کادر [[حکومت مهدوی]]، [[پارسایی]]، [[تهذیب نفس]] و [[آراستگی]] به [[مکارم اخلاق]] است<ref>ر.ک. الهینژاد، حسین،ویژگیهای منتظران و جامعه منتظر، ص ۲۶۵.</ref>. [[انسان]] با توجه به نیروی [[تفکر]] و [[توانایی]] نگهداری و انتقال تجربهها همواره میتواند در مسیر رشد [[فکری]] و تعالی [[معنوی]] و اخلاقی گام بردارد و گاه این طی طریق، جهشی و باشتاب باشد. با این حال، به [[دلیل]] ظرفیتهای بسیار فراوان انسانی میتوان توقع داشت روزگاری بیابد که با توجه به فراهم بودن زمینه، با امدادهای [[الهی]] و وجود [[رهبری الهی]]، این تعالی، جهشی بسیار فراگیر داشته باشد، به طوری که نه تنها معادل رشد تمام دورههای [[تاریخ]] [[بشر]] باشد، بلکه آنگونه که در [[احادیث]] آمده، تعالی معنوی و [[عقلی]] بشر در آن روزگار، چندین برابر کل رشد [[بشر]] در دوران حیات خود شود<ref>{{متن حدیث|"الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّی الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّی یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً"}}؛ منتخب الانوار، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶.</ref>. شاید [[ضرورت]] عینیت یافتن این تعالی همان تجلّی اسماء و [[صفات الهی]] باشد. همانگونه که هستی، جلوهای از تجلیات اوست، این جلوه ـ در مورد [[انسان]] ـ قبل از مرحلۀ [[قیامت]] کبری میتواند در حد استعداد ممکنات ظهور و بروز تامّی بیابد. در [[انتظار]] این وضعیت به سر بردن، خود عاملی است برای تلاش مضاعف در جهت رسیدن به آن. ارتقای [[عقلانیت]]، [[حکمت]] و [[معرفت]]، بسط و کمال [[علم]]، توسعۀ دیانت، [[معنویت]] و [[اخلاق]] از جمله شاخصهای [[جامعه موعود]] است<ref>ر.ک. دیرباز، عسکر، روشهای اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص ۱۱۸.</ref>. |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۰۳
نویسنده: آقای ظرافتی
پاسخ تفصیلی
شاخصه جامعه منتظر
- از شاخصهای اصلی کادر حکومت مهدوی، پارسایی، تهذیب نفس و آراستگی به مکارم اخلاق است[۱]. انسان با توجه به نیروی تفکر و توانایی نگهداری و انتقال تجربهها همواره میتواند در مسیر رشد فکری و تعالی معنوی و اخلاقی گام بردارد و گاه این طی طریق، جهشی و باشتاب باشد. با این حال، به دلیل ظرفیتهای بسیار فراوان انسانی میتوان توقع داشت روزگاری بیابد که با توجه به فراهم بودن زمینه، با امدادهای الهی و وجود رهبری الهی، این تعالی، جهشی بسیار فراگیر داشته باشد، به طوری که نه تنها معادل رشد تمام دورههای تاریخ بشر باشد، بلکه آنگونه که در احادیث آمده، تعالی معنوی و عقلی بشر در آن روزگار، چندین برابر کل رشد بشر در دوران حیات خود شود[۲]. شاید ضرورت عینیت یافتن این تعالی همان تجلّی اسماء و صفات الهی باشد. همانگونه که هستی، جلوهای از تجلیات اوست، این جلوه ـ در مورد انسان ـ قبل از مرحلۀ قیامت کبری میتواند در حد استعداد ممکنات ظهور و بروز تامّی بیابد. در انتظار این وضعیت به سر بردن، خود عاملی است برای تلاش مضاعف در جهت رسیدن به آن. ارتقای عقلانیت، حکمت و معرفت، بسط و کمال علم، توسعۀ دیانت، معنویت و اخلاق از جمله شاخصهای جامعه موعود است[۳].
