تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۷: خط ۲۷:
[[پرونده:1368242.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین امینی|امینی]]]]
[[پرونده:1368242.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین امینی|امینی]]]]
::::::'''علامه [[عبدالحسین امینی]]''' در کتاب ''«[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::'''علامه [[عبدالحسین امینی]]''' در کتاب ''«[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«همه [[انبیا]] و اولیاء و مؤمنان طبق نص قرآن مجید دارای علم غیب هستند، و برای هر کدامشان بهره مخصوصی است اما دانش همه آنها، در هر مرحله‌ای که قرار داشته باشد، باز از لحاظ کم و کیف محدود و عرضی است نه ذاتی، و مسبوق به عدم است نه ازلی و برای آن ابتدا و انتهائی است نه سرمدی و از خدا گرفته شده که: پیش او کلیدهای غیب است کسی از آنها جز او آگاهی ندارد؛ پیامبر و وارث علمش در میان امتش در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد بلاها و مرگ‌ها و حوادث، و همچنین در اعلام آنها به مردم، نیازمند به اجازه و فرمان خدا هستند. علم و عمل و اعلام آن به مردم، سه مرحله هستند که هیچ کدام از آنها ارتباط با مرحله دیگر ندارد، هیچ گاه علم به چیزی مستلزم عمل کردن به آن و یا اعلام آن به مردم نیست، و برای هر کدام از آنها جهات مقتضی و عوامل منع کننده‌ای است که باید مراعات گردد. اصلا مقایسه میان علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد با علم محدود و مقید، و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت، و علم اصیل با علم از دیگران کسب شده، غلط است چنانکه شاید علم پیامبران با دانش دیگر افراد بشر، مقایسه شود، زیرا با آنکه علم همه آنها در امکان شریک است، اما به خاطر اختلاف در راه آن و خصوصیاتی که در آنها وجود دارد آن دو را از هم متمایز و جدا می‌سازد، بلکه نمی‌شود میانم علم مجتهد و علم مقلد در مورد احکام شرعی اگر چه مقلد به همه آنها احاطه داشته باشد، مقایسه نموده، زیرا راه تحصیل آن دو با هم فرق زیاد دارد».
::::::*«همه [[انبیا]] و اولیاء و مؤمنان طبق نص قرآن مجید دارای [[علم غیب]] هستند، و برای هر کدامشان بهره مخصوصی است اما دانش همه آنها، در هر مرحله‌ای که قرار داشته باشد، باز از لحاظ کم و کیف محدود و عرضی است نه ذاتی، و مسبوق به عدم است نه ازلی و برای آن ابتدا و انتهائی است نه سرمدی و از خدا گرفته شده که: پیش او کلیدهای غیب است کسی از آنها جز او آگاهی ندارد؛ پیامبر و وارث علمش در میان امتش در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد بلاها و مرگ‌ها و حوادث، و همچنین در اعلام آنها به مردم، نیازمند به اجازه و فرمان خدا هستند. علم و عمل و اعلام آن به مردم، سه مرحله هستند که هیچ کدام از آنها ارتباط با مرحله دیگر ندارد، هیچ گاه علم به چیزی مستلزم عمل کردن به آن و یا اعلام آن به مردم نیست، و برای هر کدام از آنها جهات مقتضی و عوامل منع کننده‌ای است که باید مراعات گردد. اصلا مقایسه میان علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد با علم محدود و مقید، و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت، و علم اصیل با علم از دیگران کسب شده، غلط است چنانکه شاید علم پیامبران با دانش دیگر افراد بشر، مقایسه شود، زیرا با آنکه علم همه آنها در امکان شریک است، اما به خاطر اختلاف در راه آن و خصوصیاتی که در آنها وجود دارد آن دو را از هم متمایز و جدا می‌سازد، بلکه نمی‌شود میانم علم مجتهد و علم مقلد در مورد احکام شرعی اگر چه مقلد به همه آنها احاطه داشته باشد، مقایسه نموده، زیرا راه تحصیل آن دو با هم فرق زیاد دارد».
