تبعیض در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تبعیض در | {{مدخل مرتبط | ||
== | | موضوع مرتبط = تبعیض | ||
| عنوان مدخل = تبعیض | |||
| مداخل مرتبط = [[تبعیض در لغت]] - [[تبعیض در فقه اسلامی]] - [[تبعیض در جامعهشناسی اسلامی]] - [[تبعیض در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== معناشناسی == | |||
«تبعیض» واژه [[عربی]] از ریشه «بعض» و به معنای پاره پاره کردن و تقسیم آمده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۵۹۳؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۴۳</ref> و در کاربردهای [[فارسی]] به معنای کسی یا چیزی را بهطور ناعادلانه بر دیگری ترجیح دادن بهکار رفته است<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۶۱۰</ref>؛ چنانکه از نگاه [[جامعهشناسی]]، تبعیضْ به فعالیتی گفته میشود که [[حق]] اعضای یک گروه را برای استفاده از فرصتهایی که در برابر دیگران گشوده است، سلب میکند.<ref>گیدنز، جامعهشناسی، ۲۶۳</ref> در نگاهی دیگر تبعیض وضع محدودیتهایی به کمک [[قانون]]، [[آداب و رسوم]] یا [[قرارداد]] غیررسمی علیه یک گروه خاص مانند یک گروه مذهبی یا [[نژادی]] است<ref>بابایی، فرهنگ اصطلاحات، ۳۱۰–۳۱۱</ref>؛ از همینرو تبعیضنژادی نیز نظریهای [[ارتجاعی]]، مبنی بر مساوی نبودن نژادهای مختلف قومی است و منکر [[حقوق]] مساوی برای [[اقوام]] میشود.<ref>هیوود، مفاهیم کلیدی، ۸۹–۹۰</ref>.<ref>[[مهدی خزایی|خزایی، مهدی]]، [[تبعیض (مقاله)|مقاله «تبعیض»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.</ref> | «تبعیض» واژه [[عربی]] از ریشه «بعض» و به معنای پاره پاره کردن و تقسیم آمده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۵۹۳؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۴۳</ref> و در کاربردهای [[فارسی]] به معنای کسی یا چیزی را بهطور ناعادلانه بر دیگری ترجیح دادن بهکار رفته است<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۶۱۰</ref>؛ چنانکه از نگاه [[جامعهشناسی]]، تبعیضْ به فعالیتی گفته میشود که [[حق]] اعضای یک گروه را برای استفاده از فرصتهایی که در برابر دیگران گشوده است، سلب میکند.<ref>گیدنز، جامعهشناسی، ۲۶۳</ref> در نگاهی دیگر تبعیض وضع محدودیتهایی به کمک [[قانون]]، [[آداب و رسوم]] یا [[قرارداد]] غیررسمی علیه یک گروه خاص مانند یک گروه مذهبی یا [[نژادی]] است<ref>بابایی، فرهنگ اصطلاحات، ۳۱۰–۳۱۱</ref>؛ از همینرو تبعیضنژادی نیز نظریهای [[ارتجاعی]]، مبنی بر مساوی نبودن نژادهای مختلف قومی است و منکر [[حقوق]] مساوی برای [[اقوام]] میشود.<ref>هیوود، مفاهیم کلیدی، ۸۹–۹۰</ref>.<ref>[[مهدی خزایی|خزایی، مهدی]]، [[تبعیض (مقاله)|مقاله «تبعیض»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۹: | ||
امام خمینی دولتهای استکباری را [[پشتیبان]] [[نظام]] تبعیض میخواند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴</ref> و ابزارهایی مانند [[حق]] وتو در دست [[ابرقدرتها]] را بزرگترین ناحقی در سطح بینالملل میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷ و ۱۶/۴۳۱</ref> که بازیچهای برای [[سلطه]] و بلعیدن کشورهای دیگر است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۰</ref>؛ بنابراین ایشان [[معتقد]] بود