- انتظار، در بعد عمل و اخلاق در بین جامعه منتظر؛ فرهنگی ممتاز و بیبدیل میسازد. در این فرهنگ همانطور که ایمان به مفهوم واقعی خود عبارت از علم و عمل، عقیده و تلاش و اعتراف و کوشش است، انتظار نیز مفهومی است با اصالت و سازنده و از عالیترین مکتبهایی است که میتواند جامعۀ اسلامی را در راه پیشرفت و تکامل جلو ببرد و به کلیۀ تلاشها ارزش و اصالت بخشد. در فرهنگ انتظار، منتظران چه فرد باشند و یا جامعه و یا امت، در حال عبادت و پرستش به سر میبرند که روحش عمل، بلکه برترین عمل است و به بیان امام علی (ع) همانند مجاهد تلاشگری است که در راه خدا و احیای سنتهای اسلامی در پرتو اعتقاد راسخ انتظارش، در خون خود میغلطد[۴]. جامعۀ منتظر، باید جامعهای اسلامی باشد و بزرگترین وجه تمایز جامعه اسلامی، از دیگر جامعهها، همان اخلاق نورانی اسلام است. انسان منتظر باید دارای اخلاقی اسلامی باشد و جامعۀ منتظر باید مظهر اخلاق اسلامی باشد. شیعه باید با انسانیت و اخلاق محمدی و صفات علوی و فضائل جعفری، همواره، مایۀ زینت و آبروی ائمۀ طاهرین باشد، نه مایۀ ننگ آنان و رعایت این امر، در دوران غیبت امام به احترام امام واجبتر است[۵].
- جامعۀ منتظر، برای هماهنگی با امام زمان (ع) در اهتمام به رعایت محاسن اخلاق، همۀ تلاش و کوشش خود را به کار میگیرد. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: «هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم (ع) باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید»[۶].[۷]
وظایف اخلاقی منتظران
خودسازی و پارسایی
- خودسازی و پارسایی: تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکی از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتی برخوردار است که در توقیع شریفی که از ناحیۀ مقدسۀ حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان آن حضرت سر میزند، یکی از اسباب و یا تنها سبب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از لقای آن بدر منیر شمرده شده است: «پس تنها چیزی که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده میدارد، همانا چیزهای ناخوشایندی است که از ایشان به ما میرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمیرود»[۸].[۹]
- ما باید با شناخت آنچه موجب خشنودی و ناخشنودی اولیاء دین است خود را بر انجام و ترک آنها که همان واجبات و محرمات هستند تربیت کنیم و پیوسته به دنبال نزدیک کردن خود به خداوند و پیامبر (ص) و عترتش باشیم و در هر لحظه گوش به زنگ نداهای آسمانی جبرئیل (ع) باشیم که به صورت ناگهانی در فضای آسمان طنینانداز میشوند[۱۰].
- انسان در بُعد فردی هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبۀ جسمی و بدنی میپردازد تا نیروی کارآمد برای جبهل نور باشد[۱۱]. وظایف جامعۀ مهدوی و یاران مهدی (ع)، اصلاح و تزکیۀ نفوس فردی و اجتماعی است. هرچه جامعه به فساد بیشتر آغشته باشد، ظهور وی بیشتر به تأخیر میافتد. برعکس، هرچه جامعه به سمت اصلاح و تربیت نفوس پیشروی کنند، ظهور حضرت نزدیک میشود. در روایات آمده است: هرگاه سیصد و سیزده نفر یاران امام زمان (ع) موجود گردید، آن حضرت به فرمان الهی برای تشکیل حکومت جهانی واحد قیام میکند. این مهم وقتی تحقق مییابد که افراد، متصف به تقوای الهی و بندگی راستین گردد.
- امام صادق (ع) ویژگی یاران مهدی (ع) را چنین بیان کرده است: «هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم (ع) باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید»[۱۲].
- بنابراین، یاران مهدی، در کمال پاکی و طهارت و نهایت زیبایی اخلاق زندگی میکند؛ چون از ورع ـ که درجه بالاتر از تقوای الهی است ـ برخوردارند. شاید بدین جهت است که در برخی روایات، نداشتن ورع مساوی با عدم دینداری قلمداد شده است: «لَا دِینَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ»[۱۳]. ورع، نهایت خویشتنداری در مقابل گناه، حتی نسبت به مواردی است که حلیت و حرمت چیزی روشن نباشد. فرق میان اجتهاد و ورع را امام صادق (ع) این گونه بیان کرده است: «"أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ"»[۱۴]. پس حضرت مهدی (ع) از شیعیان، انتظار ورع و زندگی پاک دارد[۱۵].