::::::*«دانستیم که [[انبیا]] اولیا و مؤمنان طبق نص قرآن علم غیب دارند و برای هر کدام بهره مخصوصی است؛ اما دانش همه آنها در هر مرحله‌ای که قرار داشته باشد، از لحاظ کم و کیف، محدود و عرضی است نه ذاتی و مسبوق به عدم؛ نه این که ازلی و ابدی باشد، بلکه از خدا گرفته شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و وارث علم او [[امام علی|علی]]{{ع}} در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد گوناگون، نیازمند به اجاره و فرمان خدا هستند. شاید کسی بگوید که در بعضی آیات، مطلقاً علم غیب را برای خداوند می‌دانند؛ مانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}} در جواب می‌گوییم که در علم غیب، اولاً و بالذات در حیطه علم خداوند است و کسی به آن آگاهی ندارد و خداوند در این آیات سخن کسانی را نفی می‌کند که می‌گویند ما به طور مستقل به غیب آگاهی داریم و این آیات نافی آیاتی نیستند که به افاضه علوم غیبی به رسول خدا و پیامبران برگزیده‌اش و مؤمنان اشاره دارند و اصلاً افرادی مثل پیامبران و امامان شیعه ادعایی در رابطه با علم غیب به صورت مستقل ندارند»<ref>[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ص۱۰۸ و ۱۱۴].</ref>.
::::::*«دانستیم که [[انبیا]] اولیا و مؤمنان طبق نص قرآن [[علم غیب]] دارند و برای هر کدام بهره مخصوصی است؛ اما دانش همه آنها در هر مرحله‌ای که قرار داشته باشد، از لحاظ کم و کیف، محدود و عرضی است نه ذاتی و مسبوق به عدم؛ نه این که ازلی و ابدی باشد، بلکه از خدا گرفته شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و وارث علم او [[امام علی|علی]]{{ع}} در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد گوناگون، نیازمند به اجاره و فرمان خدا هستند. شاید کسی بگوید که در بعضی آیات، مطلقاً [[علم غیب]] را برای خداوند می‌دانند؛ مانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}} در جواب می‌گوییم که در [[علم غیب]]، اولاً و بالذات در حیطه علم خداوند است و کسی به آن آگاهی ندارد و خداوند در این آیات سخن کسانی را نفی می‌کند که می‌گویند ما به طور مستقل به غیب آگاهی داریم و این آیات نافی آیاتی نیستند که به افاضه علوم غیبی به رسول خدا و پیامبران برگزیده‌اش و مؤمنان اشاره دارند و اصلاً افرادی مثل پیامبران و امامان شیعه ادعایی در رابطه با علم غیب به صورت مستقل ندارند»<ref>[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ص۱۰۸ و ۱۱۴].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۴۰: خط ۴۰:
[[پرونده:110354687.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید محمد علی قاضی طباطبایی]]]]
[[پرونده:110354687.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید محمد علی قاضی طباطبایی]]]]
آیت‌الله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسی‌های اسلامی]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسی‌های اسلامی]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان می‌‏شود:
::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان می‌‏شود:
:::::#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست.
:::::#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۶:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' و مكاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' و مكاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«بی شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است. مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق و علم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و مطلق مخصوص خداوند علیم است و از صفات ذاتی اوست. لذا سزاوار نیست گمان شود که [[انبیا]] {{عم}} در صفت علم، شریک خداوند هستند و صحیح نیست گفته شود، علم به غیب و یا علم حضوری داشتن انبیاء نوعی شرک و غلو به حساب می‌آید، زیرا اوصاف این دو علم مختلف است، علم خدا قدیم و پیش از معلومات است و عین ذات اوست و علت معلومات می‌باشد، اما علم به غیب و یا علم حضوری پیامبر یا امام علمی حادث، پس از معلومات و مغایر با ذات ایشان می‌باشد و علت معلومات نیست. حضور معلوم نزد انبیاء و آگاهان از غیب همانند [[ائمه اطهار]] {{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست و علم خدا ذاتی است اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد و شرکت این دو علم باقی نمی‌ماند. اگر گفته شود [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} علم غیب نمی‌دانند و مراد آن باشد که بالذات و مستقلاً نمی‌دانند صحیح است و اگر گفته شود ایشان به تعلیم الهی بهره‌مند از غیبند نیز صحیح است»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۳۸.</ref>.