برای ایجاد [[عدالت]] و رفع تبعیض در عرصه بینالملل باید حق وتو [[لغو]] شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۳۱</ref> ایشان یکی از ابزارهای [[مستکبران]] برای [[اعمال]] نابرابری در عرصه بینالملل را [[سازمانهای بینالمللی]] میدانست و معتقد بود برخی قدرتهای [[غربی]] به وسیله [[قدرت]] برآمده از این سازمانهای وابسته به خود، دیگر کشورها را محکوم میکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷</ref> ایشان بسیاری از سازمانهای بینالمللی را طرفدار [[قدرتمندان]] و [[سرمایهداران]] میخواند که [[حقوق مستضعفان]] را نادیده میگیرند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۸</ref>. کسانی که با دستاویز قرار دادن ابزارهایی چون اعلامیه [[حقوق بشر]]، بهرغم ادعای تلاش برای [[آزادی]] و بهرهمندی ملتها از [[حقوق]] مساوی، خود از بزرگترین تضییعکنندگان حقوق بشر و [[جنایتکاران]] عرصه بینالملل هستند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۲ و ۱۵/۲۴۰</ref>؛ بنابراین ایشان [[هدف]] از تشکیل سازمانهای حقوق بشر را تنها یافتن راهی برای سلطه بر کشورهای دیگر ارزیابی میکرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۶ و ۱۲/۲۵۸</ref>.<ref>[[مهدی خزایی|خزایی، مهدی]]، [[تبعیض (مقاله)|مقاله «تبعیض»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.</ref> | امام خمینی دولتهای استکباری را [[پشتیبان]] [[نظام]] تبعیض میخواند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴</ref> و ابزارهایی مانند [[حق]] وتو در دست [[ابرقدرتها]] را بزرگترین ناحقی در سطح بینالملل میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷ و ۱۶/۴۳۱</ref> که بازیچهای برای [[سلطه]] و بلعیدن کشورهای دیگر است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۰</ref>؛ بنابراین ایشان [[معتقد]] بود برای ایجاد [[عدالت]] و رفع تبعیض در عرصه بینالملل باید حق وتو [[لغو]] شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۳۱</ref> ایشان یکی از ابزارهای [[مستکبران]] برای [[اعمال]] نابرابری در عرصه بینالملل را [[سازمانهای بینالمللی]] میدانست و معتقد بود برخی قدرتهای [[غربی]] به وسیله [[قدرت]] برآمده از این سازمانهای وابسته به خود، دیگر کشورها را محکوم میکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷</ref> ایشان بسیاری از سازمانهای بینالمللی را طرفدار [[قدرتمندان]] و [[سرمایهداران]] میخواند که [[حقوق مستضعفان]] را نادیده میگیرند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۸</ref>. کسانی که با دستاویز قرار دادن ابزارهایی چون اعلامیه [[حقوق بشر]]، بهرغم ادعای تلاش برای [[آزادی]] و بهرهمندی ملتها از [[حقوق]] مساوی، خود از بزرگترین تضییعکنندگان حقوق بشر و [[جنایتکاران]] عرصه بینالملل هستند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۲ و ۱۵/۲۴۰</ref>؛ بنابراین ایشان [[هدف]] از تشکیل سازمانهای حقوق بشر را تنها یافتن راهی برای سلطه بر کشورهای دیگر ارزیابی میکرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۶ و ۱۲/۲۵۸</ref>.<ref>[[مهدی خزایی|خزایی، مهدی]]، [[تبعیض (مقاله)|مقاله «تبعیض»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.</ref> | ||