- منتظران برای رسیدن به درجاتی از ایمان که با روح الهی تأیید شده و رتبهای شایسته برای کسب حیات جدید و مخصوص مؤمنان است (که همان طیبه توحیدی است)؛ نیازمند خودسازی و پالایش معنوی هستند. امام صادق (ع) در بیان ویژگیهای یاران مهدی (ع) میفرماید: «و از آیین ایشان [= منتظران] است: تقوا و ورع، صدق، درستی و تلاش، ادای امانت به نیکوکار و بدکار، طولانی کردن سجدهها، قیام و شب زندهداری، دوری از گناهان و محارم و انتظار فرج با صبر، حسن دوستی و حسن همسایگی، بخشش و نشر نیکیها، خودداری از زشتیها و پلیدیها، خوشرویی، نصیحت، و رحمت و دلسوزی نسبت به مؤمنان»[۱۶].
- در این احادیث گهربار، ویژگی منتظران، عمل به ارزشهای اخلاقی و دوری از گناهان دانسته شده است. جهاد با نفس و هواهای آن، درجه وجودی حیات معنوی و اختیاری مؤمنان را اشتداد بخشیده و یکی از لوازم تحقق حیات طیبه است. مؤمنانی که به چنین حیاتی رسیدهاند، آمادگی وصول به درجات بالاتری از این نوع حیات را دارند که در زمان قیام و ظهور امامشان به وقوع خواهد پیوست؛ حیاتی مؤمنانه، سرشار از عبودیت و همسو با اجرای احکام و عدالت الهی که انسانها را به قرب پروردگارشان میرساند؛ حیاتی آگاهانه که با قدرت ایمان و اراده اثرگذار در اعمال فرد پدید آمده است[۱۷].
ایمان و عمل صالح، وظیفه دیگر اخلاقی منتظران
- در حدیثی که از امام صادق (ع) روایت شده است، معلوم میشود از وظایف زمان غیبت، آن است که باید ایمان داشته باشند و کارهای خیر، انجام دهند نه که دست روی دست بگذارند، و صرفا با لقلقۀ زبان بگویند، ما منتظریم که در این صورت، ایمان شخص، هیچ سودی نخواهد داشت. آن حضرت، در معنای آیه شریفۀ: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾[۱۸] فرمود: «درباره قائم و یاراناش، نازل شده است»[۱۹]. دوران دولت مهدی، به تعبیر قرآن، دوران عباد صالح است، یعنی آنان که صالحاند، وارث زمین میشوند. آیا انتظار این دوران، بدون گرایش به صلاح و زمینهسازی برای شایستگی، درست است، یا انتظاری است کاذب؟ مگر نه این است که ما به انتظار وعدۀ «زمین را بندگان صالح به ارث میبرند» نشستهایم؟ اگر منتظر این معنا هستیم و انتظاری راستین داریم، باید نخست، در زمرۀ عباد صالح درآییم، آنگاه طالب نویدی که به آنان دادهاند، باشیم؛ زیرا که این نوید را به هرکسی ندادهاند، بلکه از آن گروهی است که اهل صلاحاند. اگر جز این باشد، آن روزگار هم، باز روزگار فساد و ناشایستگیهاست، نه شایستگیها! این است که نخست باید صالح باشیم و این است کسی که در انتظار ظهور مصلح به سر میبرد، باید خود صالح باشد[۲۰].
- انسان منتظر باید ایمان و یقین قلبی داشته باشد؛ چون شخص منتظر، انتظار را وعدۀ الهی و عنایت خداوند متعال به خود میداند، پس بسان ایمان به او، به وعدۀ او نیز ایمان دارد. ایمان حاصل تقوا و جلب رضایت خداوند تبارک و تعالی است و انتظار بدون ایمان و تقوا ممکن نیست. انسان مؤمن با اطمینان قلبی به وعدههای الهی ایمان دارد و انتظار میکشد و برای تحقق وعدههای الهی میکوشد. بنابراین، انسان منتظر ابتدا باید مؤمن و باتقوا باشد. حرکت و تلاش برای تحقق وعدههای الهی نتیجۀ ایمان است و انسان با ایمان منتظر است. لذا آیات قرآن کریم شرط انتظار و تحقق وعدههایش را بر ایمان مبتنی نموده است. قرآن میفرماید: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[۲۱]، ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾[۲۲]، ﴿أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۲۳] این آیات، ایمان و عمل صالح را شرط انسانهای منتظر و منتظران ظهور و کارگزاران حکومت عدل جهانی دانسته است[۲۴].