::::::*«بی شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است. مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق و علم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و مطلق مخصوص خداوند علیم است و از صفات ذاتی اوست. لذا سزاوار نیست گمان شود که [[انبیا]] {{عم}} در صفت علم، شریک خداوند هستند و صحیح نیست گفته شود، علم به غیب و یا علم حضوری داشتن انبیاء نوعی شرک و غلو به حساب می‌آید، زیرا اوصاف این دو علم مختلف است، علم خدا قدیم و پیش از معلومات است و عین ذات اوست و علت معلومات می‌باشد، اما علم به غیب و یا علم حضوری پیامبر یا امام علمی حادث، پس از معلومات و مغایر با ذات ایشان می‌باشد و علت معلومات نیست. حضور معلوم نزد انبیاء و آگاهان از غیب همانند [[ائمه اطهار]] {{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست و علم خدا ذاتی است اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد و شرکت این دو علم باقی نمی‌ماند. اگر گفته شود [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} علم غیب نمی‌دانند و مراد آن باشد که بالذات و مستقلاً نمی‌دانند صحیح است و اگر گفته شود ایشان به تعلیم الهی بهره‌مند از غیبند نیز صحیح است»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۳۸.</ref>.
::::::*«از آنجا که علم یکی از صفات الهی می‌باشد، از این رو بی جهت نیست به اجمال به بیان تفاوت صفات خدا و توصیف غیر او به نعت و صفتی پرداخته شود. صفات و نعمت‌هایی که برای خداوند سبحان جاری می‌شود با توصیفاتی که برای غیر خدا بیان می‌شود متفاوت می‌باشند. این تفاوت از جهت معنا نیست یعنی اینگونه نیست که مثلاً علم که خدا به آن متصف می‌شود، معنایی غیر از علمی باشد که انسان به آن متصف می‌گردد بلکه این اختلاف از جهت کیفیت جری و اتصاف می‌باشد. یعنی علم به عنوان نمونه: واجب دارد ممکن، ذاتی و اکتسابی، مطلق و مرسل از قیود، و یا مقید و محدود، عین ذات است و بدون تعدد بین وصف و موصوف و یا زائد بر ذات است و عارض بر او و... آنچه لایق ساحت الهی است به دلایل روشن و براهین صحیح بخش‌هایی از این اقسام است. بر این مبنا آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص [[علم غیب]] به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علم واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمی‌گردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع می‌باشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت می‌کنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمی‌نماید و قیدی آن را مقید نمی‌کند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم می‌باشد.
::::::از آنجا که علم یکی از صفات الهی می‌باشد، از این رو بی جهت نیست به اجمال به بیان تفاوت صفات خدا و توصیف غیر او به نعت و صفتی پرداخته شود. صفات و نعمت‌هایی که برای خداوند سبحان جاری می‌شود با توصیفاتی که برای غیر خدا بیان می‌شود متفاوت می‌باشند. این تفاوت از جهت معنا نیست یعنی اینگونه نیست که مثلاً علم که خدا به آن متصف می‌شود، معنایی غیر از علمی باشد که انسان به آن متصف می‌گردد بلکه این اختلاف از جهت کیفیت جری و اتصاف می‌باشد. یعنی علم به عنوان نمونه: واجب دارد ممکن، ذاتی و اکتسابی، مطلق و مرسل از قیود، و یا مقید و محدود، عین ذات است و بدون تعدد بین وصف و موصوف و یا زائد بر ذات است و عارض بر او و... آنچه لایق ساحت الهی است به دلایل روشن و براهین صحیح بخش‌هایی از این اقسام است. بر این مبنا آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص [[علم غیب]] به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علم واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمی‌گردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع می‌باشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت می‌کنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمی‌نماید و قیدی آن را مقید نمی‌کند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم می‌باشد.
::::::[[حضرت]]{{ع}} با تقسیم علم الهی به دو قسم، یک قسم از علم الهی را علم خاص خداوند می‌شمرد که کسی از آن مطلع نشده است که همان مواردی است که در خطبه [[نهج البلاغه]] حضرت آن را [[علم غیب]] می‌شمرد؛ پس مقصود از [[علم غیب]] در روایت [[نهج البلاغه]] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه فراوان دیگر علم خاص الهی است که آگاهی از آن مورد نفی قرار گرفته است. اما قسم دوم علم، علمی است که در اختیار همگان قرار نمی‌گیرد بلکه مقربان الهی از آن بهره‌مند می‌شوند و این همان علمی است که برای خود ثابت می‌دانند که تحقق آن به تعلیم و اذن خداوند میسر می‌گردد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۴۱.</ref>.