=== | === [[دولتهای نژادپرست]] === | ||
[[سیاست]] جدایی [[نژادی]] در برخی از [[دولتها]] مانند [[آلمان]] نازی و [[آفریقای جنوبی]]، صورت رسمی و قانونی داشته است. مهمترین نمودهای این سیاست عبارت است از: جدا کردن [[شهروندان]] از یکدیگر برحسب گروههای قومی و بهویژه نژادی و محدود کردن اقلیتهای نژادی از نظر محل زیست و آمیزش با نژاد [[برتر]]، سلب برخی [[حقوق مدنی]] و [[سیاسی]] از آنان، [[نابرابری]] دستمزدها، نابرابری امکانات دستیابی به [[آموزش]] و محیطهای [[اجتماعی]] خاص و جز آن.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۰۹</ref> | [[سیاست]] جدایی [[نژادی]] در برخی از [[دولتها]] مانند [[آلمان]] نازی و [[آفریقای جنوبی]]، صورت رسمی و قانونی داشته است. مهمترین نمودهای این سیاست عبارت است از: جدا کردن [[شهروندان]] از یکدیگر برحسب گروههای قومی و بهویژه نژادی و محدود کردن اقلیتهای نژادی از نظر محل زیست و آمیزش با نژاد [[برتر]]، سلب برخی [[حقوق مدنی]] و [[سیاسی]] از آنان، [[نابرابری]] دستمزدها، نابرابری امکانات دستیابی به [[آموزش]] و محیطهای [[اجتماعی]] خاص و جز آن.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۰۹</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۶۰: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تبعیض]] | |||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۰
معناشناسی
«تبعیض» واژه عربی از ریشه «بعض» و به معنای پاره پاره کردن و تقسیم آمده است[۱] و در کاربردهای فارسی به معنای کسی یا چیزی را بهطور ناعادلانه بر دیگری ترجیح دادن بهکار رفته است[۲]؛ چنانکه از نگاه جامعهشناسی، تبعیضْ به فعالیتی گفته میشود که حق اعضای یک گروه را برای استفاده از فرصتهایی که در برابر دیگران گشوده است، سلب میکند.[۳] در نگاهی دیگر تبعیض وضع محدودیتهایی به کمک قانون، آداب و رسوم یا قرارداد غیررسمی علیه یک گروه خاص مانند یک گروه مذهبی یا نژادی است[۴]؛ از همینرو تبعیضنژادی نیز نظریهای ارتجاعی، مبنی بر مساوی نبودن نژادهای مختلف قومی است و منکر حقوق مساوی برای اقوام میشود.[۵].[۶]
پیشینه
نابرابری اجتماعی، یکی از مشکلات جامعه بشری است. تبعیض در یونان و روم باستان تبعیضی قانونی بود و حکومت، افراد را به دو دسته فرادستان و فرودستان تقسیم میکرد[۷] و در جامعه ایرانِ پیش از اسلام نیز بر دو رکن مالکیت و خون استوار بود؛ بر این اساس مجموعهای از حدود و مقررات، اشراف را از عامه مردم جدا میکرد.[۸] زندگی اشراف از جهت لباس، خوراک، مسکن و مانند آن با توده مردم و کشاورزان قابل قیاس نبود و قوانین و نظامهای مملکتی نیز حامی این طبقهبندی بود.[۹]
با ورود اسلام به ایران با اینکه در اسلام بر نکوهش و نفی هر گونه تبعیض و برابری و برادری تأکید فراوان شده بود، همچنان تبعیض در شکلهای گوناگون بر مردم اعمال میشد. پس از بهحکومت رسیدن خاندان بنیامیه، تبعیض در میان مسلمانان به اوج رسید و مناسبات اجتماعی و امتیازات اقتصادی و منصبی، بر اساس عربگرایی افراطی بنا شد؛ چنانکه به مقابله ایرانیان در برابر آن و شکلگیری نهضت شعوبیه انجامید.[۱۰]
خلفای عباسی نیز پس از آنکه به قدرت رسیدند، برخلاف وعدههای پیشین، از روش امویان پیروی کردند[۱۱] و بر اثر اختلافات نژادی و قومی روزافزون، اتحاد دنیای اسلام به تفرقهگرایید.[۱۲] در دوران حدود ۱۴۰ سال سلطه مغول بر ایران،[۱۳] وضع اجتماعی و اقتصادی ایران بیش از پیش درهم و آشفته شد.[۱۴]