الگوپذیری و تأسی به امام
- مهمترین و مؤثرترین راه برای پرورش حس معنوی، توجه فرد به کمالات اخلاقی و صفات حضرت مهدی (ع) است. لذا شیعه هنگامی که با سیره و خلق و خوی حضرت آشنا میشود معرفت او به حضرت و الگو قراردادن حضرت، سبب آراستن فرد به تمام صفات نیک الهی میگردد. امام که پیشوا و راهبر جامعه است، انسان کامل است و از همۀ بدیها و رذائل اخلاقی دور بوده و در مقابل، همۀ کمالات اخلاقی را در عالیترین حد آن داراست. شیعه احتیاجی به این ندارد که حتما امام خویش را در مقابل خود ببیند، بلکه سعی میکند از الگوی خود سرمشق بگیرد و تمام رذائل اخلاقی را تا حد استعداد و ظرفیت خود از جسم و روحش پاک سازد و در مسیر انتظارش همواره به خودسازی و آراستگی بپردازد[۲۵].
- از آنجایی که منتظران خود را منتسب به امام زمان (ع) میدانند؛ به این نتیجه میرسند که در پیروی از آن حضرت پیش قدم باشند و الگوی رفتاری و اخلاقی و معنوی خود را امام زمان (ع) قرار میدهند. از آثار الگو گرفتن این است که آنان در رفتار فردی و اجتماعی بر طبق خواست امام زمان(ع) حرکت کنند و مسیر زندگی خویش را بر اساس آن تنظیم نمایند. از طرفی چون خواست امام زمان (ع) بر طبق خواست خداوند است و بر محور آن میچرخد و غیر از آن نیست، رفتار منتظران نیز متأثر از اوامر و نواهی الهی و بر محور رضایت مندی خداوند خواهد بود و بر مدار اوامر و نواهی الهی خواهد چرخید[۲۶].
- فرد منتظر و پیرو واقعی و صدیق حضرت ولی عصر (ع) کسی است که رفتار و مکتب آن جناب را الگوی عملی خود قرار دهد. قیام مولا و تمامی زحمات جان فرسای ایشان و همۀ مجاهدتها و رشادتها و شهادتهای پدران بزرگوار وی در راه تربیت نفوس و پرورش دینداران واقعی بوده است. طبعاً انصار و یاران حضرتش که در این مهم وی را مدد میرسانند، با رهبر خود هم سنخی روحی و رفتاری خواهند داشت. نشانۀ بارز کسانی که در دوره غیبت حجت قائم (ع) "انتظار" پیشه میکنند، به روشنی در کلام نبوی ذکر شده است. حضرت رسول (ص)، در تجلیل از مقام شامخ "منتظران آخر الزمان" خطاب به صحابه فرمود: «شما اصحاب من هستید، لکن برادران من مردمی هستند که در آخرالزمان میآیند». آنگاه در مقام توصیف اوج مجاهدت و تدین ایشان میفرماید: «هر یک از ایشان بیش از کسی که بر زجر [پوست کندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگاهداری آتش سوزان چوب درخت تاغ در کف دست صبر میکند، در دینداری خود استقامت و پایداری میورزد. به راستی که آنان چراغهای هدایت در شبهای ظلمانی هستند»[۲۷].[۲۸].