::::::[[حضرت]]{{ع}} با تقسیم علم الهی به دو قسم، یک قسم از علم الهی را علم خاص خداوند می‌شمرد که کسی از آن مطلع نشده است که همان مواردی است که در خطبه [[نهج البلاغه]] حضرت آن را [[علم غیب]] می‌شمرد؛ پس مقصود از [[علم غیب]] در روایت [[نهج البلاغه]] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه فراوان دیگر علم خاص الهی است که آگاهی از آن مورد نفی قرار گرفته است. اما قسم دوم علم، علمی است که در اختیار همگان قرار نمی‌گیرد بلکه مقربان الهی از آن بهره‌مند می‌شوند و این همان علمی است که برای خود ثابت می‌دانند که تحقق آن به تعلیم و اذن خداوند میسر می‌گردد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۴۱.</ref>.
::::::*«علم از صفات ذات خداوند است. و تفاوت میان علم خدا با علم ما سوی الله همانند تفاوت میان آفرینشگر هستی با آفریده شدگان است که اولی وجود مستقل و بالذات دارد و دومی وجود تبعی و عرضی. بی‌شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است . مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق وعلم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و و مطلق مخصوص خداوند علیم است واز صفات ذاتی اوست.
::::::*«علم از صفات ذات خداوند است. و تفاوت میان علم خدا با علم ما سوی الله همانند تفاوت میان آفرینشگر هستی با آفریده شدگان است که اولی وجود مستقل و بالذات دارد و دومی وجود تبعی و عرضی. بی‌شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است . مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق وعلم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و و مطلق مخصوص خداوند علیم است واز صفات ذاتی اوست.
خط ۱۲۶: خط ۱۲۵:
[[پرونده:136810.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]]]
[[پرونده:136810.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید ابراهیم افتخاری]] در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]}}»'' در این‌باره گفته است:  
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید ابراهیم افتخاری]] در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]}}»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل می‌شوند و علم غیب خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمی‌دانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل می‌کند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم می‌شود. علم عام همان ‌است که به پیامبران و اوصیا و امامان داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشان‌دهندۀ تفاوت علم خداوند با علم پیامبر و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره می‌کند. براساس ‌این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن علم غیب را از خود نفی می‌کند، منظور علم غیب مطلق است و اگر به داشتن علم غیب خود اشاره می‌کند، علم غیب غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ علم غیب ائمه می‌بینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه می‌خوانیم. در روایتی از ابوبصیر نقل می‌کند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، ما علم غیب نداریم و اگر خدا ما را به خودمان واگذارد، مانند شما انسان‌های معمولی خواهیم شد؛ اما لحظه به لحظه، به امام تحدیث می‌شود. نیز روایاتی به همین مضمون نقل کرده است. از خود روایت روشن می‌شود که منظور امام از نداشتن علم غیب همان غیب اختصاصی خداوند است که در روایت پیش، به آن اشاره شد و غیوبی لحظه به لحظه، به آنها ارائه می‌شود که دیگران از آنها محروم‌اند. کلینی نقل می‌کند که مردی از اهالی فارس از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید: آیا شما علم غیب می‌دانید؟ و ایشان از قول [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: گاهی علم الهی برای ما گسترده می‌شود. در این موارد، علم غیب می‌دانیم و گاهی علم الهی از نظر ما برچیده می‌شود. در این موارد، علم غیب نمی‌دانیم. علم الهی، راز خدای عزّ و جلّ است که با جبرئیل می‌گوید، جبرئیل به محمد می‌گوید و محمد نیز، به هرکسی که بخواهد، می‌گوید. پس علم غیب امام به علومی مربوط می‌شود که از مرحلۀ تقدیر گذشته و از خزانۀ اختصاصی خداوند خارج شده و به فرشتگان، پیامبران و امامان رسیده باشد. در روایات، علم غیب به خاص و عام تقسیم شده است. فقط خداوند از علم خاص آگاهی دارد و علم امام از علوم عام الهی است»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، [[شیعه‌پژوهی (نشریه)|فصلنامه شیعه‌پژوهی]] شماره۲.</ref>.