پس از شکست مغول و حاکمیت دولت صفوی و حکومتهای پس از آن نیز، بهرغم کاهش نسبی آشفتگیهای سیاسی، ظلم و تبعیض اجتماعی، همچنان ادامه یافت[۱۵]؛ به گونهای که ایران در دوران قاجار از نظر اقتصادی و اجتماعی بسیار آشفته و درهم بود و شاه و اطرافیان با بیتوجهی به درمان نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی، کمترین حقوق و احترامی برای توده مردم در نظر نداشتند.[۱۶] فشارهای اقتصادی بر مردم، قحطی و فقر عمومی ناشی از ولخرجیهای دربار که تبعیض عمیق بین مردم و طبقه حاکم به وجود آورده بود، موجب شکلگیری شورشهای پراکنده علیه حکومت قاجار شد که یکی از نتایج آن انقلاب مشروطه بود.[۱۷] تبعیض و نابرابریهای اجتماعی در دوره رژیم پهلوی با شدت بیشتر ادامه یافت و خود، یکی از زمینههای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بود که در برابر آن برپا شد و به دنبال تشکیل نظام جمهوری اسلامی تلاش شد این نابرابریها در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به صورت چشمگیری کاهش یابد.[۱۸]
نفی تبعیض در اسلام
در سرزمین حجاز پیش از اسلام علاوه بر افکار جاهلانه، مسئله عصبیت قومی بسیار پررنگ بود. آشکارترینِ آنها، اصل سنت قبیلهای، آداب و رسوم پدران و اجداد بود که این نوع عصبیتِ قومی[۱۹] در بسیاری از روابط اجتماعی باعث تبعیض میشد. با ظهور اسلام، روابط اخلاقی و قبیلهای در حجاز بهکلی دگرگون شد و دلیل اصلی ستیز و مخالفت اشراف با پیامبر اکرم(ص) نیز همین عامل بود[۲۰]؛ زیرا قرآن کریم با نفی تبعیض میان انسانها و قرار دادن ملاک برتری بر تقوا،﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۲۱] تحول عظیمی در فرهنگ جاهلی ایجاد کرد[۲۲]؛ چنانکه مسلمانان را با یکدیگر برادر شمرده ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۲۳] و دستور به اصلاح میان آنان داده است.﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۴] پیامبر اکرم(ص) نیز هیچگونه تبعیضی میان صحابه خود حتی با بردگان قائل نبود؛ چنانکه بلال حبشیِ سیاهپوست را به عنوان نخستین مؤذن اسلام[۲۵] و همچنین خزانهدار خود[۲۶] انتخاب کرد. ایشان پس از فتح مکه نیز در خطبهای اعلام کرد در اسلام عرب بر عجم و سفید بر سیاه برتری ندارد و ملاک برتری تقواست.[۲۷] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از رسیدن به حکومت و در نخستین روز پس از بیعت مردم با ایشان، همگان را از فزونخواهی از بیتالمال برحذر داشت و با تقسیم غیرعادلانه اموال عمومی به مقابله برخاست[۲۸] و در توصیههایی به حاکمان ازجمله اسودبنقطبه فرمانده سپاه حلوان، وی را به رعایت عدالت و تبعیض نگذاشتن میان مردم دعوت کرد.[۲۹]
قرآن کریم به سطوح مختلفی از تبعیض اشاره کرده است. یکی از این موارد، تبعیض میان فرزندان پسر و دختر بود که در دوران جاهلیت اجرا میشد.﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ﴾[۳۰]، ﴿يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾[۳۱] از دیگر مصادیق آن، تبعیض میان ثروتمندان و فقرا بود و خداوند پیامبر(ص) را از دورکردن افراد عابد و صالح از کنار خود برحذر داشت. ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۳۲][۳۳] تبعیض میان نژادها نیز ازجمله مواردی است که در قرآن از آن نکوهش شده و تعصب نژادی از مهمترین عوامل بازدارنده ایمان و باعث کفر به خدا معرفی شده است.[۳۴] خداوند متعال همه انسانها را فارغ از رنگ و نژاد به یک دین فرا خواند[۳۵] و اسلام را دینی جهانی قرار داد که متعلق به یک نژاد و سرزمین خاص نباشد، همین امر نشانهای بر یکساننگری به افراد در این دین است.[۳۶] اسلام، جنسیت، نژاد، قومیت و فضایل انتسابی را ملاک برتری قرار نداده است و تنها کرامت و سعادت انسانها را در پرتو پرهیزگاری دانسته است و روشن است که تقوا و پرهیزگاری موجب تبعیض و برتریجویی انسانها با یکدیگر نمیگردد.[۳۷]
امام خمینی با تأکید بر اینکه در اسلام هیچ تبعیضی وجود ندارد و ملاک برتری در دین، نه رنگ و نژاد و قومیت و جنسیت، بلکه پاکی و تقوا است،[۳۸] معتقد بود دین اسلام، با هرچیزی که برابری جامعه را نفی و امتیازات پوچ را حاکم کند، مبارزه خواهد کرد[۳۹] و پیروانش را نیز به مبارزه با این پدیده نکوهیده، دعوت میکند[۴۰] و اساساً هدف بعثت و رسالت تمامی انبیا[۴۱] ازجمله پیامبر اکرم(ص)، نجات مردم از ظلم و تبعیض و از میان بردن نابرابری میان سیاه و سفید، عرب و عجم است.[۴۲] ایشان با تأکید بر الگوگیری از زندگی امیرالمؤمنین علی(ع)، مصداق روشن نفی تبعیض در اسلام را حضور آن حضرت(ع) در محکمه با فردی یهودی میدانست.[۴۳].[۴۴]
تبعیض در رژیم پهلوی
تبعیض در دوره پهلوی را میتوان در حوزههای سیاست و اقتصاد و خدمات اجتماعی مشاهده کرد. در این دوره نابرابری در حوزه خدمات رفاهی و توزیعِ درآمد و منابع، بسیار گسترده بود. ثروت و منابع ملی در حکومت پهلوی بیشتر در اختیار طبقه اشراف قرار داشت که روستاییان و طبقه محروم از آن بیبهره بودند.[۴۵] امام خمینی که اسلام را مدافع حقوق برابر انسانها میدانست، ریشه این نابرابری در رژیم پهلوی را در طاغوتی و غیر اسلامی بودن این رژیم ارزیابی میکرد.[۴۶]
محمدرضا پهلوی به پیروی از سیاست اقتصاد سرمایهداری و برای مبارزه با خطر گسترش مارکسیسم و نیز جذب کارگران و طبقات پایین جامعه تلاش کرد اصلاحاتی در کشور انجام دهد[۴۷]؛ ولی این اصلاحات خود موجب افزایش شکاف طبقاتی و نامتعادل شدن سیاستهای اقتصادی شد.[۴۸] امام خمینی با اشاره به این اصلاحات و ثمره آنکه افزوده شدن فاصله طبقاتی میان غنی و فقیر بود، به آن واکنش نشان داد.[۴۹] ایشان معتقد بود نتیجه کارهایی که به نام ایجاد تمدن انجام میشود، دامن زدن به نابرابری بیشتر میان مردم و گسترش فقر است[۵۰].
از مظاهر تبعیض در حکومت پهلوی، تبعیض میان اقوام، نژادها و قومیتهای مختلف در کشور بود. مبنای اقدامات حکومت پهلوی، فارسگرایی افراطی و تمایلات شدید پانایرانیستی با تکیه بر زبان فارسی و هویت و فرهنگ ایران پیش از اسلام و اسطوره آریایی بود؛ بهویژه در دوره محمدرضا پهلوی، بهرغم بروز بحرانهای شدید قومی در آذربایجان و کردستان، مسئله اقوام در سایه مدرنیزاسیون کلی کشور به کلی فراموش شد.[۵۱] رژیم پهلوی ایلات و عشایر را مانع بزرگی بر سر راه نوسازی و تجدد در ایران میدانست.[۵۲] امام خمینی با اعتقاد به این نکته که حکومت بر اساس تکلیف الهی و قانون موظف است همه شهروندان را با یک نظر نگاه کند و تمام اهل کشور را برادر خود بداند،[۵۳] رژیم پهلوی را حکومتی طاغوتی و غیر اسلامی میدانست که با عمل نکردن به وظیفه و ادانکردن حقوق اقوام، نارضایتی آنان را موجب شده است.[۵۴] از نظر ایشان رژیم پهلوی علاوه بر رفتار ناعادلانه با اقوام کشور، با اقلیتهای مذهبی نیز رفتاری همراه با تبعیض داشت[۵۵].[۵۶]