- در روایات، بر ضرورت همگونی و پیوند فکری و عملی با امام در عصر انتظار تأکید شده است. چنانکه در توقیع وارده از ناحیۀ مقدسه آمده است: «پس تنها چیزی که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده میدارد، همانا چیزهای ناخوشایندی است که از ایشان به ما میرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمیرود»[۲۹].[۳۰]
- امام باقر (ع) در تفسیر آیۀ شریفۀ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ﴾[۳۱] فرمود: «معنای آیه این است که در انجام واجبات دینی مقاوم و استوار باشید و در مقابل دشمنانتان ایستادگی کنید و با امامی که در انتظار او نشسته اید، پیوند معنوی ایجاد نمایید»[۳۲]. همچنین سفارش اصلی خود امام عصر (ع) به پیروان و منتظران ظهورش، جز ولایتپذیری و عمل به احکام و دستورات الهی، چیز دیگری نیست. ایشان در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرموده، به شیعیان توصیه نموده است: «هریک از شما باید به آن چه موجب نزدیکی و جلب محبت ما اهل بیت میشود، عمل کند و از کارهایی که موجبات ناراحتی و خشم و رنجش ما میگردد، دوری گزیند؛ زیرا فرمان ظهور، دفعی و ناگهانی است. در آن زمان، توبه برای کسی سودی نخواهد داشت و پشیمانی کسی از کار زشت وی را از مجازات ما نجات نخواهد داد»[۳۳].
- همچنین آن حضرت در دعای: «"اللهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ..."»[۳۴] توفیق بندگی و عمل به دستورات دینی و دوری از معصیت و گناه را به عنوان نخستین خواستۀ انسان از خداوند، به شیعیان و منتظران ظهورش تعلیم فرموده است. بدون شک، پارسایی و آراستگی به فضیلت تقوی و اخلاق نیکو، موجب برازندگی و زیبایی هر انسان عاشق کمال و فضیلت است. آنچه خواستۀ اصلی پیشوایان دین و شخص امام مهدی (ع) است و در احادیث و روایات بدان تأکید شده، عمل به بایدهای دینی و اهتمام ورزیدن نسبت به انجام وظایف فردی و اجتماعی است؛ زیرا لازمۀ معرفت و عشق به امام، الگوپذیری و تأسی به او در افکار، آداب، منش و رفتار است. از این نظر، معرفتی که انگیزۀ الگوپذیری و اقتدای عملی انسان به امام و مقتدا را در پی نداشته باشد، معرفت نیست؛ چرا که معرفت و شناخت حضرت، باید به ایجاد سنخیت میان مأموم و امام منجر شود. اساساً امکان ندارد کسی حقیقتاً عاشق و شیفته امام عصر (ع) باشد، اما از راه و رسم مهدی زیستی، دور، یا نسبت به آن بیتفاوت بماند و آداب و رفتار وی، رنگ و بوی مهدوی نداشته باشد؛ زیرا بدون همراهی و همرنگی، انتظار و چشم به راهی برای مهدی موعود، معنا و مفهومی نخواهد داشت. بنابراین، یکی از نشانههای منتظر بودن، پیراستگی در عمل و تزیین به آراستگیهای اخلاقی و ارزشی است. آنچه در این خصوص، حائز اهمیت است، توجه ویژه به این نکته است که این تقواپیشگی حتماً بر اساس الگو پذیری از امام و ولایت ایشان باشد[۳۵].
ملکه تقوی و عدالت
- ملکۀ تقوی و عدالت: پروای الهی در همۀ زمانها لازم و واجب است؛ اما در دوران غیبت، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده است تا انسانها را به بیراهه کشانده، گمراه سازند. امام صادق (ع) فرمود: «همانا برای صاحب الامر غیبتی هست؛ پس بنده تقوای الهی پیشه نماید و به دین او چنگ زند»[۳۶] آن حضرت همچنین فرمود: «هر کس شاد میشود از آنکه از یاران قائم باشد، پس باید پرهیزگار بوده، به نیکوییهای اخلاقی عمل کند؛ در حالی که منتظر است. پس اگر از دنیا برود و پس از آن، قائم قیام نماید، پاداشی مانند آن کس که قائم را درک کند، خواهد داشت. پس کوشش کنید و منتظر باشید. گوارایتان باد ای گروه مورد رحمت الهی واقع شده!»[۳۷].[۳۸]
- انسان منتظر باید به زیور عدالت، تقوی و پارسایی آراسته باشد، منتظران ظهور مهدی که در انتظار حکومت عدل جهانی به سر میبرند، باید پیوسته، نمونۀ عدل و عدلطلبی باشند. قرآن میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾[۳۹] اگر فردی با اجتناب از معاصی و رعایت تقوای الهی، بتواند ملکۀ عدالت را در خود پدید آورد و با ایجاد تعادل در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات اخلاقی را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در عصر ظهور که عصر استقرار عدل ناب و مطلق است خویشتن را با شرایط نوین تمدن توحیدی مهدوی هماهنگ سازد. در غیر این صورت هاضمۀ شخصیت فرد، قدرت جذب مؤلفههای فرهنگ عدالت محور دولت مهدی (ع) را نخواهد داشت[۴۰].