::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل می‌شوند و [[علم غیب]] خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمی‌دانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل می‌کند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم می‌شود. علم عام همان ‌است که به پیامبران و اوصیا و امامان داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشان‌دهندۀ تفاوت علم خداوند با علم پیامبر و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره می‌کند. براساس ‌این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن علم غیب را از خود نفی می‌کند، منظور علم غیب مطلق است و اگر به داشتن علم غیب خود اشاره می‌کند، [[علم غیب]] غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} می‌بینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه می‌خوانیم. در روایتی از ابوبصیر نقل می‌کند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، ما علم غیب نداریم و اگر خدا ما را به خودمان واگذارد، مانند شما انسان‌های معمولی خواهیم شد؛ اما لحظه به لحظه، به امام تحدیث می‌شود. نیز روایاتی به همین مضمون نقل کرده است. از خود روایت روشن می‌شود که منظور امام از نداشتن [[علم غیب]] همان غیب اختصاصی خداوند است که در روایت پیش، به آن اشاره شد و غیوبی لحظه به لحظه، به آنها ارائه می‌شود که دیگران از آنها محروم‌اند. کلینی نقل می‌کند که مردی از اهالی فارس از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید: آیا شما [[علم غیب]] می‌دانید؟ و ایشان از قول [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: گاهی علم الهی برای ما گسترده می‌شود. در این موارد، علم غیب می‌دانیم و گاهی علم الهی از نظر ما برچیده می‌شود. در این موارد، [[علم غیب]] نمی‌دانیم. علم الهی، راز خدای عزّ و جلّ است که با جبرئیل می‌گوید، جبرئیل به محمد می‌گوید و محمد نیز، به هرکسی که بخواهد، می‌گوید. پس [[علم غیب]] امام به علومی مربوط می‌شود که از مرحلۀ تقدیر گذشته و از خزانۀ اختصاصی خداوند خارج شده و به فرشتگان، پیامبران و امامان رسیده باشد. در روایات، [[علم غیب]] به خاص و عام تقسیم شده است. فقط خداوند از علم خاص آگاهی دارد و علم امام از علوم عام الهی است»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، [[شیعه‌پژوهی (نشریه)|فصلنامه شیعه‌پژوهی]] شماره۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۴ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۲۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

تفاوت علم غیب خدا و معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیا میان علم غیب خدا و غیر خدا تفاوتی وجود دارد؟

پاسخ نخست

نجفی لاری
آیت‌الله سید عبدالحسین نجفی لاری در کتاب « المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته» در این‌باره گفته‌است:
«تفاوت‌های فراوانی بین علم باری‌ تعالی و علم فعلیِ امام(ع) هست؛ از جمله از جهت قدم و حدوث و سبق و عدم و علیت و معلولیت و عینیت با ذات و عدم آن و غیر آن که دیگر مجالی برای توهم اتحاد بین دو علم و لزوم شرک باقی نخواهد گذاشت»[۱].







پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های وابسته

  1. آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)
  2. آیا آیه ۳۰ سوره بقره مثبت علم غیب فرشتگان است؟ (پرسش)
  3. اگر فرشتگان علم غیب ندارند پس از کجا می‌دانستند که انسان‌ها روی زمین جنگ و خونریزی برپا خواهند کرد؟ (پرسش)
  4. آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
  5. چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
  6. آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)
  7. آیا همه امامان علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)
  8. آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش تصدی امامت از علم غیب برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)
  9. آیا آگاهی از غیب و پیشگویی حوادث به معنای وجود سناریوی آماده و در نهایت جبر انسان نیست؟ (پرسش)
  10. اگر امام معصوم علم غیب دارد پس چرا قرآن علم غیب را از بشر نفی می‌کند؟ (پرسش)
  11. آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
  12. امام معصوم از چه زمانی صاحب علم غیب می‌شود؟ (پرسش)
  13. آیا غیر معصوم می‌تواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش)
  14. آیا غیر معصوم می‌تواند پیشگویی کند؟ (پرسش)
  15. آیا پیشگویی‌هایی که افراد غیر معصوم انجام داده‌اند نقض آیات انحصار علم غیب نیستند؟ (پرسش)
  16. آیا علم غیب پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  17. آیا مقام علم غیب به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)
  18. شرایط دستیابی غیر معصوم به علم غیب چیست؟ (پرسش)
  19. غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به غیب آگاهی یابد؟ (پرسش)
  20. ادراک کدام علوم غیبی برای غیر معصوم ممکن است؟ (پرسش)
  21. آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم غیبی باشد؟ (پرسش)
  22. وظایف علمی و عملی غیر معصوم در قبال علوم غیبی چیست؟ (پرسش)
  23. در صورت آگاهی از برخی علوم غیبی آیا غیر معصوم اجازه انتقال آن به دیگران را دارد؟ (پرسش)
  24. آیا آگاهی غیر معصوم از غیب با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
  25. با توجه به اینکه علم غیب غیر خدا ویژه رسولان برگزیده است آگاهی غیر معصوم از برخی امور غیبی چه توجیهی دارد؟ (پرسش)
  26. آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
  27. با توجه به عقیده بداء آیا بهره‌مندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
  28. آیا از نظر اسلام امکان دارد روزی دستگاهی اختراع شود که قادر باشد ما را به گذشته یا آینده ببرد؟ (پرسش)
  29. آیا آگاهی از سرنوشت به نفع انسان یا به ضرر اوست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته، ص ۲۹.
  2. الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ص۱۰۸ و ۱۱۴.
  3. همسنگ ذره‌ای در آسمان‌ها و زمین از دید او دور نمی‌ماند؛ سوره سبأ: ۳.
  4. مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳.
  5. بررسی‌های اسلامی
  6. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد ؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
  7. و همه کارها بدو باز گردانده می‌شود؛ سوره هود، آیه: ۱۲۳.
  8. ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم ؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۶.
  9. و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند ؛ سوره ذاریات، آیه: ۵۶.
  10. و پروردگارت از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست ؛ سوره هود، آیه: ۱۲۳.
  11. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۴۸.
  12. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۵۸.
  13. «خداوند است‌ که‌ جان‌‌ها را می‌گیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲
  14. «و تا زمانی که‌ چون‌ مرگ‌ به‌ نزدیکی از شما بیاید رسولان‌ و فرستادگان‌ ما او را قبض‌ روح‌ می‌کنند»‌. سوره انعام، آیه ۶۱.
  15. «و از برای خداست‌ عزّت‌ و از برای رسول‌ او و از برای مؤمنین‌‌، ولیکن‌ منافقین‌ نمی‌دانند»‌؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.
  16. امام‌شناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.
  17. گفتمان مهدویت.
  18. خوارج از دیدگاه نهج البلاغه
  19. محمد حسین مظفر، علم امام، ص ۲۸.
  20. مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸.
  21. نک: علم الإمام (کتاب وجیز یبحث عن علم الإمام و کمیته و کیفیته عن طریقی العقل و النقل)، محمد حسین مظفر، ص ۱۱ و ۱۲؛ نیز علی شیروانی، پژوهشی در باب علم امام، ص۳۵ و ۳۶.
  22. گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۴۶.
  23. فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند؛ سوره قدر، ۴.
  24. علم غیب معصوم (ع)، ماهنامه معارف، شماره ۴۸.
  25. شبهه‌زدایی از قیام امام حسین، فصلنامه فرهنگ کوثر، شماره ۵۲، ص۶۶ و ۶۷.
  26. خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ سوره رعد: ۳۹.
  27. پایگاه مطالعات کلام امامیه
  28. شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۳۸.
  29. شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۴۱.
  30. مرحوم مظفر، ص۲۸.
  31. لاری ر.ک مجموعۀ مقالات علم امام ص۲۵۵.
  32. مكاتبه اختصاصى دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  33. منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامه شیعه‌پژوهی شماره۲.
  34. بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
  35. «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳.
  36. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  37. آگاهی امامان از غیب، ص ۴۱ و ۴۲.
  38. علم و سلطه غیبی اولیا، ص۶۷تا۷۲.
  39. سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۳۱.
  40. علم ائمه از نظر عقل و نقل صفحه ۱۰۵.
  41. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۲۱۴.
  42. کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام.
  43. وبگاه پرسمان.