تبعیض در عرصه بینالملل
تفاوت نژاد، رنگ، زبان و مذهب میان ملتها امری بدیهی است؛ اما این تفاوتها هنگامی که به صورت حربهای در دست دولتها و افراد قدرتمند قرار میگیرند موجب بهوجودآمدن بحران در عرصه بینالملل میشوند.[۵۷] امام خمینی ریشه تبعیض در عرصه بینالملل را در غرب و بهویژه در دو بلوک سرمایهداری و کمونیسم جستجو میکرد که در این میان نقش آمریکا ویژه و قابل تأمل است[۵۸]. در سخنان ایشان در خصوص تبعیض و نابرابری در عرصه بینالملل دو مبحث ابزارها و کشورهای نژادپرست برجسته است[۵۹]:
ابزارها
امام خمینی دولتهای استکباری را پشتیبان نظام تبعیض میخواند[۶۰] و ابزارهایی مانند حق وتو در دست ابرقدرتها را بزرگترین ناحقی در سطح بینالملل میدانست[۶۱] که بازیچهای برای سلطه و بلعیدن کشورهای دیگر است[۶۲]؛ بنابراین ایشان معتقد بود برای ایجاد عدالت و رفع تبعیض در عرصه بینالملل باید حق وتو لغو شود.[۶۳] ایشان یکی از ابزارهای مستکبران برای اعمال نابرابری در عرصه بینالملل را سازمانهای بینالمللی میدانست و معتقد بود برخی قدرتهای غربی به وسیله قدرت برآمده از این سازمانهای وابسته به خود، دیگر کشورها را محکوم میکنند.[۶۴] ایشان بسیاری از سازمانهای بینالمللی را طرفدار قدرتمندان و سرمایهداران میخواند که حقوق مستضعفان را نادیده میگیرند[۶۵]. کسانی که با دستاویز قرار دادن ابزارهایی چون اعلامیه حقوق بشر، بهرغم ادعای تلاش برای آزادی و بهرهمندی ملتها از حقوق مساوی، خود از بزرگترین تضییعکنندگان حقوق بشر و جنایتکاران عرصه بینالملل هستند[۶۶]؛ بنابراین ایشان هدف از تشکیل سازمانهای حقوق بشر را تنها یافتن راهی برای سلطه بر کشورهای دیگر ارزیابی میکرد[۶۷].[۶۸]
دولتهای نژادپرست
سیاست جدایی نژادی در برخی از دولتها مانند آلمان نازی و آفریقای جنوبی، صورت رسمی و قانونی داشته است. مهمترین نمودهای این سیاست عبارت است از: جدا کردن شهروندان از یکدیگر برحسب گروههای قومی و بهویژه نژادی و محدود کردن اقلیتهای نژادی از نظر محل زیست و آمیزش با نژاد برتر، سلب برخی حقوق مدنی و سیاسی از آنان، نابرابری دستمزدها، نابرابری امکانات دستیابی به آموزش و محیطهای اجتماعی خاص و جز آن.[۶۹]
امام خمینی معتقد بود دنیای استعمار با تبلیغات فراوان، چند قدرت جهانی را نژاد برتر معرفی میکند و عقبماندگی سایر ملتها را به سبب نژاد حقیر آنان توجیه کرده و مانع هر گونه پیشرفت آنها میشود.[۷۰] ایشان دولت سفیدپوستان آفریقای جنوبی را مصداق بارز تبعیضنژادی میخواند و با درخواست قطع رابطه سیاسی و اقتصادی با این کشور، تأکید میکرد جمهوری اسلامی ایران هرگز با حکومتی که برای هیچیک از ارزشهای انسانی اهمیت قائل نیست، ارتباط نخواهد داشت[۷۱]؛ همچنین رژیم اسرائیل را به عنوان دولتی فاسد که با معرفی خود به عنوان برترین نژاد، تصرف نیل تا فرات را حق خود میداند،[۷۲] رژیمی نژادپرست میخواند و خواهان قطع رابطه کشورهای مسلمان با این رژیم بود[۷۳]. امام خمینی رفتار صدام حسین و حزب بعث را نیز که حاضر بودند برای بقای خود، تمام بشریت را نابود کنند،[۷۴] مانند هیتلر از مصادیق نژادپرستی معرفی میکرد[۷۵].[۷۶]