- در اسلام، رابطۀ تنگاتنگی میان عدالت فردی و اجتماعی وجود دارد. از دیدگاه اسلام، پیدایش عدالت فراگیر اجتماعی در گرو تحقق عدالت فردی در آحاد جامعه است؛ این بدان معناست که برآیند تعادل مهرههای یک مجموعه به تعادل کل آن منتهی میشود. عدل مقابل ظلم است، کسی که ظالم باشد، عادل نیست و از آنجا که "ارتکاب معصیت" ظلم به نفس تلقی میشود، فرد گناهکار برای هر گونه ظلم اجتماعی آمادگی روانی لازم را خواهد داشت؛ زیرا معمولاً کسی که حقوق خودش را پاس نمیدارد، حقوق دیگران را نیز ارزشمند نمیشمرد. آنجا که حتی حس صیانت نفس هم نمیتواند جلودار خوی تجاوزگری و سرکشی حیوانی انسان باشد، اهرمهای کنترل این تعدیطلبی نسبت به دیگران، چندان کارآ نمینماید. براین اساس، رتبه "تحقق عدالت فردی" بر "ایجاد عدالت اجتماعی" مقدم است؛ یعنی حصول "عدالت أنفسی" پیش نیاز وصول به "عدالت آفاقی" است. از اینرو، اگر فردی با اجتناب از معاصی و رعایت پروای الهی، بتواند ملکۀ عدالت را در خود پدید آورد و با ایجاد تعادل در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات اخلاقی را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در عصر ظهور که عصر استقرار عدل ناب و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین تمدن توحیدی مهدوی هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه شخصیت فرد، قدرت جذب مؤلفههای فرهنگِ عدالتمحور دولت کریمه را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاکهای جدید هماهنگ نمیشود و این تعارض در پایان وی را به بن بست میکشاند. نمونۀ تاریخی چنین شرایطی را در زمان حکومت نورانی علوی میتوان یافت. حضرت از آغاز امر میدانست که نفوس غیر مهذب و تربیت نشده که از ملکۀ عدالت فاصله گرفته بودند، عدالت وی را بر نمیتابند، از اینرو از پذیرش خلافت سرباز زد تا آنجا که حجت را بر آنان تمام کرد، و پس از استقرار حکومت ولی همان شد که مولا پیشبینی فرمود؛ یعنی بسیاری از کسانی که او را بر حق میدانستند و قلبشان با او بود، بر وی شمشیر کشیدند و سرانجام فرق عدالت در محراب عبادت شکافت؛ باری هر کس بخواهد در شمار منتظران حقیقی آن "عدلِ مُنتظر" باشد، باید تقوی و عدالت پیشه کند[۴۱].
امر به معروف و نهی از منکر
- امر به معروف و نهی از منکر: از وظایف جامعۀ مهدوی و یاران مهدی (ع)، اصلاح و تزکیۀ نفوس فردی و اجتماعی است. هرچه جامعه به فساد بیشتر آغشته باشد، ظهور وی بیشتر به تأخیر میافتد. بر عکس، هرچه جامعه به سمت اصلاح و تربیت نفوس پیشروی کنند، ظهور حضرت نزدیک میشود. در روایات آمده است: هرگاه سیصد و سیزده نفر یاران امام زمان(ع) موجود گردید، آن حضرت به فرمان الهی برای تشکیل حکومت جهانی واحد قیام میکند. این مهم وقتی تحقق مییابد که افراد، متصف به تقوای الهی و بندگی راستین گردد. تقوی، وقتی معنی پیدا میکند که انسان در قبال جامعه احساس مسئولیت کند، به گونهای که در برابر خدا مسئول است. مسئولیت انسان وقتی محرز میشود که از امر به معروف و نهی از منکر غفلت نورزد. قرآن کریم، فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر را باعث عزّت و فلاح فرد و جامعه میخواند و میفرماید: «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند»[۴۲]. در آیه دو نکته وجود دارد: یکی، دعوت به کار خیر که در قالب امر به معروف مطرح شده است و دیگری اینکه دعوت کنندگان به معروف و باز دارندگان از منکر، صاحبان عزّت و اقتدارند. نتیجه این میشود، جامعۀ بیتفاوت در مقابل ظلم و ستم، مرده است. در آیۀ دیگر، خداوند برتری یک ملت و امت را به امر به معروف و نهی از منکر میداند: «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید»[۴۳]. آیۀ مبارکه، امت پیامبر آخر الزمان را بهترین امتها معرفی کردهاند؛ پس طبیعی است یاران حضرت مهدی (ع)، از بهترین افراد تشکیل میشود که تحقق این امتیاز، به کسب مراتب اخلاقی و عملی انسان بستگی دارد. افراد غیر صالح، به هیچ روی در حکومت مهدی (ع) جایگاهی ندارند؛ زیرا طبق وعدۀ الهی «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد»[۴۴] حکومت از آن صالحان است[۴۵].
- دوران دولت مهدی، به تعبیر قرآن، دوران عباد صالح است، یعنی آنان که صالحاند، وارث زمین میشوند. آیا انتظار این دوران، بدون گرایش به صلاح و زمینهسازی برای شایستگی، درست است، یا انتظاری است کاذب؟ اگر منتظر این معنا هستیم و انتظاری راستین داریم، باید نخست، در زمرۀ عباد صالح در آییم، آنگاه طالب نویدی که به آنان دادهاند، باشیم؛ زیرا که این نوید را به هرکسی ندادهاند، بلکه از آن گروهی است که اهل صلاحاند. اگر جز این باشد، آن روزگار هم، باز روزگار فساد و ناشایستگیهاست، نه شایستگیها! این است که نخست باید صالح باشیم و این است که خلقی که در انتظار ظهور مصلح به سر میبرد، باید خود صالح باشد[۴۶].
- ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل میکند که روزی، آن حضرت فرمود: «آیا شما را خبر ندهم از چیزی که خداوند هیچ عملی را از بندگان، بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله، بفرمایید. فرمود: «گواهی دادن بر اینکه معبودی به جز الله نیست، و اینکه، محمد بنده او و فرستاده او است و چشم به راه قائم بودن. سپس فرمود: ما را دولتی در پیش است که هر وقت خدا بخواهد آن را پیش خواهد آورد. سپس فرمود: هرکس که از بودناش در شمار یاران امام قائم، شادمان است، باید به انتظار باشد و با همین حال انتظار، به پرهیز و اخلاق نیکو رفتار کند...».[۴۷].[۴۸]
- انسانها، معمار سرنوشت جامعه و تاریخاند. ایشان، محور دگرگونی اوضاع اجتماعی هستند. با خود آنان است که بتوانند جامعۀ خویش را از وضع بد و نامناسب به خوب و مناسب برسانند و یا بر عکس. با دقت در آیات قرآن کریم و بررسی سرگذشت ملتها و امتهای پیشین، به روشنی درمییابیم سنت الهی چنین بوده که پدیدآمدن هرگونه دگرگونی و تحولی برای جامعههای انسانی، به دست و ارادۀ خود آنان شدنی است. همانگونه که سرنوشت یک انسان، در گرو چگونگی رفتار و کارهای او است، سرنوشت یک جامعه نیز بستگی فراوانی به کارکرد گروهی افراد دارد. خداوند بزرگ تأکید کرده سرنوشت هیچ قوم و ملتی را دچار دگرگونی نمیکند مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند[۴۹]. بنابراین، ضروریترین کار، پیش از سامانیافتن هر نوع حکومتی در جامعه، فراهمکردن زمینهها و بسترهای هماهنگ با آن حکومت، جهت پذیرش مردمی است؛ چرا که ساختار حکومت مطلوب مردم، در جامعه به گونهای شکل میگیرد که خرد گروهیِ اجتماع، تحمل پذیرش آن را داشته باشند[۵۰].