مبارزه با تبعیض در جمهوری اسلامی ایران
امام خمینی که مبنای اصل برابری انسانها در اسلام را ناشی از اصل بنیادین توحید تفسیر میکرد، معتقد بود همه انسانها در پیشگاه خدا که خالق است، بنده و یکساناند و تنها تقوا و پاکی از خطاست که ملاک امتیاز و برتری است؛ از همینرو باید با هر چیزی که برابری را در جامعه برهم میزند و امتیازات پوچ را حاکم میکند مبارزه کرد؛ مبارزه علیه قدرتهای استعماری و استکباری نیز از همین جهت است.[۷۷] ایشان با تأکید بر اهمیت نقش حکومت در بسط عدالت و رعایت آن در رفتار با ملت و بیتالمال،[۷۸] بر این باور بود که اساساً فلسفه تشکیل حکومت، نفی نابرابری اجتماعی و تشکیل جامعه معتدل است.[۷۹] در نظام اسلامی همه اقشار ملت مساویاند[۸۰] و شرایط آزادی باید برای همه طبقات ملت فراهم باشد[۸۱]؛ روابط مردم و مسئولان، باید از الگوی حکومت پیامبر(ص) پیروی کند و مانند صدر اسلام، تشخیص مردم عادی از فرماندهان و مسئولان بهراحتی ممکن نباشد.[۸۲] حاکم جامعه نیز نباید هیچ تبعیضی میان خود و افرادش با دیگران قائل شود.[۸۳] حکومت اسلامی یعنی حکومت مبتنی بر عدل و نفی تبعیض[۸۴] و برپایی چنین حکومتی در جامعه، امری ضروری و لازم و مطابق با هدف پیامبران(ع) است.[۸۵] از همینرو امام خمینی در مراحل مختلف نهضت اسلامی مردم ایران، با صراحت هدف از انقلاب را اجرای عدالت میدانست[۸۶] و برابری حاکمان و مردم، تأثیرنداشتن موقعیت سیاسی و اجتماعی در برخورداری از حقوق عمومی و بهرهمندی مساوی همه از امکانات و منابع کشور را از مصادیق این عدالت میشمرد.[۸۷]
از نگاه امام خمینی هدف از برقراری جمهوری اسلامی ایران، اجرای برادری و برابری[۸۸] و تشکیل دولتی است که در آن با همه قشرها به عدالت رفتار شود و امتیاز قشرها تنها به امتیازات انسانی باشد.[۸۹] ایشان دربارهٔ جایگاه روحانیت نیز آنان را برخاسته از میان مردم میدانست[۹۰] و بر این باور بود که در جمهوری اسلامی همه افراد جامعه در برابر قانون برابرند؛ هرچند که قانون برخلاف رأی آنان باشد.[۹۱] ایشان همچنین بر رعایت حقوق اقلیتها در حکومت اسلامی تأکید میکرد[۹۲] و معتقد بود در جمهوری اسلامی هیچگونه تبعیضی میان ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان، در برخورداری از حقوق اساسی و اولیه وجود ندارد[۹۳] و در این حکومت، اختلاف نژادی مطرح نیست.[۹۴] ایشان که جمهوری اسلامی را متعهد به رفع هر گونه تبعیضِ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی طبق مقررات و قانون اساسی میدانست،[۹۵] برای رفع تبعیض میان مردم حاشیهنشین و مرکزنشین به دولت دستور داد برای عمران و آبادی و رفع مشکلات بهداشتی و درمانی مناطق محروم تلاش مضاعف انجام دهد[۹۶].
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز که در ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی تدوین شد، حقوق ملت در فصل سوم طی ۲۴ اصل بیان شده است. در این فصل، مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند (اصل ۱۹)؛ همه مردم اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی با رعایت موازین اسلامی بهرهمندند (اصل ۲۰) و تضمین حقوق زن در تمام جهات، برعهده دولت اسلامی است (اصل ۲۱). افزون بر این در اصل ۱۵، استفاده از زبانهای قومی و محلی در مطبوعات و رسانهها در کنار زبان فارسی بیاشکال دانسته شده است.
در حوزه خدمات دولتی نیز پس از انقلاب اسلامی تلاشهای فراوانی صورت گرفت. بر اساس سیاستهای کلی نظام در این بخش که بر برابری و عدالت میان تکتک مردم جامعه تأکید میکرد،[۹۷] بخش کشاورزی در مناطق حاشیهای تقویت شد[۹۸] ؛ همچنین با آغاز بهکار جهاد سازندگی بر اساس فرمان امام خمینی[۹۹] در سال ۱۳۵۸، این نهاد، خدمات بسیاری برای آبادانی روستاها ازجمله جادهسازی، آب آشامیدنی، بهداشت، برقرسانی[۱۰۰] انجام داد. نهادهای دیگری نیز در راستای فقرزدایی و رفع تبعیض شکل گرفت. علاوه بر مسائل اقتصادی، به امور آموزشی و فرهنگی در مناطق محروم نیز توجه ویژهای شد. ساخت مدرسه، مسجد، برگزاری دورههای دامپزشکی، برپایی کلاسهای اسلامشناسی، سوادآموزی، آموزش فنی و حرفهای از نمونه این خدمات در همان ماههای نخست شکلگیری نظام اسلامی بود[۱۰۱] و این رویکرد در بسیاری از حوزهها بهویژه در خدمات روستایی در چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی چشمگیر بوده است.[۱۰۲]
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۵۹۳؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۴۳
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۶۱۰
- ↑ گیدنز، جامعهشناسی، ۲۶۳
- ↑ بابایی، فرهنگ اصطلاحات، ۳۱۰–۳۱۱
- ↑ هیوود، مفاهیم کلیدی، ۸۹–۹۰
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ ماخت و هال، تاریخ بردهداری، ۱۶–۱۸
- ↑ کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۴۲۴
- ↑ کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۴۲۴–۴۲۵
- ↑ جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۱/۳۳۰–۳۳۱؛ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۱۸۷
- ↑ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۲/۶۶
- ↑ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۲/۱۷۱
- ↑ جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۳/۱۵
- ↑ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۴/بخش دو/۱۳۱۳
- ↑ جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۴/۱۷ و ۴۵۳؛ آغاجری، مقدمهای بر مناسبات دین و دولت، ۵۶۲–۵۶۷
- ↑ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۴/بخش یک/۲۵۶–۲۵۷
- ↑ خاتمی، زمینههای خیزش مشروطه، ۱۷
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ محمدجعفری، دین و برابری انسانی، ۲۹
- ↑ جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۱/۴۶–۴۹
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه، ۱/۵۰۴–۵۰۷
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۴/۲۸۶
- ↑ ابناثیر، اسد الغابه، ۱/۲۴۳
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۶/۳۴۲
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱۹۶، ۲۹۶–۲۹۷
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ن۵۹، ۴۷۹
- ↑ «و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد» سوره نحل، آیه ۵۸.
- ↑ «از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری میکنند» سوره نحل، آیه ۵۹.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۵/۳۱۷–۳۱۸
- ↑ شعراء، ۱۹۸–۲۰۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۷۹–۳۸۲
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴/۳۲۱
- ↑ بلاغی، آلاء الرحمن، ۲/۳
- ↑ حجرات، ۱۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۸/۳۲۵–۳۲۷
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۷۸، ۳۸۸ و ۷/۷۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۲۱
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۱
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۷–۳۷۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۵۸
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ عیوضی، طبقات اجتماعی، ۱۵۴–۱۵۵
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۱۶ و ۱۱/۲۹۱
- ↑ هلیدی، دیکتاتوری و توسعه، ۱۱۲–۱۱۴
- ↑ اشرف و بنوعزیزی، طبقات اجتماعی، ۲۰۹–۲۱۴
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۴
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۰–۳۳۵
- ↑ حاجیانی، الگوی سیاست قومی، ۱۲۶
- ↑ کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ۶۲
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۳
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۱
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۳ و ۵/۴۰۱
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ یونسی، نژادگرایی، ۳۱۵–۳۱۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷ و ۱۶/۴۳۱
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۰
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۳۱
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۲ و ۱۵/۲۴۰
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۶ و ۱۲/۲۵۸
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۰۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۷۸ و ۳۹۷
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۵۱۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۴۰
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۸۵
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۹، ۹/۴۲۵ و ۱۷/۵۲۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۳
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۳
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۹
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۷۱
- ↑ پورفرد، مردمسالاری دینی، ۲۷۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۵۵ و ۵۰۹، ۵/۲۳۶ و ۹/۴۲۳
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۸، ۲۶۶؛ ۶/۴۵۳–۴۵۴ و ۱۵/۱۰۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۵
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۷۲
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷–۱۳۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۷
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۶؛ ۶/۲۵۸؛ ۱۲/۳۹ و ۱۷/۱۰۰
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹؛ ۱۱/۲۹۰ و ۱۳/۱۰۳
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۳ و ۹/۴۹
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۶
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۲۶ و ۱۸/۳۸
- ↑ شفیعیفر، دموکراسی و عدالت اجتماعی، ۷۰–۷۶
- ↑ رفیعی، توسعه ایران، ۲۳۷–۲۴۴
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹–۱۸۰
- ↑ ازکیا و غفاری، توسعه روستایی، ۱۵۵
- ↑ بازرگان، مسائل و مشکلات، ۵۶–۵۸
- ↑ خزایی، مهدی، مقاله «تبعیض»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۲۰ – ۲۲۶.