نتیجه گیری
- بنابراین، جامعۀ منتظر باید دارای اخلاق و رفتار اسلامی باشد که برای ایجاد جامعۀ مهدوی باید به خودسازی و پارسایی، ایمان و عمل صالح، اقتدا به امام، ملکه تقوی و عدالت و امر به معروف و نهی از منکر پرداخت.
پانویس
- ↑ ر.ک. الهینژاد، حسین،ویژگیهای منتظران و جامعه منتظر، ص ۲۶۵.
- ↑ «"الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّی الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّی یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً"»؛ منتخب الانوار، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶.
- ↑ ر.ک. دیرباز، عسکر، روشهای اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص ۱۱۸.
- ↑ عن امیر المؤمنین(ع):«"الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ"»، منتخب الاثر، ص ۴۹۶.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۸۴-۸۸؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۲۰۰-۲۰۱.
- ↑ «"مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ"»؛ غیبت نعمانی، ص۲۰۷.
- ↑ ر.ک. نویسندگان، آفتاب مهر، ج۲، ص ۱۳۴ – ۱۳۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۲۴۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص: ۱۳۱-۱۳۲؛ الهینژاد، حسین،ویژگیهای منتظران و جامعه منتظر، ص ۲۶۵؛ گرجیان، محمد مهدی، تحلیل کارآمدی انتظار در حیات طیبه، ص ۲۲؛ موسوینسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۱، ص ۳۲۴.
- ↑ «"فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"»؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۷.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، نقش انتظار در پویایی جامعه اسلامی، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک. اکبری، محمد رضا، پرچم هدایت، ص ۶۶.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۴۲.
- ↑ «"مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ"»؛ غیبت نعمانی، ص۲۰۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۷، ص۳۵.
- ↑ ر.ک. کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص ۱۳-۱۴.
- ↑ «"وَ أَنَّ مِنْ دِینِهِمُ الْوَرَعَ وَ الْعِفَّةَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّلَاحَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ إِلَی الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولَ السُّجُودِ وَ الْقِیَامَ بِاللَّیْلِ وَ اجْتِنَابَ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ کَفَّ الْأَذَی وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِیحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِینَ"»؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۶۱.
- ↑ ر.ک. گرجیان، محمد مهدی، تحلیل کارآمدی انتظار در حیات طیبه، ص ۲۲.
- ↑ «خدا به كسانى از شما كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند وعده داد كه در روى زمين جانشين ديگرانشان كند، هم چنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند جانشين ديگران كرد. و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد. و وحشتشان را به ايمنى بدل كند.» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «"قَالَ نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِه"»؛ الغیبة النعمانی، ص۲۴۰، ح ۳۵.
- ↑ ر.ک. سهرابی، صادق، با انتظار در خیمهاش درآییم، ص؟.
- ↑ «برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم» سوره هود، آیه ۸۶.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ ر.ک. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۴.
- ↑ ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث.
- ↑ ر.ک. ملکی راد، محمود، کارکرد مهدویت در اصلاح و تغییر رفتارهای فردی و اجتماعی، ص ۳۱۰
- ↑ «"لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی"؛» بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
- ↑ ر.ک. علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار، ص۷۹-۹۰
- ↑ «"فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"»؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
- ↑ ر.ک.نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص: ۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ «"اِصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ"»؛ الغیبة، نعمانی، ص۳۴ و ص۲۰۶؛ معجم الاحادیث الامام المهدی(ع)، ج۵، ص۶۶.
- ↑ «"فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِینَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا یُنْجِیهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَی حَوْبَة"»؛ الإحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
- ↑ مفاتیح الجنان، دعای امام زمان(ع).
- ↑ ر.ک. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۲۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۵۱.
- ↑ «"مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، بایستههای عصر چشم به راهی.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
- ↑ ر.ک. مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸.
- ↑ ر.ک. علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار، ص۷۹-۹۰
- ↑ ﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
- ↑ ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ﴾«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ ر.ک. کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص ۱۳-۱۴.
- ↑ ر.ک. محمد حکیمی، در فجر ساحل، ص ۵۸.
- ↑ «"عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً یَجِیءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
- ↑ ر.ک. سهرابی، صادق، با انتظار در خیمهاش درآییم، ص؟.
- ↑ سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.